نظریه عشق مثلثی استرنبرگ
رابرت جی. استرنبرگ ( Robert Sternberg یا اشترنبرگ ) از دانشمندان مطرح در زمینه روانشناسی شناختی، از کنار این سوالها نگذشت و سعی کرد پاسخ دقیقتری برای آنها پیدا کند؛ پاسخی که امروز آن با نام مثلث استرنبرگ یا مثلث عشق میشناسیم.
عشق مفهومی انتزاعی است و بدون شک تعریف آن با استفاده از واژهها یکی از دشوارترین کارهاست. این درحالی است که حتی درباب ماهیت عشق هیچ نظریه مشترک و عموماً پذیرفته شدهای وجود ندارد. همیشه در زمینه عشق ابهام و سردرگمیهایی وجود داشته است. ازجمله عمدهترین نظریههای عشق توسط رابرت جی استرنبرگ ارائه شده است. در سال ۱۹۸۷ استرنبرگ نظریهای ارائه داد که در آن عشق را به شکل یک مثلث تصور کرد.
استرنبرگ با مثلث خود به ما کمک میکند که روابط عاطفی خود را بهتر تحلیل کنیم و بفهمیم. او عشق را از یک مفهوم مبهم به یک ترکیب سهگانهی قابلفهم تبدیل میکند و باعث میشود راحتتر بفهمیم که کدام بخش از رابطهی ما جای بهبود دارد.
نظریه مثلثی عشق
رابرت استرنبرگ این مثلث را در سال ۱۹۸۶ در یک مقاله با عنوان یک تئوری مثلثی از عشق (A Triangular Theory of Love) مطرح کرد. استربنرگ براي عشق يك مدل مثلثي در نظر گرفته، كه شامل سه ضلع است: شهوت، صمیمیت، تعهد وتصمیم.این نظریه بیان میکند میزان عشقی که یک فرد تجربه میکند بر قدرت این سه عنصر بستگی دارد. بعلاوه نوع عشقی که هر فرد تجربه میکند به تعامل بین این سه عنصر بستگی دارد.
استرنبرگ و بارنز ( 1985 ) عقیده دارند که این اجزاء در همهي روابط عاشقانه به طور مساوي قرار ندارد. برخی ابعاد ممکن است پر رنگ و برخی ابعاد ممکن است کمرنگ باشد، برخی سریع به وجود میآیند و سریع کمرنگ می شوند و برخی دیگر کند به وجود می آیند و پایدارتر هستند. شهوت سریع به وجود میآید و سریع کاهش می یابد و کمرنگ می شود، تعهد به تدریج به وجود میآید و ثابت میماند، صمیمیت آهسته رشد میکند و براي مدتی ثابت می ماند. از نظر استرنبرگ سه بعد عشق به ندرت در فردي به طور مساوي جمع می شود و میزان وجود هریک از ابعاد روابط عاشقانه متفاوت است.
رابرت استرنبرگ روانشناس آمریکایی مدل مثلثی عشق را ارائه دادهاست . مدلی که عشق را با سه عنصر اصلی آن نشان میدهد.
1- صمیمیت و نزدیکی (Intimacy)
صمیمیت یا الفت عبارت است از پیوند نزدیک و احساس تعلق داشتن بین دو نفر و همچنین علاقهٔ آنها به درمیان گذاشتن خصوصیترین و عمیقترین افکار و احساسات. صمیمیت شامل ابراز احساس و احساس وابستگی به یکدیگر میشود. رابطه صمیمانه رابطهای است که در آن احساس آرامش وجود دارد.
صمیمیت به معنای نزدیک بودن است که شامل: احساس همدلی، وابستگی، درک متقابل، حمایت عاطفی، ارج گذاری و اعتماد است.
