مبانی نظری روانشناسی سایبری
روانشناسی سايبری در عین اين که رشته ای نسبتا جديد می باشد، اما از سرعت رشد بسیار بالايی برخوردار است که احتمالا به خاطر پیشرفت سريعی است که در اين جهان از همیشه بیشتر به هم پیوسته شاهدش هستیم. در نتیجه، شاهد ظهور تعدادی جوامع روانشناسی، کنفرانسها، مجلات و متون آکادمیك در اين باب می باشیم.
برخی از مردم بر این باورند که روانشناس سایبری ( Cyber Psychologist ) یا روانشناس وب ( Web Psychologist ) کسی است که در اینترنت به مشاوره و رواندرمانی میپردازد و به عبارتی دیگر روانشناس وب را کسی میدانند که به صورت غیرحضوری به درمان اختلالات روانی و مشاوره در اینترنت میپردازد. این باوری نادرست است و نمیتواند روشن کند که روانشناس وب کیست.
روانشناس وب یا وب سایکولوژیست کسی است که دانشآموختهی روانشناسی است و به پژوهش و کار پیرامون روانشناسی با محوریت اینترنت، وب و فناوریهای روز میپردازد . این تعریف همهگیر و عام، همهی کارکردهای روانشناسی وب را در برمیگیرد. روانشناس وب یا Web Psychologist از اصول روانشناسی در اینترنت، وب و فناوریهای روز بهره میگیرد پس باید در کنار دانش روانشناسی، نسبت به فناوریهای روز نیز آگاهی و شناخت کافی داشته باشد.
روانشناسی سایبری ( Cyberpsychology ) شاخه ای از علم روانشناسی است که در آن، تأثیر متقابل فناوری بر رفتار انسانها مطالعه میشود. این شاخه از روانشناسی نسبتاً نوظهور و در حال گسترش است. روانشناسی فناوری یا روانشناسی سایبری دانش مطالعهی رفتار و فرآیندهای روانی انسان در تعامل و کنش با فناوریها است
روانشناسی اینترنتی، روانشناسی مجازی، روانشناسی وب یا روانشناسی دیجیتال، همگی، نامهای دیگری بر همین رشته هستند و سعی میکنند انواع رفتارهای متأثر از فضای مجازی را شناخته و توضیح دهند. این انواع شامل ارتباط روی خط، بازی رایانه ای، تکیه بر هوش مصنوعی و ربات در صنایع و زندگی روزمره، فعالیت هکرها و جنگ مجازی و همه فعالیتهای انسانی در فضا یا در ارتباط با فضای مجازی میشوند.
روانشناسی وب (Web Psychology)، وب سایکولوژی یا سایبر سایکولوژی (Cyber Psychology) نامهایی هستند که هماکنون برای بیشتر مردم تازگی دارد. اگر کمی در اینترنت جستوجو کنید با نوشتههای گوناگونی دربارهی کاربرد روانشناسی در وب، کاربرد روانشناسی در طراحی وب سایت، اصول روان شناسی در طراحی لوگو، روانشناسی رنگ و … روبهرو میشوید. پیشتر با روانشناسی و زیرشاخههای آن آشنا شدیم. روانشناسی هم مانند دیگر شاخههای دانش، هر روز گسترش مییابد. در چند سال گذشته شاخههای نوینی در روانشناسی پدید آمده که یکی از این شاخهها روانشناسی وب یا Web Psychology است.
موضوع روانشناسی سایبری، مطالعه ذهن و رفتار انسان و شناخت چگونگی تأثیر فناوری و فرهنگ مجازی بر فعالیتهای انسانی است. تمرکز این مطالعات به خصوص روی واقعیت مجازی و رسانههای اجتماعی واقع شده و بخش عمده ای از آن مربوط به ارتباط افراد و گروهها در فضای مجازی است.
برای نمونه به عنوان جالبترین موضوعات مورد پژوهش، میتوان از هویت مجازی، مانند معرفی خود با سن یا جنسیتی دیگر، ایجاد ارتباط مجازی، مشکل اعتیاد به رایانه و بروز دیگر رفتارهای غیر متعارف در فضای مجازی، نام برد.
روانشناسی سايبری مبتنی بر ذهن را می توان به عنوان شاخه ای از روانشناسی درنظر گرفت که در آن به مطالعه جنبه های عصبی شناختی، عاطفی و اجتماعی انسان هايی که با تکنولوژی سروکار دارند و نیز جنبه های محاسباتی عاطفی تعامل انسان ها با ابزارهای محاسباتی يا سیستم های محاسباتی پرداخته می شود. در نتیجه، روانشناس سايبری که از خواستگاه چارچوب روانشناسی سايبری ذهن محور دست به مطالعه می زند، هم شیوه های استفاده افراد را از ابزارها و هم فرايندهای عصبی شناختی، انگیزه ها، نیات، پیامدهای رفتاری و تأثیرات استفاده آنلاين و آفلاين از تکنولوژی را در نظر می گیرد. روانشناسی سايبری و مغز، محققان را به طلايه داران و پیشتازان تحقیقات در خصوص روانشناسی سايبری و مغز بدل می کند.
روانشناسی سایبری ( Cyberpsychology ) یکی از زمینههای علم روانشناسی است که به نحوه تعامل انسان و کامپیوتر میپردازد. به عبارت بهتر میتوان بیان کرد که روانشناسی سایبر همه جنبههای رفتار و افکار انسانی را مورد بررسی قرار میدهد. تاثیری که محیط و فضای مجازی، کامپیوترها و فناوری بر انسانها میگذارند در یک شاخه علمی به نام روانشناسی سایبر بررسی میشود. چرا اهمیت دارد که در این زمینه بدانیم؟
میتوان گفت که کامپیوترها تقریبا در همه فعالیتهای انسانی نفوذ کردهاند. دنیای مدرن و انسانهایی که در دنیای مدرن زندگی میکنند، زندگی خود را بدون حضور کامپیوترها و اینترنت نمیتوانند تصور کنند. رفتارهای انسانی، از اساسیترین تعاملات حسی حرکتی تا پیچیدهترین فرایندهای شناختی و اجتماعی، همه و همه تحت تاثیر کامپیوترها هستند.
