نظریه های روانشناسی بروس پری
بروس دی پری ( Bruce D. Perry ) یک روانپزشک آمریکایی است ، در حال حاضر عضو ارشد دانشگاه و آکادمی آسیب دیدگی کودک که در هوستون, تگزاس و یک استاد الحاقی روانپزشکی و علوم رفتاری در دانشکده پزشکی فاینبرگ که در شیکاگو, ایلینوی است . وی از سال 1993 تا 2001 یک پزشک و محقق در زمینه بهداشت روان کودکان و علوم اعصاب ، استاد تحقیقات روانشناسی توماس اس ترامل در کالج پزشکی بیلور و رئیس روانپزشکی در بیمارستان کودکان تگزاس می باشد . او همچنین به عنوان مشاور ارشد وزیر خدمات کودکان و جوانان آلبرتای کانادا در خدمت می کند . دکتر پری همچنین عضو ارشد موسسه کودکی خیابان بری در ملبورن ، استرالیا است. وی همچنین نویسنده چندین کتاب است.
بروس پری با مدرک دکتری و دکترای پزشکی، روانپزشک کودک و متخصص مغز و اعصاب، مدیر شبکه دنباله عصبی، عضو ارشد آکادمی ترومای کودک و استادیار روانپزشکی در دانشکده پزشکی دانشگاه نورث وسترن در شیکاگو است.
بروس پری در سال 1955 در بیسمارک ، به عنوان دومین فرزند از چهار فرزند به دنیا آمد. پدرش دانکن ریچارد پری دندانپزشک و مادرش دونا (هنری) پری خانه دار بود. پری به کالج آمهرست که در آمهرست ، ماساچوست رفت اما فارغ التحصیل نشد. او کلاسهایی را می گذراند که به آن علاقه مند بود اما شرایط لازم برای دریافت مدرک لیسانس را برآورده نمی کرد. وی اقامت خود را از سال 1984 تا 1987 در دانشکده پزشکی دانشگاه ییل در رشته روانپزشکی به پایان رساند . در سال 1987 ، پری یک بورس تحصیلی روانپزشکی کودک و نوجوان در دانشگاه شیکاگو دریافت کرد .
پری به عنوان مشاور قضایی در بسیاری از حوادث برجسته مربوط به کودکان آسیب دیده ، از جمله قتل عام دبیرستان کلمباین، بمب گذاری در شهر اوکلاهما، محاصره واکو، و YFZ Ranch موارد حضانت حضور داشته و خدمت کرده است . او یکی از رهبران آکادمی کودک آسیب (CTA) در هوستون آمریکا است. تحقیق و عمل بالینی وی بر بررسی تأثیرات طولانی مدت ضربه در کودکان ، نوجوانان و بزرگسالان متمرکز است و در توصیف چگونگی تغییر رویدادهای آسیب زا در دوران کودکی زیست مغز بسیار مثر بوده است. او نویسنده بیش از 200 مقاله در ژورنال ، فصل کتاب ، و مقالات علمی است و دریافت کننده جوایز مختلف حرفه ای است. در حال حاضر مدل عصبی درمانی پری در حال حاضر مدل کاری است که توسط آن استفاده شده است یونسویل مرکز بازیابی تروما در ویچیتا ، کانزاس.
همسر اول پری ، آرلیس پری، در 12 اکتبر 1974 در کلیسای یادبود استنفورد دانشگاه استنفورد در کالیفرنیا به قتل رسید .
اختلال بیش فعالی
پری ادعا می کند که اختلال بیش فعالی و کمبود توجه (ADHD) "یک بیماری واقعی نیست ... بهتر است به عنوان یک توصیف در نظر گرفته شود. اگر به چگونگی پایان یافتن آن برچسب توجه کنید ، قابل توجه است زیرا هر یک از ما در هر زمان مشخص حداقل با یک دو معیار قابل سنجش بودیم . "
تروماهایی که میمانند و جهان ما را میسازند
نگاهی به کتاب «برایت چه اتفاقی افتاد؟»، گفتوگوی اوپرا وینفری با دکتر پری در مورد آسیبهای روحی، استقامت و التیام آسیبهای روحی، ناراحتیهای موقتی نیستند که با توصیه، تشویق و حرفهای مثبتی که در روانشناسی عامهپسند بسیار رایج است، از میان بروند. دکتر بروس پری، یکی از متخصصان برجسته عصبشناسی و روانکاوی کودک در آمریکا، در این کتاب مهم خود توضیح میدهد که تجارب کودکی چگونه زندگی و مسیر ما در آینده را شکل میدهد.
در کتاب چه بر تو گذشته است، اُپراوینفری، از تأثیرگذارترین شخصیتهای عصرحاضر،و دکتر پِری، محقق وعصبشناس و روانپزشکسرشناس، نتایج بیش از سی سال تحقیقات و تجربیات خود رادربارهی علل رفتارها وواکنشها و احساسات آدمی، در قالب گفتوگو و پرسش و پاسخهایی ملموس، به شکلی باورنکردنی و روشنگرانه به تصویر میکشند.مباحث علمی و قابل فهم مطرحشده در چه بر تو گذشته استحاکی از اطلاعاتی ضروری و جالب در زمینهی خودشناسی،دیگرشناسی، تربیت فرزند، مردمشناسی و جامعهشناسیاست. با مطالعهی اثر حاضر، خوانندگان علت بسیاری از رفتارهایشان را درمییابند و درپی این رمزگشاییهابه درک درستتر و واقعیتری از تأثیر اتفاقات و تجربیات گذشته بر شخصیت کنونی و دلیل عملکردهای خود دست مییابند.
در این کتاب اپرا از خودش و تروماهایی که با آن مواجه شده میگوید. او هم چنین داستان کسانی را بازگو میکند که طی این سالها به برنامه او آمدهاند. دکتر پری نیز به تجربیاتش و بیمارانی که با آنها در مورد تروما روبهرو شده، اشاره میکند. با اینکه کتاب گفتوگو محور است، اما دارای انسجام و ساختار محکمی است و در هر فصل به یک موضوع در مورد تروما اشاره میشود.
اپرا وینفری یکی از مشهورترین مجریان برنامههای تلویزیونی است که زندگی پرفرازونشیبی داشته است. او در کودکی با رنجها و زخمهایی در زندگیاش مواجهه شده که به شکل تروما در روح و روانش باقیمانده است. موضوع این کتاب مواجهه و درمان تروماهایی است که در زندگی با آن مواجهه میشویم. تروما زخمهایی است که بر اثر اتفاقات ناگوار بر روح انسان ماندگار میشود و اثراث مخربی را در روان فرد به جای میگذارد.
این کتاب به شکل گفتوگو با اوپرا وینفری، مجری معروف آمریکایی، نوشته شده است. خانم وینفری درباره دکتر پِری که او را بارها به برنامههای خود دعوت کرده است، میگوید: «دکتر پری چشم ما را بر این واقعیت باز میکند که انسان در طول زندگی خود تجارب و رویدادهای فراوانی را پشت سر میگذارد، اما تجربه آسیب روحی (تروما) در ذهن انسان قفل میشود و هر آنچه بعد از آن اتفاق میافتد، در سایه آن تعریف میشود.»
در این کتاب، تمرکز اصلی بر آسیبهای روحی دوران کودکی است و تاثیرات آن بر رشد شخصیت کودک و رابطه آن با انسانها و جهان بیرون، بررسی شده است. ماهیت گفتوگو محور کتاب باعث شده است مباحث برای خواننده عادی هم روشن و قابل دسترس باشد؛ خوانندهای که شاید به صورت تخصصی با علم روانکاوی و عصبشناسی آشنایی نداشته باشد اما مباحث مطرح شده به وی کمک میکند خود و رفتارهایش را بشناسد و بر تاثیرات منفی گذشته بر خود، غلبه کند.
این کتاب برای مربیان و خانوادهها هم مفید است تا رفتارهای پرخاشگرانه و ناهنجار دانشآموزان و کودکان را بشناسند و این رفتارها را نه ناشی از ویژگیهای ذاتی که برآمده از نوع تربیت و تجربه بزرگ شدن در محیطهای نامساعد بدانند.
کتاب یک سوال اساسی (برایت چه اتفاقی افتاد؟) را مطرح میکند که عنوان کتاب هم از همین سوال سرچشمه گرفته است. هنگامی که یک شخص با تروما یا رنج روبهرو میشود، به جای آن که از او بپرسیم «مشکلت چیست؟» بهتر است از او بپرسیم «برایت چه اتفاقی افتاد؟» در جای جای کتاب در این باره صحبت شده است و از این سوال به عنوان یک راه حل درمانی یاد شده است.
دکتر پری بر تربیت و فضای خانوادگی تاکید زیادی دارد؛ زیرا به باور وی، «تجربه پیوندهای عاطفی و انسانی با دیگران، دیدگاه نوزادان نسبت به انسانها را میسازد. مراقبت و توجه دائمی این دید را در نوزاد درونی میکند که مردم موجودات بیگزند، قابل پیشبینی و غمخوار هستند.» نوزادانی که در خانوادههای پر ازخشونت و درگیری و افسردگی بزرگ میشوند، این دیدگاه را ندارند. با این حرف دکتر پری به خوبی میتوان به رابطه فقر، خشونت، جرائم و رفتارهای ناهنجار پی برد که برای رفع آن تغییر محیط و فراهم شدن فرصت لازم است و توصیههای اخلاقی و رفتارهای خشن سیاسی و قضایی کافی نیستند.
«ارتباطات انسانی»، در قلب رویکرد دکتر پری نسبت به شناخت و درمان آسیبهای روحی قرار دارد و به گفته او، برای درد و نارسایی روحی همیشه به تجویز دارو نیاز نیست. او این نکته را در سفر به زلاندنو و دیدار با از قبایل موری متوجه شد. این که چطور یک قبیله به طور دستجمعی به اعضای ناخوش خود رسیدگی میکند. به گفته رئیس قبیله، «ما به طور جمعی درمانگر روح یکدیگر هستیم.»
دکتری پری در جایی از کتاب به این باور خود اشاره دارد که در جامعه مدرن، علاوه بر فقر اقتصادی، فقر روابط انسانی هم آسیبهای روانی و جسمی مانند افسردگی و اعتیاد به مواد مخدر را بر انسانها تحمیل میکند: «در آن، انزوا و تنهایی به یک همهگیری تبدیل شده است... زندگی مدرن فرصتهای اندکی برای روابط و تعامل انسانی فراهم میکند.» او با اشاره به تحقیقات خود و همکارانش میگوید که از نظر آنها، مهمترین عامل تامین سلامت روانی یک فرد، وضعیت و گستردگی روابط انسانی او با شریک زندگی، خانواده و جامعهاش است.
دکتر پری معتقد است بخشی از آسیبهای روحی، از ناتوانی «سیستم پاسخ به اضطراب» که به درستی در ما شکل نگرفته است، ناشی میشود. این سیستم در یک محیط سالم خانوادگی و اجتماعی شکل میگیرد. اگر شما «در یک خانواده و محله پرتنش و تهدید بزرگ شوید، سیستم روانی پاسخ به اضطراب در شما ناقص است.» کودکان در چنین فضا و محیطی، ترس و ناامنی دائمی را تجربه میکنند و وقتی در نوجوانی و بزرگسالی به مواد مخدر روی میآورند، «با رها شدن از زیر فشار اضطراب و مشقتها، به لذتی میرسند که قبلا آن را تجربه نکردهاند.»
بار سنگین این تنهایی و اضطراب را با تقویت فضا و روابط سالم و مهرورزانه اجتماعی و انسانی میتوان از دوش کودکان و نوجوانان آسیبدیده برداشت، اما دکتر پری اعتراف میکند که جامعه برای چنین همکاری و رویکردی آماده نیست؛ زیرا وقتی پای مواد مخدر و خشونت در میان است، افراد دوستان خود را از دست میدهند. از طرفی، افراد درگیر با مشکلات و آسیبهای روحی، در واکنش به قضاوتها و برچسبهای اطرافیان، منزویتر و پریشانحالتر میشوند.
نکته بااهمیت در گفتههای دکتر پری این است که تروماها میتوانند از یک نسل به نسل دیگر منتقل شوند. او به تجربه سیاهپوستان آمریکایی و بومیان کانادایی و استرالیایی اشاره میکند که چطور هنوز همنسلهای جوانتر آنان، بار تاثیرات استعمار، نسلکشی و تبعیض سیستماتیک را به دوش میکشند و حاصل آن، فرصتهای محدود اقتصادی، خودکشی و اعتیاد گسترده است.
او قبول دارد که انسانها میتوانند چرخ خشونت و تروما را بشکنند. اکثر افرادی که آزار و اذیت را تجربه کردهاند، الزاما دیگران را به همین شیوه مورد آزار قرار نخواهند داد، اما این آزارها «بر روابط آنان با دیگران، تاثیری عمیق بر جای میگذارد.»
هر سال بیش از ۱۳۰ میلیون کودک متولد میشوند. هر کدام از این کودکان از همان ابتدا، در شرایط خاص اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قرار میگیرند. برخی با آغوش گرم والدینشان استقبال و برخی هم مثل من از جانب مادر جوانشان ـزنی که رؤیای زندگیای متفاوت داشتــ زوجی که فشار فقر کمرشان را خرد کرده بود و پدری که دائماً بدوبیراه میگوید، پس زده میشوند.
بااینحال، همه کودکانی که تازه به دنیا میآیند یا قبلاً متولد شدهاند (من و شما)، چه کسی باشد به آنها عشق بورزد چه نباشد، یک ویژگی مهم مشترک دارند. همه ما، باوجودِ شرایط کاملاً متفاوتِ متولدشدنمان، با حس ذاتی تمامیت به دنیا میآییم. زندگی خود را با این سؤالات شروع نمیکنیم: آیا کافی هستم؟ آیا ارزشمندم؟ آیا شایسته یا دوستداشتنی هستم؟
حتی یک کودک هم در اولین لحظات هوشیاریاش نمیپرسد «آیا مهمم؟» دنیای او، سرزمین عجایب است. با اولین نفسهایش میکوشد محیط اطرافش را بشناسد. چه کسی به او غذا میدهد و از او مراقبت میکند؟ با چه چیز احساس راحتی میکند؟ زندگی بسیاری از آنها با رفتارهای تند مراقب یا نشنیدن صدایی پرمحبت یا نوازشنشدن، خراب میشود. اولین تجربههای ما در این دنیا بسیار متفاوت از هم است.
قابلتوجهترین حسی که از دوران کودکیام به یاد میآورم، تنهایی است. مادر و پدرم فقط یک بار باهم بودند. زیر درخت بلوط قدیمی در نزدیکی خانهای که مادرم، ورنیتا، در آن بزرگ شده بود. خانهای در کوسیویکو، میسیسیپی. پدرم، ورنون، همیشه میگفت که اگر آن روز کنجکاو نشده بود که زیر دامن صورتی مادرم چه خبر است، من هرگز به دنیا نمیآمدم. نه ماه بعد متولد شدم. از وقتی یادم است، کسی مرا نمیخواست.
بروس می گوید معتقدم وقتی کسی تسلط کامل به مطلبی دارد، میتواند به سادگی و با شفافترین مثالها آن را توضیح بدهد و دکتر بروس پری یکی از مسلطترین متخصصان حوزه آسیب تحولی پیچیده است. بنابراین در قالب یک گفتگوی طولانی، روشن و واضح، مطالبی را شرح داده که هر والد، متخصص، مراقب یا مسئولی که مراقبت از کودکانی با تاریخچه آسیب روحی را بهعهده دارد، باید از آنها مطلع باشد.
اگر فرزندپذیر هستید، اگر زندگی دشواری را گذراندهاید یا اگر متخصص در حوزه کودکان هستید، مطالعه این کتاب را حتما به شما پیشنهاد میکنم تا بدانید که "چه اتفاقی افتاده است؟"
پسری که به عنوان سگ بزرگ شده است ( The boy who was raised as a dog )
این کتاب تحقیقات علمی کمتر و سبک روایی بیشتری دارد ، بنابراین می تواند طیف گسترده ای از خوانندگان را به خود جلب کند. این کتاب توسط روانپزشک کودک بروس پری نوشته شده است و داستان های انواع کودکانی که تجربه های آسیب زایی را تجربه کرده اند ، روایت می کند.
در این کتاب نوشته بروس پری است که در آن بروس اعلام می کند که کسانی که با کودکان سر و کار دارند می فهمند که رسیدگی به آنها دشوار است . خوشبختانه ، بروس پری ، روانشناس کودک ، بینشی ارائه می دهد که مفید است . هر فصل از کتاب ، داستان تفاوتی در مورد پرونده ای است که وی به آن پرداخته است . این کتاب تاثیر سیستم پرورش دهنده و آسیب روحی بر روی کودک و همچنین کسانی که رها شده اند را نشان می دهد . در مورد تاب آوری کودکان و توانایی آنها برای غلبه بر آنها یکی پس از دیگری روایت چشم باز است . بعضی اوقات مشاوران برای بهبود آینده باید به زندگی گذشته بپردازند .
ارتباطات
بروس پری بیان می کند که ارتباطات مردم زمانی که کلمات هیچ معنایی ندارد شروع می شود. آن با خیره شدن، تکان دادن، نوازش کردن، بوسیدن و زمزمه کردن شروع می شود. در اولین ارتباطات غیرکلامی است که انسان با دیگری و انتها و ابتدای شروع ارتباطات تعامل برقرار می کند. بنابراین ارتباطات غیرکلامی هسته همه زبانها است. انسان یک ظرفیت ذهنی قابل ملاحظهای دارد تا بتواند صداها و حرکات را به عنوان بازنمایی نمادین اشیاء درک کند. آنها توانایی انجام هزاران زبان پیچیده با میلیون ها کلمه واحد دارند.
زمانی که زبان در متن روابط توسعه نیافته بود، ما درکی از زیبایی و معنای کلمات نداشتیم. برای هر کودک تازه متولد، ارتباطات غیر کلامی دنیای تازه ای از روابط انگیزشی برای ارگانهای عصبی ایجاد می کند که به کودک اجازه می دهد تا ظرفیتهای پیچیده زبان و همچنین ظرفیتی برای فهم و ارتباطات با کاربرد کلمات را توسعه دهد. فرایند یادگیری مستلزم این است که زبان از ارتباطات اجتماعی-عاطفی ناشی شود. صورت، نه صدا، عضو اصلی ارتباطات بشری است.
تنها بخشی از مغزمان برای ارتباطات کلامی استفاده می شود. اغلب، بیشتر ارتباطات ما با دیگران غیرکلامی است، و درصد بالایی از آنچه که ذهنمان در ارتباطات از دیگران دریافت می کند (حتی بدون آگاهی ما) بر علائم غیرکلامی نظیر حرکات چشم، ژست های چهره، تن صدا، تاخیر در پاسخ به سوال، تکان دادن دست یا سر متمرکز شده است. گویی یک ناحیه از مغز کلمات را در یک تعامل پردازش می کند، بیشتر نواحی مغز به صورت مداوم توجه و پاسخ به فعالیت های غیرکلامی دارد که همراه کلمات می آید. از طریق ارتباطات غیرکلامی است که معنای کلمات را یاد می گیریم.
علی رغم نقش مهمی که پیام های غیرکلامی در جامعه دارد، با این حال تعدادی کمی از افراد به شیوه های پاسخگویی به علائم غیرکلامی دیگران آگاهی دارند. مضحک است که مردم چندین سال برای یادگیری زبانهای کلامی صرف می کنند، با این حال زمانی برای مطالعه نحو یا لغات رفتارهای غیرکلامی اختصاص نمی دهند. در نتیجه توانایی ارسال و تفسیر پیام های غیرکلامی ما عموماً ناکافی است.