مبانی نظری رضایت تحصیلی
مفهوم رضايتمندي كه به عنوان تابعي از ميزان كامروايي و ارضاي نيازهاي جسمي و رواني فرد تعريف مي شود (زيمرمن،2003). مفهومي برخاسته از نظريه هاي انگيزش و نيازها در روانشناسي است كه همه زمينه ها و ابعاد زندگي را در بر مي گيرد. اين مفهوم تا مدتها به محيط هاي شغلي معطوف بود، اما به تدريج در حوزه هاي وسيعتري همچون خدمات تجاري، خدمات رفاهي و بهداشتي و زمينه هاي خانوادگي مطرح شد. با گسترش آموزش در جهان مفهوم رضايتمندي در ابعاد مختلف آموزش نيز مورد توجه قرار گرفته است.
تحقيقات گسترده نشان مي دهد كه رضايتمندي دانش آموزان و دانشجويان يكي از متغيرهاي مهم و مؤثر در انگيزش و پيشرفت تحصيلي، رشد مهارت هاي تحصيلي، بهداشت رواني در محيط هاي آموزشي،و دلبستگي به محيط آموزشي است. همچنين، محققان زيادي نشان داده اند كه رضايتمندي به طور پيچيده اي تحت تأثير عوامل متعددي همچون جنسيت، وضعيت قومي و نژادي، خصوصيات فردي و خانوادگي و محيط تحصيلي و روشها ، روند و فضاي آموزشي است (كاريمر و همكاران،2003).
با اين حال، رضايتمندي بسيار وابسته به موقعيت است و همان طور كه بلتيكووا وفاکس (2002) بيان كرده اند، با اينكه در آموزشعالي از رضايتمندي به عنوان شاخصی با اهميت ياد مي شود، هنوز درك مشتركي از ساختار اين مفهوم به دست نيامده است و از اين رو، گرملر و مك كالو (2002) تصريح مي كنند كه تأمين كنندگان رضايتمندي بايد از اين مفهوم در موقعيت خود تعريفي روشن و قابل فهم و شرايطي واضح و عيني در ذهن داشته باشند.
رضایت عبارت است از: حالت خوشایندی است که بخاطر فاصله کم انتظارات با واقعیت ، ارضای نیاز حاصل میشود و دست یابی به هدف در موقعیتهای مختلف برای فرد حاصل میشود. کسب سعادت در زندگی به عنوان هدف والای وجود انسانی تلقی شده است که باعث رشد و شکوفایی و پیشرفت انسان میشود، و بالعکس عدم کسب سعادت اغلب به عنوان مانعی در راه انجام وظایف فرد تلقی میشود، همانگونه که ذکر شد رضایت از زندگی بازتاب توازن میان آرزوهای فرد و وضعیت فعلی او میباشد. (کمبل و دیگران ۱۹۷۶ به نقل از اینگلمارت ۱۳۷۳ ص ۲۴۴).
به عبارتی هر چه فاصله بین سطح آرزوهای فرد و وضعیت فعلی وی بیشتر گردد رضایتمندی کاهش مییابد و بالعکس هر چه فاصله بین سطح آرزوهای فرد و وضعیت فعلی وی کمتر گردد رضایتمندی افزایش مییابد.
رضایت حالت خوشایندی است که بخاطر دستیابی به هدف در موقعیتهای مختلف به فرد دست میدهد.
مدل درونداد ـ محیط ـ برونداد
از جمله مدل های مشهور پیرامون رضایت تحصیلی، مدل درونداد ـ محیط ـ برونداد آستین ،است. مطابق با این مدل، رضایت تحصیلی به عنوان پیامد یک دانشکده محسوب میشود که بر اساس ویژگیهای درونی دانشجویان و عوامل محیط دانشگاهی قابل پیشبینی است. در این راستا آستین، اظهار داشت که متغیرهای آمادگی علمی و سلامت روانی مانند رتبهی دانشگاهی، عزت نفس، وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی و جنسیت پیشبینیکنندهی مثبتی برای رضایت تحصیلی به شمار میآیند. با این ملاحظه، وی بیان کرد، رضایت دانشجوان از طریق تاکید بر تنوع، آموزشمحور بودن اساتید، احساس آزادی در برقراری ارتباط، اعتماد به مدیریت و توسعهی سطوح آموزش منجر به تسهیل زندگی دانشگاهی میشود.
مدل مقایس های رضایت تحصیلی
یکی از این مدلها، مدل بنجامین و هولاینز، است. در این مدل، رضایت تحصیلی به عنوان تفاوت بین انتظارات دانشجویان و تجارب آنها توصیف میشود. لذا مطالعات انجام شده بر اساس این مدل، به سنجش رضایت مطابق با ایدهی تناسب یا تجانس بین انتظارات دانشجویان با ادراک آنها از تجارب مهم و واقعی زندگی علمی میپردازند. شایستهی توضیح است که این نوع مدلها به صورت طولی انجام میشود که از جمله آنها میتوان به پژوهش انجام شده توسط رایپل، پیرامون مقایسه ی ادراک دانشجویان از همکلاسیها، اساتید، مدیران، محیط آموزشی و … بر اساس مقیاس دو قطبی رضایت تحصیلی اشاره کرد.
مدل شناختی رضایت تحصیلی
این مدل که مبتنی بر مدل رامبلت، در حوزهی روانشناسی است، رضایت را به عنوان کارکرد پاداش بدون هزینه تعریف میکند . در این رابطه، رامبلت ، اشاره میکند، رضایت تحصیلی بعنوان کارکردی از مقایسهی پاداشها و هزینههای صرف شده پیرامون انتظارات افراد محسوب میشود که وابسته به منابع درونی و بیرونی است. لذا از این حیث، مدل او به مدل آستین، که رضایت تحصیلی را به عنوان میزان انرژی جسمی و روانی صرف شدهی فراگیران برای کسب تجارب دانشگاهی تعریف میکند، شباهت زیادی دارد.
مدل عقلایی رضایت تحصیلی
هچر و همکاران ، بر اساس مدل رضایت تحصیلی رامبلت ، رضایت تحصیلی را به شرح زیر تعریف کردهاند: رضایت تحصیلی عبارت است از احساس دانشجویان نسبت به سؤالاتی که در مورد دانشکده دارند. بر این اساس، از نظر این محققان، رضایت تحصیلی بالا منجر به بسط تجارب مثبت دانشجویان از طریق کسب آگاهی بیشتر پیرامون کیفیت اساتید، فرصتهای موجود برای تفریح، سرگرمی و توسعهی علمی، کاهش سطح هزینههای مالی، فشارهای علمی و مسائل خوابگاهی میشود. علاوه بر این مطابق با تحقیقات دیگر، رضایت تحصیلی دانشجویان تا حد زیادی وابسته به ادراک آنها از جایگاه اجتماعیای که در آینده کسب خواهند کرد، دارد. به عبارت دیگر، ادراک دانشجویان از موفقیت تحصیلی خود پس از فارغالتحصیلی تعیینکنندهی تجارب مثبت دانشگاهی و در نهایت رضایت آنها از محیط علمی و اجتماعی دانشگاه میباشد. مطابق با نظر بنجامین و هولاینز ، ضعف مدل عقلایی، نادیده گرفتن سایر عوامل و عناصر موثر بر رضایت تحصیلی مانند ویژگیهای شخصیتی دانشجویان و سایر عناصر دانشگاهی است.
مدل زيست محيط رضایت تحصیلی
این مدل که توسط بنجامین و هولاینز ، توسعه یافت، ضمن اینکه بسیار جامع و پیچیده است، رضایت تحصیلی را به عنوان مفهومی چند سطحی وچند بعدی میداند که بررسی آن به عنوان یک متغیر وابسته مستلزم مطالعات طولانی مدت و چند سطحی است. شایستهی توضیح است که مدل اکولوژیکی رضایت تحصیلی، مبتنی بر تکنینکهای تحلیل مسیر و بررسیهای مستقیم و غیرمستقیم رضایت تحصیلی با چندین متغیر دانشگاهی است. لذا مطالعاتی که در ذیل این مدل قرار میگیرند، به بررسی رضایت تحصیلی با سایر متغیرها مانند تفاوت در میزان رضایت افراد بر اساس ویژگیهای فردی و سازمانی پرداخته و میپردازند.
مدل دو عاملی رضایت تحصیلی
بر خلاف بسیاری از مطالعات که به رضایت به عنوان متغیری تک بعدی نگاه کردهاند، مطالعات چندی به مطالعه پیرامون رضایت تحصیلی بر اساس مدل دو عاملی رضایت و نارضایتی به عنوان دو سر یک پیوستار پرداختهاند. بعنوان نمونه دیشلدز و همکاران ، بر اساس تئوری دو عاملی هرزبرگ ، دانشجویان را به دو گروه راضی و ناراضی تفکیک کردند و بر آن اساس به بررسی رضایت تحصیلی دانشجویان پرداختند. در این راستا، آنها به این نتیجه دست یافتند که در حالیکه رضایت از اساتید و آگاهی از واقعیت به عنوان عوامل برانگیزاننده (رضایتبخش) به شمار میآیند، رضایت از کلاس درس به عنوان یک عامل نارضایتی محسوب میشود.
مدل مبتني بر شکاف در عملكرد و انتظار
به منظور فهم رضایت مشتری در حوزهی خدمات، پاراسارامون، چارچوب مفهومی مهمی به نام مدل شکاف ارائه داد. در این مدل رضایت زمانی اتفاق میافتد که دانشجویان یا عملکرد درک شده را مطابق با انتظارات خود و یا بیش از آن میبینند و در مقابل نارضایتی زمانی اتفاق میافتد که شکافی منفی بین عملکرد و انتظارات وجود دارد. لذا از نظر پاراسارامون ، سنجش رضایت تحصیلی مبتنی بر پنج بعد اساسی است:
- سطح اطمینان مانند سطح اعتماد و دانش
- سطح همدردی مانند تمایل و علایق شخصی
- قابلیت اعتماد مانند سطح اعتماد و صحت
- مسئولیتپذیری مانند میزان برانگیختگی و همسازی
- ملموسات مانند تسهیلات، تجهیزات و منابع انسانی
از نظر براون و همکاران ، مدل سروکوال برای سنجش رضایت در مراکز آموزشی به ویژه آموزش عالی قابل اجراست و ازجمله ابزارهای طراحی شده جهت ارزشیابی این حوزه بشمار میآید. الیوت و هیلای ،در مطالعهی خود، مدل سروکوال را به صورت پنج بُعد مرکزیت، جوّ کلاس، اثربخشی، برتری خدمات، خدمات پشتیبانی و حمایتی بسط دادند.
مدل رضایت براون و همکاران
براون و همکاران ، در مطالعه ای مدل سروکوال را مورد بررسی و آزمون قرار دادند و بر مبنای آن سه مقیاس سنجش رضایت را به شرح زیر بیان کردند:
- رضایت کلی
- تمایل به ارائه ی پیشنهاد
- ادراک ارزش برنامه ی آموزشی
رضایت تحصیلی ارزشیابی ذهنی دانشجویان از تجارب کسب شده در دانشگاه و محیط آموزشی آنها میباشد که در حالیکه از نظر سایر محققان متأثر از ابعاد و عناصر متعددی چون کیفیت یاددهنده، کیفیت تعاملات دانشجویان با اساتید و کارکنان، تجهیزات یاددهی ـ یادگیری، خدمات اداری و … می باشد. از نظر ترکزاده ، مشتمل بر شش بعد رضایت از تحصیل، رضایت از استاد، رضايت از همكلاسي ها؛ رضايت از پيشرفت تحصيلي؛ رضايت ازشیوه ی ارزيابي آموزشی ورضايت ازمحيط تحصيل می باشد.
نظریه لچر و نوس
لچر و نوس ( D. Letcher & J. Neves ) در رضایت تحصیلی هشت عامل را مؤثر میداند که عبارتند از: اعتماد به نفس، رضایت از برنامههای درسی، آموزشی و کلاسها، رضایت از کیفیت تدریس و مواد درسی، رضایت از فعالیتهای فوق برنامه و فرصتهای شغلی، رضایت از کیفیت و ارائه بازخورد توسط اساتید، رضایت از میزان تسهیلات و رضایت از کیفیت و تعاملات و مشارکت دانشجویان. دو بعد رضایت از کیفیت محتوای درسی و مشارکت دانشجویان دارای کمترین تأثیر و اعتماد به نفس، فعالیتهای فوق برنامه، فرصتهای شغلی و کیفیت تدریس دارای بیشترین تأثیر بر رضایت تحصیلی دانشجویان میباشند (لچر،2010).