نظریه رشد زبان کاترین نلسون
کاترین نلسون ( Katherine Nelson ) متولد 1930 و متوفای 10 آگوست 2018 ، روانشناس رشد و استاد آمریکایی بود. او همسر ریچارد نلسون استاد اقتصاد آمریکایی دانشگاه کلمبیا بود .
نلسون با پایان نامه در مورد سازماندهی یادآوری رایگان اطلاعات کلامی در کودکان در دانشگاه لس آنجلس کالیفرنیا ، ، تحت راهنمایی جفری و تراباسو WE Jeffrey and T. Trabasso مدرک دکترای خود را گرفت . وی پیش از پیوستن به دانشکده مرکز تحصیلات تکمیلی CUNY ، در سال 1978 عضو هیئت علمی دانشگاه ییل بود.
جروم برونر نلسون را به عنوان "کارکردگرای متنی" توصیف کرد که "زمینه های انسان را جستجو می کند" معنی آنها را عمل می کند "در حالی که عملکردهایی را که این اعمال در سناریوهای طولانی مدت انجام می دهند ، بررسی می کند. به همین ترتیب ، مایکل توماسلو تأکید نلسون بر "عملکرد زبان و مفاهیم زبانی در زندگی بزرگتر مفهومی و اجتماعی کودکان و برعکس ، چگونگی درک درستی کودکان از عملکرد نمادهای زبانی در ساختارهای بزرگتر مفهومی و اجتماعی را برجسته می کند" امکان دستیابی به زبان وجود دارد. " نلسون علاوه بر انجام تحقیقات اساسی در مورد رشد زبان کودکان و ارتباط آن با رشد اجتماعی و شناختی ، فراموشی دوران کودکی و توسعه حافظه اپیزودیک را مطالعه کرد .
کتاب نلسون Narratives from the Crib (انتشارات دانشگاه هاروارد ، 2006) بر اساس تحلیل عمیق کودک ، رشد شناختی و زبانی کودک دو ساله را بر اساس crib talk (مونولوگهای قبل از خواب) بررسی می کند که بر روی کار روی کودکی به نام امیلی در سال 1989 برای اولین بار انتشار یافت .
کتاب او زبان در رشد شناختی: ظهور ذهن با واسطه (انتشارات دانشگاه کمبریج ، 1998) در تضاد با نظریه های ژان پیاژه و دیگران معتقدند كه رشد شناختی و زبانی از یكدیگر مستقل نیستند ، و در عوض دستیابی به زبان را پلی می دانند كه رشد اجتماعی و فرهنگی كودك را با دانش فزاینده او از جهان مرتبط می كند. وی در همکاری با دانشجوی دکترای سابق خود رابین فیوش ، نظریه ای را ایجاد کرد که والدین و کودک با یادآوری خاطرات گذشته نقش اساسی در شکل گیری حافظه زندگی نامه دارند .
در سال 1999 ، نلسون یکی از چهار دریافت کننده جایزه انجمن تحقیق در مورد رشد کودک برای کار برجسته و سهم علمی در رشد کودک بود . در سال 2001 ، سمپوزیومی به افتخار وی به عنوان بخشی از نشست دوسالانه انجمن تحقیق در مورد رشد کودک برگزار شد و در سال 2002 مجله شناخت و توسعه شماره ویژه ای را به افتخار وی منتشر کرد.
در سال 2008 ، نلسون جایزه استنلی هال را برای سهم کار برجسته روانشناسی رشد و کتاب او ذهن های جوان در جهان اجتماعی: تجربه ، معنا و حافظه دریافت کرد و همچنین جایزه کتاب Maccoby را از انجمن روانشناسی آمریکا ، بخش 7 دریافت کرد. در سال 2017 ، او توسط انجمن ژان پیاژه به جایزه یک عمر دستاورد مفتخر شد.
كاترين نلسون (1973) 18 نوزاد را هنگامي كه 50 كلمه اول خود را آموخته بودند مورد مطالعه قرار دادند و دريافتند كه حدود دوسوم آن كلمات به افراد آشنا برمي گردد.
در ابتدا سه تا چهار ماه مي گذرد تا كودك 10 كلمه را ياد بگيرد. سپس دوره اي حركت ناگهاني و كوتاه كلمات در حدود 18ماهگي ظاهر مي شود، در اين دوره كودك حدود 30 تا50 كلمه را مي آموزد و سرعت يادگيري كلمات به ميزان زيادي افزايش مي يابد. در حدود 24 ماهگي كودكان در حدود 186 كلمه توليد مي كنند. در دوره حركت ناگهاني و كوتاه كلمات، كودكان به يك درك اساسي مي رسد و درمي يابند هر چيز اسمي دارد و بعد از اين آنان مي خواهند كه نام هر چيز را كه ممكن است بياموزند (نلسون،1973).
مطالعات نشان داده است که گفتار مادرانه رشد اولیه زبان را تسهیل می کند ؛ کودکانی که مادرانشان با آنها با زبان نسبتاً سادهای حرف می زنند از توانش زبانی بالاتری بر خوردارند. و کودکانی که مادران آنها به صورت کامل و پیچیده با آنها صحبت می کنند ، پیشرفت کند تری در زبان دارند . ( فارو ، نلسون و بندیکت 1979 ) .
به طور متوسط کودک تا 28 ماهگی 50 کلمه به کار می برد و بیشتر چیزهایی را که حرکت می کنند ، تغییر میکنند و می شود با آنها کارهایی انجام داد نام می برند (کلارک 1979 ، گرین فیلد و اسمیت ، 1976 ؛ نلسون 1973 ) .
گفتگوی درونی
گفتار درونی شکلی از گفتگوی درونی شده و خودگردان است: صحبت کردن با خود. عبارت گفتار درونی توسط روانشناس روسی لو ویگوتسکی برای توصیف مرحله ای از فراگیری زبان و فرآیند تفکر استفاده شد. در تصور ویگوتسکی، "گفتار به عنوان یک رسانه اجتماعی آغاز شد و به عنوان گفتار درونی، یعنی تفکر کلامی، درونی شد" (کاترین نلسون، روایتهایی از گهواره ، 2006) .
نظریه سبک هاي رشد زبان نلسون ( 1973 )
نلسون ( Nelson ) باور داشت رشد زبان در کودکان بسته به کلماتی که تولید می کنند، به یکی از دو سبک بیانی ( expressive ) یا ارجاعی ( referential ) صورت می گیرد. کودکان در صورت داشتن سبک بیانی از کلمات کنشی و نام افراد استفاده می کنند و در صورت داشتن سبک ارجاعی از نام اشیاء سود می برند.
ما با اشتياق به کشف قواعد و همگاني ها ، اغلب تفاوتهاي فردي در رشد زبان را ناديده مي گيريم. در همان زماني که نلسون (1973) کشف مي کرد که اکثر واژگان اولية کودکان شامل بخش وسيعي از تک کلمه اي ها بويژه نام اشيا بود متوجه شد، که اقليتي از کودکان زبان را به گونه اي ديگر به کار مي برند. در مقابل اين «دوستداران اسم» (هورگان ، 1981 )، «ترک کنندگان اسم» قرار داشتند؛ اين دسته کودکاني بودند که در واژگان اوليه آنها تعداد کمتري اسم ولي تعداد بيشتري ضمير وجود داشت. علاوه بر اين، اين کودکان که تصوير مي شد همگي در مرحله گفتار تک کلمه اي باشند تعداد زيادي عبارات را که شبيه جملاتي نظير «جلواونوبگير»، «من اونو مي خوام» و «اون کار و نکن» بودند به کار بردند. (نلسون، 1973، 1981 )
بين اين دو نوع گفتار اوليه تفاوتهاي کارکردي وجود دارد. وقتي اين دو نوع کودک تحت يک سري وظايف يادگيري آزمايشگاه مورد مشاهده قرار گرفتند، کودکان مرجع گرا «دوستداران اسم» احتمال بيشتري مي رفت که زبان را بدين منظور به کاربرند تا شيئي را بنامند يا به آن رجوع کنند، در حالي که کودکان وصف گرا «ترک کنندگان اسم» زبان را بدين منظور به کار بردند تا از توصيفات خود استفادهکنند يا به بافت اجتماعي توجه کنند. (راس، نلسون، وت استون ، وتانويي ، 1981 )
اين کودکان به جاي اين که در دنياي خود با ناميدن اشيا سرو کار داشته باشند بيشتر سو گيري اجتماعي داشتند. آنان زبان را به کار بردند تا توجه ديگران را جلبکنند يا به خود رجوع کنند. اين نشان مي دهد که «در آغاز يادگيري زبان، صورت و نقش به شيوه هاي متقابلاً مؤثري با هم عمل مي کردند.» (نلسون، 1981، ص 178 ).
هر چند بعضي از کودکان بسيار مرجع گرايند در حالي که ديگران بسيار وصف گرا، ظاهراً رشتة تسلسلي وجود دارد و بسياري از کودکان جنبه هاي دو سبک را با هم به کار مي گيرند. (نلسون، 1981 )