نظريه و برنامهٔ درسى که توسط بارش تدارک ديده شده است نظريه موويژني بارش ( Movigenic Theory Barsch ) ، نظريه اصالت حرکت يا تئورى حرکت آفرينى ناميده مى‌شود و مبتنى بر اين باور است که الگوهاى حرکتى موجب کارآئى يادگيرى مى‌شود. وى معتقد است که حرکت در تمام يادگيرى‌ها يک متغير به‌حساب مى‌آيد و همهٔ کودکان به حرکت نياز دارند. بارش اطلاعات خود در مورد اين تئورى را بر اساس فرضيات ده‌گانه‌اى عنوان نموده است که از جمله عبارتند از: 'انسان براى حرکت آفريده شده است' ، 'کارآئى حرکتى در يک فضاى آکنده از فشار رشد مى‌کند' ، 'فشار جزئى از زندگى به‌حساب مى‌آيد' ، 'تحرک بالنده، فراگير را به سوى بلوغ سوق مى‌دهد' ، 'کارآمدى حرکتى موجب کارآمدى در زبان مى‌شود' و ...

موویژنی به عنوان یک نظریه حرکتی است که به یادگیری مربوط می شود . و آن عبارت از مطالعه خاستگاه و توسعه الگوهای حرکت در انسان ، و رابطه این حرکات با کارآمدی انسان در امر یادگیری است. مفهوم حرکت آفرینی بر پایۀ نگرشی است که بارش در آن یادگیری انسان را تا حد زیادی وابسته به کارآمدی حرکتی ، و عملکرد وی در زمینۀ الگوهای اساسی حرکتی می داند . «ادراک یعنی حرکت و حرکت همان ادراک است . مطابق این دیدگاه ، هر تلاشی برای باروری ادراک و شناخت بایستی با دستیاری قدرتمندانه ای برای رسیدن به برترین سطح ممکن کارآیی در عمل به الگوهای اساسی حرکتی آغاز شود » .

در فراهم سازی تئوری موویژنی «بارش» در سه بعد از «مفهوم» کار کرده است : (۱) تئوری حرکت آفرینی (۲) آموزگار حرکت آفرین (۳) هدف های برنامه آموزش حرکت آفرینی .

نظرات بارش در مورد هر یک از ابعاد سه گانه « مفهوم » در این بخش مورد بحث قرار گرفته است (پاشازاده،1378).: نظریه حرکت آفرینی موویژنی به عنوان یک نظریه حرکتی است که به یادگیری مربوط می شود . و آن عبارت از مطالعه خاستگاه و توسعه الگوهای حرکت در انسان ، و رابطه این حرکات با کارآمدی انسان در امر یادگیری است .

مفهوم حرکت آفرینی بر پایه نگرشی است که بارش در آن یادگیری انسان را تا حد زیادی وابسته به کارآمدی حرکتی ، و عملکرد وی در زمینه الگوهای اساسی حرکتی می داند . « ادراک یعنی حرکت و حرکت همان ادراک است . مطابق این دیدگاه ، هر تلاشی برای باروری ادراک و شناخت بایستی با دستیاری قدرتمندانه ای برای رسیدن به برترین سطح ممکن کارآیی در عمل به الگوهای اسای حرکتی آغاز شود » ( بارش 1968 ـ ص 299 ) .

تئوری حرکت آفرینی یا موویژنی از جمله تئوریهای مربوط به ناتوانیهای یادگیری است . این تئوری به سالهای 1965/1967/1968 توسط بارش ارائه شده است . در این تئوری این نظر عنوان می شود که مشکلات یادگیری به موضوع عدم کارایی فراگیر در کنش متقابل با مکان ( محیط ) مربوط است .

نظريه وي در سه بخش ، تئوري حركت آفرين ، آموزگار حركت آفرين و اهداف برنامه آموزشي حركت آفرين تدوين شده است . بارش در نظريه خود ، يادگيري را به كارايي حركتي و اجراي درست الگوهاي بنيادي حركت وابسته مي داند ، از نظر او حركت يك متغير مهم در يادگيري كودكان و هر گونه شناخت وابسته به كارايي حركتي است و نارسايي يادگيري با حركت اصلاح مي شود . وي ده فرض اساسي را پايه و بنيان بخش نخست نظريه حركت آفرين خود قرار داده است . در اين ده فرض وي مي كوشد كه اهميت و نقش حياتي حركت را در بقاء ، سازش محيطي ، تحمل فشار ، كسب اطلاعات شناختي ، كارايي دستگاههاي حسي – حركتي به عنوان كليد اصلي زندگي و يادگيري كودك بيان كند. در بخش دوم يعني آموزگار حركت آفرين ، وي از شيوه و نگرشهايي نام مي برد كه براي معلم ضروري است . وي به اهمين حركت و تغيير مكان در يادگيري ، توانايي ايجاد تغييرات مناسب محيطي و آموزشي ، درك اهميت حالت تن و استفاده از مراحل رشد حركتي كودك تأكيد مي كند . در بخش سوم نظريه هاي يعني اهداف برنامه آموزش حركتي بارش معتقد است كه كارايي حركتي ، كارآيي تحصيلي را موجب مي شود و در برنامه پيشنهادي خود بر تماس ، دستكاري مواد محيطي و آگاهي بدني تأكيد دارد ، برنامه كار ورزي و حركتي او تمرينات مختلف هماهنگي ، توازن ، ادراك و بازشناسي شكل ،‌حافظه ديداري ، قدرت ، شناخت بدن ، ادراك ديداري ، شنيداري و لامسه اي ، انعطاف پذيري و موزوني حركات را در بر مي گيرد.

نظریه حرکت آفرینی

بارش مفروضات ده گانه زیر را زیرساز تئوری حرکت آفرینی یا موویژنی می داند :

1- انسان برای حرکت آفریده شده است .

2- هدف حرکت بقاء است .

۳- حرکت در یک محدودۀ پر بار و توان صورت می گیرد .

۴- انسان اطلاعات لازم را از طریق نظام ادراکی – شناختی خود بدست می آورد .

۵- مکان ، زمینه حدوث حرکت است .

۶- تحرک بالنده فراگیر را به سوی بلوغ سوق می دهد .

۷- حرکت در جوی از فشار به وجود می آید .

۸- بازخورد یا کنترل و تصحیح برای تبحر و کارآمدی ضروری است .

۹- رشد در طی مراحل متوالی از شکوفایی صورت می گیرد .

۱۰- کارآمدی حرکتی موجب کارآمدی در زبان می شود .

خصائل آموزگار حرکت آفرین

  • اعتقاد راسخ به اهمیت حرکت و مکان در یادگیری .
  • توان تعدیل و ایجاد تغییرات مناسب مکانی در امر آموزش
  • آگاهی از رشد بالنده
  • درک اهمیت وضعیت تن
  • اعتقاد به اینکه کارآیی حرکتی نخستین هدف است .
  • پذیرش یک چارچوب مناسب معیار
  • استفاده از مراحل حرکتی کودک به عنوان الگوی اساسی (فریار ، رخشان ، ۱۳۷۹،ص۱۴۵) .

در بخش سوم نظریه یعنی اهداف برنامه آموزشی حرکتی ، بارش معتقد است که کارآیی حرکتی ، کارآیی تحصیلی را موجب می شود و در برنامه پیشنهادی خود بر تماس ، دستکاری مواد محیطی و آگاهی بدنی تأکید دارد . برنامه کارورزی و حرکتی او ، تمرینات مختلف هماهنگی ، توازن ، ادراک و بازشناسی شکل ، حافظه دیداری ، قدرت ، شناخت بدن ، ادراک دیداری ، شنیداری و لامسه ای ، انعطاف پذیری و موزونی حرکات را دربرمی گیرد (رمضانی نژاد ، ۱۳۷۷) .

نظريهٔ بارش و يادگيرى

'بارش' در رابطه با يادگيرى نگرش خاصى دارد که بر اساس آن براى مربى خصايل و ويژگى‌هائى را مطرح مى‌نمايد و مدعى است که اگر اين اصول توسط مربى رعايت شود در انتقال مفاهيم به دانش‌آموزان موفق خواهد بود اين اصول عبارتند از:

- اعتقاد راسخ به اهميت حرکت و مکان در يادگيرى با اين توصيف که معلم بايد کودک را به‌عنوان موجودى پرتحرک و جستجوگر و فعال بپذيرد.

- توان تعديل و ايجاد تغييرات مناسب مکانى در امر آموزش؛ بر اساس نظر موويژنى بارش نحوهٔ رايج ترتيب و آرايش صندلى و ميز در کلاس‌ها به هيچ‌وجه مناسب نيست و معلم بايد وضعيت خود را در برابر فراگير در جهت تأکيد به مفاهيم عقب، چپ، راست، بالا، پائين، نزديک، دور و يا ساير جهات مکانى تغيير دهد.

- آگاهى از رشد بالنده؛ روش بارش اهمّ توجه خود را در امر آموزش به سلسه مراتب رشد فعاليت‌هاى حرکتى کودکى معطوف مى‌کند. فرض بر اين است که اگر الگوهاى عمده حرکت تثبيت شود و فرد از لحاظ حرکتى به‌طور کارآمد رشد نمايد آموزش دروس به سهولت انجام خواهد پذيرفت، توجه به مراحل رشد در اين اصل بايد مورد توجه باشد.

- درک اهميت وضعيت تن؛ حالت تن هر فرد منعکس‌کنندهٔ تجارب بدني، روانى و فيزيولوژيک او است، شيوهٔ بارش بر اساس اين اصل است که به کنش عضلات بزرگ در جهات مختلف توجه دارد.

- اعتقاد به اين که کارآئى حرکتى نخستين هدف است؛ مفهوم اين جمله اين است که کودک علاوه بر موفقيت در عمل سطح بالاترى از کارآئى را نيز بايد نشان دهد يعنى اينکه در عملکرد کودک نبايد حرکت بيهوده و زائد وجود داشته باشد.

- استفاده از مراحل حرکتى کودک به‌عنوان الگوى اساسي؛ در اين برنامه معلم فعاليت‌هاى حرکتى اوليهٔ کودک را هدفدار مى‌داند و اين حرکات صرفاً به‌عنوان يک‌سرى اعمال رشدى نگريسته نمى‌شود. چرا که غفلت از يادگيرى‌هاى حرکتى در خلال دوران کودکى ممکن است مشکلاتى در فعاليت‌هاى حرکتى يا يادگيرى‌هاى آتى ايجاد نمايد.

به‌طور کلى در يک برنامهٔ آموزشى معلم بايد در جهت آموزش و ياددهى مطالب زير اقدام نمايد تا يادگيرى به‌راحتى امکان‌پذير باشد. کمک به کودک در جهت افزايش قدرت عضلاني، کمک به کودک در کسب توانائى ايجاد رابطه با محيط پيرامون، آموزش خيره شدن روى هدفى خاص، پيگيرى مطالب با چشم و تمامى اعمال و فعاليت‌هائى که جهت‌دار بوده و براى سلامتى جسم، فکر و روان انسان لازم و ضرورى است.