رابرت کگان ( Robert Kegan ) متولد 24 آگوست 1946 ، یک روانشناس رشد آمریکایی ، نویسنده و مشاور است . او مجوز روانشناسی و انجام درمانگری داشته ، سخنرانی های گسترده ای برای مخاطبان حرفه ای و غیر روحانی انجام داده و در زمینه توسعه حرفه ای و توسعه سازمان ، مشاوره می دهد .

وی استاد ویلیام و میریام میهن در یادگیری بزرگسالان و توسعه حرفه ای در دانشکده تحصیلات تکمیلی هاروارد بود ، جایی که او چهل سال تا زمان بازنشستگی در سال 2016 تدریس کرد . علاوه بر این وی کرسی آموزشی موسسه مدیریت و رهبری در آموزش و مدیر گروه تغییر گروه رهبری بود.

کگان ، در مینه سوتا متولد شده است ، کگان در کالج دارتموث حضور یافت ، در سال 1968 در summa cum laude فارغ التحصیل شد .

جنبش حقوق مدنی و جنبش علیه جنگ ویتنام به عنوان تجربیات شکل گیری شخصیتی او در طول سالهای دانشگاه می باشد . وی دکترای خود را از دانشگاه هاروارد در سال 1977 به دست آورد.

رابرت کیگان ، استاد آموزش بزرگسالان و توسعه حرفه ای میهان در مدرسه تحصیلات تکمیلی هاروارد است. او بیش از 30 سال است که در مورد رشد بزرگسالان می نویسد. کتاب‌های مهم او، «خود در حال تکامل» و «در بالای سر ما » به چندین زبان در سراسر جهان منتشر شده است.

او یکی از نویسندگان کتاب چگونه روش صحبت کردن می تواند روش کار ما را تغییر دهد است . مقاله نشریه هاروارد بیزینس ریویو، "دلیل واقعی تغییر نمی کنند." و مصونیت در برابر تغییر: چگونه آن را وارونه کنید و پتانسیل را در خود و سازمانتان آزاد کنید ، در سال 2009 توسط انتشارات دانشکده بازرگانی هاروارد منتشر شد. کیگان و لیزا لاهی، لیزا لاهی، اخیراً جایزه گیسلاسون را برای کمک‌های استثنایی به رهبری سازمانی از دانشگاه بوستون دریافت کردند.

کیگان همچنین به‌عنوان مدیر گروه رهبری تغییر دانشگاه هاروارد، برنامه‌ای که توسط بنیاد گیتس برای ارتقای ظرفیت‌های رهبری برای بهبود در سطح منطقه در مدارس دولتی آمریکا تأمین می‌شود، خدمت می‌کند. او رئیس آموزشی مؤسسه مدیریت و رهبری در آموزش هاروارد است. مدیر مشترک برنامه مشترکی که توسط دانشکده پزشکی هاروارد و دانشکده تحصیلات تکمیلی هاروارد برای آوردن اصول یادگیری بزرگسالان به اصلاح آموزش پزشکی انجام شده است. و او با افراد ارشد در بخش های تجاری و عمومی در ایالات متحده، آمریکای جنوبی، خاورمیانه و اروپای مرکزی و شرقی یک تمرین مربیگری اجرایی دارد. کیگان مدرک AB خود را از کالج دارتموث و دکترای خود را از دانشگاه هاروارد گرفت.

معنی سازی

در کتابش « خود در حال تکامل » (1982) ، کگان مشکلات زندگی بشر را از منظر یک فرایند که او آن را ساخت معنی فراخواند ، ساخت معنی ، فعالیت ایجاد حس تجربه از طریق کشف و حل مشکلات است . كگان نوشت: "بنابراین اینطور نیست كه یك شخص معنا ببخشد ، همانطور كه ​​این فعالیت فرد بودن ، فعالیت معناسازی است." هدف این کتاب در درجه اول دادن یک چارچوب توسعه ای گسترده برای همدلی با روش های مختلف مشتریان برای درک مشکلات آنها به یک مددکار حرفه ای (مانند مشاوران ، روان درمانگران و مربیان) است.

کگان معنی سازی را فعالیتی مادام العمر توصیف کرد که از همان نوزادی آغاز می شود و می تواند از طریق مجموعه ای از "رهنمودهای تکاملی" (یا "تعادل تکاملی") که تعادل بین خود و دیگران را ایجاد می کند ، در پیچیدگی تکامل یابد ( روانشناسی اصطلاحات) ، یا موضوع و شی (در فلسفه اصطلاحات) ، یا ارگانیسم و ​​محیط (در بیولوژیکی مقررات). هر آتش بس تکاملی هر دو یک دستاورد و یک محدودیت در معنی ساز ، دارای هر دو قوت و محدودیت است . هر آتش بس تکاملی بعدی یک راه حل جدید ، تصفیه شده و جدید برای تنش مادام العمر بین نحوه اتصال ، پیوستن و گنجاندن مردم است (یکپارچه با مردم دیگر و جهان) ، و چگونه مردم متمایز ، مستقل و خودمختار هستند (متمایز شده از سایر مردم و بقیه جهان).

کگان ایده محیط نگهداری را از دونالد وینیکات اقتباس کرد و پیشنهاد کرد که تکامل معنی سازی تاریخچه زندگی در محیط های نگهداری ، یا فرهنگ های جاسازی شده است . کگان فرهنگ تعبیه شده را از نظر سه فرآیند توصیف کرد: تأیید (نگه داشتن) ، تناقض (رها کردن) و تداوم (ماندن برای ادغام مجدد).

برای کگان ، " شخص چیزی بیش از یک فرد است "؛ روانشناسی رشد تکامل فرهنگ های تعبیه شده ، نه مطالعه افراد منزوی را مطالعه می کند . "یکی از قدرتمندترین ویژگی های این روانشناسی ، در واقع ، ظرفیت آن برای آزادسازی نظریه روانشناسی از مطالعه فرد بدون متن است. روانشناسی سازنده-رشد ، کل مسئله رابطه بین فرد و اجتماعی را با یادآوری اینکه تمایز مطلق نیست ، این توسعه ذاتیاً حل و فصل و استقرار مداوم این تمایز است. "

کگان استدلال کرد که برخی از ناراحتی های روانی ( افسردگی و اضطراب ) که مردم تجربه می کنند ( از جمله برخی دیگر ) نتیجه "شرایط اضطراری طبیعی" است که هنگامی اتفاق می افتد که "شرایط آتش بس تکاملی ما باید دوباره مورد مذاکره قرار گیرد" و یک فرهنگ جدید ، تصفیه شده تر از تعبیه شده باید ظهور کند.

خود در حال تکامل تلاش برای ادغام نظری سه سنت مختلف فکری در روانشناسی است :

1- اولین مورد سنت انسان گرایی وجودی -پدیدارشناسانه (که شامل مارتین بوبر , پرسکات لکی , آبراهام مازلو , رولو می , لودویگ بینسوانگر , آندرس آنژیال ، و کارل راجرز ).

2- دوم سنت روانکاوی جدید است (که شامل آنا فروید , اریک اریکسون , رونالد فیربیرن , دونالد وینیکات , مارگارت مالر , هری گانتریپ , جان باولبی ، و هاینز کوهوت ).

3- سومین سنت چیزی است که کگان آن را سازنده-توسعه می نامد (که شامل آن می شود) جیمز مارک بالدوین , جان دیویی , جورج هربرت مید , ژان پیاژه , لارنس کهلبرگ , ویلیام جی پری ، و جین لوینگر ).

این کتاب همچنین به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است دیالکتیکی فلسفه و روانشناسی و روانشناسی زنان توسط کارول گیلیگان بود .

کگان دنباله ای از شش تعادل تکاملی را ارائه کرد: تلفیقی ، تکانشی ، امپریالیستی ، بین فردی ، نهادی و بین فردی.

جدول زیر ترکیبی از چندین جدول در است خود در حال تکامل که خلاصه این تعادل است. هدف - شی (O) از هر تعادل است موضوع (S) مانده قبلی از تکامل است .

کگان از این اصطلاح برای اشاره به موضوع چیزهایی که مردم هستند استفاده می کند "منوط به "اما لزوماً آگاهانه از آن آگاه نیست. او از اصطلاح هدف - شی برای اشاره به مواردی که مردم از آنها آگاه هستند و می توانند کنترل آنها را به دست بگیرند استفاده می کند . روند ظهور هر تعادل تکاملی در متن کتاب به تفصیل شرح داده شده است. همانطور که کگان گفت ، علاقه اصلی او هستی زایی از این تعادل ها ، نه فقط تعادل آنها طبقه بندی است .

تعادل تکاملی
فرهنگ تعبیه شده
پیاژهکلبرگلوینگرمازلومک کللند / موریاریکسون

(0) تجارتی

  • S : رفلکس ، سنجش و حرکت
  • O : هیچی
فرهنگ مادر شدن. مادر (های) یا سرپرست (مراقبان) اولیه.حسی حرکتی-پیش اجتماعیجهت گیری بقا فیزیولوژیکی--

(1) تکانشی

  • S : انگیزه و ادراک
  • O : رفلکس ، سنجش و حرکت
فرهنگ والدین . به طور معمول ، مثلث خانوادگی
پیش عملیاتی
جهت گیری مجازات و اطاعت
تکانشی
جهت گیری رضایت فیزیولوژیکی
-
ابتکار در مقابل احساس گناه

(2) شاهنشاهی

  • S : تحمل مداوم ، نیازها ، علایق ، آرزوها
  • O : انگیزه و ادراک
فرهنگ شناخت نقش. مدرسه و خانواده به عنوان نهادهای اقتدار و تمایز نقش. باند همتا که نیاز به نقش آفرینی دارد.
عملیات محسوس
جهت گیری ابزاری
فرصت طلب
جهت گیری ایمنی
جهت گیری قدرت
سازندگی در مقابل احساس حقارت

(3) بین فردی

  • S : متقابل ، توافق بین فردی
  • O : تحمل مداوم ، نیازها ، علایق ، خواسته ها
فرهنگ دو جانبه بودن. روابط متقابل متقابل یک به یک.
عملیات صوری
جهت گیری توافق بین فردی
اصلاح طلب
عشق ، عشق ، گرایش گرایش
گرایش وابستگی
(وابستگی در مقابل رها کردن؟)

(4) نهادی

  • S : خودمختاری شخصی ، هویت خود سیستم
  • O : متقابل ، توافق بین فردی
فرهنگ هویت یا خودنویسی (در عشق یا کار). به طور معمول: درگیری گروهی در حرفه ، ورود به عرصه عمومی.
عملیات کامل
جهت گیری اجتماعی
با وجدان
گرایش اعتماد و عزت نفس
جهت گیری موفقیت
هویت در مقابل سردرگمی نقش

(5) بین فردی

  • S : نفوذ پذیری سیستم ها
  • O : خودمختاری شخصی ، هویت خود سیستم
فرهنگ صمیمیت (در عشق و کار). به طور معمول: رابطه عاشقانه واقعی بزرگسالان.
(پست رسمی ؛ دیالکتیکی؟)
جهت گیری اصولی
خود مختار
خود واقعی سازی
(جهت گیری صمیمیت؟)
-

هویت

گلیگان ( 1993 ) معتقد است که مسیر رشد هویت زنان و مردان تفاوت دارد. اساس کار گلیگان مبتنی بر این عقیده است که زنان خود را از طریق رابطه شان با دیگران تعریف می کنند، در صورتی که مردان در توصیف خود خطوط « مرد سنتی » را دنبال می کنند، به این معنی که خود را بر مبناي شغل شان تعریف می کنند.
رشد هویت براي زنان کاملاً با مردان متفاوت است. صمیمیت براي زنان مسئله اي بنیادي است. علاوه بر آن، پیوستگی به والدین نیز در فرآیند تشکیل هویت زنان در مقایسه با مردان نقش بسیار مهم تري را ایفا می کند.

رابرت کیگان ( Kigan, R. ) شکل گیری هویت را به عنوان فرایندهای دائمی تکامل معنی سازی می نگرد. او هویت را به عنوان یک فرایند کلی می داند که شناخت و عاطفه را با هم در بر می گیرد. شکل- گیری هویت درباره این موضوع است که چگونه آنچه که به عنوان خود ساخته می شود از بین رفته و دوباره شکل می گیرد. به عبارت دیگر تشکیل هویت ( یا معنا سازی) فرایندی است ، مداوم که در آن مرزهای بین خود و دیگران ساخته می شود ، از بین می رود و اصلاح می شود ( کروگر، 1996).

خود یا فاعل برای کیگان یک چارچوب روانی اطلاق می گردد که فرد در آن جا دارد، نمی تواند از آن فاصله بگیرد واز وجود آن، آگاه نیست. مفعول به پدیده هایی کلی تر از نظام روانی فرد مربوط است . که در مرحله قبلی تحول خود برفرد کاملاً مسلط بوده و جنبه ناهشیار است، اما درمرحله بعدی تحول خود دراختیار فرد قرار گرفته وفرد به آن هشیاری پیدا می کند (نوام 1992، به نقل از نگهبان ،1384) .

او معتقد است که رشد انسان شامل یک رشته تعارض است و هر مرحله­ ی رشد، بحران یا نقطه ­ی تحول خاص خود را دارد که طی آن شخص به یکی از دو سر بحران کشیده می­ شود. بحران مهمی که افراد در سنین نوجوانی و مرحله­ی پنجم زندگی خویش با آن مواجه­اند مسئله ­ی هویت­ یابی است که اریکسون این مرحله را تحت عنوان “هویت­ یابی در مقابل سردرگمی در نقش” نامگذاری می­ کند (ماسن و همکاران، ۱۳۸۰).

شکل گیری هویت

کگان (1982؛ به نقل از کروگر، 1996) شکل گیری هویت را بر اساس فرایندهای تحولی که شامل شناخت و عاطفه است تبیین کرد. وی در رویکرد ساختاری- تحولی خویش، هویت (معنا سازی) را فرایند مستمری تعریف می کند که طی آن، مرزهای بین خود و دیگری (شخص-موضوع) شکل می گیرد، از بین می رود و دوباره بازسازی می شود. فعالیت معناسازی (سازمان دهی و درک محیط اطراف) و سپس از بین رفتن این انسجام و درک خود در یک قالب جدید و نو ظهور، از بنیانهای این رویکرد هستند. از نظر کگان، تحول- که متاثر از شناخت و عاطفه است- عبارت از فرایندی است که منجر به ایجاد ساختارهایی منظم جهت متمایز کرن شخص از موضوع می شود. یعنی «دیگری» از دل خود جدا می شود و فرد به یک «خود» متفاوت و جدید نائل می شود. شخص (خود) به یک چارچوب روانی بر می گردد که فرد در آن قرار دارد و از طریق آن قادر به تمایز موضوع از خود می شود. موضوع (دیگری) عبارت است از احساسات، تصورات، افکار، ساختارها و روابطی که می توانیم از کنار آن ها بگذریم و آنها را مشاهده و کنترل کنیم.

از نظر کگان هویت یا معناسازی یعنی شیوه ای که در آن، چیزی (موضوعی) را که قبلا جزئی از «خود» بود به بیرون پرتاپ کرده و از آن یک موضوع برای خود جدیدمان بسازیم، به طوری که تعادل بین خود و دیگری اساس فرایندی است که منجر به شکل گیری هویت می شود. کگان رابطه شخص-موضوع (خود-دیگری) را در فرایند تعادل یابی به صورت یک منازعه تحولی در نظر می گیرد، که این منازعه باعث تعدل شخص و موضوع می شود.