پير بورديو : نظريه پرداز رسمي کیفیت زندگی و مصرف فرهنگي

بورديو براي تحكيم بنيادهاي نظري خويش از شبكه اي از مفاهيم بهره مي‌گيرد كه ، عدم شناخت تك تك اين مفاهيم راه را در پي جويي انديشه وي مسدود مي‌سازد . مفاهيم انتزاعي كه بورديو در ميان آن ها رابطه اي ساختي مشاهده مي‌كند ، مفاهيمي چون منش يا ملكه ، ميدان ، قريحي و انواع سرمايه است. ملكه يا منش : نظام و مجموعه اي از خوي و خصلت‌هاي ماندگار و قابل جابجايي است و مفهومي قديمي فلسفي است كه ارسطو ، هگل  ،وبر ، دوركيم متناوبا از آن استفاده كرده اند .

  • ملكه : واسطه اي بين تاثيرات گذشته و انگيزه ها و محرك‌هاي كنوني است .
  • از نظر بورديو ، جامعه فضاي اجتماعي است و جايگاه رقابتي پايان ناپذير . در اين فضاي اجتماعي كه به عنوان موجوديتي غير يكپارچه ظاهر مي‌شود . مدلهاي كوچك متفاوتي از قواعد ، مقررات و اشكال قدرت وجود كه اين مدلهاي كوچك ، ميدان يا فضاي روابط ميان كنشگران است .
  • سرمايه :در فضاي اجتماعي كه مركب از ميدانهاي كوچك نابرابر است ، سه سرمايه اقتصادي ، فرهنگي و اجتماعي در جريان است . بورديو ،در كتاب ؛ تمايز  ، بر اين نكته تاكيد دارد كه، هر چقدر سرمايه كنشگران بيشتر باشد ، در فضاي اجتماعي در موقعيت بالاتري قرار مي‌گيرد . سرمايه فرهنگي از نظر وي شامل سليقه‌هاي خوب ، شيوه پسنديده، پيچيدگي شناختي و توانايي پذيرش محصولات فرهنگي مشروع از قبيل : موسيقي ، تاتر و ادبيات است .
  • پرورش خانوادگي ، آموزش رسمي و فرهنگ شغلي سه منبع سرمايه فرهنگي هستند . انباشت سرمايه فرهنگي از طريق اين سه منبع در افراد باعث تفاوت بين دارندگان و فاقدان اين سرمايه مي‌شود .
  • از نظر بورديو ، فضاي اجتماعي مجموعه اي از ميدان هاست كه اصل اساسي همه آن ها مبارزه بر سر سبك سرمايه است . هر يك از انواع سرمايه در ايجاد تقويت يا تغيير دادن کیفیت زندگی موثر هستند.
  • بورديو، تحصيلات را نمودي از سرمايه فرهنگي مي‌داند و افزون بر آن ، گرايش به اشياي فرهنگي و جمع شدن محصولات فرهنگي در نزد فرد نيز سرمايه فرهنگي او را شكل مي‌دهد . بورديو تاثير سرمايه فرهنگي بر مصرف ، فعاليت و کیفیت زندگی افراد را با توسل به نظريه تمايز تبيين مي‌كند .

بر اين اساس ، دارندگان سرمايه فرهنگي زياد ، خود را با مصرف فرهنگ و هنر متعالي از بقيه متمايز مي‌سازند . يك سنت قوي جامعه شناختي ، در دنياي مدرن ، تاكيد بسيار شديدي بر پيوند ميان موقعيت فرد در طبقه بندي اقتصادي و کیفیت زندگی فرهنگي ، كه از پديده‌هاي زندگي مدرن است ، دارد . در همين راستا است كه بورديو در نظريه تمايز خويش بر آن است كه، طبقات مسلط فرادست، ذوق‌هاي فرهنگي متفاوتي دارند كه سعي دارند آن را به عنوان شاخص برتري خويش در عرصه‌هاي گوناگون حفظ كنند . از سوي ديگر ، در اين نظريه منش افراد نيز نه تنها در نوع مصرف كه در نهايت در کیفیت زندگی آن ها موثر است . منش نوعي وحدت معنايي در كنش‌هاي قلمرو مصرف بطور اعم و مصرف فرهنگي بطور اخص ايجاد مي‌كند. اعضاي طبقه مسلط براي اثبات برتري خويش دست به گونه اي ؛ خشونت نمادين  مي‌زنند و صور گوناگون براي مشروعيت بخشيدن به خويش به غصب برخي صور فرهنگي شناخته شده ، دست مي‌يازند . آلوين گلدنر، نيز با استفاده از همين نظريه بورديو بر آن است كه ، طبقه جديد در جامعه نوين يك بورژوازي فرهنگي تازه است ،كه سرمايه اش پول نيست ، بلكه كنترل بر روي فرهنگ‌هاي با ارزش است .

