ریچارد فریهر فون کرافت-ابینگ (نام کامل ریچارد فریدولین جوزف فریهر کرافت فون فستنبرگ auf Frohnberg, genannt von Ebing ؛ 1840–1902) روانپزشک آلمانی و نویسنده اثر اساسی Psychopathia Sexualis (1886) بود. او که به عنوان بنیانگذار سکسولوژی مدرن شناخته می‌شود، کتابش با عنوان «روان‌آزاری جنسی» (۱۸۸۶) طبقه‌بندی‌های اولیه‌ای از اختلالات و رفتارهای جنسی ارائه داد.

ریشارد فون کرافت – اِبینگ (Richard von Krafft-Ebing) در شهر مانهایم در جنوب آلمان زاده شد. پدر و مادرش از اشراف جنوب آلمان بودند. پدرش مقام بالای اداری داشت و مادرش موسیقیدان ارزنده‌ای بود.

او پدر را در کودکی و مادر را در ۱۵ سالگی از دست داد و تحت مسؤولیت پدربزرگش که حقوقدان مشهوری بود، رشد کرد. نخست در هایلدِلبِرگ حقوق خواند ولی پس از مدت کوتاهی به پزشکی روی آورد.

۲۳ ساله بود که تحصیل دانشگاه را به پایان رساند و از آن پس همواره به عنوان پزشک به ویژه روانکاو در شهرهای گوناگون آلمان و اتریش کار می‌کرد.

کرافت ابینگ در سال 1840 در مانهایم آلمان به دنیا آمد. او در دانشگاه هایدلبرگ در رشته پزشکی تحصیل کرد و در آنجا در روانپزشکی تخصص گرفت . او بعداً در آسایشگاه های روانی تمرین کرد . او پس از ترک کارش در آسایشگاه ها، حرفه روانپزشکی، پزشکی قانونی و هیپنوتیزم را دنبال کرد .

او در سال 1902 در گراتس درگذشت . او به عنوان یک مرجع در مورد رفتارهای جنسی انحرافی و جنبه های پزشکی قانونی آن شناخته شد.

کار اصلی کرافت ابینگ Psychopathia Sexualis: eine Klinisch-Forensische Studie ( روان درمانی جنسی: یک مطالعه بالینی-قانونی ) است که برای اولین بار در سال 1886 منتشر شد و در نسخه های بعدی گسترش یافت. آخرین ویرایش از دست نویسنده (دوازدهم) در مجموع شامل 238 مورد تاریخچه رفتار جنسی انسان است.

ترجمه‌های نسخه‌های مختلف این کتاب به انگلیسی وارد شده است مانند « سادیست » (برگرفته از اعمال وحشیانه جنسی که در رمان‌های مارکی دو ساد به تصویر کشیده شده است )، « مازوخیست »، (برگرفته از نام لئوپولد فون ساچر) . -Masoch )، « همجنس‌گرایی »، « دوجنس‌گرایی »، « necrophilia »، و « anilingus ».

Psychopathia Sexualis یک کتاب مرجع پزشکی قانونی برای روانپزشکان، پزشکان و قضات است. در مقدمه آن که به سبک آکادمیک نوشته شده بود، اشاره شده بود که برای دلسرد کردن خوانندگان عادی ، نویسنده عمداً یک اصطلاح علمی برای عنوان کتاب انتخاب کرده و بخش هایی از آن را به لاتین به همین منظور نوشته است.

Psychopathia Sexualis یکی از اولین کتابهایی بود که در مورد اعمال جنسی به مطالعه همجنسگرایی / دوجنسگرایی پرداخت. در نظر گرفتن وضعیت روانی مجرمان جنسی در قضاوت های حقوقی جرایم آنها پیشنهاد شده است. در طول زمان خود، این مرجع متنی پزشکی-حقوقی پیشرو در زمینه آسیب شناسی جنسی شد.

نسخه دوازدهم و آخر Psychopathia Sexualis چهار دسته از آنچه کرافت ابینگ « نوروزهای مغزی » نامید ارائه کرد:

  • تناقض ، هیجان جنسی که مستقل از دوره فرآیندهای فیزیولوژیکی در اندام های مولد رخ می دهد.
  • بیهوشی ، عدم وجود غریزه جنسی
  • بیهوشی ، افزایش میل، ساتیریازیس
  • پارستزی ، انحراف غریزه جنسی، یعنی تحریک پذیری اعمال جنسی به محرک های ناکافی

اصطلاح "دگرجنسی" استفاده می شود، اما نه در سرفصل های فصل یا بخش. اصطلاح "دوجنسیتی" دو بار در ویرایش هفتم و بیشتر در نسخه دوازدهم ظاهر می شود.

هیچ اشاره ای به فعالیت جنسی با کودکان در فصل سوم، آسیب شناسی عمومی ، وجود ندارد ، جایی که "نوروزهای مغزی" (از جمله تمایلات جنسی، پارستزی ها) پوشش داده شده است. اعمال جنسی مختلف با کودکان در فصل چهارم، آسیب شناسی خاص ، ذکر شده است ، اما همیشه در زمینه اختلالات روانی خاص، مانند زوال عقل، صرع و پارانویا، هرگز ناشی از اختلال خود نیست. با این حال، فصل پنجم در مورد جرایم جنسی دارای بخشی در مورد جرایم جنسی با کودکان است. این بخش در ویرایش هفتم مختصر است، اما در دوازدهم گسترش یافته است تا موارد غیرآسیب‌شناسی روانی و موارد آسیب‌شناختی روانی را پوشش دهد ، که در این بخش فرعی از اصطلاح پدوفیلیا شهوانی استفاده می‌شود.

کرافت ابینگ تولید مثل را هدف میل جنسی می‌دانست و هر شکلی از رابطه جنسی تفریحی انحراف میل جنسی است. "با فرصتی برای ارضای طبیعی غریزه جنسی، هر بیانی از آن که با هدف طبیعت - یعنی تکثیر - مطابقت ندارد، باید انحراف تلقی شود."

از این رو، او نتیجه گرفت که همجنس گرایان از درجه ای از انحراف جنسی رنج می برند زیرا اعمال همجنس گرایی نمی تواند منجر به تولید مثل شود. در برخی موارد، میل جنسی همجنس گرا به عنوان یک رذیله اخلاقی ناشی از تمرین اولیه خودارضایی طبقه بندی می شد .

کرافت ابینگ نظریه‌ای در مورد همجنس‌گرایی به‌عنوان غیرعادی بیولوژیکی ارائه کرد که در مراحل جنینی و جنینی حاملگی منشأ می‌گیرد ، که به « وارونگی جنسی » مغز تبدیل شد. در سال 1901، او در مقاله‌ای در Jahrbuch für sexuelle Zwischenstufen (سالنامه انواع جنسی متوسط)، اصطلاح بیولوژیکی را از ناهنجاری به تمایز تغییر داد.

اگرچه تمرکز اولیه بر رفتار جنسی در مردان است، بخش هایی در مورد سادیسم در زن ، مازوخیسم در زن و عشق لزبین وجود دارد. بسیاری از موارد فعالیت جنسی با کودکان توسط زنان انجام شده است.

نتیجه گیری کرافت ابینگ در مورد همجنس گرایی اکنون تا حد زیادی فراموش شده است، تا حدی به این دلیل که نظریات زیگموند فروید برای پزشکان جالب تر بود (که همجنس گرایی را یک مشکل روانی می دانستند) و تا حدی به این دلیل که او در هنگام ارتباط روانی شهادت با کلیسای کاتولیک اتریش دچار دشمنی شد. (میل به تقدس) همراه با هیستری و مازوخیسم .

ریشارد کرافت در شاخه پزشکی قانونی به کار پرداخته و کتابی هم در زمینه ردیابی مجرمان دارد، اما اثر ماندگار و ارزنده او کتاب "روان‌بیماری جنسی (Psychopathia Sexualis) است که در سال ۱۸۸۶ یعنی هنگامی که ۴۶ ساله بود، انتشار داد و با این کار داوری درباره همجنسگرایان را سراسر جهان منقلب ساخت.

کرافت مدافع رفتار جنسی نامتعارف بود .

تا زمان او همگان تنها هدف آمیزش جنسی را تولید مثل می‌دانستند و هرگونه رفتار جنسی متفاوت را انحراف تلقی می‌کردند.

هرچند کرافت − اِبینگ هم رفتارهای جنسی نامتعارف را "مشکل روانی" قلمداد می‌کرد، اما همجنسگرایان و دیگر پدیده های جنسی متفاوت را محکوم نمی‌کرد. او حتا در سال ۱۸۹۷ یعنی در ۵۷ سالگی هنگامی که استاد دانشگاه و روانکاو بلندآوازه‌ای بود، تقاضای لغو ماده ۱۷۵ قانون مدنی آلمان آن زمان را کرد که همجنسگرایی را جرم می‌شناخت.

او در پیشگفتار چاپ دوازدهم کتاب معروفش می‌نویسد: «فروش غیر‌مترقبه این کتاب به بهترین وجه نشان می‌دهد که چه اندازه بیچارگان بیشماری پیدا می‌شوند که به خاطر رفتار جنسی متفاوتشان در این کتاب روشنگری و تسلای خاطر می‌جویند.»

ریشارد فون کرافت − اِبینگ در 22 دسامبر 1902 در ۶۲ سالگی در شهر گراتس کشور اتریش درگذشت.