مبانی نظری رقابت پذیری شهری
توانایی شهرها برای حفظ موقعیت رقابتی شان در منطقه ای خاص با هدف بهبود کیفیت زندگی، از مسائل عمده آن ها برای توسعه است. هدف از رقابت پذیری شهری، ایجاد شرایط و چارچوبی است که در آن، هم بنگاه ها و هم جامعه بتوانند در یک زمان رقابت پذیر بوده و به تبع آن در جامعه رونق و کامیابی ایجاد کنند.
رقابتپذیری شهری بهعنوان رویکردی نوین در برنامهریزی شهری میکوشد با داشتن وجود نوعی از رقابت بین شهرها بر سر جذب سرمایههای مؤثر در توسعه و با تأکید بر مزیت رقابتی، از منظری جدید به بحث توسعه شهری بپردازد.
رقابت پذیری شهری
با توجه به آنکه تعریفی پذیرفته شده در خصوص رقابت پذیری و به خصوص رقابت پذیری شهری وجود ندارد، بایستی تعاریف مختلفی که از سوی صاحبنظران و سازمان های مختلف از این مفهوم در سطوح مختلف کلان ( ملی ) و خرد ( بنگاه ها ) ارائه شده است، را مد نظر داشت تا از درون مایه آن مولفه ها، متغیرها و عوامل موثر بر مفهوم رقابت پذیری شهری استخراج گردیده، تا بتوان آَشنایی نسبی با این مفهوم حاصل نمود.
شاید بتوان اولین مطالعه مهم در زمینه رقابت پذیری را همایش که تحت حمایت مالی کسب و کار مدرسه هاروارد در سال 7318 شکل گرفت دانست. حاصل این همایش کتابی بود که توسط بروس و اسکات معرفی شد. در این کتاب دو مورد مطرح می شود که اول، رقابت پذیری در سطح ملی نمود می یابد و دوم، افزایش استانداردهای زندگی شاخص اصلی در رقابتپذیری به شمار می آید .
سازمان همکاری اقتصادی و توسعه ( OECD ) ، رقابت پذیری را مرتبه ای که بتوان تحت شرایط بازار آزاد و عادلانه، محصولات و خدماتی را تولید نمود و با بازارهای بین المللی مطابقت داشته می دانند که در عین حال به حفظ و گسترش درآمد واقعی مردم در دراز مدت کمک کند. تاکید اصلی این سازمان بر رقابت پذیر بودن محصولات شهری و افزایش درآمد جمعیت محلی استوار است.
گروه مشاورین رقابت پذیری در اروپا (1995) معتقدند که رقابت پذیری بر عناصر بهره وری، کارایی و سودآوری دلالت دارد که به خودی خود هدف نیست. رقابت پذیری وسیله ای است برای ارتقای استاندارد زندگی و افزایش رفاه اجتماعی. به طور کلی همراه با افزایش سطح بهره وری و کارایی به واسطه کسب تخصص در سطح بین المللی، رقابت پذیری زمینه ای را فراهم می آرود که بر اساس آن دریافت های افراد جامعه از طریق فرآیند بدون تورم افزایش می یابد ( الهی و همکاران، 1393).
استورپر (1997) معتقد است رقابت پذیری نشان دهنده توانایی یک اقتصاد برای جذب و نگهداری شرکت ها افزایش ثبات یا سهم فعالیت ها، در شرایطی که حفظ یا افزایش استانداردهای زندگی برای کسانی که در آن شراکت دارند فراهم گردد. در این دیدگاه تاکید استورپر بر جذب و نگه داری شرکتهای موفق و نیز افزایش استانداردهای زندگی است (1997, Storpe ).
کاستیاینن (2002) تعریفی جامعتری را از رقابتپذیری ارائه می دهد. طبق تعریف کاستیاینن رقابت پذیری توانایی جذب جریان اطلاعات، تکنولوژی، سرمایه و فرهنگ، مردم و سازمانهایی است که برای منطقه از اهمیت بسیاری برخوردار است و همچنین توانایی حفظ و توسعه کیفیت زندگی و استانداردهای زندگی ساکنان محلی و نیز توانایی ایجاد یک محیط عملیاتی خلاقانه است که در آن شرکت ها بتوانند رقابت خود را توسعه دهند. تاکید وی در این تعریف بیشتر بر روی توانایی جذب جریانها و رویدادها، محیطهای خلاقانه، شرکتهای رقابتی و نیز افزایش استانداردهای زندگی استوار است.
وبستر و مولر (2000) ، رقابت پذیری شهری را توانایی یک منطقه شهری برای تولید و ایجاد بازار یک سری از محصولات ( کالاها و خدمات ) که نمایانگر ارزش عالی ( نه لزوما با قیمت پایین ) در مقایسه با محصولات دیگر مناطق شهری تعریف می کنند. و نیز رقابت پذیری را در اقتصاد شهری که کالاها و خدمات را برای مردم محلی با ارزش بالا نسبت به قیمت تولید می کند تفسیر می کنند. همچنین رقابت پذیری از اقتصاد مبتنی بر صادرات شهر حمایت می کند و آن را رقابتی تر می سازد به همین جهت به طور مستقیم باعث افزایش کیفیت زندگی برای مردم و استاندارد زندگی در منطقه شهری می شود ( Muller and Webster, 2000: 1 ).
با وجود تعاریف مختلف از رقابت پذیری، می توان وجوه مشترک این تعاریف استفاده نمود و بر اساس آن رقابت پذیری شهری را تعریف نمود. لذا با توجه به موارد بیان شده و در نظر گرفتن نسبی بودن مفهوم رقابت پذیری، می توان رقابت پذیری را اینگونه تعریف نمود : « رقابت پذیری شهری توانایی بهرهگیری از جریانها و استعدادها و نیز خلق فعالیت های با ارزش افزوده بالا به منظور ارتقای موقعیت رقابتی در یک منطقه خاص است که ضمن ایجاد رقابت میان دیگر شهرها در جذب سرمایه گذاران و طبقه خلاق در یک منطقه با هدف بهبود استانداردهای زندگی و شرایط زیست از طریق مدیریت عوامل داخلی و خارجی عمل می کند ».
مفهوم رقابت پذیری در سطوح مختلفی مورد استفاده قرار گرفته است ، اما در مورد رقابت پذیری شهری ، اندیشمندان متعددی اقدام به تعریف رقابت پذیری در سطح شهری کرده اند ، یکی از تعاریف اولیه توسط کرسل (1995) مطرح شده است . او استدلال می کند که شهرها در حال تبدیل شدن به فعالیت های اقتصادی هستند ، چرا که شرکت ها برای تامین نیازهای خاص و انگیزه های خود به طور مستقیم در سطوح شهری معامله می کنند تا سطوح ملی و مفهوم رقابت پذیری بیشتر به سمت شهرها هدایت می شود .
در واقع " رقابت پذیری شهری " بر اساس مجموعه سیاستها، نهادها، استراتژیها و فرایندها تبیین می گردد. تمام این فاکتورها سطح بهره وری پایدار یک شهر را تعیین می کند. این پایداری در حوزه اقتصادی، محیطی، اجتماعی و فرهنگی و ... تبیین می گردد (2014, Schwab ).
البته این یک واقعیت قابل توجه است که همه شهرها در وضعیت یكسانی رقابت نمی کنند، منابع و توانایی های مشابه برای مقابله با رقیبانشان ندارند. هر کشوری باید توانمندی های بالقوه خود را به نحوی بكار گیرد که به تقویت موقعیتش در رقابت با دیگر شهرها بینجامد و از آنجایی که در عصر اقتصاد دانشبنیان، دانش به عنوان کلید اصلی کامیابی به رقابت پذیری برای شهرها می باشد، لذا همكاری و تعامل میان شهرها و تبادل دانش و تكنولوژی از راهبردهایی است که می تواند موجب تقویت و ارتقاء جایگاه شهرها را فراهم آورد . بنابر این یک شهر با تكیه بر یک مجموعه از پتانسیل های فیزیكی، اجتماعی و زیست محیطی مانند: زیرساخت ها، امكانات طبیعی، سرمایه انسانی، فعالیت های تولیدی، سازمان های خصوص، عمومی و کارآمد و خالق به عنوان شهر رقابت پذیر شناخته شود. در حال حاضر رقابت پذیری یک موضوع مطرح در سطح دنیاست و از آن به عنوان وسیله ای جهت دستیابی به رشد اقتصادی مطلوب و توسعه پایدار یاد می شود ( افراخته و همكاران، 1398 :458 ).
ابزارهای رقابت پذیری در شهرها
با توجه به آنچه گفته شد، رقابت یک شهر به مجموعه ای از عوامل بستگی دارد که شامل فرآیند حاکمیت، زیرساخت های اجتماعی و اقتصادی، کیفیت سرمایه انسانی و محیط طبیعی، محیط تجاری و قابلیت موسسات محلی مرتبط است ( قورچی و مالکی ، 1389). حال به بیان ابزارهای رقابت پذیری شهرها اشاره می گردد که چه بصورت منفرد و چه بصورت تلفیقی منجر به بهبود شاخص های رقابتپذیری شهری می شود.
عوامل موثر بر رقابت پذیری شهری
اگر فرایند شکل گیری شهرهای رقابت پذیر را مهم بپنداریم مسئله مهمتر تعریف درست عوامل با عناصر ساختاری آنها است که چگونه بر شکلگیری نتایج فعالیتهای شهری تاثیر گذار است. همانطور که بیگ (1999) ، اشاره می کند که درک عوامل موثر بر بهبود رقابت پذیری شهرها در بازارهای ملی و بین المللی کمک شایانی به شناسایی موقعیت فعلی خود به منظور پیش بینی چشم اندازهای ممکن برای سیاست گذاری توسعه شهری هدفمند است ( Sinkiene, 2009: 5 ).
کمیسیون اروپا 2000 ، بیان می کند که شناسایی عوامل موثر بر محیط داخلی و خارجی شهر، که بیشترین تاثیر را بر رقابت پذیری شهرها را دارند، از شناسایی عوامل خارجی آن آغاز می شود. تاکید بر اهمیت عوامل خارجی برای شهرها و نتایج آن بسیار مهم است. سیاستهای ملی و بین المللی مانند ساختار اقتصادی ملی، سطح نوآوری، سیاست مالیاتی ملی، توسعه منابع انسانی، تعرفه ها، طرحهای اقتصاد کلان و صنعتی و دیگر شرایط سیاست عمومی، سطح دسترسی، مهارتهای نیروی کار، و غیره...، بصورت مستقیم بر نتایج یک شهر تاثیر گذار خواهد بود ( Webster and Muller, 2000 ) .
شناسایی مهمترین عوامل محیط خارجی شهر بر اساس تجزیه و تحلیل پست با یک جنبه بیشتر تکمیل شده است و شاهد نقش قابل تاملتر جنبه زیست محیطی در رقابتپذیری شهرها می باشیم. شرح دقیق پنج عامل خارجی ( اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی، فنی، سیاسی قانونی، زیست محیطی ) و عناصر تشکیل دهنده آن است.
عوامل داخلی محیط شهری بیشترین تاثیر را برای نتایج فعالیت شهری دارا می باشد، بنابراین رقابت آن بر اساس تجزیه تحلیل مفصلی از نظریه ها و دیدگاه دانشمندان بین المللی در ارتباط با مسائل رقابت پذیری شهری صورت می گیرد. به عنوان مجموعه ای از عوامل داخلی و همچنین طبقه بندی آنها به طور قابل توجهی تفاوت های در ادبیات علمی به چشم می خورد.
تجزیه تحلیل های صورت گرفته از سوی دیدگاه نویسندگان مختلف در نهایت معرف پنج گروه می شود که عبارت است از:
1- دیدگاه عوامل ورودی و خروجی،
2- دیدگاه عوامل کنترل و غیر قابل کنترل،
3- دیدگاه عوامل اقتصادی و راهبردی،
4- دیدگاه عوامل ساختاری پویا
5- دیدگاه عوامل داخلی ( Sinkiene, 2009: 5 ).
مارتین و سیمیه (2008) ، نیز ساختارهای اجتماعی فرهنگی را عاملی برای بهبود رشد اقتصادی یا مانع آن تعریف می کند؛ مناطق و شهرها موفق مدعی هستند که بخشی از عملکرد اقتصادی برترشان را به سویی می برند که دارای سازوکارهای اجتماعی، فرهنگی و سازمانی مناسب است و این امر فعالانه باعث تشویق به تغییر و نوآوری و خلاقیت می گردد. تفکر در مورد رقابت پذیری شهری در شرایط فرهنگی مرتبط با اهمیتی است که به طور فزایندهای به کیفیت زندگی داده می شود، عوامل نظیر جذب نیروی کار تحصیل کرده، کارآفرینان و شرکتهای نوآورانه به شهرها نقش کلیدی ایفا می کنند.
بر اساس تحلیل دیدگاه نویسندگان مختلف عواملی داخلی ( همچنین ساختار و مفهوم ) که بر رقابت پذیری شهر تاثیر گذار است، چهار دسته اصلی است که عبارت است از، عوامل انسانی، عوامل سازمانی، عوامل فیزیکی، عوامل اقتصادی، همانطورکه مولر و وبستر برای مدل رقابت پذیری شهری در واشنگتن از این چهار معیار استفاده نمودند.
| عوامل | عناصر کلیدی | عوامل | عناصر کلیدی |
| عوامل انسانی | امکانات آموزش و پرورش وضعیت جمعیتی محلی رهبران محلی نوآوری، خلاقیت، استعداد مردم محلی تعامل، فرهنگ، سنتهای مردم محلی | عوامل فیزیکی | موقیعت و قابلیت دسترسی شهر زیرساخت های شهر منابع طبیعی شهر |
| عوامل سازمانی | اثر بخشی دولت محلی شبکه های نهادی امکانات و تسهیلات شهر راهبرد توسعه شهر | عوامل اقتصادی | ساختار اقتصادی فعالیت های با ارزش افزوده بالا سیستم مالیات محلی دسترسی به سرمایه درشهر موسسات محلی پژوهش های علمی و توسعه تجربی خوشه های صنعتی شهر |
حال به دنبال آنچه گفته شد، مدل پیشنهادی رقابت پذیری شهر نشان می دهد که شهر به عنوان یک سیستم باز در حال حاضر با توجه به مشخصات شهر و محصولات آن قابل بررسی است. همه عوامل در یک سیستم یکپارچه و دینامیک قرار می گیرند، جایی که هر عامل باعث تقویت عامل دیگر می شود. هنگامی که مهمترین عوامل بهبود رقابت شهر تشخیص داده شد، تلاش برای تفکیک عواملی که تاثیرگذار بر رقابت شهر هستند غیر ممکن بوده و دارای مفهوم بسیار محدود است ( Sinkiene, 2009: 7 ).
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .