استاد دانشگاه رم و مدیر انیستیوی انسان شناسی جنائی آن دانشگاه « جامعه بین المللی جرم شناسی » را به سال 1934 تاسیس کرد بنابر نوشته پروفسور لئوته در فاصله بین دو جنگ جهانی مکتب ایتالیائی به پایمردی دی تولیو تجدید حیات کرده است « سرشت تبهکاری و درمان بزه » را به سال 1929 منتشر کرد.

از اثر مهم دی تولیو، « انسان شناسی جنائی » به سال 1931 در رم منتشر گردید و از آن پس تا سال 1967 هفت اثر ارزنده دیگر از وی در زمینه جرم شناسی-انسان شناسی جنائی- تعلیم و تربیت و اصلاح و درمان تبهکار- تبهکاری یک مساله طبی و اجتماعی- اصول جرم شناسی بالینی به جهان عرضه گردید و توجه متخصصان را به خود جلب نمود. او به عقاید مکتب ایتالیائی هنوز پایبند است و به اعتقاد او « سرشت تبهکاری » یک عامل اساسی مخصوص تبهکاری است ولی البته تمام تبهکاران از جمله بزهکاران اتفاقی اجبارا به این تیپ تعلق ندارند اما افرادی که به این تیپ تعلق داشته باشند جدا مستعد تبهکاری هستند و اگر مرتکب جرم گردند باید آن ها را تبهکاران خطرناک دانست. قانون جزای 1930 ایتالیا تحت تاثیر همین فکر اقدامات خاصی علیه کسانی که مستعد و متمایل به ارتکاب جرم هستند پیش بینی کرد.

ریشه های سرشت تبهکاری بنا به گفته خود دی تولیو اصولا داخلی است : « جرم زائی پدیده ای است که به طور کلی به جریانات بیولوژیک، بیوشیمیک، هورمونی... عصبی و روانی مربوط است که گاهی نقش عامل آماده کننده و گاهی نقش عامل تعیین کننده را ایفا می کند ». جنایتکارانی که بر اثر « سرشت تبهکارانه » خود عامل مرتکب جرم می شوند از شخصیت های پسیکوپاتیک هستند.

با اینکه دی تولیو بر عوامل جرم زای زیستی تاکید فراوانی دارد، در کتاب انسان شناسی جنائی، بزه را پدیده ای صرفا بیولوژی نمی شناسند بلکه به جهت و عوامل روانی و اجتماعی بزه نیز توجه دارد.

تئوری « سرشت تبهکاری » تنها متکی به عوامل فردی نیست و همان طور که به آن اشارت رفت تظاهرات ناسازگاری اجتماعی ناشی از آن اکتسابی نیز می باشد به گفته دیگر مبنای اجتماعی دارد.

دکترین سرشت تبهکارانه در عین حال شامل عناصر ارثی و مادرزادی از یک سو، و عناصر اکتسابی به ویژه به هنگام اوان کودکی، از دیگر سوست. به سخن دیگر، سرشت تبهکاری مبتنی بر تعدد عناصز است و آقای پیناتل کاربرد اصطلاح « زمینه بزهکاری » را مناسب تر می شمارد.

مراد از سرشت تبهکاری وراثت جنائی ویژه ای نیست بلکه فقط ناظر به وجود گرایش های جرم زائی است که اساسا طبیعت آن ها جنائی نیست ولی دارنده سرشت تبهکاری را اسان تر از دیگران می تواند به نقض مقررات جنائی وا دارد.

جنایت در این دیدگاه ناشی از نقص تربیت است اگر فردی بزهکار می شود فقط به این دلیل است که نتوانسته است خود را با توقعات و مقتضیات اجتماعی سازگار نماید.

سرشت تبهکارانه معرف ظرفیت جنائی و یک حالت آمادگی خاص ارتکاب جنایت است آقای پیناتل می نویسد انتقاد شدیدی که بر تئوری سرشت تبهکارانه شده تفکیک آدمیان به نیکان و بدان،بزهکاران و افراد ناکرده بزه است و سخن از یک حالت آمادگی ویژه برای جنایت بوی عقیده باطل لومبروزوئی را به مشام می رساند و پی ناتل در دفاع از دی تولیو می نویسد: اختلافی که بین مفهوم سرشت تبهکارانه دی تولیو و مفهوم لومبروزوئی وجود دارد انقدر اشکار است که درک آن نیازی به اطلاعات علمی در سطحی خیلی بالا ندارد.

آنچه در واقع در تئوری و دی تولیو واجد اهمیت است مفهوم « آستانه » است و مراد از آن این است که هر فرد انسانی می تواند واکنش های مجرمانه از خود بروز دهد منتهی شدت واکنش افراد در برابر یک محرک همیشه به یک اندازه نیست برای بعضی بسیار خفیف و برای بعضی دیگر بسیار شدید خواهد بود.مسلم است که بین این دو قطب درجات مختلف وجود دارد.

جرم شناسی دی تولیو

دکتر دوگوریف اهل بلژیک و نیز دیوید د. تولیو جرم شناس ایتالیایی معتقدند که جرم شناسی علم مستقلی نیست و می گویند جرم شناسی جزئی ازجامعه شناسی کیفری و مردم شناسی است اما وئون و لئوته استادان حقوق جزای فرانسه جرم شناسی را به عنوان یک علم مستقل پذیرفته اند.

دیوید دی تولیو جرم شناس ایتالیایی، جرم شناسی را متشکل از مردم شناسی کیفری و سیاست کیفری، جامعه شناسی کیفری و سیاست کیفری توصیف نموده است.

اثر مهم دی تولیو « انسان شناسی جنائی » است. به اعتقاد او « سرشت تبهکاري، یک عامل اساسی مخصوص تبهکاري است ولی البته تمام تبهکاران از جمله بزهکاران اتفاقی اجباراً به این تیپ تعلق ندارند البته افرادي که به این تیپ تعلق دارند جداً مستعد تبهکاري هستند و اگر مرتکب جرم هستند باید آنان را تبهکار خطرناك دانست » . ریشه هاي سرشت تبهکاري بنا به گفته خود دي تولیو اصولاً داخلی است : « جرم زائی پدیدهاي است که به طور کلی به جریانات بیولوژیک، بیوشیمیک، هورمونی، عصبی و روانی مربوط است که گاهی نقش عامل آماده کننده و گاهی نقش عامل تعیین کننده را ایفا می کند.» جنایتکارانی که بر اثر « سرشت تبهکارانه » خود مرتکب جرم می شوند از شخصیت پسیکو پاتیک هستند » (کی نیا، 526 ، 1388 ).

با اینکه دي تولیو بر عامل جرم زائی زیستی تاکید فراوانی دارند، در کتاب انسان شناسی جنایی بزه را پدیده ایی بیلوژي نمی شناسد بلکه به جهات و علل روانی و اجتماعی بزه نیز توجه دارد. به اعتقاد نگارنده اختلاف اساسی بین مفهوم سرشت تبهکارانه دي تولیو و مفهوم لومبوزوئی وجود دارد آنقد آشکار است که درك آن نیازي به اطلاعات علمی در سطح خیلی بالا ندارد آنچه در نظریه دي تولیو حائز اهمیت است مفهوم آستانه است و مقصود این است که هر فرد انسانی می تواند واکنش هاي مجرمانه را از خود بروز دهد منتهی شدت واکنش افراد در برابر یک محرك همیشه به یک اندازه نیست و براي بعضی بسیار خفیف و براي بعضی بسیار شدید خواهد بود. مسلم است که این دو قطب درجات مختلفی وجود دارد.

تیپ شناسی انسان شناختی - روانپزشکی دی تولیو

به نظر می رسد در کاربرد طبقه بندی تیپ شناسی زیستی در جرم شناسی هنوز مشکلاتی وجود دارد و به شرح جزئیات بیشتری نیازمند است. در این زمینه اقای دی تولیو مساعی فراوانی به کاربرد تا دریافت که تیپ های ناتوان که دارای کپسول فوق کلیوی کم کار هستند متمایل به جنایات علیه مالکیت هستند تیپ نیرومند هیپرژنیتال که دارای کپسول فوق کلیوی پر کار هستند متمایل به قاچاق و اعمال خشونت آمیز هستند کسی که دارای پاراتیروئید کم کار است تمایلاتی به نافرمانی، طغیان وهتاکی دارد همچنین مبتلای به فساد غده تیموس به دزدی راغب است. معهذا بسیاری از تبهکای تبهکاران مقام اول برای خود کسب کند .

دی تولیو بزهکاران را به سه گروه تقسیم می کند :

1- جنایتکاران اتفاقی : موضوع شامل افرادی می شود که تحت تاثیر عواملی عمدتا بیرونی به سوی جرم کشانده می شوند . دی تولیو این افراد را به سه گروه فرعی تقسیم می کند :

اتفاقی محض ، مجرم اتفاقی که به مداخله شرایط نامساعد محیطی و عادت مضر دست به ارتکاب جرم می زند و مجرم اتفاقی که در حالات هیجانی و عشقی مرتکب جرم شده است .

2- مجرمان سرشتی : اشخاصی هستند که بر اثر ساختار زیست - روانی مخصوص آمادگی بیشتری برای ارتکاب جرم از خود بروز می دهند که این مورد نیز به سه گروه تقسیم می شوند :

مجرم سرشتی با توجه به تحول پذیری شدید ، مجرم سرشتی پسیونوروتیک و سرشتی پسیکوپاتیک

3- مجرمان بیمار روانی : که باید در بین این دو گروه فرق نهاد :

1- دیوانگان بزهکار که بر حسب تصادف و در پی بروز پدیده های مرضی مرتکب جرم می شوند .

2- جنایتکاران دیوانه یعنی افرادی که از جنایتکاران معمولی هستند و فقط در جنون فرصت مناسب برای ارتکاب جرم می یابند .

جرم شناسی بالینی

هدف جرم شناسی بالینی در درجه‌ی نخست، ارزیابی بزه کار مورد مطالعه از جهات مختلف از جمله آگاهی از تشخیص حالت خطرناک و قابلیت انطباق اجتماعی ، پیش بینی رفتار و اعمال فرد در آینده، قدرت سازگاری او، برنامه ریزی به منظور اندازه‌گیری‌های احتمالی مقدورات برای دور کردن بزه کار از تکرار جرم است. در جریان برگزاری یک گردهمایی بین المللی در سال 1958 در رم، اصول جرم شناسی بالینی توسط « دی تولیو » جرم شناس ایتالیایی بیان شده است:
1) مطالعه روی فرد بزه‌کار و رفتار او از کلیه‌ی جنبه ها ، با استفاده از یک معاینه پزشکی روان شناختی و اجتماعی که ماهیتاً چند بعدی است .
2) ارزیابی شخصیت بزه کار و حالت خطرناک او.
3) به فرمول درآوردن احتمالی برنامه اصلاح و درمان که باید در مورد وی اجراء شود .
4) دنبال کردن اجرای برنامه اصلاح و درمان و کنترل نتایج آن.

زیست شناسی جنایی ( نظریه منحرف سرشتی )

زیست شناسی جنایی نیز امروزه جای خود را در علوم جرم شناسی پیدا کرده است که پاند و دی تولیو معرف آن هستند . نظریه دی تولیو معروف به سرشت تبهکارانه جرم زایی را پدیده ای مربوط به جریان زیستی . شیمیایی . هرمونی و عصبی میداند همچنین سرشت تبهکارانه آمادگی خاص افراد به انجام جرم است که تحقیق در این باره به پیشرفت سیما شناسی جنایی کمک بسیار نموده اما کرچمر و شلدن طبقه بندی جدیدی از بزهکاران ارائه دادند .

مطالعات تحقیقات کروموزمی بر نحوه عمل کرد انسان و وجود ارتباط بین اختلاف کروموزمی با رفتار فرد با کم و زیاد بودن کروموزم X و یا Y دراثر آن بر رفتارهای جنایی از دیگر تحقیقاتی است که در این زمینه به عمل آمده است.

نظریه دی تولیو معروف به سرشت تبهکارانه موید این نکته است که جرم زایی پدیده یی است که به طور کلی به جریانات زیستی، شیمیایی، هورمونی، عصبی و روانی مربوط است. در مقابل گرایش های زیست شناسی پاره یی از دانشمندان به بررسی و مطالعه تاثیر عوامل محیط بر بزهکاری دست زدند.

بعضی از جرم شناسان معتقدند که امروزه مهاجرت های داخلی و بین المللی یکی از دلایل عمده افزایش نرخ بزهکاری به ویژه در میان نسل اول مهاجران است. همچنین پیشرفت و گسترش وسائل ارتباط جمعی از دیگر عوامل بزهکاری است.پخش فیلم های رزمی و جنگی، نشان دادن روش های سرقت و ... هر کدام به نوعی می تواند تاثیری منفی بر کودکان بگذارد و درعین حا ل موجب سوق دادن آن ها به ارتکاب بزه های گوناگون شود.