یکی از نظریه هایی نظریه هایی که در چند دهه اخیر در جرم شناسی ظهور کرده ، نظریه فرصت جرم ( Crime opportunity Theory ) است . تفکر حاکم بر این نظریه آن است که به صرف وجود بزهکار و بزه دیده ، جرم واقع نمی شود بلکه باید فرصت و موقعیت مناسب برای ارتکاب نیز فراهم باشد . این همان امری است که ما در فلسفه تحت عنوان فراهم بودن مقتضیات و فقدان موانع می شناسیم .

پس تئوری فرصت از نقش مثبت شرایط زمینه ساز وقوع جرم و نقش منفی عوامل مانع وقوع جرم ، صحبت می کند و مدعی است که افزایش فرصت های ارتکاب جرم ، احتمال وقوع جرایم را هم افزایش داده و برعکس کاهش فرصت های ارتکاب ، احتمال وقوع جرایم را تقلیل می دهد . اصول این نظریه ابتدا توسط کوهن ( .Cohen L. E ) ، کلوگل ( .Kluegel J. R ) و لند ( .Land K. C ) تدوین و ارائه شده ( سلیمی ، 1380) و سپس توسط مارکوس فلسون ( Felson ) و رونالد وی کلارک ( Clarke ) تکمیل شده است .

هر چند که ارائه رسمی این نظریه عمر چندانی ندارد ، اما از آنجا که اساس آن بر مبنای واقعیت های ملموس زندگی انسان گذاشته است ، لذا منطق زیربنای این نظریه ، عمری دیرینه دارد و در واقع مانند بسیاری از واژه های جدید جرم شناسی است که بدون ذکر نام مستقل ، در فرهنگ جوامع وجود داشته و پدران ما طی قرن ها با آن آشنا بوده و در عمل از آن بهره برداری می کردند ( حسینی ، 1384). تاریخ زندگی بشر و تدابیر گوناگون اتخاذ شده جهت مهار فرصت های ارتکاب جرم ، مثبت این ادعاست .

در بررسی مبانی نظریه فرصت ، رد پای سه دیدگاه معروف تبیین جرم به چشم می خورد . هر یک از سه دیدگاه ( دیدگاه فعالیت روزمره ، دیدگاه الگوی جرم و دیدگاه انتخاب معقول ) ، ارتکاب جرم را از زاویه ای بررسی کرده و نهایتا همه به این نقطه مشترک رسیده اند که فرصت های جرم اهمیت فراوانی در وقوع جرم یا پیشگیری از آن دارند .

در بررسی مبانی نظریه فرصت جرم ، رد پای 3 نظریه معروف الگوی جرم، انتخاب منطقی و فعالیت روزمره به چشم می خورد. اصول این نظریه که ابتدا توسط کوهن، کلوگل و لند (Cohen, Kluegel & Land-1981) تدوین و ارایه گردیده بود، توسط فلسون و کلارک (Felson & Clarke-1998) تکمیل شده است.

اصول نظریه فرصت و جرم

فلسون و کلارک در این نظریه 10 اصل را به عنوان اصول نظریه فرصت برشمرده اند:

اصل اول ) فرصت در وقوع تمام جرایم نقش دارد و محدود به یک سری جرایم خاص نیست.

در ابتدای طرح نظریه فرصت ، مصادیق آن بیشتر مرتبط با سرقت و اخاذی بود و بر همین اساس برخی به اشتباه چنین نتیجه گیری می کردند که فرصت ارتکاب جرم فقط در جرایم علیه اموال مصداق دارد ، در حالی که گذشت زمان ثابت کرد که این استنباط صحیح نیست و نظریه فرصت در مورد تمام جرایم قابل صدق است .

بیشترین چالش در برابر تعیم نظریه فرصت را در خصوص جرایم خشونت آمیز عنوان نموده و تردید کرده اند که آیا فرصت در ارتکاب جرایم خشونت آمیز نیز نقش خاصی را ایفا می کند یا خیر . جرم شناسان سال ها جرایم خشونت بار را اقداماتی غیر معقول و بدون برنامه ریزی و احساسی ارزیابی کرده و معتقد بودند که تصمیم یا فرصت در این جرایم جایگاهی ندارند . اما اخیرا شروع به طرح این بحث کرده اند که هر خشونتی توام با شکلی از تصمیم است .

به عنوان مثال ، علل آغاز درگیری و نزاع ممکن است بعدها برای طرفین نزاع یا دیگران احمقانه به نظر برسد ، اما در ابتدا چنین نبوده اند . برای درک این موضوع نیازمند توجه به نقطه نظرات طرفین و تمرکز بر زمان نزاع و درست پیش از ارتکاب آن هستیم . در زمان ارتکاب ، شخص مهاجم ممکن است شکایتی داشته و حمله به منظور جبران بی عدالتی صورت گرفته باشد . یا برهکار ممکن است در صدد حفظ آبروی خود متعاقب توهین به وی باشد . به عنوان مثال ، شما ممکن است جهت پارک اتومبیل خود در کنار خیابان دقایقی را منتظر خروج اتومبیلی از محل پارک باشید . پس از خالی شدن محل پارک با زدن چراغ راهنما و حرکت با دنده عقب قصد پارک کردن در آن محل خالی را داشته باشید که به ناگاه راننده دیگری که تازه از راه رسیده به سرعت اتومبیل خود را در آن محل پارک کند و در مقابل اعتراض شما ، با گستاخی فراوان عمل خود را ناشی از خوش شانسی یا زرنگی و مهارت خود و بی عرضگی شما قلمداد کند و بدینوسیله شخصیت شما را نزد حاضرین خدشه دار نماید و شما را وادار به عکس العمل غیر مودبانه کند و سرانجام منجر به دعوا شود . هر چند که نتیجه بعدا ممکن است احمقانه به نظر برسد اما در زمان شروع نزاع ، وارد شدن در درگیری برای طرفین قابل درک و حیثیتی بوده است .

مطالعات فراوان نشان داده است که می توان با اصلاح ساختار محیطی و شرایط اماکن از ارتکاب جرایم خشونت بار نیز جلوگیری کرد .

مشابه همین امر در مورد جرایم جنسی نیز وجود دارد . فرصتی که منجر به ورود به عنف به منزل اشخاص به قصد سرقت در هنگام شب شده است ، می توان زنان بی دفاع خانه را در معرض تجاوز جنسی قرار دهد . احتمال دارد که کودکان به وسیله بزرگسالانی که به طور روزمره با آنان سروکار دارند ، مورد سوءاستفاده جنسی قرار گیرند و این قبیل متجاوزین نیاز به زمان و شرایطی دارند که مراقبین کودکان در اعمال مجرمانه آنان دخالت نکنند . میزان خشونت های خانوادگی نیز بستگی به وسعت حریم خصوصی خانواده و حضور یا غیبت سایر افراد خانواده و همسایگان دارد . گستردگی مزاحمت ها و تهدیدهای تلفنی نیز به نحوه دسترسی به تلفن و مهارت شخص تماس گیرنده در اختفای هویتش ، بستگی دارد . ابزارهای مزاحم یاب تلفنی در اکثر کشورها بسیاری از این فرصت ها را از بین برده و باعث کاهش فوق العاده در آمار چنین جرایمی شده اند .

مقایسه ایالات متحده با سایر کشورها ، نقش سلاح های گرم را به عنوان ابزارهای تسهیل کننده قتل و تهاجم شدید نشان می دهد . نرخ قتل در ایالات متحده چند برابر انگلستان و سایر کشورهای اروپایی است . به نظر کارشناسان ، بالاتر بودن نرخ قتل در آمریکا ناشی از دسترسی به سلاح گرم است و این امر به معنی آن است که با وجود اسلحه ، فرصت انجام حمله سریع و کشنده به وجود خواهد آمد ، حتی اگر قربانی از نظر جسمانی قوی تر از مهاجم باشد .

نرخ خرید و فروش مواد مخدر و فساد نیز وابسته به فرصت است . به عنوان مثال ، فروشندگان مواد مخدر به دنبال تهیه آپارتمان در مجتمع هایی هستند که فاقد مدیر باشد . این برهکاران بر اثر تجدید نظر در طراحی مجتمع های مسکونی ، اصلاح سیستم مدیریت مجتمع ها و حضور واحدهای گشت پلیس ، از فروشگاه ها به پارک ها و مراکز خرید که فرصت بیشتری را جهت بزهکاری در اختیار آنان قرار می دهد ، رانده شده اند . فحشای خیابانی در برخی از مناطق با روان کردن عبور و مرور وسایط نقلیه و از بین بردن ازدحام در حاشیه خیابان ها کنترل شده است .

در مورد اهمیت فرصت در کلاهبرداری و جرایم یقه سفیدی نیز مطالعاتی انجام شده است مثلا ارائه اظهارنامه های مالیاتی ، پرداخت مالیات را آسان کرده و از آمار جرایم مالیاتی کاسته است . مطالعات انجام شده در سوئد معلوم کرده که با مرتبط ساختن رایانه های مختلف حاوی اطلاعات در مورد درآمد اشخاص ، فرصت تقلب مالیاتی ( از طریق کمتر نشان دادن درآمد مشمول مالیات ) ، کاهش پیدا می کند . در استرالیا ، کلاهبرداری از فروشگاه ها از طریق استرداد کالاهای خریداری شده ، از طریق تنظیم و اجرای قواعد بهتری برای بازگرداندن کالاها ، کاهش یافته است . پیش بینی امضاهای متعدد در ذیل اسناد و نظارت حسابرسان مستقل ، به پیشگیری از اختلاس در سازمان ها کمک می کند . حتی تقلب در مزایده ها نیز می تواند با تغییر مقررات مربوط به مزایده ها و نظارت بر آنها کاهش یابد .

در مجموع ، این افسانه که فرصت فقط در مورد سرقت و جرایم علیه اموال مصداق دارد ، به سرعت به وسیله جرم شناسان محیطی که مطالعات خود را در زمینه گسترده ای از جرایم توسعه می دهند ، در حال ابطال است . هیچ طبقه ای از جرایم وجود ندارد که در آن فرصت نقشی را بازی نکند ( فلسون و کلارک ، 1998 ، ص 12).

اصل دوم ) فرصت های جرم بسیار خاص هستند و نباید تصور کرد که فرصت مربوط به یک جرم به سایر جرم ها نیز تعمیم پیدا می کند.

نباید تصور کنیم که فرصت مربوط به یک جرم به سایر جرم ها نیز تعمیم پیدا می کند . در واقع ، قضیه درست برعکس است . فرصت های جرم نوعا مخصوص یک بزه و یک بزه دیده و زمان و مکان خاصی هستند . بزهکار ممکن است در جستجوی مالی برای سرقت در طول یک خیابان خلوت قدم بزند و برایش فرقی نداشته باشد که فرش بدزدد یا زیورآلات ، از مغازه بدزدد یا از منزل . حتی در صورت سرقت از منزل ، ممکن است بزهکاری علاقمند به سرقت وجه باشد در حالی که دیگری دنبال وسایل الکترونیکی بگردد و سایرین فقط جواهرات بدزدند .

سارقان مختلف خودرو ، جرم مشابهی را انجام می دهند اما هدف های آنان بسیار متفاوت است و روش های ارتکاب آنان نیز با یکدیگر متفاوت است .

فرصت ارتکاب باید برای هر دسته از جرایم به طور جداگانه ارزیابی شود . بنابر این ، سرقت از دفاتر پست ، بانک ها ، عابرین پیاده یا صف بلیت سینما ، از منظر نظریه فرصت جرایم مختلفی محسوب می شوند زیرا شیوه ارتکاب و همچنین روش های کاهش فرصت و مهار آنها متفاوت است . حتی هر یک از این دسته ها نیز هر کدام به چند گروه قابل تقسیم هستند . بنابر این سارقین داخل بانک باید از کف زن ها تمایز داده شوند .

از آنجا که جرایم با یکدیگر تفاوت دارند ، روش کاهش فرصت ارتکاب آنها نیز بسیار ویژه است . به عنوان مثال ، گماردن نیرو جهت صدور قبض در درب ورودی پارکینگ عمومی ، می تواند در کاهش فرصت سرقت اتومبیل موفق باشد . اما این کار ممکن است تاثیر کمتری بر کاهش سرقت وسایل از داخل خودروهای پارک شده داشته باشد . تجهیزاتی که از سرقت خود اتومبیل جلوگیری می کنند ضرورتا از شکستن شیشه خودرو و سرقت رادیوی آنها جلوگیری نمی کنند . قفل هایی که از سرقت منزل جلوگیری می کنند ، تاثیری بر سرقت وسایل بر جای گذاشته شده در حیاط پشتی یا پارکینگ منزل ندارند ( فلسون و کلارک ، 1998 ، ص 14).

اصل سوم ) فرصت ها جرم تقارن زمانی و مکانی دارند و در محله های مختلف به طور متفاوتی توزیع شده اند.

این واقعیت که اشخاص و اموال در سطح شهرها پخش شده اند ، به این معنی نیست که فرصت های ارتکاب نیز به طور مساوی در سطح هر شهر توزیع شده باشد ، بلکه برعکس ، فرصت های جرم در محله های مختلف به طور متفاوتی توزیع شده اند . موارد زیر را می توان از دلایل بروز این تفاوت ها برشمرد :

- بسیاری از اشخاص و اموال به دلیل خصوصیات خاص خود ، آماج مناسبی برای حمله مجرمانه نیستند ( مثلا جوان قوی و ورزشکار آماج مناسبی برای جرم زورگیری به شمار نمی رود ).

- بسیاری از مکان ها برای وقوع جرم مناسب نیستند ( مثلا اماکنی که در ورودی و خروجی های آنها کنترل دقیق صورت می گیرد ، آماج مناسبی برای سرقت نیستند ).

- یک مکان خاص ممکن است در یک زمان برای جرم مطلوب باشد و در زمان دیگر نباشد ( مثلا به سبب ازدحام و احتمال دستگیری ).

- اشخاصی که ممکن است مانع از وقوع جرم شوند ، مانند صاحبخانه ها ، دربان ها ، ماموران پذیرش هتل ، یا مامورین محافظ ، در همه جا حضور یکنواخت ندارند ، لذا ارتکاب جرم در برخی جاها راحت تر و در جاهای دیگر دشوارتر و پرخطرتر است .

- بزهکاران بالقوه نمی توانند در همه جا حاضر باشند و فقط امکان حضور در برخی مکان ها را دارند .

یک سارق زورگیر خیابانی ممکن است در طول روز یا هنگام غروب آفتاب قادر به حمله به یک قربانی ضعیف باشد ، به شرطی که بتواند فرصتی را به دست آورد و اشخاص دیگری در محل حاضر نباشند . اما برای حمله به یک قربانی قوی تر ، وی به زمان تاریک تر یا حمله ای شدیدتر نیاز دارد . یک سارق منزل می تواند در طول روز خیابان خلوتی را پیدا کند و دری را با ضربات لگد بشکند اما هنگام شب باید خیلی ساکت عمل کند .

در واقع ، توزیع زمانی و مکانی مردم و اموال بسیار متغییر است و زمینه را برای ارتکاب جرم در زمان ها و مکان های معین آماده می کند که چرا در یک اجتماع شلوغ و دارای فعالیت روزمره ضرورتا جرم در هر جا و هر زمانی اتفاق نمی افتد و مستلزم تقارن خاص زمانی و مکانی است .

اصل چهارم ) فرصت های جرم به فعالیت های روزمره وابسته هستند. مثلاً همان طور که فروشندگان سیار به دنبال جاهای پر رفت و آمد هستند، جیب برها و کیف قاپ ها و برخی دیگر از بزهکاران نیز شلوغی را می پسندند.

همان گونه که فروشندگان سیار مواد غذایی و نوشیدنی ، دنبال جاهای شلوغ و پر مشتری هستند ، جیب برها و کیف قاپ ها و برخی دیگر از بزهکاران نیز شلوغی را می پسندند . بقیه بزهکاران علاقه بیشتری به مکان های خلوت دارند . به عنوان مثال ، هجوم مردم به محل کار ، موقعیت مناسبی را در اختیار سارقین منازل قرار می دهد تا از غیبت ساکنین سوءاستفاده کرده و اموال آنان را مورد دستبرد قرار دهند . هجوم کارکنان مراکز تجاری و صنعتی در هنگام شب و روزهای تعطیل از محل کار به منازل ، زمینه را برای استفاده سارقین این اماکن از موقعیت مهیا می کند . کسانی که از مترو برای سفرهای مرتبط با جرم استفاده می کنند ، به جاهایی می روند که می شناسند ، از خطوطی استفاده می کنند که بلدند و هدف های خود را در طول راه یا مقصدهای آشنا دنبال می کنند .

نظریه الگوی جرم ، جابجایی برهکاران را توصیف می کند . بزهکاران از خانه به محل کار و از آنجا به محل تفریح می روند و سرانجام به خانه بر می گردند . در اطراف هر یک از این سه گره و در طول هر سه گذرگاه ، بزهکاران در جستجوی فرصت های جرم هستند . آنها ممکن است این فرصت ها را در فاصله نزدیکی از محل گذر خود پیدا کنند و معمولا از منطقه ای که آن را می شناسند ، فراتر نمی روند . سئوال تعیین کننده ای که باید پاسخ داده شود ، این است که کدام فعالیت ها و شرایط همجوار و کدام ها جدا از هم هستند . بنابر این تاسیس دبیرستان در کنار فروشگاه بزرگ و مرکز خرید ، کش رفتن وسایل و خابکاری و غیبت از مدرسه را ایجاد خواهد کرد . مجاورت دو مدرسه با دانش آموزان همسن ، ممکن است دعوای روزمره بین دانش آموزان را ایجاد کند در حالی که همجواری دو مدرسه با دو مقطع متفاوت ، ضرب و شتم دانش آموزان جوانتر توسط دانش آموزان مسن تر را در پی خواهد داشت .

اصول نظریه الگوی جرم برای تهیه نقشه موقعیت جرایم سریالی و سپس تعیین محل کار و زندگی مجرم احتمالی مورد استفاده واقع می شود . این پیش بینی جغرافیایی به تنگ تر کردن دایره مظنونین احتمالی و دستگیری مجرمین کمک کرده و نشان می دهد که بسیاری از جرایم غیر عادی می تواند از الگوهای بسیار عادی پیروی نماید ( فلسون و کلارک ، 1988،ص16).

اصل پنجم ) ارتکاب یک جرم، فرصت را برای جرائم دیگر مهیا می کند. مثلاً ورود به خانه برای سرقت می تواند منجر به صدمه زدن و یا تجاوز جنسی به ساکنان منزل نیز بشود.

با ارتکاب یک جرم ، بزهکار به سادگی و به دلیل فرصت هایی که در طول ارتکاب جرم پیش آمده ، به طور ناخواسته به ارتکاب جرایم دیگر نیز کشیده می شود . بهترین مثال در این مورد ورود به منزل به قصد سرقت است که می تواند در همان محل چند جرم دیگر را ایجاد کند از جمله تهدید با اسلحه ، ایراد صدمه یا تهاجم جنسی نسبت به ساکنین منزل . ارتکاب یک سرقت نیز جرایم دیگری را ایجاد می کند مانند خرید و فروش یا اختفای اموال مسروقه یا استفاده متقلبانه از کارت اعتباری سرقتی . بالاخره ، هنگامی که بیش از یک بزهکار وجود داشته باشد ، درگیری آنها بر سر تقسیم اموال مسروقه می تواند به سهولت به جنایت منجر شود .

هر جرمی می تواند موجب بروز خشونت میان شرکای جرم شود ، زیرا آنان نمی توانند برای حل اختلافات فی ما بین ناشی از جرم ، به دادگاه های دادگستری مراجعه کنند ، بلکه ناچارند شخصا اختلافات خود را با روش های مخصوص به خود ، حل و فصل کنند .

اختفای هر جرم ، بزهکاران را در خطر ارتکاب اعمال غیر قانونی دیگر قرار می دهد . در موارد زیادی سارق یا متجاوز جنسی به دلیل شناخته شدن توسط بزه دیده ، اقدام به قنل وی می کند . حتی برخی موارد خیلی جزئی مانند تخلفات رانندگی ممکن است شخص متخلف را وادار به افزایش سرعت برای جلوگیری از افشای تخلف و جریمه شدن توسط پلیس کند ، همین اقدام ممکن است منجر به تصادف منجر به جرح یا قتل شود که مجازات های شدیدتری دارد .

نه تنها بسیاری از جرایم خرد می توانند منجر به جرایم مهم شوند ، عکس آن نیز صادق است . یعنی ممکن است مرتکبین جرایم مهم در کنار جرم اصلی جرایم خفیف تر دیگری را مرتکب شوند . مثلا متجاوزین جنسی ممکن است اموال قربانیان خود را نیز چپاول کنند یا کسانی که بسته های بزرگ مواد مخدر را می فروشند ، ممکن است مقداری از آن را خودشان مصرف کنند .

به علاوه ، برخی جرایم خرد برای جرایم مهم تر پوشش ایجاد می کنند . پرسه زدن ، ولگردی ، خرید و فروش غیرقانونی و خرده فروشی مواد مخدر همگی می توانند پوشش برای جیب بری ، فروشندگی کلان مواد مخدر و پاییدن مردم برای سرقت اموالشان بوده و جرم اصلی مورد نظر را از دید سایرین پنهان سازند . نظیه انعطاف صفر و نظریه پنجره های شکسته بر اهمیت برخورد با جرایم خرد برای پیشگیری از جرایم بزرگتر بعدی ، تاکید دارند و برهمین اساس است که بسیاری از قوانین کیفری به منظور بازدارندگی از جرایم مهم از طریق مجازات جرایم خفیف تر ، وضع شده اند ، زیرا در برخی از موارد ، جرایم خرد به راحتی گسترش یافته و آثار زیانباری را به ارمغان می آورند . به عنوان ، رسم یک نقاشی مستهجن بر روی دیوار خیابان شاید مستقیما منجر به تجاوز جنسی ، قتل و آدم ربایی نشود اما ، وجود صدها تکه تصویر مستهجن در یک منطقه بسیار کوچک می تواند به تخریب کنترل اجتماعی کمک کرده و زمینه ساز جرایم بسیار مهم تر بعدی باشد .

نظریه پنجره های شکسته ادعا می کند که ازدیاد جرایم خرد می تواند موجب تباهی یک محله شود . یعنی با احساس اینکه کنترل اجتماعی تنزل پیدا کرده است ، بزهکاران از خارج از منطقه به آن وارد می شوند و کنترل امور را به دست می گیرند ( فلسون و کلارک ، 1998 ، ص 19).

اصل ششم ) برای از محصولات، فرصت های وسوسه انگیز بیشتری را تولید می کنند. مثل پول نقد که سوژه مناسبی برای سرقت است.

هنگامی که از میلی ساتن ( Willie Sutton ) ، سارق معروف بانک در آمریکا سئوال شد که جرا به بانک ها دستبرد می زند ، پاسخ داد : " چون در بانک پول است " . پول نقد سوژه مناسبی برای سرقت است چون برای تبهکاران ارزش فراوانی دارد و عموما وجه نقد قابل تبدیل به اموال دیگر است . مدل ویوا ، الگوی خوبی برای ارزیابی اینکه چه چیزهایی اهداف بهتری برای جرم محسوب می شوند ،به شمار می رود . به عنوان مثال ، دستگاه های نمایش ویدیویی اهداف بسیار خوبی هستند زیرا قیمت بالا و ماندگاری کمتری دارند . ویدیوها نیز در بسیاری از منازل قابل مشاهده و دسترسی هستند . مثال های متعدد زیادی از این تولیدات داغ وجود دارد ، نمونه های زیر به خصوص در خصوص احتمال سرقت قابل توجه هستند :

- تحقیقات انجام شده در بسیاری از کشورها از جمله تحقیقات اخیر وزارت کشور انگلستان ، نشان داده است که مدل های خاصی از ماشین ها بیشتر از سایر مدل ها در معرض خطر سرقت قرار دارند .

- در گذشته در کشورهای اروپایی کامیون های حامل سیگار و مشروب احتمال بیشتری داشت که ربوده شوند اما در حال حاضر کامیون های حامل وسایل الکترونیکی نیز مورد هدف قرار می گیرند .

- مطالعات انجام شده در مورد سرقت توسط کارکنان و کش رفتن اجناس توسط مشتریان ، هر دو به نحوی هماهنگ نشان داده است که برخی کالاها در مقایسه با کالاهای دیگر ، بیشتر مورد دستبرد واقع می شوند .

- سارقان منازل به دنبال پول نقد ، جواهرات و کالاهای الکترونیکی هستند . همانگونه که در بالا عنوان شد ، افزایش وسایل الکترونیکی سبک وزن در خانه ها به عنوان بخشی از علت افزایش اساسی سرقت از منازل به شمار می رود .

این فهرست مختصر نشان می دهد که محصولات داغ ممکن است به تبیین الگوی بسیاری از انواع سرقت و همچنین امواج جرم و افزایش جرایم کمک کنند . این محصولات همچنین ممکن است قربانی شدن مجدد را توضیح دهند مانند مواردی که شخصی با مدل مشخصی از ماشین به کرات مورد سرقت واقع می شود یا هنگامی که فروشگاه های دارای کالاهای جذاب ، مکررا مورد سرقت واقع می شوند .

ما می دانیم چه تولیداتی جاذب هستند ، اما در مورد این که چرا جاذب جرم هستند ، چیز زیادی نمی دانیم . مطالعاتی لازم است تا درک شود که چرا برخی از تولیدات بیشتر از دیگران جاذبه برای جرم دارند . همچنین لازم است مطالعاتی انجام شود تا خواص جرم زایی تولیدات جدید روشن شود .

چنین تحقیقی کاربردهای زیادی در امر پیشگیری خواهد داشت که برخی از آنها در مورد تغییر در طراحی محصول خواهد بود که یا داوطلبانه توسط کارخانه ها صورت گرفته یا توسط دولت الزامی شود . به عنوان مثال ، استفاده از رادیوهای دارای کد امنیتی ، سرقت رادیوی ماشین ها را تا حد زیادی کاهش داده است . اگر مصرف کننده گان متفاوت بودن خطر سرقت در محصولات مختلف را بدانند ، اقدام به استفاده از محصولاتی خواهند کرد که با امکانات امنیتی بیشتری ساخته می شوند . تغییر در تقاضا ، عرضه کنندگان را به سوی عرضه محصولات قابل قبول تر سوق خواهد داد . به علاوه ، فروشندگان جزء نیز تشویق خواهند شد که مطالعات دقیق تری در مورد اموال مفقود شده انجام دهند تا در تدابیر امنیتی خود به جای تمرکز بر کل کالاها ، بر اقلام پرخطرتر تمرکز کنند و به این ترتیب با صرف هزینه کمتر بیشترین کارآمدی را کسب نمایند . تحقیقات در مورد محصولات داغ همجنین به اقدامات پلیس در پیشگیری وضعی کمک خواهد کرد ( فلسون و کلارک ، 1998 ، ص 21 ).

اصل هفتم ) تحولات اجتماعی و فنی فرصت های جدید جرم را ایجاد می کنند. به عنوان نمونه، افزایش کار زنان در خارج از منزل یا افزایش کالاهای با دوام و سبک، فرصت جرم بیشتری را ایجاد می کند.

فناوری متناوبا محصولات جدیدی را تولید می کند ، اما بسیاری از این محصولات برای سرقت مناسب نیستند ، زیرا بازار عمومی ندارند یا استفاده از آنها دشوار است . حتی محصولات قابل سرقت نیز اغلب دوره زمانی دارند و مدت زیادی برای سرقت جذابیت ندارند .

برابر مطالعات انجام شده ، کالاهای تولیدی در بازار معمولا یک دوره چهار مرحله ای را سپری می کنند :

1- مرحله اختراع

2- مرحله تکامل

3- مرحله بازار عمومی

4- مرحله اشباع

در مرحله اختراع ، محصول به گروه خاصی از مصرف کنندگان فروخته می شود . محصول ممکن است از نظر قیمت گران بوده و استفاده از آن دشوار و ظاهر آن نیز نسبتا سنگین و زمخت باشد . این امر پایین بودن موارد سرقت رایانه های نسل اول را توضیح می دهد . ویدیوهای خانگی اولیه هم فیلم های خاصی را نمایش می دادند و قابلیت پخش فیلم های متنوع ویدیو فروشی ها را نداشتند . پس انگیزه ای برای سرقت آنها وجود نداشت .

در مرحله اختراع ، دزدی ها بیشتر دزدی صنعتی و تکنولوژی است که صاحبان صنایع از هم دیگر انجام می دهند .

در مرحله تکامل ، محصولات با انجام اصلاحات لازم به اشیایی تبدیل می شوند که استفاده از آنها آسان تر و قیمت شان نیز ارزانتر و ابعادشان جمع و جورتر باشد . در نتیجه ، بیشتر مردم یاد می گیرند که چگونه باید از آنها استفاده کنند و یک نمونه از آن را نیاز دارند و بنابر این دزدان نیز نسبت به آن توجه پیدا می کنند . این درست چیزی است که هنگامی که رایانه های رومیزی شایع شدند و نماشگرهای ویدیو و دستگاه های سی دی خوان افزایش پیدا کردند ، اتفاق افتاد .

در مرحله بازار عمومی تنوع محصول بیشتر می شود و دستگاه های زیادی فروخته شده و سارقین بومی می شوند .

در مرحله اشباع بسیاری از افراد متقاضی محصولات هستند ، نمونه ای از آن را در اختیار دارند و سرقت کاهش می یابد . به عنوان مثال ، در حال حاضر ، نمایشگرهای ویدیویی و لوح های فشرده بسیار رایج و نسبتا کم قیمت هستند و سود اندکی برای سارقین دارند ، ماشین های حساب فقط چند هزار تومان قیمت دارند و اکثرا اگر آن را با وجود باز بودن درب روی میز خود بگذارید ، کسی آن را سرقت نخواهد کرد .

بسیاری از محصولاتی که زمانی امواج جرم را تغذیه می کردند ، اکنون در مرحله اشباع هستند و جاذبه کمتری برای سارقین دارند . به همین ترتیب ، با هر اختراعی ، محصولات جدید در همین چرخه وارد می شوند . به علاوه ، اقلام با ارزش مانند کیسه هوای ماشین ها و رایانه های قابل حمل ، اهداف با ارزش جدیدی برای سرقت آسان را تشکیل می دهند ( فلسون و کلارک ، 1998 ، ص 23).

تحول در فعالیت ها نیز نرخ و نوع جرایم را تحت تاثیر قرار می دهد . مثلا افزایش کار زنان در خارج از منزل یا افزایش کالاهای با دوام و سبک ، فرصت جرم بیشتری را ایجاد می کند . افزایش استفاده از اتومبیل قلمرو مجرمین غارتگر را توسعه داده است . میلیون ها اتومبیل که بدون محافظ در خیابان ها رها شده اند ، فرصت های زیادی را در اختیار سارقین قرار می دهد ( نجفی ابرند آبادی ، 1383). با وجود افزایش شمار خودرو ، این محصول هنوز به مرحله اشباع نرسیده است ، بنابر این ، سرقت خودرو کماکان برای سارقین مطلوبیت خواهد داشت .

اصل هشتم ) جرم می تواند از طریق کاهش فرصت ها پیشگیری شود.

اگر این واقعیت که کاهش فرصت ها به پیشگیری از جرم کمک می کند ، وجود خارجی نداشت ، هیچ کس به خود زحمت نمی داد که احتیاط های روزمره مانند قفل کردن درب اتومبیل و منازل ، نگهداری پول در محل های امن ، آموزش کودکان برای دوری از غربیه ها و مراقبت از منزل همسایه ها در غیاب آنها را ، انجام دهد . در حقیقت ، ما به حکم عقل این دوراندیشی ها را در طول زندگی روزمره خود انجام می دهیم .

این اعمال ممکن است خطر حمله مجرمانه را به دیگران منحرف کند . برای اجتناب از این امر و به منظور نیل به کاهش های کلی در خطر جرم ، باید فعالیت های گسترده تری برای کاهش جرم به وسیله پلیس ، دولت و سایر نهادها ، انجام شود . این قبیل تفکرات راهبردهایی را در مورد پیشگیری از جرم ایجاد کرده است . مانند : پلیس مبتنی بر حل مساله ، معماری فضای قابل دفاع ، پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی و بالاخره پیشگیری وضعی از جرم .

به رغم تفاوت های موجود در دیدگاه های فوق ، همه آنها به دنبال کاهش فرصت های جرم برای اهداف ، مکان ها و دسته های خاصی از بزه دیدگان هستند و هر یک از آنها با پیشگیری از انواع خاصی از جرم سروکار دارند . هیچیک از این چهار نظریه در صدد اصلاح شخصیت افراد نیستند و همگی در پی انسداد جرم از راه های عملی ، طبیعی و آسان با هزینه های اندک اجتماعی و اقتصادی هستند ( فلسون و کلارک ، 1998 ، ص 25 ).

اصل نهم ) کاهش فرصت ها معمولاً منجر به جابه جایی جرم نمی شوند .

ادها شده که همه تدابیر کاهش فرصت جرم ، یک ایراد اساسی دارند و آن این است که از جرم پیشگیری نکرده بلکه آن را به اطراف منتقل می کنند . اصولا جا به جایی جرم از پنج طریق متصور است :

1- جرم از یک موقعیت به موقعیتی دیگر منتقل شود ( جا به جایی جغرافیایی )

2- جرم از یک زمان به زمان دیگر منتقل شود ( جا به جایی موقت )

3- جرم از یک هدف به هدف دیگری منتقل شود ( جا به جایی در هدف )

4- یک روش ارتکاب جرم به روش دیگری تبدیل شود ( جا به جایی تاکتیکی )

5- یک نوع از جرم با نوع دیگری جایگزین شود ( جا به جایی نوع جرم ) ( صفاری ، 1381 ).

طرفداران نظریه جا به جایی جرم به نمونه هایی از جا به جایی جرم استناد می کنند . به عنوان مثال ، درست پس از تولید قفل های جدید اتومبیل در سال 1971 در انگلستان ، اتومبیل های قدیمی که این قفل ها قابل نصب روی آنها نبود ، سرقتشان رو به افزایش گذاشت . از آنجا که پیدا کردن این اتومبیل ها برای بزهکاران راحت بود ، این جا به جایی چندان عجیب نبود .

اما مطالعات فراوان نشان داده است که جا به جایی یا اصلا واقع نمی شود و یا در حد بسیار محدودی واقع می شود . مثال های زیر از جمله این نمونه ها هستند :

- فرآیند جدید احراز هویت در کشور سوئد ، کلاهبرداری از طریق چک را بسیار کاهش داده است و این در حالی است که هیچ گونه نشانه ای در مورد جا به جایی جرم به جرایم مشابه و جایگزین ، دیده نشده است .

- گسترش شیوه سخت کردن هوف که در بانک های استرالیا انجام شد ، نرخ سرقت از بانک ها را کاهش داد بدون اینکه افزایشی در نرخ سرقت از سایر اماکن روی دهد .

- اقدام شورای محل در اصلاح روشنایی خیابان ها در یک محله قدیمی در ناحیه میدلندز انگلستان ، موجب کاهش جرم شده و جرایم مذکور به محله های دیگر شهر جا به جا نشده است .

- بهبود روشنایی و چیدمان مجدد دکه ها در مغازه های تحت پوشش طرح در بیرمنگام انگلستان ، سرقت ها را به طور اساسی کاهش داد ، اما هیج مدرکی از جا به جایی جرم به بازارچه های مجاور به دست نیامد .

- به دنبال اقدامات موفقت آمیز در خصوص کنترل روسپیگری خیابانی در محله فینسبوری پارک لندن از طریق بستن خیابان و تشدید اقدامات پلیسی ، مدارک اندکی در مورد جا به جایی روسپی ها به محل های مجاور به دست آمد . براساس گفته محققینی که این تحقیق را انجام دادند ، بسیاری از زنانی که در خیابان های محله فینسوری پارک کار می کردند ، عمیقا آلوده به روسپیگری نشده بودند . بسیاری از این زنان دیده بودند که روسپیگری راه نسبتا راحتی برای تشکیل یک زندگی است . هنگامی که شرایط تغییر گیدا کرد و آنان تحت تاثیر قرار گرفتند ، مشاهده شد که بسیاری از آنان از این کار دست برداشتند .

این نمونه ها و مثال های دیگر قویا ثابت می کنند که جا به جایی گاهی اوقات اصلا اتفاق نمی افتد یا کاملا کمتر از حد تصور واقع می شود . این نتیجه گیری ، حاصل سه تحقیق متفاوت در مورد جا به جایی است که توسط پژوهشگران در کانادا ، آمریکا و هلند انجام شده است . تحقیق دیگری که برای وزارت دادگستری آلمان انجام شده است ، خیلی جدید و جامع است . این تحقیق بیانگر آن است که در 22 مورد از 55 مطالعه انجام شده هیچ مدرکی در مورد وقوع جا به جایی به دست نیامده است . در 33 مطالعه باقیمانده انجام شده ، که در آنها مدارکی در مورد جا به جایی به دست آمد ، به نظر می رسید که فقط برخی از جرایم جا به جا شده اند . در هیج موردی تعداد جرایم جا به جا شده با جرایم پیشگیری شده ، برابر نبوده است ( فلسون و کلارک ، 1998).

در مجموع ، جا به جایی همواره تهدیدی برای پیشگیری از جرم است ، اما دلایل نظری قوی برای این باور وجود دارد که جابجایی کاملا قابل حل است . به علاوه ، مطالعات انجام شده در مورد جابجایی نشان می دهد که حتی در مواردی که جا به جایی واقع می شود ، ممکن است جرم اصلا به نتیجه نرسد .

اصل دهم ) کاهش متمرکز فرصت می تواند سبب کاهش مضاعف شود.

به رغم اینکه جابجایی در حدی نیست که زمانی تصور می شد ، مطالعات مربوط به جابجایی نتایج جدیدی را نشان داده است . این مطالعات نشان می دهد که برخی موارد جابجایی وارونه واقع می شود . یعنی اثر بازدارنده اقدامات پیشگیرانه به موارد دیگر نیز تسری پیدا می کند . مثال های زیر این امر را توضیح می دهد :

- پس از نصب دوربین های مدار بسته در سه پارکینگ اتومبیل دانشگاه سوری لندن ، جرم نه تنها در آ سه پارکینگ ، بلکه در پارکینگ دیگری هم که تحت کنترل دوربین ها نبود ، کاهش پیدا کرد .

- با نصب دوربین های مدار بسته در پنج اتومبیل متعلق به ناوگان شماره 80 در شمال انگلستان ، خرابکاری دانش آموزان مدارس نه تنها در اتوبوس های دارای دوربین ، بلکه در اتوبوس های دیگر هم کاهش پیدا کرد ( نکته جالب این است که سه اتوبوسی هم که دوربین داشتند ، دوربینشان ماکت بود ، نه دوربین واقعی ).

- متعاقب نصب برچسب الکترونیکی جلوگیری از خروج غیر مجاز روی کتاب های کتابخانه یک دانشگاه در ویسکانسین کانادا ، نه تنها سرقت کتاب ها در آن کتابخانه کاهش پیدا کرد ، بلکه سرقت نوارهای ویدیویی و سایر اقلامی که فاقد برچسب مذکور بودند نیز تقلیل پیدا کرد .

- پس از آنکه ، یک فروشنده اقساطی لوازم الکترونیک در نیوجرسی آمریکا رووشی را برای شمارش روزانه لوازم با ارزش در انبار خود ابداع کرد ، نه تنها سرقت این کالاها تقلیل پیدا کرد بلکه کالاهایی هم که روزانه شمارش نمی شدند ، سرقتشان کاهش یافت .

- بعد از نصب دوربین های مربوط به چراغ قرمر در تقاطع های خاصی از استرات سیلد ، نه تنها در چهار راه ها مردم کمتری از چراغ قرمر عبور می کردند ، بلکه در سایر تقاطع های مجاور نیز عبور از چراغ قرمز کاهش یافت .

- در سال 1984 ، اجرای مجموعه ای از تدابیر پیشگیری وضعی از سرقت در منطقه کیخولت منچستر انگلستان ، سرقت را در کل منطقه نیز کاهش داد .

- پس از تولید و نصب سیستم ردگیری خودرو ها در شش شهر بزرگ آمریکا ، آمار سرقت نه تنها در مورد خودروهایی که دارای این سیستم بودند ، بلکه در مورد سایر اتومبیل ها نیز کاهش پیدا کرد ( فلسون و کلارک ، 1998 ، ص 30).

از مجموع این اصول می توان چنین عنوان کرد که تفکر حاکم بر این نظریه آن است که به صرف وجود بزهکار و بزه دیده، جرم واقع نمی شود؛ بلکه باید فرصت و موقعیت مناسب برای ارتکاب نیز فراهم باشد. بنابراین، نظریه فرصت از نقش مثبت شرایط زمینه ساز وقوع جرم و نقش منفی عوامل مانع جرم صحبت می کند و مدعی است که افزایش فرصت های ارتکاب جرم احتمال وقوع جرایم را هم افزایش داده و برعکس، کاهش فرصت های ارتکاب، احتمال وقوع جرایم را تقلیل می دهد (محمد نسل، 1386: 317-293).

گسترش منافع ، جاذبه عملی برنامه های کاهش فرصت جرم را بسیار افزایش می دهد . این ویژگی اخیرا کشف شده است و هنوز اطلاعات دقیقی از نحوه افزایش آن در دست نیست . شاید یکی از روش های قابل دسترس ، تبلیغات باشد . با اینکه دوربین های مدار بسته در میان اتوبوس های ناوگان شماره 80 ، فقط در چند اتوبوس نصب شده بودند ، لیکن انجام یک حرکت تبلیغاتی به گسترش منافع پیشگیرانه کمک کرد . روش کار به این صورت بود که یکی از اتوبوس های دوربین دار به دانش آموزان منطقه نشان داده شد و تبلیغات وسیع از طریق روزنامه ها در مورد اعلام اولین موفقیت در دستگیری فردی که در اتوبوس تخریب انجام داده بود ، به عمل آمد . این امر موجب ایجاد جو روانی بازدارنده در میان دانش آموزان مدارس شد . در مقابل باید منتظر بود که گسترش منافع پس از پی بردن بزهکاران به دامنه واقعی اقدامات یشگیرانه ، کاهش پیدا کند . در روزهای اول اجرای برنامه اخذ آزمایش بازدم از رانندگان مظنون به شرب خمر برای پیشگیری از رانندگی در حین مستی ، تاثیر بسیار زیادی بر کاهش این قبیل موارد مشاهده شد ، اما وقتی که رانندگان دریافتند که هنوز هم خطر دستگیری بسیار اندک است ، رانندگی در حین مستی مجددا افزایش پیدا کرد . این امر ممکن است به معنی آن باشد که باید به دنبال یافتن راه هایی برای مردد نگه داشتن بزهکاران در مورد سطح دقیق اقدامات پیشگیرانه یا ریسک احتمالی در ارتکاب جرم ، باشیم ( فلسون و کلارک ، 1998 ، ص 32).