مبانی نظری تصور جنسیت خدا
جنسیت خدا را میتوان بهعنوان یک صفت حقیقی یا یک وجه تمثیلی برای یک خدا در نظر گرفت.
زن یا مرد بودن از صفتها و ویژگیهای آدمی و حیوانات است. خدا نه زن است و نه مرد. ما چون چشممان به دیدن موجودات دنیا عادت کرده است، گاه خیال میکنیم که خدا هم مثل موجودات دنیایی دست و پا یا چشم و گوش دارد و یا زن یا مرد است. هیچ یک از این فکر و پندارها درست نیست. خدا برتر از این حرفهاست و ویژگی آفریدههایش را نباید به او نسبت داد.
زن و مرد بودن هم برای او بی معناست. او آفریننده زنها و مردها و نرها و مادههاست و خودش نه زن است نه مرد. خدا، خداست همان طور که خودش در قرآن فرموده است، هیچ چیز مثل او نیست.
در یکتاپرستی، افراد نمیتوانند جنسیت را به معنای معمول آن، برای خدا در نظر بگیرند. چون به باور آنها خدا یگانه است و صفاتش را نمیتوان با دیگر موجودات مقایسه کرد؛ بنابراین درنهایت ایدهٔ « جنسیت الهی » یک قیاس تلقی میشود که انسانها برای ارتباط بهتر با خدا (بهعنوان یک مفهوم) و بدون نسبت دادن جنسیت به او استفاده میکنند. در حالیکه معتقدان به چندخدایی جنسیت را بهمفهوم رایج آن برای خدا در نظر میگیرند و به باور آنها او میتواند با خدایان دیگر یا حتی با انسانها تعامل جنسی داشته باشد.
جنسیت نداشتن خداوند متعال، «اگر» ندارد؛ هر که جسمیت و جنسیت داشته باشد خدا نیست، بلکه از مخلوقات و آن هم از نوع مادیاش میباشد.
●- نرینگی و مادینگی، فقط در برخی از موجودات زنده، از گیاه، حیوان و انسان وجود دارد، در همین عالم ماده نیز عناصر بسیاری وجود دارد که جسمیت دارند، اما جنسیت ندارند. مانند: آب، خاک، باد، آتش، خورشید، ماه، ستارهها و ... .
●- در عالم مجردات نیز جنسیت وجود ندارد. مانند عقل، روح، فرشتگان و ... .
●- خداوند سبحان، هستی محض و کمال است و محدود به هیچ حدی نمیباشد، چرا که هر حدّی، گواه بر نقص دارد و موجود محدود و ناقص، حتماً مخلوق است و نه خالق.
مخلوقات عالم را او آفریده است و به تناسب حکمت آفرینش آنها، برایشان "چیستی" قرار داده است. برخی از این مخلوقات، در پایینترین مرتبه وجود قرار دارند، لذا از جسم مادی برخوردار شدهاند و برخی از همین موجودات مادی (نه همه آنها) را نیز از جنسیت (نر و ماده) برخوردار نموده است تا با زوج شدنشان، تولید مثل کنند.
تصور خدا بهشکل یک مرد
به نظر میرسد که تمایل جوامع مردسالار به این باشد که خدا را با صفاتی مردانه در نظر بگیرند. معمولا متولیان دین که برخواسته از جامعهای مرد سالار هستند، نگرش خود را به متن مقدس تعمیم میدهند.
در گذشته بنا به ساده زیستی و کم سوادی دیده میشد که افراد بنا به کهن الگوی مردپنداری خدا ، اصطلاح آن مرد همیشه هوام رو داره را بکار می بردند .
یکی دیگر از عوامل موثر در این زمینه، استفاده از زبانهای جنسیت زده است. با به کار بردن مداوم یک زبان جنسیت زده در یک سنت دینی، به مرور دیدگاههای جنسیتی در مورد خدا شکل میگیرد لازم به ذکر است که معمولا چنین تصوری نسبت به خدا از سوی بنیانگذار دین و متن مقدس مورد تخطئه قرار گرفته است و تنها در سیر تحولی که دین طی میکند، میتوان اینگونه برداشت های جنسیتی را در الهیات ملاحظه کرد.