صمیمیت عبارت است از داشتن یک آگاهی شخصی و نزدیک درباره یک شخص دیگر. صمیمیت میتواند جسمانی، احساسی یا هر دو باشد. بسیاری از افراد تصور میکنند صمیمیت فقط جسمانی است. طبق تصور آنها صمیمیت عبارت است از در آغوش گرفتن، بوسیدن یا سایر فعالیتهای جنسی. این فعالیتها قطعاً رفتارهایی صمیمانه هستند اما صمیمیت چیزی بیش از اعمال جنسی است.
افرادی که دارای رابطه صمیمانه هستند، هنگام با هم بودن احساس راحتی و آسایش میکنند. آنها یکدیگر را به خوبی میشناسند و بسیاری از مسائلی را که هرگز برای افراد خارح از این رابطه آشکار نمیکنند برای همدیگر افشا میکنند. صمیمیت یکی از خصوصیات ارتباط دوستانه و نیز ارتباط عاشقانه به شما میرود. هنگامی که در یک رابطه عاشقانه، شور و اشتیاق کاهش پیدا میکند، میزان صمیمیت ایجاد تعیین میکند که آیا این رابطه دوام پیدا میکند یا خیر؟
هرچند این اصطلاح به تنهایی چندین معنی دارد، استرنبرگ آن را به عنوان احساساتی که نشانه نزدیک بودن است، در نظر گرفت. بنابراین صمیمیت جوهره عشق را تشکیل میدهد. استرنبرگ در تحقیقاتش به این نتیجه رسید که صمیمیت شامل ۱۰ عنصرمختلف در رابطه با شخص مورد علاقه است:
۱- میل به رفاه شخص مورد علاقه
۲- تجربه خوشحالی با او
۳- داشتن توجه زیاد به وی
۴- قادر به اتکاء به شخص مورد علاقه بودن در هنگام نیازمندی
۵- داشتن درک متقابل
۶- درمیان گذاشتن مسائل شخصی
۷- دریافت حمایت عاطفی
۸- ارائه حمایت عاطفی
۹- برقراری رابطه صمیمانه با فرد مورد علاقه
۱۰- و ارج نهادن به وی
بنابراین صمیمیت عبارت است از احساس محبت و اظهار آن، علاقه، مراقبت، مسئولیت، همدلی و غمخواری نسبت به فردی که شخص او را دوست دارد. صمیمیت جنبه هیجانی و عاطفی دارد و نوعی احساس گرمی، محبت، نزدیکی، مرتبط بودن و در قید و بند طرف مقابل بودن در فرد ایجاد میکند.
2- شور و شوق (Passion)
دومین مولفه شامل شور و اشتیاق که مبتنی بر انگیزشهای شهوانی و جذابیتهای جسمانی است و شامل اشتغالات ذهنی مثبت نسبت به معشوق است. این بعد جنبه انگیزشی دارد.
شور و اشتیاق (شهوت) بر مبنای انگیزشهای شهوانی و جذابیتهای جسمانی است. شهوت شامل علاقهی شهوانی زن ومرد به یکدیگراست. انرژی ای که منجر به عشق رمانتیک، تماس فیزیکی، جذبه ی فیزیکی و احساس جنسی میشود، میتوان بهعنوان شهوت توصیف کرد.
هوس / شهوت عبارت است از میل و رغبت جنسی شدید به طرف مقابل.
استرنبرگ تأکید میکند که جذابیت فیزیکی یکی از محرکهای اصلی Passion است و به همین علت، برخی مترجمان به نتیجه رسیدهاند که هوس میتواند ترجمهی مناسبی باشد. اما او در کنار این تأکید توضیح میدهد که بسیاری از عوامل دیگر که زیرمجموعهی تعهد یا صمیمیت نیستند، در گروه Passion قرار میگیرند. مثلاً اینکه شما کسی را آنقدر دوست دارید که علاقهمندید تابعش باشید و طبق دستور و ارادهی او رفتار کنید.
با توجه به این نکته و مثالهای مشابهی که استرنبرگ مطرح میکند، به نظر میرسد هوس، تمام مفهوم مد نظر را منتقل نکند و «شوق در رابطه» ترجمهی بهتری باشد.
شور و اشتیاق هم فیزیولوژیکی و هم روانشناختی است. ما در واقع به دلیل هورمونها و مواد شیمیایی مغزی، از لحاظ جسمانی نسبت به یکدیگر کشش پیدا میکنیم. شور و اشیتاق شامل احساسات و عواطف نیز میشود. احساسات جسمانی و هیجانی با هم ترکیب میشود و تولید نگرانی، هیجان و پیشبینی مربوط به تازگی یک رابطه را میکنند. تصور کنید تا به حال از یک روی تخته بلند، به درون آب شیرجه نزدهاید.
شیرجه زدن کاری است که واقعا تمایل به انجام آن دارید و در عین حال دچار حس ترس و هیجان نیز هستید. از نردهها بالا رفته و پرش خود را انجام میدهید. اگر این شیرجه زدن موفق باشد (و شما افتضاح نکرده و تلپ نیفتی) شما به وجد آمده و دوباره و دوباره شیرجه زدن را تکرار میکنید. با این وجود، در نهایت این هیجان به تدریج از بین رفته و محو خواهد شد و تبدیل به چیزی منسوخ میشود. همین موضوع در مورد شور و اشتیاق مربوط به یک رابطه جدید نیز صدق میکند. این شور و اشتیاق لزوماً در رابطههای بلندمدت، از بین نمیرود، بلکه اغلب با گذشت زمان از حرارت آغازین آن کاسته میشود.
3- تصمیم و تعهد (Decision / Commitment)
قبول / تعهد فرد میپذیرد که فرد دیگری را به شدت دوست دارد (عنصر قبول) و خودش را ملزم میداند که در پستی و بلندیهای زندگی رابطهاش را با آن شخص حفظ کند. (عنصر تعهد)
تعهد به معنای تصمیمگیری جهت تداوم رابطه موجود و برنامهریزی جهت ادامه بلند مدت آن میباشد. عنصر تعهد در رابطه رشد میکند و شامل تصمیم به وفاداری به همسر میشود. تصمیم_تعهد، به این موضوع اشاره که زن وشوهر تصمیم گرفته اند به یکدیگر وفادار باشند و رابطهی وفادارانه را تشکیل دهند .
این مولفه شامل تصمیمهای خودآگاهانه و غیر خودآگاهانهای میشود که فرد برای دوست داشتن دیگری اتخاذ و خود را متعهد به حفظ آن میکند. این حالت جنبه شناختی دارد و در بردارنده تصمیم کوتاه مدت و بلندمدت برای دوست داشتن و مراقبت از معشوق است. این بعد تصمیم گرفتن برای تعهد داشتن، حفظ و نگهداری از معشوق و رابطه طولانی مدت با اوست. این جزء شامل تصمیم گیری در این باره است که فقط با یک نفر باشد و شریک دیگری برای خود انتخاب نکند و این ارتباط را مهمتر از ارتباط با هر فرد دیگری تلقی کند.
تعهد یکی از اجزایی است که برای حفظ بقای رابطه، هم در مواقع خوب و هم در مواقع بد که برای هر رابطهای پیش میآیند، الزامی است. وجود تعهد در یک رابطه عاشقانه، درست به اندازه تعهد در خانوادهها و رابطههای دوستانه اهمیت دارد. تعهد تضمین میکند که طرفین رابطه به محض مشاهده اولین علامتهای دال بر مشکل و گرفتاری، از یکدیگر دو نشوند. تعهد به معنای قادر بودن و تمایل داشتن به کلنجار رفتن با مشکلات و مقاوم ایستادن در برابر آنهاست. تعهد به مثابه چسبی است که یک رابطه را به هم متصل میکند. تعهد همان چیزی است که افراد را قادر میسازد نسبت به یک شریک عشقی وفادار باقی بماند.