روانشناسی سایبری، ضمن تمرکز بر نقش اینترنت در زندگی انسان، به مطالعه تأثیرات، هوش مصنوعی، فناوری سایبورگ، واقعیت مجازی و دیگر انواع تجهیزات و شیوههای فنی که میتوانند موجب پیامدهای روانی شوند نیز میپردازد.
روانشناسی رسانهها یک تخصص در حال ظهور است و تعدادی از اعضای انجمن روانشناسی آمریکا ، در بخش خاصی از این انجمن، مشغول مطالعه روی این موضوع هستند.
تقریباً در آغاز این هزاره، مرز کاربرد فناوری رایانه، شامل اینترنت، تلفن همراه و کامپیوتر شخصی در ایالات متحده آمریکا از ۵۰ در صد گذشت. روندی با تمایلی مشابه، در بسیاری از نقاط دیگر جهان نیز مشهود است. به گزارش ایسنا، در سال ۱۴۰۱خ، تعداد مشترکین اینترنت در ایران به مرز ۸۶ در صد رسیدهاست. بنابر این انتظار میرود که در سالهای آتی نقش روانشناسی سایبری، در درک رفتار انسان بیش از پیش اهمیت پیدا کند.
تقریباً همزمان با ایجاد رسانههای اجتماعی، فضای مجازی نیز یکی از مهمترین عرصههای مطالعه و تحقیق روانشناسان در چگونگی رفتار انسان بودهاست. مؤسسات گوناگون با اهداف نظامی، تجاری، علمی و غیره، به انواع و توسط ابزارهای گوناگون به جمعآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل یافتههای اطلاعاتی در فضای مجازی مشغول شدهاند. یکی از ابزار شناختهشده جمع اطلاعات در فضای مجازی کپسولهای اطلاعات است. این ابزار دارای ظرفیت بالایی در گردآوری اطلاعات است و بنابر قصد و نیت صاحب امتیاز، ظرفیت بالایی در کارایی. از جمله کاربرد تبلیغی در امور تجاری دارد. بسیاری پیش از پذیرش شرایط و واگذاری امتیاز کوکی به مؤسسات خدماتی، زمانی را صرف سبک و سنگین کردن مزایا و مضرات این توافق میکنند، اما در عمل بخش عمده ای از نیت و مقاصد مؤسسه خدماتی آنلاین در عمق متون حجیم و پیچیده، مخفی میماند. به علاوه مزیای واگذاری امتیاز کوکی، مانند خواندن یک متن یا دیدن یک فیلم آشکار و بلافاصله است، در حالی که هزینههای احتمالی واگذاری امتیاز، مانند دریافت پیامهای تبلیغاتی، مبهم و مربوط به آیندهای ناشناخته است. در عمل بسیاری واگذاری امتیاز و بهرمند شدن از مزایای توافق را ترجیح میدهند و این خود یکی از مهمترین نتایج قابل گسترش شناخت روانشناسان از رفتار انسان، و قدرت تأثیر گذاری و پیشبینی تصمیم افراد است.
روانشناسی وب یا Web Psychology که با نام سایبر سایکولوژی (Cyber Psychology) نیز شناخته میشود یکی از شاخههای نو در روانشناسی است و دانشی میانرشتهای به شمار میآید. در تعریف روانشناسی وب باید بگویم: «روانشناسی وب شاخهای از روانشناسی است که به مطالعهی علمی رفتار و فرآیندهای روانی انسان در کنش با اینترنت، وب و فناوریهای پیرامون آن میپردازد».
پس آگاه شدیم که روانشناسی وب یک شاخهی علمی است و از اصول علمی در کار خود بهره میگیرد. این شاخه همانند دیگر شاخههای روانشناسی به مطالعهی علمی رفتار (که میتوانیم آن را ببینیم) و فرآیندهای روانی (که قابل سنجش و تحلیل است) میپردازد و این رفتارها و فرآیندهای روانی در زمینهی کنش (تعامل یا Interaction) با اینترنت، وبسایتها، اپلیکیشنهای موبایل و چیزهایی از این دست هستند.
ما در روانشناسی وب یا سایبرسایکولوژی با انگیزش، هیجان، احساسات، رفتار و فرآیندهای روانی انسان در تعامل با اینترنت، وبسایتها، شبکههای اجتماعی، اپلیکیشنها و … سر و کار داریم. انسانها در تعامل با این موارد، از آنها تاثیر میگیرند و بر رویشان تاثیر میگذارند. ما با بررسی، تحلیل و راهکارهای روانشناسانه تلاش میکنیم تا ارتباط انسان و فناوریهای روز را بهینه کنیم و بهبود ببخشیم.
