دن آیزاک اسلوبین ( Dan Slobin ) متولد 7 مه 1939 ، استاد برجسته روانشناسی و زبانشناسی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا است . اسلوبین سهم عمده ای در مطالعه زبان کودکان ، بدست آوردن مهارت زبانی ، و کار او اهمیت مقایسه بین زبانی را برای مطالعه فراگیری زبان و روانشناسی داشته است

اسلوبین کارشناسی ارشد روانشناسی را از دانشگاه میشیگان در 1960 دریافت کرد و در 1964 دکترای روانشناسی اجتماعی را از دانشگاه هاروارد گرفت . علاوه بر کار در دانشگاه برکلی کالیفرنیا ، اسلوبین به عنوان استاد مدعو در چندین دانشگاه در سراسر جهان ، از جمله دانشگاه Boğaziçi, دانشگاه تل آویو, موسسه روانشناسی زبان ماکس پلانک, مرکز ملی مرکز علمی de la Recherche (CNRS) ، و دانشگاه استنفورد خدمت کرده است .

نظریه های روانشناسی زبان اسلوبین

اسلوبین در تحقیقات سال های 1966 ، 1973 ، 1979 و 1985 خود کوشیده است چگونگی فراگیری زبان در کودکان را نشان دهد. او با قالب های دستوری و ساختاری برای فراگیری زبان مخالف و معقتد است « راهکارهای فطری » استقراء را برای کودکان ممکن می سازند. تحقیقات وی نشانگر آن است که در تمام زبان ها فراگیری معنی به رشد شناخت بستگی دارد و مراحل رشد یا بهتر است بگوییم تربیت یادگیری مفاهیم زبانی، به وسیله ی پیچیدگی های معنایی و نه پیچیدگی های نحوی تعیین می شوند.

قواعد دستوری که کودکان در این مدت کوتاه یادگیری زبان بکار می برند آنقدر زیاد است که احتمال یادگیری آنرا از اطرافیان به صفر می رساند ( اسلوبین 1972 ).

او در تحقیقات (1979) خود نشان داده است که فراگیری که یک تک واژه خاص (مانند نشانه ی جمع در زبان انگلیسی) پس از آن رخ می دهد که کودک مفهوم معنایی آن تک واژه را از نظر عقلی درک کند (جانستون و اسلوبین، 1979: 538)؛ به بیان دیگر، فراگیری نقش های زبان بر یادگیری نحو زبان مقدم است.

ازنظر اسلوبین برای رشد زبان دو عامل پیشگام وجود دارد:
1- در سطح عملی، سرعت رشد بستگی به توانایی های تعقلی و ارتباطی دارد که در پیوند با طرح واره های فطری شناخت عمل می کنند.
2- در سطح صوری، سرعت رشد وابسته به رشد توانایی های ادراکی و فرآیندهای اطلاعاتی است که در پیوند با طرح واره های فطری دستور زبان عمل می کنند (اسلوبین، 1985: 5)

اسلوبین می گوید: تقریبا همه چیزهایی را که ما راجع به جهان می آموزیم به همین شیوه فرامی گیریم. زبان به ما اجازه می دهد که جهان را از طریق تجربه های مستقیم دیگران بشناسیم. ما چنین می پنداریم که هر توصیفی پیامی یکسان در هر زبان ارائه می دهد. حال آنکه به اعتقاد مدافعان نظریه تاثیر زبان بر اندیشه، نحوه کاربرد زبان می تواند درک ما را از تاریخ و سیاست و رویدادهای روزمره تغییر دهد.

اسلوبین چنین استدلال کرد که ما همگی در یک دنیای عینی زیست می کنیم، اما زبانهای مختلف بر جنبه های متفاوت این واقعیت تمرکز می کنند. در زبانهایی مانند انگلیسی، هلندی، روسی، فنلاندی، و ماندارین افعال در توصیف شیوه وقوع کنشها بسیار با آب و تاب وپر طمطراق عمل می کنند. حال آنکه زبانهای دیگر نظیر اسپانیولی ، ترکی، فرانسه، ایتالیایی، و عبری برای بیان کنشها از افعال ساده تری بهره می گیرند. به عنوان مثال افراد دو زبانه گزارش می دهند که اخبار رویدادها را وقتی به زبان انگلیسی می شوند در نظرشان بسیار دینامیک تر و زنده تر جلوه می کند، حال آنکه در زبانهای گروه دوم همان اخبار کم رمق تر و عادی تر جلوه گر می شوند.

برای اسلوبین این پرسش مطرح شد که آیا افراد دوزبانه زمانی که به زبانی فکر می کنند که کنش ها را کم رمق تر جلوه می دهد، از افعال اضافه برای پر کردن خلا استفاده می کنند و یا افعال ساده را در زبان کم رمق تر با تصاویر ذهنی مربوط به کنش و عمل تکمیل می کنند یا نه. او برای یافتن پاسخ برای این پرسش به شماری از داوطلبان تک زبانه انگلیسی و اسپانیایی بندهایی از رمان دختر الیزابت آلنده را عرضه کرد. به انگلیسی زبانها ترجمه ای تحت اللفظی از این بندها عرضه شده بود و اسپانیولی زبانها مستقیما از متن اسپانیولی مطلب را قرائت می کردند.

او در پایان آزمایش متوجه شد که نتیجه به دست آمده کاملا خلاف تصور او بوده است. به این معنی که انگلیسی زبانها ترجمه تحت اللفظی را برای خود به شیوه ای پرطمطراق تفسیر کرده بودند، حال آنکه اسپانیولی زبانها کوچکترین کوششی برای تصویرسازی اضافه بر آنچه که از کلمات کم و بیش کم رمق به ذهن می رسید انجام نداده بودند. جالب آنکه همین امر در مورد انگلیسیهای دو زبانه که به اسپانیولی تسلط داشتند نیز تایید شد. این افراد زمانی که رمان آلنده را به زبان اصلی می خواندند با تلاش ذهنی کلمات را جاندار می کردند. اما زمانی که ترجمه رمان را به انگلیسی می خواندند گزارش می دادند که به وضوح از طریق کلمات به کار گرفته شده در ترجمه کنشها و حوادث را مشاهده می کردند بی آنکه به کوششی اضافی نیاز داشته باشند. به این ترتیب از این آزمایش چنین بر می آید که این اندیشه است که زبان را جان می بخشد و نه بالعکس.

اسلوبین یک تحقیق تحقیقاتی انجام داد که در سال 2007 منتشر شد ، تحت عنوان کودکان از طرح های جملات متعارف استفاده می کنند: یک مطالعه چندزبانانه در مورد ترتیب واژه ها و واژگان است . هدف از این مطالعه نشان دادن این نکته بود که ما نباید تعمیم دهیم که به دست آوردن زبان انگلیسی در کودکان همان کسب زبان های "x" است. اسلوبین پیشنهاد کرد که کودکان "طرحواره جمله متعارفی را به عنوان یک ساختار اولیه برای رفتار زبان ایجاد کنند. این طرح های جمله متعارف توضیحی کاربردی در مورد ترتیب کلمات و استراتژی های عطف ارائه می دهد که بر اساس تلاش هر کودک برای تسلط سریع بر مهارت های اساسی ارتباطی در کودک است ."

برای آزمایش ، اسلوبین یک روش موجود را اصلاح کرد - روش تحقیق مقایسه کار که در آن "طرح آزمایش 48 کودک (سه دختر و سه پسر در هر هشت گروه سنی: 2 ، 0 ، 2 ، 4 ،" 2 ؛ 8 ، 3 ؛ 0 ، 3 ؛ 4 ، 3 ؛ 8 ، 4 ؛ 0 ، 4 ؛ 4). در این کار ، به هر کودک یک جفت حیوان اسباب بازی یا عروسک اهدا شد و از او خواسته شد که عمل یک مثلاً: "اینجا یک شتر است. بیایید به یک داستان کوچک در مورد او فکر کنیم. چطور ، "شتر خوابیده است". آیا می توانید به من نشان دهید که این وضعیت چگونه خواهد بود؟ "در طول ده روز ، هر کودک سه نوع آزمون مختلف دریافت کرد. 18 فعل و 18 شکل آزمون وجود داشت که امکان جایگزینی ترتیب کلمات و علامت های کوچک را فراهم می کند. در فرم های جدول ارائه شده است که درصد انتخاب اول را در هر چهار زبان به ترتیب انتخاب اعم از موضوع-مفعول ، اسم-مفعول و غیره نشان می دهد. مهمترین داده جمع آوری شده از نتایج این بود که کودکان ترک در تمام جملات دستوری بسیار دقیق عمل می کنند ، حتی از کوچکترین سن. به طور کلی ، دروس ترکی عملکرد بهتری نسبت به کودکان یادگیری زبانهای دیگر دارند. "کودکان انگلیسی و ایتالیایی در سنین پایین تر در یک سطح متوسط ​​عمل می کنند و کودکان صرب کروات بیشترین مشکل را داشتند."

اسلوبین معتقد است که زبان اکتسابی است و یک یادگیری و همچنین رشد شناختی در کودک است. انتخاب روش او نتیجه موضع نظری اوست ، جایی که در فعالیت مقایسه کار ، آزمودنی ها در معرض آزمایش های متنوعی قرار می گیرند که در طی یک دوره ده روزه به طور متفاوتی اجرا می شوند. در مقایسه وظایف ، آزمودنی های وی با نمایش دستورالعمل های داده شده ، به سئوالات عمل می کنند یا به آنها پاسخ می دهند.

این نتیجه برای اسلوبین و کسانی که معتقد به تاثیر زبان بر اندیشه هستند گیج کننده بوده است و آنان در تلاشند تا تفسیر مناسبی برای آن پیدا کنند. اما اگر زبان به واقع بر نحوه اندیشیدن ما تاثیر می گذارد آنگاه هر زبانی که منقرض شود دریچه ای ارزشمند و یگانه برای درک عالم بر روی بشریت بسته می شود.

گفتار از تجربه با افراد دیگر حاصل می شود که در بسیاری از فرهنگها مشترک است (اسلوین ، 1971) .

تحقیقات وی به طور کلی نشان داد که "به نظر می رسد کودکان آموخته اند هر دو زبان عطف و ترتیب کلمات". نتایج وی با پیش فرض های وی مبنی بر "انتظارات قبلی مبتنی بر طبیعی بودن ادعای نظم کلمات ثابت" در تضاد است ، به این دلیل که ترتیب کلمات نشانه ای برای روابط معنایی نیست ، به دست آوردن زبان ترکی مختل نمی شود ، زیرا همه زبان ها با یکدیگر متفاوت هستند دامنه ابعاد ". به عبارت دیگر ، "نمی توان صرفاً به عنوان نمونه ای از تحصیل" نوع "خاصی از زبان ، در مورد تحصیل انگلیسی تعمیم داد." اسلوبین با موفقیت این نتایج را با نتایج آزمایش نشان داد. با این حال ، سوژه های او عمدتاً از کشورهای مختلف اروپایی و همچنین آمریکای شمالی بودند و هیچ یک از مناطق قاره آسیا نبودند. اثر دیگر او ، پروژه قورباغه ، در سراسر جهان به رسمیت شناخته شد.

پروژه قورباغه ای

اسلوبین همچنین به همراه روت برمن در اوایل سال 1980 طرحی را طراحی كرد. وی "پروژه قورباغه ای" را ابداع كرد ، یك ابزار تحقیق كه كتاب داستان كودكان بود و داستانی را در 24 تصویر و بدون هیچ واژه ای روایت می كند. این امر امکان استخراج روایاتی را فراهم می کند که از نظر محتوا قابل مقایسه هستند اما از نظر شکل و سن متفاوت از نظر سن و زبان هستند. اکنون داده ها از ده ها زبان و اکثر انواع اصلی زبان های جهان وجود دارد. مطالعه برمن و اسلوبین انگلیسی ، آلمانی ، اسپانیایی ، عبری و ترکی را در ابعادی مختلف مقایسه کرد.

تفکر برای گفتن

اسلوبین به طور گسترده سازمان اطلاعات مربوط به روابط فضایی و رویدادهای حرکتی توسط سخنرانان زبانهای مختلف ، اعم از کودکان و بزرگسالان را مورد مطالعه قرار داده است. وی استدلال کرده است که تبدیل شدن به یک گوینده با مهارت در یک زبان مستلزم یادگیری روشهای خاص تفکر خاص زبان است ، که وی آنها را "تفکر برای گفتن" نامید.

مطالعات جداگانه توسط بوئرمن و اسلوبین نقش زبان را در فرآیندهای شناختی درمان کرد. بوئرمن نشان داد كه برخی فرآیندهای شناختی به میزان قابل توجهی از زبان استفاده نمی كنند و بنابراین نمی توانند در معرض نسبیت زبانی قرار گیرند. اسلوبین نوع دیگری از فرآیند شناختی را توصیف کرد که وی آن را "فکر کردن برای گفتن" نامید - نوعی فرایند که در آن داده های ادراکی و انواع دیگر شناخت قبل از زبانی برای برقراری ارتباط به اصطلاحات زبانی ترجمه می شود. اسلوبین استدلال می کند ، اینها انواع فرآیند شناختی است که ریشه نسبیت زبانی است.

دیدگاه "تفکر برای گفتن" اسلوبین را می توان نسخه معاصر و متوسطی از آن توصیف کرد فرضیه ساپیر – وورف ، که ادعا می کند زبانی که یاد می گیریم نحوه درک واقعیت و تفکر درباره آن را شکل می دهد. این دیدگاه اغلب با "دستگاه اکتساب زبان "نمای از نوام چامسکی و دیگران ، که به یادگیری زبان به عنوان فرایندی عمدتا مستقل از فکر یادگیری و رشد شناختی می کنند .