استرنبرگ این سه مولفه را سه رأس یک مثلث در نظر میگیرد و آن را مثلث عشق نامگذاری میکند (اگر چه این روزها بیشتر آن را به نام خود وی، یعنی مثلث استرنبرگ میشناسند) .
انواع عشق در نظریه استرنبرگ
وقتی عشق را به سه مولفهی اصلی تقسیم کنیم، قوت و ضعف هر یک از این عوامل میتواند شکل متفاوتی از عشق را بسازد و بر این اساس میتوان هشت نوع عشق تعریف کرد (هشت = دو به توان سه). کاری که استرنبرگ در مقالهاش انجام میدهد و انواع عشق را در قالب هشت دسته طبقهبندی میکند.
البته او تأکید میکند که عشق را میتوان به شکلهای مختلف و از دریچههای متفاوت نگاه کرد و مثلث عشق صرفاً یکی از مدل های توصیف عشق است. او همچنین توضیح میدهد که میداند خُرد کردن یک پدیده به اجزای آن، میتواند باعث شود که بخشهایی از ظرافتها و پیچیدگیهای آن از دست برود.
در واقع میتوان دیدگاه استرنبرگ را به یک مثلث تشبیه کرد که همواره این ۳ عنصر در فرآیند عشق دخالت میکند. از نظر استرنبرگ سه بعد عشق به ندرت در فردی به طور مساوی جمع میشود و میزان وجود هر یک از ابعاد در روابط عاشقانه متفاوت است. همچنین عنوان میکند که مولفههای صمیمیت، شور و اشتیاق (شهوت) و تصمیم/تعهد در ترکیب با یکدیگر ۸ نوع متفاوت از عشق را به وجود میآورند که هر کدام ویژگیها، محاسن و معایب خود را دارند اما برخی از انواع عشق با سطوح بالاتری از رضایتمندی همراهاند.
طبق این نظریه عشق رمانتیک سه بعد صمیمت، شهوت و تعهد دارد که در هر لحظه از عشق تغییر میکند. همانند یک گلدان سه پایه، عشق رمانتیکی که توسط این سه مؤلفه تشکیل شده باشد احتمال دوام بیشتری نسبت به عشقی خواهد داشت که شامل یک یا دو تا از این اجزا باشد.
انواع عشق با توجه به مثلث عشق استرنبرگ
| انواع عشق | صمیمیت | شهوت/شور و شوق | تعهد/تصمیم |
|---|---|---|---|
| فقدان عشق | ضعیف | ضعیف | ضعیف |
| دوست داشتن | قوی | ضعیف | ضعیف |
| شیفتگی | ضعیف | قوی | ضعیف |
| عشق پوچ | ضعیف | ضعیف | قوی |
| عشق رمانتیک | قوی | قوی | ضعیف |
| عشق رفاقتی | قوی | ضعیف | قوی |
| عشق ابلهانه | ضعیف | قوی | قوی |
| عشق آرمانی | قوی | قوی | قوی |
1- فقدان عشق : زمانی است که ابعاد سه گانه عشق در روابط افراد بسیار کمرنگ است یا اصلاً وجود ندارد. مثل بسیاری از روابط رسمی که افراد مرتبط با یکدیگر دارند. اگر احساس شخص نسبت به شریک زندگی از این نوع باشد، این رابطه در معرض خطر است.
2- دوست داشتن : زمانی است که فقط عامل صمیمیت وجود داشته باشد و از دو بعد دیگر خبری نیست یا بسیار کمرنگ است. این نوع عشق، احساس ایجاد یک رابطه دوستی عمیق و حقیقی میباشد. در این حالت احساس دلسوزی، رفاقت، گرمی، مهر و علاقه و هیجانات مثبت وجود دارد. اما احساس شور و شوق (شهوت) و تصمیم/تعهد وجود ندارد.
این نوع عشق زمانی شکل میگیرد که مولفه صمیمت/دوست داشتن هست اما احساس شهوت و تعهد به معنای رمانتیک وجود ندارند. عشق دوستانه ریشه سایر انواع عشق است.
3- شیفتگی ( دلباختگی ، شیدایی ) : در این نوع عشق بعد شور و شوق (شهوت) بر روابط افراد یا احساس یک فرد نسبت به دیگری حاکم است. یک حالت شدید شور و اشتیاق است که در آن فرد به شدت و به طور افراطی مجذوب شده، درحالی که تعهد و صمیمیت واقعی وجود ندارد. در این حالت فرد به صورت وسواس گونه از طرف مقابل شخص ایده آلی میسازد. در این نوع عشق درجه بالایی از برانگیختگی فیزیولوژی و روانی وجود دارد. این نوع عشق با وصل به معشوق به شدت پایان میپذیرد و ممکن است به تنفر تبدیل شود.
در عشق شیدایی دوست داشتن و تعهد وجود ندارد و فقط مولفه شهوت فیزیکی شکل گرفته است. معمولا این نوع عشق در ابتدای رابطه و به خصوص در دوران نوجوانی و جوانی بیشتر شکل میگیرد. در عشق شیدایی فرصت کافی برای شکل گرفتن احساس عمیقتر صمیمت، عشق رمانتیک وجود ندارد. بعد از فرونشینی عشق شیدایی ممکن است انواع دیگری از عشق نمایان شوند. غالبا عشق شیدایی در مراحل اولیه به قدری قوی است که زوجین حاضرند جانشان را به خاطر هم از دست بدهند، اما هنوز نمیدانند قادرند این رابطه را به شکلی عمیقتر و پایدار ادامه دهند یا نه.
4- عشق پوچ ( تهی ، خالی ) : در این نوع عشق فقط بعد تصمیم/تعهد وجود دارد و سایر ابعاد وجود ندارد یا بسیار کمرنگ است. به طور معمولی این نوع عشق در یک رابطه بلند مدت راکد وجود دارد که در آن زوجها رابطه هیجانی و عاطفی متقابل را از دست دادهاند و یا آنقدر با هم ماندهاند که به همدیگر عادت کردهاند یا به علت ترس از بی کسی و یا به خصوص برای فرزندان با هم میمانند. همچنین این نوع عشق در ازدواجهای از پیش ترتیب داده شده نیز دیده میشود.
در این نوع عشق فقط تعهد وجود دارد و از صمیمت و میل جنسی خبری نیست. گاهی یک عشق کامل تحلیل میرود و به یک عشق خالی یا پوچ تبدیل میشود. گاهی هم عکس این قضیه اتفاق میافتد. مثلا ممکن است فقدان عشق در زوجی که بدون علاقه با یکدیگر ازدواج کرده اند به تدریج متحول شده و به نوعی از عشق پوچ تبدیل شود.
5- عشق رمانتیک : این نوع عشق ترکیبی از صمیمیت و شور و شوق است که بر اساس دو جنبه جذابیت فیزیکی و عاطفی استوار است. نوعی احساس نزدیکی، قرابت و پیوند بین دو زوج است. در این حالت اعتماد بسیار بالایی نسبت به همسر وجود دارد و به لحاظ عاطفی به شدت به او نزدیک است. در این نوع عشق خود افشایی بسیار بالاست و شخص بدون ترس از طردشدن، عقاید و افکار خود را با همسرش درمیان میگذارد و زمانی که افکار و احساس خود را برای طرف مقابل ابراز میدارد، حالت شور و شوق را در اوج خود تجربه خواهد کرد. با این حال به دلیل نداشتن بینش و تعهد، امکان تداوم این عشق اندک است و در صورتی که رابطه به علت ارضای نیازهای زوجین تداوم یابد به مرور زمان تعهد در روابط آنها به وجود میآید.
عشق رمانتیک سبب میشود دو نفر به واسطه احساس صمیمت و شهوت از نظر هیجانی به یکدیگر پیوند بخورند. افراد دارای عشق رمانتیک با هم گفتوگویهای عمیقی دارند که به آنها کمک میکند صمیمیت بیشتری با هم داشته باشند. آنها در ارتباط با هم قویا شهوت و محبت را احساس میکنند، اما احتمالا هنوز در مورد تعهد بلندمدت یا برنامههای بعدی زندگیشان تصمیم نگرفته اند.
این عشق بر اساس دو جنبه جذابیت فیزیکی و عاطفی استوار است.
6- عشق رفاقتی : این نوع عشق ترکیبی از صمیمیت و تعهد است. یک رابطه دوستانه پایدار، طولانی مدت و متعهدانه که همراه با مقدار زیادی صمیمیت است. در این نوع عشق تصمیم بر آن است که شخص همسرش را دوست داشته باشد و به باقیماندن با او متعهد میباشد. این نوع عشق همراه با بهترین روابط دوستانه است که رفتار شهوانی در آن نیست یا خیلی کمرنگ است و رفتار عطوفت ورزانه در آن دیده نمیشود. بسیاری از عشقهای آرمانی که دوام یابد و پایدار شود، تبدیل به عشق رفاقت آمیز خواهد شد. این نوع عشق بین دو همکار که سالها با یکدیگر کار کردهاند یا بین یک زوج که دارای فرزندانی هستند مشاهده میگردد.
در عشق رفاقتی مولفه صمیمت هست اما شهوت وجود ندارد. وجود مولفه صمیمت یا دوست داشتن و مولفه تعهد سبب شکلگیری عشق رفاقتی میشود. این نوع عشق از دوستی قویتر است زیرا تعهدی بلندمدت در آن وجود دارد. در عشق رفاقتی میل جنسی بسیار اندک است یا اصلا دیده نمیشود. این حالت بیشتر در زوجینی دیده میشود که شهوت در آنها از میان رفته است، اما هنوز هم محبت و پیوند قوی با هم دارند. عشق میان دوستان خیلی نزدیک یا اعضای خانواده از نوع عشق رفاقتی است.
7- عشق ابلهانه : این نوع عشق، از ترکیب شور و شوق (شهوت) و تصمیم/تعهد به وجود میآید و صمیمیت درآن دیده نمیشود. زوجین صرفاً براساس حالت شور و شوق (شهوت) نسبت به هم متعهد هستند و رابطه صمیمانه و عاطفی عمیقی با همدیگر ندارند. این حالت گردبادی از هیجانات است که زود فروکش میکند. استرنبرگ معتقد است دراین حالت افراد در نگاه اول عاشق یکدیگر میشوند و خیلی زود بدون اینکه همدیگر را بشناسند به داشتن یک رابطه طولانی متعهد میگردند. این عشق خیلی شدید و اغلب وسواس گونه است. فرد نمیتواند فکر خود را از او رها کند، شدیداً آرزو میکند به او نزدیک شود، او را لمس کند و با او در هم آمیزد و با این تخیلات به فرد حالت شوریدگی دست میدهد.
در این نوع عشق تعهد و صمیمت در رابطه وجود دارد اما از صمیمت/دوست داشتن خبری نیست. در یک گردباد ارتباطی یا ازدواجی که در آن شهوت انگیزه متعهد شدن بوده است، پیش از آنکه صمیمت شکل گرفته باشد، با عشق ابلهانه روبرو هستیم. غالبا وقتی دیگران چنین زوجی را میبینند به این فکر میکنند که چطور دو نفر میتوانند اینقدر تکانشی عمل کنند. متاسفانه معمولا عمر چنین ازدواجهایی کوتاه است و اگر هم ادامه یابند، «شانس» آورده اند!
8- عشق کامل ( آرمانی ، ایده آل ) : این نوع عشق ترکیبی از سه حالت صمیمیت، شور و شوق (شهوت) و تصمیم/تعهد است. در این حالت فرد همسر خود را به عنوان یک انسان دوست میدارد و به او احترام میگذارد، به او متعهد است و از طریق برقراری ارتباط درست با او احساس نزدیکی میکند. رفتار دوستانه، رفاقت آمیز، محبت آمیز و مراقبت آمیز خواهد داشت. روابط زناشویی همراه با تعهد به وفاداری و اوج لذت بدون احساس گناه تجربه میشود. استرنبرگ (۱۹۸۸) عنوان میکند رسیدن به این مرحله خیلی آسانتر از نگهداشتن آن است.
در عشق ایده آل هر سه مولفه صمیمت، شهوت و تعهد وجود دارد و عشق کامل شده است. این نوع عشق، ارتباطی ایدهآل میان یک زوج است. زوجینی که این نوع عشق را تجربه میکنند سالها رابطه جنسی رضایتبخشی دارند. آنها نمیتوانند زندگی بدون حضور همسرشان را تصور کنند، و حتی نمیتوانند بدون همسرشان واقعا خوشحال باشند. زوجین دارای عشق ایدهآل سعی میکنند با تفاوتهای یکدیگر کنار بیایند و با هم با چالشهای زندگی مقابله کنند.
ضمناً نکتهی مهمی را هم به ما یادآوری میکند: برای عمیقتر شدن و بهتر شدن رابطهی عاشقانه، نمیتوانیم تمام فشار خود را روی یک مولفه بگذاریم. رابطهی عاشقانهی واقعی از ترکیب هر سه مولفه شکل میگیرد.
عشق یک فعل است
به عقیده دکتر استرنبرگ حفظ یک عشق ایدهآل دشوارتر از رسیدن به آن است زیرا هر سه مولفه عشق باید در آن فعال باشند. در واقع، بدون داشتن رفتار و ابرازی ایدهآل، شهوت از میان میرود و ممکن است عشق به نوع رفاقتی تبدیل شود.
رابطه شما منحصربه فرد است
واقعیت این است که اهمیت مولفههای عشق از فردی به فرد دیگر، و از زوجی به زوج دیگر متفاوت است و نظریه عشق دکتر استرنبرگ نیز به همین واقعیت وابسته است. درست است که هر سه مولفه برای داشتن یک رابطه رمانتیک ایدهآل ضرورت دارند اما میزان مناسب هر مولفه در هر ارتباطی، یا حتی در برهههای مختلف یک ارتباط خاص، فرق میکند. آگاه بودن از شیوه تعامل این مولفهها کمک میکند بخشهای نیازمند به اصلاح در یک رابطه را شناسایی کنیم.
حال بر اساس وضعیتی که همسران در این سه مورد (صمیمیت،اشتیاق،تعهد) دارند، می توان گفت که دارای چه نوع عشقی هستند:
وضعیت بی ضلعی
1 - بی عشقی مطلق
زمانی که زوج ها نه صمیمی اند، نه شور و اشتیاقی به هم دارند و نه نسبت به هم متعهد هستند. بازسازی چنین زندگی مشترکی بسیار سخت است و ای بسا، جدایی بهترین راه برای رهایی از این وضعیت نابهنجار باشد.
وضعیت های یک ضلعی
2 - فقط صمیمیت = رابطه دوستی
اگر در رابطه ای فقط صمیمیت وجود داشته باشد، آن دو صرفاً با همدیگر رفیق هستند (مانند دو دوست همجنس). چنین رابطه ای را نمی توان رابطه مطلوب همسری دانست و حداکثر می توان نام "رابطه دوستی" بر آن نهاد.
3 - فقط اشتیاق = دلباختگی
افراد، فقط جذابیت های جسمی و جنسی باشد، مدارهای انتقادی در مغز تحت تأثیر هورمون های جنسی موقتاً خاموش می شوند و فرد، جز زیبایی و کمال در طرف مقابل نمی بیند. اما بعد از وصال و فروکش کردن اشتیاق جنسی، زندگی مشترک متزلزل می شود چون دو ضلع دیگر را ندارد. به وضعیتی که در آن فقط اشتیاق حاکم است، "دلباختگی" می گوییم.
4 - فقط تعهد = رابطه پوچ
این وضعیت در روابط بسیاری از همسران جاری است: آنها نه صمیمتی با هم دارند و نه نسبت به یکدیگر اشتیاقی. آنها صرفاً در چارچوب یک تعهد در کنار یکدیگر مانده اند: "چون فرزندان مشترک داریم... چون به تنهایی از عهده کارهایمان بر نمی آییم... چون فشار اجتماعی،فرهنگی،خانوادگی زیاد است... ."
بعضاً برای توصیف این وضعیت، از اصطلاح "طلاق عاطفی" استفاده می شود. چنین وضعیتی را "رابطه پوچ" می نامیم.
وضعیت های دو ضلعی
5 - صمیمیت + اشتیاق = عشق رمانتیک
این نوع از رابطه، دوستی و شوق وجود دارد ولی خالی از عنصر تعهد است. بنابراین، عمق ندارد. نام این رابطه "عشق رمانتیک" است و چون تعهدی در آن وجود ندارد، بسیار لزران است.
6 - اشتیاق + تعهد = عشق نابخردانه
کسانی که بر اساس جذابیت های جنسی طرف مقابل، دل به او می سپارند و تن به تعهد ازدواج می دهند،دچار "عشق نابخردانه" هستند.
7 - صمیمیت + تعهد = عشق دوستانه
نوع پیشرفته تری از روابط همسران است که هر دو با هم صمیمی هستند و در عین حال نسبت به یکدیگر تعهد دارند. با این حال رفتارهای جنسی در آن کمرنگ است. البته این کمرنگی در هر دوره سنّی معنای خاص خود را دارد. مثلاً اگر زوج تازه ازدواج کرده در هر ماه فقط یک بار با یکدیگر رابطه جنسی داشته باشند، می توان گفت عنصر اشتیاق در زندگی مشترک شان کمرنگ است اما برای زوج های با سن بالاتر باید بر مبنای سن و مقتضیات جسمی قضاوت کرد. این نوع از رابطه "عشق دوستانه" نام دارد و با افزایش سن همسران، بیشتر خود را نشان می دهد.
وضعیت سه ضلعی
8 - صمیمیت + اشتیاق + تعهد = عشق کامل و آرمانی
اگر همسران بتوانند هر سه مؤلفه عشق، یعنی صمیمیت، اشتیاق و تعهد را همزمان داشته باشند، به "عشق کامل و آرمانی" رسیده اند و می توانند با تمام وجود بگویند که "خوشبخت" هستند.
تجدید نظر نظریه عشق استرنبرگ
استرنبرگ در سال ۱۹۹۴ نظریه «مثلثی عشق» (نظریه سه وجهی عشق) را مورد ارزیابی مجدد قرار داد و نظریه عشق به مثابه قصه (love as a story) را معرفی نمود. در نظریه مثلثی عشق، میتوان عشق را با توجه به طیف وسیعی از عاطفهها، اندیشهها و انگیزشهای متفاوت، شناخت. پدیدههایی مثل علاقه و میل به دیگری، برقراری ارتباط متقابل به صورت شایسته، و حمایت از یکدیگر. مشکل نظریه مثلثی در این بود که به نظر میرسید در این مجموعه، اجزای تشکیل دهنده مبین عناصر عشق هستند و این عناصر را توضیح میدهند، اما آنها را به شیوهای روشمند سازماندهی نمی کنند و نشان نمی دهند چرا من، انسان خاصی را دوست دارم و انسان دیگری را دوست ندارم.
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .