قانون هیک
قانون هیک ( Hick's Law ) بیانگر آن است که هر چقدر تعداد گزینه ها برای انتخاب افزایش پیدا کند ، زمان تصمیم گیری هم افزایش پیدا می کند و باعث سردرگمی بیشتر مخاطب می شود.
قانون هیک به طور خلاصه بیان کننده این مطلبه که : زمان لازم برای تصمیم گیری با تعداد و پیچیدگی انتخاب ها افزایش پیدا می کنه.
قانون هیک بیان کننده این مطلب هستش که هرچقدر تعداد انتخاب ها بیشتر باشه کاربر زمان بیشتری برای انتخاب صرف میکنه این یعنی رابطه بین تعداد انگیزه های موجود و زمان واکنش فرد به هر محرک خاص یک رابطه مستقیمه.
قانون هیک مربوط به این است که چقدر طول می کشد فردی تصمیم بگیرد. اگر مردم انتخاب بیشتری داشته باشند، زمان لازم برای انتخاب آنها بیشتر خواهد شد. در برخی موارد، آنها زمان زیادی را سپری می کنند تا تصمیم بگیرند که اصلا تصمیم نگیرند، تصمیم می گیرند زیرا که بار تصمیم گیری خیلی زیاد شده است. به همین دلیل است که اغلب منوهای در رستوران ها را مشاهده می کنید که کوتاه هستند - آنها نمی خواهند مشتریان خود را غرق در مطالب کنند.
شما می توانید این ایده را به طراحی نیز اضافه کنید. به عنوان مثال، اگر در حال طراحی یک وب سایت هستید، می خواهید پانل انتقال خود را تا آنجایی که ممکن است به صورت تمیز نگه دارید، فقط چند گزینه ای که می توانید را انتخاب کنید. اگر مجبور بودید صفحات گروه را به منوهای آبشاری تبدیل کنید تا برای بازدیدکنندگان وب آسان تر شود که گزینه های خود را دسته بندی کنند و تصمیم سریعتری بگیرید.
این امر نیز برای " تماس برای اقدام " (calls-to-action) صادق است. هنگام طراحی یک پوستر، نمی خواهد به کاربران بگویید که شش کار مختلف را انجام دهند. شما می خواهید فقط به یک یا دو انتخاب توجه را جلب کنید. به عنوان مثال، طراحی شما می تواند به طور عمده بر روی جمع آوری کمک های مالی با یک تماس اولیه به "کمک مالی امروز - تماس (888) 888-8888" متمرکز باشد. یک "تماس برای اقدام" ثانویه ممکن است "با ما در فیس بوک" با یک کد QR باشد که به صفحه فیس بوک شما باز می شود.
قانون هیک (یا قانون هیک-هایمِن) در قرن نوزدهم میلادی توسط ویلیام ادموند هیک ( Wiliam Edmund Hick ) روانشناس بریتانیایی و ری هایمن ( Ray Hyman ) روانشناس آمریکایی بیان شد. در سال 1952 ، این دو نفر تلاش کردند تا رابطه بین تعداد محرک های موجود و زمان واکنش فرد به هر محرک داده شده را بررسی کنند ، هر چه محرک های بیشتری برای انتخاب وجود داشته باشند ، زمان بیشتری طول می کشد تا کاربر تصمیم بگیرد که با کدام یک از آنها تعامل داشته باشد . کاربرانی که با گزینه های مختلف بمباران می شوند . باید برای تفسیر و تصمیم گیری وقت صرف کنند و کاری را انجام بدهند که دوست ندارند .
این قانون میگوید: هنگامی که تعداد زیادی انگیزه و گزینه در پیش روی ما قرار گیرند، پاسخ ما به آنها با تاخیر همراه میشود. به عبارت دیگر، اگر تعداد گزینههای پیش رو زیاد باشد، سرعت تصمیمگیری پایین میآید. با افزایش تعداد گزینهها، مدت زمان لازم برای تصمیمگیری به صورت لگاریتمی افزایش مییابد.
