نظریه های روانشناسی گیج و برلاینر
گیج و برلاینر (Gage & Berliner) دو تن از محققان و نظریهپردازان معتبر در زمینه آموزش و یادگیری هستند که آثار و نظریات آنها به طور گستردهای در حوزههای مختلف تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار میگیرد. نظریهها و آموزههای گیج و برلاینر در زمینه مدیریت کلاس و فرآیند یادگیری، به معلمان و مربیان کمک میکند تا با استفاده از رویکردهای علمی و سازمانیافته، به بهبود کیفیت آموزش و یادگیری در کلاسهای درس بپردازند. در اینجا به برخی از جنبههای کلیدی کارهای آنها اشاره میشود:
1. نظریههای آموزشی : گیج و برلاینر در آثار خود به تحلیل فرآیند یادگیری و تدریس میپردازند و بر اهمیت مدیریت کلاس و سازماندهی مؤثر آن تأکید میکنند. آنها معتقدند که ایجاد محیطی منظم و هدفمند برای یادگیری، تأثیر قابل توجهی بر موفقیت آموزشی دارد.
2. مدیریت کلاس درس : یکی از محوریترین موضوعات در کارهای آنها، مدیریت کلاس درس است. آنها ویژگیهای لازم برای مدیریت مؤثر کلاس را تعریف کرده و به معلمان توصیه میکنند که انضباط، نظارت، و انعطافپذیری را در فرآیند تدریس خود مد نظر قرار دهند.
3. سازماندهی یادگیری : گیج و برلاینر بر اهمیت برنامهریزی درسی و استفاده از استراتژیهای آموزشی متناسب با نیازهای یادگیری دانشآموزان تأکید دارند. آنها به معلمان توصیه میکنند که طرح درسهای مؤثری تدوین کنند که شامل اهداف روشن، روشهای تدریس مناسب و ارزیابیهای مؤثر باشد.
4. تعامل با دانشآموزان : آنها بر اهمیت تعامل عینی و بدون سوگیری با دانشآموزان تأکید دارند. این تعامل به معلمان کمک میکند تا نیازهای فردی هر دانشآموز را شناسایی کنند و بهطور مؤثری به آنها پاسخ دهند.
5. آثار و تألیفات : آثار گیج و برلاینر به عنوان منابع آموزشی در دورههای مختلف تحصیلات معلمی و برنامههای آموزشی در سطوح مختلف دانشگاهی تدریس میشود. کتابهای آنها معمولاً شامل مباحثی در مورد نظریههای یادگیری، روشهای تدریس و ارزیابی عملکرد دانشآموزان است.
نظریه مدیریت کلاس گیج و برلاینر
نظریه مدیریت کلاس درس گیج و برلاینر (Gage & Berliner) به اهمیت سازماندهی و مدیریت مؤثر کلاس درس در موفقیت آموزشی معلمان و یادگیری دانشآموزان تأکید دارد.
نظریه گیج و برلاینر در مدیریت کلاس درس بر اهمیت انضباط، برنامهریزی مؤثر، خودآگاهی و انعطافپذیری تأکید دارد. این ویژگیها میتوانند به معلمان کمک کنند تا محیطی مؤثر و سازنده برای یادگیری ایجاد کنند و به یادگیری بهتر دانشآموزان کمک نمایند. این نظریه بهعنوان یک راهنمای مهم برای معلمان در تلاش برای بهبود کیفیت تدریس و یادگیری در کلاسهای درس شناخته میشود.
در این نظریه، چهار ویژگی کلیدی برای مدیریت کلاس درس معرفی شده است که در ادامه به آنها پرداخته میشود:
1. برقراری انضباط، نظارت و مدیریت
اهمیت نظم: گیج و برلاینر تأکید میکنند که برقراری نظم در کلاس درس یک ضرورت اساسی است. بدون وجود انضباط، معلم نمیتواند به اهداف آموزشی دست یابد و محیط یادگیری مؤثری ایجاد کند. نظم و انضباط به معلم این امکان را میدهد که به فعالیتهای آموزشی خود ادامه دهد و دانشآموزان را به سمت یادگیری هدایت کند.
2. استفاده از دانش در تنظیم طرح درس
برنامهریزی مؤثر: معلمان باید از دانش و مهارتهای خود برای تنظیم طرح درس استفاده کنند. این شامل تعیین اهداف آموزشی، انتخاب روشهای تدریس مناسب و ارزیابی پیشرفت دانشآموزان است. یک طرح درس خوب میتواند به ایجاد یک محیط یادگیری منظم و هدفمند کمک کند.
3. نظارت بر سوگیریهای خود و برخورد عینی با دانشآموزان
خودآگاهی و توجه به فردیت: گیج و برلاینر به معلمان توصیه میکنند که بر سوگیریها و پیشداوریهای خود نظارت داشته باشند. این امر به معلم کمک میکند تا با هر یک از دانشآموزان بهطور عینی و بدون قضاوت قبلی برخورد کند. توجه به ویژگیهای فردی هر دانشآموز و نیازهای خاص آنها از اهمیت بالایی برخوردار است.
4. آمادگی برای تنوع و انعطافپذیری
انعطافپذیری در مدیریت: پس از انجام برنامهریزیهای لازم، معلمان باید آماده باشند که به تغییرات و نیازهای متنوع در کلاس پاسخ دهند. این انعطافپذیری به معلم اجازه میدهد که در مواجهه با چالشهای مختلف، رویکردهای جدیدی را اتخاذ کند و به نیازهای یادگیری دانشآموزان پاسخ دهد.
گیج و برلاینر سازماندهی و مدیریت صحیح کلاس درس را یک مساله اساسی در موفقیت شغلی معلم دانسته و معتقدند که این امر کارایی تدریس و آموزش را امکانپذیر می سازد و فعالیتهای یادگیری را سازماندهی کرده و به رفتارهای دانش آموزان جهت دهی صحیح می کند . آنها معتقدند که مدیریت کلاس درس باید چهار ویژگی داشته باشد: اولاً ما باید انضباط، نظارت و مدیریت را در کلاس برقرار سازیم زیرا بدون برقراری نوعی نظم در کلاس درس نمی توان به ارزش تربیتی زیادی دست یافت ثانیاً باید از دانش خود در تنظیم طرح درس استفاده کنیم ثالثاً ما می بایست بر سوگیری های خود نظارت داشته باشیم و با فرد فرد دانش آموزان برخورد عینی کنیم نهایتاً اینکه بعداز انجام انواع طرح ریزی ها آماده طرحریزی برای تنوع و انعطاف پذیری می شویم (گیج وبرلاینر ، 1988 ، ترجمه خوی نژاد ، طهوریان ، لطفآبادی، منشی طوسی ، نظری نژاد ، 1374 ، صص 33-32 و 705 ).
نظریه تنبیه گیج و برلاینر
گیج و برلاینر (Guqe & Berliner) مى گویند: اگر رفتارى را که مى خواهید مانع آن شوید بسیار خطرناک یا ناخوشایند است، در آن صورت، تنبیه به عنوان راهى براى دفع آن رفتار چیزى خوب است.
گیج و برلاینر در روانشناسی تربیتی میگویند: «روش دیگر برای از بین بردن یک پاسخ این است که دانشآموز را هنگامی که آن پاسخ روی میدهد تنبیه کنیم» سپس در ادامه میگویند: «آیا تنبیه مؤثر است؟ آیا تنبیه چیز خوبی است؟ به این سؤالات در دهههای اخیرپاسخهای متفاوتی داده شده است. تحقیقات بسیار اخیر نشان میدهد که در اوضاعی خاص بهویژه زمانی که تنبیه شدید مورد استفاده قرار گیرد رفتار میتواند برای همیشه از بین برود . آیا تنبیه رفتار را کاهش میدهد؟ پاسخ این سؤال قطعا مثبت است .
بر طبق شواهدی که جانستون (۱۹۷۲) خلاصهای از آن فراهم آورده است طرق دیگر کاهش بسامد رفتار (مثل خاموشی سازی، و (DRL در مقایسه با تنبیه در صورتی که بطور صحیح مورد استفاده قرار گیرد تاثیری دیرتر، کم دوامتر و غیر مؤثرتر دارند.» آنها در ادامه میافزایند: «آیا تنبیه با آنکه میتواند مؤثر باشد چیز خوبی است؟ پاسخ به این سؤال به عوامل گوناگونی بستگی دارد. اگر رفتاری را که میخواهید مانع از آن شوید بسیار خطرناک یا ناخوشایندباشد در آن صورت تنبیه به عنوان راهی برای دفع آن رفتار چیز خوبی است.»
نظریه تنبیه گیج و برلاینر به معلمان و مربیان این امکان را میدهد که در شرایط خاص و با در نظر گرفتن خطرات و عواقب، از تنبیه به عنوان ابزاری در مدیریت رفتار دانشآموزان استفاده کنند. با این حال، آنها همچنین بر اهمیت بررسی دقیق شرایط و انتخاب روشهای مناسب برای مدیریت رفتار تأکید دارند. استفاده از تنبیه باید با احتیاط و در شرایط خاص انجام شود تا از عوارض منفی آن جلوگیری شود.
نظریه تنبیه گیج و برلاینر در روانشناسی تربیتی به تحلیل و بررسی تأثیرات تنبیه بر رفتار دانشآموزان میپردازد. در زیر به مهمترین نکات این نظریه اشاره میشود:
1. استفاده از تنبیه به عنوان یک ابزار
تنبیه به عنوان راهی برای دفع رفتار: گیج و برلاینر معتقدند که در مواردی که رفتارهای خطرناک یا ناخوشایند وجود دارد، تنبیه میتواند به عنوان یک روش مؤثر برای جلوگیری از آن رفتارها به کار رود. آنها تأکید میکنند که در چنین شرایطی، تنبیه میتواند یک گزینه مناسب باشد.
2. اثر تنبیه بر رفتار
پاسخ به سؤالهای کلیدی: این نظریه به سؤالاتی مانند “آیا تنبیه مؤثر است؟” و “آیا تنبیه چیز خوبی است؟” میپردازد. به گفته گیج و برلاینر، تنبیه میتواند به طور مؤثری رفتارهای نامطلوب را کاهش دهد، به ویژه اگر به درستی و در شرایط خاصی اعمال شود.
3. تحقیقات و شواهد
شواهد تحقیقاتی: آنها به شواهدی اشاره میکنند که نشان میدهد تنبیه، به ویژه در صورت شدید بودن، میتواند باعث از بین رفتن دائمی یک رفتار شود. با این حال، این تأثیرات ممکن است در شرایط خاص و تحت شرایط مناسب اتفاق بیفتد.
4. مقایسه با روشهای دیگر
مقایسه با روشهای کاهش رفتار: گیج و برلاینر به مقایسه تنبیه با سایر روشهای کاهش رفتار مانند خاموشسازی (extinction) و کاهش رفتار بهطور تدریجی (Differential Reinforcement of Low Rates - DRL) میپردازند. آنها بیان میکنند که اگرچه این روشها نیز میتوانند تأثیراتی داشته باشند، اما معمولاً تأثیر کمتری و دوام کمتری نسبت به تنبیه دارند.
5. شرایط مناسب برای تنبیه
فاکتورهای مؤثر: گیج و برلاینر تصریح میکنند که اینکه آیا تنبیه چیز خوبی است یا نه به عوامل گوناگونی بستگی دارد. اگر رفتار مورد نظر بسیار خطرناک یا ناخوشایند باشد، تنبیه ممکن است به عنوان یک راه مؤثر برای جلوگیری از آن رفتار در نظر گرفته شود.
نظریه هوش گیج و برلاینر
نظریه هوش گیج و برلاینر بر این باور است که هوش یک ویژگی قابل اصلاح و توسعهپذیر است و نه صرفاً یک صفت ثابت. از این رو، با استفاده از استراتژیهای آموزشی مناسب، میتوان به بهبود تواناییهای شناختی و هوش دانشآموزان کمک کرد. این نظریه به معلمان و مربیان این امکان را میدهد که بهطور مؤثر با دانشآموزان کار کنند و به آنها در توسعه مهارتهای شناختی و حل مسئله کمک نمایند.
گیج و برلاینر به تحلیل و تعریف هوش از جنبههای مختلف میپردازد و آن را به عنوان یک مفهوم چندبعدی در نظر میگیرد. در اینجا به عناصر کلیدی این نظریه و تعاریف مرتبط با هوش اشاره میشود:
گیج و برلاینر در سال 1992 عناصر تعریف هوش را در سه دسته اصلی قرار دادهاند:
توانایی پرداختن به امور انتزاعی
- افراد باهوش بیشتر با مفاهیم انتزاعی، نظیر اندیشهها، نمادها، روابط و اصول سروکار دارند. این توانایی به آنها کمک میکند تا از تفکر انتزاعی برای حل مسائل و درک مفاهیم پیچیده استفاده کنند، به جای اینکه تنها بر امور عینی و ملموس تمرکز کنند.
- منظور این است که افراد باهوش بیشتر با امور انتزاعی (اندیشه ها، نمادها، روابط، مفاهیم، اصول) سروکار دارند تا امور عینی (ابزارهای میکانیکی).
توانایی حل مسائل
- این بعد به توانایی فرد در مواجهه با موقعیتهای جدید و حل مسائل مربوط میشود. افراد باهوش نه تنها میتوانند به سؤالات از پیش آموخته شده پاسخ دهند، بلکه قادرند به طور مستقل و خلاقانه به مسائل جدید و چالشبرانگیز پاسخ دهند.
- یعنی توانایی پرداختن به موقعیت های جدید، نه فقط دادن پاسخ از قبل آموخته شده به موقعیت های آشنا.
توانایی یادگیری
- یادگیری، به ویژه یادگیری انتزاعی، شامل توانایی درک و استفاده از نمادها و کلمات است. این عنصر به فرد کمک میکند تا دانش جدید را بهطور مؤثر جذب کند و از آن در موقعیتهای مختلف استفاده نماید.
- به ویژه یادگیری انتزاعیات، از جمله انتزاعیات موجود در کلمات و سایر نمادها و نیز توانایی استفاده از آنها.
استیس به نقل از گیج و برلاینر هوش را به عنوان “رفتار انطباقی فرد که معمولاً دارای عنصری از حل مسئله است و به وسیلهی فرآیندها و عملیات شناختی هدایت میشود” تعریف میکند. این تعریف به ویژگی انطباقپذیری هوش اشاره دارد و نشان میدهد که هوش فراتر از دانش صرف است و شامل تواناییهای شناختی و حل مسئله نیز میشود.
تأثیر بر برنامههای آموزشی
گیج و برلاینر تأکید میکنند که میتوان برنامههای آموزشی طراحی کرد که به افزایش رفتار هوشمندانه کمک میکند. آنها به نکات زیر اشاره میکنند:
نظارت بر استراتژیهای یادگیری: برنامههایی که به دانشآموزان کمک میکنند تا در طول یادگیری، استراتژیهای یادگیری خود را نظارت کنند، میتوانند به بهبود یادگیری و هوش آنها کمک کنند.
توسعه مهارتهای رمزگردانی و مقایسه: این مهارتها میتوانند به دانشآموزان کمک کنند تا تواناییهای شناختی خود را تقویت کنند و درک بهتری از مفاهیم پیچیده داشته باشند.
گیج و برلاینر 1992- (Gage & Borliner) در این باره میگویند: " ما میتوانیم به برنامه های آموزشی ای بیندیشیم که رفتار هوشمندانه را افزایش میدهند. ما میتوانیم به برنامه هایی بیندیشیم که به دانش آموزان کمک میکنند تا زمان یادگیری، استراتژی های یادگیری یا توالی مطالب یادگیری خود نظارت کنند. میتوانیم دربارهی مهارت های رمزگردانی یا مهارت های مقایسه کردن دانش آموزان کار کنیم - اگر فکر میکنیم مشکل آنان به این قسمت مربوط میشود - با آگاهی کامل از مفاهیم مربوط به هوش در نظریه های خبرپردازی جاری، میتوانیم درک کنیم که پائین بودن سطح توانایی های کلی ذهنی یک شرایط عمومی فرد نیست بلکه یک الگوی رفتاری قابل اصلاح است."
نظریه انگیزه پیشرفت گیج و برلاینر
انگیزش یک مفهوم وسیع است و دربرگیرنده نیازها، علایق، ارزشها، گرایشها و اشتیاقها و مشوقهاست و منبع ارضای نیازها و رغبتها محسوب میشود (گیج و برلاینر، 1374). گیج و برلاینر (1374) آن را منبع ارضای نیازها و رغبتها میدانند. این تعریف نشان میدهد که انگیزش میتواند از جنبههای مختلفی بر رفتار انسان تأثیر بگذارد.
گیج و برلاینر (1984) انگیزش را به موتور و فرمان اتومبیل تشبیه کردهاند. این تشبیه نشاندهنده این است که انگیزش، نیروی محرکهای است که فرد را به سمت انجام فعالیتها سوق میدهد و فرماندهی میکند که در چه جهتی حرکت کند. در این راستا، انگیزش به عنوان عاملی کلیدی در هدایت رفتارها و فعالیتهای فردی شناخته میشود.
گیج و برلاینر (1992) نیز انگیزه پیشرفت را به صورت میل یا علاقه به موفقیت کلی یا موفقیت در زمینه ای خاص تعریف کردهاند. این انگیزه در موقعیت های تحصیلی می تواند بر پیشرفت تحصیلی اثر گذار باشد. مطالعات نشان می دهد دانش آموزانی که انگیزه پیشرفت بالایی دارند، در تکالیف مدرسه موفق می شوند. این دانش آموزان در مقایسه با دانش آموزانی که انگیزه پیشرفت کمی دارند، به مدت طولانی تری در انجام دادن تکالیف استقامت کرده و برای موفقیت بیشتر تلاش می کنند . به بیانی دیگر گیج و برلاینر (1992) انگیزه پیشرفت را به عنوان میل یا علاقه به موفقیت در کلیت یا در زمینهای خاص تعریف کردهاند. این نوع انگیزه به ویژه در موقعیتهای تحصیلی تأثیرگذار است و میتواند به عنوان یک عامل تعیینکننده در پیشرفت تحصیلی دانشآموزان عمل کند.
نظریه انگیزه پیشرفت گیج و برلاینر تأکید میکند که انگیزش نقش مهمی در موفقیت تحصیلی دارد و میتواند به عنوان یک عامل محرک در فرایند یادگیری عمل کند. با توجه به این نظریه، تقویت انگیزه پیشرفت میتواند به بهبود عملکرد تحصیلی دانشآموزان کمک کند.
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .