نظریه خانواده نابسامان ویلیامز جیگود
ویلیامز جیگود (William J. Goode) یک جامعهشناس برجسته آمریکایی است که بهخاطر تحقیقات و نظریاتش در زمینه خانواده و ساختار اجتماعی شناخته میشود ، وی در تحلیل خود درباره خانواده، به بررسی ویژگیهای خانواده نابسامان پرداخته است.
ویلیامز جیگود در تاریخ ۲۳ ژوئن ۱۹۱۷ در ایالت نیوجرسی، ایالات متحده به دنیا آمد. او در دانشگاه شیکاگو تحصیل کرد و در آنجا به مطالعه جامعهشناسی پرداخت. جیگود بهعنوان یکی از پیشگامان مطالعه خانواده در جامعهشناسی شناخته میشود. او در آثار خود به بررسی ساختار خانواده، نقش آن در جامعه و تأثیرات خانوادههای نابسامان بر اعضای خانواده و جامعه پرداخته است. یکی از مهمترین آثار او کتاب “Family in the Modern Society” است که به تحلیل خانوادهها در زمینههای مختلف اجتماعی میپردازد و تأثیرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را بر ساختار خانواده بررسی میکند. او در تاریخ ۲۲ اوت ۲۰۱۳ درگذشت، اما کارهای او همچنان الهامبخش بسیاری از محققان و دانشمندان در حوزه جامعهشناسی است.
تعریف خانواده نابسامان:
جیگود خانواده نابسامان را بهعنوان خانوادهای تعریف میکند که در آن ساختار و کارکردهای اصلی خانواده بهدرستی عمل نمیکند. این نوع خانوادهها معمولاً با مشکلات جدی در روابط بین اعضا مواجهاند و نمیتوانند نیازهای عاطفی و اجتماعی اعضای خود را بهطور مؤثر تأمین کنند.
ویژگیهای خانواده نابسامان از دیدگاه ویلیامز جیگود
جیگود به چندین عامل کلیدی اشاره میکند که میتوانند منجر به نابسامانی در خانواده شوند:
عدم مشروعیت:
- در خانوادههای نابسامان، ممکن است پدر مشخص نباشد یا بهطور کامل در زندگی خانواده غایب باشد. این وضعیت میتواند به عدم ثبات و امنیت عاطفی برای کودکان منجر شود. سرپرستی و تربیت فرزندان معمولاً به عهده مادر یا سایر اعضای جامعه است، که این نیز میتواند چالشهایی را برای رشد و توسعه عاطفی و اجتماعی کودکان ایجاد کند.
- غیبت پدر یا عدم وجود وی در خانواده میتواند به عدم ثبات عاطفی برای کودکان منجر شود.
فسخ و جدایی:
- طلاق، جدایی یا ترک خانواده بهطور مستقیم بر ساختار خانواده تأثیر منفی میگذارد. این وضعیت نهتنها بر روابط بین والدین تأثیر میگذارد بلکه بر روحیه و رشد فرزندان نیز اثر سوء دارد. کودکان ممکن است احساس طردشدگی و عدم امنیت کنند.
- طلاق و جدایی والدین میتواند تأثیرات منفی بر روحیه و رفتار فرزندان داشته باشد.
خانواده توخالی:
- در این نوع خانوادهها، اعضای خانواده ممکن است بهصورت فیزیکی در کنار یکدیگر زندگی کنند، اما از نظر عاطفی و اجتماعی ارتباط مؤثری نداشته باشند. این وضعیت میتواند به نوعی “طلاق روانی” منجر شود، بهطوریکه اعضای خانواده احساس تنهایی و بیتوجهی کنند و این مسئله تأثیرات منفی بر سلامت روانی آنها داشته باشد.
- در چنین خانوادههایی، اعضا ممکن است بهصورت فیزیکی کنار هم باشند اما از نظر عاطفی و اجتماعی ارتباط مؤثری نداشته باشند.
غیبت غیرارادی:
- غیبت یکی از والدین به دلایل مختلف، مانند فوت یا زندانی شدن، میتواند به ایجاد خلأ عاطفی و اجتماعی در خانواده منجر شود. این غیبت میتواند بر رفتارهای فرزندان تأثیر بگذارد و باعث بروز مشکلات عاطفی و اجتماعی شود.
- غیبت یکی از والدین به دلیل فوت یا زندانی شدن میتواند به ایجاد خلأ عاطفی و اجتماعی در خانواده منجر شود.
عدم ایفای نقش پدری یا مادری:
- زمانی که یکی از والدین به بیماریهای جسمی یا روانی مبتلا میشود و قادر به ایفای نقشهای خود نیست، این امر میتواند موجب ایجاد ناپایداری در خانواده گردد. این ناپایداری میتواند بر تربیت و رشد فرزندان تأثیر منفی بگذارد و مشکلات بیشتری را ایجاد کند.
- بیماریهای جسمی یا روانی یکی از والدین میتواند به ناپایداری خانواده و تأثیرات منفی بر فرزندان منجر شود.
تأثیرات خانواده نابسامان
خانوادههای نابسامان میتوانند تأثیرات عمیقی بر اعضای خود و جامعه داشته باشند:
1- تأثیر بر کودکان: کودکان در خانوادههای نابسامان ممکن است با مشکلات عاطفی و اجتماعی مواجه شوند. این مشکلات میتوانند شامل اضطراب، افسردگی، مشکلات تحصیلی و رفتارهای انحرافی باشند.
- مشکلات عاطفی:
- کودکان در خانوادههای نابسامان ممکن است دچار احساسات منفی مانند اضطراب، افسردگی و تنهایی شوند. غیبت والدین، طلاق یا عدم ارتباط عاطفی میتواند به احساس طردشدگی و ناامنی در کودکان منجر شود.
اختلالات روانی:
- عدم ثبات عاطفی و محیطی میتواند به بروز اختلالات روانی در کودکان کمک کند. این اختلالات ممکن است شامل مشکلاتی مانند اضطراب اجتماعی، اختلالات رفتاری و افسردگی باشند.
مشکلات تحصیلی:
- تأثیرات منفی خانواده نابسامان میتواند بر عملکرد تحصیلی کودکان تأثیر بگذارد. کودکان ممکن است در تمرکز، یادگیری و حفظ انگیزه تحصیلی با مشکلاتی مواجه شوند که میتواند منجر به افت تحصیلی شود.
نابسامانیهای اجتماعی:
- کودکان خانوادههای نابسامان ممکن است در برقراری روابط اجتماعی سالم دچار مشکل شوند. آنها ممکن است از برقراری دوستیهای مؤثر و ارتباطات مثبت با دیگران ناتوان باشند، که این امر میتواند به انزوا یا رفتارهای انحرافی منجر شود.
تأثیر بر رفتار:
- کودکان در خانوادههای نابسامان ممکن است به رفتارهای پرخاشگرانه، عدم انضباط و ناهنجاریهای اجتماعی روی آورند. این رفتارها میتواند ناشی از عدم الگوهای مثبت رفتاری در خانواده باشد.
پذیرش نقشهای نامناسب:
- در خانوادههای نابسامان، کودکان ممکن است بهزودی در نقشهای بزرگسالانه قرار گیرند، بهویژه در خانوادههایی که یکی از والدین غایب است. این امر میتواند به فشارهای عاطفی و مسئولیتهای زودهنگام منجر شود که بر رشد طبیعی آنها تأثیر منفی دارد.
تأثیرات بلندمدت:
- تأثیرات منفی خانواده نابسامان ممکن است فقط به دوران کودکی محدود نشود و در زندگی بزرگسالی نیز ادامه یابد. این افراد ممکن است با مشکلاتی در روابط زناشویی، تربیت فرزندان و عملکرد اجتماعی مواجه شوند.
2- تأثیر بر روابط اجتماعی: نابسامانی در خانواده میتواند منجر به مشکلات در روابط اجتماعی افراد و کاهش توانایی آنها در برقراری ارتباطات سالم با دیگران شود.
اختلال در مهارتهای اجتماعی:
- کودکان در خانوادههای نابسامان ممکن است به دلیل عدم الگوهای مناسب رفتاری و ارتباطی، در یادگیری مهارتهای اجتماعی دچار مشکل شوند. این اختلال میتواند به بروز مشکلاتی در برقراری ارتباطات مؤثر با همسالان و بزرگترها منجر شود.
احساس انزوا و تنهایی:
- کودکان و نوجوانان از خانوادههای نابسامان ممکن است احساس انزوا و بیکسی کنند. این احساس میتواند به دوری از جمعهای دوستانه و اجتماعی منجر شود و آنها را از تعاملات مثبت اجتماعی محروم کند.
افزایش رفتارهای پرخاشگرانه:
- برخی از کودکان در خانوادههای نابسامان ممکن است به رفتارهای پرخاشگرانه روی آورند. این رفتارها میتواند به بروز مشکلات در روابط اجتماعی و ایجاد تنش با دیگران منجر شود. بهعلاوه، چنین رفتارهایی میتواند موجب طرد شدن آنها از گروههای اجتماعی شود.
عدم توانایی در برقراری روابط عاطفی سالم:
- تجربههای منفی از خانواده میتواند بر شکلگیری و نگهداری روابط عاطفی سالم در بزرگسالی تأثیر بگذارد. افراد بزرگسال که در خانوادههای نابسامان بزرگ شدهاند، ممکن است در ایجاد و حفظ روابط زناشویی و دوستیهای عمیق با مشکلاتی مواجه شوند.
تأثیر بر اعتماد به نفس و خودباوری:
- عدم حمایت عاطفی و روانی در خانوادههای نابسامان میتواند به کاهش اعتماد به نفس و خودباوری در کودکان منجر شود. این عدم اعتماد به نفس میتواند بر تعاملات اجتماعی آنها تأثیر منفی بگذارد و آنها را در موقعیتهای اجتماعی ناتوان کند.
انتقال الگوهای رفتاری منفی:
- کودکان در خانوادههای نابسامان ممکن است الگوهای رفتاری نامناسب را از والدین یا محیط خانواده یاد بگیرند و این الگوها را در روابط اجتماعی خود تکرار کنند. این الگوها میتوانند شامل عدم احترام به دیگران، عدم توانایی در حل تعارضات یا رفتارهای مخرب باشند.
تأثیر بر هویت اجتماعی:
- تجربههای منفی در خانواده میتواند بر شکلگیری هویت اجتماعی فرد تأثیر بگذارد. کودکان و نوجوانان ممکن است به دلیل شرایط خانوادگی خود، احساس حقارت یا عدم تعلق به گروههای اجتماعی داشته باشند.
3- تأثیر بر جامعه: خانوادههای نابسامان میتوانند به بروز مشکلات اجتماعی مانند افزایش جرم و جنایت، فقر و ناهنجاریهای اجتماعی کمک کنند.
افزایش جرم و جنایت:
- تحقیقات نشان دادهاند که کودکان و نوجوانان بزرگشده در خانوادههای نابسامان بیشتر در معرض رفتارهای مجرمانه و انحرافات اجتماعی قرار دارند. این امر میتواند منجر به افزایش نرخ جرم و جنایت در جامعه شود، چرا که این افراد ممکن است الگوهای منفی را از محیط خانواده یاد بگیرند.
فقر و نابرابری اجتماعی:
- خانوادههای نابسامان بهویژه در مواردی که یکی از والدین غایب است، ممکن است با مشکلات اقتصادی مواجه شوند. این وضعیت میتواند به افزایش فقر و نابرابری اجتماعی منجر شود و بار مالی بر روی سیستمهای اجتماعی و اقتصادی جامعه بگذارد.
کاهش سلامت روانی جامعه:
- تأثیرات منفی خانوادههای نابسامان بر سلامت روانی اعضای خانواده میتواند به بروز مشکلات سلامت روانی در جامعه منجر شود. افزایش آمار اختلالات روانی، افسردگی و اضطراب در جامعه میتواند فشار بیشتری بر روی سیستمهای بهداشتی و درمانی وارد کند.
کاهش مشارکت اجتماعی:
- افراد بزرگشده در خانوادههای نابسامان ممکن است در برقراری روابط اجتماعی و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و مدنی دچار مشکل شوند. این امر میتواند به کاهش تعاملات مثبت اجتماعی و مشارکت فعال در جامعه منجر شود.
تأثیر بر نظام آموزشی:
- مشکلات خانوادگی میتواند بر عملکرد تحصیلی کودکان تأثیر بگذارد. این امر میتواند منجر به افت تحصیلی و افزایش نرخ ترک تحصیل شود، که در نهایت بر نیروی کار و اقتصاد جامعه تأثیر منفی خواهد گذاشت.
انتقال الگوهای رفتاری منفی:
- الگوهای رفتاری نامناسب و ناهنجاریهای اجتماعی که در خانوادههای نابسامان شکل میگیرند، ممکن است به نسلهای بعدی منتقل شوند. این چرخه میتواند به تداوم مشکلات اجتماعی و خانوادگی در جامعه کمک کند.
مشکلات فرهنگی و اجتماعی:
- نابسامانی در خانوادهها میتواند به بروز مشکلات فرهنگی و اجتماعی مانند افزایش طلاق، ناهنجاریهای اجتماعی و عدم انسجام اجتماعی منجر شود. این مشکلات میتوانند به کاهش کیفیت زندگی و افزایش تنشهای اجتماعی در جامعه منجر شوند.
تأثیرات بر اعضای خانواده:
جیگود به تأثیرات منفی این نابسامانیها بر اعضای خانواده، بهویژه کودکان، توجه میکند. کودکان در خانوادههای نابسامان ممکن است دچار مشکلات عاطفی، اجتماعی و تحصیلی شوند. آنها ممکن است احساس طردشدگی، اضطراب و عدم امنیت کنند.
نقش جامعه:
جیگود همچنین به تأثیرات اجتماعی و فرهنگی که میتوانند بر ساختار خانواده تأثیر بگذارند، توجه دارد. تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میتوانند به بروز نابسامانی در خانوادهها منجر شوند .