یکی از مفاهیمی که درسال های اخیر وارد حوزه ی علوم اجتماعی و اقتصادی شده است، مفهوم « سرمایه اجتماعی » ( social capital ) است.
سرمایه اجتماعی از مهمترین مفاهیم روبه رشد در علوم اجتماعی است و دامنه کاربرد آن در سایر علوم روبه افزایش است. این مفهوم بیانگر حلقه مفقوده در توسعه بشمار می رود و مانند سایر سرمایه ها مولد بوده و بستر مناسبی برای بهره برداری از سرمایه های اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی است .
سرمایه اجتماعی، واقعاً ایده نویی نیست. شرایطی که موجب شده است این مفهوم به گونه ای مطرح شود تا مردم به آن فکر کنند و اهمیت و فایده آن را تشخیص دهند نو است (چستر،بارنارد،1378).

سرمایه اجتماعی مفهومی در جامعه‌شناسی است که در تجارت، اقتصاد، علوم انسانی و بهداشت عمومی جهت اشاره به ارتباطات درون و مابین گروهی از آن استفاده می‌شود. اگرچه تعاریف مختلفی برای این مفهوم وجود دارد، اما در کل سرمایه اجتماعی به عنوان نوعی «علاج همه مشکلات» جامعه مدرن تلقی شده‌است. ایده اصلی این است که «شبکه‌های اجتماعی دارای ارزش هستند. همان‌طور که پیچ‌گوشتی (سرمایه فیزیکی) یا تحصیلات دانشگاهی (سرمایه انسانی) هم به صورت فردی و هم در شکل جمعی می‌توانند موجب افزایش بهره‌وری شوند، ارتباطات اجتماعی هم بر بهره‌وری افراد و گروه‌ها تأثیر می‌گذارند».

سرمایه اجتماعی ، عبارت است از یک ظرفیت (جوهر اجتماعی) که هماهنگی و همکاری را در جامعه و گروه ، تسهیل می کند . در واقع ، می توان سرمایه اجتماعی را یک مفهوم مرکب که دارای سه بعد : ساختار ، محتوا و کارکرد است ، تلقی نمود که ساختار اجتماعی آن ، همان شکبه ارتباطات اجتماعی است و محتوای آن ، عبارت از اعتماد و هنجارهای اجتماعی است و کارکرد آن نیز همان عمل متقابل اجتماعی است .

بر اساس تعریف بانک جهانی از سرمایه اجتماعی در سال 1998، سرمایه اجتماعی در جامعه‌­ای مفروض، دربرگیرنده نهادها، روابط، نظرگاه­‌ها و ارزش­‌هایی است که بر کنش و واکنش­‌های بین مردم حاکم­‌اند و در توسعه اقتصادی و اجتماعی سهم دارند.

اصطلاح «سرمایه» به ثروت انباشته، به ویژه آنچه برای تولید ثروت به کار می رود، اطلاق می شود (واین،بیکر،1382).
کلمه «اجتماعی» در سرمایه اجتماعی نشان می دهد که منایع موجود درون شبکه های کسب و کار با شبکه های فردی دارایی های شخصی محسوب نمی شوند، و هیچ فردی به تنهایی مالک آن ها نیست. این منابع درون شبکه های روابط قرار گرفته اند. اگر سرمایه انسانی آن چیزی نباشد که انسان می داند (مجموع دانش، مهارت ها و تجارب)، سرمایه اجتماعی روابطی است که انسان با کسانی که می شناسد برقرار می کند؛
یعنی اندازه ، کیفیت و گوناگونی شبکه های کسب و کار و شبکه های ارتباطی شخصی که انساندر آن نقش دارد. اما فراتر از آن، سرمایه اجتماعی به کسانی که انسن نمی شناسد نیز بستگی دارد، البته اگر به طور غیر مستقیم و به وسیله شبکه ها با آن ها در ارتباط باشد (چستر،بارنارد،1378).
مفهوم سرمایه اجتماعی یك مفهوم بین رشته ای است كه طی دو دهه ی اخیر مورد توجه پژوهشگران زیادی قرار گرفته است. سرمایه اجتماعی مفهومی جامعه‌شناسی است که در تجارت، اقتصاد، علوم انسانی و بهداشت عمومی جهت اشاره به ارتباطات درون و مابین گروهی از آن استفاده می شود. اگرچه تعاریف مختلفی برای این مفهوم وجود دارد، اما در کل سرمایه اجتماعی به عنوان نوعی “علاج همه مشکلات” جامعه مدرن تلقی شده است (پورتس ، 2005).

ایده اصلی این است که “شبکه‌های اجتماعی دارای ارزش هستند. همانطور که پیچ گوشتی (سرمایه فیزیکی) یا تحصیلات دانشگاهی (سرمایه انسانی) هم به صورت فردی و هم در شکل جمعی می‌توانند موجب افزایش بهره وری شوند، ارتباطات اجتماعی هم بر بهره وری افراد و گروهها تأثیر می‌گذارند(پوتنام ، 2008).

سرمایه اجتماعی ، یا بعد معنوی یک اجتماع ، میراثی تاریخی است که از طریق تشویق افراد به «همکاری» و «مشارکت» در تعاملات اجتماعی ، قادر است به حل میزان بیشتری از معضلات موجود در آن اجتماع ، فائق آید و حرکت به سوی رشد وتوسعه شتابان اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و ... را امکان پذیر سازد .

در واقع ، سرمایه اجتماعی را می توان در کنار سرمایه های اقتصادی و انسانی ، بخشی از ثروت ملّی به حساب آورد که بستر مناسبی برای بهره برداری از سرمایه انسانی و فیزیکی (مادّی) و راهی برای نیل به موفقیت قلمداد می شود . بدون سرمایه اجتماعی ، هیچ اجتماعی به هیچ سرمایه ای نمی رسد ، به طوری که بسیاری از گروه ها، سازمان ها و جوامع انسانی ، بدون سرمایه اقتصادی و صرفا با تکیه بر سرمایه انسانی و اجتماعی توانسته اند به موفقیت دست یابند ، اما هیچ مجموعه انسانی ، بدون سرمایه اجتماعی نمی تواند اقدامات مفید و هدفمندی انجام دهد .

از سوی دیگر ، سرمایه اجتماعی ، به زندگی فرد ، معنی و مفهوم می بخشد و زندگی را ساده تر و لذت بخش تر می کند . پس به طور کلی می توان گفت : هر چه سرمایه اجتماعی ملتی بیشتر باشد ، آن ملت ، خوشبخت تر و ثروتمندتر خواهد بود .

بحث سرمایه اجتماعی ، اوّلین بار ، قبل از سال 1916 ، توسط هانی فان ، از دانشگاه ویرجینیای غربی (در امریکا) مطرح شد؛ اما علی رغم اهمیت آن در تحقیقات اجتماعی ، تا سال 1961 که توسط جین جاکوب در برنامه ریزی به کار برده شد ، شکل جدی به خود نگرفت .

نخستین بار این مفهوم در سال 1916 توسط ال جی هانی فن ( هانیفان ) که یک اصلاحگر امور مدرسه بود، استفاده شده است. مقاله ال جی هانیفان در سال ۱۹۱۶ در مورد حمایت‌های محلی از مدارس روستایی یکی از اولین موارد استفاده از عبارت «سرمایه اجتماعی» در اشاره به همبستگی اجتماعی و سرمایه‌گذاری فردی در جامعه است. در تعریف این مفهوم، هانیفان سرمایه اجتماعی را با اقلام مادی مقایسه می‌نماید: « منظور من املاک، داراییهای شخصی یا پول نیست. منظور من آن چیزی است که باعث می‌شود این اشیاء محسوس در زندگی روزمره مردم بیشتر به حساب بیایند، یعنی حسن نیت، دوستی، حس همدردی و مراودات اجتماعی بین گروهی از افراد یا خانواده‌ها که یک واحد اجتماعی را تشکیل می‌دهند… اگر شخصی با همسایه‌اش ارتباط برقرار کند و به همین ترتیب، آن دو با دیگر همسایگان ارتباط برقرار کنند، در این حالت انباشتی از سرمایه اجتماعی به وجود خواهد آمد که فوراً نیازهای شخصی آن‌ها را برآورده کرده و حتی می‌تواند باعث بهبود چشمگیر کیفیت زندگی در کل آن اجتماع گردد. در حالیکه کل اجتماع از همکاری اجزاءش نفع میبرد، خود افراد نیز از مزایایی [همچون] کمک و یاری کردن ، همدردی و دوستی با همسایگان بهره‌مند خواهند شد (صص ۱۳۱–۱۳۰) » .

