پیتر گرابوسکی ( Peter Grabosky ) دارای مدرک دکتری در علوم سیاسی از دانشگاه نورث وسترن است ، و به طور گسترده در مورد عدالت کیفری و سیاست عمومی نوشته است. علایق عمومی او در جرایم رایانه ای، پلیس و نارسایی نظارتی است. پیتر به طور خاص علاقه مند است که چگونه از نهادهای غیردولتی برای پیشبرد سیاست عمومی استفاده شود. پیتر عضو سابق آکادمی علوم اجتماعی در استرالیا و عضو افتخاری آکادمی جرم شناسی تجربی است.

پیتر گرابوسکی در سال 2006 برنده جایزه سلین-گلوک انجمن جرم شناسی آمریکا برای کمک به جرم شناسی تطبیقی و بین المللی بود. و دریافت کننده جایزه Hermann Mannheim در سال 2011 که توسط مرکز بین المللی جرم شناسی تطبیقی در دانشگاه مونترال اعطا شد. در سال 2012، مرکز ملی جرایم یقه سفید (ایالات متحده) و کنسرسیوم تحقیقات جنایی یقه سفید، جایزه یک عمر دستاورد گیلبرت گیس را به پاس کمک های حرفه ای برجسته در زمینه جرایم یقه سفید به او اعطا کردند. او رئیس سابق انجمن جرم‌شناسی استرالیا و نیوزلند، یکی از اعضای موسس و معاون سابق انجمن جرم‌شناسی آسیایی است.

در سال 1983، پیتر به مؤسسه جرم شناسی استرالیا (AIC) نقل مکان کرد، به استثنای یک دوره دو ساله استخدامی در دانشگاه ملی استرالیا، او 18 سال و نیم بعدی را در آنجا گذراند. در AIC، پیتر به‌عنوان مدیر تحقیقات کمیته ملی خشونت خدمت می‌کرد، که گزارش آن با عنوان «خشونت: دستورالعمل‌هایی برای استرالیا»، نقشه راه بین بخشی و کل جامعه را برای پیشگیری و کنترل خشونت در استرالیا ارائه کرد. سال‌های بعدی پیتر در AIC باعث شد که او به حوزه جدید در حال ظهور جرایم مرتبط با رایانه پرداخت. کتاب‌های پیتر که با همکاری راسل اسمیت نوشته شده است، به توسعه سیاست در این زمینه کمک کرده و به رسمیت شناخته شده است.

کتاب‌های اخیر پیتر عبارتند از: «دولت‌ها و مردم در تضاد» (با استول و لیچباخ) (راتلج 2017) «جنایت سایبری» (انتشارات دانشگاه آکسفورد 2016) «جنایت و تروریسم» (با استول) (انتشارات سیج 2010) «طولانی کردن بازو» قانون (با آیلینگ و شیرینگ) (انتشارات دانشگاه کمبریج 2009); "جنایت الکترونیکی" (سالن پیرسون پرنتیس 2007)؛ و "مجرمان سایبری در حال محاکمه" (با اسمیت و ارباس) (انتشارات دانشگاه کمبریج 2004). کتاب اخیر برنده جایزه کتاب ممتاز بخش جرم شناسی بین المللی انجمن جرم شناسی آمریکا شد.

پیتر گزارشگر کارگروه تخصصی جرایم مرتبط با شبکه کامپیوتری در دهمین کنگره سازمان ملل متحد در زمینه پیشگیری از جرم و رفتار با مجرمان، وین (2000) بود. از سال 1998 تا 2002، پیتر رئیس انجمن جرم‌شناسی استرالیا و نیوزلند بود. او که یکی از اعضای موسس گروه مدیریت جنایت و عدالت با همکاری کمپبل بود، از سال 2007 تا 2010 رئیس گروه بود.

پیتر ان. گرابوسکی ، جرم شناس استرالیایی ، در مقاله بسیار نوآورانه خود درباره پیامدهای ناخواسته پیشگیری از بزهکاری خطرهای خاص برنامه ها و اقدام های پیشگیرانه را برجسته می کند .

خطرها و پیامدهای منفی

الف) جا به جایی

جا به جایی یکی از فراوان ترین پیامدهای ناخواسته برنامه های پیشگیری از بزهکاری است . کنش های پیشگیرانه وضعی از آسیب پذیرترین کنش ها در برابر جابه جایی هستند . اجرای برخی تدابیر پیشگیرانه همچون کدگذاری و ثبت مشخصات کالا یا نظارت همسایگان ممکن است به جا به جایی جغرافیایی بزهکاری منجر شود و بزهکاران فعالیت های خود را به مناطق دیگر سوق دهند . تدابیر تقویت آماج ، که عبارت است از سخت تر کردن ، خطرناک تر کردن یا کمتر کردن منافع ارتکاب برخی از جرایم ، ممکن است به جا به جایی فنی بزهکاری منجر شود و بزهکاران به گونه های دیگر بزهکاری روی آورند ، گونه هایی که شاید شدید تر یا خطرناک تر از گونه های پیشین باشند . همان گونه که گرابوسکی یادآور می شود « عمل جا به جا شده ممکن است تاثیری شدیدتر از عمل اصلی داشته باشد ، یا اینکه شکلی کنترل ناشدنی تر به خود بگیرد » .

ب) وخامت

وخامت ، مفهومی که گرابوسکی از گاری مارکس ( G.T. Marx ) وام گرفته است ، به آن دسته از برنامه های پیشگیری از بزهکاری بر می گردد که شاید به خوبی طراحی شده اند و والاترین اهداف را دارند ولی سرانجام بیش از آنکه مفید باشند زیان بارند . پژوهش راجع به برنامه نوجوانان کمبریج - سامرویل ، یکی از این موارد است . ولی شکل های دیگری از وخامت نیز وجود دارند که محسوس تر و آشکارترند . برخی از مواردی که گرابوسکی به آنها اشاره کرده است عبارتند از : ساختن موانع فیزیکی ممکن است فرد را به آسیب زدن یا خراب کردن این موانع وا دارد ، سرخوردگی ناشی از موقعیت های جنایی مسدود ممکن است به خشونت های معنادار یا تکیه موثر بر ابزار قوی تر نیل به هدف منجر شود ، کیفر ممکن است موجب مبارزه طلبی شود نه بازدارندگی .

پ) خسارت های جانبی

برخی تدابیر پیشگیرانه ممکن است مستقیم یا غیر مستقیم ، به خسارت های جانبی شدیدتر از خسارت های ناشی از رفتار پیشگیری شده منجر شود . نمونه ای که به ان اشاره می کند « سرعت گیر » هایی است که برای کاستن سرعت وسایط نقلیه موتوری طراحی شده اند ولی نه تنها ، چنانکه باید ، موجب کاستن سرعت نمی شود ، بلکه خسارت چشم گیری نیز به وسایط نقلیه وارد می کنند ( بگذریم از مشکلاتی که برای خودروهای اورژانس ایجاد می کنند ).

ت) انطباق خلاقانه

گرابوسکی در این باره به آن دسته از اقدام های پیشگیری از بزهکاری اشاره می کند که ممکن است گزینه های راحت را برای بزهکار از میان ببرند و از این راه برای آنان الهام بخش رفتارهای انطباقی باشند . این رفتارها قاعدتا ابتکاری تر ، پیچیده تر یا خشن ترند .

گرابوسکی در این باره از مارکس یاد می کند که در باب بزهکاری و پیشگیری از آن از سیر مارپیچی فناوری ها و فناوری های خنثی کننده آنها سخن رانده است .

ث) ایجاد ترس

برخی اقدام های پیشگیری از جرم ، همان گونه که گرابوسکی با نقل قولی از مارکس نیز تصدیق می کند ، درجه ای از ترس ، بدبینی و سوءظن بی پایه است . برخی فناوری های پیشگیری از جرم ممکن است ذهنیت پادگانی ایجاد کنند . بی شک ، اقدام های پیشگیری از بزهکاری دست کم می توانند ترس از پیش موجود را نزد برخی گروه های آسیب پذیر ( همچون سالمندان و زنان ) تشدید کنند . گرابوسکی همچنین یادآور می شود که ممکن است برنامه های حمایت از کودکان بیش از آنکه امنیت واقعی بیافرینند موجب ترس شوند .

گرابوسکی به خطرهای دیگری اشاره می کند : برای مثال ، ممکن است معرفی شیوه های پیشگیری از بزهکاری ، همچون مواد آموزشی ، راه های بزهکاری را آموزش دهند ، ضمانت اجراهای شدید شاید موجب سوء اجرای آنها شوند ، هشدارهای ایمنی ممکن است با به نمایش گذاشتن ابعاد خاصی از سرپیچی به خودسری منجر شوند ، موازین سخت گیرانه نیز شاید موجب سوء نظارت شوند .

همان گونه که پیتر گرابوسکی متذکر می شود ، « باید درک اصولی را جانشین آرزوهای محال کنیم » . او همچنین می پذیرد که ریشه اصلی بسیاری از ناکامی های ریز و درشت پیشگیری ، اطلاعات اشتباه و نبود تمایل به درس گرفتن از شکست های گذشته است .