بیایید با یک مثال شروع کنیم. اگر تا به حال برای خرید یک محصول مثل کفش به یکی از فروشگاههای اینترنتی سری زده باشید و کلمه «کفش» را جست و جو کرده باشید، احتمالا به بیش از ۱۰۰۰ نتیجه در این جست و جو میرسید. در بین این ۱۰۰۰ مورد، انواع مختلف کفش مثل کفش رسمی، ورزشی، زنانه، مردانه و … با برندهای مختلف به چشم میخورد اما مهمترین سوال این است که چگونه میتوانیم از بین این ۱۰۰۰ گزینه، کفش دلخواه خود را پیدا و انتخاب کنیم؟
ویلیام هیک
در سال ۱۹۵۱ ویلیام هیک، روانشناس بریتانیایی، آزمایشهایی را با یک سری لامپ و حروف مورس برای اندازهگیری زمان واکنش انجام داد. هیک متوجه شد که رابطه بین زمان صرفشده برای تصمیمگیری و تعداد انتخابها لگاریتمی بوده است. مطالعات هیک و ری هیمن (روانشناس آمریکایی) مبنای قانون هیک شد. قانونی که به طور خلاصه بیان میکند که اگر انتخابهای بیشتری را به افراد بدهید، آنها زمان بیشتری برای تفسیر و پردازش اطلاعات برای تصمیمگیری نیاز خواهند داشت. اگر به تئوری پارادوکس انتخاب بری شوارتز هم نگاهی بیندازیم میبینیم که قانون هیک با این تئوری مطابقتهای فروانی دارد: گزینههای بیشتر منجر به استرس بیشتر و کاهش میزان رضایت میشود.
تحقیقات هیک و هیمن منجر به تعریف فرمول قانون هیک شد.
“RT”زمان واکنش، “(n)”تعداد محرکها یا انتخابهای ارائه شده و “a” کل مدت زمانی است که فرد، درگیر تصمیمگیری نمیشود و “b” زمان پردازش هر انتخاب است که برای انسان ها چیزی حدود ۱۵۵/۰ ثانیه تخمین زده میشود.
برای واضح تر شدن این موضوع بیایید یک مثال را با هم بررسی کنیم. فرض کنید در وبسایتی هستید و میخواهید به جای خاصی هدایت شوید. در این قسمت لیستی از ۵ انتخاب و دو ثانیه زمان برای خواندن، فهمیدن و تصمیم گرفتن برای انتخاب مورد دلخواه از بین گزینهها وجود دارد. زمان پاسخگویی بر اساس قانون هیک طبق تعریف این طور محاسبه میشود :
مفهوم قانون هیک در طراحی تجربه کاربری و بهینهسازی آن بسیار پیشپاافتاده به نظر میرسد و میتوان آن را در یک جمله خلاصه کرد : به حداقل رساندن تعداد گزینه هایی که نمایش داده می شود، برای سرعت بخشیدن به روند تصمیم گیری. البته موارد استثنا هم برای این قانون وجود دارد. به طور مثال زمان تصمیمگیری کاربری قبل از ورود به سایت ذهن خود را آماده ساخته و تصمیم خود را گرفته باشد، کمتر از کسی است که نمیداند چه میخواهد.
این به این معنی است که از میان تمام گزینهها، به گزینهای که میخواهید هدف کاربر قرار گیرد، اهمیت بیشتر و جایگاه بهتری بدهید.
قانون هیک و انتخاب
زمان لازم برای تصمیم گیری با تعداد و پیچیدگی انتخاب ها افزایش پیدا می کنه.
قانون هیک بیان کننده این مطلب هستش که هرچقدر تعداد انتخاب ها بیشتر باشه کاربر زمان بیشتری برای انتخاب صرف میکنه این یعنی رابطه بین تعداد انگیزه های موجود و زمان واکنش فرد به هر محرک خاص یک رابطه مستقیمه.
هرچه تعداد محرک ها بیشتر بشه زمانی که کاربر صرف میکنه تا تصمیم بگیره کدوم رو انتخاب کنه و با آن ارتباط برقرار کنه بیشتر میشه .این قانون نه تنها در وب بلکه در همه جا کاربرد داره ، حتی تو دکمه ها و کنترل های ماشین لباسشویی!
