نقش های آموزشی و تربیتی بازی
ارزش دیگر بازی کودکان، ارزش آموزشی آن است؛ کودکان در خلال بازی به ویژه بازی های آموزشی، به مفاهیم ذهنی جدیدی دسترسی پیدا می کنند. دایره ی لغات آن ها افزایش می یابد و بارنگ ها ، اشکال، اشیای گوناگون و جهات مختلف آشنا می شوند و تجارب ارزنده ای به دست می آورند.
اصولاً یادگیری کودک در هفت سال اول زندگی؛ یعنی دوران قبل از مدرسه، تنها از طریق عمل صورت می گیرد. و این یادگیری عملی نیز ضمن بازی انجام می پذیرد . در حین بازی مطالب آموختنی ، بدون اجبار و با میل و رغبت فراگرفته می شوند . به همین دلیل برخی مربیان معتقدند که مطالب درسی را فقط باید در حین بازی به کودکان آموخت.
باتوجه به این که در این دوره، کار در زندگی کودک، بازی است و جز این کاری از اوساخته نیست؛ بنابراین هرگونه آموزشی در این دوران باید ضمن بازی صورت پذیرد . حال اگر کودک در این دوران به حال خود وا گذاشته شود، بازی ها خود به خود به گونه ای غیرآگاهانه چیزهای زیادی را به کودکان می آموزند. اما اگر والدین و مربیان، این بازی ها را هدایت و برنامه ریزی کنند در این صورت کیفیت آموزش ارتقا خواهد یافت . در هر صورت بازی به کودک کمک می کند تا دنیایی را که در آن زندگی می کند بشناسد ، بفهمد ، کنترل کند و میان واقعیت و تخیل فرق بگذارد .
کودک میزان توانایی های خود را با دیگران مقایسه می کند و به این ترتیب مفهومی روشن تر و واقع گرایانه تر از خود به دست می آورد. به این نکته نیز باید توجه داشت که روحیه ی خودخواهی و تجاوزگری کودک تا پنج - شش سالگی بسیارچشم گیر است؛ بنابراین ضرورت دارد کودک را از تمرین زیاد در این تجاوزکاری ها بازداریم .
درسیره ی معصومین علیهم السلام علاوه برجنبه های پرورشی بازی، به جنبه های آموزشی آن نیز توجه شده است؛ برای نمونه امام صادق علیه السلام باکودکان می نشست، آن حضرت استاد می شد و بچه ها شاگردِ او می شدند. امام نام میوه ای را می پرسید که مثلاً در درخت یا زمین می روید، رنگ آن قرمز و طعم آن شیرین یا ترش است، و در فلان فصل به بازار می آید . هرکس نام آن میوه را می گفت، او استاد می شد. و امام نیز جزو شاگردان قرار می گرفت؛ اما گاهی به علت صداقت نداشتن هم بازی های خود، بازی را ترک می کرد و با خواهش بقیه ی دوستان به بازی برمی گشت.
در بازی دیگری، امام استاد می شد و کلمه ای را می گفت و شاگردان باید تکرار می کردند و سپس امام کلمه ای دیگر را می گفت که هم وزن آن کلمه بود ولی شاگردان دوباره باید همان کلمه اول را تکرار می کردند . هرکس اشتباه می کرد از بازی خارج می شد. بدین طریق امام علیه السلام زبان ، دقّت و تمرکز کودکان را تقویت می کرد.
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .