بازی نیز مانند سایر پدیده ها ابعاد و جنبه های وسیعی را در برمی گیرد . گوناگونی این ابعاد سبب شده تا تعاریف گوناگونی از بازی ارائه شود، و باتوجه به جنبه های وسیعِ نهفته در بازی، مفهوم و تعریف ساده ای از این موضوع که پذیرش همگانی داشته باشد، در اختیار نیست .

ساده ترین تعریف هایی که از بازی ارائه شده، عبارت است از: " بازی ، کاری است که به قصد لذت و تفریح انجام شود و فایده ای دربرنداشته باشد" ( بازی کودک در اسلام، محمدصادق شجاعی ، ص 15 )

- «ویلیام استرن» در کتاب روان شناسی در دوره کودکی می گوید : " بازی غریزه ای برای رشد و نمو استعدادها و یا تمرین مقدماتی برای اعمال آتی می باشد " (روان شناسی بازی، رضا سیامک مهجور، ص20)

گِروس (Gross) نقش اجتماعی بازی را مورد توجه قرار می دهد و بازی را نوعی آمادگی کودک برای فعالیت هایی می داند که باید در آینده به عهده گیرد و البته، خود از این آمادگی چندان آگاه نیست . (روان شناسی بازی، رضا سیامک مهجور، ص 19)

بازی نیز همسان با سایر پدیده ها ابعاد جنبه های وسیعی را در برمی گیرد. گوناگونی این ابعاد باعث شده تا تعریف های زیادی از بازی ارائه گردد.

- در فرهنگ ویلیام  وبستر ( Webster ) ، بازی به صورت های ذیل تعریف شده است :

الف) حرکت ، جنبش و فعالیت به مثابه ی حرکت عضلات؛

 ب) آزادی یا محدوده ای برای حرکت یا جنبش؛

 ج) فعالیت یا تمرین برای سرگرمی ، تفریح یا ورزش . (روان شناسی بازی، محمدعلی احمدوند،ص 2)

ورزش در فرهنگ « وبستر» به معنی هرگونه فعالیت یا تخریبی که باعث لذت، سرگرمی، تفریح با اشتغال باشد تعریف شده است.

مقایسه دو تعریف مذکور به این استنتاج منجر میگردد که « بازی» و « ورزش» در حقیقت دوکلمه قابل تبدیل به یکدیگر بوده و تفاوتی چندان با هم ندارند. آنچه که در تعریف ورزش اضافه گردیده، رعایت برخی از سنن و یا قوانین مقرره است که این موضوع در بازی نیز صادق می باشد. یعنی انجام هر بازی احتمالاً مستلزم رعایت مجموعه ای از قوانین و سنن است ، به طور مثال، در هنگام بازی کودکانی در سنین بالاتر که برای توجیه اعمال خود با اشیاء و یا موجودات واقعی یا خیالی از کلام استفاده می کنند رعایت مقررات به وضوح قابل مشاهده است اما در بازیهای انفرادی که بازیگر در خود فرو می رود و کلامی از او در توجیه اعمالش شنیده نمی شود، چگونه حرکات او مبین رعایت برخی از مقررات مدون است که این امر به ویژه در هنگام تقسیم بندی بازیها به عنوان یکی از معیارهای متمایز کننده بازیهای سرگرم کننده و بازیهای بدنی از سایر بازیها موردنظر قرار گرفته است.

در حقیقت نگرش به بازی به عنوان نوعی از فعالیتهای بدنی و عضلانی باعث پدید آمدن نظریاتی چند از جمله «اسپنسو» بازی را انگیزه مصرف بی هدف انرژی زیادی بدن می داند و با بسط نظریه خود استفاده از تمثیلی حیوانی می گوید:
بازی یک تقلید عادی از انواع فعالیتهایی است که یک اندام برای ادامه حیات خود مجبور است آنها را انجام دهد مثلا با دیدن بچه گربه ای که به دنبال توپ پنبه ای می گردد و آن را می غلتاند« برای آن کمین می کند و سپس روی آن می جهد متوجه می شویم که تمام این فعالیتها ( ورزش) نمایشی از تعقیب شکار می باشد. رضایت خیالی از ارضاء غرایز کشتاری که امکان ارضاء واقعی آنها میسر نیست.

دیدگاه « اسپنسر» در زمینه بازی انعکاسی از عقیده طرفداران « نظریه انرژی مازادی» است که عقیده دارند بدن مقداری انرژی دارد که آن را به صورت فعالیتهای هدف دار یعنی«کار» یا فعالیتهای بدون هدف یعنی « بازی» مصرف می کند.

جالب آنکه بازی در هر یکی از نظریه ها جنبه ای خاص و گوناگون و حتی در بعضی مواقع تضاد به خود می گیرد به طور مثال در حالیکه اسپنسر و طرفداران او از نظریه انرژی مازاد دفاع می کنند گروهی دیگر از نظریه رفع خستگی یا نظریه تفریحات را مطرح می کنندو در این میان « لازاروس» با تکمیل این نظریه میگوید: از آن رو که انجام کار یا فعالیت نیاز زیادی به مصرف انرژی دارد لذا انسان باید درمقابل مصرف انرژی لازمه مقداری استراحت محدود یا خستگی خود را از تن در کند او عقیده دارد که جبران انرژی مصرفی یا خستگی در کردن صرفاً از طریق استراحت میسر نمی شود، بلکه این برای جبران انرژی باید از نیروهای دیگری که در کار مورد استفاده قرار نمی گیرند استفاده کرد و این نیروها در بازی متمرکز می باشند.

در واقع اگر چه دو نظریه بالا در ظاهر با هم متضاد هستند اما نکاتی مشترک نیز با هم دارند. هر دو نظریه اعتقاد به تحرک و فعالیت دارند، هر دو بازی را برای سلامت جسم ضروری می دانند و از طرفی تلویحاً هدف دار بودن بازی را قبول دارند. تفریح و سرگرمی از دیگر وجوه مشترک میان این دو نظریه است و هر دو می پذیرند که تفریح یا سرگرمی کیفیتی است که در هر بازی وجود دارد که در این رابطه « لیبرمن» پنج ویژگی برای تفریح بازی قائل است که عبارتند : ویژگی جسمانی، اجتماعی، ادراکی، تفریحی و سرگرم کننده، لذا باید سعی نمود تا بازیهای کودکان حتی الامکان تمامی خصوصیات مذکور را در برداشته باشد.

در این اواخر « پاتریک» با توجه به ساخت جوامع صنعتی و پیشرفته نظریه قدیمی بازی را مبنی بر اینکه : « بازی برای تخفیف خستگی ناشی از کار لازم است» را مطرح نموده است.

ساده‏ ترين تعريف ‏هايي كه از بازي ارائه شده، عبارت است از: «بازي، هر كاري است كه مايه سرگرمي باشد» يا «بازي، كاري است كه به قصد لذت و تفريح انجام شود و فايده‏اي در بر نداشته باشد».

فرهنگ « عمید» بازی را به عنوان اسم چنین تعریف کرده :

سرگرمی به چیزی، ورزش، تفریح و قمار و به عنوان « بازی کردن، چیزی در دست گرفتن و خود را بیهوده در آن سرگرم ساختن و فریفتن.»
در این تعریف به معنای مجازی بازی توجه شده نه تعریف منطقی ان ، یعنی کسی را سرگرم ساختن و فریفتن بیشتر اشاره به فضای مجازی دارند نه مفهوم عملی آن
به طور مثال در هنگامی که فردی، قول به انجام کاری داده اما اجراء آن را بی دلیل و یا براساس دلایلی غیر منطقی به تعویق می اندازد. اصطلاحاً می گویند که شما را بازی می دهند و مراد از بازی دادن در این جمله فریفتن یا سرگرم ساختن است.

از جنبه دیگر موضوع ذکر کلمات « سرگرم ساختن بیهوده» نیز چندان قابل قبول نیست، زیرا این تعریف بیشتر همگام با نظراتی است که بازی را بدون هدف می‌شناسند و منظور از آن را گذران وقت می دانند نه عامل تربیت و رشد قوای ذهنی، اجتماعی، عاطفی و جسمی، چرا که بازی به عنوان سرگرمی بیهوده در حقیقت با لهو و لعب همخوان است اما بازی باید عملی مهم باشد در ساخت شخصیت فرد و به رشد جنبه های اجتماعی، فرهنگی، ذهنی، بدن انسان کمک نماید.

میشل و می‌سَن تعریف های متعددی از بازی گرد آورده‌اند که نسل به نسل بر جای مانده‌اند. این تعریف ها عبارتند از:
شیلر : صرف بی‌هدف نیروی بی‌حد و حصر.
فروبل : شکوفایی طبیعی جوانه برگهای کودکی.
اسپنسر : رخداد غریزی اعمال زائد بجای اعمال واقعی ... فعّالیّتی برای لذت آنی، بی‌توجه به بهره آجل آن.
لازاروس : فعّالیّتی فی نفسه آزاد، بی‌هدف، سرگرم کننده یا تفریحی.
استورارت هال : عادات حرکتی و تداوم روحیات گذشته در زمان حال.
گروس : تمرینی غریزی و بی‌هدف از اعمالی که در زندگی آینده نقش اساسی دارند.
سی شور : آزادانه ابراز وجود کردن برای کسب لذت مترتب بر آن.
دیوئی : فعّالیّتهائی که آگاهانه و قصد حصول نتیجه انجام نمی‌شود.
شاند : فعّالیّتی در جهت تداوم شادمانی.
دالس : شکلی غریزی از اظهار وجود و روزهای برای گریز هیجانها.
نیومن در تلاش خود برای ارائه تعریفی از بازی، ترکیبی از عناصر تعریفهای مختلف ساخته است که به کار تعریف مفهوم بازی در هر مکانی می‌آید. این تعریف شامل نکات زیر است: معیارهای بازی - یعنی ویژگیهائی که بازی را از غیر بازی متمایز می‌سازد؛ فرایندهای بازی - یعنی شکل و روش بازیها؛ و اهداف بازی - یعنی عناصری که بازی در - جهت آنها هدایت می‌شود.

به هر حال می توان گفت بازی یک فعالیت لذت بخش خصوصاً در دوران کودکی است که در عین پر کردن اوقات فراغت مستر بخش، سبب رشد سایر جنبه‌های نظیر رشد جسمی، روانی، حرکتی، عاطفی، اجتماعی و ... می‌گردد و یکی از عوامل مهم و پر نقش در دوران زندگی هر فرد به ویژه در دوران کودکی محسوب می‌گردد.

 

بازی چیست (ماهیت بازی)

بازی بهترین وسیله‌ای است که کودکان به آنچه به طور شخصی دوست دارند، می‌پردازند، مقررات لازم را به طور شخصی برای آن وضع می‌کنند.احساس هویت و استقلال می‌کنند. مقدار و وقت لازم حتی زمان و مکان آن را به طور شخصی انتخاب و آنچه را می‌خواهند تجربه، کشف و می‌آموزند. و به تبادل عاطفی با همسالان خود می‌پردازد و به عنوان نیازشان لذت می‌برند و خوشحال می‌شوند.

مسایل  زندگی را در خود تجربه می‌کنند و به امیال سر گوفته خود پرداخته و آن را در بازی ارضا می‌کنند. تنش‌های خود را کاهش می‌دهند . مهارت‌های حسی و حرکتی خود را رشد و گسترش می‌دهند . در دنیای خیالی آن فرو می‌روند. نقش‌های جنسی خود را درمی‌یابند و به خلاقیت و ابتکارهایشان برانگیخته می‌شوند و با انضباط‌های لازم جهت زندگی جمعی آشنا می‌شوند و خود را در خویشتن رشد و گسترش می‌دهند.

چهرهای بازی 

روان‌شناسان معاصر شش چهر زیر را در بازی‌ های کودک کشف کردند . 
بازی ، برانگیخته درونی است نه سایت‌های فیزیولوژیک یا خواسته‌های اجتماعی . 
بازی با توجه به وسایل بیش از هدف‌ها مشخص می‌شود . 
بازی با پرسش من با این شی چه می‌توانم بکنم؟، هدایت می‌شود . بنابراین بازی غیر از کاوش است. زیرا در کاوش این سوال مطرح است: این شی چیست و با آن چه می‌توان کرد؟ 
بازی متضمن وانمودی است روی کاربرد اشیا . 
بازی با آزادی از مقررات خارجی تحمیلی مشخص می‌شود . 
بازی متضمن فعالیت است . 
بازی بهترین وسیله است که کودکان : 
به آنچه شخصا دوست دارند، بپردازند. مقررات لازم را شخصا وضع کنند . احساس هویت و استقلال کنند. مقدار وقت لازم و حتی زمان و مکان را شخصا انتخاب کنند. آنچه را که می‌خواهند تجربه کنند، کشف کنند، و بیاموزند. به تبادل عاطفی با همسالان خود بپردازند. به میزان نیازشان لذت ببرند و خوشحال شوند. مسائل زندگی را در خود تجربه کنند، به درون‌سازی و برون‌سازی بپردازند .
امیال سر کوفته خود را ارضا کنند، تشنج‌های خود را کاهش دهند و از بین ببرند. مهارت‌های حسی حرکتی خود را رشد و گسترش دهند. در دنیای خیالی خود فرو روند. نقش‌های جنسی خود را دریابند، به خلاقیت برانگیخته شوند. با انظباط‌های لازم جهت زندگی جمعی آشنا شوند و خود را در خویشتن رشد و گسترش دهند . 

خصایص بازی کودکان 

بازی کودکان تحت تاثیر سنت است، به این معنا که در بازی‌های خود از بزرگسالان تقلید می‌کنند . 
بازی از الگوی قابل پیش‌بینی رشد و تکامل ، پیروی می‌کند . 

چهار دوره بازی 

برای کودکان چهاردوره یا مرحله نام می‌برند که به قرار زیر است : 
*مرحله کاوشی : که تا حدود 3 ماهگی است و بازی کودکان عمدتا عبارت است از: نگاه کردن به اشخاص و اشیاء و احیانا کوشش برای گرفتن اشیایی که جلو چشمشان می‌گیرند. بعد از آن کودک سعی می‌کند همه چیز را بگیرد، زیرا می‌تواند حرکات اعضای بزرگ بدنش را تا حدی کنترل کند .
*مرحله اسباب‌بازی : از یک سالگی آغاز و بین 5 و 6 سالگی به اوج خود می‌رسد. در این دوره ، کودک با اسباب‌بازی‌ها ، بازی و آنها را جاندار می‌پندارد و با آنها صحبت می‌کند و آنها را تنبیه یا تشویق می‌کند .
*مرحله بازی حرکتی و نمایشی : معمولا پس از ورود به مدرسه ، بازی‌های کودک ، عمدتا حرکتی و نمایشی است، جز هنگام تنهایی که ممکن است به اسباب‌بازی‌های خود پناه ببرند. در این مرحله کودک به بازی‌های ورزشی و جمعی می‌پردازد .
*مرحله بازی رویایی : که حدود بلوغ شروع می‌شود و کودک دیگر به فعالیت‌های بازی علاقه نشان نمی‌دهد و بیشتر اوقاتش را در بازی‌های رویایی صرف می‌کند . 

بازی در جریان افزایش سن کودک 

تعداد فعالیت‌های بازی با افزایش سن بیشتر می‌شود. البته وجود امکانات و همبازی‌ها در این اصل مؤثر است. با افزایش سن ، بازی شکل اجتماعی پیدا می‌کند و کودک از محوری بیرون می‌آید. تعداد همبازی‌ها با افزایش سن کمتر می‌شود. بازی روز به روز خاصیت جنسی پیدا می‌کند و کودکان خردسالی که بازی‌ها و اسباب‌بازی‌های دخترانه و پسرانه برایشان فرقی نمی‌کرد، با افزایش سن ، به بازی‌ها و اسباب‌بازی‌های گروه جنسی خود متمایل می‌شوند که طبعا عامل فرهنگ جامعه در این تمایل بسیار مؤثر است. با بزرگ شدن بازی کودک کمتر فعالیت بدنی دارد. تقریبا نزدیکی‌های بلوغ علاقه به بازی‌های فعال به حداقل می‌رسد و او بیشتر به بازی‌های سرگرمی و تفریحی علاقمند می‌شود، از قبیل گردآوری مجموعه‌های مختلف . 

بازی و سازگاری اجتماعی کودک 

بازی سازگاری کودک را پیش‌بینی می‌کند. نوع بازی ، تنوع فعالیت‌های بازی و مقدار زمانی که کودک در بازی صرف می‌کند، همگی وضع سازگاری شخصی و اجتماعی او را نشان می‌دهد. مثلا کودکی که عمدتا به بازی‌های انفرادی و انزوایی می‌پردازد، در حالی که همسالانش با همدیگر بازی می‌کنند، معمولا سازگاری ضعیفی دارد. در بازی کودکان تنوع محسوسی وجود دارد. اگر چه همه کودکان همانند و قابل پیش‌بینی بازی را طی می‌کنند، اما همه آنها به شیوه همانند و در همان سن بازی نمی‌کنند .