نورمن وینسنت پیل ( Norman Vincent Peale ) متولد 31 مه 1898 در بوورزویل اوهایو و متوفای 24 دسامبر 1993 در پاولینگ نیویورک ، کشیش و نویسنده آمریکایی که بیشتر شهرتش به خاطر وقت زیادی است که در رواج مفهوم اندیشی مثبت گذاشته است ، به ویژه از طریق کتاب پرفروش قدرت تفکر مثبت . وی از سال 1932 تا 1984 به عنوان کشیش کلیسای مرمر مرمر ، نیویورک خدمت کرد ، و رهبری یک جامعه اصلاح شده در آمریکا را بر روی داشتن داشت. پیل دوست شخصی رئیس جمهور ریچارد نیکسون بود. دونالد ترامپ هنگام بزرگ شدن در کلیسای پیل حضور یافت و همچنین در آنجا با همسر اول خود ایوانا ازدواج کرد.

پیل در بوورزویل ، اوهایو ، بزرگترین فرزند از سه پسر چارلز و آنا (ملزم دلانی) پیل متولد شد. وی از دبیرستان بلفونتین ( Belffontaine ) اوهایو فارغ التحصیل شد. وی مدرک دانشگاهی را در دانشگاه وسلیان اوهایو (جایی که وی برادر اخوان فی گاما دلتا شد) و دانشکده الهیات دانشگاه بوستون بدست آورد .

او پس از فارغ التحصیلی تصمیم گرفت که کشیش شود و به کلیسایی در نیویورک نقل مکان کرد.

در سال 1922 توانست به عنوان یک متدیست خود را به همگان معرفی کند، طولی نکشید که به سمت وزیر متدیست منصوب شد. این داستان تا سال 1932 ادامه داشت، پس از آن تغییری کلی داشت که به وابستگی مذهبی مربوط به کلیسای اصلاح شده آمریکا مربوط می شد، سرانجام او مربی گری را به عنوان یک کشیش در کلیسای مرمر واقع در نیویورک آغاز کرد. و پس از آن دوران 52 ساله تصدی اسقفی کلیسای مرمر مرمر را در شهر نیویورک شروع کرد .

بنیاد دین و روانپزشکی آمریکا
در سال 1940 پیل و یک روانکاو دیگر به نام اسمایلی بلانتون ( Smiley Blanton ) ، یک کلینیک سرپایی روانی-روانپزشکی در کنار کلیسا تأسیس کردند . این دو مرد با هم كتاب در زمینه ایمان اینكه در مشکلات روانشناسی جواب می دهد با عنوان یك روانپزشك و یك كشیش در مورد مشكلات شما در بحث كنند (1940) نوشتند . این کتاب در فصل های متناوب نوشته شده است ، یک فصل توسط بلانتون و سپس فصل دیگر توسط پیل نوشته شده است . بلانتون در فصل های خود از هیچ دیدگاه مذهبی خاصی جانب داری نکرده است .

در سال 1951 ، این کلینیک روان درمانی و مذهبی به بنیاد دین و روانپزشکی آمریکا تبدیل شد و در آن پیل رئیس بنیاد و بلانتون به عنوان مدیر اجرایی مشغول کار شدند . در این بنیاد به مسائل روانپزشکی نه به دید اعمال پزشکی بلکه به دید مسائل مذهبی نگاه می شد . بدین دلیل این بنیاد با انتقاد شدید جامعه بهداشت روان آمریکا قرار گرفت . پس از آن بلانتون از پیل فاصله گرفت و از تأیید علنی کتاب خودداری کرد. بلانتون اجازه نداد که پیل از نام او در "قدرت تفکر مثبت" استفاده کند و هنگامی که مورد انتقاد قرار گرفت از دفاع علنی پیل خودداری کرد. دونالد مایر بیان می کند که کتاب خود بلانتون ، عشق یا نابودی (1956) ، "در بسیاری از نقاط با" فکر کردن بیش از تفکر مثبت "در مقایسه با نظر پیل " کاملا در تقابل است "، به این دلیل که این آثار عملاً هیچ پیز مشترک ندارند .

در واقع اعتراض آن ها نسبت به کتاب قدرت و تفکر مثبت بود، بلانتون با فهمیدن این جریان به جای تایید کردن کتابی که خود نیز بخش کوچکی از آن را نوشته بود، راه خود را از وینسنت جدا کرد.

رادیو ، تلویزیون ، نویسنده و سازمانها
فعالیت در یک مرکز روان درمانی تنها حرفه ی نورمن وینسنت نبود، در سال 1935 ، پیل یک برنامه رادیویی با عنوان "هنر زندگی" شروع کرد که با مدت 54 سال ادامه داشت. در این میان وی ویرایش مجله راهنمای پست و نوشتن کتاب را آغاز کرده بود؟ موعظه های وی ماهانه از طریق پست ارسال می شود.

پس از مدتی او توانست به کمک شورای ملی کلیساها به برنامه های تلویزیونی نیز راه پیدا کند. همزمان با این کار کتاب می نوشت و ویرایش مجله یGuideposts را نیز به عهده داشت.

او از طریق پست ویرایش هایی که او انجام می داد را به صورت ماهیانه ارسال می کرد، سال ها گذشت تا بالاخره پیل توانست در سال 1945 به کمک همسر و دوستانش مجله ای را با همان نام که در سطر قبلی ذکر کردیم تاسیس کنند، این مجله کاملا غیر فرقه ای بود و تنها با هدف بیان داستان های الهام بخش برای مردم بنا نهاده شده بود.

پیل مدتی سرپرست و دبیر کمیته ملی حمایت از دولت مشروطه ، که یک گروه فشار جناح راست که مخالف سیاستهای فرانکلین روزولت بود ، را برعهده داشت . در نتیجه ، در سال 1938 ، در تاریخ 30 اکتبر 1938 ، پیل با الیزابت دیلینگ و کشیش ادوارد لژ کوران (یک طرفدار صریح پدر ضد سامی بدنام ) ظاهر شد چارلز کاگلین (عوام فریبی وی پیل در سال 1935 به دلیل ضرورت انتقاد قرار گرفت ) و فرانسیسکو فرانکو ) و سایر چهره های جناح راست افراطی در "جلسات توده ای و تجمع طرفداران ایالات متحده" در هتل کمودور در نیویورک ، که بعدا توسط آرتور درونیان ، معروف به جان روی کارلسون در کتاب 1943 خود تحت پوشش توصیف شد ، همکاری داشت .

در سال 1945 ، پیل ، همسرش روت آفرود پیل و ریموند تورنبورگ ، یک پاولینگ تاجر نیویورکی ، مجله Guideposts را تاسیس کرد ، یک مجموع غیر فرقه ای برای مردم برای بیان داستان های الهام بخش درست کردند .

پیل نویسنده ای پرکار بود. قدرت تفکر مثبت پرخواننده ترین اثر وی است. این کتاب که برای اولین بار در سال 1952 منتشر شد ، 186 هفته متوالی در لیست پرفروش ترین کتاب نیویورک تایمز ماندگاری و طبق گفته ناشر ، سیمون و شوستر ، این کتاب حدود 5 میلیون نسخه فروش داشته است. برخی دیگر از آثار محبوب وی شامل هنر زندگی ، راهنمای زندگی با اعتماد به نفس ، خوش بینی سرسخت و پیام های الهام بخش برای زندگی روزمره است.

از او به عنوان نویسنده ای پرکار یاد می شود که کتاب های زیادی را به انتشار رساند، اما در میان تمامی آثار او کتاب قدرت تفکر مثبت معروف ترین و پرفروش ترین آن به شمار می رود.
از عقیده ی دیگران نورمن وینسنت پیل از لحاظ سیاسی به خانواده رئیس جمهور ریچارد نیکسون شباهت های بسیاری داشت، یکی از کارهای جالبی که نورمن وینسنت پیل کرد این بود که در سال 1968 قضاوت مراسم ازدواج جولی نیکسون و دیوید آیزنهاور را به عهده گرفت.

او توانست در سال 1984 از جانب رئیس جمهور مدال آزادی دریافت کند، چیزی که در ایالات متحده جز بالاترین افتخار غیر نظامی به حساب می آمد، او این افتخارات را به سبب کمک هایی که در زمینه الهیات داشت به دست آورد.

انتقادات از پیل

تمامی اتفاقات ناخوشایندی که برای نورمن وینسنت پیل رخ داد همگی پس از انتشار کتاب او در اوایل دهه 1950 بود.

منتقدان در واقع از تفکرات او شکایت داشتند زیرا معتقد بودند که مطالب و حکایت های ذکر شده در کتاب واقعیت ندارند و همگی بر پایه ی خیال است.

حتی عده ی بسیاری او یک کلاهبردار و متهم بود که با انتشار کتاب های بی پایه و اساس و فروش آن ها به مردم آن ها را به شیوه ی خاصی دچار گمراهی کرده به نحوی که از زندگی واقعی خود فاصله بگیرند و در رویا غرق شوند.

اندیشه‌های نورمن وینسنت پیل مورد قبول کارشناسان سلامت روانی واقع نشد و آثار او مورد انتقاد زیادی قرار گرفت، به طوری که یکی از کارشناسان حتی مستقیماً پیل را کلاهبردار و حقه‌باز نامید. 

یکی از ویژگی های کتاب وینسنت بی نام و نشان بودن و بدون منبع بودن کارشناسان و مدارکی می باشد که در آن برای تایید فلسفه خود قید کرده است.

به عقیده ی بسیاری از کارشناسان سلامت روانی، نورمن وینسنت پیل در آثار خود می خواهد با اعتماد به نفس بخشیدن به مخاطبان خود به گونه ای آن ها را هیپنوتیزم کند، اما این کار را به صورت مخفیانه انجام می دهد و این راز را فاش نمی کند.

انتقاد دیگری که به مطالب موجود در کتاب قدرت تفکر مثبت شده، این است که نورمن وینسنت پیل فلسفه ی خاصی را در پیش گرفته که ترس مخاطب را بیش از آن چه که هست نشان می دهد، از نظر منتقدان همین موضوع می تواند به پرخاشگری منتهی شود.

او سال ها با مخالفان تفکر و فلسفه ی خود جنگید ام دست از تلاش و کوشش در این راه برنداشت، حاصل این پشتکار چاپ و انتشار کتاب های بسیاری بود، او پس از گذشت سال ها سرانجام در سن 95 سالگی یعنی در تاریخ 24 دسامبر 1993 بر اثر سکته ی مغزی دار فانی را وداع گفت.

نظریه قدرت مثبت اندیشی نورمن وینسنت پیل

به آنچه که باور داشته باشید و در ذهن مجسم کنید، می‌توانید برسید. 

از آسان‌ترین راه‌های برای پایین آوردن تنش استفاده کنید . 

زمانی که موانع یا مشکلات رخ می‌دهد، کسی که تفکر مثبت دارد آنها را به عنوان فرصتهای خلاقانه در نظر می‌گیرد. او از چالش با یک مشکل سخت استقبال می‌کند و بدنبال راه‌هایی برای تبدیل آن به یک منفعت می‌گردد. سعی کنید روز باشکوه داشته باشید . 

باور داشته باشید که مشکلات راه‌حل دارند. باور داشته باشید که می‌توان بر آنها چیره شد. باور داشته باشید که می‌توانید بر آنها فائق آیید؛ و بالاخره، باور داشته باشید که می‌توانید آنها را حل کنید.

شما می توانید اگر فکر کنید می توانید . 

اگر می خواهی اوضاع متفاوت باشد، شاید راهش اینست که خودت متفاوت شوی.

جادویی واقعی در اشتیاق وجود دارد که تفاوت بین معمولی بودن و موفق بودن را تعیین می کند.

در مقابل موانع خود ایستادگی کن و در موردشان اقدامی انجام بده. متوجه خواهی شد که آن ها نیمی از قدرتی که فکر می کنی دارند را هم ندارند .

وقتی تمام منابع جسمی و روحی متمرکز شوند، قدرت ما در حل مشکلات به شدت افزایش پیدا می کند.

فردا را با خودت به رختخواب نبر.

مشکل اکثر ما اینست که ترجیح می دهیم بوسیلۀ تمجید و تحسین نابود شویم تا اینکه بوسیلۀ انتقاد نجات پیدا کنیم .

افکار خود را تغییر بده، و بعد دنیا را تغییر خواهی داد.

همیشه برای متوقف شدن زود است.

وقتی که صبح از خواب بیدار می شوی، دو انتخاب داری؛ یا خوشحال باشی یا ناراحت. فقط انتخاب کن که خوشحال باشی .

همۀ ما شنیده ایم که باید از اشتباهاتمان یاد بگیریم، ولی من فکر می کنم مهمتر این است که از موفقیت ها یاد بگیریم . اگر تنها از اشتباهاتت یاد بگیری ، احتمالا تنها خطاها را یاد خواهی گرفت .

این تصور که تو الهۀ اطلس هستی و دنیا را روی شانه هایت حمل می کنی را کنار بگذار. دنیا حتی بدون تو هم ادامه خواهد داشت . خیلی خودت را جدی نگیر .

جیب های خالی هیچوقت باعث عقب ماندگی کسی نشدند. تنها مغزهای خالی و قلب های خالی می توانند باعث این موضوع شوند .

خیلی مهم است که یاد بگیری خودت را دوست بداری. از آنجایی که وقت زیادی را با خودت سپری می کنی ، بهتر است کمی هم رضایت خاطر از این رابطه به دست آوری .

وقتی برای کسی دعا می کنی، شیوۀ نگرش شخصی خود در مورد او را بهبود می بخشی.