هاولاک الیس ( Havelock Ellis ) متولد ۱۸۵۹ و متوفای ۱۹۳۹ ، پزشک، نویسنده و اصلاح‌گر اجتماعی بسیار تأثیرگذار بریتانیایی بود که از پیشگامان حوزه سکسولوژی، مطالعه علمی تمایلات جنسی انسان، محسوب می‌شود. آثار او در زمان خود پیشگامانه بود، تابوهای دوران ویکتوریا به ویژه در مورد خودارضایی و همجنس‌گرایی را به چالش می‌کشید و درک بازتر و علمی‌تری از رابطه جنسی را ترویج می‌داد. اثر او با عنوان «مطالعاتی در روانشناسی رابطه جنسی» پیشگامانه بود.

در اینجا به برخی از جنبه‌های کلیدی نظریه‌های جنسی او اشاره می‌کنیم:

1. مطالعات در روانشناسی رابطه جنسی:

شاهکار الیس، مجموعه هفت جلدی او با عنوان «مطالعات در روانشناسی رابطه جنسی» (منتشر شده بین سال‌های ۱۸۹۷ تا ۱۹۲۸) بود. این اثر جامع، طیف گسترده‌ای از موضوعات مرتبط با تمایلات جنسی انسان را پوشش می‌داد، از جمله:

  • همجنسگرایی (وارونگی جنسی): الیس در نگارش اولین کتاب درسی پزشکی به زبان انگلیسی در مورد همجنس‌گرایی، «وارونگی جنسی» (۱۸۹۷) همکاری داشت. او همجنس‌گرایی را یک تغییر مادرزادی، یک اتفاق طبیعی و نه یک بیماری، بی‌اخلاقی یا جرم می‌دانست. او طرفدار جرم‌زدایی از اعمال همجنس‌گرایانه بود.
  • خودارضایی (خودارضایی): الیس یکی از اولین کسانی بود که خودارضایی را آشکارا و علمی مورد بحث قرار داد و استدلال کرد که این یک بخش طبیعی از رشد جنسی است و ذاتاً مضر نیست، برخلاف باورهای رایج. او اصطلاح "خودارضایی" را ابداع کرد.
  • پاسخ و فیزیولوژی جنسی: او جنبه‌های فیزیولوژیکی برانگیختگی و پاسخ جنسی را در مردان و زنان بررسی کرد.
  • نمادگرایی شهوانی: الیس اهمیت روانشناختی اشیاء و رفتارهای مختلف را در برانگیختگی جنسی، از جمله فتیشیسم، بررسی کرد.
  • تمایلات جنسی در زنان: او توجه قابل توجهی به تمایلات جنسی زنان داشت و این تصور ویکتوریایی را که تمایلات جنسی زنان صرفاً برای تولید مثل است، به چالش کشید. او زنان را به عنوان موجودات جنسی با خواسته‌ها و تجربیات خاص خود به رسمیت می‌شناخت.
  • پدیده تراجنسیتی (Eonism): الیس آنچه را که اکنون به عنوان تجربیات تراجنسیتی شناخته می‌شود، مطالعه کرد و اصطلاح "Eonism" را برای توصیف مردانی که تمایل قوی و مداوم به زندگی و شناخته شدن به عنوان زن دارند، ابداع کرد. او آن را پدیده‌ای جدا از همجنس‌گرایی می‌دانست.
  • خودشیفتگی: الیس به خاطر توسعه مفهوم خودشیفتگی شناخته می‌شود، مفهومی که بعدها توسط زیگموند فروید پذیرفته و بیشتر شرح داده شد.

2. عادی‌سازی تمایلات جنسی:

موضوع اصلی در آثار الیس، عادی‌سازی طیف وسیعی از رفتارها و گرایش‌های جنسی بود. او در پی رفع ترس، جهل و قضاوت‌های اخلاقی بود که گفتمان عمومی در مورد رابطه جنسی را مشخص می‌کرد. او از رویکردی علمی و عینی برای درک تمایلات جنسی انسان حمایت می‌کرد.

3. عوامل بیولوژیکی و روانشناختی:

الیس هم تمایلات بیولوژیکی و هم عوامل روانشناختی را در شکل‌گیری رفتار و گرایش جنسی در نظر می‌گرفت. در حالی که او پتانسیل عوامل مادرزادی در همجنس‌گرایی و سایر تغییرات را تشخیص می‌داد، تأثیر تجربیات فردی و رشد روانشناختی را نیز بررسی می‌کرد.

الیس معتقد بود که رفتار جنسی انسان تحت تأثیر ترکیبی از عوامل زیستی، روانی و اجتماعی قرار دارد.

او به نقش عوامل زیستی مانند هورمون‌ها و ژنتیک در تعیین تمایلات جنسی اذعان داشت، اما همچنین بر اهمیت عوامل روانی مانند تجربیات دوران کودکی، یادگیری و شرطی‌سازی تأکید می‌کرد.

5. اصلاحات اجتماعی:

الیس از مدافعان سرسخت اصلاحات اجتماعی مرتبط با تمایلات جنسی بود. او از حقوق زنان، آموزش جنسی و جرم‌زدایی از همجنس‌گرایی حمایت می‌کرد. او معتقد بود که درک بهتر از تمایلات جنسی انسان منجر به جامعه‌ای مداراتر و عادلانه‌تر می‌شود.

6. نسبیت فرهنگی و تاریخی جنسیت:

  • الیس معتقد بود که رفتار جنسی انسان به شدت تحت تأثیر عوامل فرهنگی و تاریخی است و هیچ استاندارد جهانی یا “طبیعی” برای رفتار جنسی وجود ندارد.
  • او در کتاب‌هایش به بررسی تنوع رفتارهای جنسی در فرهنگ‌ها و دوره‌های مختلف تاریخی پرداخت و نشان داد که آنچه در یک فرهنگ یا دوره زمانی “طبیعی” تلقی می‌شود، ممکن است در فرهنگ یا دوره زمانی دیگر “غیرطبیعی” تلقی شود.

7. انحرافات جنسی به عنوان تنوع، نه بیماری:

  • الیس با دیدگاه‌های رایج در زمان خود که انحرافات جنسی را به عنوان بیماری یا انحطاط اخلاقی تلقی می‌کردند، مخالف بود.
  • او معتقد بود که انحرافات جنسی (مانند همجنس‌گرایی، فتیشیسم و غیره) اشکال مختلفی از رفتار جنسی هستند که در برخی افراد و فرهنگ‌ها وجود دارند و لزوماً نباید به عنوان بیماری یا اختلال تلقی شوند.
  • الیس تأکید داشت که انحرافات جنسی تنها زمانی مشکل‌ساز هستند که باعث ناراحتی یا آسیب به خود فرد یا دیگران شوند.

8. اهمیت عشق و صمیمیت:

  • الیس بر اهمیت عشق، صمیمیت و رضایت در روابط جنسی تأکید داشت. او معتقد بود که رابطه جنسی باید مبتنی بر احترام متقابل و رضایت هر دو طرف باشد.
  • او با دیدگاه‌های سنتی که هدف اصلی رابطه جنسی را تولید مثل می‌دانستند، مخالف بود و معتقد بود که رابطه جنسی می‌تواند به عنوان یک شکل از ارتباط، لذت و صمیمیت نیز ارزشمند باشد.

9. همجنس‌گرایی:

  • الیس یکی از اولین محققانی بود که به بررسی علمی و بی‌طرفانه همجنس‌گرایی پرداخت.
  • او با دیدگاه‌های رایج در زمان خود که همجنس‌گرایی را به عنوان یک بیماری یا انحطاط اخلاقی تلقی می‌کردند، مخالف بود.
  • الیس معتقد بود که همجنس‌گرایی یک تنوع طبیعی در رفتار جنسی انسان است و نباید جرم‌انگاری یا تبعیض‌آمیز تلقی شود.
  • او همچنین به این نکته اشاره کرد که همجنس‌گرایان می‌توانند روابط پایدار و رضایت‌بخشی داشته باشند.

10. خودارضایی:

  • الیس با دیدگاه‌های منفی رایج در مورد خودارضایی مخالف بود.
  • او معتقد بود که خودارضایی یک رفتار جنسی طبیعی و سالم است که می‌تواند به افراد کمک کند تا بدن خود را بشناسند و لذت جنسی را تجربه کنند.
  • الیس تأکید داشت که خودارضایی تنها زمانی مشکل‌ساز است که به صورت اجباری یا اعتیادآور انجام شود.

11. آموزش جنسی:

  • الیس از طرفداران آموزش جنسی بود.
  • او معتقد بود که آموزش جنسی باید به کودکان و نوجوانان اطلاعات دقیق و بی‌طرفانه‌ای در مورد بدن، جنسیت و روابط جنسی ارائه دهد.
  • الیس بر این باور بود که آموزش جنسی می‌تواند به کاهش رفتارهای پرخطر جنسی، جلوگیری از بارداری‌های ناخواسته و بیماری‌های مقاربتی کمک کند.

12. تأثیر بر سکسولوژی متاخر:

کار هاولاک الیس تأثیر عمیقی بر توسعه سکسولوژی به عنوان یک رشته علمی داشت. تحقیقات گسترده او، رویکرد باز و بدون قضاوت او، و تمایل او به بحث در مورد موضوعاتی که قبلاً تابو بودند، راه را برای محققان بعدی مانند آلفرد کینزی و مسترز و جانسون هموار کرد.

نظریه‌های جنسی هاولاک الیس تأثیر عمیقی بر درک ما از جنسیت داشته و به تغییر نگرش‌ها نسبت به مسائل جنسی کمک کرده‌اند. او به عنوان یکی از پیشگامان سکسولوژی مدرن شناخته می‌شود و کارهای او راه را برای تحقیقات بیشتر در این زمینه هموار کرده است.

به طور خلاصه، هاولاک الیس چهره‌ای پیشگام بود که درک علمی از تمایلات جنسی انسان را به طور قابل توجهی پیشرفت داد. کتاب جامع او با عنوان «مطالعات در روانشناسی سکس» هنجارهای ویکتوریایی را به چالش کشید، تحمل و درک ابرازهای جنسی متنوع را ارتقا داد و پایه و اساس سکسولوژی مدرن را بنا نهاد.