بکمن ( Buckman ) مدلی سه مرحله ای را از فرآیند مردن پيشنهاد کرده است. بکمن معتقد است؛ زمانی که افراد با تهدید مرگ قریب الوقوع روبرو می شوند، با توجه به ویژگی های شخصيتی شان و روشی که در گذشته با مشکلات روبرو می شدند و مقابله می کردند، واکنش نشان می دهند. از این رو، بيماران در حال مرگ فرآیند مرگ، را در مراحل قابل تشخيص و مجزا نشان نمی دهند. بنابراین، هيجانات بيمار را باید با ساختار شخصيتی و توان مقابله ای گذشتة فرد بيمار مورد بررسی قرار داد.
کلمن، معتقد است چنين هيجاناتی به طور همزمان اتفاق می افتد، نه به صورت متوالی و منظم. همچنين هيجانات دیگری مثل ترس از مرگ، گناه، اميد و نااميدی و شوخ طبعی در هنگام مرگ رخ می دهد که در مدل کوبلر راس نادیده گرفته شده است.
بکمن دو اصل اساسی را برای مدل سه مرحله ای خود بيان مي کند.

اصل اول: مجموع هيجانات و پاسخ های داده شده شخص در حال مرگ، ویژگی های شخصيتی او را به نمایش ميگذارند که به شکل فرآیند و مراحل مرگ نيستند .

اصل دوم: طی فرآیند مردن، پيشرفت فرد در طی کردن فرآیند مرگ، بستگی به تميز هيجانات قابل حل و غير قابل حل دارد.

بکمن با در نظر گرفتن این دو اصل، سه مرحلة اوليه، حاد و نهایی را در موقعيتهای بالينی مشخص می نماید. یازده هيجان را در مرحلة اوليه قرار می دهد که با حل این هيجانات - با کمک یا بدون کمک دیگران - فرد در حال مرگ، وارد مرحلة حاد می شود . البته ممکن است برای فردی، مرحلة حاد رخ ندهد و ایجاد نشود و درهمان مرحلة اولی باقی بماند. در چنين صورتی، بکمن پيشنهاد می کند که متخصصان با چنين فردی ارتباط درمانی ایجاد کنند. در مرحلة نهایی، هيجانات کمتر بيمار با پذیرش مرگ آشکار می شود . هرچند که ممکن است پذیرش مرگ به صورت قطعی رخ ندهد .

بکمن مواجهه با مرگ را فرآیند پیچیده ای می داند که به سادگی در یک سلسله مراحل ثابت جهانی قرار نمی گیرد .