رابرت الکس جانسون ( Robert Alex Johnson ) متولد ۲۶ مه ۱۹۲۱ متوفای ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۸ ، روان‌شناس تحلیلی و روان‌درمانگر یونگی و نویسنده بود.

جانسون در پورتلند، اورگن متولد شد. وی در دانشگاه اورگن و دانشگاه استنفورد تحصیل کرد. در سال ۱۹۴۵، برای شاگردی در محضر جیدو کریشنامورتی، یک معلم روحانی هندی، به اوجا، کالیفرنیا رفت. در سال ۱۹۴۷ درمان خود را با فریتز کانکل آغاز کرد. بعدها در مؤسسه کارل یونگ در زوریخ، سوئیس تحصیل کرد، جایی که اما یونگ همسر کارل یونگ، تحلیلگر اصلی وی بود. او روانشناسی تحلیلی خود را با کانکل و تونی ساسمن به پایان رساند. او در اوایل دهه ۱۹۵۰ با هلن لوک در لس آنجلس یک تمرین تحلیلی برپا کرد. در اوایل دهه ۱۹۶۰ او تمرین خود را بست و به عضویت یک نظام سند بندیکت در کلیسای اسقفی در شهرستان ابی گریگوری، تری ریورز در میشیگان درآمد.

جانسون پس از چهار سال فعالیت در نظام سند بندیکت، در سال ۱۹۶۷ به کالیفرنیا بازگشت. وی فعالیت خود را در در کلیسای جامع پاول به عنوان روان‌درمانگر و سخنران از سر گرفت و از نزدیک با جان ای. سنفورد، یک کشیش کلیسای اسقفی، تحلیلگر یونگی و نویسنده همکاری داشت. در سال ۱۹۷۴، مجموعه ای از سخنرانی‌های وی با عنوان «اسطوره جام مقدس» منتشر شد. این اثر به یکی از پرفروش‌ترین آثار انتشارات هارپر اند راو تبدیل شد. اسطوره جام مقدس اولین کتاب از کتاب‌های بسیاری بود که به تفسیر یونگی، از طریق افسانه‌ها و داستان‌های گذشته و شباهت‌های آن‌ها با روانشناسی و توسعه شخصی را ارائه می‌داد.

جانسون همچنین در سری آروبیندو آشرام در پوندیچری هند تحصیل کرد. وی در سال ۲۰۰۲ مدرک دکترای افتخاری در رشته علوم انسانی و یک جایزه دستاورد عمر را از مؤسسه تحصیلات تکمیلی پاسیفیکا دریافت کرد.

جانسون در سن دیگوی کالیفرنیا زندگی کرد و در سپتامبر ۲۰۱۸، در سن ۹۷ سالگی درگذشت.

رابرت جانسون ( .Johnson Robert A ) روانکاوِ پیرو مکتب روان‌شناسی یونگ در سال ۱۹۲۱ در آمریکا به دنیا آمد. در سن یازده سالگی در یک تصادف با اتومبیل تا آستانهٔ مرگ رفت و یک پای خود را از دست داد. این رخداد ـــ همچو پارسیفال در اسطورهٔ جام مقدس ـــ رابرت جانسون را راهی جست‌وجوی معنویت کرد و در راه طلب با بسیاری از پیران خرد، شفادهندگان، مقدسان و حتی گناهکاران برخورد داشت که نقطهٔ اوج این دیدارها، آشنایی او با روانکاو نامور سوئیسی دکتر یونگ بود.

دکتر جانسون سفر زندگی درونی خود را با یک تجربه نزدیک به مرگ در سن یازده سالگی آغاز کرد. او در این دنیا زندگی نمی‌کرد. از وقتی یازده سالش بود، چیزی را دیده بود که برای همیشه قلب او را ربوده بود و از دنیا بیرون رفته بود. او یازده سالش که بود بین راه خانه مادر و پدرش که از هم طلاق گرفته بودند، تصمیم می‌گیرد که از مغازه‌ای کوکاکولا بخرد. یک پای او وارد مغازه که می‌شود دو ماشین به هم می‌خورند، ماشینی با سرعت پای دیگر او را بین آهن ماشین و دیوار قرار می‌دهد. هنگام تصادف وقتی بی‌هوش می‌شود خوابی می‌بیند. یادش می‌آید هنگام تصادف وقتی بی‌هوش شده بود وارد دنیای دیگری شده بود. وارد جهان طلایی. جایی که دوست نداشت بیرون بیاید ولی لاجرم او را بیرون می‌فرستند تا به دنیا برگردد. خونریزی او عفونی می‌شود و یک پای او را قطع می‌کنند و سپس پای دیگرش را. ناامید از زندگی به مادرش از قبرستان موردعلاقه‌اش می‌گوید و از او می‌خواهد تا او را آنجا خاک کنند. ولی گویا قرار نبود رابرت بمیرد. تا باعث شود که او تمام زندگی‌اش را با شهود دنبال کند.

او در نخستین کلاس برپاشده در انستیتو کارل گوستاو یونگ در شهر زوریخ سوئیس شرکت کرد و در آنجا نزد پیشتازان روان‌شناسی تحلیلی مانند کارل یونگ، اِما یونگ و یولانده یاکوبی (Jolande Jacobi) به تحصیل و کار علمی پرداخت.

او مطالعات خود درزمینهٔ روانکاوی به سبک یونگ را در سال ۱۹۴۸ و در سن ۲۷ سالگی تحت نظارت اما یونگ (همسر کارل گوستاو یونگ) در موسسه یونگ سوئیس به پایان رساند.

سپس آموزش روانکاوی تحلیلی را نزد دکتر فریتز کونکل (Fritz Kunkel) در لس‌آنجلس و دکتر تونی سوسمن (Sussman Toni) در لندن ادامه داد. همچنین مدتی را نزد کریشنا مورتی و نزد استاد ذن مائزومی روشی (Maezumi Roshi) و همچنین مدتی در معبد سری آوروبیدو (Sri Aurobido) در پوندیشری هند به شاگردی پرداخت. در سال ۲۰۰۲ برای یک عمر کار و دستاورد معنوی درجهٔ دکتری افتخاری از (Pasifiaca Graduate Institute) دریافت کرد. او نوزده سال از عمر خود را بین جنوب کالیفرنیا و هندوستان گذراند.

در دنیای روانکاوی، شنیدن نام رابرت الکس جانسون بدون شک یادآور تحولات بسیاری در بررسی روانشناسی به سبک کارل گوستاو یونگ می‌باشد. فردی که توانسته است با بررسی عمیق بسیاری از مفاهیم روانکاوی مسیر تازه‌ای را برای درک بهتر آن‌ها به وجود آورد.

تاکنون میلیون‌ها جلد از کتاب‌های او در پنج قاره و در بیش از سی کشور دنیا به زبان‌های روز دنیا ترجمه شده و به فروش رفته است. افسانه‌های بومی و درون‌مایه‌های اسطوره‌ای، به‌ویژه اسطورهٔ جام مقدس، نشانه‌های کهن‌الگویی پارسیفال و پادشاه ماهیگیر زخمی، سبب نامداری نوشته‌های اوست.

آثار :

  • اسطوره جام مقدس (۱۹۷۴)
  • زن درون (۱۹۷۶)
  • که عشق آسان نمود اول: روانشناسی عشق رمانتیک (۱۹۸۳)
  • تخیل فعال (۱۹۸۶)
  • تحلیل کاربردی خواب و رؤیا (۱۹۸۶)
  • سرمستی: درک روانشناسی شادی (۱۹۸۹)
  • تکامل آگاهی (۱۹۹۱)
  • عقده مادر و روابط زن و مرد (۱۹۹۱)
  • سایه ات را مالک شو: آشنایی با بخش تاریک روان (۱۹۹۳)
  • شاه فیشر و دوشیزگان بی دست (۱۹۹۳)
  • مرد ایده‌آل: مؤثرترین راهکارهای محبوبیت در میان زنان زندگی (۱۹۹۵)
  • راهبری زندگی با شهود درونی: متعادل کردن زمین و آسمان (۱۹۹۸) توسط رابرت ا. جانسون و جری رول
  • احساس رضایت: راهی به سوی شادی حقیقی (۱۹۹۹) توسط رابرت ا. جانسون و جری رول
  • زندگی نزیسته ات را زندگی کن (۲۰۰۷) توسط رابرت ا. جانسون و جری رول
  • دنیای طلایی، کتاب صوتی (۲۰۰۷)
  • طلای درون: نقشه راه نجات از وابستگی به دیگران و رسیدن به استقلال فردی (۲۰۰۸) توسط رابرت ا. جانسون و آرنی کوتلر

اسطوره جام مقدس (1974)

هنگامی‌که دورهٔ تازه‌ای در تاریخ آغاز می‌شود، چه‌بسا اسطورهٔ آن دوران نیز هم‌زمان به‌وجود می‌آید. اسطوره نگاهی گذراست به آنچه قرار است روی دهد و دارای پندهای خردمندانه‌ای برای روبه‌رو شدن با عناصر روان‌شناختی زمانه است.

در اسطورهٔ پارسیفال، که گویای چگونگی جست‌وجوی جام مقدس است، با چنین نقشه راهی روبه‌رو می‌شویم که فراخور زمانهٔ مدرن ماست. اسطورهٔ جام مقدس برآمده از سدهٔ دوازدهم میلادی است. بسیاری بر این باورند که دوران مدرن ما از سدهٔ دوازدهم شروع می‌شود؛ و باورها، نگرش و رفتارهایی که امروز با آنها زندگی می‌کنیم، سرآغازشان به همان روزهایی برمی‌گردد که اسطورهٔ جام مقدس در حال شکل‌گیری بود. می‌توان گفت که بادهای قرن دوازدهم به گردبادهای قرن بیستم تبدیل شده است.

این کتاب در جست‌و‌جوی ریشه اسطوره‌ای کهن در انسان امروز است.

بنابر اصل همزمانی، ما در هر سطحی از آگاهی باشیم، رخدادها در همان سطح برای‌مان روی می‌دهد. در داستان چنین آمده که شوالیهٔ پاگان تنها به پنداره‌ای از صلیب راستین دست یافته است. این پنداره هنوز برای زندگی کردن مناسب نیست، گویا چیزی کم دارد! یک عنصر زمینی، یک عنصر انسانی باید به آن افزوده شود تا بتواند آگاهی درخور یک زندگی والا را در اختیار ما بگذارد.

از سوی دیگر اگر شهوت و نفسانیت ما، اگر طبیعت غریزی ما، نتواند به یک بینش دینی، یا به پنداره‌ای از صلیب راستین دست یابد، درخور یک زندگی انسانی نیست. آن‌گاه، اعمال ما هیچ تفاوتی عملکرد حیوانات ـــ که طبیعت غریزی و اشتیاق‌های خود را بی‌میانجی و به‌شکل مستقیم زندگی می‌کنند ـــ نخواهد داشت.

جهان هستی، این دو شوالیه را برای یکی شدن با هم و رسیدن به وحدت، سر راه یکدیگر قرار داده است. در یک سو غریزه و شهوت، و در سوی دیگر پنداره‌ای از صلیب راستین و بینش دینی وجود دارد.

درواقع شوالیهٔ مسلمان، خود بخشی از پادشاه ماهیگیر است، که وی به دلیل جوانی و بی‌تجربگی، توان به ادارک درآوردنش را ندارد و همچون یک بیگانه و دشمن دست به کشتن او می‌زند. این درست همان کاری است که ما برای موفقیت و پیشرفت در دنیای پدرسالارانه، همواره انجام می‌دهیم: سرکوب ویژگی‌های بخش زنانهٔ خودمان.

چنانچه اصل حاکم بر روان ما یا حاکم بر فرهنگ ما ـــ که فیشر کینگ زخمی نمایندهٔ آن است ـــ با اصول ایزدبانوی کبیر و با عشق وحدت نیابد، حیات و زندگی نو، نه در روان ما و نه در سیارهٔ ما، شدنی نخواهد بود.

پادشاه ماهیگیر با حذف و سرکوب شوالیهٔ پاگان (شوالیهٔ جام) امکان ادامهٔ حیات را از طبیعت غریزی خود و از امیال و اشتیاق‌های خود گرفته است. پادشاه ماهیگیر شوالیه‌ای را کشته که به جست‌وجوی جام مقدس در سفر است، کسی را کشته که در پی یافتن صلیب راستین است و درحقیقت با این کار، حق حیات خود را از دست داده است. او زخمی است و شفای او در گرو یگانگی و پیوند دوباره با شوالیه‌ای است که حق دستیابی به جام مقدس را به‌دست آورده باشد. 

جانسون عقیده دارد که نیروهای مرموزی که ما آن‌ها را دست تقدیر یا دست خدا می‌نامیم زندگی ما را هدایت می‌کنند و کیستی ما را شکل می‌دهند و الگوهایی هستند که به تجربیات ما معنا می‌دهند. او معتقد است که زندگی‌اش توسط یک‌نهاد منسجم و هوشمند مدیریت می‌شود که می‌توان آن را یکدست هدایتگر یا حامی مقدس نامید. درواقع دکتر جانسون در آثار خود، تصویری از زندگی با معنویت و مذهب در دوران پست‌مدرن را به تصویر کشیده است. دکتر جانسون جزو اولین افرادی است که نظریات پربار و پیچیده دکتر یونگ را بالطافت و ظرافت بسیار ساده‌ای نشان داد که این کار مستلزم درک عمیقی از این نظریات و دنیای روانکاوی است. اولین کتاب او به نام "مرد" یکی از پرفروش‌ترین آثار اوست که خوانندگان را از طریق افسانه‌ها و اسطوره‌ها به سفرهای روحی و روان‌شناختی خواهد برد.

دکتر جانسون باوجود اعتقاد به وجه مقدس زندگی خود، از لزوم ساختن یک زندگی زمینی نیز غافل نشد. در تمام سال‌های زندگی‌اش چالش اصلی او این بوده است که بیاموزد چگونه میان دو قلمرو زمینی و آسمانی خود تعادل برقرار سازد. به عقیده او آنچه روشن است طرفداری از یکی از این دو واقعیت بزرگ آسمان و زمین خطاست. او در طول زمان پذیرفته بود که یک نقطه میانی که در آن هر دو قلمرو موردتوجه و احترام قرار بگیرند نه‌تنها امن‌ترین مکان، بلکه جایگاه سرمست کننده و مکانی مقدس است. او در سپتامبر ۲۰۱۸ در سن ۹۷ سالگی درگذشت اما تأثیراتی که وی در دنیای روانکاوی تحلیلی و معنوی ایجاد کرده است بدون شک مسیر روشنی را از افکار او بجای خواهد گذاشت.

رنج عظیم انسان امروزی، ازخودبیگانگی و بی‌معنایی او در زندگی، ناشی از شکاف عمیقی در روان اوست که مصرانه خواستار یکپارچگی و رسیدن به تمامیت است. شکافی بین دو نیمه وجود انسان، نیمه زنانه و نیمه مردانه وجود، که تا این شکاف بسته نشود و وحدت در روان انسان شکل نگیرد، رنج ناشی از آن، زندگی انسان را به تباهی می‌کشد. این‌جاست که حماسه طلب و اسطوره جام مقدس همچون طریقی برای پاسخ‌گویی به آن شکل می‌گیرد. کتاب حاضر منزل‌های این طریق را می‌نمایاند و راهی نشان می‌دهد که نه فقط مرد امروزی، که زن امروزی نیز برای نیل به سرور و شادمانی واقعی و رسیدن به تمامیت باید از آن آگاه باشد.

زن درون (1976)

كتاب «زن درون» شرح و تفسير اسطوره يوناني اروس و سايكي (عشق و روح) است. دكتر رابرت جانسون اسطوره جاودانگي روح پس از رسيدن به عشق را با توجه به نمادشناسي يونگ تحليل مي‌كند و از اين منظر راه تعالي زن دورن (سايكي) و در نهايت يك پارچه شدن شخصيت انسان را شرح مي‌دهد. «اسطوره‌ها سرمايه‌هايي گرانمايه از بينش و فراست روان‌شناختي هستند. آن‌ها را يك شخص يا فرد شناخته‌شده‌اي ننوشته است بلكه زاده نيروي خيال و آزمون و خطاهاي همه افراد يك فرهنگ در دوران‌هاي مختلفند». اسطوره اروس و سايكي (عشق و روح) يكي از آموزنده‌ترين قصه‌هايي است درباره سرشت زنانگي يا زن درون وجود دارد .

بسیاری از روانشناسان، اسطورهٔ اِروس و سایک را تعریف شخصیت مؤنث تفسیر کرده‌اند. اسطوره سایک (روان) درباره دختر یک فرمانروا به نام سایک است که در کنار دو خوهر معمولی خود مظهر دنیای درون است. او قدرت و زیبایی استثنایی دارد به حدی که آفردیت دوم می‌خوانندش. الهه‌ای جدید که جای الهه قدیمی را در معبد خواهد گرفت.

این اتفاق خشم و حسادت آفرودیت را برمی‌انگیزد و آنها که نماد دوجنبه زنانگی هستند با هم دشمن می‌شوند. سطحی کهن‌تر و ابتدایی‌تر از زنانگی با مفهوم جدید آن.

اروس از کجا می‌آید؟ آفرودیت برای مقابله با سایک به سراغ پسرش، اروس می‌رود که خدای عشق است. از او می‌خواهد که سایک را دچار عشق یک هیولای نفرت‌انگیز کند تا همراه هیولا برود و آفرودیت از شرش خلاص شود. اِروس از فرمان مادرش اطاعت می‌کند، اما به محض دیدن سایک، به ناگاه دستش را با نوک تیرش می‌برد و عاشق سایک می‌شود. او تصمیم می‌گیرد تا سایک را به عنوان عروس خود برگزیند. اِروس به نزد سایک می‌آید و گرچه او زیباست، به چشم سایک، او مرگ است و به گفته کتاب، به چشم زنان، تمامی همسرانشان مرگ هستند، چرا که معصومیتشان را ربوده و آن‌ها را در مسیر تحول به سوی زنانگی بالغ می‌کشانند.

رابرت آ. جانسون در کتاب «درک روان‌شناسی زن»، پا به‌پای این کهن‌الگوها پیش می‌رود تا درک روانشناسانه‌ای از زن بر اساس آموزه‌های کارل گوستاو یونگ درباره روانکاوی براساس کهن الگوها ارائه دهد.

 او از اسطوره سایک و اروس شروع می‌کند و در هر مرحله آنها را با رفتارها و منش‌های زنانه تطبیق می‌دهد و با تفسیر روابط بین این الگوهای اساطیری، درکی روانشناختی از شخصیت زن به ما می‌دهد که شاید بتوان آن را به زن تمامی دوران‌های تاریخی تعمیم داد.

جانسون سایک را به عنوان نماد زن نوگرا و متکامل و آفرودیت را نماد زن سنتی معرفی می‌کند و می‌گوید در وجود هر زنی پیوسته آفرودیت و سایک در چالش و جنگ هستند. گاهی آفرودیت پیروز می‌شود و گاهی سایک و در این میان سایک به عنوان زن امروزی باید راهش را پیدا کند و اروس خدای عشق مردانه هم باید در این راه همراه سایک باشد.

که عشق آسان نمود اول : روانشناسی عشق رومانتیک (1983)

در این کتاب از اسطوره تریستان و ایزولد که یکی از اولین داستان هایی است که به روایت عشق رمانتیک می پردازد، به عنوان مبنایی سنجشی جهت توضیح ذات و معنای عشق رمانتیک استفاده شده است. رابرت جانسن با به کار گرفتن روانشناسی یونگی، از بسیاری باورها و اعتقادات ناخودآگاه مشترک بین مردان و زنان در مورد عشق پرده برمی‌دارد و نشان می دهد که این وجه نظرها چگونه به طور نمادین در اسطوره تریستان و ایزولد بیان شده اند.آنگاه توهمی را که اغلب ما در مورد اسطوره عشق داریم درهم می شکند و به نحو زیبایی آنچه را که عشق می تواند و باید باشد، مجداا تعریف وتبیین می کند. این کتاب پژوهشی است عالی در روانشناسی عشق که درعین حال با ظرافت و دقت تام نوشته شده است.

عشق رمانتيک همان است که ما به‌عنوان دلباختن به کسي ديگر يا دلباخته او بودن مي‌شناسيم. کتاب عشق رمانتيک افسانه تريستان وايزولت، يکي از نخستين افسانه‌هاي عاشقانه را بازگو مي‌کند و از آن به‌عنوان مرجعي براي توصيف جوهر و معناي عشق رمانتيک استفاده مي‌کند. رابرت اي. جانسن، با استفاده از ديدگاه‌هاي يونگ، از بسياري از عقايد ناخودآگاه مشترک بين زن و مرد درباره عشق پرده برمي‌دارد و نشان مي‌دهد که: چطور اين گرايش‌ها به‌طور سَمبوليک در افسانه تريستان بيان شده‌اند، و دروغ چطور تصورات ما را از افسانه‌هاي عشقي در هم مي‌شکند. سپس به‌نحوي دلنشين دوباره تعريف مي‌کند که عشق چه بايد و چه مي‌تواند باشد.

تخیل فعال (1986)

نگرانی،افسردگی،خلقیات خاص رفتاری،وسواس با عصبانیت هایی که توجیه آن را نمی دانیم همه و همه احساساتی هستند که ما را آزار می دهند ما می توانیم بفهمیم آشوبی در روان مان برپاست اما قادر نیستیم آن را با هیچ چیز خاص و ملموسی مرتبط بدانیموما اثر آن را حس می کنیم،اما آنقدر مبهم و بی شکل است که نمی توانیم از آن سر دربیاوریم.ما نمی توانیم قاطعانه بگوییم دقیقاً درون ما چه اتفاقی افتاده است که این احساسات به سراغ ما آمده اند!

اگرچه روان کاو برجسته سوئیسی،کارل گوستاو یونگ که کتاب حاضر بر اساس تئوری او نوشته شده است تحلیل خواب ها و رویاها را دارای اهمیت فوق العاده در درک چنین احساساتی می دانست،اما معتقد بود تخیل فعال مسیر موثرتری به سمت کشف رفتارهای ناخودآگاه ماست. تخیل فعال هنر برقراری ارتباط،فهم و کشف چرایی این احساسات است.این کتاب دست یابی به ریشه های احساسات مبهم ما را در روشی چهار مرحله ای به شما نشان می دهد.

در تخیل فعال شما اجازه نمی دهید خیالات نگران کننده زندگی شما را به تسخیر خود درآوردند.تخیل فعال موجب می شود چیزهایی درون روان تان تغییر یابد و زندگی شما بهبود پیدا کند.

تحلیل کاربردی خواب و رویا (1986)

خواب تعبیر نشده همچون نامه خوانده نشده می ماند رابرت جانسون پیشگام روان کاوی یونگی همچون همیشه با بیانی کاربردی و جذاب و قابل درک برای همه راهکارها چهار مرحله ای ارائه میدهد تا ضمیر ناخودآگاه و ناخودآگاهمان را به هم پیوند بزنیم این پیوند منجر به تحولی درونی خواهدشد که زندگی ما را در حد غیر قابل تصوری غنی خواهد کرد جانسون با استفاده از قدرت تخیل و ارائه مفهوم نمادها و تصاویر خواب ها ما را به ضیافتی دعوت میکند که در آن رویا های ما را به تجارب عملی ترجمه شوند تحلیل کاربردی خواب و رویا ما را قادر می سازد اعماق پنهان ناخودآگاهمان را بکاویم تا قدرت ها و گنجینه هایی را که در آن جا پنهان شده و منتظر کشف شدن هستند بیابیم از این پس شما میتوانید مفهوم خواب هایتان را به خوبی درک کنید و زندگی روزمره تان را هوشمندانه تر با بهره گیری از مفاهیم بلندب که در خواب ها وجود دارند اداره کنید.

تکامل آگاهی (1991)

دكتر رابرت جانسون، روانشناس و يونگ‌شناس آناليست آمريكايي با استفاده از سه شخصيت ادبي دن كيشوت، هملت و فاوست با زباني ساده و شيوا به شرح رشد آگاهي انسان از آگاهي ساده تا پيچيده و سرانجام روشنگر مي‌پردازد. به عقيده جانسون‏ ما همگي در مراحل مختلف زندگيمان به اين سطوح آگاهي دسترسي پيدا مي‌كنيم. دن كيشوت نشانگر كودكي معصومانه ماست، هملت نمايانگر ترديدهاي ما در عمل و احساس (به نوعي جواني بشر) و فاوست دربرگيرنده خويشتن راستين ماست كه براي به‌ دست آوردن آن، گذار اين دو سطح آگاهي لازم است.

در حال حاضر آگاهی چهار بعدی به گونه کامل آن وجود ندارد ولی به هر حال برای انسان در جریان تکامل در حال ظهور است و این مهمترین موضوع در حیات هر انسان هوشمندی است.

عقده مادر و روابط زن و مرد (1995)

کتاب حاضر بنیادی‌ترین مسائل روانشناسی، علت اصلی بسیاری از اختلال‌های روانشناختی و پیچیدگی‌های موجود در روابط بین زن و مرد را بررسی می‌کند. در قلمرو این روان، به جرئت می‌توان (عقده مادر) را ام‌الامراض دانست. 

در سراسر تاریخ، قوانین، آداب و رسوم و پیمان‌ها رابطهٔ مرد را با زن و همچنین رابطهٔ مرد را با زنانگی خودش تنظیم‌کرده‌اند؛ اما، تنها در دوران اخیر است که انسان توانسته در مسیر دگرگونی‌های اجتماعی، گامی بسیار بزرگ بردارد و در این‌گونه امور، دست به تصمیم‌گیری‌های شخصی بزند؛ این آزادی ( آزادی از مقررات و آداب و رسوم مرتبط با رابطهٔ مرد با زن (همان‌اندازه جدید و تازه است، که دنیای مدرن ما، از این‌رو خواستار آگاهی ویژه‌ای است که در گذشته هرگز مطرح نبوده است.) این کتاب نگاهی به روان‌شناسی یونگ است و سعی دارد روابط بین زوج‌ها را تحلیل کند.

در سراسر تاریخ، قوانین، آداب و رسوم و پیمان‌ها رابطهٔ مرد را با زن و همچنین رابطهٔ مرد را با زنانگی خودش تنظیم‌کرده‌اند؛ اما، تنها در دوران اخیر است که انسان توانسته در مسیر دگرگونی‌های اجتماعی، گامی بسیار بزرگ بردارد و در این‌گونه امور، دست به تصمیم‌گیری‌های شخصی بزند؛ این آزادی ( آزادی از مقررات و آداب و رسوم مرتبط با رابطهٔ مرد با زن (همان‌اندازه جدید و تازه است، که دنیای مدرن ما، از این‌رو خواستار آگاهی ویژه‌ای است که در گذشته هرگز مطرح نبوده است.) امروزه با ورود اصول ایزدبانوی کبیر (زنانگی کهن‌الگویی) به روان انسان‌ها و فرهنگ جوامع بشری، اندک‌اندک تغییرات زیادی را هم در زنان و هم در مردان شاهدیم. دنیای پدرسالار در حال شناخت آنیمای خود است. جنبش‌هایی که برای تحقق صلح جهانی در جوامع گوناگون شکل می‌گیرد، مبارزاتی که در گوشه و کنار جهان برای خلع سلاح هسته‌ای انجام می‌شود، حرکت‌هایی که برای نگهداری از محیط زیست و جلوگیری از تاراج و چپاول و انهدام زمین مادر (توسط آنیموس کور و ناآگاهی که هنوز بر جهان فرمان می‌راند) در جریان است، مبارزه بر ضد اشکال مختلف نژادپرستی و سردادن شعار برابری انسان‌ها، تبلیغ عشق و محبت، بیشتر اهمیت دادن به عواطف و احساس‌های خود و سایر انسان‌ها و... همه جلوه‌هایی است از ورود اصول ایزدبانوی کبیر (زنانگی مقدس) به روان انسان‌ها و فرهنگ جوامع. البته جوامع بشری، بهای بسیار سنگینی برای این تغییر و تحول پرداخته‌اند و همچنان باید بپردازند؛ زیرا از دیگر سو، آنیموس کور و ناآگاه دنیای پدرسالار نیز از ترس ازدست‌دادن سروری بی‌چون‌وچرای چندهزارساله خود، دیوانه‌وار به جنگ و ویرانی و نابودی دست‌می‌زند. این را هم باید دانست که امروزه به دو علت عمده، روابط بین زن و مرد گستردگی و گوناگونی بیشتری پیدا کرده است:

حضور هرچه گسترده‌تر زنان در زمینه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی: پس از انقلاب صنعتی و پابرجاشدن نظام سرمایه‌داری، نادیده‌انگاشتن نیروی کار ارزان‌قیمت نیمی از جامعه که زنان باشند، ناممکن بود؛ پس، زنان (و همین‌طور کودکان) به‌شکل گسترده در واحدهای تولیدی سرمایه‌داری به کار گرفته شدند. زن که اکنون همپای مردش نان‌آور خانه شده‌است، حق و حقوقی یکسان با او می‌خواهد؛ بنابراین از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شکل‌گیری این‌گونه خواسته‌ها را شاهد بوده‌ایم. (حق رأی، دستمزد برابر با مردان در برابر کار یکسان، حق انتخاب‌شدن در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی، حق تعیین سرنوشت خود و...). به‌دست‌آوردن گام‌به‌گام این خواسته‌ها که با مبارزات طولانی به‌دست‌آمد، بر روابط زن و مرد در چارچوب خانواده و کل جامعه اثر مستقیم گذاشت؛ اکنون زن می‌توانست مالک یک مؤسسهٔ بزرگ، وکیل مجلس، وزیر کابینه یا حتی رئیس‌جمهور باشد؛ در زمینهٔ اجتماعی، زن می‌توانست بر جمع بسیاری از مردان ریاست کند، پس چرا باید در کنار این فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی، بارِ تمامی کارهای خانه و بچه‌داری را نیز به‌تنهایی به دوش بکشد؟! 

راهبری زندگی با شهود درونی (1998)

قلبت از حرکت می‌ایستد. هضم و درک سخنانش برایت سنگین است. گاهی ممکن است پیش خودت فکر کنی آدم عاقل و این کارها... ولی وقتی‌که خوب عمیق می‌شوی، متوجه می‌شوی چقدر از دنیا پرتی! وقتی سرگذشت رابرت جانسون -شاگرد برجسته پروفسور کارل گوستاو یونگ را در این کتاب می‌خوانی با خود می‌گویی: "چقدر از دنیا پرتی که دائماً هر قدم را با محاسبه برمی‌داری" وقتی در زندگی همه‌چیز برایت حساب‌وکتاب دارد یعنی به ترس و محافظه‌کاری خوش‌آمد گفته‌ای به‌مرور هر چه سن بالاتر رود؛ نوعی رخوت، سستی و تنبلی با ما همراه می‌شود که از انگیزه‌هایمان می‌کاهد گویی به‌مرور فقط دست روی دست گذاشته و به تماشای مرگ تدریجی رویاهایمان می‌نشینیم. این کتاب که هم یک راهنمای شخصی و هم یک شرح‌حال است، به ما می‌آموزد تا همانند جانسون نشانه‌های ظریف رویاها، بینش‌ها و حتی عمیق‌ترین رنج‌های خود را دنبال کنیم تا بتوانیم هماهنگ با خود معنوی‌مان زندگی کنیم و این‌گونه نهایت لذت را از زندگیمان ببریم. 

احساس رضايت (رقصي بين خواسته‌ها و واقعيت‌ها) (1999)

فشارهای زندگی امروزی پیوسته ما را به تحصیل موفقیت و مال و منال تشویق می‌کند و به جای کسب احساس رضایت از درون به دنیای بیرون معطوف می‌سازد. اما روبرت جانسون (تحلیل‌گر مکتب یونگ) که شهرت جهانی دارد و روان‌درمان‌گر مشهور، جری رول، (نویسندگان کتاب) ما را به دنیای درون رهنمون می‌شود تا به درکی عمیق از سعادت حقیقی و پایدار برسیم. ما انسان‌های امروزی دوست داریم فکر کنیم که با به دست آوردن چیزهایی که می‌خواهیم، احساس رضایت پیدا می‌کنیم. اما این‌طور نیست. در واقع ما وقتی به احساس رضایت می‌رسیم که بتوانیم آرزوهایمان را با آن‌چه هست، یا به عبارتی با وضع موجود هماهنگ کنیم. کتاب خوب و آموزنده‌ای که می‌خوانید به کمک داستان‌های گویا، اسطوره‌ها اشعار و تمرینات عملی، ابزار مورد نیاز ما را برای رسیدن به احساس رضایت واقعی در اینجا و اکنون فراهم می‌سازد.

زندگی نزیسته ات را زندگی کن (2007)

وقتی دهه سوم زندگی تمام شود که کم کم احساس میکنیم زمان با سرعت هرچه تمام تر میگذرد،به سختی کار میکنیم و بعضی جاها شاید فکر کنیم که مسئولیت های شغلی همه زندگی را فرا گرفته و خسته کننده شده اند،شاید هم از کاری که انجام میدهیم احساس رضایت نکنیم.شاید تاکنون ازدواج نکرده ایم و از این موضوع دچار افسردگی شده ایم.فرضا هم اگر ازدواج کرده ایم،ممکن است همسرمان به ما بی توجه باشد یا آن انتظاری را که از زندگی زناشویی داشته ایم،برآورده نشده باشد.اگر هم بچه دار شده ایم و بچه ها هم کمی بزرگ شده اند،توقعات بی حد و حصر آن ها که از توان ما خارج است ما را مستاصل میکند.دور و بر خودمان را که خوب نگاه میکنیم میبینیم،چیزهایی که میتوانست در ما احساس رضایت ایجاد کند،غایب است.خلاصه در نهایت به فکر می افتیم از زندانی که برای ساختن آن تاکنون زحمت فراوان کشیده ایم خود را آزاد کنیم.حال برای آزاد شدن از این زندان ها چه باید بکنیم...

طلای درون (2008)

همواره یکی از دغدغه های ما این بوده است که مستقل،با اقتدار،شجاعانه و دلیرانه در عرصه های مختلف زندگی ظاهر شویم.ولی از آنجایی که همواره ما کارهایی را بلد نیستیم و مسیرهایی در زندگی برای مان ناآشناست،مجبور میشویم به کسی تکیه کنیم.مجبوریم در تصمیم گیری های مهم زندگی مان کسب اجازه کنیم. به همین خاطر طلای وجودی مان که همان استقلال مان است را این گونه به دیگران واگذار میکنیم.باید یاد بگیریم که چه زمن طلای وجودی مان را برای نگهداری به دیگران بدهیم؟چه زمان باید برویم و طلای ما را پس بگیریم؟اگر در زمان پس گرفتن،طرف مقابل نخواست طلای ما را به ما پس دهد چه باید بکنیم؟ از طرفی باید بدانیم ما هم برخی مواقع باید طلای همسر،همکار،فرزد و یا دوست مان را از آن ها بگیریم و زمانی که قدرت کسب استقلال شان را پیدا نمودند سریعا طلای آن ها را به آنها برگردانیم؟شما باید بدانید چگونه این نقش را خوب ایفا کنید تا هم خودتان دچار دردسر نشوید و هم دیگران را دچار مشکل نکنید. این کتاب که مبتنی بر تئوری روانشناسی تحلیلی پرفسور کارل گوستاو یونگ نوشته شده است به نحوی کاملا کاربردی،نحوه جابه جایی طلا را برای شما بیان میکند.

شادی

رابرت الکس جانسون می گوید : « من دربارهٔ ریشه‌ی لغت شادی (Happiness)، پژوهش کردم و دریافتم که این کلمه، از فعل اتفاق افتادن (Happening)، گرفته‌شده است؛ به‌عبارت‌دیگر شادی، در مشاهدهٔ هر آنچه روی می‌دهد، یافت می‌شود. اگر نتوانی ازآنچه برای صبحانهٔ امروزت، تدارک دیده‌شده، شاد شوی، احتمالاً شادی را در جای دیگری نمی‌یابی » .