پیشرفت روزافزون و سریع دنیا و به تبع آن جوامع و کشورها و همچنین تغییر آداب زندگی منجر به تعریف سبک و روش زندگی شده است. افراد بدون دانستن روش زندگی کردن دچار سردرگمی و درواقع بی هویتی به معنای کشف درست زندگی، هدف آن و نقش فرد برای دسترسی به آن می شوند.

موضوع کیفیت زندگی تقریباً به طور هم‌زمان در چندین رشته‌ی علوم اجتماعی مطرح شد. در ابتدا تنها بر شاخص‌های عینی رفاه مانند فقر، بیماری و خودکشی تأکید می‌شد و شاخص‌های انتزاعی تنها در دهه‌ی 70 اضافه شدند. کتاب‌های منتشر شده در این زمینه عبارتند از «شاخص‌های اجتماعی رفاه، درک امریکایی‌ها از کیفیت زندگی» نوشته‌ی اندرو و ویتی (1967) و «کیفیت زندگی امریکایی‌ها: احساسات، ارزیابی‌ها و رضایت‌ها» نوشته‌ی کمپل (1981).

یکی از دیدگاه‌های جامعه‌شناسانه دیدگاه کنش متقابل نمادین می‌باشد که بر این نکته تأکید دارد که در بحث کیفیت زندگی باید به چگونگی تعامل و کنش متقابل نمادین توجه نموده و بر ماهیت فکری و تصوری هر فرد نسبت به خودش تأکید دارد، چرا که نگرش وی مانند هر فرد دیگری در مورد تصور مثبت و منفی اطرافیان در مورد شخصیت و رفتارش تأثیر به سزایی در نحوه‌ی عمل او و در کیفیت زندگی او دارد.

جامعه‌شناسان مباحث ابتدایی در حیطه‌ی سبک زندگی را به مباحث طبقه و منزلت اجتماعی ارتباط می‌دادند و طبقات و منزلت اجتماعی را نه از ابعاد مارکسیستی بلکه بالعکس آن استفاده می‌کردند و سبک زندگی را معیاری برای سنجش طبقات اجتماعی می‌دانستند.

عناصر و ویژگی‌هایی که در سبک زندگی یک فرد وجود دارد دارای انسجام و کلیت می‌باشد و یک نوع وحدت درونی را می‌سازد، اما این وحدت نشان‌گر تمایز و تفاوت نیز می‌باشد. سبک زندگی افراد متمایز است اما وجوه مشترکی که مابین سبک‌های زندگی وجود دارد طبقات اجتماعی را به وجود می‌آورد؛ فلذا سبک زندگی هم عامل تعیین‌کننده‌ای برای تمایز طبقات اجتماعی است و هم شکل‌دهنده به آن.

هیل می‌نویسد: سبک زندگی هر فرد موقعیت او را در جامعه برای دیگران آشکار می‌سازد. با اشاره به تماس بیشتر انسان امروزی با بیگانگان معتقد است انسان با به کار گیری سبک زندگی تلاش می‌کند منزلت اجتماعی خود را به دیگران نشان دهد؛ کاری که در یک جامعه‌ی کوچک لازم نبود. بسیاری از دوست‌یابی‌ها براساس همین سبک‌ها و اطلاعاتی که در مورد آن مبادله می‌شود پدید می‌آید (به نقل از کاویانی، 33: 1391).

در سال‌های اخیر اصطلاح «هویت فرهنگی» در جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی رواج یافته است. از جمله مفاهیم جامعه‌شناسی جذب‌شده به اصطلاح هویت فرهنگی، «سبک زندگی» است. یکی از چهره‌های بنام نظریه‌پردازی در حوزه‌ی هویت و تشخص از دهه‌ی هشتاد تا کنون آنتونی گیدنز است. او در پاره‌ای از نوشته‌های خود دیدگاه‌هایی را در مورد هویت و سبک زندگی طرح کرده است. وی بر آن است که: سبک زندگی زبان هویت اجتماعی در فرهنگ فَرانو است، روشی نمایشی است که فقط خودش را مشخص می‌کند. پس سبک زندگی اشکال خلاقیت فرهنگی برای تجربه‌ی مردمی است؛ سبک‌های زندگی اشکال هنری برای انبوهه‌ها هستند (به نقل از مهدوی‌کنی، 177).

سبک زندگی و هویت اجتماعی

رواج شیوه‌های جدید رفتار اجتماعی برای پرکردن فضاهای زندگی (مثلآ:توجه به رسانه‌های مختلف مدیریت بدن،تمرکز بر بدن،و...)فردی شدن،اهمیت یافتن سیاست‌های زندگی بر اساس ترجیحات سبک‌های زندگی متفاوت،از جمله زمینه‌های اصلی هستند که شرایط جدیدی را پیش روی افراد قرار داده اند این به بدان معناست که این تحولات که در قالب جهانی شدن فرهنگی رخ می‌ دهد علاوه بر تآثیر بر ذوق،سلیقه،گذراندن اوقات فراغت و در نهایت سبک زندگی افراد نگرش به خود و جامعه و میزان هویت اجتماعی آنها تحت تآثیر قرار داده است (پرنیان، 1392) .

به عبارت دیگر در جامعه مدرن نوع و سبک رفتار و کنش‌های مصرفی یا سبک زندگی است که هویت‌های فردی و اجتماعی را شکل می‌ دهد. (کفاشی و همکاران، 1389 ) به طور کلی در چنین فضای اجتماعی علاوه بر سبک‌های متفاوت زندگی که توسط افراد انتخاب می‌ شود فرایند جهانی شدن موجب تغییر در منابع هویتی و هویت گزینی افراد نیز شده است (خواجه نوری و همکاران، 1389).

اهمیت این امر زمانی مشخص می‌ شود که بدانیم بدون سبک زندگی و هویت اجتماعی یعنی بدون چهارچوب‌های مشخصی که شباهت ها و تفاوت ها را آشکار می‌ سازد افراد یک جامعه امکان برقراری ارتباطی معنا دار و پایدار میان خود را نخواهند داشت. (کفاشی و همکاران، 1389) همچنین فهم چیستی و چگونگی خود در برابر دیگری که مشخصه هویت است، نه تنها در ساختار روانی افراد بلکه در تکاپوهای جامعه انسانی نیز اهمیت زیادی دارد (ذولفقاری و سلطانی، 1389).

مسآله بودن این موضوع از آنجا ناشی می‌ شود که مسیر تغییر سبک‌های زندگی و ورود سبک‌های جدید زندگی موجب تغییر و تهدید فرهنگی،فردی شدن و افزایش شکافهای اجتماعی،رواج مصرف گرایی،از هم پاشیدگی شبکه‌های سنتی ودر نهایت بحران هویت فردی و اجتماعی افراد می‌ شود در این موضوع افراد هویت خود را به جای منابع سنتی هویت،از خلال مصرف کالاها و سبک‌های گوناگون زندگی کسب می‌ کنند.(رضایی، 1389)

در مجموع کارکرد غیر قابل انکار سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جوانان در روند تحولات عمومی‌ مطالعه پیرامون چگونگی تکوین هویت اجتماعی وتصور آنان بر خداوند وهم چنین تاثیرگذاری این دو مفهوم بر سبک زندگی بسیار ضروری به نظر می‌ رسد.(پاینده، 1389)

در جامعه پرزرق و برق و پیچیده امروزی مولفه‌های مختلفی می‌ توانند بر کارکرد انسان تاثیر بگذارد که متاسفانه از نظر عوام بیشتر پارامترهای مادی و دنیوی مورد توجه قرار می‌ گیرد ودر جامعه علمی‌ و دانشگاهی نیز بیشتر تحقیقات به صورت تک بعدی مورد بررسی قرار گرفته اند ولی با توجه به سرشت پیچیده انسان به نظر می‌ رسد عوامل متعددی در شکل گیری رفتار هر فرد تاثیر می‌ گذارد. در این تحقیق سعی شده که تاثیر مولفه‌های مهمی‌ مانند هویت وادراک از خدا وشاخه‌های مرتبط با آن مورد بررسی قرار گیرد و تاثیر آنها بر سبک زندگی نشان داده شود .

نظریه هویت اجتماعی با کار بر روی دسته بندی حوزهای اجتماعی آغاز شد( بورکه و کلویس ،2007 ) این نظریه تاکید می‌ کند که رفتار ، عناصرمشخصه‌های اجتماعی بزرگ تر افراد را منعکس می‌ کند، این بدان معناست که ساختارهای اجتماعی فعال مانند گروهها ،سازمانها ،فرهنگ ها واز همه مهمتر افراد با این عناصر جمعی هویت یابی می‌ کنند. این دیدگاه، این ایده را تقویت می‌ کند که شناخت اجتماعی افراد بر اساس گروه هایشان یا چهارچوب‌های جمعی فرد تفسیر می‌ شود ( پادیلا و پرز،2010).

یکی از نظریاتی که به ارتباط دومتغیر سبک زندگی وهویت پرداخته است نظریه تصدیق می‌ باشد. براساس این نظریه تصاویر افراد از خودشان از واکنش ها دریافت شده از رفتار خودشان وهم چنین از دیگران شکل می‌ گیرد .هویت این تصاویر که به عنوان باز خورد از خود دیگران دریافت می‌ کند رشد وتوسعه میابد . اوقات فراغت (به عنوان سازنده سبک زندگی) زمینه ای را فراهم می‌ کند که افراد قادر شوند از طریق آن هویتشان را تثبیت و نیز برای دیگران ابراز کنند ( غباری بناب،1388).

طبق نظریه مشارکت، اوقات فراغت علاوه بر آنکه هویت فرد تاثیر می‌ گذارد واز آن نیز تاثیر می‌ پزیرد ( کمپل ، 2007) ماکس وبر که یکی از دیگر نظریه پردازان این حوزه است برمبنای تعریف چند بعدی خود از قشر بندی اجتماعی وتاکید بر منزلت به عنوان یکی از ابعا د ومولفه‌های قشر بندی اصلاح سبک زندگی را به کار می‌ بندد وسبک زندگی از نظر وی شیوه‌های خاص از زندگی است وگروه‌های اجتماعی برای تمایز از دیگران وکسب منزلت (هویت اجتماعی ) به کار می‌ گیرند (ربانی وشیری، 1388).

وبر در میان جامعه شناسان كلاسیك تنها كسی است كه بدون هیچ گونه اندیشه ای مبسوط درباره مصرف و نقش آن در دنیای مدرن از مفهوم سبك زندگی استفاده كرده است. وی برای بررسی و قشربندی اجتماعی سه مفهوم طبقه, گروه منزلت و حزب را معرفی می كند.

مفهوم سبك زندگی حاصل بسط تاملات وبر درباره گروه منزلت است. به اعتقاد برخی, وبر واژه سبك زندگی را برای اشاره به شیوه های رفتار, لباس پوشیدن, سخن گفتن, اندیشیدن و نگرش هایی كه مشخص كننده گروه های منزلت متفاوت بودند و در ضمن الگویی برای كسانی كه می خواستند جزیی از این گروه های منزلتی متفاوت باشند به كار گرفت(فاضلی,1382,ص28). رانگ در مقاله ای درمورد اندیشه های وبر می گوید: منظور وبر از سبك زندگی ارزش ها و رسم های مشتركی است كه به گروه احساس هویت جمعی می بخشد.

مك كی در مورد دیدگاه وبر می گوید: آن چه وبر سبك زندگی می نامد به روش هایی بازمی گردد كه طبقات و گروه های هم رتبه از نوعی از زندگی پدید می آورند. بنابراین وبر سبك زندگی را معادل قشر اجتماعی نمی داند بلكه معرف آن می شناسد.

به بیان دیگر آن را چیزی معرفی می كند كه مرزهای نامشخص موقعیت و قشر اجتماعی را تعیین می كند. وبر سبك زندگی را از جنس رفتار می داند كه تمایلات آن را هدایت می كند و فرصت های زندگی بستر بروز آن را فراهم می نماید(مهدوی كنی,1386,ص206).

از نظر تامیلسون نیز هویت بیشتر محصول جهانی شدن ( که سبک زندگی نیز یکی از ابعاد ومهم آن به حساب می‌ آید ) است تا قربانی آن، به عقیده اوهویت در قالب تصورات فرهنگی معاصر جای گرفته است ویکی از ابعاد قابل توجه زندگی اجتماعی نهادینه شده در مدرنیته است ( تامیلسون ، 1387).

فدرستون که یکی از نظریه پردازان موجود در این حوزه می‌ باشد، معتقد است که واژه سبک زندگی در دوره معاصر به نوعی فردیت ابراز وجود وخود آگاهی سبک گرایانه اشاره دارد به زعم وی بدن ،لباسها ،طرز بیان ،فراغت، ترجیهات خوردن ونوشیدن وانتخاب محلی برای تعطیلات به عنوان شاخصهای سبک زندگی به حساب می‌ آید ( فدرستون ، 2009) ( رابرت ، 2011) در الگوی مفهومی مطالعه حاضر نیز نقش معنادار تصور از خدا بر تصور از خود معنی دار شد، بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که چگونگی ادراک فرد از خدا در ادراک اواز خودش تاثیر می گذارد ( کربین ،2009)

نیز در پژوهش خود به این نتیجه رسید که بین ویژگی های شخصیتی منفی توام با عدم شایستگی فرد تصویر ذهنی منفی از خداوند رابطه وجود دارد. انجمن مشاوره آمریکا (2007) نقل از زرین لک وطباطبایی (1391) نیز در پژوهشی نشان دادند یک رابطه ایمن با خدا همواره می توان تحویل کننده حرمت خود پایین باشد.

ازآنجایی که سبک زندگی را باید درارتباط با مدرنیته مورد بررسی قرار داد در اینجا جهت تبین ارتباط سبک زندگی وهویت اجتماعی از نظریه گیدنز استفاده می‌ شود .

دین و سبک زندگی

دین و سنت همیشه دارای پیوند نزدیک با یکدیگر بوده است وباز اندیشی زندگی اجتماعی مدرن مغایرت مستقیم با سنت دارد ونسبت را بیشتر از دین تضعیف کرده است تفاوت این دو نوع سبک زندگی در آن است که سبک زندگی مذهبی مبتنی بر رفتارهای مذهبی است در حالیکه سبک زندگی سنتی افراد از رفتارهای مبتنی بر سنت که در سطحی گسترده تر قرار دارد واز او تبعیت می‌ کند ( پایبنده، 1389).

به باور گیدنز مذهب یکی از منابع اقتدار سنتی است واز این طریق با سنت ارتباط پیدا می‌ کند در نتیجه تجربه معنا وتفسیر بر اساس آن صورت می‌ گیرد وبه همین دلیل اکثر کنش ها ی زندگی دارای دلایل دینی و مذهبی است . در نتیجه هویت مذهبی سازه ای اجتماعی مبتنی بر مذهب است .نقش مهمی‌ ایفا می‌ کند در واقع افراد با اتخاذ به رفتارهای اجتماعی مبتنی بر مذهب به نوعی متمایز خود را از سایر افراد نمایان نمی‌ کنند وبه تشخیص وفردیت دست می‌ یابند اما در زمان حال تجدد مراجع زندگی بشری را متعدد کرده است مراجعی که همه مدعی صلاحیت هستند وسنت که مهمترین مرجع ماخذی بوده اند که بشر به آن رجوع کرده است اهمیت کلی خود را از دست داده است ودر عرض مابقی مراجع موجود در جهان مدرن واقع شده است ودر واقع به طور کلی از لحاظ ساختاری منابع جهان مدرن متعدد تر از منابع سنتی هستند ودر بعضی موارد با آنها تفاوت دارند (گیدنز،1388).

بنابراین هویت برساخت عصر جدید زاده تجدد و نهادهای امروزین است وهویت اجتماعی نیز همانند هویت شخصی با توجه به موقعیت ها واوضاع واحوال اجتماعی ونیز خود آگاهی شکل می‌ گیرند به عبارت دیگر خود آگاهی بر خود هویت شخصی زمینه بروز هویت اجتماعی است. (ذوالفقاری وسلطانی، 1389 ) این هویت‌های جدید به میزان‌های مختلف با سنت دارای زاویه هستند بر این اساس کسانی که دارای سبک‌های سنتی تر هستند دارای هویت‌های سنتی تر خواهند بود وسبک‌های زندگی مدرن با هویت‌های اجتماعی مدرن همخوانی خواهند داشت .