کاربردهای روانشناسی وب ( Web Psychology )
روانشناسی وب کاربردهای فراوانی دارد و دلیل آن روشن است چون روانشناسی وب با انسان سر و کار دارد و رفتار و فرآیندهای روانی انسان بسیار گسترده است. برخی از کاربردهای برجستهی روانشناسی وب در اینجا آمده است:
- حل چالشها، مشکلات و اختلالات روانشناختی ناشی از کار با فناوریهایی مانند اینترنت، وبسایتها، اپلیکیشنها، شبکههای اجتماعی و …
- طراحی وب سایت با بهرهگیری از اصول روانشناسی
- کاربرد روانشناسی در UI و UX
- بهکارگیری اصول روانشناسی در بازاریابی
- مفاهیم و اصول روانشناسی در برندینگ
- روانشناسی شبکههای اجتماعی
- جذب کاربر
- تحلیل رفتار، انگیزش و خواستههای کاربر
- جهتدهی به رفتار کاربر در کار با وب سایتها
- تولید محتوا با بهرهگیری از اصول روانشناسی
- راهبرد سازی و استراتژی برند
- گزینش کارکنان مناسب و شیوههای مدیریت شرکت
- و…
چشمانداز و آیندهی روانشناسی وب ( Web Psychology )
روانشناسی وب یا Web Psychology نوپاترین شاخهی روانشناسی است. در یک دههی گذشته روانشناسانی که در زمینهی فعالیتهای وابسته به وب و اینترنت پژوهش و فعالیت داشتند توانستند به پیشرفت و رشد وب سایتها و تعامل با کاربران کمک بهسزایی انجام دهند. تجزیه و تحلیل رفتار کاربران، شناسایی نیازها و تعیین راهبرد و استراتژی برندهای برتر و… از کارهای برجستهای است که روانشناسان وب یا Web Psychologist ها توانستند به انجام برسانند. این شاخه از روانشناسی همچنان به پژوهش و مطالعه نیازمند است و پیشبینی میکنم در دههی آینده یکی از شغلهای تاثیرگذار، پردرآمد و موفق در زمینهی خدمات وب و اینترنت باشد. در یک دههی گذشته اینترنت افزون بر سودهایی که به همراه داشته انسان را به چالش و مشکل کشانده است. روانشناسان وب تلاش میکنند تا چالشهای پیش روی انسان را در کار با فناوریهای روز برطرف کنند و رسیدن به این هدف علاوه به این که به سود انسانهاست به سود شرکتهای فعال در زمینهی فناوری نیز خواهد بود.
کارهای روانشناس وب
روانشناسان وب یا وب سایکولوژیستها به طور کلی در ۲ شاخهی درمانی و غیردرمانی کار میکنند. در شاخهی نخست، روانشناس وب به حل مشکلات، چالشها و اختلالات روانی که فرد به خاطر کار با اینترنت، وب، شبکههای اجتماعی و … دچارش شده است میپردازد. برای نمونه اختلال روانی بادی دیسمورفیک، افسردگی، وسواس، اعتیاد به اینترنت و… میتواند در نتیجهی کار با اینترنت و شبکههای اجتماعی پدید آید. در این شاخه روانشناسان با بهرهگیری از رواندرمانی به حل مشکلات فرد میپردازند.
در شاخهی غیردرمانی، روانشناسان وب یا وب سایکولوژیستها بر روی بهبود ارتباط انسان با اینترنت، وب و فناوریها تمرکز دارند. این کار با هدف پیشرفت شرکتها، برندها، و تجارت آنلاین انجام میشود تا سودآوری افزایش یابد. روانشناسان وب تلاش میکنند با پژوهش و تجزیه و تحلیل رفتار و فرآیندهای روانی کاربران، راهکارها و راهبردهای موثر و درست را به مدیران شرکتهای فعال در زمینهی فناوری و اینترنت نشان دهند. به کارگیری اصول روانشناسی در اینترنت و وب سودآوری شرکتهای فعال در این زمینه را افزایش میدهد و این یکی از مهمترین اهداف روانشناسی وب است.
روانشناسی سایبری، کلید امنسازی عنصر انسانی فضای سایبری
کوین میتنیک در سال ۲۰۰۲ گفت که ضعیفترین حلقه در زنجیره امنیت اطلاعات، عنصر انسانی است و از آن پس ما این حرف به کرات شنیدهایم. بهصورت کلی محیط فعلی ما در بهترین حالت محیطی ناامن است.
در گزارش Europol IOCTA هم از «عنصر انسانی» امنیت اطلاعات نام برده شده است. آنجا از این عنصر به عنوان محیطی برای جرائم سایبری یاد شده است که مدام تهاجمیتر میشود. تنها راه پیش رو در چنین محیطی همکاری و همراهی بیشتر بهصورت افقی میان بخشهای مختلف کسبوکار و به صورت عمودی میان ردههای مختلف یک سازمان است.
روانشناسی سایبری بهعنوان یک نظام به بررسی تعامل میان ذهن و رفتار (انسان) در قالب فرمهای مختلف فناوری ارتباطات و اطلاعات میپردازد. این فرمها نه فقط شامل ایمیل، اینترنت یا رسانههای اجتماعی میشوند که واقعیت مجازی، بازیها و دستگاههای هوشمند را نیز در بر میگیرند.
در عمل، نهایت همه این داستانها درک این موضوع است که انسانها فناوری را چگونه درک میکنند. با یک مثال پیش برویم. همکار شما موهایش را با مدلی تازه کوتاه کردهاست. تعریفکردن از او نشانه ادب شماست. شما میتوانید این موضوع را در اداره بر زبان بیاورید، میتوانید به او پیامک بزنید، میتوانید در صفحه فیسبوکش در این باره بنویسید یا حتی یادداشتی بنویسید و به شیشه ماشیناش بچسبانید.
اگر فقط دادهها را در نظر بگیریم در همه این حالتها شما محتوای واحدی را منتقل کردهاید، اما درک اشارات و دلالتهای ضمنی رسانهای که برای انتقال این پیام انتخاب کردهاید و انتخاب بهترین گزینه ممکن در واقع عصاره و چکیده روانشناسی سایبری است.
اگر بخواهیم با اصطلاحات عملکردی برای حرفهایهای امنیت صحبتکنیم باید انطباق با سیاستهای امنیتی را مدنظر بگیرید. فرض کنیم شما تغییری را در سیاست امنیتی سازمانتان اعمال کردهاید. بهترین راه اطلاعرسانی در این زمینه چیست؟ در بیشتر موارد این کار از طریق ایمیل صورتمیگیرد، اما آیا این واقعاً بهترین شیوه است؟ بهطور مشابهی اگر تصمیم داشتهباشید که افراد واقعاً رفتارشان را عوضکنند، ارسال یک ایمیل به همه کارکنان روش مناسبی برای اعمال تغییر است؟ اولین درس روانشناسی سایبری این است که «بستر انتقال پیام خود پیام است.»
درس دوم هم درست به همین اندازه مهم است. اگر دوباره به مثال چسباندن یادداشت به شیشه ماشین برگردیم، انتخاب بستر انتقال پیام کاملاً به این بستگی دارد که مخاطب شما کیست و توجه به همین نکته برای شما کافی است. روانشناسی به تنوع وسیع رفتارهای آدمی توجه دارد و درنتیجه روانشناسی سایبری توجه به همین موضوع در حوزه فناوری اطلاعات است.
برای داشتن امنیت رو به پیشرفت و مناسب، نیازمند درک و پذیرش از سوی همه اعضای سازمان از مدیرعامل گرفته تا پیمانکاران موقت هستیم. به این ترتیب روانشناسی سایبری یعنی از مرز کاربر نهایی هم فراتر برویم تا به این ترتیب بتوانیم درک کنیم که افراد در دنیای واقعی بهواسطه جنسیت، سن، شخصیت، تجربههای قبلی، فرهنگ و البته میزان حقوق با هم متفاوت هستند.
میدانیم که آنچه در اینترنت اتفاق میافتد بهنوعی متفاوت با دنیای واقعی است، اما در عین حال آنچه در اینترنت روی میدهد کمکم خود زندگی واقعی است. شاید چند مفهوم کلاسیک موضوع را آشکارتر کند.
اول اینکه اینترنت طراحی شده تا ارتباطات را ساده کند به این ترتیب ما کاملاً در آن غرق میشویم. این همان چیزی است که از آن با نام حضور از راه دور یا Telepresence یاد میکنند. یک کارمند معمولی شما به احتمال زیاد نمیداند که چه حجمی از محاسبات پیچیده باید صورتبگیرد تا او بتواند از طریق تلفن هوشمند و شبکههای وایفای عمومی به ایمیل کاری خود دسترسی پیدا کند. از دید مهندسان انجام چنین کاری بسیار ساده و راحت است، اما از دید مدیر امنیت اطلاعات شرکت فرایندی بسیار دشوار خواهدبود.
با توجه به اینکه کارمندان از همه اتفاقاتی که در پسزمینه رخ میدهد غافل هستند، نمیدانند که چنین کاری تا چه حد خطرناک خواهدبود. آگاهی درباره امنیت سایبری مستلزم شکستن این تصور «حضور از راه دور» است.
دوم اینکه در هرجای اینترنت که بگردید، چیزی در حدود ۹۰درصد افرادی که به یک فروم سر میزنند، فقط مطالب را میخوانند و در حد قابل ذکری در مباحث مشارکت نمیکنند. این کار را پاورچین رفتن یا Lurking مینامند. درنتیجه وقتی کارمندی وارد یک سیستم کامپیوتری سازمانی میشود تا زمانی که کسی با او تعاملی انجام ندادهاست خود را نامرئی تصور میکند. این زمانی است که تهدیدات داخلی ظاهر میشوند، چرا که این کارمندان هیچگاه فکر نمیکنند که ممکن است کسی در حال تماشای فعالیتهایشان باشد، اما برای یک مدیر امنیت اطلاعات سؤال اصلی این است که شبکه داخلی شرکتش تا چه حد قابل رویت است. امنیت سایبری مستلزم مدیریت چیزهایی است که ما نامرئی فرض میکنیم.
سوم اینکه در فلسفه سنتی اینترنت همه با هم برابر هستند و هیچ کنترل مرکزی وجود ندارد. این موضوع را کاهش مقام یا Minimization of status مینامیم. تقریباً غیرممکن است که بتوانیم افرادی را که در اینترنت هستند به اجبار به کاری وادار کنیم. در سادهترین حالت، آنها فقط برای سرگرمی هم که شده مقاومت میکنند. نتیجه نهایی این حرف این است که تلاش برای پیادهسازی نظم و قانون در حوزه فناوری اطلاعات کاری دشوار است. امنیت سایبری مستلزم کنترل چیزهایی است که از اساس برای مقاومت در برابر حاکمیت طراحی شدهاند.
مزیتهای روانشناسی سایبری در محیط کسبوکارهای امروزی
ترغیب احساسی: ما به تسخیر قلبها و ذهنهای بیشتر و ترس کمتر و همدلی نیاز داریم. این کار مستلزم آموزش معمول، متنوع و دائمی است. افراد برخلاف ماشینها بهندرت براساس اطلاعات منطقی تغییر رفتار میدهند. آنها به روابط عمومی و پروپاگاندا احتیاج دارند. گروه امنیت سایبری باید با منابع انسانی سازمان و کارکنان تیمهای عملیاتی دوست شوند.
رهبری توزیعشده: به تیمها اجازه دهید که سیاستهای خاص خودشان را توسعه دهند. اینکه شما نمیتوانید یک کنترل متمرکز داشتهباشید به این معنی نیست که نمیتوانید هیچ کنترلی داشتهباشید. تصمیمگیری در زمینه امنیت اطلاعات را به ردههای پایینتر و بیرونیتر محول کنید تا ماژولهای مقاوم مجزا از هم داشتهباشید.
شهروند شبکه شدن: مدیران امنیت اطلاعات میخواهند تمام شبکه داخلی سازمان را ببینند، اما در عمل این کار غیرممکن است، پس از اعضای شبکه برای این کار کمک بگیرید. افراد علاوهبر اینکه باید درگیر امنیت سایبری شدهباشند، باید مکانیزمهای سرراست گزارشدهی را هم در اختیار داشتهباشند.
روانشناسی حملات سایبری
اکثر افراد، حمله سایبری را موضوعی مربوط به نوجوانان می دانند. در حالیکه فضای کاری از این مسئله مصون نیست. در حقیقت، زورگویان فضای کاری اغلب از حمله سایبری برای ترساندن همکاران و کنترل محیط کاری استفاده می کنند. در نتیجه، ضروری است که بدانیم چگونه به آنها پاسخ دهیم. در حالی که موقعیت ها می توانند متفاوت باشند، شما باید یاد بگیرید که چگونه حمله های سایبری را در محیط کار مدیریت کنید و توانایی خود را برای عبور از این موقعیت ناخوشایند گسترش دهید.
ما در اینجا یازده روش برای مدیریت حمله سایبری در فضای کاری ارائه داده ایم:
1. فوراً جواب ندهید
هنگامی که یک همکار یا سرپرست به شما می گوید چیزی دچار مشکل شده است، چیزی خارج از کنترل است و یا به شما حمله سایبری شده است، لحظاتی برای جمع آوری افکار خود زمان بگذارید. هدف این نیست که واکنشی نشان دهیم، بلکه می خواهیم به شیوه ای معقول پاسخ دهیم. بعضی اوقات نیازی به پاسخگویی نیست. در موارد دیگر در شغل شما نیاز به ارتباط برقرار کردن با شخص دیگری است.
2. پاسخ آرام و منطقی دهید
اگرچه معمولاً بهتر است حمله سایبری را نادیده بگیرید، ولی بعضی اوقات موقعیت کاری ایجاب می کند که به آن پاسخی با یک ایمیل یا با دیگر شکل هایی از ارتباط بدهید. اگر شما می توانید، بصورت حضوری این کار را انجام دهید و در غیر این صورت کتبی ارسال کنید. اما آن را تبدیل به مسابقه فریاد زدن نکنید؛ این ایده خوبی نیست که کلمات را با عصبانیت ادا کنید. شما نباید کاری کنید که توجه کل محیط کار به تغییرات بین شما و آن همکارتان جلب شود.
3. به حمله کننده فضای مجازی خود بگویید که انتظار دارید این رفتار تمام شود
به یاد داشته باشید، تفسیر شما از کلمه نوشتاری ممکن است متفاوت از آنچه گفته شده باشد. مطمئن باشید که حمله کننده مجازی می داند که شما می خواهید این عمل متوقف شود. اگر رفتار همکار شما تغییر نمی کند و حمله به فضای شما ادامه می یابد، وقت آن است که زنجیره فرمان را قویتر کنید.
4. نسخه هایی از همه آزار و اذیت ها را چاپ کرده و نگه دارید
سعی کنید تمام پیام ها، نظرات و پست ها را به عنوان مدرک ذخیره کنید. این شامل ایمیل، پست های وبلاگ، پست های رسانه های اجتماعی، توئیت ها، پیام های متنی و غیره می شود. اگرچه اولین واکنش شما ممکن است حذف همه چیز باشد، اما در این صورت هیچ مدرکی مبنی بر اثبات حمله سایبری وجود ندارد.
5. حمله سایبری را به کارفرمای خود گزارش دهید
یک کپی از ایمیل یا مکاتبات دیگر را برای پرونده های آنها درج کنید. مهم است که شما به گزارش هر حادثه ای که رخ می دهد ادامه دهید. اگر کارفرمای شما مایل به پاسخگویی یا رسیدگی به حمله سایبری نیست، برای تهیه گزارشی با پلیس تماس بگیرید. اگرچه ممکن است آنها نتوانند کاری را بصورت قانونی انجام دهند. در صورت تشدید زورگویی، داشتن گزارش در پرونده مهم است.
6. حمله سایبری را به ارائه دهنده خدمات اینترنت خود گزارش دهید
هنگامی که حمله به فضای مجازی در حساب های شخصی شما اتفاق می افتد یا در خانه اتفاق می افتد، مهم است که حوادث را گزارش دهید. مطمئن باشید که نسخه هایی از حمله سایبری را به ISP خود منتقل کنید. اگر این زورگویی در یک سایت شبکه اجتماعی رخ داده است، حتماً آن را نیز به آنها گزارش دهید.
7. در صورتی که حمله سایبری شامل تهدیدات باشد با پلیس تماس بگیرید
تهدیدات مرگ، تهدیدهای مربوط به خشونت جسمی یا نشانه هایی از رفتارهای بد، خلاف قانون است و باید فوراً گزارش شود.. پلیس این حوادث را بررسی می کند.
8. راههای ارتباط با فضای مجازی را ببندید
شبکه های اجتماعی فعلی و حساب های ایمیل شخصی را غیرفعال کرده و حساب های جدیدی را باز کنید. اگر حمله مجازی از طریق تلفن همراه اتفاق می افتد، شماره تلفن خود را تغییر داده و یک شماره ثبت نشده دریافت کنید. سپس از طریق سایت های جدید شبکه های اجتماعی، حساب های ایمیل و تلفن های همراه، فضای مجازی را مسدود کنید. دریابید که برنامه ایمیل شرکت شما دارای فیلتری است که فقط به کسانی که در لیست ایمن شما هستند اجازه می دهد تا ایمیل برای شما ارسال کنند. در صورت امکان ارتباط آنلاین خود را در محل کار نیز محدود کنید.
9. گزارش حمله سایبری ناشناس
در بسیاری از اوقات، پلیس می تواند پیگیری کند چه کسی ایمیل و پیام ارسال می کند. به یاد داشته باشید، لازم نیست که با حمله سایبری مقابله کنید. بسیاری از اوقات، حمله کننده شواهد و مدارکی را در اختیار شما قرار می دهد که به مقامات ذیربط گزارش می شود و می تواند برای پایان دادن به آن جریان، مسیری طولانی طی کند.
10. از مسیر طولانی بروید
مهم نیست که شخص چه می گوید یا چه می کند؛ سعی کنید آرامش خود را در محل کار حفظ کنید. هدف این است که آرام و منطقی بمانیم. اگر ناراحت شدید، موارد منفی را ارسال نکرده یا چیزی را بیان نکنید که بعدا پشیمان شوید. این می تواند به موقعیت شما در محل کار آسیب برساند. تا حد امکان حرفه ای باشید.
11. پشتیبانی را پیدا کنید
حمله سایبری موضوعی بزرگ است که نباید به تنهایی رسیدگی شود. حتماً خود را با دوستان و خانواده پشتیبان محاصره کنید. به دنبال افرادی باشید که بتوانند درک کنند که شما از چه روشی عبور می کنید. به یاد داشته باشید، مشاور و یا کمک حرفه ای را ذنبال کنید و با او از اتفاقاتی که افتاده صحبت کنید تا بتوانید از مصائب التیام یابید.
شری تورکل
روانشناسی سایبری حوزه ای از علم روانشناسی است که دامنه توجه به آن هر روز گسترده تر می شود. این حوزه در مورد شیوع تعامل انسان و فناوری جدید و آثار روانی فناوری بر فرد مطالعه می کند. شری تورکل برجسته ترین چهره درا ین حوزه است. یکی از کتابهای مهم او «خود دوم» نام دارد. انتشارا ین کتاب باعث شد توجه بسیاری به حوزه روانشناسی سایبری جلب شود و نظریه پردازان جامعه اطلاعاتی متوجه شوند بدون توجه به این حوزه، مطالعاتشان ناقص است و نظریه های مطرح شده نمی تواند جامع و کامل باشد. کتاب «خود دوم» نخستین بار در سال 1984 میلادی منتشر شد. این کتاب در مدت 10 سال بارها تجدید چاپ شد. در سال 2005 میلادی ویرایش دوم کتاب توسط انتشارات دانشگاه MIT منتشر شد. درا ین ویرایش یک مقدمه جدید و یک پی گفتار نیز به کتاب اضافه شد. تا پایان سال 2013 میلادی، ویرایش سوم کتاب توسط همین ناشر منتشر می شود.
کتاب به تاثیر کامپیوتر بر روان انسان می پردازد و نشان می دهد چگونه ما با نوعی فرهنگ کامپیوتر روبه رو هستیم که هر روز پررنگتر و مسلط تر می شود. محوراصلی کتاب فناوری دیجیتالی است که در کامپیوتر نمود یافته است. کتاب مروری جامع بر این موضوع است که کامپیوتر چگونه بر رابطه ما با خود و دیگران تاثیر گذاشته؛ چگونه نگاه ما به خودمان را تغییر داده و چگونه تلقی جدیدی از ارزش و اخلاق در ما به وجود آورده است. کتاب حاصل مصاحبه تورکل با گروه بزرگی از کودکان، دانش آموزان، دانشجویان، مهندسان، استادان، معلمان و هکرهاست.
تورکل در گفت و گو با چارلی رز در مورد ریشه های شکل گیری «خود دوم» می گوید: «لحظه ای بایستید و به اطرافتان نگاه کنید. شبکه های تلویزیونی پر شده از کودکانی که مشغول برنامه نویسی کامپیوتری هستند؛ هر کجا با نوجوانان روبه رو می شوید یا مشغول بازیهای کامپیوتری هستند یا با گوشی تلفن همراهشان مشغولند. ما شیفته این مساله هستیم که کسانی را که با آنها نیستیم به کسانی که با آنها هستیم، ترجیح دهیم. مردم وقتی با من صحبت می کنند از تلفن همراه و لپتاپ خود، به عنوان نقطه امیدی در زندگیشان یاد می کنند؛ جایی که موجب شادی می شود. ما در طول صرف شام با افراد خانواده پیام می فرستیم. در حال رانندگی پیام می فرستیم. زمانی که با کودکانمان در زمین بازی و پارک وقت می گذرانیم نیز در حال فرستادن پیام هستیم. کودکان تلاش می کنند تا با والدین شان تماس چشمی برقرار کنند ولی ناکام مانده و شکست می خورند، چراکه در زمان تمام شدن فعالیت ها یا خروج از مدرسه، والدین شان در حال نگاه کردن به تلفن همراه خویش هستند و ارتباط چشمی با فرزندشان برقرار نمی کنند. افراد جوا نتر می گویند تا چند سال پیش، پدرانشان همیشه به همراه آنها بازی های ایام تعطیل را تماشا می کردند و در زمان استراحت یا بین بازی ها عادت داشتند که با یکدیگر صحبت کنند. در حالیکه اکنون پدرانشان اغلب اوقات در طول بازی ایمیل هایشان را چک می کنند. من هر وقت با نوجوانی روبه رو میشوم از خودم می پرسم چه خبرا ست؟ چه اتفاقی افتاده است؟ چرا به جای اینکه در خیابان و با دوستانش مشغول بازی باشد یا در کتابخانه در کنار دیگران به مطالعه بپردازد و یا در کنار خانواده مشغول باشد، سرش در لپتاپ است یا با گوشی تلفن همراه خودش مشغول است؟ این پرسش دغدغه اصلی من درنگارش "خود دوم" بود.»
کتاب «خود دوم » 9 فصل دارد که در سه بخش تفکیک شده است. بخش یکم بزرگ شدن با کامپیوتر نام دارد. هستند. در این بخش عصاره مصاحبه های تورکل با کودکان و نوجوانان و مشاهده های او از نحوه رفتار کودکان با کامپیوتر را می خوانیم. از خلال گفت و گو ها می بینیم که کودکان چگونه به اشیا جان می بخشند و این تلقی زنده بودن اشیا برای کودک بیش از هر چیز در مورد کامپیوتر صورت می گیرد. کودکان کامپیوتر را چیزی بین جاندار وبی جان می دانند و این تلقی در ناخودآگاه ما باقی می ماند. در نتیجه وجود ما به دو حوزه تفکیک می شود. نویسنده در فصل نخست درباره کامپیوتر و دلبستگی بیش از حد کودکان به آن می نویسد: «ما چیزی را مقدس می دانیم که ما را می ترساند؛ با چیزی بازی می کنیم که ما را آزار می دهد و تلاش می کنیم تا بتوانیم بر آن تسلط پیدا کنیم. اما مقهور و تحت تسلط آن باقی می مانیم. » مطالعه گروه های مختلف کودکان باعث می شود متوجه شویم «آنچه بر صفحه نمایش اتفاق می افتد صرفا بخش کوچکی از چیزی است که در رابطه کودک با کامپیوتر روی می دهد». در واقع ما انسانها در برخورد با کامپیوتر منفعل هستیم و کیفیت انسانی را به ا شیا و محتواهای دیجیتالی نسبت می دهیم تا بتوانیم از لحاظ روانشناختی، احساس فقدانی را جبران کنیم.
بخش دوم کتاب فرهنگ دیجیتالی: مکانیزاسیون ذهن نام دارد. تورکل جمله ای از بالاد نقل می کند: «فناوری اطلاعات باعث شده برای نخستین بار نسلی از بشر بتواند واقعیت را ا نکار و تلقی شخصی خود را جایگزین آن کند.» این جمله مبنای نگارش بخش دوم کتاب است. کامپیوترهای شخصی و معناهای شخصی، هکرها: عشق به ابزار، و فیلسوفان هوش مصنوعی: فرهنگی با آرمانهای جهانی عناوین این سه فصل هستند. نویسنده تاکید دارد بازی های کامپیوتری و ابزارهای دیجیتالی می تواند فرد را در توهمی خوشایند قرار داده و باعث شود فضای مجازی را همچون خیال در روند تعاملات عینی و روزمره ادامه دهد. او استدلال می کند کامپیوتر موجب شده کودکان تصویری متفاوت از خود خلق کرده و عملا این تصویر را در زندگی با خود حفظ کنند. او جملهای از رمان مشهور گیبسون نقل می کند: «فضای مجازی یک توهم دوسویه است که توسط ده ها میلیون کاربر همزمان عینیت و مشروعیت یافته است، یک پیچیدگی شگفت انگیز که در روح لامکان قرارگاه های اطلاعات جای گرفته است. توهمی که از لحظه نخستین برخوردمان با کامپیوتر بر ما مسلط شده است. «بخش سوم کتاب ورود به عصر جدید نام دارد. این بخش دو فصل پایانی کتاب را شامل می شود که پذیرش خویشتن به عنوان یک ابزار و روح انسانی در فرهنگ دیجیتالی نام دارد. اینجاست که نطفه نظریه های بعدی تورکل بسته می شود. او نشان می دهد کامپیوتر چیزی بیش از یک ابزار است: «کامپیوتر به ظاهر یک ابزار است اما در واقع بخشی از زندگی اجتماعی و روانی ماست.» در نتیجه ما با یک فرهنگ مسلط جدید روبه رو هستیم که با دور کردن فرد از زندگی روزمره قدرتمند می شود.
انقلاب فناوری اطلاعات به واسطه ابزارهایی مانند کامپیوتر، تلفن همراه، شبکه های اجتماعی و... این باور را به وجود آورده که روابط انسانی هر روز گسترده تر می شود. این تلقی را در نوشته های عامه پسند نشریات و شبکه های تلویزیونی زیاد می بینیم: رویای ارتباط همه افراد بشر با هم. از طرف دیگر، باور داریم کامپیوتر ابزاری است تحت تسلط ما و از آن در جهت رفع نیازهای خود استفاده می کنیم. کتاب «خود دوم» نشان می دهد هر دو باور نادرست است. بی شک کامپیوتر و فناوری جدید تحولات عمیق و مثبتی به دنبال داشته است: اقتصاد دانش محور، تکثر قدرت، در هم شکستن محدودیت های زمانی و مکانی، جهانی شدن در عین حفظ خرده فرهنگها و...
اما از جنبه روانشناختی به نظر می رسد فناوری جدید توهمی را در میان توده ها به وجود آورده که از نظر تورکل نادرست است. او در کتاب نشان می دهد که ما از خردسالی و نخستین مواجهه با کامپیوتر وا بزارهای دیجیتالی، مقهور آن می شویم و به تدریج خود دوگانه ای می یابیم؛ خودی در مواجهه با جهان بیرونی و عینی و خودی در مواجهه با جهان مجازی و کامپیوتری. بدین ترتیب در هر لحظه از زندگی، دو وجه متناقض وجودمان با یکدیگر درگیرند. این فرآیند باعث شده ابزارهای دیجیتالی نقشی معنایی و ارزشی بیابند و بر تلقی ما از ارزش و هویت تاثیر بگذارند.
کنت ال نورمن
کنت ال. نورمن روانشناس شناختی و متخصص خشونت رایانهای اهل آمریکا است. او تحصیلاتش را در سال ۱۹۶۹ در دانشگاه South Methodist به پایان رساند و دکترای خود را در رشته روانشناسی تجربی از دانشگاه آیووا در سال ۱۹۷۳ گرفت. او مدتی را به عنوان دانشیار روانشناسی در دانشگاه مریلند، کالج پارک فعالیت میکرد و در ژانویه ۲۰۱۸ بازنشسته شد.
