دیدگاه رشدی امنیت عاطفی فارمن
طبق نظر فارمن ( Furman ) در مورد امنیت عاطفی توانایی برای کسب امنیت عاطفی از طریق یک فرایند مطالبه کردن تسهیل می شود. انتظارات مربوط به خود و رابطه و الگوهای ویژه روابط اولیه منجر به شکل خاصی از درگیر شدن با افراد و اشیا میشود. توانایی برای تجربه امنیت عاطفی یک پدیده رشدی است. البته امنیت عاطفی ویژگیهای فوری نیز دارد که کاملا بوسیله تواناییهای اولیه مشخص نمیشود. اما از پیش زمینههای اولیه از طریق مجموعهای از انفعالات ناشی میشود. در هر مرحله از زندگی کودکی، تجربه با والدین و همسالان ساختارهای زیربنایی که توانایی رفتار صمیمانه با بزرگسالان است را شکل میدهد. خودافشایی و امنیت عاطفی در بزرگسالی نتایج کیفی دوران کودکی هستند. هیچ چیز در کودکی بطور مستقیم این توانایی ها را ایجاد نمیکند اما رویکرد رشدی به ما اجازه میدهد بین کودکی یا تجارب اولیه با همسالان و امنیت عاطفی در بزرگسالی ارتباط برقرار کنیم. یک دیدگاه رشدی همچنین جنبه های پیچیده صمیمیت رفتاری، هیجانی و انگیزش را در نظر می گیرد (فارمن،۲۰۰۲؛ نقل از باگاروزی،۱۳۸۷).
فرد بزرگسال برای تجربه امنیت عاطفی باید بتواند هیجانات شدید که بخش غیرقابل تفکیک یک رابطه نزدیک است را آزادانه در میان بگذارد. سرانجام فرد باید توانایی خودافشایی، تقابل بالغانه، حساسیت نسبت به احساسات دیگران و علاقه به خوب بودن دیگران را داشته باشد. هر یک از این جنبه های امنیت عاطفی از ترکیب تجارب خانوادگی و همسالان در مراحل اولیه رشد ناشی میشود. کودک باید نزدیکی، تقابل و حل تعارض بین گروههای همسال را نیز تمرین کند. دیدگاه رشدی از دو بعد توانایی تجربه امنیت عاطفی را بررسی می کند:
الف) روابط اولیه و توانایی برای نزدیکی : از نظر فارمن روابط در کودکی با سه جزء نزدیکی، تعامل و نهایتاً محبت ارتباط دارد. اول: رابطه با مراقبین اولیه که تاریخچه پاسخ دهی و در دسترس بودن منجر به انتظارات مثبت درباره تعاملات با دیگران میشود. دوم: این روابط زمینه ای برای یادگیری تعامل با همسر را آماده میکند. سوم: از طریق یک تاریخچه مراقبت مسئولانه و حمایت برای استقلال کودک یک حس خود ارزشی را رشد میدهد. این ویژگیها احتمالاً زیربنای رفتارهایی است که احتمالاً با الگوهای بعدی مثل خود اطمینانی ارتباط دارد. این تجارب همچنین کودک را به پذیرش و انتظار انواع خاصی از واکنشها از سوی دیگران هدایت می کند.
ب) حساسیت نسبت به طرد و روابط رمانتیک : شواهد تجربی نیز ارتباط این رشد دلبستگی و نزدیکی را نشان میدهد. آنچه افراد از روابط قبلی میآورند ممکن است روابط رمانتیک را تحت تاثیر قرار دهد. براساس رویکردهای بین فردی کلاسیک (باولبی، اریکسون، هورنای و سالیوان) یک راه کلیدی برای بررسی تاثیر روابط گذشته بر روابط رمانتیک بررسی اثر این روابط روی انتظارات دریافت پذیرش و پرهیز از طرد است. بزرگسالی که انتظارات دفاعی طرد را بعنوان نتیجه طرد از والدین یا همسالان رشد داده، نسبت به طرد همسرش حساس خواهد بود. حساسیت نسبت به طرد یک فرایند شناختی- هیجانی است که از تجربه طرد ناشی میشود. بطور خلاصه حساسیت نسبت به طرد این موضوع را مطرح میکند که افراد چگونه فکر کردن، احساس کردن و رفتار کردن در رابطه رمانتیک و تصمیم گیری برای تداوم رابطه رمانتیک یا پایان آن را بر اساس تجارب اولیه انتخاب می کنند (فارمن، ۲۰۰۲؛ نقل از باگاروزی، ۱۳۸۷).
دو نوع ارتباط بین ظهور روابط رمانتیک و تغییرات مربوط به قدرت در روابط خانوادگی در خلال دوره انتقال بزرگسالی اولیه وجود دارد. اول رشد علاقه رمانتیک به وظایف جدایی و تفرد مربوط می شود. ظهور فعالیت رمانتیک در نوجوانی میتواند بعنوان بخشی از فرآیند کلی رشد استقلال هیجانی در بافت خانواده در نظر گرفته شود. دوم: درگیر شدن نوجوان در روابط رمانتیک همراه با تغییراتی در موقعیتهای بین فردی یا خانواده و وسیله جدا شدن نوجوان از خانواده در ابعاد مختلف اقتصادی و اجتماعی است. یکی از مسائل مهم در روابط بین فردی حفظ استقلال و فردیت در عین نزدیکی، قرابت و دلبستگی است که تجارب اولیه دوران کودکی و نوجوانی در رشد این توانایی می تواند نقش اساسی داشته باشد (فالونو اسکوپر،۱۹۹۷؛ به نقل از سامانی،۱۳۸۶).
توانایی برای صـمیمیت از طـریق یک فرآیند مطالبه کردن انجام میشود. انتظارات مربوط به خود و رابطه و الگوهای ویژه روابط اولیه مـنجر بـه شکل خاصی از درگیر شدن با افـراد و اشـیا میشود. توانایی بـرای صـمیمیت یـک پدیده رشدی است. البته صمیمیت ویـژگیهای فوری نیز دارد که کاملا بوسیله تواناییهای اولیه مشخص نمیشود.
اما از پیش زمینههای اولیه از طریق مجموعهای از انـفعالات نـاشی میشد. در هر مرحله زندگی کودکی، تجربه با والدیـن و هـمسالان سـاختارهای زیـربنایی کـه توانایی رفتار صـمیمانه بـا بزرگسالان است را شکل میدهد. خودافشایی و صمیمیت در بزرگسالی نتایج کیفی دوران کودکی هستند. هیچ چیز در کودکی بطور مستقیم این تواناییها را ایـجاد نـمیکند، اما رویـکرد رشدی به ما اجازه میدهد بین کودکی یـا تـجارب اولیـه بـا هـمسالان و مـحبت بزرگسالی ارتباط برقرار کنیم. یک دیدگاه رشدی همچنین جنبههای پیچیده صمیمیت رفتاری، هیجانی و انگیزش را در نظر میگیرد. برای کسب صمیمیت یک فرد ابتدا باید به سمت نزدیکی برود و آن را جستجو کند و سـپس بتواند صمیمیت را تحمل کند و حتی آن را در آغوش بگیرد.
همچنین فرد باید بتواند هیجانات شدید که بخش غیرقابل تفکیک یک رابطه نزدیک است را آزادانه در میان بگذارد. سرانجام فرد باید توانایی خودافشایی، تقابل بالغانه، حساسیت نسبت بـه احساسات دیـگران و علاقه به خوب بودن دیگران را داشته باشد. هر یک از این جنبههای صمیمیت از ترکیب تجارب خانوادگی و همسالان در مراحل اولیه رشد ناشی میشود. کودک باید نزدیکی، تقابل و حل تعارض بین گروههای همسال را نیز تمرین کند. دیدگاه رشـدی از دو بـعد توانایی صمیمیت را بررسی میکند (فارمن، 1999؛ به نقل از اعتمادی، 1387):
الف) روابط اولیه و توانایی برای نزدیکی : از نظر نظری روابط در کودکی با سه جزء نزدیکی و نهایتا محبت ارتباط دارد.
اول : رابطه با مراقبین اولیه که تاریخچه پاسـخ دهـی و در دسترس بودن منجر به انـتظارات مثبت دربـاره تعاملات با دیگران میشود.
دوم :این روابط زمینهای برای یادگیری تعامل با همسر را آماده میکند.
سوم : از طریق یک تاریخچه مراقبت مسئولانه و حمایت برای استقلال کودک یک حس خود ارزشـی را رشـد میدهد.
این ویژگیها احتمالا زیـربنای رفـتارهایی است که احتمالا با الگوهای بعدی مثل خود اطمینانی ارتباط دارد. این تحارب همچنین کودک را به پذیرش و انتظار انواع خاصی از واکنشها از سوی دیگران هدایت میکند.
ب)حساسیت نسبت به طرد و روابط رومانتیک : شواهد تجربی نیز ارتباط ایـن رشـد دلبستگی و نزدیکی را نشان میدهد.
آنچه افراد را از روابط قبلی میآورند ممکن است روابط رومانتیک را تحت تاثیر قرار دهد. بر اساس رویکردهای بین فردی کلاسیک (بالبی، اریکسون، هورنای و سالیوان) یک راه کلیدی برای بررسی تاثیر روابط گذشته بر روابط رومـانتیک بـررسی اثر این روابـط روی انتظارات دریافت پذیرش و پرهیز از طرد است. بزرگسالی که انتظارات دفاعی طرد را بعنوان نتیجه طرد از والدین یا همسالان رشد داده، نسبت به طرد همسرش حساس خواهد بود.حساسیت نسبت به طرد یک فرآیند شـناختی-هیجانی اسـت کـه از تجربه طرد ناشی میشود.
این حساسیت در موقعیتهای اجتماعی که احتمال طرد وجود دارد، فعال میشود. بطور خلاصه حساسیت نسبت به طرد ایـن مـوضوع را مطرح میکند که افراد چگونه فکر کردن، احساس کردن و رفتار کردن در رابطه رومانتیک و تصمیمگیری بـرای تـداوم رابـطه رومانتیک یا پایان آنرا بر اساس تجارب اولیه انتخاب میکنند. دو نوع ارتباط بین ظهور روابط رومانتیک و تـغییرات مربوط به قدرت در روابط خانوادگی در خلال دوره انتقال بزرگسالی اولیه وجود دارد.
اول: رشد علاقه رومـانتیک به وظایف جدایی و تـفرد مـربوط میشود. ظهور فعالیت رومانتیک در نوجوانی میتواند بعنوان بخشی از فرآیند کلی رشد استقلال هیجانی دریافت خانواده در نظر گرفته شود.
دوم: درگیر شدن نوجوان در روابط رومانتیک همراه با تغییراتی در موقعیتهای بین فردی یا خانواده و وسیله جدا شـدن نوجوان از خانواده در ابعاد مختلف اقتصادی و اجتماعی است. یکی از مسائل مهم در روابط بین فردی حفظ استقلال و فردیت در عین نزدیکی،قرابت و دلبستگی است.که تجارب اولیه دوران کودکی و نوجوانی در رشد این توانایی میتواند نقش اساسی داشته باشد(فالون ، 1991؛ اسکوپر ،1979، به نقل از اعتمادی، 1387).
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .