نظریه های دینی سوزان کویلسکی
سوزان کویلسکی (Susan K. Kulis) یک پژوهشگر و روانشناسی است که در زمینه دین، مذهب و ارتباط آن با سلامتی روان و رفتارهای اجتماعی کار کرده است. او با استفاده از دادههای تجربی و رویکردهای تحلیلی، تأثیراتی که دین بر جامعه و فرد دارد را مورد بررسی قرار داده است. نظریهها و پژوهشهای سوزان کویلسکی نشاندهندهٔ اهمیت دین و معنویت در زندگی انسانها و تأثیرات مثبت آن بر سلامت روانی و روابط اجتماعی است. این پژوهشها به درک بهتر از ابعاد روانشناختی دین کمک کرده و زمینهساز بررسیهای بیشتر در این حوزه میشود.
اولین نظریه ای که به شکل منسجم در زمینه رشد دینی مطرح شد مربوط به سال 1964 است. از آن پس تا کنون حدود 40 نظریه در زمینه رشد دینی مطرح شده است.
به طور کلی برای تقسیم بندی و طبقه بندی نظریات مطروحه در رشد دینی دو رویکرد می توان داشت:
اول: طبقه بندی براساس رویکردها، در این دسته بندی براساس نظریات و رویکردهای کلان روانشناسی رشد می توان دیدگاه های رشد دینی را دسته بندی کرد. به عنوان مثال: نظریات روان تحلیل گری در رشد دینی، نظریات شناختی، نظریات جامعه پذیری و غیره
دوم: طبقه بندی بر اساس رشد مفاهمی دینی در کودکان. در این گونه، تمرکز اصلی بر مفاهیمی است که به عنوان مفاهیم دینی در کودکان رشد می کند. در این نظریات رشد یک تک مفهوم دینی از آغاز شکل گیری تا اوج بلوغ و پختگی آن مفهوم در کودکان و بزرگسالان رصد می شود. مفاهیمی که روانشناسان رشد دینی عمدتاً بر آنها تمرکز کرده اند عبارتند از: رشد ایمان، سیر تحول دعا در کودکان، داوری دینی، انگیزه دینی و مفهوم مرگ در کودکان.
نکته اساسی در نظریات رشد معنوی-دینی این است که در حدود نیم قرن گذشته رویکرد شناختی به رشد دینی در عمده نظریه پردازیها حاکم بوده است. رویکرد شناختی در رشد دینی دارای ویژگیهای زیر است:
1. تمرکز ویژه بر بعد شناخت و ساختارهای شناختی دارد.
2. این رویکرد رشد شناختی را مرحله ای میداند.
3. بر تعامل دوسویه ذهن و محیط به شکل فعال تأکید میکند.
4. انگیزه تحول شناختی را عدم تعادل شناختی کودک میداند.
5. تغییرات در شناخت بر حسب ساخت تفسیر می شود ( اجمالاً به این معنا که تحول شناختی منجر به تحولات کیفی در شناخت کودک میشود)
6. این تحول در سه مرحله صورت میگیرد.
اما مهم ترین نظریه پردازان شناختی در رشد دینی عبارتند از: پیاژه، گلدمن، الکایند، اوسر، فاولر و ..... درمیان این نظریه پردزان مشهورترین و برجسته ترین نظریه پرداز «فاولر» است که تحت تأثیر نظریه رشد اخلاقی کلبرگ مدلی هفت مرحله ای برای رشد ایمان دینی پیشنهاد می کند.
از سال 1995 به بعد دیدگاه هایی شکل گرفت که معتقد بودند تحلیل شناختی موجود در تبیین رشد دینی در همه ابعاد گوناگونش ناکارامد و ناکافی است. این نظریه پردازان عبارتند از:
1. نظریه کویلسکی
2. نظریه جنبش معنوی کودک
3. نظریه نظام های رشد محور
4. نظریات شناختاری - فرهنگی
- نظریه کارکردی - بنیادین دینی سوزان کویلسکی
سوزان کویلسکی ( Susan Kwilecki ) معتقد است که در تحول دینداری باید بر دوره بزرگسالی به جای دوره کودکی تمرکز کرد. به دلیل اتخاذ نگاه طبیعت گرایانه و سکولار اغلب روانشناسان به کنش سلامتی، گرایش به سمت حوزۀ تعالی به عنوان هدایت کنندۀ سازگاری و سلامت روانی، محسوب نمی شود ( کویلسکی، 2000 ).
نظریه کارکردی-بنیادین سوزان کویلسکی بر نقشهای کلیدی دین در زندگی افراد تأکید دارد و نشان میدهد که دین میتواند به عنوان منبعی برای استقامت، هویت و ارتباطات اجتماعی عمل کند. بررسی تأثیرات دین از لحاظ کارکردی و اجتماعی به ما کمک میکند تا ارتباطات بین دین، سلامت روان و رفتارهای اجتماعی را به خوبی درک کنیم. دین نه تنها یک باور فردی، بلکه یک پدیده اجتماعی با تأثیرات گسترده بر جنبههای مختلف زندگی است.
نظریه کارکردی-بنیادین سوزان کویلسکی (Susan K. Kulis) در زمینه دین و روانشناسی، به بررسی و تحلیل نقشهای کارکردی و بنیادین دین در زندگی انسانها میپردازد. این نظریه میکوشد تا تأثیرات مثبت و منفی دین بر رفتار و سلامت روان را توضیح دهد و بر جنبههای اجتماعی و فرهنگی دین تأکید کند. در زیر، به نکات کلیدی این نظریه پرداخته میشود:
۱. تعریف کارکردگرایی
کارکردگرایی: نظریه کارکردگرایی در جامعهشناسی و روانشناسی به بررسی نقشها و کارکردهای اجتماعی و فرهنگی میپردازد. طبق این نظریه، هر پدیده یا مؤلفهای (مانند دین) در جامعه دارای کارکرد خاصی است که بر تعادل و انسجام اجتماعی تأثیر میگذارد.
۲. کارکردهای دین
کویلسکی نظریه کارکردی-بنیادین دین را به چند بخش تقسیم میکند:
حمايت عاطفی: دین میتواند به افراد احساس آرامش، امید و قدرت به مقابله با مشکلات زندگی بدهد.
ایجاد هویت: دین به افراد هویت و احساس تعلق میدهد و باعث میشود افراد خود را بخشی از یک جامعه بزرگتر ببینند.
طرحریزی ارزشها و هنجارها: دین معیاری برای رفتار و اخلاق ایجاد میکند و به هدایت رفتارهای انسانی در جامعه کمک میکند.
کاهش استرس: دین به افراد کمک میکند تا در مواجهه با چالشها و بحرانها، استرس و اضطراب خود را کاهش دهند.
۳. نقش اجتماعی دین
ایجاد ارتباطات اجتماعی: دین میتواند به تقویت روابط اجتماعی و ایجاد شبکههای اجتماعی حمایتی کمک کند، که این موضوع میتواند به سلامت روانی افراد کمک کند.
تشکیل گروههای حمایت اجتماعی: با شرکت در فعالیتهای دینی، افراد میتوانند به گروههای اجتماعی بپیوندند که در آنها حمایت عاطفی و روحی فراهم میشود.
۴. تأثیرات فرهنگی و ساختاری
تنوع دینی: کویلسکی بر این نکته تأکید دارد که تأثیر دین بر سلامت روان و رفتار افراد ممکن است بر اساس فرهنگ متفاوت باشد. مجموعهای از آداب و رفتارهای مخصوص به هر دین میتواند بر نوع رابطه افراد با دین و تأثیر آن بر سلامت روان تأثیرگذار باشد.
ادغام دین در زندگی روزمره: دین میتواند به عنوان یک چارچوب برای آشنایی با معانی زندگی و قواعد اجتماعی عمل کند. این ادغام به افراد کمک میکند تا در جستجوی معنا در زندگی و پاسخ به سؤالات اساسی خود قرار بگیرند.
۵. نتایج پژوهشها
پژوهشهای تجربی: کویلسکی در تحقیقات خود نشان داده است که دین میتواند به عنوان یک منبع مهم برای حمایت عاطفی و اجتماعی عمل کند و افراد را از لحاظ روانی بهبود بخشد.
تأثیرات مثبت بر رفتارهای اجتماعی: افرادی که وابستگی دینی قویتری دارند، افزایش رفتارهای مثبت مانند همکاری، صدق و کمک به دیگران را تجربه میکنند.
- هوش معنوی
کویلسکی هوش معنوی را متمایز از هوش می داند ( 2000 ) .
کویلسکی ( 2000 ) نگرانی هایی را در زمینۀ استفادۀ نامناسب افراد از هوش معنوی مطرح کرده است؛ برای مثال، هنگامیکه استفاده از هوش معنوی جایگزین هوش دیگر متناسب با موقعیت خا می شود. وی این بحث را مطرح می کند که ممکن است اطمینان مفرط به معنویت فرد برای حل مسئله او را از دیگر شکل های عملی و عینی تر حل مسئله در موقعیت هایی که به رویکرد متمرکز بر مسئله احتیاج است، دور کند. برای نمونه، فردی که به جای استفاده از مهارت های اجتماعی و هوش بین فردی، از دعا برای حل کشمکش بین فردی بهره می گیرد، ممکن است به شکل نامناسبی به منابع معنوی متکی باشد ( کویلسکی، 2000 ).
- تأثیر دین بر سلامت روان
دین و سلامت: کویلسکی به بررسی ارتباط بین دین و سلامت روان پرداخته و نشان داده که اعتقادات دینی میتواند منجر به بهبود وضعیت روانی افراد، کاهش استرس و بهبود کیفیت زندگی شود.
حمایت اجتماعی: او بر نقش مثبت حمایت اجتماعی از سوی جوامع مذهبی بر سلامت روان تأکید کرده است.
1. کاهش استرس و اضطراب
حمایت روحی و معنوی: دین میتواند به افراد کمک کند تا با چالشها و فشارهای زندگی بهتر کنار بیایند. باور به یک نیروی بالاتر و وجود معنای زندگی ممکن است استرس و اضطراب را کاهش دهد.
مراکز تجمع مذهبی: گروههای مذهبی میتوانند محیطهای حمایتگری فراهم آورند که در آن افراد میتوانند احساس تعلق و امنیت کنند، که به نوبه خود میتواند سطح استرس را کاهش دهد.
2. افزایش حس امید و معنا
احساس هدفمندی: دین ممکن است حس هدف و معنا در زندگی را افزایش دهد. افرادی که به اعتقادات دینی خود پایبندند، معمولاً در برابر چالشها احساس امید بیشتری میکنند.
کاهش افسردگی: نتایج پژوهشهای کویلسکی نشان میدهد که افرادی که به طور فعال در فعالیتها و مراسم دینی شرکت میکنند، میزان افسردگی کمتری را گزارش میکنند.
3. پشتیبانی اجتماعی
شبکههای اجتماعی: مشارکت در فعالیتهای دینی میتواند منجر به تشکیل شبکههای اجتماعی قوی شود. این شبکهها میتوانند حمایت عاطفی، مشاوره و منابع اجتماعی را برای افراد فراهم کنند.
کمک به دیگران: دین معمولاً افراد را به انجام اعمال خیرخواهانه و کمک به نیازمندان تشویق میکند، که میتواند احساس رضایت و خوشحالی را در خود فرد افزایش دهد.
4. تأثیرات مثبت بر سبک زندگی
انضباط و رفتارهای سالم: دین ممکن است منجر به انتخابهای سالمتر در زمینه زندگی، از جمله پرهیز از مواد مخدر، الکل و رفتارهای پرخطر شود. این انتخابها به نوبه خود به بهبود سلامت روان و جسم کمک میکند.
آیینها و برنامههای دینی: مشارکت در آیینهای دینی میتواند فضایی ایجاد کند که در آن افراد استرس خود را کاهش دهند و آرامش خاطر پیدا کنند.
5. یافتن معنا و هدف
پژوهش کویلسکی: او به این نکته اشاره میکند که دین و معنویت به افراد کمک میکنند تا معنا و هدف در زندگی خود پیدا کنند. این خود یکی از اصلیترین مؤلفههای هوش معنوی است.
SQ: هوش معنوی به فرد این توانایی را میدهد که از طریق تجربههای معنوی، به زندگی خود معنا بخشد و از آن برای مقابله با چالشها استفاده کند.
6. ارتباط با ارزشهای اخلاقی و جهانی
پژوهش کویلسکی: او بر تأثیر دین در شکلگیری ارزشها و اخلاقیات تأکید دارد. افرادی که دارای اعتقادات دینی قوی هستند، اغلب به ارزشهایی مانند محبت، همدلی، بخشش و خدمت به دیگران پایبندند.
SQ: هوش معنوی شامل توانایی فهم و به کارگیری ارزشهای اخلاقی جهانی است و به فرد کمک میکند تا زندگی خود را بر پایه این ارزشها بنا کند.
7. کاهش استرس و بهبود سلامت روان
پژوهش کویلسکی: یافتههای او نشان میدهد که دین و معنویت میتوانند به کاهش استرس، اضطراب و افسردگی کمک کنند و در ارتقای سلامت روان مؤثر باشند.
SQ: هوش معنوی به فرد کمک میکند تا در زمانهای سخت آرامش درونی داشته باشد و با چالشها از طریق دیدگاههای معنوی مقابله کند، که این امر به بهبود سلامت روان کمک میکند.
8. پذیرش و توسعه فردی
پژوهش کویلسکی: او به اهمیت رشد فردی از طریق معنویت و دین اشاره میکند، که شامل پذیرش خود، بخشش دیگران و توسعه تواناییهای معنوی است.
SQ: هوش معنوی فرد را به سوی خودشناسی، پذیرش نقاط ضعف و قوت و رشد مداوم سوق میدهد.
- معنویت و امید
معنویت به عنوان منبع امید: کویلسکی معتقد است که اعتقادات معنوی میتوانند به افراد کمک کنند تا در مواجهه با چالشها و مشکلات زندگی، امید و انگیزه بیشتری پیدا کنند.
تأثیر معنویت بر رفتارهای مثبت: او نشان داده است که افراد با دیدگاههای معنوی قویتر، تمایل بیشتری به انجام رفتارهای مثبت و کمک به دیگران دارند.
- شیوه های مقابله مذهبی
کویلسکی (2004) در دین و مقابله بیان می کند که دو شیوه مقابله مذهبی را که تاکنون نادیده گرفته شده است، توصیف میکند که در سنتها برجسته بوده و به طور مشخص نشاندهنده پاسخهای مذهبی به آیینهای جادویی رنج و تجارب مذهبی هستند. در نظر گرفتن این اشکال، کمبودها و عدم تعادل در ادبیات آشکار از مطالعه ادیان را برطرف خواهد کرد. به طور خاص، بررسی فعلی دین و مقابله از دیدگاه تاریخی، توجه بیشتر به فرآیندهای مقابله ناخودآگاه، استفاده بیشتر از دادههای کیفی و شناخت کاملتر چالشهای ذاتی در استفاده درمانی از دین سود میبرد.
معنویت یا مذهبی بودن یک شخص، ممکن است، ادراک و اندیشۀ او را تحت تأثیر قرار دهد، تا آن حد که اندیشۀ منطقی و استدلال نقادانۀ او به حالت تعلیق درآید ( کویلسکی، 2000 ).
شیوههای مقابله مذهبی که سوزان کویلسکی به آنها پرداخته، نهتنها میتوانند به کاهش استرس و بهبود سلامت روان کمک کنند، بلکه به افراد این امکان را میدهند تا در زندگی خود معنا و هدف پیدا کنند. وجود یک شبکه حمایتی قوی بر مبنای ارزشهای دینی و معنوی میتواند به بهبود رفتارهای اجتماعی و روانی افراد کمک کند و در نهایت به رفاه کلی جامعه نیز منجر شود. این شیوهها به عنوان ابزارهای کارآمد در مقابله با چالشهای روزمره و بحرانهای زندگی عمل میکنند.
سوزان کویلسکی (Susan K. Kulis) در تحقیقات خود به بررسی تأثیر دین و معنویت بر سلامت روان و شیوههای مقابله مذهبی پرداخته است. او معتقد است که شیوههای مقابله مذهبی میتوانند به عنوان ابزارهایی موثر در مدیریت استرس و رویارویی با چالشهای زندگی عمل کنند. در زیر به چند شیوهی اصلی مقابله مذهبی و نحوهی تأثیر آنها بر سلامت روان اشاره میشود:
۱. نماز و دعا
تعریف: دعا و نماز به عنوان شیوههای ارتباط مستقیم با خدا یا نیروی بالاتر تصور میشوند که میتوانند به افراد احساس آرامش و نزدیکی به خدا بیفزایند.
تأثیر: این فعالیتها به افراد کمک میکنند تا احساس تنهایی را کاهش دهند و منبعی از امید و حمایت را پیدا کنند. مطالعات نشان دادهاند افرادی که به طور منظم دعا میکنند، معمولاً با استرس و اضطراب کمتری مواجه هستند.
۲. مطالعه متون دینی
تعریف: مطالعه متون دینی، شامل کتب مقدس و متون دینی دیگر، به عنوان راهی برای به دست آوردن حکمت و راهنمایی محسوب میشود.
تأثیر: این شیوه میتواند به افراد کمک کند تا با چالشهای زندگی بهتر کنار بیایند و انگیزه و الهام لازم را برای مدیریت مشکلات خود بیابند.
۳. مشارکت در فعالیتهای دینی
تعریف: شرکت در مراسم عبادی، گروههای دعا و سایر فعالیتهای اجتماعی متعلق به دین.
تأثیر: این الگوهای اجتماعی میتوانند به ایجاد ارتباطات قویتر اجتماعی، پشتیبانی عاطفی و احساس تعلق به جامعه کمک کنند. ارتباط با دیگران در این فضاها میتواند به افراد احساس امنیت بدهد.
۴. منابع معنوی و مفهومسازی احساسات
تعریف: استفاده از دیدگاههای معنوی برای فهم و تحلیل احساسات و تجربیات منفی. این شامل تفسیر چالشها به عنوان فرصتی برای رشد شخصی و معنوی است.
تأثیر: افرادی که میتوانند تجربیات منفی خود را از منظر معنوی تفسیر کنند، معمولاً به راحتی با استرس و افسردگی مقابله کرده و قدرت انعطافپذیری بیشتری دارند.
۵. بخشش و محبت به دیگران
تعریف: عمل به ارزشهای اخلاقی چون محبت، همدلی و بخشش، بر اساس آموزههای دینی.
تأثیر: این نوع شیوهی مقابله میتواند باعث افزایش احساس سعادت و رضایت در زندگی افراد شود. بهبود روابط اجتماعی و کاهش احساس تنهایی و انزوا از نتایج دیگر این شیوه است.
۶. توسعه امید و باور به یک هدف فراتر
تعریف: اعتقاد به هدفی فراتر از زندگی روزمره، معمولاً به واسطهی اعتقادات دینی و معنوی.
تأثیر: داشتن هدف و معنا در زندگی به افراد کمک میکند تا در مواجهه با چالشها و مشکلات، امید خود را حفظ کنند و از استرس و افسردگی فاصله بگیرند.
- ارواح، معنا و ایمان: ارتباطات پس از مرگ در روایت های سوگ
این مقاله 20 داستان زندگینامهای منتشر شده از سوگ را تحلیل میکند که در آن نویسندگان ارتباطات پس از مرگ را گزارش میکنند و دو الگوی عملکردی را شناسایی میکنند - رهایی آنی از علائم غم دردناک و تقویت جهانبینی مذهبی تسلیدهنده.
ارتباطات پس از مرگ (ADCs) برخورد با یکی از عزیزان متوفی گزارش شده است، نوع معاصری از تجربه ارواح که به عنوان درمانی برای مقابله با سوگ اعلام شده است. ادبیات مربوط به طور کلی قدرت شفابخش ADC ها را با قسمت های مختصر و مستقل نشان می دهد. عملکرد ADC ها در طول دوره غم و اندوه نیاز به کاوش دارد. برای این منظور، این مقاله 20 داستان زندگینامهای منتشر شده از سوگ را که در آن نویسندگان ADCها را گزارش میکنند، تحلیل میکند. دو الگوی عملکردی شناسایی میشوند - رهایی آنی از علائم غم دردناک و تقویت یک جهانبینی مذهبی تسلیدهنده. پویایی دوم ADC ها را به معناسازی و مقابله مذهبی در چارچوب های مسیحی و معنوی پیوند می دهد.
در روایتهای سوگ سوزان کویلسکی، ارتباطات پس از مرگ، به عنوان یکی از جنبههای مهم تجربیات مذهبی و معنویِ سوگواران مطرح میشود. او به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه سوگواران با استفاده از باورهای مذهبی و معنوی خود با مرگ عزیزانشان کنار میآیند و با این باورها، ارتباطات با آن مرحوم را در پس از مرگ حفظ میکنند.
باورهای مختلف مذهبی در این زمینه نقش اساسی دارند. برای مثال، باور به زندگی پس از مرگ، امکان ارتباط با فرد فوت شده را در ابعاد مختلف (مثلاً از طریق دعا، رویا یا احساسات) فراهم میکند. همچنین، اعتقاد به روح یا انرژیهای معنوی، به سوگواران کمک میکند که ارتباط با عزیزان فوت شده را ادامه دهند و احساس کنند که آنها همچنان در زندگی معنویشان حضور دارند.
سوزان کویلسکی به این نکته اشاره میکند که این ارتباطات پس از مرگ، لزوماً به معنای ارتباط فیزیکی نیست. بلکه میتواند به صورت احساسات، رؤیاها، خاطرات و یا حتی تجربیات معنوی دیگر ظاهر شود. او همچنین به بررسی نقش معنویت در پردازش سوگ میپردازد و نشان میدهد که چگونه این باورها میتواند به سوگواران کمک کند تا با احساسات دردناک و ناتوانی خود پس از مرگ عزیزشان روبرو شوند و به سمت آرامش و پذیرش پیش بروند.
با این حال، باید توجه داشت که دیدگاههای مختلفی در مورد ارتباطات پس از مرگ وجود دارد و سوزان کویلسکی به عنوان پژوهشگری در حوزه روانشناسی مذهبی، به بررسی تجربیات مختلف سوگواران و تأثیر باورهای مذهبی و معنوی آنها میپردازد و در این راستا، به بررسی چگونگی مواجهه با این مفاهیم در پس از مرگ میپردازد. بررسی دقیقتر این موضوع نیازمند به مطالعهی بیشتر در این زمینه است.
- تأثیرات فرهنگی دین
فرهنگ و دین: کویلسکی تأکید دارد که نحوه و شدت تأثیر دین بر روان انسانها به فرهنگ و زمینه اجتماعیای که در آن قرار دارند بستگی دارد.
تنوع دینی: او به بررسی تفاوتها و شباهتهای میان ادیان مختلف و تأثیرات آنها بر رفتار و شخصیت افراد پرداخته است.
- نقش دین در جامعه
دین به عنوان ساختار اجتماعی: کویلسکی بررسی کرده است که چگونه دین میتواند به عنوان یک ساختار اجتماعی عمل کرده و بر هنجارها، ارزشها و رفتارهای اجتماعی تأثیر بگذارد.
تأثیرات هویتی: دین میتواند نقش حیاتی در شکلدهی به هویت فردی و اجتماعی بازی کند.
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .