جان ویلیام اتکینسون ( John William Atkinson ) متود ۱۹۲۳ و متوفای ۲۰۰۳ ، که اغلب با نام جک اتکینسون ( John Atkinson ) شناخته می‌شود، یک روانشناس بسیار تأثیرگذار آمریکایی بود که سهم قابل توجهی در مطالعه علمی انگیزه، موفقیت و رفتار انسان داشت. او به ویژه به خاطر نظریه انگیزه پیشرفت خود شناخته می‌شود.

در اینجا به برخی از جنبه‌های کلیدی زندگی و کار او اشاره می‌کنیم:

پیشگام در مطالعه انگیزه: اتکینسون به عنوان رهبری در تثبیت انگیزه به عنوان یک حوزه مطالعاتی متمایز و دقیق در روانشناسی شناخته می‌شود. او به قدرت پیشرفت‌های مفهومی اعتقاد داشت و به طور مداوم نظریه‌های انگیزشی خود را اصلاح می‌کرد.

تأکید بر مدل‌های ریاضی: او یکی از اولین روانشناسانی بود که مدل‌های ریاضی پیچیده را در نظریه‌های خود گنجاند و از شبیه‌سازی‌های کامپیوتری برای آزمایش تجربی این مدل‌ها استفاده کرد.

اهمیت اندازه‌گیری: اتکینسون نقش حیاتی اندازه‌گیری در علم را تشخیص داد و حرفه خود را به بهبود روش‌های ارزیابی انگیزه اختصاص داد. او با دیوید سی. مک‌کللند همکاری کرد تا سیستم‌های امتیازدهی را برای آزمون‌های تصویری مانند آزمون اندریافت موضوعی (TAT) برای اندازه‌گیری نیازهای فردی مانند موفقیت، وابستگی و قدرت توسعه دهد. نظریه انگیزه پیشرفت: همانطور که بحث کردیم، این نظریه فرض می‌کند که تمایل به انجام رفتارهای موفقیت‌محور نتیجه تعادل بین انگیزه موفقیت و انگیزه اجتناب از شکست است که تحت تأثیر احتمال درک شده و ارزش تشویقی موفقیت قرار دارد.

پویایی‌های عمل: اتکینسون در اواخر دوران حرفه‌ای خود با دیوید بیرچ برای توسعه "پویایی‌های عمل" همکاری کرد، نظریه‌ای جامع‌تر که بُعد زمان را به تحلیل انگیزه و رفتار معرفی می‌کرد. این نظریه بررسی کرد که چگونه تمایلات رفتاری بر جریان رفتار، از جمله شروع، شدت، تداوم و توقف آن تأثیر می‌گذارند.

شغل دانشگاهی: اتکینسون عضو قدیمی جامعه دانشگاه میشیگان بود، جایی که دکترای خود را در رشته روانشناسی در سال ۱۹۵۰ دریافت کرد. او همچنین یکی از بنیانگذاران اصلی برنامه افتخارات دانشگاه میشیگان بود، جایی که فرصت‌های یادگیری بین رشته‌ای را برای دانشجویان کارشناسی فراهم کرد.

نویسندگی: او کتاب‌ها و مقالات تأثیرگذار متعددی در مورد انگیزه، موفقیت و رفتار انسان تألیف و ویرایش کرد که بسیاری از آنها به زبان‌های دیگر ترجمه شده‌اند. به طور خلاصه، جان ویلیام اتکینسون یک روانشناس پیشگام بود که از طریق کار نظری دقیق، تأکید بر اندازه‌گیری و استفاده نوآورانه از مدل‌های ریاضی، درک ما از انگیزه انسان را به طور قابل توجهی پیشرفت داد. نظریه انگیزه پیشرفت او همچنان یک مفهوم بنیادی در این زمینه است.

نظریه انگیزه پیشرفت جان اتکینسون

جان اتکینسون فرض کرد رفتارهای پیشرفت نه تنها گرایش به نزدیک شدن به موفقیت بلکه به سمت گرایش به دور کردن از شکست نیز هدایت می شوند. گرایش به دوری از شکست، شخصی را برای دفاع در برابر از دست دادن عزت نفس، احترام اجتماعی و دفاع در برابر تنبیه اجتماعی و سرافکندگی برمی انگیزد. گرایش به دوری از شکست که مخفف Taf است با فرمولی محاسبه می شود که برابر با فرمول TS است. Tf× Pf× Maf= Taf ترس از شکست دارای سهم مؤلفه ی عمده ی «انگیزه اجتناب از شکست»، «احتمال شکست» و «ارزش مشوقی شکست» می باشد. انگیزه اجتناب از شکست در فرمول فوق نقش همپای با انگیزه موفقیت، در امید به موفقیت را ایفا می کند.

انگیزه اجتناب از شکست، ظرفیتی برای به تجزیه درآوردن شرمساری حاصل از عدم دستیابی به یک هدف (شکست) است. (وایند به نقل از احمدی، 1383) ترس از شکست، اضطرابی را توصیف می کند که در رابطه با احساس شکست به وجود می آید نه در رابطه با شکست واقعی. فرضیه اتکنیسون این است که در این ویژگی (اضطراب ترس از شکست) تفاوت های فردی وجود دارد و عده ای از افراد بیشتر از دیگران واجد چنین اضطرابی هستند. وی پیشنهاد می کند ترس از شکست با دیگر ویژگی های فرد و با موقعیت خاص وی ترکیب می شود و به شرح زیر رفتار موفقیت آمیز را تحت تأثیر قرار می دهد.

1-افرادی که در متغیر ترس از شکست در سطح بالایی قرار دارند عموماً مایلند که از امور موفقیت آمیز پرهیز کنند.

2- این افراد معمولاً تکالیفی با درجه ی دشواری متوسط را برمی گزینند. اتکینسون برای این امر دو دلیل را ذکر می کند.

الف: اگر به انجام کار بسیار دشوار بپردازد، هیچکس آنهارا به خاطر شکست سرزنش و نکوهش نمی کند، زیرا آنان از شکست واقعی رویگردان نیستند و بلکه از احساس شکست گریزانند.

ب: اگر به انجام وظیفه ای بسیار سهل بپردازند احتمال اینکه دچار شکست گردند، وجود ندارند. ویژگی های افرادی که واجد شرایط ترس از شکست هستند:

1-از موقعیت هایی که دقیقاً در آن ارزشیابی خواهند شد پرهیز می کنند.

2- ترجیح می دهند خود را از با گرو ههایی مقایسه کنند که با خودشان تفاوت فاحش دارند.

3- حریم خصوصی خودشان را ترجیح می دهند.

4- سنجش مهم و غیردقیق از عملکرد را ترجیح می دهند.

5- از مسئولیت گریزانند.

6- هنگامی که از عهده یک سطح از عملکرد برنیایند دیگران را سرزنش می کنند. (جاگرن، 1385) .

از آنچه گفته شد روشن می شود که تئوری اتکینسون قادر است به دقت گرایش افراد را به سوی درجات متوسط موفقیت بین افراد موفقیت گرا و شکست گرا تشخیص دهد علت اینکه نتایج تحقیقات درباره کارایی افراد مشخص نبوده، می توان آن را تا اندازه ای مربوط به کیفیت پیچیدگی دانست. بالاخره گرچه صحیح نیست بگوییم این مدل تئوری، فقط در شرایط رقابت انگیز اجتماعی دارای اعتبار می باشد، معهذا بیشتر تحقیقاتی در شرایط انگیزه پیشرفت را اندازه گیری کرده اند که تا اندازه ای رقابت در میان بوده است. در شرایطی که رقابت شخص با خودش بوده نه با اجتماع، نتیجه مشابه به دست نیامد. (همان) .

ایده اصلی: اتکینسون پیشنهاد کرد که تمایل به انجام یک فعالیت مبتنی بر پیشرفت، نتیجه تضاد بین تمایل به موفقیت و تمایل به اجتناب از شکست است.

متغیرهای کلیدی:

انگیزه موفقیت (Ms): این یک ویژگی شخصیتی نسبتاً پایدار است که نشان دهنده نیاز فرد به دستیابی و تجربه موفقیت است. افرادی که در Ms بالا هستند، بیشتر احتمال دارد که به دنبال کارهای چالش برانگیز باشند و در تلاش‌های خود پافشاری کنند.

انگیزه اجتناب از شکست (Maf): این یکی دیگر از ویژگی‌های شخصیتی نسبتاً پایدار است که نشان دهنده ترس فرد از شکست و اضطراب مرتبط با آن است. افرادی که Maf بالایی دارند، تمایل دارند از وظایف چالش‌برانگیز اجتناب کنند یا ممکن است وظایف بسیار آسان یا بسیار دشوار را انتخاب کنند (که در آن شکست را می‌توان به سختی وظیفه نسبت داد تا توانایی آنها).

احتمال موفقیت (Ps): این ارزیابی ذهنی فرد از احتمال موفقیت در یک وظیفه خاص است. سختی وظیفه بر Ps تأثیر می‌گذارد؛ وظایف آسان‌تر Ps بالاتری دارند و وظایف دشوارتر Ps کمتری دارند.

ارزش انگیزشی موفقیت (Is): این جذابیت یا مطلوبیت موفقیت در یک وظیفه خاص است. اتکینسون یک رابطه معکوس بین Ps و Is پیشنهاد کرد: هرچه وظیفه دشوارتر باشد (Ps پایین‌تر)، ارزش انگیزشی موفقیت (Is) بیشتر است زیرا دستیابی به چیزی چالش‌برانگیز پاداش بیشتری دارد. Is اغلب به صورت Is = 1 - Ps تعریف می‌شود.

گرایش به موفقیت نزدیک شدن (Ts):

Ts = Ms x Ps x Is

گرایش به اجتناب از شکست (Taf):

Taf = Maf x Pf x If

جایی که:

Pf = احتمال شکست (Pf = 1 - Ps)
اگر = ارزش انگیزشی منفی شکست (اگر = -Ps)
گرایش به موفقیت نتیجه‌ای (Ta):

Ta = Ts - Taf

انگیزه کلی برای انجام یک کار موفقیت‌محور، نتیجه نهایی گرایش‌های رویکردی و اجتنابی است.

پیامدهای نظریه اتکینسون:

ترجیح دشواری تکلیف: پیش‌بینی می‌شود افرادی که نیاز بالایی به موفقیت دارند (Ms > Maf) بیشترین انگیزه را برای انجام تکالیف با دشواری متوسط ​​(که در آن Ps حدود 0.50 است) دارند، زیرا این تکالیف تعادلی بین چالش و شانس معقول موفقیت ارائه می‌دهند.

اجتناب از دشواری تکلیف: پیش‌بینی می‌شود افرادی که ترس بالایی از شکست دارند (Maf > Ms) تکالیف بسیار آسان (P بالا، چالش کم) یا تکالیف بسیار دشوار (P پایین، شکست کمتر به بی‌کفایتی شخصی نسبت داده می‌شود) را ترجیح دهند. آن‌ها تمایل دارند از تکالیف با دشواری متوسط ​​که در آن‌ها خطر شکست بیشتر است، اجتناب کنند.

به طور خلاصه، نظریه اتکینسون بر نیروهای انگیزشی تمرکز دارد که افراد را بر اساس ویژگی‌های شخصیتی‌شان (نیاز به موفقیت و ترس از شکست) و ارزیابی شناختی‌شان از تکلیف خاص (احتمال و ارزش تشویقی موفقیت و شکست) به سمت یا از موقعیت‌های مرتبط با پیشرفت سوق می‌دهند. این نظریه مراحل ثابت رشد شخصیت را مشخص نمی‌کند، بلکه یک فرآیند پویا را نشان می‌دهد که در لحظه بر رفتار پیشرفت تأثیر می‌گذارد.