شما وقتی به یک رستوران میرین و منو رو نگاه می کنید ناخودآگاه توجهتون به غذایی جلب میشه که از بین انبوه اسم غذاها، با رنگ متفاوت تر یا فونت خاص تری نوشته شده(البته از ترفندی که طراح منو رستوران با استفاده از قانون هیک برای رسیدن به فروش بالاتر شمارو به سمت انتخابی که خودش میخواد سوق میده، چشم پوشی می کنیم !!)
کاربرانی که با انتخاب های زیاد بمباران می شن وقتشون را برای تفسیر انتخاب ها و تصمیم گیری های پیچیده از دست میدن.
البته باید اینو در نظر داشته باشیم که گاهی پیچیدگی اجتناب ناپذیره و باید طراحی رو به سمتی ببریم که با قاون هیک سازش کنه و موثرتر باشه.ولی باید حواسمون باشه که هدف قانون هیک ساده کردن تصمیم گیریه نه حذف اون!
شما دسته بندی رو تو همه ی سایت ها می بینید اما اینکه شما به عنوان طراح تصمیم بگیرید کاربر شما بنا به نیازش کدوم دسته رو انتخاب کنه و به کجا هدایت بشه میتونید از قانون هیک بهره ببرید.
کاربری که برای خرید کادوی تولد به سایت شما مراجعه میکنه نباید ازجایی سر دربیاره که کارتریج چاپگر بخره!!!
تجزیه و تحلیل رفتار کاربران
یکی از متغیرهایی که می تونه به شما کمک کنه تا تجزیه و تحلیل درستی از رفتار کاربران سایتتون داشته باشین زمانیه که کاربران در سایت شما صرف کردن.
زمان بسیار کم : احتمالا کاربر بدون خرید یا ثبت نام سایت رو ترک کرده.
زمان بسیار زیاد : احتمالا کاربر در انبوهی از اطلاعات غوطه ور شده و دوباره موفق به خرید یا ثبت نام نشده.
فقط در صورتی کاربران موفق به خرید یا ثبت نام میشن که زمان کافی در سایت شما صرف کنن.
قانون هیک برای طراحان به منظور کاهش یا افزایش مقدار متوسط زمان صرف شده در یک سایت توسط کاربران میتونه خیلی جذاب باشه. می تونه تعداد بازدید های یک صفحه رو تحت تاثیر قرار بده.
اگه منوی ناوبری بیش از حد پیچیده باشه، احتمالا تعداد بازدیدهای صفحه پایین تر از حالتیه که کاربران با یک منوی ناوبری مطابق نیازهاشون مواجه شدن .آسون کردن یک سیستم منوی بسیار عمیق با گزینه های باینری که نیاز به 10کلیک یا بیشتر برای دسترسی به اطلاعات مورد نظر داشته باشه مدت زمان رسیدن به هدف کاربر و کاهش بازدید صفحه موثره.
قانون هیک در بازاریابی دیجیتال
در یک لندینگ پیج وقتی کاربر با انتخاب های زیادی بمباران میشود با توجه به اینکه زمان قابل توجه ای را برای تفسیر انتخاب ها از دست میده ، احتمال انتخاب ها هم پایین آمده و ممکن است بدون انتخاب خدمات و یا محصول سایت و یا پیج شما را ترک کند .
- هر چقدر محرک ها بیشتر باشد زمانی که کاربر صرف میکند تا تصمیم بگیره کدام را انتخاب کند و با آن ارتباط برقرار کند بیشتر میشود .
این قانون در همه جا کاربرد داد ، حتی در دکمه های لباسشویی
البته باید این رو در نظر داشته باشیم که گاهی پیچیدگی اجتناب ناپذیره و باید طراحی رو به سمتی ببریم که با قانون هیک سازش کند و موثر تر باشد.
باید حواسمان باشد که هدف قانون هیک ساده کردن تصمیم گیری هستش نه حذف آن
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .