جامعه­ شناس سوئدی، لارس تورستام ( Lars Tornstam ) یک نظریه کنش متقابل نمادین را با نام تعالی روی ( Gerotranscendence ) توسعه بخشید. ایده ­ی که در این نظریه وجود دارد این است که افراد همگام با مسن شدن، از دیدگاه­ های محدود زندگی که در آغاز زندگی­شان داشتند، فراتر می­ روند. وی معتقد است که در سراسر فرایند پیری، خود محوری افراد مسن کمتر می ­شود، صلح ­طلب­ تر می ­شوند و به جهان طبیعی بیشتر مرتبط و علاقمند می ­شوند. بر پایه این نظریه، افراد با مسن ­تر شدن، خردمندتر می­ شوند و با اوضاع دارای ابهام و به ظاهر متناقض، تساهل می­ ورزند، از تضاد می­ گریزند و دیدگاه ­های معتدل ­تری نسبت به راست و دروغ پیدا می­ کنند ( تورنستام، 2005).

نظریه ژروترانسندنس ( Gerotranscendence ) توسط لارس تورنستام، جامعه شناس- سالمند شناس سویدی ابتدا در سال 1989 معرفی شد ، یکی از مهم ترین تئوری های مطرح شده بین سالهای 1980 و 1990 است (2001, Magnusson & Jonson ) . پیشوند gero ، با ریشه یونانی، بی معنای سالمندی و transcendence ،با ریشه لاتین، بی معنای صعود و تعالی است ؛ از این رو شاید، تعالی نفس در دوران سالمندی، نزدیکترین برگردان معنایی آن بی فارسی باشد . تورنستام در مورد انتخاب این واژه توضیح می دهد که در این نظریه از راه هایی صحبت می شود که سالمندان برای حرکت به سوی یک مرحله جدید زندگی، مرزهای کهنی را در می نوردند، و موانعی را که قبلا آنها را محدود کرده بود، پشت سر می گذارند. بنابراین در این نظریه از واژه تعالی ( transcendence ) فقط برای بیان این حس ساده استفاده شده است، نی در مفهوم مذهبی یا متافیزیکی آن .

تورنستام در تئوری ژروترانسندنس، درک تازه ای از سالمندی، فراسوی دوگانگی نظریه های فعالیت و جداسازی را معرفی کرده است.

وی مدعی نیست که هر فردی با پیر شدن، خردمند می­ شود. برخی ممکن است کماکان منزوی و تلخ باقی بمانند، احساس کنند که نادیده گرفته شده­ اند و کسی به آن­ ها توجه نمی­ کند، بد خلق و اهل قضاوت کردن می­ شوند. نظریه ­پردازن کنش متقابل نمادین معتقدند که درست همانند سایر مراحل زندگی، افراد می ­باید برای فائق آمدن بر شکست­ هایشان و بازگشت قدرتمندانه، کشمکش ورزند.

بر پایه این نظریه، افراد با مسن تر شدن، خردمندتر می ­شوند و با اوضاع دارای ابهام و به ظاهر متناقض، تساهل می ­ورزند، از تضاد می­ گریزند و دیدگاه های معتدل تری نسبت به راست و دروغ پیدا می­ کنند.

ابعاد ژروترانسندنس

به زعم تورنستام رشد انسان یک فرایند در طول زندگی است که در سالمندی ادامه می یابد و ژروترانستدنس، رخداد فرایندی طبیعی در رشد تلقی می شود که وقتی به کمال می رسد، به تغییر دیدگاه سالمند و نو شدن آن منجر می شود. به عبارت دیگر، نوعی تغییر جهت در فراچشم انداز فرد از یک دید مادی گرایانه و منطقی به دنیا، به یک دیدگاه کیهانی و متعالی است که عموما با افزایش رضایت از زندگی همراه می شود.

بر اساس این نظریه ، ژروترانسندانس نه فقط به معنی رشد انسان در سالمندی است ، بلکه می توان آن را با بلوغ و پختگی، خرد، هویت و الگوهای سازگاری که همگی در رضایت از زندگی سهم دارند، اندازه گیری کرد که می تواند تحت تاثیر عواملی مثل بحران تسریع شود (2011, Tornstam; 2000, Ebel ).

تورنستام رخداد سه بعد را در ژروترانسندنس تعریف و نشانه هایی را برای پیشروی به سوی آن شناسایی کرده است .

ابعاد سه گانه ژروترانستدنس عبارتند از:

1- بعد کیهانی ( Cosmic ) که شامل افزایش احساس همراهی با کاینات و خود را بخشی از جهان هستی دانستن است،

2- بعد انسجام ( coherence ) که بر یکپارچگی و معناداری زندگی اشاره دارد،

3- بعد خلوت گزینی ( solitude ) مثبت که حاکی از تجدید نظر در روابط فردی و اجتماعی است.

بعد کیهانی

1- زمان و مکان : تغییراتی در تعریف زمان و مکان اتفاق می افتد. به عنوان مثال ، مرزهای بین گذشته و حال پشت سر گذاشتی می شود.

2- اتصال به نسل های قبل : افزایش همبستگی و احساس حلقه ای از زنجیر و بخشی از جریان نسل ها بودن.

3- زندگی و مرگ : کاهش یا از بین رفتن ترس از مرگ و یافتن درک تازه ای از زندگی و مرگ

4- رمزآلودگی زندگی : پذیرش جنبه رازگونه زندگی و پشت سر گذاشتن این قاعده که همه امور زندگی باید در چارچوب قوانین علمی سنتی قابل توضیح باشند.

5- نشاط : از رخدادهای بزرگ تا تجارب لطیف . تغییر منابع لذت در زندگی و کسب خشنودی از جنبه های کوچک زندگی روزمره.

بعد خود / انسجام

6- مواجهی با خود : کشف جنبه های پنهان خود، هم مثبت و هم منفی.

7- کاهش خودمحوری : درک خود به عنوان بخشی از کل و بازتعریف اعتماد به نفس.

8- تعالی جسمی : از بین رفتن وسواس نسبت به بدن ، اما تداوم مراقبت از آن.

9- تعالی خود : فراغت از نفس و تغییر جهت از خود پرستی بی نوعدوستی.

10- کشف کودک درون : بازگشت به کودکی و تجلی آن

11- یکپارچگی خود : قطعات پازل زندگی کنار هم قرار گرفته و یک کلیت را می سازند.

بعد خلوت گزینی / روابط فردی و اجتماعی

12- تغییر معنا و اهمیت ارتباطات : گزینشگری بیشتر در ارتباطات ، کاهش علاقه به روابط سطحی و افزایش نیاز بی خلوت

13- ایفای نقش : درک تفاوت بین خود و نقش های ایفاشده در زندگی، گاهی احساس اضطرار برای وانهادن و پشت سر گذاشتن نقش ها برای نزدیک تر شدن بی خود اصلی.

14- معصومیت رها شده : عبور از قواعد و هنجارهای غیر ضروری و افزوده شدن معصومیت به پختگی و بلوغ.

15- ریاضت مدرن : کاهش علاقه به مادیات و درک ضرورت به حد کافی داشتن و نه بیشتر.

16- خردمندی روز به روز : اکراه از جدا کردن سطحی درست از غلط ، اجتناب از قضاوت و نصیحت کردن و افزایش تفکر و مدارا.

بعد کیهانی

با وجود ارتباط تئوری ژروترانسندنس با رشد معنوی، نظریه بر این فرض استوار نیست که ژروترانسندنس لزوما با مذهبی بودن در ارتباط است . مطالعه ای با طراحی بین المللی که بر روی سالمندان ترکیه ، سوئد و ایرانیان مقیم سوئد انجام شد نشان داد که نشانه های ژروترانسندنس هم در افراد مذهبی و هم سکولار دیده می شود (2001, Lewin Ahmadi ).

همچنین، یافته غیر منتظره در مطالعه ای دیگر این بود که در افراد سکولار ارتباط قوی تری بین بعد کیهانی ژروترانسندنس و معنای زندگی وجود دارد (2006, Deeg, & M.H, G, Bramsen, Braam ).

این تئوری ادعا می کند که رشد معنوی تدریجا از میانسالی به بعد افزایش می یابد، اما در ادامه الگوهای فعالیتی و ارزش های میانسالی نیست و البته فرآیند آن در جمعیت سالمند نیز متفاوت است ، زیرا می تواند تحت تاثیر ساختارهای هنجاری و موقعیتی ، طبقه اجتماعی، و آموزش، ارتقا یابد یا فرونشانده شود (2014 Jewell; 2011, 2008, Atchly ).

افراد به طور نظری می توانند ترانسندنس را قبل از رسیدن به سالمندی تجربه کنند. البته همه افراد لزوما در سالمندی به این مرحله نمی رسند. با این همه ، سالمندی مساعد کننده ترین مرحله برای تعالی است که نهایت بلوغ انسانی را منعکس می کند ( 2012, Greenberger ).

دیدگاه تورنستام حاکی از آن است که افراد به موازات ، سالمند شدن بر دیدگاه های محدودی که قبلا داشتند، فایق می آیند، کمتر خودمحور می شوند و بیشتر احساس آرامش و اتصال به جهان طبیعی دارند. بر اساس این نظریه، وقتی سالمندان با ابهامات و تناقضات ظاهری مدارا می کنند، از تناقض خارج می شوند و دیدگاه ملایم تری نسبت به درست یا نادرست بودن پدیده را پیدا می کنند و کمتر در نقش قضاوت کننده ظاهر می شوند ( 2005, Tornstam ).

البته او ادعا نمی کند که هر کسی در سالمندی خردورز می شود، بلکه همسو با تعامل گرایان نمادین باور دارد که ، همانند سایر مراحل زندگی، در سالمندی نیز افراد باید برای غلبه بر نقاط ضعف و تبدیل آن به نقاط قوت تلاش کنند.

بعد خود

در فرایند رشد واقعی ، « خود » می تواند با درهم شکستن حصارهای محدود کننده با « خود کیهانی » جایگزین شود. وقتی فرد خودش را بخشی از جهان هستی بداند، به درک این نکته می رسد که جریان کلی زندگی است که مهم است . بنابر این قابل درک است که ترس از مرگ کاهش و احساس نزدیکی با نسل های گذشته ، حال و آینده افزایش یابد. با تغییرات مفروض در این نظریه ، پیش بینی کاهش علاقه به زیاده روی در تعاملات اجتماعی و کالاهای مادی چندان دور از ذهن نخواهد بود و به این ترتیب سالمندان ممکن است زمان بیشتری را برای چیزهایی که برایشان مهم تر است مثل مراتبه ، فلسفه یا عبادت اختصاص دهند. این لزوما به معنای کناره گیری اجتماعی نیست ، برعکس بر تغیر و رشد تاکید دارد ( Hyse & Tornstam, 2009; Tornstam, 2003; Wadensten, 2007 ).

مفهوم یکپارچگی در نظریه رشد اریکسون و نظریه ژروترانسندنس تورنستام متفاوت است . تورنستام معتقد است که ، یکپارچگی خود در تئوری اریکسون در درجه اول ، به پذیرش زندگی زیستی شده فرد اطلاق می شود و یک نگاه به گذشته و همان پارادایم کهنه دارد، در حالی که فرآیند ژروترانسندنس بیشتر حاکی از یک مسیر رو به جلو و رشدی است (2011, Tornstam ). ژرو ترانسندنس و سطح آن در سالمندان، تحت تاثیر فرهنگ و ساختارهای هنجاری و اجتماعی است و بنا به نظر تورنستام، در یک تخمین سخت گیرانی فقط 20% جمعیت به طور خودکار و بدون تلاش به درجات بالای ژرو ترانسندنس می رسند (2011, Tornstam).

پژوهش های مربوطه

یافتـه هـای مطالعـه ی مقطعـی در سـوئد مبنـی بـر بالاتـر بـودن درجـه ترانسـندنس کیهانـی در زنـان و افـراد دارای تجربـه بحـران می باشد .

بنـا بـه نظـر تورنسـتام، در یــک تخمیــن ســختگیرانه، فقــط 20 درصــد جمعیــت بــه طـور خــودکار و بـدون تـاش بـهدرجات بـاالی ژروترانسـندنس می رســند . از طرفــی تئــوری ژرو ترانســندنس ادعــا می کنــد کـه رشـدمعنـوی تدریجـا از میانسـالی بـه بعـد افزایـش می یابـد، امــا در ادامــه الگوهــای فعالیتــی و ارزش هــای میانســالی نمــی باشـد و البتـه فرآینـد آن در جمعیـت سـالمند نیـز متفـاوت اسـت، زیــرا می توانــد تحــت تاثیــر ســاختارهای هنجــاری و موقعیتــی، طبقـه اجتماعـی، و آمـوزش، ارتقـا یابـد یـا فرونشـانده شـود. در فراينــد رشــد واقعــی، « خــود » می توانــد بــا درهــم شکســتن حصارهـای محـدود کننـده بـا خـود « کیهانـی » جایگزیـن شـود. وقتـی فـرد خـودش را بخشـی از جهـان هسـتی بدانـد، بـه درک ایـن نکتـه مـی رسـد کـه جریـان کلـی زندگـی اسـت کـه مهـم اسـت. بنابرایـن قابـل درک اسـت کـه تـرس از مـرگ کاهـش و احسـاس نزدیکـی بـا نسـل هـای گذشـته، حـال و آینـده افزایـش یابــد .

سالمندی، بهترین مرحله برای تعالی انسان است و در نهایت، بلوغ انسانی را منعکس می کند. اضطراب وجودی از جمله مهم ترین هیجانات است که نقشی تعیین کننده در دوره های مختلف رشد و از همه مهم تر در دوره سالمندی دارد و ناشی از درک فرد از بودن و وجود خویش، محدودیت ها، تنگناها و پیامدهای آن می باشد.
ماسـمن و همــکاران در مطالعــه ای در ســال 2012 بــا عنــوان « تحقیــق دربــاره ژروترنســندنس و چگونگــی ارتبــاط آن بــا افســردگی و نگـرش دربـاره مرگ » مطـرح نمودنـد کـه کسـانی کـه در مـورد مــرگ عــدم اطمینــان بیشــتری دارنــد و کســانی کــه مــرگ را انـکار مـی کننـد، نمـره تعالـی پاییـن تـری نسـبت بـه کسـانی کــه مــرگ را قبــول می کننــد، دارنــد .

مطالعـه کالاوار وهمـکاران در سـال 2015 بـرای بررسـی ارتبـاط بیـن سـن، ژروترانسـندنس و رضایـت از زندگـی همبسـتگی بیـن ژروترانسـندنس و رضایـت از زندگـی از نظـر آمـاری معنـادار نبـوده اسـت .

یافتــه هــای مطالعــه وانــگ و همــکاران در ســال 2015 نشــان داد کـه دیـدگاه ژروترانسـندنس بـه طـور معنـاداری تحـت تاثیـر جنـس، نحـوه زندگـی، فعالیـت منظـم و وابسـتگی مذهبی اسـت. امـا همبسـتگی ژروترانسـندنس و ترتیـب زندگـی معنـادار نبـوده اسـت. سـطوح دیـدگاه ژروترانسـندنس در مـردان پاییـن تـر و بـه طـور کلـی، سـطح ژروترانسـندنس سـالمندان مـورد مطالعـهآنـان متوسـط بـوده اسـت. محققان نتیجـه گرفتندکـه سـالمندان دارای سـطح متوسـط تعالـی سـالمندی نمـی تواننـد بـه طـور موفقیـت آمیـز بـا سـالمندی یکپارچـه شـوند .

هســیه و وانــگ گــزارش دادنــد کــه ســطح ژروترانســندنس ســالمندان در تایــوان نســبت بــه ســایر کشــورهای توســعه یافتــه نســبتا پاییــن تــر بــوده و نتایــج ایــن مطالعـه مؤیـد نقـش عوامـل فرهنگـی- اجتماعـی و رخدادهـای زندگـی بـر رشـدو تعالـی سـالمندی بـوده اسـت . در مطالعـه وانــگ در تایــوان نیــز نشــان داده شــد کــه حمایــت اجتماعــی اثـرات مسـتقیمی بـر تعالـی سـالمندی داشـته اسـت .

کلارک طــی یــک مطالعــه بــه ایــن نتیجــه رســید کــه یــک همبســتگی مثبــت بیــن نمــرات بــالای ژروترانســندنس و نمــرات درک از ســالمندی و درک از وضعیــت سـامت وجـود دارد. یافتـه هـای ایـن مطالعـه از ادعای تورنسـتام مبنـی بـر اینکـه رشـد سـالمندی بـه سـوی ژروترانسـندنس یـک وضعیــت ســالم و مثبــت اســت، حمایــت مــی کنــد .

بـرام و همـکاران نیـز گـزارش کردنـد کـه در میـان زنـان، افـراد بیـوه و افـراد 75 سـاله و باالتـر، ارتبـاط قـوی تـری بیـن تعالـی و معنـی داری وجـود دارد .

پرسشنامه فرم کوتاه مقیاس ژروترانسندنس ( تعالی سالمندی )

پرسشنامه فـرم کوتـاه مقیـاس ژروترانسـندنس ( تعالـي ســالمندي ) دارای 10 گویــه و ســه زیرمقیــاس است ، کــه امتیـاز بالاتـر در آن بـه معنـی سـطح بالاتـرتعالـی بـوده و در ايـن پرسشـنامه، بعـد تعالـی کیهانـی دارای 5 گویـه، بعـد یکپارچگـی دارای 2 گویـه و بعـد خلـوت گزینـی دارای 3 گویـه مـی باشـد. هر گویـه از 1 تـا 4 نمـره داشـته ( کامـلا موافـق تـا کامـلا مخالـف ) و دامنـه نمـرات از 40-10 را در بـر می گیـرد .