روانشناسی سایبر در زمینه انسان و کامپیوتر و نحوه تعامل آن ها با هم است. کامپیوترها تقریبا در همه فعالیت های انسانی دنیای مدرن نفوذ کرده اند و رفتار انسان را از اساسی ترین تعاملات حسی حرکتی گرفته تا پیچیده ترین فرایندهای شناختی و اجتماعی، تحت تاثیر قرار داده اند. کتاب روانشناسی سایبری نورمن (2008) با شرح تاریخچه مختصری از روانشناسی و کامپیوترها و مقایسه دستگاه عصبی انسان و مجموعه مدارهای یک کامپیوتر آغاز می شود.
توماس دی پارسونز ( Parsons, Thomas D )
روانشناسی سایبری رشتهای نسبتاً جدید است که با سرعت شگفت آوری در حال رشد و توسعه میباشد
هدف از نگارش کتاب روانشناسی سایبری و مغز ( تعامل مابین علوم عصبی و محاسبات عاطفی ) توسط پارسونز پیشنهاد چارچوبی است برای ادغام علوم عصبی و روانشناسی سایبری، تا بتوان به مطالعه فرایندهای اجتماعی، شناختی و عاطفی و سیستمهای عصبی پشتیبان آنها پرداخت.
پروفسور توماس دی پارسونز، استاد برجسته روان شناسی در دانشگاه تگزاس شمالی می باشد. همچنین به عنوان محقق در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در موسسه ” تکنولوژی های خلاق” فعالیت می کند. او از دانشمندان پیشرو در عرصه ترکیب روانشناسی سايبری و تکنولوزی های شبیه سازی است. پارسونز هدايت 30 پروژه علمی را بر عهده داشته و بیش 200 اثر علمی دارد و جايزه آکادمی ملی روان شناسی عصب را نیز کسب کرده است.
روانشناس سايبری، کارش را از چارچوب روانشناسی سايبری مغز محوری شروع میکند که هم به مطالعه شیوه های استفاده افراد از ابزارها و هم فرايندهای شناختی عصبی، انگیزه ها، نیات، پیامدهای رفتاری و تأثیرات استفاده آنلاين و آفلاين از تکنولوژی می پردازد.
تحقیقاتی که با بهره گیری از چارچوب روانشناسی سايبری مغزمحور انجام می شود، از مطالعات با پلت فرم های آفلاين ( استفاده از کامپیوترهای رومیزی، برنامه های پردازش واژه واقعیت مجازی/ افزوده، کنسول های بازی و پکیج های آماری ) تا استفاده آنلاين از اينترنت ( نحوه مشارکت جستن ما در بانکداری، خريد، قرارهای عاطفی و بازی های آنلاين ) تا تلفن های موبايل را در بر می گیرد. اين مطالعات، بر روی رفتارهای پردازش اجتماعی، عاطفی و شناختی عصبی تأکید دارند که افراد به هنگام استفاده و برقراری ارتباط از طريق ابزارهای تکنولوژيکی از خود نشان می دهند. روانشناسان سايبری وسايل الکترونیکی را به عنوان ابزارهايی می بینند که تعامل انسان ها و برقراری ارتباط آنها را تسهیل کرده يا در راهش ايجاد مشکل می نمايند.
روانشناسی سايبری چیزهای بسیاری دارد که در اختیار تحقیقات در زمینه ی علوم عصبی انسانی قرار بدهد.
به طور خاص، بايد به اين مسأله اشاره داشت که هم اکنون میان دانشمندان علوم عصبی در حوزه های اجتماعی، شناختی و عاطفی، توافق روزافزونی مبنی بر نیاز به فراتر رفتن از عرضه پرزنتیشن های محرك ثابت شکل گرفته که در تحقیقات آنان از شناخت عصبی انسان می توان ديد. درحالی که بسیاری از پارادايم های پیشرو در علوم عصبی انسانی، حاصل تأکید قابل توجه بر کنترل آزمايشگاهی و آزمايشاتی بوده اند که در بردارنده ی مشاهده محرك های ثابت خالی از تعامل توسط مشارکت کنندگان هستند، اما سؤال های بیشماری مطرح است که آيا دانشی که با استفاده ی از اين دست محرك های ثابت به دست آمده به فرايندهای اجتماعی، شناختی و عاطفی موجود در فعالیت های روزانه، قابل تعمیم می باشد؟ روانشناسان سايبری می توانند با معرفی سناريوهايی که
به لحاظ بوم شناختی معتبرترند و در شبیه سازی های روانشناسی سايبری يافت می شوند ( از قبیل واقعیت مجازی و افزوده ) ، به دانشمندان علوم عصبی کمك کنند. افزون بر تأثیر مثبتی که محرك های روانشناسی سايبری و پلت فرم ها می توانند بر علوم عصبی انسانی داشته باشند، روانشناسی سايبری همچنین می تواند از علوم عصبی شناختی، عاطفی و اجتماعی چیزهای بسیار بیشتری را نیز به دست بیاورد.
محققان مغز به طور روزافزونی علاقمند به شناسايی شبکههای عصبی شده اند که در استفاده از اينترنت نقش دارند، همین طور به جنبه های روانشناسی عصبی محیط های مجازی، تصمیم گیری و تعاملات اجتماعی با استفاده از انسان های مجازی. راهبردهای روانشناسی سايبری را می توان از راه عرضه داشتن راهبردهايی قابل اعتماد و به لحاظ تجربی معتبر نسبت به تعاملات انسان-کامپیوتر که به تازگی دانشمندان عصبی حوزه های اجتماعی و عاطفی، اقدام به استفاده از آنها کرده اند، مورد بهره برداری قرار داد.
بدنه تحقیقات روانشناسی سايبری در خصوص ارتباط مابین استفاده از رسانه های آنلاين و رفتارهای اجباری، خود قانونمندسازی، کنترل وسواسی و سواستعمال مواد مخدر، روز به روز بیشتر گسترش می يابد.
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .