تالکوت پارسونز (Talcott Parsons) متولد 13 دسامبر 1902 در کلمبیای کارولینای جنوبی و متوفای 8 مه 1979 کمل ماساچوست ، یک جامعه‌شناس برجسته و تأثیرگذار آمریکایی است که به‌عنوان یکی از بنیان‌گذاران نظریه‌های ساختاری-کارکردی در جامعه‌شناسی شناخته می‌شود.

پارسونز در سال 1924 مدرک لیسانس خود را از دانشگاه هاروارد در رشته اقتصاد و علوم اجتماعی دریافت کرد. او سپس به تحصیل در مقطع فوق‌لیسانس پرداخت و در سال 1927 مدرک فوق‌لیسانس خود را نیز از هاروارد دریافت کرد. پارسونز در سال 1930 دکترای خود را در رشته جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی از دانشگاه هاروارد کسب کرد. او در دهه‌های 1930 و 1940 به توسعه نظریه‌های ساختاری-کارکردی پرداخت و به‌ویژه بر اهمیت نهادهای اجتماعی و نقش آن‌ها در حفظ نظم اجتماعی تأکید کرد.

نظریه خانواده تالکوت پارسونز

پارسونز خانواده را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین نهادهای اجتماعی معرفی می‌کند که وظایف و کارکردهای خاصی را در جامعه ایفا می‌کند. او تأکید می‌کند که خانواده به‌عنوان واحد اولیه اجتماعی، نقش اساسی در تربیت و اجتماعی کردن کودکان دارد.

بر اساس نظریه پارسونز، خانواده دو کارکرد اصلی دارد:

  • اجتماعی‌سازی: خانواده وظیفه اجتماعی‌سازی فرزندان را بر عهده دارد. این فرآیند شامل انتقال ارزش‌ها، هنجارها و فرهنگ به نسل‌های آینده است.
  • تأمین نیازهای عاطفی و روانی: خانواده به‌عنوان یک واحد حمایتی، نیازهای عاطفی و روانی اعضای خود را تأمین می‌کند و احساس تعلق و امنیت را برای آن‌ها فراهم می‌آورد.

پارسونز به نقش‌های سنتی جنسیتی در خانواده تأکید می‌کند. او معتقد است که در خانواده‌های ایده‌آل، پدر به‌عنوان نان‌آور و مادر به‌عنوان پرورش‌دهنده و مراقب کودکان عمل می‌کند. این تقسیم وظایف به‌طور طبیعی به حفظ نظم اجتماعی کمک می‌کند.

پارسونز بر این باور است که خانواده به‌عنوان یک خرده‌نظام اجتماعی، باید به‌طور هماهنگ با سایر نهادهای اجتماعی (مانند اقتصاد، آموزش و فرهنگ) عمل کند. هرگونه نابسامانی یا عدم تعادل در خانواده می‌تواند به بروز مشکلات اجتماعی و انحرافات منجر شود.

او به بررسی شرایطی می‌پردازد که در آن خانواده به‌درستی عمل نمی‌کند و به مشکلاتی مانند طلاق، غیبت والدین یا عدم ایفای نقش‌های والدینی اشاره می‌کند. این نابسامانی‌ها می‌توانند به بروز رفتارهای انحرافی و اجتماعی منجر شوند.

نظریه نابسامانی خانواده تالکوت پارسونز

نظریه نابسامانی خانواده تالکوت پارسونز یکی از نظریات کلیدی در حوزه جامعه‌شناسی و جرم‌شناسی است که به بررسی تأثیر ساختار خانواده بر رفتارهای انحرافی و اجتماعی می‌پردازد. پارسونز، جامعه‌شناس آمریکایی، در تحلیل خود به نقش نهادهای اجتماعی و خرده‌نظام‌ها توجه دارد و معتقد است که خانواده به‌عنوان یک نهاد اجتماعی مهم، نقش اساسی در شکل‌دهی به رفتارهای افراد و بخصوص رفتارهای انحرافی ایفا می‌کند.

نظریه تالکوت پارسونز درباره نابسامانی خانواده نشان‌دهنده این است که ساختار و کارکرد خانواده می‌تواند تأثیر عمیق و مستقیمی بر رفتارهای اجتماعی و انحرافی افراد داشته باشد.

اصول کلی نظریه نابسامانی خانواده

  1. ساخت نظام اجتماعی و کارکرد خرده‌نظام‌ها:

    • پارسونز معتقد است که برای درک رفتارهای انحرافی، باید به ساختار نظام اجتماعی و نهادهای اجتماعی توجه کرد. او بر این باور است که هر خرده‌نظام (مانند فرهنگ، شخصیت، اقتصاد) کارکردهایی در جامعه دارد که به کنترل اجتماعی و پایداری آن کمک می‌کند.
    • پارسونز بر این باور است که جامعه شامل چندین خرده‌نظام است (مانند خانواده، اقتصاد، فرهنگ، و آموزش) که هر کدام وظایف و کارکردهای خاصی دارند. این خرده‌نظام‌ها باید به‌طور متوازن و هماهنگ عمل کنند تا جامعه به‌طور کلی پایدار بماند.
    • هر یک از خرده‌نظام‌ها باید به‌طور مناسب عمل کنند. تعامل و کنش‌های متقابل این خرده‌نظام‌ها باعث بقا و پایداری نظام اجتماعی می‌شود. به‌عبارت دیگر، کارکرد صحیح این نهادها به کاهش رفتارهای انحرافی کمک می‌کند.
  2. کارکرد خانواده:

    • خانواده به‌عنوان یکی از خرده‌نظام‌ها، وظیفه تأمین نیازهای عاطفی و اجتماعی افراد را بر عهده دارد. این نهاد باید به افراد احساس تعلق، امنیت و هویت بدهد. کارکرد صحیح خانواده به پیشگیری از رفتارهای انحرافی کمک می‌کند.
  3. عدم تعادل ، نابسامانی و بی‌سازمانی اجتماعی:

    • پارسونز معتقد است که اگر هر یک از خرده‌نظام‌ها به درستی کار نکنند، جامعه به سمت بی‌سازمانی اجتماعی حرکت می‌کند. نابسامانی در خانواده می‌تواند به شیوع رفتارهای انحرافی منجر شود. به‌عبارت دیگر، مشکلات و ناکارآمدی در خانواده می‌تواند به بروز رفتارهای مجرمانه و انحرافی در اعضای خانواده و جامعه منجر شود.
    • در صورتی که یکی از خرده‌نظام‌ها (مانند خانواده، مدرسه، یا رسانه‌ها) نتواند به‌طور مؤثر عمل کند، جامعه دچار بی‌سازمانی اجتماعی خواهد شد. این بی‌سازمانی می‌تواند به شیوع رفتارهای انحرافی منجر شود.

ویژگی‌های خانواده نابسامان

تالکوت پارسونز در نظریه‌های خود به تأثیر نهاد خانواده بر رفتار اجتماعی و انحرافی توجه ویژه‌ای دارد. او بر این باور است که خانواده باید به‌عنوان یک خرده‌نظام اجتماعی، کارکردهای خاصی را ایفا کند. وقتی خانواده به درستی عمل نکند یا دچار نابسامانی باشد، می‌تواند به بروز مشکلات اجتماعی و انحرافی منجر شود.

در نظریه پارسونز، خانواده نابسامان ممکن است ویژگی‌های زیر را داشته باشد:

1. عدم مشروعیت:

  • در خانواده‌هایی که پدر مشخص نیست یا غیبت دارد، احتمال بروز مشکلات و نابسامانی بیشتر است. این وضعیت می‌تواند بر احساس امنیت و ثبات خانواده تأثیر بگذارد.
  • در خانواده‌های نابسامان، ممکن است پدر مشخص نباشد یا غیبت داشته باشد. این شرایط می‌تواند باعث عدم ثبات و امنیت عاطفی در خانواده شود.

2. فسخ ، جدایی و طلاق:

  • طلاق و جدایی والدین می‌تواند به آسیب‌های روانی و اجتماعی برای فرزندان منجر شود و روابط عاطفی در خانواده را تضعیف کند.
  • طلاق یا جدایی والدین یکی از ویژگی‌های بارز خانواده‌های نابسامان است. این شرایط می‌تواند به آسیب‌های روانی و اجتماعی برای فرزندان منجر شود.

3. خانواده توخالی:

  • خانواده‌هایی که اعضای آن‌ها به‌صورت فیزیکی در کنار هم هستند اما از نظر عاطفی یا اجتماعی ارتباط مؤثری ندارند، ممکن است دچار بی‌نظمی و عدم انسجام شوند.
  • اعضای خانواده ممکن است به‌صورت فیزیکی در کنار هم باشند اما از نظر عاطفی و اجتماعی ارتباط مؤثری نداشته باشند. این وضعیت می‌تواند به نوعی “طلاق روانی” منجر شود که به آسیب‌های روانی و اجتماعی برای اعضای خانواده منجر می‌شود.

4. غیبت غیرارادی:

  • غیبت یکی از والدین به دلایل مختلف (مانند فوت یا زندانی شدن) می‌تواند به ایجاد خلأ عاطفی و تأثیرات منفی بر روی فرزندان منجر شود.

5. عدم ایفای نقش‌های والدینی:

  • زمانی که والدین به دلیل بیماری یا مشکلات روانی قادر به ایفای نقش خود نیستند، این امر می‌تواند بر تربیت و رشد فرزندان تأثیر منفی بگذارد.

6. مشکلات ارتباطی:

  • در خانواده‌های نابسامان، ارتباطات عاطفی و اجتماعی بین اعضای خانواده ضعیف است. اعضا ممکن است در کنار یکدیگر زندگی کنند اما از نظر عاطفی به یکدیگر نزدیک نباشند.

7. عدم انطباق نقش‌ها:

  • در خانواده‌های نابسامان، ممکن است نقش‌های سنتی خانواده به درستی اجرا نشود، مانند عدم ایفای نقش پدر یا مادر به‌طور مؤثر.