در حالیکه زوایای مختلف این مفهوم در عرصه‌های گوناگون علوم اجتماعی مورد بحث قرار گرفته‌است، بعضی ریشه‌های کاربرد مدرن آن را در تحقیقات جین جیکوبز در سال ۱۹۶۰ می‌دانند. اگرچه وی به‌طور مستقیم چنین عبارتی را تعریف نکرده، اما از آن در مقاله‌ای با ارجاع به ارزش شبکه‌ها استفاده کرده‌است.

سپس در سال 1971 ژان ژاکوب آن را در برنامه‌ریزی شهری به کار برده است. به نظر وی برای یک شهر شبکه‌ها حکم سرمایه اجتماعی را دارند. پس از آن در اواخر دهه 1970 گلن لوری، اقتصاددان از این مفهوم در نقد تئوری‌های نئوکلاسیک نابرابری نژادی و درآمدی استفاده کرده است. بعد از وی پیر بوردیو، جامعه‌شناس فرانسوی، از این مفهوم استفاده کرده است، اما در واقع با تحقیق جیمز کلمن، جامعه‌شناس آمریکایی در سال 1988 این مفهوم مورد توجه قرار گرفت و سپس از آن در دهه 1990 با استفاده پاتنام از این مفهوم برای مطالعه نمادهای دموکراتیک در ایتالیا این مفهوم شهرت یافت .

اصطلاح سرمایه اجتماعی قبل از سال 1916 در مقاله ای توسط هانی فان از دانشگاه ویرجینیای غربی مطرح شده است اما نخستین بار در اثر کلاسیک جین جاکوب "مرگ و زندگی شهر های بزرگ امریکا " (1916) به کار رفته ، که در آن او توضیح داده بود که شبکه های اجتماعی فشرده در محدوده حومه ی قدیمی و مختلط شهری، صورتی از سرمایه اجتماعی را تشکیل می دهند و در ارتباط با حفظ نظافت، جلوگیری از جرم و جنایت خیابانی و دیگر تصمیمات در مورد بهبود کیفیت زندگی، در مقایسه با نهاد های رسمی مانند نیرو های حفاظتی پلیس و نیرو های انتظامی، مسئولیت بیشتری از خود نشان می دهند ( الوانی و شیروانی ، 1382، 16).

دانشمند علوم سیاسی، رابرت سلیسبری در مقاله‌ای در سال ۱۹۶۹ با عنوان «نظریه داد و ستد در گروه‌های ذی‌نفع» در نشریه Midwest Journal of Political Science معنی این عبارت را چنین تعریف کرده است که سرمایه اجتماعی جزئی حیاتی در تشکیل گروه‌های سودآور است.

جامعه شناسان جیمز کلمن، بری ولمن و اسکات ورتلی در توضیح و عمومی‌سازی این مفهوم تعریف گلن لوری (۱۹۷۷) را پذیرفته‌اند در اواخر دهه ۱۹۹۰، این مفهوم عمومیت یافت و موضوع برنامه تحقیقاتی بانک جهانی و موضوع اصلی چند کتاب مهم از جمله «بولینگ یک‌نفره» اثر رابرت پوتنام و «با هم بهتر است» نوشته لوییس فلداشتاین شد.

گلن لوری اقتصاد دان نیز همچون ایوان لایت جامعه شناس در دهه 1970 برای توصیف مشکل اقتصادی درون شهری به کار برد. در دهه 1980، این اصطلاح توسط جیمز کلمن جامعه شناس در معنای وسیع تری مورد استقبال قرار گرفت و رابرت پوتنام دانشمند علوم سیاسی، نفر بعدی بود که بحث قوی را در مورد سرمایه اجتماعی و جامعه مدنی هم در ایتالیا و هم در ایالت متحده آغاز کرد ( فوکویاما، 1379 ،10) .

جامعه‌شناس پیر بوردیو از این عبارت در سال ۱۹۷۲ در کتاب «طرح نظریه عمل» استفاده کرد و چند سال بعد آن را از سرمایه فرهنگی، اقتصادی و نمادین متمایز ساخت.

پیر بوردیو ، سه نوع سرمایه را شناسایی نمود که عبارت از : سرمایه های اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی بودند . او سرمایه اجتماعی را شکلی از سرمایه می دانست که به ارتباطات و مشارکت اعضای یک سازمان توجه دارد و می تواند همراه با سرمایه فرهنگی ، ابزاری برای رسیدن به سرمایه های اقتصادی باشد .

سرمایة اجتماعی؛ از جمله موضوعاتی که به طور جدی از دهه 1990 به این سو در محافل دانشگاهی غرب و بویژه؛ در رشته­های جامعه ­شناسی و اقتصاد و با مطالعات افرادی چون جیمز کلمن ، پیر بوردیو ، رابرت پاتنام و فرانسیس فوکویاما مطرح گردید و اخیراً در حال وارد شدن به عرصة مباحث سازمان و مدیریت است. سرمایه اجتماعی برای ­اولین بار به­ شکل رسمی و بعنوان یک بحث جدی توسط کریتنر و کینیکی در ویرایش ششم کتاب رفتار سازمانی خود که در سال 2004 به چاپ رسیده مطرح گردیده و به این موضوع در عرصة رفتار سازمانی اشاره کرده­ اند.
سرمایه ی اجتماعی در روابط میان افراد تجسم می یابد وموقعی به وجود می آید كه روابط میان افراد به شیو ه ای دگرگون شود كه كنش را تسهیل كند.کلمن معتقد است كه سرمایه ی اجتماعی با كاركردش تعریف می شود؛ به اعتقاد وی سرمایه اجتماعی شی واحدی نیست بلكه انواع چیزهای گوناگونی است كه دو ویژگی مشترك دارند: همه ی آنها جنبه ای از ساختار اجتماعی هستند و كنش های معین افراد را در درون ساختارتسهیل می كنند.
سرمایه اجتماعی در طول سالیان گذشته در سه رشته مختلف جامعه‌شناسی،‌ علوم سیاسی و اقتصاد به کار رفته است. گرچه در این سه رشته در بحث از سرمایه اجتماعی بر جنبه‌های گوناگونی از سرمایه‌ اجتماعی،‌ هنجارها، شبکه‌ها و اعتماد تأکید داشته‌اند، کلمن بر اعتماد و بوردیو بر شبکه‌های اجتماعی تأکید داشتند و اقتصاددانان از سرمایه اجتماعی در نظریه ‌بازی سود برده‌اند. عده‌ای معتقدند که تنها دو مکتب در سرمایه اجتماعی وجود دارد: یکی مکتب پاتنام که بر روابط اجتماعی و فعالیت‌های مدنی تأکید دارد و دیگری مکتب بوردیو که بر تأثیر عضویت فرد در شبکه‌ها تأکید داشته‌ است (Ziersch, 2003:320).
در آثار و اندیشه‌های بسیاری از صاحبنظران کلاسیک به مضامینی از سرمایه اجتماعی توجه شده از جمله می توان به جان دیویی، تورستین وبلن اشاره کرد، اما در عرصه جامعه‌شناسی این مضامین با تاکید بر برخی عناصر تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی بیش از همه وامدار کارل مارکس، امیل دورکیم، جورج زیمل و ماکس وبر است.اندیشمندتعریف سرمایه‌ی اجتماعیبوردیومنابعی که امکان دسترسی به منابع گروهی را فراهم می‌کنند.کلمنجنبه هایی از ساخت اجتماعی که کنشگران از آن‌ها بعنوان منابعی در جهت کسب منافع خود استفاده می‌کنند.پاتنام و فوکویامااعتماد، هنجارها و شبکه‌های مشارکتی که باعث تسهیل تعاون جهت کسب منافع متقابل می‌گردد. ولکاک و نارایانهنجارها و شبکه هایی که مردم را قادر می‌سازند تا دست به کنش جمعی بزنند.

مفهوم زیربنایی سرمایه اجتماعی قدمتی بسیار طولانی دارد. در علوم سیاسی آمریکا، تحت مبحث جمع‌گرایی، متفکران قبل از قرن نوزدهم در تحلیل رابطه بین زندگی مشارکتی و دموکراسی، مکرراً عبارات مشابهی را جهت تجمیع مفاهیم همبستگی و انسجام اجتماعی استفاده می‌کرده‌اند که الهام گرفته از تلاش‌های نویسندگانی همچون جیمز مدیسون (مقاله‌های فدرالیست) و الکسی دو توکویل (دموکراسی در آمریکا) بوده‌است. جان دیوی احتمالاً اولین کسی است که مستقیماً از عبارت «سرمایه اجتماعی» در «مدرسه و جامعه» (۱۸۹۹) استفاده کرده، اما تعریفی برای آن ارائه نداده‌است.

سرمایه اجتماعی بر چند تعریف، تفسیر و کاربرد مختلف استوار است. دیوید هالپرن بیان می‌دارد که محبوبیت سرمایه اجتماعی برای سیاستگذاران به علت حالت دوگانه این مفهوم می‌باشد که خود ناشی از “روح قوی اقتصادی آن در بیان اهمیت گروه‌هاً است. محبوبیت این مفهوم برای محققان تا حدودی به علت طیف وسیع نتایجی است که سرمایه اجتماعی می‌تواند توجیه کند. تعدد کاربردها منجر به تعدد تعاریف شده‌است. سرمایه اجتماعی به دفعات برای تشریح عملکرد مدیریتی برتر، بهبود بازدهی گروه‌های دارای اعمال مختلف ارزش حاصل از پیمان‌های مصلحتی و تقویت روابط زنجیره عرضه به کار گرفته شده‌است.

تلاش‌های آغازین برای تعریف سرمایه اجتماعی بر میزان استفاده از آن به عنوان منبعی در اختیار نفع عمومی یا افراد تأکید داشتند. پوتنام می‌گوید سرمایه اجتماعی می‌تواند موجب تقویت همکاری و به‌طور هم‌زمان گسترش روابط حمایتی دو جانبه در اجتماعات و ملت‌ها گردد و بنابراین می‌تواند ابزاری ارزشمند برای مبارزه با بسیاری از نارسایی‌های اجتماعی در جوامع مدرن، همچون جرائم، که جزء جدایی ناپذیر آن‌ها هستند، باشد. برخلاف کسانی که بر منافع عمومی ناشی از شبکه روابط اجتماعی تأکید دارند، اوزی و دانلپ سرمایه اجتماعی را ابزاری برای دستیابی به اطلاعات، تخصص و قدرت بیشتر می‌دانند. بر این اساس، افراد می‌توانند به جای استفاده از سرمایه اجتماعی در جهت نفع سازمان، از آن برای پیشرفت شغلی خود استفاده کنند.

در کتاب «اشکال سرمایه» پیر بوردیو بین سه نوع سرمایه تمایز قائل می‌شود: سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی. او سرمایه اجتماعی را چنین تعریف می‌کند: «مجموعه منابع حقیقی یا بالقوه مرتبط با مالکیت شبکه پایداری از روابط کم و بیش نهادینه شده بر اساس آشنایی و پذیرش متقابل». نگاه او به این مفهوم، نگاهی ابزاری است و مبتنی بر سود مالکان سرمایه اجتماعی و «ایجاد هدفمند روابط اجتماعی با قصد خلق این منبع» می‌باشد.

جیمز کلمن سرمایه اجتماعی را از دیدگاه عملی اینچنین تعریف می‌کند: «تنوعی از موجودات با دو عنصر مشترک: همه آن‌ها بخشی از ساختارهای اجتماعی را شامل می‌شوند، و بعضی از فعالیت‌های عاملان را… در آن ساختار تسهیل می‌کنند» - یعنی سرمایه اجتماعی هر آن چیزی است ناشی از شبکه روابط، اعتماد، حس عمل متقابل و هنجارهای اجتماعی که موجب تسهیل فعالیت فردی یا اجتماعی شود. از نظر کلمن، سرمایه اجتماعی یک منبع خنثی است که هر نوع عملی را تسهیل می‌کند، اما اینکه جامعه از آن نفع می‌برد یا خیر کاملاً وابسته به کاربرد آن در یک موقعیت خاص است.

بر اساس گفته رابرت پوتنام، سرمایه اجتماعی «به ارزش جمعی همه شبکه‌های اجتماعی و تمایلات ناشی از این شبکه‌ها برای کمک به یکدیگر اشاره دارد». بر اساس نظر او و پیروانش، سرمایه اجتماعی عنصری کلیدی در بنا و برقراری دموکراسی است. پوتنام می‌گوید که سرمایه اجتماعی در آمریکا در حال کاهش است. این نتیجه‌گیری بر اساس کاهش سطح اعتماد به دولت و کاهش مشارکت مدنی بدست آمده‌است. همچنین وی معتقد است که تلویزیون و پراکندگی شهری باعث شده‌اند که جامعه آمریکا جامعه‌ای بس غیر منسجم تر باشد. پوتنام می‌گوید سرمایه اجتماعی را می‌توان با بررسی میزان اعتماد و حس عمل متقابل در یک اجتماع یا بین مردم سنجید.

پوتنام نیز یکی دیگر از محققین اخیر سرمایه اجتماعی است که سرمایه اجتماعی را مجموعه ای از مفاهیمی مانند : اعتماد ، هنجارها و شبکه ها می داند که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع می شود و در نهایت منافع متقابل آنان را تأمین خواهد کرد . او سرمایه اجتماعی را به عنوان وسیله ای برای رسیدن به توسعه سیاسی و اجتماعی ، در نظام های مختلف سیاسی می دانست و تأکید عمده وی بر مفهوم اعتماد بود .

اِوا کاکس نیز در تعریف سرمایه اجتماعی گفت که این مفهوم به : «فرآیندهای بین فردی ، که اعتماد و هنجارهای اجتماعی و شبکه روابط را می سازند و همکاری و هماهنگی متقابل را تسهیل می کنند» مربوط می شود که در نتیجه آن ، منافع متقابل ، افزایش می یابد . از نظر وی سرمایه اجتماعی قابل اندازه گیری است و منزلت اجتماعیِ سایر سرمایه ها را نیز در بر دارد .

تعریف نان لین از سرمایه اجتماعی جنبه فردی بیشتری دارد: «سرمایه‌گذاری در روابط اجتماعی با نیت بازگشت سود در عرصه داد و ستد». این تعریف تا حدودی در بر گیرنده نظرات دیگران همچون بوردیو، فلپ و اریکسون است.

فوکویاما ، سرمایه اجتماعی را یک هنجار اجتماعی محسوب می کند که همکاری بین دو یا چند نفر را تقویت می بخشد و آن را ویژگی عمل متقابل بین دو دوست می داند . او معتقد است که اعتماد ، شبکه های ارتباطی و جامعه مدنی ، همگی محصول سرمایه اجتماعی هستند ، نه این که خود آنها سرمایه اجتماعی به حساب آیند . از نظر او هنجارهایی سرمایه اجتماعی هستند که به همکاری در گروه ها منجر شوند .

فرانسیس فوکویاما در مقاله «سرمایه اجتماعی و توسعه: دستور کار آینده» اشاره دارد که توافقی بر تعریف سرمایه اجتماعی وجود ندارد، وی این مفهوم را این‌گونه تفسیر می‌کند: سرمایه اجتماعی «هنجارها یا ارزشهای به اشتراک گذاشته شده‌است که موجب تقویت همکاری اجتماعی بر اساس روابط اجتماعی واقعی می‌شود». وی از این تعریف در مقاله خود به وفور استفاده کرده‌است. وی بیان می‌دارد که سرمایه اجتماعی پیشنیازی ضروری برای توسعه موفق است، اما برقراری نیرومند قانون و نهادهای زیربنایی سیاسی برای ساختن سرمایه اجتماعی ضروری هستند. وی معتقد است دموکراسی و رشد اقتصادی نیرومند، نیازمند سرمایه اجتماعی توانمند هستند. باندبازی یکی از مشکلات اساسی اعتماد است زیرا که تقویت‌کننده یک نظام اخلاقی دوگانه است که در آن فرد مجبور است جانب اعضاء خانواده خود را بگیرد. فوکویاما معتقد است که سرمایه اجتماعی پیوندی (عبارتی که پوتنام در بولینگ یکنفره معرفی کرده‌است) برای سرمایه اجتماعی نیرومند ضروری است چون که وسعت یافتن سطح اعتماد، دایره روابط را به ورای هر مرز و محدودیتی گسترش خواهد داد و نقش بنیادی در بنای سازمان خواهد داشت. اگرچه وی در مقاله اش به بسیاری از مسائل و مشکلات و راه حل‌های احتمالی آن‌ها اشاره دارد، اما در عین حال اعتراف می‌کند که هنوز راهی طولانی برای ایجاد سرمایه اجتماعی نیرومند در پیش است.

بنیاد سرمایه اجتماعی پیشنهاد می‌کند که این مفهوم نباید با اشکال ظاهری آن اشتباه گرفته شود. در حالیکه به‌طور مثال درک ما از سرمایه اجتماعی اغلب شبکه‌هایی است که شخص در اختیار دارد و ممکن است از جهت برقراری روابط اجتماعی از آن‌ها استفاده کند، این مفهوم بیشتر به معنی تمایل برای ایجاد، برقراری و توسعه چنین شبکه‌هایی است که سرمایه اجتماعی واقعی را شامل می‌شوند. به‌طور مشابه، مشارکت مدنی یکی از نمودهای سرمایه اجتماعی اما نه خود آن است. در این تعریف، سرمایه اجتماعی تمایل ذهنی جمعی نزدیک به آراء جمع است.

ناهاپیت و گوشال در تحقیقات خود پیرامون نقش سرمایه اجتماعی در ایجاد سرمایه معنوی، پیشنهاد می‌کنند که سرمایه اجتماعی در سه بخش باید مورد توجه قرار بگیرد: ساختاری، ارتباطی و شناختی.

کارلوس گارسیا تیمون می‌گوید ابعاد ساختاری سرمایه اجتماعی مرتبط با توانایی فرد در برقراری پیوندهای ضعیف و قوی با دیگران در یک سیستم است. این بعد اساساً مربوط به منافع حاصل از ساختار شبکه‌های فردی و جمعی شخص عامل است. تفاوت بین پیوندهای ضعیف و قوی را گرانووتر تشریح کرده‌است. بعد ارتباطی بر خصوصیات رابطه بین افراد تمرکز دارد. این بعد را به بهترین نحو با میزان اعتماد، همکاری و کسب هویت فردی در یک شبکه می‌توان تشریح کرد.

هزلتون و کنان بعد سومی یعنی ارتباطات را هم افزوده‌اند. ارتباطات در ترکیب با سرمایه اجتماعی برای دسترسی به اطلاعات، یافتن مشکلات و راه حل آن‌ها و مدیریت اختلافات ضروری است. بویسوت و بولند و تنکاسی معتقدند ارتباط معنی دار نیازمند حداقلی از زمینه‌های مشترک ما بین افراد دخیل در تبادل اطلاعات است. و سرانجام، بعد شناختی راجع به درک و معانی مشترکی است که افراد و گروه‌ها از یکدیگر دارند.

از مفاهیم شبکه محور نیز جهت تشریح سرمایه اجتماعی گروه‌ها (همچون سازمان‌ها و بخش‌های تجاری) می‌توان استفاده کرد.

سرمایه نمادین اجتماعی: سرمایه نمادین اجتماعی آن دسته از سرمایه اجتماعی محسوب می‌شود که در میان مردم از احترام و منزلت بالایی برخوردار می‌باشد و به عنوان نماد از سوی جامعه محسوب می‌شود، مانند عضویت و همکاری و مشارکت و ارتباط با اشخاص و گروه‌هایی که مردم آن را به عنوان نماد به‌شمار می‌آورند و برای فرد منزلت و احترام به همراه دارد. البته باید به این نکته اشاره نمود که سرمایه نمادین اجتماعی به معنای داشتن سرمایه اجتماعی بیشتر نمی‌باشد و گاهی خلاف آن نیز صدق می‌کند، یعنی شاید در برخی مناطق و میان افراد خاصی، زندگی بدون رفت‌وآمد و ساده به عنوان سرمایه نمادین اجتماعی دارای ارزش و احترام باشد ولی در کل باید چنین بیان نمود، که سرمایه نمادین اجتماعی، هر گونه از سرمایه اجتماعی محسوب می‌شود که به عنوان نماد و سمبل و پرستیژ استفاده می‌شود و دارنده آن از جانب مردم مورد احترام قرار می‌گیرد .

سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که در چند دهه اخیر در اکثر رشته‌های علوم انسانی به خصوص جامعه‌شناسی، علوم سیاسی و اقتصاد به کار می‌رود و به روابط و تعاملات بین اعضای جامعه مربوط می‌شود. به عبارت دیگر سرمایه‌ اجتماعی را می‌توان در روابط درون فردی و اعتماد بین آن‌ها خلاصه کرد. ایده نظریه سرمایه ‌اجتماعی بر این اصل استوار است که شبکه‌های اجتماعی دارای ارزش هستند و تماس‌های اجتماعی بر بهره‌وری فردی و گروهی اثر می‌گذارند. از مطالعاتی که پیرامون سرمایه اجتماعی صورت گرفته است، می‌توان چنین برداشت کرد که سرمایه اجتماعی منبع کنش جمعی و کیفیت روابط اجتماعی است. به‌بیان‌دیگر سرمایه اجتماعی، هم‌زمان نقش چسب و روغن را بازی می‌کند. درعین‌حال که افراد را در کنار هم و همراه هم نگه می‌دارد و موجب تعامل میان آن‌ها می‌شود، همکاری و مشارکت آن‌ها را نیز تسهیل و کم‌هزینه می‌کند.

بر اساس تعریف بانک جهانی از سرمایه اجتماعی در سال 1998، سرمایه اجتماعی در جامعه‌­ای مفروض، دربرگیرنده نهادها، روابط، نظرگاه­‌ها و ارزش­‌هایی است که بر کنش و واکنش­‌های بین مردم حاکم­‌اند و در توسعه اقتصادی و اجتماعی سهم دارند. سرمایه اجتماعی جمع ساده نهادهایی نیست که جامعه را در برمی­‌گیرند، بلکه همچنین در نقش یک عامل پیونددهنده، نهادهای یادشده را به هم مرتبط می­‌سازند، درعین‌حال دربرگیرنده ارزش­‌ها و هنجارهای مشترک لازم برای رفتار اجتماعی است که در روابط شخصی افراد، در اعتماد آنان به یکدیگر و در حس مشترک مسئولیت­‌های مدنی منعکس است. امری که جامعه را چیزی بیش­تر و فراتر از جمع افراد می­‌سازد.

در جامعه‌شناسی برای اندازه‌گیری سرمایه ‌اجتماعی عمدتاً از سه شاخص اعتماد، مشارکت و همیاری استفاده می‌کنند. شاخص اول اعتماد است که خود دو سطح دارد: اعتماد شخصی و اعتماد عام یا تعمیم‌یافته. اعتماد شخصی آن است که به افرادی که می‌شناسیم اعتماد کنیم و اعتماد عام آن است که به افرادی که نمی‌شناسیم، اعتماد کنیم. از نظر علم اقتصاد و جامعه‌شناسی آنچه مهم است اعتماد عام است که در تعاملات اقتصادی به کسانی که نمی­‌شناسیم هم اعتماد کنیم.

شاخص دوم مشارکت اجتماعی است. مشارکت باید سه ویژگی داشته باشد تا مشارکت اجتماعی محسوب شود. نخست آنکه عقلانی باشد یعنی احساسی نباشد. دوم اینکه مستمر باشد و سوم اینکه سازمان‌یافته باشد. به‌عنوان‌مثال هجوم مردم برای کمک به آسیب دیدگان زلزله اگرچه کمک و همیاری به‌حساب می‌آید، ولی مشارکت اجتماعی محسوب نمی‌شود، چراکه این نوع کمک، بیشتر مبتنی بر احساس است و سازمان‌یافته و مستمر نیست. سومین شاخص مهم، همیاری است. همیاری به مفهوم کمک کردن یا ارائه خدمت به شخص، بدون شناخت و توقع از وی است.

ریشه‌ها

1- مشکلات تعریف

عبارت «سرمایه» در مقایسه با سایر اشکال سرمایه اقتصادی استفاده می‌شود زیرا گفته می‌شود سرمایه اجتماعی منافعی مشابه سایر اشکال سرمایه دارد (اگرچه مانند آن‌ها قابل اندازه‌گیری نیست). اما این قیاس تا حدودی گمراه‌کننده است. بر خلاف اشکال مرسوم سرمایه، سرمایه اجتماعی با مصرف نقصان نمی‌یابد. بر عکس در واقع با بلااستفاده ماندن کاهش می‌یابد. (“استفاده کن یا از دست بده “). بر این اساس، این مفهوم مشابهتی با عبارت معروف و شناخته شده سرمایه انسانی در مبحث اقتصاد دارد.

به علاوه، سرمایه اجتماعی متمایز از تئوری اقتصادی سرمایه‌داری اجتماعی است. این تئوری، بحث تمایز کامل سوسیالیسم و سرمایه‌داری را به چالش می‌کشد. در سرمایه‌داری اجتماعی فرض بر این است که پشتیبانی اجتماعی از فقرا، تولید سرمایه را افزایش می‌دهد. با کاهش فقر، مشارکت در بازار سرمایه گسترش می‌یابد.

2- زیرگونه‌ها

رابرت پوتنام، دانشمند علوم سیاسی در هاروارد، در مطالعه راهگشای خود «بولینگ یک‌نفره: فروپاشی و احیای جامعه آمریکاً در سال ۲۰۰۰ می‌نویسد: “توصیه هنری وارد بیچر در یک قرن پیش یعنی “گردشهای دسته جمعی را زیاد کنید!” حتی امروزه هم چندان بی ربط نیست. ما باید چنین رویه‌ای را پیش بگیریم نه صرفاً به خاطر آمریکا - اگرچه آن هم بی نصیب نخواهد ماند - بلکه به خاطر اینکه این کار به نفع خودمان است».

منظور پوتنام از این بحث این نیست که ما باید شبکه‌های اجتماعی و تعاملات مدنی را که خود از قبل پایدار بوده‌اند، گسترش دهیم. وی در مطالعات خود بر پنجاه سال اخیر جامعه آمریکا، متوجه روند نزولی در سرمایه اجتماعی شده‌است که می‌تواند عواقب وخیمی برای آن جامعه داشته باشد.

پوتنام از دو جزء اساسی این مفهوم سخن به میان آورده‌است. سرمایه اجتماعی درون گروهی و سرمایه اجتماعی پیوندی که البته وی راس گیتل و آویس ویدال را بنیان‌گذار این تعاریف می‌داند. نوع درون گروهی برای بیان ارزش شبکه‌های اجتماعی همگن و نوع پیوندی برای شبکه‌های ناهمگن استفاده می‌شود. به عنوان نمونه، باندهای تبهکاری سرمایه اجتماعی درون گروهی ایجاد می‌کنند در حالی‌که گروه‌های کر و باشگاه‌های بولینگ (که پوتنام عنوان کتابش را از آن‌ها اقتباس کرده و معتقد است در حال کاهش هستند) نوع پیوندی ایجاد می‌کنند. چنین ادعا می‌شود که سرمایه اجتماعی پیوندی می‌تواند منافع متعددی برای جوامع، دولتها، اشخاص و گروه‌ها داشته باشد. پوتنام علاقه خاصی دارد که یادآور شود عضو شدن در یک سازمان، احتمال مرگ افراد در سال بعد از عضویت را به نصف کاهش می‌دهد.

تمایز این دو نوع به ما قدرت بیشتری در درک اثرات احتمالی منفی سرمایه اجتماعی بر کل جامعه می‌دهد (اگرچه همواره دارایی ارزشمندی برای افراد و گروه‌ها به حساب می‌آید). شبکه‌های افقی شهروندان و گروه‌ها که موجب افزایش بهره‌وری اجتماع و همبستگی هستند، به عنوان سرمایه اجتماعی مثبت تلقی می‌شوند، در حالی‌که باندهای انحصارگرای خودمحور و ساختارهای لابی طبقاتی را که در خلاف منافع جمعی عمل می‌کنند، می‌توان سرمایه اجتماعی منفی و از معضلات جامعه نامید.

بنابر یک بررسی، سرمایه اجتماعی اینترنتی گسترش یافته از طریق شبکه‌های اجتماعی همانند فیسبوک و مای اسپیس ظاهراً از نوع پیوندی است اگرچه سرمایه اجتماعی مجازی عرصه جدیدی از تحقیق به‌شمار می‌آید.

3- روش‌های اندازه‌گیری

توافق گسترده‌ای بر نحوه اندازه‌گیری سرمایه اجتماعی وجود ندارد و این خود به موضوعی برای بحث تبدیل شده‌است: چرا باید چیزی را که قابل اندازه‌گیری نیست سرمایه نامید؟ در حالیکه معمولاً به‌طور حسی می‌توان سطح/میزان سرمایه اجتماعی را در یک رابطه خاص (سوا از نوع و مقیاس) دریافت، اندازه‌گیری کمی نسبتاً پیچیده به نظر می‌آید. این مشکل منجر به ایجاد معیارهای مختلف برای عملکردهای مختلف شده‌است. برای اندازه‌گیری سرمایه اجتماعی سیاسی، متداول است که جمع کل عضویت اعضاء یک جامعه در گروه‌ها را به حساب آورند. گروه‌های با تعداد اعضاء بیشتر (مثل احزاب سیاسی) سهم بیشتری در میزان سرمایه اجتماعی نسبت به گروه‌های کوچکتر دارند، اگرچه گروه‌های کوچکتر (همچون اجتماعات) هم در کل نقش قابل توجهی را می‌توانند ایفا کنند. در عین حال که در نگاه اول به نظر می‌آید تعداد افراد جامعه سقف این میزان باشد، تعدد عضویت مردم در گروه‌های مختلف می‌تواند این محدودیت را بر طرف کند. در مطالعه‌ای که به نام پروژه Yankee City معروف شد، مشاهده شد که اجتماعی از ۱۷۰۰۰ نفر، در ۲۲۰۰۰ گروه عضو بودند.

سطح همبستگی در گروه نیز بر سرمایه اجتماعی اثر می‌گذارد. اگرچه هیچ روش کمی برای اندازه‌گیری سطح همبستگی وجود ندارد، در عوض مجموعه‌ای از مدل‌های شبکه‌های اجتماعی وجود دارد که طی ده‌ها سال محققین جهت کاربردی کردن سرمایه اجتماعی از آن‌ها استفاده کرده‌اند. یکی از روش‌های برتر، روش اندازه‌گیری قیود رونالد برت است که بر نقش استحکام پیوند و همبستگی گروه استوار است. یکی دیگر از مدل‌های شبکه محور، مدل سرایت‌پذیری شبکه می‌باشد.

ارتباط گروه با جامعه نیز از طریقی دیگر بر سرمایه اجتماعی اثر می‌گذارد. پیوندهای نیرومند درونی در بعضی موارد سرمایه اجتماعی ظاهری گروه را از دید عموم کاهش می‌دهد، از جمله در مواردی که گروه درگیر در بزهکاری، بی‌اعتمادی، تعصب، خشونت یا نفرت نسبت به دیگران باشد. کوکلاکس کلان و مافیا نمونه‌هایی از این نوع سازمان‌ها هستند.

سرمایه اجتماعی نه تنها رابطه افراد و اجتماع، بلکه رابطه آن‌ها و حیوانات همدمشان را نیز می‌سنجد. پوتنام در کتاب خود «بولینگ یک‌نفره» ادعا می‌کند که افزایش معاشرت با حیوانات دست آموز، پیوندهای اجتماعی را تقویت می‌کند. مراوده با دوستانی که حیوانات دست آموز دارند در پارک سگ‌ها در محله یا زمانی که «بهترین دوستتان» را به گردش می‌برید، می‌تواند شبکه‌ای از روابط پیوندی حول عامل مشترک داشتن جانور دست آموز ایجاد کند. در فصل «سرمایه اجتماعی در پارک سگها»، پوتنام از سگی به نام فیدو و صاحبش جین به عنوان مثالی از رابطه پیوندی بین جین و سگش سخن می‌گوید. تفاوت در نوع گونه جین و فیدو علت ایجاد نوع پیوندی سرمایه اجتماعی در مقابل نوع درون گروهی است و وجود چنین رابطه ویژه‌ای با جانور دست آموز نشان دهنده توانایی سرمایه اجتماعی در بهبود زندگی هر دو گونه انسان و جانور دست آموز است.

جامعه شناسان کارل ال بنکستون و مین ژو می‌گویند یکی از دلایل دشواری اندازه‌گیری سرمایه اجتماعی این است که این پدیده نه در سطح فردی ظهور می‌کند و نه در سطح جمعی، بلکه در مابین این سطوح و هنگامی که فرد در گروه مشارکت دارد مشاهده می‌شود. آن‌ها می‌گویند بیان سرمایه اجتماعی به عنوان استعاره‌ای از سرمایه ممکن است گمراه‌کننده باشد زیرا بر خلاف سرمایه مالی که در دست افراد است، منافع انواع سازمان‌های اجتماعی نه در دست عاملان، بلکه ناشی از مشارکت آن‌ها در گروه‌هایی است که برای منفعت خاصی سازماندهی شده‌اند.

سرمایه اجتماعی و مشارکت زنان در سیاست

عوامل زیادی در جذب آراء به صندوق‌های رأی تأثیر می‌گذارند، از جمله آموزش، اشتغال، مهارت‌های مدنی و زمان. از مطالعه این عوامل اغلب چنین برآورد می‌شود که زنان به اندازه مردان در رأی‌گیری شرکت نمی‌کنند. اما اختلاف بین مردان و زنان در این زمینه در حال کاهش است و حتی در بعضی موارد زنان بر سر صندوق رأی از مردان پیشی می‌گیرند. از مطالعات جدید چنین بدست آمده‌است که سرمایه اجتماعی می‌تواند توجیه‌کننده این تحول باشد.

سرمایه اجتماعی گنجینه‌ای از منابع و شبکه‌ها را برای تسهیل مشارکت سیاسی فراهم می‌کند. زمانی که سرمایه اجتماعی به آسانی در دسترس باشد، بدون توجه به نوع اجتماع، می‌توان صف‌های مشارکت سیاسی (یعنی آموزش، اشتغال، مهارت‌های مدنی و غیره) را برهم زد.

زنان روش‌های منحصربه‌فردی برای سازماندهی دارند. این تفاوت‌ها در مقابل مردان، سرمایه اجتماعی را برای مخاطبان زن تا حد بیشتری جذاب و تأثیرگذار کرده و در نتیجه نقش زنان را در مشارکت سیاسی پررنگ تر می‌کند. به عنوان مثال تعدای از این مشخصه‌ها عبارتند از:

- شبکه‌های رسمی و غیررسمی زنان که به امور مراقبتی توجه دارند، اغلب غیر سیاسی به‌شمار می‌آیند.

- احتمال مشارکت زنان در امور سیاسی و جنبش‌های اجتماعی محلی نسبت به محافل سنتی بحث راجع به امور سیاسی ملی بیشتر است.

- احتمال اینکه زنان خود را در ساختارهای بدون رده‌بندی سازماندهی کرده و وفاق ایجاد نمایند بیشتر است.

طبیعت اغلب غیررسمی سرمایه اجتماعی زنان به آن‌ها اجازه می‌دهد تا بدون تطبیق با استانداردهای مردانه، محیط‌های غیر سیاسی را سیاسی کنند و بنابراین چنین فعالیت‌هایی را مخفی نگه دارند. تشخیص این تفاوت‌ها در مبحث مشارکت سیاسی دشوار است و این ممکن است توجیه کند که چرا تا چندی پیش سرمایه اجتماعی ابزاری برای مشارکت سیاسی زنان به حساب نمی‌آمد.

سرمایه اجتماعی و سلامتی

تحقیقات رو به رشد پیرامون سلامتی نشان می‌دهد که وجود سرمایه اجتماعی در شبکه‌های اجتماعی و اجتماعات، حافظ سلامتی است. افرادی که در شبکه یا اجتماعی غنی از حمایت، اعتماد عمومی، اطلاعات و هنجارها زندگی می‌کنند منابعی در اختیار دارند که بر سلامت آن‌ها اثر مثبت می‌گذارد. به‌طور مثال، یک بیمار سرطانی می‌تواند بدین طریق اطلاعات، پول یا حمایت روانی را که برای درمان و بهبود نیاز دارد بدست آورد.

سرمایه اجتماعی مشوق اعتماد عمومی و عضویت در گروه‌ها نیز هست. این عوامل می‌توانند افراد را از رفتارهایی همچون کشیدن سیگار و می‌گساری که برای سلامتی مضر هستند بر حذر دارند.

از طرف دیگر سرمایه اجتماعی می‌تواند مضر سلامتی هم باشد. اگرچه مطالعات معدودی در زمینه ارزیابی سرمایه اجتماعی در اجتماعات تبهکاران انجام شده‌است، اما از همین اطلاعات محدود چنین برداشت می‌شود که سرمایه اجتماعی اثر منفی در اجتماعات درهم شکسته دارد. همنشین‌های منحرف به کمک تعاریف مطلوبشان و فرصتهایی برای یادگیری که هنجارهای شبکه فراهم می‌کنند، مشوق رفتارهای انحرافی هستند. اگرچه در همان اجتماع، اصلاح هنجارها و جایگزینی همنشینان منحرف با نمونه‌های مثبت می‌تواند مفید باشد.

سرمایه اجتماعی و آموزش

کلمن و هافر اطلاعات کمی از ۲۸۰۰۰ دانش آموز در مجموع ۱۰۱۵ دبیرستان دولتی، کاتولیک و خصوصی در آمریکا در طول دوره هفت ساله بین ۱۹۸۰ و ۱۹۸۷ جمع‌آوری کرده‌اند. از این تحقیق طولی چنین نتیجه‌گیری شده‌است که سرمایه اجتماعی در خانواده دانش آموزان و اجتماعاتشان منجر به کاهش تعداد موارد ترک تحصیل در مدارس کاتولیک نسبت به نرخ بالای آن در مدارس دولتی شده‌است.

تیچمن و همکاران شاخص ساختار خانواده را که توسط کلمن پیشنهاد شده بود، بسط داده‌اند. آن‌ها کلمن را به علت استفاده صرف از تعداد والدین حاضر در خانواده و صرفنظر از ابعاد نامشهود مسئله همچون وجود والدین ناتنی و انواع مختلف خانواده‌های تک والد مورد نقد قرار داده‌اند. علاوه بر عامل حضور والدین تنی یا ناتنی، آن‌ها جزئیات بیشتری همچون نوع خانواده‌های تک والد (فقط پدر یا مادر، ازدواج نکرده و غیره) را هم در تحلیل خود به حساب آورده‌اند. به علاوه آن‌ها تحقیقاتی را هم در زمینه اندازه‌گیری سطح روابط والد - فرزند به کمک شاخص تعداد دفعاتی که آن‌ها در مورد مسائل مربوط به مدرسه بحث می‌کنند، انجام داده‌اند.

مورگان و سورنسن مستقیماً از کلمن به علت ارائه نکردن علت دقیق عملکرد بهتر مدارس کاتولیک روی آزمون‌های موفقیت استاندارد انتقاد دارند. با توجه به عملکرد دانش آموزان در مدارس کاتولیک به عنوان مدارس هنجارگرا و مدارس دولتی به عنوان مدارس افق گستر، آن‌ها دو مدل برای تحلیل اثر سرمایه اجتماعی در یادگیری ریاضیات پیشنهاد کرده‌اند. آن‌ها مشاهده کرده‌اند که در حالیکه سرمایه اجتماعی می‌تواند با حفظ و پایداری یک اجتماع فراگیر و فعال منجر به آثار مثبت در مدارس هنجارگرا شود، در عین حال می‌تواند عواقب منفی نیز داشته باشد: نظارت بیش از حد، سرکوب خلاقیت و موفقیت‌های استثنایی از جمله این موارد هستند. اما از طرف دیگر، در مدارس افق گستر، محدودیت اجتماعی، عواقب منفی در یادگیری ریاضیات داشته‌است. این مدارس نوع متفاوتی از سرمایه اجتماعی را در قالب فرصت‌های حاصل از شبکه گسترده ای از روابط اجتماعی بین والدین و سایر افراد بالغ تجربه می‌کنند. نتیجه این که یادگیری در سطح بهتری نسبت به مدارس کاتولیک هنجارگرا پیاده می‌شود. به‌طور خلاصه مطالعات مورگان و سورنسن نشان می‌دهد که سرمایه اجتماعی وابسته به محیط است. ممکن است یک نوع از سرمایه اجتماعی در یک محیط خاص نقش مثبت داشته باشد ولی لزوماً در شرایط دیگر موفق نخواهد بود.

سمپسون و همکاران در مقاله خود با عنوان «فراتر از سرمایه اجتماعی، دینامیک فضایی بازدهی جمعی برای کودکان» بر ابعاد هنجارگرا یا هدف گرای سرمایه اجتماعی تأکید دارند. آن‌ها مدعی هستند که «منابع و شبکه‌ها (به‌طور مثال، انجمنهای داوطلبانه، پیوندهای دوستانه، چگالی سازمانی) به تنهایی خنثی هستند. آن‌ها ممکن است برای کسب اثرات مورد نظر مفید باشند یا نباشند».

مرجوریبنک و کواک به کمک سرمایه اجتماعی به عنوان ابزار اصلی تحقیق، مطالعاتی را در مدارس راهنمایی هنگ کنگ روی ۳۸۷ دانش آموز ۱۴ ساله با هدف بررسی اختلاف بین موفقیت تحصیلی دختران و پسران انجام داده‌اند. در این تحقیق اثبات شده‌است که سرمایه اجتماعی تأثیراتی متفاوت بر دو جنس مختلف دارد. هی هانگ هیس تانگ در پایان‌نامه خود با عنوان “دانش آموزان تازه‌وارد در هنگ کنگ: تطبیق و موفقیت تحصیلی ” می‌گوید فرایند تطبیق به معنی فعالسازی و انباشت سرمایه‌های (فرهنگی و اجتماعی) است. نتایج تحقیق نشان می‌دهند که شبکه‌های حمایتی عامل متمایزکننده راه‌های مختلف تطبیق هستند. شبکه‌های حمایتی، به عنوان شکلی از سرمایه اجتماعی، شرط لازم برای فعالسازی سرمایه فرهنگی دانش آموزان تازه‌وارد هستند. میزان سرمایه انباشته شده نیز بستگی به میزان پیشرفت در فرایند تطبیق دارد.

مین ژو و کارل ال بنکستون در بررسی جمع ویتنامی‌های مقیم نیواورلئان دریافتند که حفظ ارزش‌های سنتی، مهاجران را در برقراری پیوند و حفظ اتحاد در اجتماع قومی یاری می‌رساند. اتحاد قومی به خصوص زمانی مهم است که مهاجران به تازگی به جامعه میزبان وارد شده‌اند. ژو در مقاله خود “سرمایه اجتماعی در محله چینی هاً آثار روابط محسوس اجتماعی را بر فرایند تطبیق چینی - آمریکایی‌های جوان در اجتماع، در خانواده مهاجران و ما بین نسل جوان مورد بررسی قرار داده‌است.

محله چینی‌ها به عنوان مبنای سرمایه اجتماعی، اسکان کودکان مهاجر را در جهات مطلوب تسهیل می‌کند. حمایت قومی محرک موفقیت تحصیلی است. علاوه بر این، حفظ زبان مادری نیز نوعی سرمایه اجتماعی ایجاد می‌کندکه نقش مثبتی در موفقیت تحصیلی دارد. استانتون-سالازار و دورن بوش دریافته‌اند که دانش آموزان دو زبانه شانس بیشتری برای کسب حمایت‌های نهادی مورد نیاز برای بهبود وضعیت تحصیل و زندگی دارند.

پوتنام در کتاب خود «بولینگ یک‌نفره» متذکر شده‌است «رشد کودک به شدت تحت تأثیر سرمایه اجتماعی است» و ادامه می‌دهد «حضور سرمایه اجتماعی با نتایج مثبت متعددی خصوصاً در امر آموزش مرتبط دانسته شده‌است». بر طبق نظر وی در این کتاب، این نتایج مثبت حاصل سرمایه اجتماعی والدین در اجتماع هستند. در ایالاتی که سطح سرمایه اجتماعی بالاتر است، موفقیت تحصیلی نیز بیشتر است.

وجه مشترک این ایالات در این است که در آن‌ها والدین مشارکت بیشتری در امر تحصیل فرزندان خود دارند. هر جا که والدین مشارکت بیشتری در فرایند آموزش فرزندان داشته‌اند، معلمان موارد کمتری از بدرفتاری همچون حمل سلاح در مدرسه، درگیری فیزیکی، فرار از مدرسه و به‌طور کلی بی‌تفاوتی نسبت به تحصیل گزارش کرده‌اند.

با استناد به دیدگاه پوتنام و سایر مدارک، برای درک رابطه بین سرمایه اجتماعی و آموزش، باید میزان مشارکت والدین در امور آموزش و مدرسه و میزان سرمایه اجتماعی موجود در یک اجتماع را تعیین کرد. کلمن با نقل قول از کتاب پوتنام متذکر شده‌است که ما نباید «قرار گرفتن جوانترها در حصر افراد بالغ نزدیک به آن‌ها - یعنی در رده اول و مهم‌تر از همه اعضاء خانواده- و سپس سایر افراد اجتماع را کم‌اهمیت بدانیم».

سرمایه اجتماعی و امنیت

سرمایه اجتماعی به صورت نیروی محرکه و پتانسیل تعامل بین پلیس و شهروندان عمل می‌نماید. سرمایه اجتماعی را می‌توان به دو دسته پیشینی و پسینی تقسیم نمود که سرمایه اجتماعی پیشینی به امنیت مضیق می‌انجامد و سرمایه اجتماعی پسینی موجب تحقق امنیت موسع است. سرمایه اجتماعی پیشینی حکایت از منافع، فرصت‌ها و امکاناتی دارد که گروه بدون تلاش، مبتنی بر کارکردهای اعضای پیشین از آن بهره‌مند شده‌است. سرمایه اجتماعی پسینی نیازمند تلاش و کوشش اعضای گروه برای برقراری تعاملات بهینه جهت دریافت اطلاعات و امکانات لازم است. در واقع، سرمایه اجتماعی پیشینی، ارث و میراث گروهی است که به اعضای جدید می‌رسد، ولی سرمایه اجتماعی پسینی از قبال اَعمال و مناسبات افراد حاضر فراهم می‌شود .

عوامل تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی

عوامل ساخت سرمایه اجتماعی را به چهار دسته تقسیم کرده اند :

1 . عوامل نهادی : نهاد به معنای قانون ، رسم ، عرف ، عادت و یا سازمانی است که در زندگی سیاسی یا اجتماعی مردم ، مؤثّر واقع می شود ونظام هدف داری را در جهت رفع نیازهای یک اجتماعِ سازمان یافته ، ایجاد می کند ، مانند : دولت که از طریق وضع قوانین و ایجاد نظام هدفدار ، موجب تشکیل سرمایه اجتماعی می شود .

2 . عوامل خودجوش : هنجارهایی که به صورت خودجوش ، به جای قانون و دیگر نهادهای رسمی ، از کُنش های متقابل اعضای یک اجتماع به وجود می آیند و ناشی از انتخاب های تعمّدی نیستند ، در این دسته قرار می گیرند .

3 . عوامل بیرونی : منظور از این دسته عوامل ، هنجارهایی هستند که از جایی ، غیر از همان اجتماعی که در آن به کار رفته اند ، سرچشمه می گیرند ، همچون : دین ، مذهب ، ایدئولوژی و فرهنگ یا تجربه مشترک تاریخی .

4 . عوامل طبیعی : در این گروه ، دو دسته از عوامل : «روابط خویشاوندی» و «همبستگی های قومی و نژادی» قرار می گیرند .

ابعاد سرمایه اجتماعی

در یک دسته بندی ، سرمایه اجتماعی به سه بُعد : ساختاری ، شناختی و ارتباطی تقسیم می شود که در ادامه به بررسی هر یک از این ابعاد می پردازیم .

1 . بعد ساختاری :

این بُعد ، به سه دسته زیر تقسیم می شود :

الف : پیوندهای موجود در شبکه ، شامل : وسعت و شدت ارتباطات موجود در شبکه .

ب : شکل و ترکیب شبکه ، شامل : سلسله مراتب شبکه ، میزان ارتباط پذیری و تراکم شبکه .

ج : تناسب سازمانی ، مثلاً : تا چه انداره شبکه ایجاد شده برای یک هدف خاص ، ممکن است برای اهداف دیگر نیز استفاده شود .

2 . بعد شناختی :

این بعد که محور آن ، شناخت (یعنی فعالیّت های ذهنی ، عقلی و اندیشه ای) است ، با استفاده از زبان مشترک ، بینش مشترکی از اهداف و ارزش ها را برای اعضای شبکه فراهم می کند و مقدمه فعالیت بهینه آنان در نظام اجتماعی را فراهم می نماید و شامل : زبان ، علائم مشترک و روایت های مشترک است.

3 . بعد ارتباطی :

این بعد ، شامل مؤلّفه هایی چون : اعتماد ، هنجارها ، تعهدات ، روابط متقابل و تعیین هویت مشترک است .

یک تقسیم بندی دیگر

دسته بندی دیگری از ابعاد سرمایه اجتماعی توسط گروه «کِنِدی» در دانشگاه هاروارد ، انجام شده که در عین توجّه به متغیرهای تقسیم پیشین ، سرمایه اجتماعی را به گونه ها و ابعاد متنّوع تری تقسیم نموده است :

1 . اعتماد :

الف : اعتماد اجتماعی : شامل اعتماد به افرادی مانند : همسایه ، همکار ، فروشنده یک فروشگاه ، یک هم کیش ، پلیس و خلاصه همه کسانی است که در زندگی روزمره با آنها در ارتباط هستیم .

ب : اعتماد میان نژادهای مختلف : ممکن است سرمایه اجتماعی ، میان نژادهای مختلف (سیاه ، سفید ، زرد) بررسی شود و میزان اعتماد نژادها به همدیگر سنجیده شود .

2 . مشارکت سیاسی :

الف : مشارکت سیاسی عادی : این نوع مشارکت را می توان از روی تعداد رأی دهنده ، میزان مطالعه و حجم خرید روزنامه ها ، اطلاعات شهروندان از مسائل سیاسی روز و ... مورد اندازه گیری قرار داد .

ب : مشارکت سیاسی نقادانه : ممکن است مشارکت سیاسی عادی یک جامعه در حد پایینی باشد ، ولی همین جامعه از لحاظ مشارکت سیاسی نقادانه ، سطح بالایی داشته باشد و افراد در فعالیت هایی مثل : راهپیمایی ها ، اعتصابات ، تحریم ها ، تجمع ها ، انقلاب سیاسی و ... حضور فعال داشته باشند .

3 . مشارکت و رهبری مدنی :

الف : رهبری مدنی : نقش رهبری افراد در گروه ها ، باشگاه ها ، انجمن ها و امور شهر یا مدرسه و دانشگاه و نظایر اینها ـ که اشکال مختلف مشارکت مدنی هستند ـ ، گونه ای از سرمایه اجتماعی است .

ب : مشارکت مدنی : یعنی افراد جامعه تا چه اندازه در انواع گروه های مذهبی ، باشگاه های ورزشی ، سازمان های جوانان ، انجمن های مربوط به والدین ، گروه های و مؤسسات خیریه ، تعاونی ها و اتحادیه های کارگری ، فرهنگسراها و ... فعالیت می کنند .

4 . پیوندهای اجتماعی غیر رسمی :

این بعد ، بر خلاف بعد قبلی ، به سنجش جنبه های غیر رسمی سرمایه اجتماعی می پردازد ، مانند : تعداد دوستان یک فرد ، میزان معاشرت فرد با دوستان خود در محیط اداری و خارج از آن ، مشارکت در بازی های گروهی ، دیدار از فامیل و ... .

5 . بخشش و روحیه داوطلبی :

عضویت افتخاری شهروندان در سازمان های غیردولتی خدمات انسان دوستانه و همکاری افراد جامعه با نهادهای خیریه و داوطلبانه ، چه به صورت مالی و فکری و صرف وقت ، از این قبیل سرمایه های اجتماعی است .

6 . مشارکت مذهبی :

مذهب نقش خیلی مهمی در سرمایه اجتماعی ایفا می کند . افراد بر حسب دین و مذهبی که دارند ، ممکن است منشاء مشارکت باشند . مانند : فعالیّت در امور مساجد و تکایا ، کلیساها و یا اماکن مذهبی و زیارتی .

7 . عدالت در مشارکت مدنی :

در برخی جوامع تمایل به سوی افراد متمکن ، تحصیلات عالیه و نژاد خاصی است و بالعکس در برخی جوامع دیگر ، افراد فقیر در اولویت قرار دارند . از آن جا که این عوامل در سلامت جامعه مهم هستند ، اندازه گیری میزان تساوی افراد مختلف در مشارکت های اجتماعی ، حائز اهمیت است .

8 . تنوع معاشرت ها و دوستی ها :

هر چه فرد با : افراد ، طبقات و گروه های بیشتر و متعلق به نژادها و مذاهب مختلف در ارتباط باشد و با آنها رابطه دوستی برقرار کرده باشد ، به همان اندازه موجب افزایش سرمایه اجتماعی شده است .

سرمایه اجتماعی از نظر جیمز كلمن

سرمایه اجتماعی از نظر جیمز كلمن منبعی اجتماعی ـ ساختاری است كه دارایی و سرمایه افراد محسوب می‎شود. این دارایی شی واحدی نیست بلكه ویژگیهایی است كه در ساختار اجتماعی وجود دارد و باعث می‎شود افراد با سهولت بیشتری وارد كنش اجتماعی شوند این نوع سرمایه امكان دستیابی به هدفهای معینی را كه در نبود آن دست نیافتنی است فراهم می‎سازد مهمترین ویژگی سرمایه اجتماعی از نظر كلمن نظام تعهدات و انتظارات است یعنی اگر فرد A برای B كاری انجام دهد

با اعتماد به اینكه B در آینده آن را جبران خواهد كرد، این امر انتظاری را در A و تعهدی را در B برای حفظ اعتماد ایجاد می‎كند. این تعهد مانند برگه‎ای اعتباری در دست A است و اگر او تعداد زیادی از این برگه‎ها از افرادی كه با آنها رابطه دارد در دست داشته باشد همانند سرمایه مالی بزرگی برای A اعتباری را ایجاد می‎ كند كه در صورت لزوم می‎تواند ازآن استفاده كند.

در اینجا دو عامل مهم وجود دارد اینكه تا چه حد محیط اجتماعی در خور اعتماد است یعنی تعهدات بازپرداخت می‎شود و دیگر اینكه میزان واقعی تعهداتی كه بر عهده گرفته شده تا چه حد است (تحقیقی، 1385).