نظریه زیستی - روانی - اجتماعی جورج انگل
با توجه به مدل زیستی – روانی-اجتماعی انجل ( Engel ) (1980،1991؛نقل از نظری 1391،ترجمه حسینی1391) که شخصیت را پدیدهای چند بعدی می داند و به فرد نگرش کل گرایانه دارند.ب ه نظر می رسد که در پدیده ناسازگاری هم، این سه بعد نقش دارند . و از آنجا که یکی از خدمات ارزنده روان کاوی با رویکرد روابط موضوعی به توصیف مراحل رشد زیستی –روانی-اجتماعی کودک با مراقبان اولیه و رسیدن به موضوعی کلی (از طریق شناسایی قالب های روانی ) و سازگاری مطلوب میپردازد.
جورج انگل ( George Engel ) در الگوی زیستی، روانی و اجتماعی ( biopsychosocial ) خود به طور جدی بر این اعتقاد است که ترکیبی از سه عامل مهم؛ یعنی، بیولوژیکی (زیستی)، اجتماعی و روانی، بهترین راه جهت درک و اطلاع کامل از وضعیت سلامت فرد و مسائل مرتبط با آن است. این مقاله دیدی کلی از مدل یا الگوی زیستی، اجتماعی و روانی (BPS ) به شما ارائه میدهد.
الگوی زیستی، اجتماعی و روانی در سال 1977 توسط روانپزشک آمریکایی به نام جورج انگل معرفی گردید. هر چند که در ابتدا این الگو مورد تمسخر بسیاری قرار گرفت و توسط چندین کارشناس رد شد، اما در نهایت به عنوان بخشی از پروسهی درمانی قابل اجرا در بیمارستانها و محیط های مشابه به محبوبیت رسید.
جورج اِنگِل برای نخستین بار به الگوی زیستی، اجتماعی و روانی به عنوان مدل زیستی ـ روانی ـ اجتماعی ـ فرهنگی اشاره داشت. به جهت آسودگی و به دلیل این که فرهنگ، وجهی از عامل اجتماعی این الگو بود، این اصطلاح به صورت زیستی، اجتماعی و روانی اختصار یافت.
هنگامی که مدل BPS برای نخستین بار معرفی شد، رویکرد زیستی، پایگاه مستحکمی در جهان پزشکی بدست آورده بود ـ رویکردی که به طور کامل بر جنبههای فیزیکی بیماری متمرکز بوده و این مدل تا حد زیادی با آن تضاد داشت. در نهایت، این رویکرد پزشکی خاص در میان متخصصان پزشکی احترام و جایگاه خود را به دست آورد، هر چند محدودهی پذیرش آن در سراسر جهان متفاوت میباشد.
الگوی زیستی، اجتماعی و روانی، ( به اختصار BPS ) الگوی میان رشتهای است که مدعی است سلامت و رفاه فرد بستگی به گسترهای از عوامل: زیستی، روانی و اجتماعی دارد. این مدل شرح میدهد که تمامی سه عامل فوق به یک اندازه در سلامت و رفاه انسانی دارای اهمیت هستند، و عوامل زیستی نمیتوانند به تنهایی پایدار مانده و مسئولیت کامل مسائل مربوط به سلامت و یا تندرستی را برعهده گیرند. الگوی زیستی، اجتماعی و روانی همچنین به طور همگانی به عنوان اتصال و رابط میان ذهن و جسم شناخته شده است، و در زمینههایی منجمله روانپزشکی، روانشناسی بالینی، علوم اجتماعی، پزشکی، و درمان دارای مفهوم پر اهمیتی است.
هر چند این الگو شیوه و هنجاری نیست که در بیمارستانها و یا در دیگر مراکز معتبر دنبال شود، اما توسط چندین کارشناس به کار برده شد تا در مورد دوره درمانی که به بیماران تجویز میشود، به ویژه درافرادی که به بیماریهای مزمن مبتلا هستند، و یا کسانی که تحت مراقبتهای دارویی استعمال مسکن قرار دارند، تصمیم گیری شود. حامیان مدل BPS بر این باورند درمان پزشکی در مورد یک بیمار چنانچه وضعیت روانی و ظرفیت اجتماعی او نیز مورد توجه قرار نگیرد، هیچ سود و فایدهای ندارد. مطالعات نشان میدهد بیمارانی که بیشتر به سمت تفکرات منفی، بیزاری و افسردگی گرایش دارند، نسبت به کسانی که تفکرات مثبت دارند، و نسبتاً شادترند، مدت زمان بیشتری طول خواهد کشید که به بهبودی دست یابند.
عوامل اصلی الگوی زیستی - اجتماعی - روانی انجل
همانگونه که از تعریف آن بر میآید، الگوی زیستی، اجتماعی و روانی از سه عامل اصلی تشکیل شده است که عبارتند از: عوامل زیست (شناسی) + روان (شناسی) + اجتماعی. الگوی زیستی، اجتماعی و روانی همچنین به طور نامشخصی در مطرح ساختن رویکرد خود نسبت به مراقبت بهداشتی از نمونهی معروف «اثر پلاسیبو یا دارونما» استفاده مینماید ــ بدین معنی که وضعیت روانی بیمار میتواند تا حد زیادی موجب پیشرفت فیزیولوژیکی وی شود. با استفاده از این رویکرد، اثر دارونما را بر روی بیمارانی مورد مطالعه قرار دادند که به یک بیماری مبتلا بوده و به آنها قرصهای قندی به جای دارو داده میشد و به این بیماران گفته میشد آنچه که به آنها داده میشود، داروهای قوی هستند که به بهبود سریع آنها کمک میکنند. از قرار معلوم این داروی معجزه آسا هر چند وجود خارجی نداشت، در بیمارانی که باور داشتند این دارو آنها را درمان میسازد، موجب حصول بهبودی بسیاری شد، و در آن دسته از بیمارانی که احساس میکردند هیچ دارویی در جهان قادر به درمان آنها نیست، تأثیری در سلامتشان نگذاشت.
✦ جنبه های بیولوژیکی الگوی BPS با مطالعه علل فیزیولوژیک یک بیماری سروکار دارد. با این حال، بر طبق این مدل، علل فیزیولوژیکی به تنهایی برای وقوع بیماری در بدن کافی نیستند، مگر اینکه با دو جنبهی دیگر این الگو نیز همراه باشند. بسیاری از بیماریها و یا اختلالات در ریشه یا مبنای خود دارای عوامل بیولوژیکی از جمله مسائل ژنتیکی، ایمنی پایین، هورمونها، و آسیبهای فیزیکی، هستند.
✦ جنبه روانی الگوی BPS نشان میدهد که ممکن است برخی شرایط روانی زیربنایی وجود داشته باشد که به تظاهر یک بیماری کمک نمایند. متخصص پزشکی که مبنای درمان خود را بر اساس مدل BPS قرار داده، بایستی هر گونه مشکلات روانی مانند افسردگی، اعتیاد، داشتن اعتماد به نفس پایین، تفکر منفی، و غیره که ممکن است به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر سلامت بیمار تأثیر بگذارد را شناسایی نماید. به عنوان مثال، افسردگی و یا داشتن اعتماد به نفس پایین به نظر نمیرسد به خودیِ خود دلیلی برای مشکلات مربوط به کبد باشد. با این حال، یک فرد مبتلا به افسردگی و یا فردی که دارای اعتماد به نفس پایینی است، احتمال بیشتری دارد تا به نوشیدن بیش از حد الکل روی بیاورد تا فردی که افسرده نیست و این امر منجر به ایجاد مشکلاتی درکبد وی میشود.
✦ جنبههای اجتماعی الگوی زیستی، اجتماعی و روانی به محیطی که اطراف بیمار را احاطه کرده است، اشاره دارد. این جنبه به تجزیه و تحلیل بیماریها از نقطه نظر جامعه شناختی پرداخته و مشخص مینماید چه عوامل خارجی ممکن است تظاهر بیماری در بیمار را تحت تأثیر قرار دهند. این عوامل خارجی میتوانند هر چیزی باشند از دین گرفته تا پیشینهی اقتصادی، روابط زناشوئی، محیط فرهنگی، گروه همسالان و غیره. به عنوان مثال، نمیتوان رسانه را به طور مستقیم مسئول اختلال آنورکسیا یا بیاشتهایی عصبی Anorexia دانست. با این حال، برچسب و تجسمی که رسانه تنها از خانمهای لاغر به عنوان «زنان زیبا» میسازد، ممکن است به نوبه خود یک دختر جوان را تحت تأثیر قرار داده تا مبتلا به بی اشتهایی عصبی گردد.
عوامل مستعد ساز ابتلا به اختلال روانی
در مدل جرم اینگل عواملی که افراد را مستعد ابتلا به اختلال روانی می نماید به شرح ذیل بیان می گردد :
1- عامل زمینه ساز : این عامل معمولا گونه ای نقص ژنی می باشد که قادر است شرایط را به منظور ابتلا به بیماری مهیا نماید .
2- عامل آشکار ساز : عامل منفی محیطی است . مثل مرگ عزیزان
3- عامل آسیب پذیری : عامل منفی است که با توجه به وجود یک عامل منفی دیگر فرد را مبتلا به اختلال روانی می کند .
4- عامل خطر : این دسته از عوامل همانطور که از نام آن مشخص است بالقوه خطرناک می باشند . این عوامل قادرند امید به بهبودی را تحت تاثیر قرار دهند . از جمله عوامل خطر می توان به مجرد بودن ، مرد بودن ، طبقه پایین اقتصادی - اجتماعی - فرهنگی ، شروع سن پایین و ... اشاره نمود .
5- عامل تشدید کننده : این عامل تنها زمانی به کار می رود که فرد خود به یک اختلال مبتلا بوده و عوامل ناگوار بعدی زمینه ساز شده و میزان شدت و وخامت علائم را بالاتر می برد .
مرگ
اینگل چنین فرض می کند که هر سیستمی بر سیستم دیگر تاثیر می گذارد و از آنها تاثیر می پذیرد ، مدل اینگل با بیماری به عنوان نتیجه مستقیم ترکیب روان شناختی و اجتماعی ، فرهنگی افراد برخورد نمی کند ، بلکه فهم جامع بیماری و درمان را تشویق می کند . نمونه چشمگیر مفهوم مدل زیستی - روانی - اجتماعی اینگل مطالعه ای است که در سال 1971 در مورد رابطه بین مرگ ناگهانی و عوامل روان شناختی انجام شد . اینگل پس از تحقیق 170 مورد مرگ در طول تقریبا 6 سال مشاهده کرد که بیماری شدید یا حتی مرگ ممکن است با استرس یا ضربه روانشناختی مربوط باشد .
مرگ یک دوست نزدیک ، سوگ ، واکنش های سالگرد ، از دست دادن عزت نفس ، خطر یا تهدید شخصی ، یاس پس از برطرف شدن تهدید ، تجدید دیدار پس از مدتی طولانی .
توضیح رفتار پرخطر
رفتار پرخطر عمدتاً، در نوجوانان و افراد جوانی دیده میشود، که به نظر میرسد از نقطه نظر آنها اینگونه رفتارها مقتضی رشد و ترقی است. چیزی که از نظر یک ناظر خطرناک، غیر ضروری، و مسخره میآید، در نظر نوجوانان به همان اندازه هیجان برانگیز، ضروری و معنیدار میباشد. رفتار پرخطر میتواند رانندگی در حالت مستی، داشتن تماس جنسی محافظت نشده، و یا تن دادن به فعالیتهای جنایی مانند سرقت از مغازه، مورد ضرب و شتم قرار دادن به قصد سرقت، و غیره باشد. الگوی زیستی، اجتماعی و روانی روشن میسازد رفتارهای پرخطر از عوامل فیزیولوژیکی، اجتماعی و همچنین روانی منجمله هورمونها (بیولوژیکی)، گروه همسالان (اجتماعی)، و پرخاشگری (روانی) سرچشمه میگیرند. کارشناسان نمیتوانند مشخصاً هیچ عاملی را به تنهایی دلیل رفتارهای پرخطر در افراد جوان تعیین نمایند، بلکه دلیل این گونه رفتارها ترکیبی از هر سه عامل میباشد.
رویهی مددکاری اجتماعی
مددکاران اجتماعی نسبت به این موضوع آگاهی دارند که هر مشکلی که نیاز به توجه آنها دارد، از عدم تعادل بین سه عامل مذکور در الگوی زیستی، اجتماعی و روانیِ مراقبتهای بهداشتی سرچشمه میگیرد. به عنوان مثال، اعتیاد به الکل را میتوان با ارزیابی زیستی، اجتماعی و روانی توضیح داد ـ به عنوان مثال نوجوانی که از خویشتنداری زیادی برخوردار نیست (عامل روانی) هر لحظه ممکن است به مصرف الکل وسوسه شود. امکان دارد که او این کار را بدین جهت انجام دهد تا در گروه همسالان خود (عامل اجتماعی)، که متشکل از گروهی معتاد است، «جایی» داشته باشد. در نهایت بدون شک اعتیاد او منجر به آسیب کبدی خواهد شد. از نظر مددکاران اجتماعی، لازم است نه تنها این مشکل و علائمی که آنها را کاملاً آشکار میسازد، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرند، بلکه تلاش در جهت شناسایی هر گونه عوامل نهفتهای که ممکن است به طور مستقیم یا غیر مستقیم باعث ایجاد مشکل شود، دارای اهمیت زیادی است. امروزه، سیستم یکپارچهی بهداشت و درمان متشکل از متخصصان پزشکی، روانشناسان و مددکاران اجتماعی به سرعت در حال حصول محبوبیت هستند. این سیستمهای یکپارچه مراقبتهای بهداشتی به شناسایی همه جانبهی مشکل کمک کرده و در نتیجه نسبت به درمان آن مشکل خاص به نحو احسنت، تصمیم گیری مینمایند.
هم از الگوی زیستی، اجتماعی و روانی تجلیل به عمل آمده و هم از آن انتقاد شده است. هر چند منتقدان با آن مخالفت میکنند، اما این راه کار بشدت از طریق کتابهای کمک به خویشتن و آثار فلسفی و معنوی ترویج میشود. با این حال، شکی نیست این الگو به پزشکان کمک کرده است تا به اطلاعات جامعی دست یافته و در نهایت، بیماران خود را بهتر درمان نمایند.
سلب مسئولیت: اطلاعات ارائه شده در این مقاله صرفاً جنبهی آموزشی داشته و نباید به منظور جایگزین توصیههای یک متخصص امر پزشکی در نظر گرفته شود.