مبانی نظری سواد عاطفی
جامعه به طور روز افزونی، دغدغه ی رشد احساسی و اجتماعی کودکان را پیدا کرده است. رشد احساسی، گاهی اوقات جایگزین تأکید سنتی بر توسعه ی فیزیکی و شناختی کودکان می شود. تحقیقات روانشناختی دررابطه با اختلالات رفتاری، یادگیری مشکلات و دیگر جنبه های رشد طبیعی، نشان داده اند که سواد عاطفی در ارتقای شادی و رضایت فردی اهمیت بسیاری دارد.
داشتن توانایی درک و ابراز احساسات، عزت نفس فرد را بهبود می بخشد. نظریه تکاملی عنوان کرده است که ما در ابتدا آگاهی مناسب از دیگر افراد را به منظور کمک به بقای جامعه ی انسانی توسعه می بخشیم. در عصر مدرن، توانایی فرد برای همدلی و همکاری با دیگر افراد می تواند به موفقیت اقتصادی و اجتماعی آنها تبدیل شود. همچنین، گفته شده است که بدون وجود مهارت های فردی، پشتیبانی اجتماعی و دوستی فرد می توانند ناپدید شوند. بنابراین، شناخت نیاز به کار تیمی مؤثر، می تواند موجب توسعه ی سواد عاطفی به اندازه ی شایستگی فنی شود.
گرچه، رشد سواد عاطفی می تواند تحت تأثیر عدم توانایی کودک یا نیازهای آموزشی خاصی قرار بگیرد یا بعلت آنها، بسیاری از افراد (و نیز کودکان) با وجود اختلال رفتاری یا اضطرابی، ممکن است در به سادگی بیان کردن احساسات خود، مشکل داشته باشند، چرا که عادت ندارند درباره ی احساساتشان فکر کنند یا صحبت کنند یا از عدم پذیرش اجتماعی ترس دارند.
برخورداری از هشیاری عاطفی بدین معناست که شما می دانید چگونه عواطف و هیجانات خودتان و دیگران حاوی چه چیزی هستند، چه قدرتی دارند و چه عواملی آنها را به وجود می آورد. برخورداری از سواد عاطفی به این معناست که شما می دانید چگونه عواطف و احساسات خود را کنترل و اداره کنید. با آموختن سواد عاطفی، یاد میگیرید احساسات خود را در زمان و مکان مناسب ابراز کنید و دیگران را تحت تاثیر قرار دهید.
از این طریق همچنین، همدلی و وحدت با دیگران را در خود تقویت می کنید و یاد می گیرید که در قبال تاثیر عواطف تان بر دیگران مسول باشید. با آموختن سواد عاطفی به خوبی با طعم و مزه و تاثیر عواطف آشنا می شوید. یاد خواهید گرفت پا به پای مهارت های منطقی خود از مهارتهای عاطفی نیز بهره بگیرید و در روابط اجتماعی و فردی خود با دیگران در زمینه عشق، کار، روابط زناشویی، تدریس و غیره موفق تر عمل کنید.
تعریف سواد عاطفی
تعریفهای متفاوتی از سواد عاطفی شده است. برخی سواد عاطفی را هممعنی و یا زیرمجموعهای از هوش هیجانی میدانند. تعریف علمی سواد عاطفی آن به این صورت است: « توانایی اندیشیدن، تشخیص دادن، اداره کردن، دریافتن و انتقال عواطف خود بهطور مناسب » . ما بهوسیلهی سواد عاطفی درک میکنیم که این عوامل چگونه تفکر، اعمال و مناسبات ما را شکل میدهند.
سواد عاطفی بیشتر در حوزههای روانشناسی خانواده و مدیریت کاربرد دارد ولی در این مقاله میخواهیم تأثیر سواد عاطفی بر تدریس را بگوییم.
سواد عاطفی یک بخش جدا و برنامهریزیشده در حوزهی آموزش نیست. بلکه با تمام ارکان سیستم آموزشی، فرد و جامعه گرهخورده است؛ و در هرلحظه به آن نیاز داریم تا درک درستی از موقعیت داشته باشیم.
سواد عاطفی یک مهارت است و داشتن آن برای تمامی افراد ضروری است. برای حل این گونه مسائل و رهایی از درگیری ها بهتر است سواد عاطفی را تقویت کنیم.
حتما افرادی را دیدهاید که باهوش هستند و تحصیلات بالایی دارند اما در مسائل عاطفی و احساسی خوب عمل نمیکنند. سواد عاطفی یعنی بدانیم در هر شرایطی از عواطف و احساسات خود چگونه استفاده کنیم تا کیفیت زندگیمان افزایش پیدا کند. باز هیجان و حسهایمان در جهت نفع خود استفاده کنیم. فردی که سواد عاطفی دارد نه تنها نسبت به مهارتهای عاطفی خود آگاهی دارد، قادر به درک احساسات دیگران نیز هست بنابراین میتواند رفتار و روابط خود را به درستی تنظیم کند.
سواد عاطفی توانایی برقراری روابط عاطفی با خانواده ، همسر و دوستان به بهترین شکل است .
در نگاه کلی، سواد عاطفی اصطلاحی آموزشی است که در نقطهی مقابل هوش عاطفی -که بیشتر مورد استفادهی دنیای صنعت و تجارت است- قرار میگیرد. این اصطلاح به شکلهای مختلف تعریف شده است ولی به طور خلاصه آن توانایی است که ما به وسیلهی آن میتوانیم بیندیشیم، تشخیص بدهیم، اداره کنیم، عواطف خودمان را دربیابیم و به شکل مناسب منتقل کنیم و درک کنیم که این عوامل چگونه رفتارهای ما را شکل میدهند و بر اندیشیدن ما تأثیر میگذارند.
سواد عاطفی به معنی شناسایی، تأیید و بیان احساسات خود و همچنین شناخت و پاسخ به احساسات دیگران است. سواد بدنی یا فیزیکی نیز توسعه و استفاده مکرر از مهارتهای حرکتی ظریف، تعادل، حرکت مطمئن و لذت بردن از توانایی حرکتی معنی میشود. توسعه و آموزش این دو سواد، بهخصوص در سنین پایین، به کودکان این امکان را میدهد تا راحتتر یاد بگیرند و فکر کنند.
اما سواد بدنی و عاطفی چطور با هم ارتباط دارند؟ باید بگوییم داشتن سواد بدنی شایسته ابزاری اساسی برای رشد و بیان سواد عاطفی است. به عبارت دیگر، هر چه در بدن خود راحتتر باشید، با احساسات خود به دنبال آن با جهان اطراف هماهنگتر خواهید بود.
سواد عاطفی ( Emotional literacy ) اصطلاحی است که برای توصیف توانایی درک و ابراز احساسات استفاده می شود. سواد عاطفی شامل خود آگاهی و شناخت احساسات فردی و آگاهی در مورد نحوه کنترل آنها، مانند توانایی برای آرام ماندن به هنگام عصبانیت یا اطمینان به خود به هنگام شک و تردید می باشد. سواد عاطفی شامل، حس همدلی یعنی داشتن حساسیت به احساسات دیگر افراد و گفته می شود که افراد باسواد از نظر احساسی قادر به بکارگیری اصول شخصی برای مهارکردن احساسات خود و شناسایی و دستیابی به اهداف شخصی خود هستند.
سواد عاطفی، همچنین شامل توانایی شناخت و سازگاری با احساسات دیگر افراد می شود و در عین حال، فرد یاد می گیرد که چگونه احساسات خود را به طور مؤثر کنترل و بیان کند. این امر برای توسعه ی مهارت های ارتباطی خوب و بهبود روابط با با دیگر افراد بسیار سودمند است.
سواد عاطفی یعنی برخورداری از این قدرت که از احساسات و عواطف خود به گونه ای استفاده کنیم که قدرت شخصی ما را افزایش دهد و کیفیت زندگی ما و مهمتر از آن اطرافیانمان را بهبود بخشد.
سواد عاطفی به ما کمک می کند تا احساسات و هیجانات را به نفع خود به کار گیریم و نگذاریم علیه ما وارد میدان شوند. سواد عاطفی روابط مبتنی بر عشق و دوستی را در میان مردم خلق می کند، همکاری و تعاون را ممکن می سازد و موجب تسهیل جریان احساسات در جامعه می شود.
چیز هایی هست که تک تک ما باید راجع به عواطف و هیجانات خود یاد بگیریم. بعضی از آدم ها در سطحی عالی از سواد عاطفی رشد و نمو می یابند، اما هنوز با آن مرتبه و سطحی که می توانند باشند فاصله دارند. به همین خاطر، همه ما می توانیم به نوعی از آموزش سواد عاطفی بهره مند شویم.
سواد عاطفی ، توانایی درک و توصیف احساسات است. فردی که سواد عاطفی بالایی دارد، نسبت به احساساتش آگاهی دارد؛ یعنی می داند در لحظه چه حسی دارد، مثلا خشمگین است یا دچار ترس شده و چگونه می تواند آن را کنترل و هدایت کند.
مثلا اگر خشمگین است، می داند چگونه می تواند آرام بماند و واکنش به موقع و به اندازه ای از خود نشان دهد، یا هنگامی که نسبت به خود دچار شک شده، می تواند آن را مدیریت کند و حس اطمینان به خود را ایجاد کند.
احساسات به راستی سرمایه مهمی برای انسان است. بدون هوشیاری عاطفی، متعادل نخواهیم بود. لازمه داشتن سواد عاطفی این است که با احساسات خود در تماس باشیم؛ اما این مهارت مهم را در خانه یا مدرسه به ما یاد نداده اند. هنوز بسیاری از افراد از به کار بردن کلمه احساسات معذب می شوند و سعی می کنند آن ها را سرکوب کنند و یا همیشه در حال ندید گرفتن آن هستند. در حالیکه راه درست این است که این احساسات را بشناسیم و آن ها به خوبی پذیرفته و مدیریت کنیم.
سواد عاطفی یعنی درک درستی از موقعیت داشته باشیم و واکنش عاطفی مناسبی نشان دهیم و اگر خیلی احساساتی و مهربان باشیم و یا خیلی سخت و خشن یعنی سواد عاطفی نداریم.
علاوه بر آن سواد عاطفی شامل موارد زیر نیز هست:
- سواد عاطفی، احساساتی مانند حس همدلی و داشتن حساسیت نسبت به احساسات دیگران را نیز شامل می شود.
- افرادی که سواد عاطفی بالایی دارند، می توانند احساسات خود را در درجه اول شناخته، مدیریت کرده و سپس از آن ها برای دستیابی به هدف هایشان استفاده کنند.
- فردی که سواد عاطفی بالایی دارد، می تواند احساسات دیگران را شناسایی کند و با آن ها سازگاری کند.
- فرد دارای سواد عاطفی بالا، احساسات خود را کنترل کرده و آن ها را به طرز موثری بیان می کند؛ اینکار باعث بهبود روابط با دیگران می شود.
ضرورت سواد عاطفی
- داشتن سواد عاطفی به ما کمک می کند احساسات و عواطفمان را به نفع خود به کار بگیریم و اجازه ندهیم به ضرر ما وارد عمل شوند.
- مطابق تحقیقات روانشناسی، سواد عاطفی باعث افزایش شادی و رضایت فردی می شود. هر فردی که بتواند احساسات خود را به خوبی درک کرده و آن ها به موقع را ابراز کند، عزت نفس خود را بهبود می دهد.
- اگر فرد توانایی همدلی با دیگران را داشته باشد، به راحتی می تواند در موقعیت های اجتماعی و اقتصادی موفق تر عمل کند. با تقویت سواد عاطفی یاد می گیرید حس همدلی را افزایش دهید و در برابر تاثیری که روی عواطف دیگران دارید، احساس مسئولیت می کنید.
- بدون وجود این مهارت مهم، مفاهیمی مانند پشتیبانی اجتماعی و دوستی بی معنا می شود و انجام کار تیمی و فعالیت های حرفه ای به مشکل برمی خورد.
- سواد عاطفی باعث می شود روابطی مبتنی بر دوستی ایجاد شود و مردم با هم همکاری کنند و جریان احساسات به خوبی در جامعه تسهیل شود.
- با تقویت سواد عاطفی، فرد یاد می گیرید که تنها مهارت منطقی با اهمیت نیست و مهارت عاطفی هم در کنار آن باید استفاده شود و این باعث می شود در حوزه های اجتماعی خانوادگی شغلی عملکرد موفقی داشته باشید.
دلایل کوری عاطفی
- آموزش ندیدن
- بی اطلاعی خانواده ها از سواد عاطفی
- ضعف در ابراز احساسات افراد
- عدم توانایی در تحلیل درست احساسات
راه های تقویت سواد عاطفی در کودکان
اولین مرحله در تقویت سواد عاطفی برای یک کودک، معمولاً راحت جستجو کردن و بحث کردن درمورد احساسات می باشد. تمرین برای بهبود بیان احساسات، می تواند دردرجه اول به سادگیِ بیان عباراتی همچون ” من خوشحال هستم” یا “این مرا ناراحت می کند” باشد. با رشد اعتماد به نفس و مهارت های فردی کودک، این عبارت ها به مرور زمان گسترش و توسعه پیدا می کنند.
ثابت شده است که بازی درمانی به طور ویژه ای در پیشرفت سواد عاطفی مفید می باشد، چرا که کودک را قادر به توسعه ی بیان احساسات به شیوه ی خود و در جایگاه خود می کند. این امر به ویژه برای کودکانی مفید می باشد که دارای اختلال زبانی و گفتاری و یا دیگر مشکلات در استفاده از روش های ارتباطی متداول هستند.
پیشنهاد می شود که مهارت های مراقبت اجتماعی و آموزشی بیشتری را باید برای درک کودکان و کمک به آنها در تقویت سواد عاطفی آموزش داد تا:
- همکاری کودکان با دیگران را بهبود بخشید.
- موقعیت هایی را برای تعامل اجتماعی مثبت کودکان با دیگر افراد/کودکان ایجاد کنید تا به تقویت حس عزت نفس کودک کمک کند.
- رفتار اجتماعی مؤثر را الگو قرار دهید.
- از موقعیت های فرضی برای تشویق کودکان به صحبت در مورد احساسات دیگر افراد استفاده کنید.
سواد عاطفی دارای 5 بخش است، که با استفاده از این 5 مرحله می توان سواد عاطفی را یاد گرفت و آن را ارتقا داد. در ادامه به تشریح این 5 مرحله می پردازیم.
1- شناخت احساسات
آیا احساسات واقعی خود را می شناسید؟ این مرحله اول در بالا بردن سواد عاطفی است. بسیاری از انسان ها احساساتی از قبیل شرم، عشق یا غرور را نمی توانند در درون خود تشخیص بدهند و آن را تعریف کنند؛ این افراد از قدرت عواطف خود بی خبرند.
اگر از این دسته افراد خواسته شود که احساسات خود را به سه گروه ظریف، قوی و جانکاه تقسیم کنند، از انجام آن عاجز می مانند. اگر قادر به ارزیابی احساسات خود نباشید نمی توانید میزان تاثیر آن بر خود و دیگران را مشخص کنید.
2- با دیگران همدلی کنید
آیا می توانید احساسات دیگران را تشخیص دهید؟ می توانید بفهمید دیگران در چه موقعیتی هستند؟ آیا به انگیزه و عواطف دیگران آگاهی دارید؟ جوابی که به این سوالات می دهید، میزان همدلی شما را نشان می دهد.
اینکه یعنی می توانید خود را به جای دیگری بگذارید و موقعیت و عواطف او را درک کنید یا خیر، با همدلی عواطف دیگران نیز توجیه پذیر می شود.
ما به طور ناخودآگاه متوجه احساسات دیگران می شویم و ممکن است در بسیاری از موارد متوجه شویم چه عاملی موجب پدید آمدن این حس در فرد شده است؛ اما این که بتوانیم او را درک کنیم به میزان سواد عاطفی ما بر می گردد.
برای بعضی ها مشکل است، اما بسیاری از افراد به راحتی می توانند پی به احساسات دیگران ببرند.
3- یاد بگیرید که عواطف خود را مدیریت کنید
آیا بر هیجانات خود مسلط هستید؟ تنها شناخت عواطف کافی نیست و شما باید بتوانید تشخیص دهید چه زمانی این عواطف را ابراز کنید و چه وقت این کار را نکنید؛ باید بتوانید تشخیص دهید که ابراز احساسات و عدم بروز آن ها چه تاثیری بر مخاطب می گذارد.
ما باید بتوانیم هم احساسات مثبت خود از قبیل محبت، امید، عشق و لذت را ابراز کنیم و هم احساسات منفی خود از قبل خشم، نا امیدی، ترس و احساس گناه را به صورتی سازنده بروز دهیم یا آن ها را به زمان مناسبی به تاخیر بیندازیم تا در زمان مناسب به صورت غیر مخرب و سازنده بروز دهیم تا نتایج دلخواه را بدست بیاوریم.
4- خطاهای عاطفی خود را تصحیح کنید
آیا می توانید در مقابل اشتباهتان معذرت خواهی کنید و رفتار خود را تصحیح و آن اشتباه را جبران کنید؟
ما انسان ها با مرتکب شدن خطاهای عاطفی می توانیم احساسات دیگران را جریحه دار کنیم؛ باید بدانیم کجا خطا کرده ایم و به موقع آن را تصحیح کنیم؛ برای جبران آن قدم برداریم و باید بتوانیم مسئولیت اشتباه خود را بپذیریم؛ شجاعت عذرخواهی داشته باشیم و برای جبران آن تلاش کنیم.
ممکن است برای این کار نیاز به بازبینی رفتارهایمان داشته باشیم و آنها را تصحیح کنیم، اما اگر مسئولیت تصحیح آنها را به خود ندهیم، همیشه تکرار شده و ما را دچار دردسر خواهد کرد.
5- تبادل عاطفی کنید
وقتی مهارت های قبلی را تمرین کردید و به سطح قابل قبولی از سواد عاطفی رسیدید، به مهارتی به نام تبادل عاطفی دست می یابید و می توانید روی موج عواطف و احساسات دیگران بروید.
حال دیگران را درک کنید و به طور موثری روی آن ها تاثیر بگذارید.
سواد رابطه عاطفی
علاوه بر سواد عاطفی، مفهومی به نام سواد رابطه عاطفی یا مدیریت رابطه عاطفی و یا سواد رابطه عاشقانه نیز مطرح می شود.
این مبحث به مجموعه مهارت های مورد نیاز برای داشتن رابطه عاطفی سالم گفت می شود. سواد رابطه شامل انتخاب درست، مدیریت رابطه و چگونگی پایان دادن به روابط سمی نیز است.
تفاوت سواد عاطفی و هوش عاطفی
هوش عاطفی یکی از مفاهیم به روز و اصطلاحا داغ علم روانشناسی هست. در نگاه اول این طور به نظر میآید که هوش عاطفی و سواد عاطفی مشابه و معادل یکدیگر هستند. در هر دو مهارت بر شناسایی احساسات و هیجانات و کنترل آنها تاکید میشود. اما اگر بخواهیم نگاه دقیقتری داشته باشیم میتوان این طور گفت که سواد عاطفی زیرمجوعهای از هوش عاطفی است و تاکید زیادی بر شناسایی هیجانات و ابراز آنها به طور موثر دارد. این مولفه بخشی از هوش عاطفی هست؛ اما هوش عاطفی دربرگیرنده مدیریت و کنترل هیجانات نیز هست و صرفا بر شناسایی آنها متمرکز نیست. هوش عاطفی ابعاد گستردهتری دارد اما سواد عاطفی مقدمه و مهارت ابتدایی و لازم برای پرورش هوش عاطفی است.
سواد عاطفی در مردان
اکثر مردم به خصوص مردها، با شنیدن کلمه احساسات و عواطف معذب می شوند. مردها به گونه ای از این موضوع هراس دارندکه انگار اگر عواطف شان را بروز دهند همه رازهای عمیق و دردناک خود را برملا ساخته اند. اکثر مردها فکر می کنند که با آموزش سواد عاطفی، کنترل خود را بر زندگی شخصی و حرفه ای از دست می دهند. البته این ترس کمی قابل توجیه است زیرا برداشتن سدها و موانعی که مانع از جاری شدن احساسات می شوند می تواند ما را دچار دردسر کند. اما سواد عاطفی فقط به معنای رها کردن عواطف و احساسات نیست.بلکه نکته مهم تر این است که یاد بگیریم احساسات خود را درک کنیم، و آنها را کنترل و اداره کنیم.
عواطف و هیجانات یکی از بخش های اساسی وجود انسان است. بدون آنها دارای حالتهای روانی نابهنجار (سایکوپاتی) خواهیم بود. با پذیرش و اداره احساسات خویش و شنیدن و پاسخگویی به عواطف دیگران قادر خواهیم بود قدرت شخصی مان را افزایش دهیم.
بسیاری از آقایان وقتی کلمه احساسات را می شنوند معذب می شوند و فکر می کنند که اگر به خود اجازه ابراز احساسات را بدهند، باید رازهای دردناک خود را برملا کنند. در حالیکه این طور نیست؛ با یادگیری سواد عاطفی فرد کنترل خود بر زندگی کاری و شخصی خود را از دست نمی دهد.
سواد عاطفی به معنای رها کردن احساسات نیست، بلکه شناختن آنها و مدیریت آنها در جهت منافع انسان است.
ممکن است ابراز احساسات این ترس را در فرد ایجاد کند که مورد قضاوت واقع شده یا در موضع ضعف و آسیب پذیری قرار بگیرد؛ اما سواد عاطفی به معنای رها کردن احساسات نیست، بلکه مدیریت و بیان سازنده آن است و برای فرد قدرت و رضایت و افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس را به ارمغان می آورد.