مقیاس هاي استانفورد - بینه
این آزمون در سال 1905 توسط آلفرد بینه در فرانسه و براي شناسایی کودکان دیرآموز و عقب ماندة ذهنی ساخته شد. لوئیس ترمن، روانشناس دانشگاه استنفورد آمریکا، در سال 1916 در آن تجدید نظرهایی کرد و این آزمون با نام استنفورد ـ بینه منتشر شد. این آزمون یکبار در 1937 ،بار دیگر در 1960 و جدیدترین فرم آن در سال 1986 توسط ثرندایک تجدیدنظر شد و با عنوان چهارمین ویراست استنفورد ـ بینه یا (SB4) منتشر شد.
مقیاس استنفورد بینه تا قبل از آخرین ویراست آن از این جهت قابل توجه بود که یک مقیاس سنی محسوب می شد. این مقیاس 20 سطح سنی داشت که از دو سال شروع می شد تا سطح سه بزرگسال برتر. هر سطح شش ماده داشت. هر ماه معادل یک یا دو ماه سن عقلی بود (بسته به اینکه قبل یا بعد از سال سطح پنج قرار داشته باشد).
ویراست چهارم آزمون استنفورد ـ بینه نسبت به ویراست هاي قبلی مزیت هایی دارد:
1 .انتخاب محتواي آزمون و تنظیم آن بر اساس نظریه روشن تري از هوش انجام گرفته است.
2 .در فرم هاي قبلی آزمون، بیشتر سئوال ها از نوع آزمون غیرکلامی بوده است، در صورتی که در فرم جدید، آزمون هاي کلامی مورد تأیید قرار گرفته است.
3 .روش اجراي آزمون به گونه اي است که به سرعت و به آسانی می توان محتواي آزمون و اجراي آن را با ویژگی هاي آزمودنی هماهنگ کرد.
در این فرم گوناگونی محتوا و ویژگی هاي آن حفظ شده است. اما به جاي اینکه سئوال ها بر حسب سن طبقه بندي شوند، بر حسب محتوا و از آسان به مشکل طبقه بندي شده اند. چنانکه هر گروه از سئوال هاي مربوط به درك و فهم، سري اعداد، حافظه اعداد و مانند اینها، در یک آزمون جداگانه و به ترتیب از آسان به مشکل تنظیم شده اند. همانند فرم هاي قبلی، همه سئوال هاي آزمون از نوع سئوال هاي باز پاسخ هستند.
همانگونه که در مزیت شماره 1 این آزمون اشاره شد؛ مؤلفان این آزمون با استفاده از نظریه هاي ورنون، کتل، اشتنبرگ و ... ، یک الگوي سلسله مراتبی سه سطحی از تواناییهاي ذهنی را صورت بندي کرده و براي انتخاب آزمون هاي فرعی یا خرده آزمون ها و نمره گذاري آنها از این الگو استفاده کرده اند.
این آزمون داراي 15 خرده آزمون است که در چهار طبقه کلی قرار دارد و به صورت زیر است:
1 .استدلال کلامی: خزانه واژگان، درك مطلب، مهمل یابی، روابط کلامی.
2 .استدلال کمی: سري هاي عددي، درك کمی، ساختن معادله ها.
3 .استدلال انتزاعی و دیداري: تحلیل الگو، کپی کردن، ماتریس ها، تا کردن و بریدن کاغذ.
4 .حافظه کوتاه مدت: حافظه مهره ها، حافظه سطرها، حافظه رقم ها، حافظه اشیاء.
هر آزمون فرعی داراي ماده هایی است که سطح دشواري آنها از 2 سالگی تا بزرگسالی تغییر می کند. ویراست چهارم از یک روش آزمون انطباقی یا آزمون چند مرحله اي استفاده می کند. بدین معنا که آزمودنی فقط به آن بخش از آزمون پاسخ می دهد که با سطح رشدي او هماهنگ باشد. آزمون گیرنده ابتدا براي مشخص کردن نقطه ورود (یا ماده اي که باید با آن شروع کند) براي آزمون هاي فرعی باقیمانده، با خرده آزمون واژگان شروع می کند. با استفاده از این خرده آزمون، سطح پایه براي شروع هر یک از 14 خرده آزمون دیگر مشخص می شود. سطح پایه براي هر خرده آزمون به پایین ترین سطحی گفته می شود که آزمودنی بتواند به دو سئوال متوالی، پاسخ درست بدهد.
همین که سطح پایه براي گنجینه لغات تعیین شد، آزمایش کننده به پرسیدن ماده هاي دشوارتر آزمون می پردازد و این عمل را آن قدر ادامه می دهد تا آزمودنی از چهار سئوال مربوط به دو سطح متوالی در سه مورد شکست بخورد. بالاترین این سطح را سطح سقف می نامند که نشانگر حداکثر سطح عملکرد آزمودنی است. هر آزمودنی به این ترتیب داراي یک سن پایه و یک سن تارك خواهد شد که پاسخ هاي درست او در بین آن دو پراکنده خواهند بود.
به همین ترتیب که گفته شد براي 14 خرده آزمون دیگر اقدام می شود. پس از این کار و اتمام آزمون گیري، آزمایش کننده با مراجعه به جدول هاي هنجار خاصی که براي افراد سنین مختلف تنظیم شده است نمرة معیار سنی را براي خرده آزمون تعیین می کند. نمره معیار سنی براي خرده آزمون ها داراي میانگین 50 و انحراف معیار 8 است. نمره هاي افراد بهنجار یا طبیعی در هر خرده آزمونتقریباً برابر 50 است. همچنین براي هر یک از چهار حوزه محتوایی نیز از روي جدول هاي خاصی می توان نمره هاي معیار سنی به دست آورد. از ترکیب نمره هاي چهار حوزه محتوایی می توان نمره هاي معیار سنی را براي هوش یا تواناییهاي ذهنی کلی تعیین کرد. در مورد نمره هاي معیار سنی هر یک از چهار حوزه محتوایی (استدلال کلامی، استدلال عددي و کمی، استدلال انتزاعی و دیداري، حافظه کوتاه مدت) و همچنین در مورد هوش یا تواناییهاي ذهنی کلی، میانگین برابر 100 و انحراف معیار 16 است.
جدیدترین نسخه آزمون استنفورد ـ بینه (SB5) (جدیدترین نسخه) در سال 2003 و همانند نسخه قبلی بر اساس مدل سلسله مراتبی هوش ساخته شد. متخصصان می توانند هوشبهر کل مقیاس (اندازه g ،(نمرات کلامی و غیر کلامی و نمره هر آزمون فرعی را محاسبه کنند. اما آزمون هاي فرعی به پنج عامل تقسیم شده اند که معرف حیطه هاي اصلی کارکرد عقلانی هستند. این عوامل که با عوامل سطح 2 نمودار قبلی قابل قیاس هستند عبارتند از:
1 .استدلال سیال،
2 .دانش،
3 .استدلال کمی،
4 .پردازش دیداري ـ فضایی،
5 .حافظه کاري.
ین آزمون پایایی بالایی دارد و می تواند کودکان سرآمد، عقب مانده و دچار اختلال یادگیري را از هم جدا کند. همچنین در پیش بینی و توضیح پیشرفت تحصیلی از آن زیاد استفاده می شود.