بازی های تخیلی
کودک در سال های اولیه زندگی خود ازلحاظ رشد فکری چندان پیشرفتی نکرده است که بتواند تصورات ذهنی داشته باشد . لذا دنیای او دنیای عینیت است؛ یعنی، هرآن چه را مشاهده کند درک می کند و دنیای فراسوی دنیای عینیتش برای او متصور نیست . تجربیات کودک از طریق بازی وتماس با دنیای خارج، قدرت ذهنی کودک را پرورش می دهد و به تدریج همگام با افزایش سن به مفاهیم پی می برد . بعدها این مفاهیم می توانند در غیاب، کودک را باجهان خارج پیوند دهند. هراندازه برگنجینه ی مفاهیم کودک افزوده شود. مهارت او در برقراری ارتباطات کلامی نیز افزایش می یابد و این رشد را به وضوح در بازی های کلامی خود منعکس می کند.
کودک از همان زمان آشنایی خود با جهان خارج، نیروی تخیّلی قوی دارد . و لذا از این قدرت خود در بازی ها به نحوی مطلوب استفاده می کند. این نوع بازی ها در حقیقت میدانی برای تجلی قدرت خلاقیت کودک است؛ یعنی، هرچه قدرت تخیلی او قوی تر باشد، بازی های تخیلی قوی تری انجام خواهد داد . تفاوت این نوع از بازی ها با بازی های نمادی، آن است که در بازی های تقلیدی و نمایشی و حتی نمادی، کودک از آن چه دیده و تجربه کرده الگوبرداری می کند، درحالی که در بازی های تخیلی، کودک با استفاده از تجربه های گذشته خود، رویدادی جدید را که در سابق برخورد چندانی با آن نداشته است به وجود می آورد.
به طور کلی بازی های تخیلی ریشه در خلاقیت کودک دارند . تخیل کودک به مرور و همگام با رشد ذهنی او از مرحله ی بازی ها خارج شده و به صحنه ی داستآن ها و گفتارهای کودک کشانده می شود. رشد تخیل کودک در هنگام کودکی و از طریق بازی می تواند باعث گردد تا در زندگی بزرگ سالی، این کودکان تبدیل به هنرمندان ، نویسندگان ،نقاشان ، مخترعان و کاشفانی بزرگ شوند.
افراد، نزدیک به او هستند. کودک به تقلید نقش دوستان ، برادران ، خواهران و والدین و مربیان می پردازد و از ایفای نقش این نزدیکان بزرگ ترین لذت و تجربه را به دست می آورد. لذا توجه ی نزدیکان و مربیان به چگونگی رفتار خود با کودک به ویژه در سنین پیش دبستانی از اهمیت و ارزش زیادی برخوردار است .
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .