روت دیکسون (1971) در قالب تبیین های ساختاری به بررسی تغییرات ازدواج بحث را به سطح جامعه و ساختارهای اجتماعی می کشاند و بر روی اهمیت سه متغیر ما بین ساختار اجتماعی و الگوی ازدواج تاکید می کند:
الف). قابلیت دسترسی به شریک آینده ی زندگی که بر اساس توازن نسبت سن به جنس افراد آماده ازدواج و براساس روش انتخاب جفت ( ترتیب داده شده یا انتخاب آزاد ) تعیین می شود؛
ب). امکان پذیر بودن ازدواج بر حسب شرایط اجتماعی و اقتصادی؛
ج). مطلوبیت ازدواج بر حسب فشارهای اجتماعی و انگیزه های فردی.

امکان پذیر بودن ازدواج بر حسب شرایط اجتماعی - اقتصادی براساس چارچوب جامعه شناختی دیکسون از عوامل تأثیر گذار بر سن ازدواج است.

چارچوب جامعه شناختی دیکسون ( R.B. Dixon ) نیز از نظریه های مرتبط با سن ازدواج است که بحث را به سطح جامعه و ساختارهای اجتماعی می کشاند و بر روی اهمیت سه متغیر مابین ساختار اجتماعی و الگوی ازدواج تأکید می کند: قابلیت دسترسی به شریک آیندۀ زندگی که بر حسب نسب تهای سنی- جنسی افراد در سن ازدواج اندازه گیری می شود، امکان پذیر بودن ازدواج بر حسب شرایط اجتماعی - اقتصادی و مطلوبیت ازدواج بر حسب فشارهای اجتماعی و انگیزه های فردی ( دیکسون ، 1971 ).

براساس چارچوب جامعه شناختی دیکسون که یکی از سه متغیر تأثیرگذار بر ازدواج و الگوهای آن تمایل به ازدواج است که نشان دهندۀ مطلوبیت ازدواج در بین افراد پاسخگو است.

مطابق نظریه دیکسون قابلیت دسترسی ازدواج در وهله نخست بر اساس توازن نسبت سن به جنس افراد واقع در سن ازدواج تعیین میشود. دیکسون معتقد است جایی که عدم توازن های شدیدی در نسبت سن به جنس افراد واقع در سن ازدواج وجود داشته باشد، در آن صورت شاهد تاخیر ازدواج خواهیم بود.

در تایید این نظریه ناهید درودی آهی (1381) نشان داد که بدترین وضعیت مضیقه ازدواج متعلق به زنان با تحصیلات عالی است و با بالا رفتن سن از شانس ازدواج زنان به ویژه زنان دارای تحصیلات عالی کاسته می شود.

در مقطع تحصیلات دانشگاهی مطابق نظریه دیکسون فشارهای اجتماعی مجرد ماندن افزایش می یابد، بنابراین مطلوبیت ازدواج برای فرار از فشارهای اجتماعی نزد افراد افزایش یافته و ارزش بیش تری برای ازدواج قائل خواهند بود.