زمانی که در مورد خدا سخن میگوییم، پرهیز از بهکار بردن ضمیرهای مشخصکنندهٔ جنسیت مثل «He» و «She» دشوار است و کمی گستاخانه به نظر میرسد اگر در مورد او بهشیوهای صحبت کنیم گویی یک نیروی فاقد شخصیت مثل جاذبه یا تورم است.
در سال ۲۰۱۷ کلیسای سوئد اعلام کرد: «ترجیح بر این است که از خطاب کردن خدا با ضمیر مذکر He پرهیز شود». با اینحال این یک واقعیت است که تصور کردن خدا بهشکلی غیر از یک «مرد» بسیار دشوار است و این موضوع در باور عموم عمیقاً ریشه دارد.
بر اساس یک نظرسنجی که در سال ۲۰۱۸ از مسیحیان بریتانیا انجام شد تنها ۱٪ شرکتکنندگان معتقد بودند خدا زن است. از نکات قابل توجه این نظرسنجی این بود که ۴۱٪ از زنان شرکتکننده معتقد بودند خدا مرد است در حالیکه ۳۰٪ از شرکتکنندگان مرد چنین عقیدهای داشتند.
مرد دانستن خدا ممکن است با برداشت افراد از نقش زن و مرد در خانواده یا جامعه مرتبط باشد. به باور عدهای پدر، رئیس خانواده است و در نتیجه همسرش باید تسلیم او باشد و به او احترام بگذارد. این تصور از رهبر یا رئیس خانه سبب میشود آنها خدا را به عنوان پدر و نه مادر در نظر بگیرند.
در سال ۲۰۲۰ محققان دانشگاه استنفورد مطالعاتی در مورد تصور مردم ایالات متحده از خدا و نقش او بهعنوان یک رهبر انجام دادند. مطالعات آنها شامل هفت بخش مختلف بود و علاوهبر پیروان آیین مسیحیت، بیخدایان و اگنوستیکها هم مورد پرسش قرار گرفتند. نتیجهٔ این تحقیقات که در شمارهٔ ژانویهٔ ۲۰۲۰ ژورنال شخصیت و روانشناسی اجتماعی منتشر شد نشان میدهد اکثر شرکتکنندگان در نظرسنجی خدا را بهشکل یک «مرد سفیدپوست» تصور میکردند.
در بخش دیگری از این مطالعات، محققان با بررسی تصاویر موتور جستجوی گوگل که خدا را در شمایل انسان نشان میداد دریافتند ۸۷٫۵٪ تصویرها یک فرد سفیدپوست، ۷۴٪ یک مرد و ۷۲٪ یک مرد سفید را نشان میدهند.
جنسیت خدا در ادیان ابراهیمی
همواره مسئلهی جنسیت خدا در ادیان یکی از بحث برانگیزترین و جنجالیترین موضوعات به شمار آمده است. برخی ادیان صراحتا و برخی ضمنی به این مسئله اشاره داشتهاند.
در متون مقدس ادیان ابراهیمی، خدا به عنوان خالقی شخصی توصیف شدهاست، که به صورت اول شخص صحبت میکند، احساساتی مثل خشم و تکبر بروز میدهد و گاهی در اشکال انسانوارانه ظاهر میشود. برای نمونه در تورات، خدا با پیامبران خود صحبت کرده و به آنها فرمان میدهد، و دارای اراده، احساسات (مثل خشم، غم و شادی)، تندی و دیگر ویژگیهای انسانی است.
در میان خواص ادیان یهودیت و اسلام برای خدا مفهوم جنسیت متصور نیست ، ولی در بین عوام الناس که به متون دینی و منابع آنها دسترسی ندارند و با ذهنیت های عوامانه روزگار می گذرانند ، خدا جنسیتی مردانه دارد که این تصور را می توان از طریق کهن الگوهای مرتبط با خدا در فرهنگ های آسیای غربی ( خاور میانه ) که مهد این ادیان است باید جستجو کرد .
یهودیت
گرچه در کتاب مقدس تَنَخ، جنسیت خدا با تصاویر و ضمایر دستوری مردانه مورد اشاره قرار میگیرد، اما فلسفهٔ یهودیت بهصورت سنتی جنسیت بهخصوصی را به خدا نسبت نمیدهد.
در عهد قدیم از واژهی یونانی theos که اشاره بر جنس مذکر دارد دربارهی خدا استفاده شده همچنین کاربرد تعابیر پدرسالارانه این سوال را به ذهن متبادر میسازد که آیا خدا مذکر است؟ البته باید دانست که این سوال به صورت جدی در دههی ۱۹۷۰ از سوی جنبش فمنیسم در مسیحیت مطرح شده است و پیشتر اینگونه جدی مطرح نبوده است. آنها موضوع را در سه شاخهی اصلی ارائه کردند:
۱بخش عمدهای از متون عهدین شامل سرودها و موارد عبادی با ضمایر مردانه بیان شده است.
۲بسیاری از مردم شیوهی بیان عهدین را به همان طریق همیشگی، یعنی برداشت مردانه، میپسندند و هر گونه ایدهی جدید را برای تفاسیر جدید تخطئه میکردند.
۳ به حدی تصاویر مردانه از خدا در ذهن مردم نقش بسته که حتی در صورت به کار رفتن از تمثیلهای زنانه، همان تصویر نقش میبست. در نتیجهی طرح این مسائل، الهیدانان و مفسران، سعی در به کاربردن ایدههای جدید و نگاهی نو در کتاب مقدس و سنت نمودند.
بهترین روش برای فهم این مسئله را میتوان در بافت جامعه شناسی و مردم شناسی بنی اسرائیل یافت. با در نظر گرفتن موقعیت زنان و مردان در آن جامعه میتوان تمثیلهایی که برای درک سرشت خدا در حد فهم بشری به کار برده شده را احساس کرد. به این نحو که گاه با اعمال و نقش مردان و گاه با وظایف و موقعیت زنان در آن زمان به تصویر پردازی خدا پرداخته شده است.
برای مثال خدا همچون نقش زنان بنی اسرائیل که وظیفهی تهیهی نان را داشتند، در دورهی سرگردانی بنی اسرائیل برای آنان مَنّ فراهم میآورد.پس چنین نباید پنداشت که خدا در عهد قدیم همانند خدایان اسطورهای کنعانی یا مصری آن زمان دارای جنسیت است بلکه به شدت چنین تفکری منع و مشرکانه دانسته شده است .
مسیحیت
جنسیت خدا در مسیحیت ( Gender of God in Christianity ) با تثلیث از سه فرض یا «شخص» (اقنوم) که با نامهای خدای پدر، خدای پسر و روح القدس در مسیحیت توصیف میشود. در حالی که «پدر» و «پسر» بهطور ضمنی از جنسیت مذکر استفاده میکنند، جنسیت روحالقدس از زمانهای قدیم نیز به عنوان جنبههای زنانه نشان داده شدهاست.
بیشتر مسیحیان به تثلیث اعتقاد دارند که بر مبنای آن یک خدای واحد وجود دارد که در قالب سه شخصیت خدای پدر، خدای پسر و روحالقدس ظاهر شده است. خدای پسر که در وجود عیسی تجسم پیدا کرد یک انسان مشخصا مذکر است. فلسفهٔ کلاسیک غربی خدا را فاقد جنسیت قطعی میداند زیرا داشتن جسم برای خدا غیرممکن است.
بر خلاف اغلب مسیحیان، آموزههای کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان این نظریه را رواج میدهد که خدای پدر، پسر و روحالقدس بهصورت فیزیکی سه شخصیت مجزا هستند در حالی که هر ۳ یک هدف مشترک دارند. این کلیسا برای خدای پدر یک همسر آسمانی بهنام مادر بهشتی متصور است و انسانها را فرزندان روحانی این زوج آسمانی بهشمار میآورد.
در عهد جدید، هنگامی که عیسی مسیح سخن از پدر میگوید، در واقع به رابطهی نوع انسان با خالق خود اشاره دارد. نقش پدرسالارانهی خدا در عهد جدید، بسیار لطیف و در پیوند با نقش مادرانه است. درحالی که اغلب نماد پدرانهی خدا، دستآویزی برای برداشت صفات مردانه شده بود؛ صفاتی نظیر میل به قدرت، فرمان دهی، پرخاشگری و رقابت که با جامعهی مرد محور آن روزگار بستگی شدیدی داشت.
مطمئنا این صفات پدری نیست که منظور عیسی مسیح و مورد نقد گستردهی امثال فروید، مارکس و نیچه قرار گیرد. بلکه چنین ممکن است که خدا را به عنوان پدری در نظر گرفت که با آشکار ساختن ویژگیهای زنانه و مادرانه، صفات مردانهاش را معتدل می سازد. به عقیدهی ویلیام هوفت، با وجود اینکه اصلیت پدری خدا باید سمبل مسلط مسیحی باشد و بماند، این سمبل منحصر به فرد نیست بلکه برای اصلاح، غنی ساختن و کامل کردن آن، سمبلهای دیگری چون مادری وجود دارد.
از این رو خدای پدر با داشتن ویژگیهای صبر، عشق بی قید و شرط، اکرام نمودن، اهمیت دادن به ضعفا و حساسیت به تمامی نیازهای بشری، چون مادری که نگران تعالی فرزند است مینماید.
اسپنسر، محقق معاصر عهد جدید، پس از تاکید بر در نظر گرفتن تمامی تصویر پردازیهای متنوع کتاب مقدس برای فهم بهتر سرشت خدا، گوشزد میکند که اگر بیش از حد بر به کار بردن ضمایر مذکر یا مونث به تنهایی اصرار بورزیم، تصویری از جنسیت خدا به ذهن مردم متبادر میسازد و اگر گاه از ضمیر مذکر و گاه مونث استفاده کنیم ممکن است تصور ثنویت برای عامهی مومنان پیش آید. از این رو باید به طور مداوم عدم جنسیت خدا را یاد آور شد چرا که ذهن مایل است تصویری از خدا بسازد.
عنوان پدر که برای عیسی مهم است، تنها کاربرد نمادین دارد و برای اشاره به واقعیتی فرا انسانی، فرا جنسی و مطلقا اول و آخر به کار برده شده و هنگامی که عیسی مسیح از این عبارت مزامیر «تو پسر من هستی، امروز من پدر تو شده ام»استفاده میکند، در واقع حقوقی را که از سوی خدا به عنوان حاکم مطلق به او تفویض شده آشکار میسازد.
به تازگی کلیسای انگلیکان در انگلستان تصمیم گرفته که برای نیایش خدا از اصطلاحات جنسیتی خنثی استفاده کنند .
اسلام
درباره خداوند متعال مسئله جنسيت مطرح نيست زيرا خدا جسم و جنس ندارد كه مذكر يا مونث باشد . مذکر يا مونث بودن، مربوط به موجوداتي است که داراي جسم و جنس بوده و توليد مثل دارند در حالي که خدا از جسم و عوارض جسماني منزه مي باشد .
مذکر و مؤنث بودن در حوزه مادیات و جسمانی بودن موجودات مطرح است و بنا بر اینکه ملائکه موجودات مجرد می باشند، مذکر و مؤنث بودن در آنها معنا ندارد (المیزان، ج۱۷، ص ۹ و ۱۰)، همانطور که نسبت به خورشید و ماه مذکر و مؤنث بودن بی معناست.
قرآن و اسلام تأکید ویژهای بر یکتا بودن خدا دارند. در قرآن اکثراً از الله با ضمایر «هوْ» یا «هُوَ» یاد میشود. گرچه اینها معمولاً بهعنوان ضمیر مذکر غایب «او» ترجمه میشوند، میتوانند بهعنوان ضمیر بدون جنسیت «ایشان» هم استفاده شوند. در آیهٔ سوم و چهارم سورهٔ توحید در توصیف خدا گفته شدهاست: «نزائیده و زائیده نشدهاست و هیچکس مانند او (هُوَ) نیست». در بخشهایی از قرآن هم از ضمایر نسبی مانند «مَنْ» یا «ما» به معنی «کسی که» برای یاد کردن از خدا استفاده شدهاست مثل آیهٔ پنجم سورهٔ شمس که در آن آمدهاست: «قسم به آسمان و کسی که آن را بنا کرد».
قرآن کريم به زبان عربي نازل شده است. بايد قواعد ادبيات عرب در آن رعايت گردد. استعمال ضمير مذكر درباره خداوند هم به سبب مطابقت با قواعد زبان عربي مي باشد، چون در زبان عرب اسامى خدا مانند: الله و رحمان از نظر لفظي مذكر مجازي محسوب مي شود. طبق قواعد ادبيات، بايد صفت با موصوف و ضمير با مرجع ضمير مطابقت نمايد. از اين رو صفاتى كه در قرآن براى خداوند آورده شده يا ضمايري كه به اسامي و اوصاف خداوند ارجاع داده شده ، مذكر است.
بنابراين لفظ جلاله «الله» و يا «رحمان» و... مذكر حقيقى نيستد، زيرا مذكر حقيقى آن است كه در برابر آن جنس ماده وجود داشته باشد. چنين چيزى در مورد خداوند وجود ندارد. اين الفاظ، مذكر مجازى اند. طبق قواعد ادبيات عرب، اوصاف و ضماير آن بايد مذكر باشند . مطابقت بدان معنا نيست كه خداوند مذكر و داراى جنس است يا اينکه جنس مذکر برتر است ،بلكه صرفا تبعيت از ادبيات عرب است كه چنين اقتضايى دارد .
اعتقاد اهل سنت از ابتدای امر بر آن بوده است که خداوند جوانی بی ریش و پر مو یا موفرفری بوده است و در این رابطه روایات متعددی نقل کرده اند و بزرگان آنان این روایات را تصحیح کرده اند .
از ابن عباس نقل می کنند که گفت ؛ « پیامبر ص ، پروردگارش را در شمائل جوانی با صورتی بی مو و با پوششی از لولو و با قدمها و پاهای سبزه و گندمگون مشاهده کرد » « رای ربه فی صوره شاب امرد … » در این مورد احادیث زیادی در اهل سنت نقل شده است .
جنسیت خدایان
در ادیان چند خدایی می توان موارد زیادی از وجود خدایان با جنسیت های متفاوت و کارکرد های متفاوت پیدا کرد ، در این ادیان می توان براساس جنسیت خدایان را به سه نوع جنس تقسیم کرد :
الف) تصور خدا به شکل مرد ( خدایان نر )
ب) تصور خدا به شکل زن ( ایزد بانوان )
ج) تصور خدا به شکل نرماده ( خدایان دوجنسیتی )
تصور خدا به شکل مرد
زمانی که در مورد خدا سخن میگوییم، پرهیز از بهکار بردن ضمیرهای مشخصکنندهٔ جنسیت مثل «He» و «She» دشوار است و کمی گستاخانه به نظر میرسد اگر در مورد او بهشیوهای صحبت کنیم گویی یک نیروی فاقد شخصیت مثل جاذبه یا تورم است. در سال ۲۰۱۷ کلیسای سوئد اعلام کرد: «ترجیح بر این است که از خطاب کردن خدا با ضمیر مذکر He پرهیز شود». با اینحال این یک واقعیت است که تصور کردن خدا بهشکلی غیر از یک «مرد» بسیار دشوار است و این موضوع در باور عموم عمیقاً ریشه دارد. بر اساس یک نظرسنجی که در سال ۲۰۱۸ از مسیحیان بریتانیا انجام شد تنها ۱٪ شرکتکنندگان معتقد بودند خدا زن است. از نکات قابل توجه این نظرسنجی این بود که ۴۱٪ از زنان شرکتکننده معتقد بودند خدا مرد است در حالیکه ۳۰٪ از شرکتکنندگان مرد چنین عقیدهای داشتند.
مرد دانستن خدا ممکن است با برداشت افراد از نقش زن و مرد در خانواده یا جامعه مرتبط باشد. به باور عدهای پدر، رئیس خانواده است و در نتیجه همسرش باید تسلیم او باشد و به او احترام بگذارد. این تصور از رهبر یا رئیس خانه سبب میشود آنها خدا را به عنوان پدر و نه مادر در نظر بگیرند. در سال ۲۰۲۰ محققان دانشگاه استنفورد مطالعاتی در مورد تصور مردم ایالات متحده از خدا و نقش او بهعنوان یک رهبر انجام دادند. مطالعات آنها شامل هفت بخش مختلف بود و علاوهبر پیروان آیین مسیحیت، بیخدایان و اگنوستیکها هم مورد پرسش قرار گرفتند. نتیجهٔ این تحقیقات که در شمارهٔ ژانویهٔ ۲۰۲۰ ژورنال شخصیت و روانشناسی اجتماعی منتشر شد نشان میدهد اکثر شرکتکنندگان در نظرسنجی خدا را بهشکل یک «مرد سفیدپوست» تصور میکردند. در بخش دیگری از این مطالعات، محققان با بررسی تصاویر موتور جستجوی گوگل که خدا را در شمایل انسان نشان میداد دریافتند ۸۷٫۵٪ تصویرها یک فرد سفیدپوست، ۷۴٪ یک مرد و ۷۲٪ یک مرد سفید را نشان میدهند.
تصور خدا به شکل زن
«خدا یه دختره» ( God Is a Girl ) ترانهای از گروه ترنس گروو کاوریج و سومین تکآهنگ از آلبوم دختر مدل منتشر شده در سال ۲۰۰۲ است.
«خدا یه زنه» ( God Is a Woman ) آهنگی از خوانندهٔ امریکایی آریانا گرانده است و در ۱۳ ژوئیه ۲۰۱۸ منتشر شد .
بر خلاف نظر برخی که زن دانستن خدا توسط گرانده را نوعی بدعتگذاری بهشمار آوردند، مؤنث بودن خدا تاریخی نسبتاً طولانی دارد و آنچنان هم که بهنظر میرسد موضوع بحثبرانگیزی نبودهاست. سنت انسلم که از ۱۰۹۳ تا ۱۱۰۹ اسقف اعظم کانتربری بود، در جایی از «مسیح، مادر من» صحبت کردهاست. از جولین نورویچ قدیس قرن چهاردهم میلادی هم نقل قولی وجود دارد که گفتهاست: «همانطور که خدا پدر ماست، پس مادر ما هم هست». جدای از اینها، «خدا یه زنه» بهانهٔ خوبی است برای یادآوری باور باستانشناسان مبنی بر اینکه در ۲۰۰٬۰۰۰ سال اول زندگی بشر روی کرهٔ زمین، خدا زن بودهاست.
تصور خدا به شکل دوجنسه
در برخی از فرهنگ ها و تمدن ها بعضی از خدایان بصورت آندروجینی یا نرماده ترسیم شده اند مانند :
آفرودیتوس ، ایناری ، بافومت ، تلالتکوتلی ، سالماسیس ، هرمافرودیته ، هاپی
کابالیست ها ( عارفان یهود ) با توجه به آیه ای در سفر پیدایش ۱:۲۷ گفته میشود که «الوهیم مرد و زن را آفرید در تصویر خود» به معنی این است که الوهیم دوجنسه (مذکر-مونث) است. آنان اعتقاد دارند که اعمال انسان باعث متصل شدن دوباره دو نیمه مؤنث و مذکر خداوند میشود. نیمهٔ مذکر خداوند یهوه و نیمهٔ مؤنث شخینا است. از این رو رابطه این دو نیمه مانند رابطه عاشق و معشوق است و وظیفه انسان متصل کردن دوباره این دو نیمه به هم است.
ایزد بانو
ایزدبانو، خدایبانو یا الهه (به عربی: إلهة) به خدایان زنانهای گفته میشود که پرستش آنها در میان جوامع باورمند به ادیان چندخدایی کهن رواج داشتهاست. مردمان پیش از تاریخ با هدف نزدیکی به سرچشمههای نیروی باروری یا برای بهدست آوردن خوشنودی و همکاری ایزدبانوان، تندیسهایی از آنان ساختهاند و به نیایشگاهها هدیه یا در کنار مردگانشان دفن کردهاند. این رسم در دوران تاریخی نیز با وجود پایهریزی ادیان و آداب نو به گونهای آراستهتر ادامه یافتهاست. ایزدبانوان مورد پرستش در جهان باستان، بیشتر نگاهبان زمین و آبها و در ارتباط با عشق، باروری و حاصلخیزی بودهاند. از تندیسها یا نشانههای آنان در آیینهای باروری زمین، دام و انسان، آیینهای بلوغ، درمانبخشی زنان سترون و یاری بانوان به هنگام زایمان نیز استفاده میشده
ایزد بانوان در بسیاری از فرهنگها و مذاهب، به ویژه مذاهب چندخدایی وجود دارند. ایزیس، حاثور، موت و نفتیس ایزدبانوان مشهور مصر باستان هستند. معروفترین خدایان زن در میانرودان، ایشتار و نینلیل بودند که در بابل هم مورد پرستش قرار میگرفتند. در یونان باستان ۴ الاهه به نامهای گایا، هرا، آفرودیته و آتنا اهمیت بیشتری داشتند. در عربستان پیش از اسلام، عزی، منات و لات ایزدبانوان ( با عنوان دختران خدا ) مورد پرستش مردم عرب بودند. در بین هندوها هنوز پرستش خدایان مؤنث رواج دارد. خدایان زن در هندوگرایی، گاه برخوردار از روحیه زنانه، آرام و مهربان پنداشته میشوند؛ در موارد دیگر ایزدبانوان همچون نابودکنندگان ترسناکی ظاهر میشوند. در هندوگرایی خدایان جنگنجوی زن نیز فراواناند. دورگا، پورانا و دیوی مهمترین ایزدبانوان هندوها هستند.
فرهنگهای ساکن فلات ایران از دوران نوسنگی تا پایان دوره ساسانی به گونههای متفاوتی ایزدبانوان را ستوده و برای بر سر مهر نگاهداشتنشان نیایشگاه و تندیس ساختهاند. از مهمترین ایزدبانوان باستانی ایران که در نوشتارهای اوستایی و پهلوی به آنها اشاره شده میتوان این چند نمونه را نام برد:
- آناهیتا: یا اردوی سورا آناهیتا (آبهای نیرومند بیآلایش)، در یشت ویژه خود در اوستا بهنام آبان یشت، سرچشمه همه آبهای روی زمین نامیده شده. او منبع همه باروریهاست؛ نطفه همه نران و رحم همه مادگان و شیر را در پستان مادران پاک میگرداند. او سرچشمه دریای کیهانی است. در متون گوناگون، آناهیتا نیرومند و درخشان، بلندبالا و زیبا، پاک و آزاده توصیف شدهاست.
- دَاِنا: دین (دئنا) ایزدبانوی وجدان و خواهر اشی است. او بر چینود به چشم نیکان میآید و نیز ایزدبانوی راه و سفر است.
- سپنتَ آرمَییتی: یا سپندارمذ، یکی از هفت امشاسپند و ایزدبانوی نگاهبان زمین و زنان پارسا است که آلوده کنندگان زمین، دزدان و ستمکاران را گزند میرساند. نام او بر ماه دوازدهم سال و روز پنجم هر ماه نهاده شده.
- اَمِرتات: یا امرداد، یکی از هفت امشاسپند و ایزدبانوی نگاهبان گیاهان و بی مرگی است که بیدادگران نسبت به گیاهان را کیفر میدهد.
- اشی: ارت یا اشی وهی (اشی خوب)، که یشت هفدهم اوستا به او نیاز شده خدای مادینه باروری است که جوانان آماده زناشویی را یاری میکند. جانوران نیز در هنگام جفتیابی در پناه او هستند. او به زنان زیبایی میبخشد، بخت و توانگری میدهد و در خانه برکت پدید میآورد.
- چیستا: ایزدبانوی دانش و فرزانگی است.
- گئوش اوروَن: یا دُرُواسپ، ایزدبانوی نگهبان چهارپایان مفید است که تخمه آنان را از ماه میگیرد و به زمین میفرستد.
- اشتاد: نماد زنانه دادگری است که به همراه زامیاد روان مردگان را در ترازو مینهند.
الهه مادر
الهه مادر ایزدبانو ایست که نمایانگر و تجسم بخشِ طبیعت، مادری، باروری، آفرینش، اسطورههای آفرینش، بلایای طبیعی و تجسمِ بخشش و سخاوتِ زمین است. گاهی نیز به آن مادرِ زمین گفته میشود.
مام طبیعت یا مام زمین از جانبخشیهای رایج به طبیعت است که در آن، طبیعت از لحاظ زایایی و پروش به یک مادر میماند.
در طیِ حفاریهای باستان شناسی از پارینه سنگی، چندین فُرمِ کوچک با حالاتِ شهوت انگیز از ونوس(ونوس ویلندورف) یافت شدهاست، که از شناخته شدهترین الههها در نوعِ خود میباشد.
در مصر باستان، الهه مادر در تصاویر کشف شده در میانِ یافتههای باستانشناسی در مصر باستان وجود دارد. در این فرهنگ، الالهههای گونه گون بعنوانِ مادرانِ خوب کشیده شدهاند: شیر، گاو، کرگدن، کرکس سفید، مار کبری، عقرب و همگی بر روی زمین که مادرانه آنها را در بر میگیرد.
مردمان بومی در آند (رشتهکوه) به پرستشِ الهه باروری به نامِ پاچاماما میپرداختند.
در اساطیر اینکا، پاچاماما سرپرستی بر فرایندهای کاشت و برداشت را بر دوش داشت و نیز باعث زمین لرزه میشد. پس از فتحِ اینکا بوسیلهٔ کاتولیکهای اسپانیایی تصویر وی با مریم باکره پوشانده شد. اما او همچنان در آیینهای بومی در برخی از بخشهای آرژانتین، شیلی، بولیوی و پرو پرستش میشود.
در اساطیر آزتک، توسی مادر زمین شناخته شدهاست.
گایا (به یونانی: Γαîα)، (به انگلیسی: Gaia) در اساطیر یونانی، تجسم شخصیت زمین و یکی از اصلیترین و کهنترین خدایان یونانی است. او یکی از ایزدان نخستین یونان و اولین الهه زمین است. زمین خود نیز در آغاز خدایی بود به نام گه یا گایا این خدا مادری شکیبا و بخشنده بهشمار میرفت.[۱] گایا در واقع خودِ زمین است. همیشه از طبیعت به عنوان جنس مؤنث یاد میشود. در اسطورهٔ آفرینش یونانی چنانکه هزیود روایت میکند، گایا از خائوس (خلأ و آشفتگی ازلی پیش از آفرینش) برآمد. او نهتنها الهه مادر یونان کهن بود بلکه طبق بسیاری از روایات او اولین موجودی بود که از دل خائوس به وجود آمد. گایا، اورانوس (بهشت یا آسمان) را زاد. اورانوس فرمانروای برتر جهان گردید و تحت تأثیر اروس با گایا ازدواج کرد و بر اثر هم آغوشی با گایا، او (زمین) حامله شد. او قابل قیاس با ترا در اساطیر رم باستان است.
ترا یا مادر ترا یا تلوس، در اساطیر رومی، ایزدبانویی بود که به زمین تجسم میبخشید. اسامی مادر ترا و مادر تلوس هر دو در لاتین به معنی «مادر زمین» هستند. عنوان مادر، عنوانی است که برای تجلیل از مقام برخی ایزدبانویان بدانها اعطا میشده و جز ترا به برخی الهگان دیگر نیز داده شدهاست.
مادر خدایان
رئا (به یونانی: Ῥέα) در اساطیر یونان یکی از تیتانها که به عنوان مادر تمام خدایان شناخته میشود. او فرزند الهه زمین گایا و خدای آسمانها اورانوس بود. رئا خواهر و همسر کرونوس، و مادر دمتر، هادس، هستیا، هرا، پوزئیدون و زئوس است. او با کوبله یکی دیگر از الهههای مادر در روم باستان قابل قیاس است. رئا اغلب بین دو شیر یا سوار بر ارابهای که توسط شیرها کشیده میشوند توصیف میشود.
کواتلیکوئه یا تتئواینان در اساطیر آزتک، «مادر خدایان» محسوب میشد. وی، یکی از ایزدبانویان آزتکها بود، که به ماه، ستارگان، و اویتسوپوچتلی، خدای خورشید و جنگ، زندگی بخشیده بود و آنها را به دنیا آورده بود. این ایزدبانو همچنین به عنوان توکی ( به معنای: «مادر بزرگ ما ) و سیواکواتل ( به معنای: بانوی مار ) نیز، شناخته میشد، که حامی بانوانی بود که در هنگام زایمان میمُردند. کواتیکلوئه را با عنوان بانوی دامن ماری نیز میشناسند، که معنای نام اوست.