ریموند گسن ( Raymond Gassin ) متولد 1930 و متوفای 2016 جرم شناس فرانسوی ، استاد دانشکده حقوق علوم سیاسی اکس مارسی سه بود .

جرم شناسی نظری

ریموند گسن (1990) معتقد است که جرم شناسی نظری ، شاخه ای از جرم شناسی است که به تشریح و تبیین عمل مجرمانه، نحوۀ تکوین جرم یا فرایند ارتکاب عمل جنایی و راهکارهای پیشگیری یا کنترل آن می پردازد که در کتاب جرم شناسی نظری نیز به طور مفصل مورد ارزیابی قرار گرفته است.

جرم شناسی نظری به بیانِ « ریموند گسن » ، شاخه ای از جرم شناسی است که موضوع آن تبیین عمل جنایی یا به بیان دقیق تر، بررسی عوامل و فرایند های عمل جنایی است. در جرم شناسی نظری، نظریه های علمیِ جرم شناسی، محور اصلی بررسی و مطالعه قرار می گیرند.

جرم شناسی نظری به عنوان رشته ای علمی در سدۀ نوزدهم در اروپا متولد شد. این رشته به همراه نظریه پردازی لومبروزو درخصوص ارتباط زیست جسمانی انسانها و احتمال بزهکار شدن آنها، به وجود آمد و به تدریج با مطالعات افرادی چون فرّی و گاروفالو به رشد خود ادامه داد. این پیشگامان، برپایه داده های مربوط به چند کشور اروپایی، به تدوین تفسیری کلی از بزهکاری دست زدند و نتایج حاصل از آن را به همۀ انواع جوامع تعمیم دادند. اما کارهای انجام شده پس از آن توسط نژادشناسان، جامعه شناسان و مورّخان، نشان داد که جوامع و فرهنگها دارای اختلافات بسیاری هستند که این تمایز در ساخت الگوهای جرم نیز تأثیر گذارده است. بنابراین، برای ساخت یک الگوی تبیینی کلی، باید از داده های اخذ شده از تمام کشورها یا نمونه هایی که نشان دهندۀ تیپ های مختلف جوامع باشند، استفاده کرد. این رشته، گسترش و بالندگی خود را مرهون ورود رشته هایی چون زیست شناسی، جامعه شناسی، پزشکی، روانپزشکی، آمار، تاریخ و روانشناسی به حوزۀ مطالعه جرم است.

جرم شناسی به عنوان یک علم مرکب دوجنبۀ نظری و کاربردی دارد. جرم شناسی نظری شاخه ای از جرم شناسی است که موضوع آن بررسی عوامل و فرآیندهای عمل جنایی و نظریه های مربوط به تبیین عمل مجرمانه و علل ارتکاب است به عبارتی، بخش علمی مبنایی جرم شناسی محسوب می شود که به مقایسه و ترکیب اطلاعات، داده ها و یافته های مختلف حاصل از مطالعات عملی و میدانی میپردازد. در این شاخه از جرم شناسی، با مطالعات نظری در مورد چرایی ارتکاب جرم و تلاش برای کسب شناخت علمی در مورد ماهیت انسانی اجتماعی پدیده مجرمانه و کنشگران جرم، راه برای حل معمای علل بزهکاری هموار می شود.

درحال حاضر نظریه های تشکیلدهندۀ این جرمشناسی از دو فرض کلی پیروی میکنند. دستهای به دنبال علت شناسی تجربی بزهکاری، جرم را واقعیتی انسانی حقوقی می دانند که تحت تأثیر عوامل فردی-محیطی- وضعی ارتکاب مییابد. در این دسته از نظریات، بزهکار به لحاظ روانشناختی، فیزیولوژیکی و جامعه شناختی با دیگران متفاوت است. بر این اساس، مجرم از سه بعد مطالعه میشود: زیست، روان و محیط. بنابراین مطالعات زیست شناسی جنایی، جامعه شناسی جنایی و روانشناسی جنایی در این حوزه قرار می گیرند.

دستۀ دیگر با عنوان جرمشناسی عمل (رفتار) مجرمانه از اواسط دهه 1980 مطرح شد. در این رویکرد اعتقاد بر این است که انسان مجرم با افراد دیگر تفاوت اساسی ندارد، بلکه به موجب یک سلسله محاسبات و برنامه-ریزیها، از جمله بررسی فرصتهای کنشگری جرم، موقعیت بزه دیده و آماج بزه، نوع سیاست کارگزاران عدالت کیفری و هزینۀ کیفری جرم و … تصمیم به ارتکاب جرم می گیرد.