بورديو، در تحليل بيروني آثار هنري ، توليدات فرهنگ را بازتاب جهان اجتماعي مي‌داند ، او بر آن است كه آثار هنري مستقيما به خصايص اجتماعي بوجود آورندگان ، منشا اجتماعي آنان  يا به ويژگي‌هاي گروه‌هايي بستگي دارد ، كه مخاطبان واقعي يا مفروض آن آثار بودند.جهان اجتماعي فضايي از روابط عيني ميان موقعيت هاست و فرآيندي كه منجر به خلق آثار هنري مي‌گردد. محصول مبارزه ميان عاملان اجتماعي است كه بر حسب موقعيتشان در حوزه فرهنگي ، كه اين خود به سرمايه خاص آن هابستگي دارد ، منافعشان در بقا يا در فضاي نظام است .منظور از بقا ، دفاع از آموزه‌هاي جزمي همه گير ، مبتذل و معمولي شده است و منظور از فضا ، براندازي اين آموزه ها به شكل بازگشت به سرچشمه‌هاي اصيل و نقد‌هاي سنت شكنانه وبدعت گرايانه است .

بورديو، در تحقيقات خود با بررسي تفاوت ها و تشابهات در مصرف محصولات فرهنگي , هنري به عنوان شاخص‌هايي از کیفیت زندگی كه هزينه زيادي ندارد به دو نوع کیفیت زندگی فرهنگي رسيد . کیفیت زندگی فرهنگي متعالي كه در طبقات بالا رايج بود و کیفیت زندگی فرهنگي مردمي ، عاميانه  كه در طبقات متوسط، كاركنان، دفتري، كارگران و …. گسترش داشت .در اين دوران ، تمايز ميان فرهنگ متعالي و فرهنگ طبقات فرودست و گونه اي فرهنگ ميان مايه به چشم مي‌خورد . فرهنگ متعالي ناظر بر استاندارد‌هاي زيبايي شناختي رسمي كه در موزه ها، تاتر ها و سالن‌هاي اركستر سمفوني در جريان است ، مي‌باشد و فرهنگ فرو مايه در انواع هنرهاي بازاري و تجاري خود نمايي مي‌كند .

فرهنگ ميان مايه ، فرهنگ طبقات مياني يا سطحي متوسط از سرمايه فرهنگي است كه نازل است و نه متعالي . دي ميگو معتقد است : كه از آغاز قرن بيستم ، اينتمايز اساسي ميان فرهنگ متعالي فرهنگ مردمي به شدت قابل مشاهده است و به گونه اي از آغازين قرن است كه قطبي شدن و مرزبندي ميان اين دو فرهنگ كاملا آشگار گرديده است.در فضاي كما بيش ماركسيستي انديشه بورديو، تاثير مكتب فرانكفورت را در نقد عملكرد تلويزيون و صنايع القايي فرهنگي مي‌توان مشاهده نمود . از نظر ماركوزه ،پيشرفت سرمايه داري مصرفي است كه تك ساحتي بودن را پديد آورده است . خرسندي كاذب ايجاد كرده و آرزو‌هاي مردمان را به جاي روابط به سمت اشياءسوق داده است و با كنترل گرايش‌هايشان ،آنان را به نظام پيوند مي‌دهند .در انديشه كساني چون:ماركوزه آدرنو و هوركهايمر اشكال فرهنگي سرمايه داري مدرن قدرت نقد و تحليل را يعني همان كه در اعتقاد بورديو صاحبان سرمايه‌هاي فراوان فرهنگي از آن برخوردارند ، در انسان تضعيف مي‌كند و گونه اي هنر و به ويژه موسيقي اي را ترويج مي‌كند كه تنها شيوه‌هايي براي فرونشاندن هيجانات و احساسات است .

اين گونه هنر عوامانه و توده اي مردم را به تفكر وا نمي دارد ، بلكه در ايشان نوعي حس آسان‌گيري ايجادمي كند و هر گونه استقلال راي را از ميان بر مي‌دارد .پس از اين روست كه در نگاه بورديو نخبگان فرهنگي همواره از هنر توده اي گريزانند . زيرا در نظريه تمايز وي ،ذائقه تمايز كه مهارت هنري و آمادگي و استعداد زيبا شنا سي ، بخشي از آن است .ذائقه‌هاي ناب بر امتناع از ذائقه‌هاي غير ناب يا ذائقه اي است كه ، تنها به ارضاء حواس مي‌پردازد. تضاد ذوق و قريحه ناب و ذوق‌هاي غير ناب ، در بستري از تضاد ميان فرهيختگان و غير فرهيختگان شكل مي‌گيرد .بودريار اين غير فرهيختگان را ، توده ها مي‌نامد و بر آن است كه اين توده ها مشخصه بسيار بارز مدرنيته هستند . توده‌هاي كه از خود تابشي ندارند و بر عكس تشعشعات ساطع شده از دولت ، فرهنگ و معنا را به خود جذب مي‌كنند و به اين جهت بسيار متزلزل فرو پاشيدند .

اين توده ها به زعم بورديار همان كساني هستند كه عمدتا به جهت فقدان سرمايه فرهنگي مناسب ، ابزار خصم هنر متعالي را ندارند . پس نهايتا آثار بزرگ هنري ، اساساً براي اين دسته افراد جامعه وجود ندارد ، زيرا ادراك مستلزم عمل رمز گشايي است ، و توانايي رمز گشايي آثار هنري قوه اي طبيعي و جهان شمول نيست و تبحر و مهارت هنري و ادراك هنر متعالي ، شوكي از شناخت است ، شناخت در عمق و معنا كه اثر را در فضاي جهان هنري و رمزها و اشارات آن جهان باز مي‌يابد .اين مهارت ها نه فطري اند و نه همگاني ، چنين مهارتي را كه گاه بورديو از آن به ،  استعداد زيبا شناختي  ياد مي‌كند ، شكلي از سرمايه فرهنگي است كه مانند سلير اشكال سرمايه ، تابع الگوي توزيع نا برابر است .

در جايي نيز در انديشه بورديو به گونه اي جامعه شناسي تكويني مي‌رسيم كه همانا تحليل چگونگي تكوين , نگاه هنري ناب  سوژه ها توليد اثر هنري و بطور كلي همه عاملان و دست اندركاران اين حوزه و حتي مخاطبان آن است مقولات درك و تحسين آثار هنري هم مقيد در زمينه‌هاي تاريخي اند و همان طور كه گفته شد ، ادراك زيبا شناختي، امري پيشيني است، طبيعي يا فطري نيست، بلكه به شكل تاريخي توليد و باز توليد مي‌شود. مفهوم قريحه مي‌تواند ساز و كار تاثير سرمايه فرهنگي بر کیفیت زندگی را توضيح دهد . هر مجموعه فعاليتي كه بخواهد به بخشي از زندگي فرد تبديل شود بايد با تمايلات قريحي فرد متناسب باشد . بنابراين مي‌توان قريحه را بر آمده از ميزان سرمايه فرهنگي فرد دانست . سرمايه اقتصادي از اين منظر تنها در خدمت تعيين ميزان تحقق يافتن اهداف و فعاليت‌هايي است كه با ساختار قريحه فرد متناسب است .

بر همين اساس بخشي از مطالعات توصيفي کیفیت زندگی ، تلاش براي توصيف قريحه ها افراد و نشان دادن ساختار منسجم قريحه است.  بورديو ، نشان داد كه علاوه بر محدوديت‌هاي مالي و منابع اقتصادي ، ساختار ديگري وجود دارد كه مصرف، خصوصا مصرف فرهنگي را محدود مي‌كند و قريحه بر تعيين نفع و ميزان مصرف موثر است .به عنوان جمع بندي بايد گفت كه بورديو ، مصرف را از جمله اصلي ترين عناصر دنياي مدرن مي‌داند . از نظر وي مصرف و خصوصا مصرف فرهنگي ابزاري براي توليد فرهنگي ، مشروعيت سازي و حتي مبارزه در فضاي اجتماعي است .نظريه انواع سرمايه پير بورديو ، تفاوت‌هاي الگوهاي مصرف را در سطوح افقي تبيين مي‌كند. اين نظريه قادر است با اندازه گيري حجم انواع سرمايه در ميان كساني كه در يك حوزه رده طبقاتي قرار مي‌گيرند ، اما بين الگوي مصرف آن ها تفاوت وجود دارد و نيز با تاثير فرهنگ شغلي به عنوان يكي از منابع تشكل سرمايه فرهنگي تفاوت ها را تبيين نمايد .

مطابق مدل بورديو ، شرايط عيني زندگي وموقعيت فرد درساختار اجتماعي به توليد منش خاص منجرمي‌شود  . منش ، مولد دو دسته نظام است . نظام طبقه بندي اعمال و نظام ادراك و شناخت ها .نتيجه تعامل اين دو نظام ، کیفیت زندگی است . کیفیت زندگی همان اعمال و كارهايي است كه به شيوه اي خاص طبقه بندي شده و حاصل ادراك ويژه است . در کیفیت زندگی ، ترجيحات افراد تجسم مي‌يابد . به صورت عمل در مي‌آيد و قابل مشاهده است . الگوهاي مصرف اصلي ترين وجه بروز سبك‌هاي زندگي از نظر بورديو هستند . به نظر مي‌رسد تحليل بورديو از تركيب انواع سرمايه براي تبيين الگو ها مصرف ، بررسي تمايز يافتنطبقات، از طريق الگو‌هاي مصرف و الگومند بودن اعمال مصرف بورديو در يافتن چارچوب نظري تحليل مصرف فرهنگي بسيار راه گشاست ، ضمن اينكه اين دسته نظريات بورديو الهام بخش تكنيك‌هاي پژوهش درباره الگوهاي کیفیت زندگی نيز بوده و خواهد بود .

بیشتر کارهای مرتبط با جامعه‌شناسی سلامت بوردیو در کتاب تمایز ( Distinction ) او آمده است؛ جایی که او به‌صورت نظام ­مند الگوهای مصرف و رقابت فرهنگی فراتر از ذائقۀ طبقه‌‎های اجتماعی فرانسه را گزارش می‌کند. تمایز بوردیو دربردارندۀ تحلیل‌هایی از عادت‌های غذایی و ورزش است که توضیح می‌دهد چگونه عادت‌واره ­های مربوط به یک طبقه، جنبه‌های خاص سبک زندگی مرتبط با سلامت را شکل می‌دهد. نظریۀ عمل بوردیو براساس مفهوم عادت‌واره و تعامل این عادت‎واره‎ها با میدان، تلاش می‌کند اصول مولد رفتارهای انسانی را ارائه کند؛ بنابراین، آشکار می­شود که موقعیت عامل در فضای اجتماعی، نقش عمده­ای در تبیین رفتار او ایفا می‌کند (جمشیدی­ها و پرستش، 1386: 7).

ازنظر بردیو، موقعیت عامل در فضای اجتماعی بستگی به حجم و میزان سرمایه شامل سرمایۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی او دارد؛ به این معنا که هرچه سرمایۀ فرد بیشتر باشد، در فضای اجتماعی موقعیت بالاتری خواهد داشت و این موقعیت، رفتارها و سبک زندگی او را تحت تأثیر قرار می­ دهد (قاسمی و همکاران، 1387: 187).

انواع سرمایه بوردیو

پی یر بوردیو سرمایه را هر منبعی می‌داند که در عرصة خاصی اثر بگذارد و به فرد امکان دهد سود خاصی را از راه مشارکت در رقابت بر سر آن، به دست آورد (شارع‌پور و حسینی‌راد، 1387: 135).

بوردیو سه نوع سرمایه را شناسایی نمود؛ این اشکال سرمایه عبارت از شکل اقتصادي، فرهنگی و اجتماعی بودند.شکل اقتصادي سرمایه بلافاصله قابل تبدیل به پول است مانند دارایی هاي منقول و ثابت یک سازمان.

به اعتقاد بورديو، سرمايه مي‌تواند داراي اشكال مختلف اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي باشد يعني اين امكان وجود دارد كه موقعيت افراد و خانواده را از لحاظ سرمايه فرهنگي آنها مورد بررسي قرار دهيم. سرمايه آن‌گونه كه بورديو توصيف كرده است، بيانگر سرمايه‌گذاري طبقه مسلط در بازتوليد مجموعه‌اي از نمادها و معاني است كه توسط طبقه تحت سلطه، غلط درك و دروني شده است. به عبارت ديگر، طبقه حاكم داراي نمادهايي نظير زبان و آداب و رسوم است كه از طريق آنها سبك تفكر، الگوها يا عادات خود را به عنوان نظم طبيعي امور معرفي مي‌كند. به نظر بورديو، مدرسه، مؤثر‌ترين ابزار براي دائمي كردن الگوي اجتماعي موجود است؛ زيرا هم توجيه‌كننده نابرابري‌هاي اجتماعي است و هم ميراث فرهنگي را به جامعه مي‌شناساند.

فرهنگ از ديد بورديو مانند نوعي اقتصاد و يا بازار است. در نگاه بورديو تمام افراد بشر كنشگرند، چه آنهايي كه آگاهانه عملي را انجام مي‌دهند و چه آنهايي كه ناخودآگاه پذيراي سلطه‌اند. به عبارت ديگر، افراد فعال و منفعل هر كدام يك كنشگرند. كنش، عملي است كه در يك ميدان رخ مي‌دهد و ميدان عرصه‌اي است كه در آن، نيروي بالقوه يا بالفعل با يكديگر وارد تبادل مي‌شوند. پس براي درك معناي عمل بايد معناي ميدان را، كه خود حاصل تبادل ميان نيروهاست، درك كرد.

پیر بوردیو در مقاله خود تحت عنوان (شکل‌های سرمایه‌ی)، به سه شکل عمده از آن اشاره نموده است. سرمایه‌ی، بسته به عرصه‌ای که در آن عمل می‌کند و به بهای کم و بیش تغییر شکل‌های گرانتری که پیش شرط کارآیی آن در عرصه مورد بحث هستند، به سه شکل اساسی ظاهر می‌شود .

1- سرمایه‌ی اقتصادی: که بی درنگ و مستقیماً قابل تبدیل به پول است و ممکن است به شکل حقوق مالکیت درآید.

انگارۀ سرمایه از رویکرد اقتصادی سرچشمه می‌گیرد. بازشناسی ویژگی‌های سرمایه به‌وضوح نشان‌دهندۀ این تشابه انواع سرمایه است؛ سرمایه ازطریق عملیات سرمایه‌گذاری انباشته می‌شود، به‎‌صورت میراث انتقال می‌یابد و فرصت‌هایی که صاحب سرمایه با انجام سودمندترین جابه‌جایی‌ها فراهم می‌کند، بهره‌مندی بیشتر از آن را ممکن می‌کند.

بوردیو بر نقش انواع سرمایه‌ در کنار سرمایۀ اقتصادی در تعیین موقعیت افراد در اجتماع تأکید دارد (صالحی امیری، 1386: 64).

2- سرمایه‌ی فرهنگی: که با بعضی شروط، قابلیت تبدیل به سرمایه‌ی اقتصادی را دارد و ممکنم است به شکل مدارک تحصیلی درآیند.

سرمایه فرهنگی، نوع دیگر سرمایه است که در یک سازمان وجود دارد مانند تحصیلات عالیه اعضاي سازمان که این نوع سرمایه نیز در برخی موارد و تحت شرایطی قابل تبدیل به سرمایه اقتصادي است و سرانجام شکل دیگر سرمایه، سرمایه اجتماعی است که به ارتباطات و مشارکت اعضاي یک سازمان توجه دارد و می تواند به عنوان ابزاري براي رسیدن به سرمایه هاي اقتصادي باشد (وینتر،2000؛ به نقل از الوانی،1380،4).

سرمایۀ فرهنگی مجموعه‌ای از روابط، معلومات و امتیازهاست که فرد، برای حفظ‌کردن یا به‌دست‌آوردن یک موقعیت اجتماعی از آن استفاده می‌کند (صالحی امیری، 1386: 64).

سرمايه فرهنگي شامل اموري همچون محصولات فرهنگي، مانند كتاب، اثر نقاشي و فعاليت‌هايي نظير حضور در كنسرت موسيقي، بازديد از موزه‌ها و جشنواره‌ها، تماشاي مسابقات ورزشي، حضور در مدرسه مناسب و داشتن مدرك تحصيلي است.

به‌زعم بوردیو، سرمایۀ فرهنگی عاملی تعیین‌کننده در رفتارها و سبک زندگی افراد محسوب می‌شود. این نوع از سرمایه که بوردیو انواع آن را توضیح داده است، موقعیت اجتماعی افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد و این موقعیت، فرصت‌هایی را برای عامل اجتماعی فراهم می‌آورد تا از آن طریق سبک زندگی مرتبط با سلامت خود را انتخاب کنند.

از دیدگاه بوردیو، به طور کلی، سبک زندگی متأثر از حجم و ساختار سرمایۀ فرهنگی است و سبک زندگی سلامت‌محور به‌عنوان بخشی از سبک زندگی، تحت تأثیر سرمایۀ فرهنگی است.

سرمایه فرهنگی آن گونه که بوردیو ( ۱۹۹۰ ) توصیف کرده است بیانگر سرمایه گذاری طبقه مسلط در باز تولید مجموعه ای از نمادها و معانی ای است، که توسط طبقه تحت سلطه، غلط درک و درونی شده و آن ها را به مثابه نمادها و معانی طبقه خود پذیرفته اند. این نظریه می پذیرد که توده ها ( طبقه تحت سلطه ) به عنوان عاملان اجتماعی می توانند سرمایه گذاری کنند و این نمادها و معانی را بدست آورند .
بدین ترتیب تصویر ساختار اجتماعی از مبارزه دو گانه آشتی ناپذیر، به تصویر گفتمان های لایه بندی شده تغییر می یابد. 

انواع سرمایه فرهنگی

بوردیو سه شکل سرمایۀ فرهنگی تجسم‌یافته، عینیت‌یافته و نهادینه‎‌شده را از هم متمایز می‌کند.

هریک از این سه بخش، ناظر بر سرمایه‌گذاری فرد در یک حوزۀ معین فرهنگی است. از دیدگاه بوردیو، سرمایۀ فرهنگی عاملی مؤثر بر رفتارها و سبک زندگی افراد در دنیای امروزی محسوب می‌شود. 

سرمایۀ تجسم‌یافته با کوشش، تجربه و استعداد فرد حاصل می‌شود و با مرگ دارندۀ آن از بین می‌رود و نمی‌توان آن را به دیگری واگذار کرد (روح‌الامینی، 1365: 345)؛ به عبارت دیگر، این نوع سرمایه به مجموع خصلت‌های پرورش‌یافته در افراد اشاره دارد که ازطریق فرایند اجتماعی‌شدن، در آنها درونی می‌شود.

سرمایۀ فرهنگی عینیت‌یافته یکی از بدیهی‌ترین و عینی‌ترین شکل‌های سرمایۀ فرهنگی است و به مصرف کالاهای مختلف فرهنگی در میان قشرهای جامعه اشاره دارد که خود ممکن است تابعی از متغیرهای گوناگون فردی و اجتماعی قرار گیرد. این سرمایۀ فرهنگی در اشیای مادی انتقال‌پذیر است ولی آنچه شایستگی انتقال دارد، مالکیت قانونی است نه استعدادی که آن تابلوی نقاشی را خلق کرده است. پس کالاهای فرهنگی را هم می‌توان به صورت مادی به تملک درآورد که مستلزم سرمایۀ اقتصادی است و هم به صورت نمادین که مستلزم سرمایۀ فرهنگی است (بوردیو، 1391: 168).

سرمایۀ فرهنگی نهادینه‌شده به کمک ضابطه‎‌های اجتماعی و به‌دست‌آوردن عنوان‌ها، برای افراد موقعیت کسب می‌کند؛ مانند مدرک تحصیلی و تصدیق حرفه و کار. این سرمایه نیز انتقال‌پذیر نیست و نمی‌توان آن را واگذاری کرد و به‎‌دست‌آوردن آن برای افراد، بستگی به شرایط معین دارد (روح‌الامینی، 1365: 345).

3- سرمایه‌ی اجتماعی: که ساخته شده از تکالیف و تعهدات اجتماعی است و در برخی شرایط به سرمایه‌ی اقتصادی قابل تبدیل است. و چه بسا به شکل اصالت و اشرافیت درآید». (تاجبخش، 1384: 136).

سرمایه اجتماعی از نظر بوردیو بر تعهدات و ارتباطات اجتماعی مبتنی است و خود او آن را چنین تعریف می سرمایه اجتماعی انباشت منابع بالفعل و بالقوه اي است که مربوط به داشتن شبکه اي نسبتأ پایدار از روابط کم و بیش نهادي شده از آشنایی و شناخت متقابل است یا به عبارتی دیگر عضویت در یک گروه براي هر یک از اعضایش از طریق حمایت یک سرمایه جمعی، صلاحیتی فراهم می کند که آنان را مستحق «اعتبار» به معانی مختلف کلمه می کند (وردیو، 51:1997).

بوردیو علاوه بر تعیین اشکال سرمایه‌ی، کوشیده است تا از سرمایه‌ی اجتماعی تعریفی نیز ارائه بدهد. سرمایه‌ی اجتماعی، «جمعِ منابع واقعی یا بالقوه‌ای است که حاصل از شبکه‌ای با دوام از روابط کمابیش نهادینه شده‌ی آشنایی و شناخت متقابل است. شبکه‌ای که هر یک از اعضای خود را از پشتیبانی سرمایه‌ی جمعی برخوردار می‌کند و آنان را مستحق «اعتبار» می‌سازد. این روابط ممکن است فقط در حالت عملی در مبادلات مادی و یا نهادینی که آنان را در حفظ آن روابط کمک می‌کند وجود داشته باشد. روابط مذکور را همچنین می‌توان با بکارگیری یک اسم مشترک (مثل نام خانوادگی، طبقه، طایفه، مدرسه، حزب و غیره) به لحاظ اجتماعی برقرار و تضمین کرد، و یا با مجموعه کاملی از اعمالی که بطور همزمان برای فرم دادن و آگاهانیدن کسانی طراحی شده باشد که در معرض آن روابط قرار گرفته اند» (همان، 148). این تعریف از سرمایه‌ی اجتماعی نشان دهنده آن است که از نظر بوردیو می‌توان دو جزء سازنده برای سرمایه‌ی اجتماعی بر شمرد:

الف: تعداد شبکه‌های افراد.

ب: میزان سرمایه‌ی که دیگر بخش‌های شبکه داشته و افراد به این سرمایه‌ی دسترسی دارند.

بوردیو برای سرمایه‌ی اجتماعی ارزشی فراتر از یک ودیعه طبیعی قائل است. به اعتقاد بوردیو: «سرمایه‌ی اجتماعی به عنوان شبکه‌ای از روابط یک ودیعه طبیعی یا حتی یک ودیعه اجتماعی نیست بلکه چیزی است که در طول زمان و با تلاش بی وقفه به دست می‌آید.، به عبارت دیگر، شبکه روابط محصول راهبردهای سرمایه‌ی گذاری فردی یا جمعی، آگاهانه یا ناآگاهانه ست که هدفش ایجاد یا باز تولید روابط اجتماعی است که مستقیماً در کوتاه یا بلند مدت قابل استفاده هستند. .. برخورداری افراد از منافع گروهی به واسطه موقعیت افراد در گروه نیز یکسان نیست». (توسلی، 1384: 9)

با توجه به آنچه گفته شد: «کاربرد سرمایه‌ی اجتماعی در نزد بوردیو بر این درک استوار است که افراد چگونه با سرمایه‌ی گذاری بر روابط گروهی، وضعیت اقتصادی خود را در یک فضای اجتماعی سلسله مراتبی بهبود می‌بخشند. از این جهت می‌توان رویکرد او را همچنان که پورتس (1998) بیان می‌دارد، ابزاری و نهایتاً  فردگرایانه نامید. گرچه خاستگاه آن عضویت در گروه و سرمایه‌ی گذاری بر روابط گروهی و رقابت بر سر وضعیت برتر گروه‌های مسلط باشد». (توسلی، 1384، 10)

4- سرمايه نمادين : مجموعه ابزارهاي نمادين، اعتبار، حيثيت، احترام و قابليت‌هاي فردي در رفتارها كه فرد در اختيار دارد. سرمايه نمادين جزيي از سرمايه فرهنگي است، بنابراين، سرمايه فرهنگي را مي‌توان توانايي تصرف و استفاده از كالاي فرهنگي و نيز توانايي‌هاي ادبي ـ گفتاري تعريف كرد.

ادامه دهندگان راه بوردیو

کاکرهام چارچوب نظری بوردیو در نظریۀ سبک زندگی مرتبط با سلامت را دنبال کرد و سبک‌های منفی زندگی مرتبط با سلامت را به‌عنوان عامل اجتماعی اصلی نزول امید به زندگی در روسیه، مطالعه کرد (Cockerham, 2010).