جرم شناسی نظری به دو دستۀ کلی جرم شناسی عمومی و تخصصی تقسیم می شود. جرم شناسی تخصصی شامل رویکردهای مختلف جرم شناختی درمورد تحلیل، ماهیت و علت جرم است که شامل روانشناسی جنایی، زیست شناسی جنایی و جامعه شناسی جنایی می شود.

جرم شناسی عمومی دربرگیرنده نظریه ها و اصول ناشی از مطالعات میدانی است. موضوع آن، هماهنگ کردن، مقایسه، تطبیق و ترکیب نتایجی است که از علوم دیگری که با جرم سر و کار دارند به وجود می آید. بهعبارت دیگر، جرمشناسی عمومی نتایج رشته های دیگر (رشته های تشکیل دهندۀ جرمشناسی تخصصی) را در برخورد با جرم هماهنگ کرده و به صورت اصول کلی ارائه می دهد.

جرم شناسی عمومی خود به دو دستۀ جرمشناسی کلان و خرد تقسیم می شود. در جرم شناسی کلان عمل جنایی به مثابه “پدیدهای جمعی” تلقی میگردد و در مقیاسی کلان، مانند یک کشور مورد مطالعه قرار می گیرد. در این جرم شناسی، تودۀ جرایم یعنی مجموعه جرایم ارتکابی در زمان و مکان معین و تأثیر شرایط اقتصادی، سیاسی، ساختاری بر نوسانات منحنی بزهکاری، صرف نظر از نوع جرم، بررسی می شود. این بررسیها بر این اساس قرار میگیرند که بین حجم و ساختار بزهکاری یک جامعه و طرز کار آن ارتباط وجود دارد. هدف از این مطالعات، پیشبینی ارتکاب جرایم به منظور برنامه ریزی مادی و انسانی برای کنترل بزهکاری در آینده است.

در مقابل، جرم شناسی خرد به دنبال علت شناسی فردی جرم است و فرایند تصمیم گیری و ارتکاب جرم را با توجه به عوامل خرد شخصی و فردی مورد توجه قرار می دهد. براین اساس، عمل جنایی فقط پدیدۀ توده وابسته به سازمان و عملکرد جامعه نیست، بلکه پدیدهای است که فرد هم در آن نقشی مؤثر ایفا می کند. این جرمشناسی درصدد است تا به مسائلی که در پی بررسی جرم به اعتبار پدیده فردی ایجاد می-شود، پاسخ دهد.

عوامل وقوع جرم

در به وجود آمدن جرم ،عواملی مانند آب و هوا، جمعیت، سیاست، اقتصاد ( رشد اقتصادی، بحران ها، نابرابری ها)، سازمان اجتماعی (شهر سازی، مهاجرت، تحرک، جمعیت ها ...) فرهنگی ( مذهب، خانواده، آموزش، وسایل ارتباط جمعی، ایدئولوژی ها، مواد سمی، الکل، مواد مخدر) و همچنین سیاست جنایی موثرند ( ریمون گسن، 1370ص 116-115).

هنگامى كه تراكم جمعيت از حدى تجاوز كند، افراد بسيار پرخاشجو مى شوند زيرا حداقل سرزمين مدنظر براى شكوفايى شخصى در اختيار آنان نيست. اين فرض بى گمان مى تواند علت افزايش بسيار زياد بزهكارى در مجموعه هاى پرجمعيت حومه شهرهاى بزرگ را توجيه كند (گسن، 1385 ، ص 116).

به طور کلی عوامل موثر در وقوع جرم دو گونه اند:

1- عوامل انسان شناختی

( مانند جنس، سن، عدم تقارن در جمجمه، قیافه، زشتی و زیبایی، نقص خلقت، نوع خون، وضع مزاج، ضعف و قدرت، سوابق بیماری، وضع ترشح غدد، کروموزوم اضافی، ترس، بدبینی، حجب و پررویی، سبک عقلی، فقدان نیروی بیان، اضطراب، عقده ها، محرومیت ها، احساس بودن، آزمندی، عامل ژنتیک و...)

2- عوامل محیطی و اجتماعی

( مانند: خانواده نابسامان، ناسازگاری والدین، سوء رفتار نامادری، کم محبتی، محبت فوق العاده، وضعیت و موقعیت مسکن، آب و هوا، شهر و روستا، حاشیه نشینی، تعارض فرهنگی، مطبوعات و رسانه، صنایع فرهنگی، وضعیت سیاسی، بیکاری، عدالت و نهادهای اجتماعی و ...)( ریمون گسن ، 1370ص 129).

طبقه بندی انواع بزه دیدگان

طبقه بندي بزه ديده شناختي جرائم، يعني بررسي وضع بزه ديده در ساختار جرم طبقه بندي اي كه ريموند گسن در اين مورد در کتاب « جرم شناسی نظری » ارائه داده حاكي است كه از اين لحاظ جرايم چهار نوع هستند:

اول) جرايم عليه بزه ديدگان حقيقي

دوم) جنايات عليه بزه ديدگان اعتباري مانند نظم عمومي، بهداشت و سلامت عمومي و اخلاق حسنه

سوم) جنايات عليه بزه ديدگان بالقوه، مانند رفتار در حالت مستي كه في نفسه قرباني حقيقي ندارد، اما احتمال بروز حادثه ناشي از رانندگي در آن قوي است.

چهارم) جنايات بدون قرباني، يعني اعمال غيراخلاقي كه موجب هيچ خسارت قابل تشخيص براي اشخاص ثالث نيست، مانند فحشا يا استعمال مواد مخدر (28 ،ص 195 ).

به موجب تعريف آقاي گسن در مقاله « روابط میان پیشگیری وضعی و کنترل بزهکاری » ، جنايات بدون قرباني، اعمالي غيراخلاقي هستند كه موجب هيچ خسارت قابل تشخيص براي اشخاص ثالث نيستند .

پيشگيري‌ جرم‌ شناختي‌

استاد گسن‌ پيشگيري‌ درمعناي‌ جرم‌شناسي‌ پيشگيرانه‌ را مجموعة‌ تدابير سياست‌ جنايي‌ به‌ استثناي‌ تدابير معمول‌ به‌ هنگام‌ مداخلة‌نظام‌ كيفري‌ تعريف‌ مي‌كند كه‌ هدف‌ انحصاري‌ يا لااقل‌ اصلي‌ آنها محدود كردن‌ امكان‌ وقوع‌ مجموعه‌اي‌ از اعمال‌ مجرمانه‌، از طريق‌غير ممكن‌ كردن‌، دشوارتر كردن‌ يا كاهش‌ احتمال‌ آنهاست‌ (نجفي‌ ابرندآبادي‌ ۱۳۸۲: ۵۶۹).

ريموند گسن مى گويد : « تدابير پيشگيرى اجتماعى به دليل بيان معروف پيشگيرى بهتر از درمان « كيفر » است، اغلب به مثابه نوشدارو معرفى شده است » .

جرم شناسی پیشگیرانه که ما از آن پیشگیری غیر کیفری (غیرسرکوب گر) تعبیر می کنیم به مثابه وسیله ای تعریف شده است که دولت از آن برای مهار بهتر بزهکاری از طریق حذف یا محدود سازی عوامل جرم زا و نیز مدیریت مناسب و مطلوب محیط های فیزیکی و اجتماعی استفاده می کند که فرصت های مساعد ارتکاب جرایم را فراهم می کند. « گسن » بر این باور است که پیشگیری به آن دست از تدابیری گفته می شود که اساساً از حوزه کیفری (پلیس و دادگستری) خارج باشد لذا پیشگیری کیفری را در حوزه پیشگیری نمی دارند.

انواع‌ پيشگيري‌ عبارتست‌ از پيشگيري‌ ابتدايي‌، ثانويه‌ و پيگيري‌ نوع‌ سوم‌.

در اين‌ مدل‌، پيشگيري‌ ابتدايي‌، شامل‌ سياست‌ها و طرح‌هايي‌ براي‌ پيشگيري‌ از شرايط‌ جرم‌زا طراحي‌ شده‌ است‌. راهكارهايي‌ كه‌ ازطريق‌ زمينه‌هاي‌ اجتماعي‌ و اقتصادي‌ و سياست‌ عمومي‌ تلاش‌ مي‌كند كه‌ بر علل‌ ريشه‌اي‌ ارتكاب‌ جرم‌ تأثير بگذارد. در حقيقت‌ دراين‌ نوع‌ پيشگيري‌، هدف‌ اصلي‌ ايجاد اميدوار كننده‌ترين‌ شرايط‌ براي‌ جامعه‌ پذيري‌ موفقيت‌آميز تمامي‌ اعضاء جامعه‌ است‌نمونه‌هايي‌ از زمينه‌هاي‌ مربوط‌ به‌ دخالت‌ در مرحلة‌ قبل‌ از ارتكاب‌ جرم‌ شامل‌ خانواده‌، آموزش‌ و پرورش‌، مسكن‌، اشتغال‌ وتفريحات‌ مي‌شود(گراهام‌ ۱۹۹۰:۱۲)

پيشگيري‌ ثانويه‌ به‌ طور خاص‌ گروههاي‌ در معرض‌ خطر بزهكاري‌ را مورد توجه‌ قرار مي‌دهد و تدابيري‌ ويژه‌ براي‌ اين‌ گروههامي‌انديشد، مانند تدابير حمايتي‌ از كودكان‌ بي‌ سرپرست‌ يا بد سرپرست‌، كودكان‌ خياباني‌ و…. اين‌ تدابير در مورد گروههاي‌اجتماعي‌ محلي‌ و محدود صورت‌ مي‌گيرد، مانند قانونگذاري‌ براي‌ فرزند خواندگي‌.

و پيشگيري‌ نوع‌ سوم‌، معطوف‌ به‌ پيشگيري‌ از تكرار جرم‌، در خلال‌ اقدامات‌ فردي‌ براي‌ سازگاري‌ مجدد اجتماعي‌ يا خنثي‌ نمودن‌بزهكاران‌ پيشن‌ است‌ (گسن‌: ۱۳۵) مانند پيشگيري‌ از تكرار جرم‌ با استفاده‌ از نيروي‌ پليس‌ يا تدابير مربوط‌ به‌ ضمانت‌ اجراهاي‌قضايي‌ رسمي‌ يا راهكارهايي‌ براي‌ اجتناب‌ از تماس‌ غير ضروري‌ با نظام‌ رسمي‌ قضايي‌.

اين‌ ترتيب‌ تنها به‌ پيشگيري‌ ابتدايي‌ و ثانوي‌ «جرم‌شناسي‌ پيشگيري‌» مربوط‌ مي‌شود و پيشگيري‌ نوع‌ سوم‌، پيشگيري‌ كيفري‌ است‌كه‌ جرائمي‌ را كه‌ قبلاً واقع‌ شده‌ كيفر مي‌دهد و هم‌ تمهيدي‌ براي‌ پيشگيري‌ از تكرار جرم‌ محسوب‌ مي‌شود. اين‌ در حالي‌ است‌ كه‌ اين‌شكل‌ از پيشگيري‌ مورد اعتراض‌ فراوان‌ دانشمندان‌ قرار گرفته‌ است‌. از اينرو مفاهيم‌ جديدي‌ براي‌ پيشگيري‌ قائل‌ شده‌اند. باين‌ترتيب‌ كه‌ پيشگيري‌ غير كيفري‌ را در يك‌ دسته‌ بندي‌ كلاسيك‌ و رايج‌ به‌ پيشگيري‌ اجتماعي‌ كه‌ بيشتر با تأمين‌ حقوق اجتماعي‌،اقتصادي‌ و فرهنگي‌ مردم‌ در سطح‌ جامعه‌ محقق‌ مي‌شود و پيشگيري‌ وضعي‌ كه‌ بايد با رعايت‌ حقوق و آزادي‌هاي‌ مدني‌ و سياسي‌مردم‌ به‌ اجرا گذاشته‌ شود، تقسيم‌ كرده‌اند (نجفي‌ ابرند آبادي‌ ۲۱۳۸۲: ۵۶۹) .

از ديد ديموندگسن‌ برنامه‌هايي‌ كه‌ هدف‌ آنها كاهش‌ فرصتهاي‌ ارتكاب‌ جرم‌ است‌ اصولاً سه‌ شكل‌ به‌ خود مي‌گيرند:
۱ ـ فعاليت‌هاي‌ تبليغاتي‌ مبني‌ بر فراخواندن‌ قربانيان‌ بالقوه‌ بزهكاري‌ در حفاظت‌ بيشتر از خود در مقابل‌ برخي‌ اعمال‌ مجرمانه‌.
۲ ـ احتياط‌هاي‌ ويژه‌ كه‌ افراد يا نهادها (مثلاً بانكها) در تقويت‌ حفاظت‌ از خود در مقابل‌ سرقت‌ بايد اتخاذ نمايد.
۳ ـ سرانجام‌ آنچه‌ كه‌ آمريكائيان‌ «طرح‌ محيطي‌» مي‌نامند؛ يعني‌ رعايت‌ اصول‌ و ترتيب‌هاي‌ شهرسازي‌ و معماري‌ در ساختمان‌هابراي‌ بهبود بخشيدن‌ به‌ مراقبت‌ از مكان‌هاي‌ آسيب‌پذير در مقابل‌ تبهكاران‌ احتمالي‌ (مير خليلي‌ ۱۲۷۸: ۱۳۷).

گسن ، جرم شناسی فرانسوی ، برای پیش گیری چهار معیار در نظر گرفته است :

1- اقدامی پیش گیرنده تلقی می شود که هدف اصلی آن تضمین پیش گیری از بزهکاری یا « انحرافات جرم گونه» باشد ، یعنی اقدام موثر علیه اموال یا فرآیندهایی که در بروز بزهکاری و انحراف ، نقش تعیین کننده و قاطع ایفا می کنند.

2- تدابیر یا اقدام های پیش گیرنده جنبه جمعی دارد ، یعنی مخاطب آن ، کل جمعیت یا گروه یا بخش معینی از آن است .

3- زمانی که هدف اجتناب از انتخاب رفتارهای مجرمانه یا منحرفانه است ، اقدام ها یا تدابیری پیش گیرانه خوانده می شود که قبل از ارتکاب اعمال بزهکارانه یا کج روانه و نه بعد از آن اعمال شوند.

4- و بالاخره ، اگر پیش گیری شامل اعمال تدابیر یا اقدام هایی قبل از ارتکاب هر جرم کیفری یا پیش از انتخاب هر رفتار منحرفانه است ، در آن صورت ، این تدابیر یا اقدام ها نمی توانند مستقیما قهر آمیز و سرکوب گر باشند ، زیرا اعمال سرکوبی کیفری مستلزم آن است که جرمی قبلاً ارتکاب یافته باشد.

پیشگیری وضعی

ريموند گسن‌ معتقد است‌ كه‌ مصاديق‌ و روشهاي‌ علمي‌ پيشگيري‌ از جرم‌، مدت‌هاي‌ مديدي‌ بيش‌از اينكه‌ تحت‌ اين‌ عنوان‌ مشهور شود وجود داشته‌ است‌، به‌ بيان‌ ديگر به‌ نظر مي‌رسد پيشگيري‌ وضعي‌ از جرم‌، عنوان‌ جديدي‌است‌ بر آنچه‌ پليس‌ يا عامه‌ آن‌ را پيشگيري‌ از جرم‌ مي‌نامند (گسن‌ ۱۳۷۰: ۱۴).

بنا به تعریف ریمون گسن از پیشگیری وضعی: «پیشگیری وضعی عبارت است از تغییر در موقعیت هایِ خاصی که احتمال ارتکاب جرم در آن زیاد است، به منظور دشوار کردن، پرخطر کردن یا جاذبه زدایی برای کسانی که قصد ارتکاب جرم دارند».

اختیار

انسان نوعاً دارای اراده و آزادی انتخاب میان نیک و بد و خیر و شر است و این نیرو در اغلب افراد به علت ساختمان جسمی و روحی قوی، در حد اعتدال است. آنچه که مهم است این مسأله است که فقط اعمال ارادی در خور آن هستند که کنش های جنائی را تشکیل دهند. بیمار مبتلا به پارانوئید تحت تأثیر افکار هذیانی و توهمات آزار دهنده دچار سلب اراده شده حتی اگر مسلوب الاراده نگردد حداقل تفکر هذیانی، اراده اش را شکننده می نماید ( گسن، 813 ،ص 13 ).

اختلالات شخصیت بزهکاران

اصطلاح اختلال شخصیت ضد اجتماع توسط روان‌پزشکان و اغلب روان شناسان برای مجرمانی به کار برده می‌شود که در همنوایی با هنجارهای اجتماع شکست خورده‌اند و به قانون احترام نمی‏گذارند و رفتارهایی از خود نشان می‌دهند که به دستگیر شدن آن‏ها منجر می‌شود (گسن ریموند، 1988، ترجمه: کی‌نیا، 1374).