نظریه نیازهای کارن هورنای
هورنای معتقد بود مکانیزم های حفاظت از خود می توانند چنان بخش ثابتی از شخصیت شوند که در تعیین رفتار فرد، ویژگی سایق یا نیاز را به خود بگیرند. او فهرستی از ده نیاز تهیه کرد و آنها را روان رنجور نامید، زیرا آنها راه حل های غیر منطقی برای مشکلات فرد هستند.
این ده نیاز روان رنجور عبارتند از:
1- محبت و تأیید
2- شریک سلطه گر
3- قدرت
4- بهره کشی
5- اعتبار
6- تحسین
7- پیشرفت یا جاه طلبی
8- خود بسندگی
9- کمال
10- محدود ساختن زندگی
این نیازهای روان رنجور، چهار روش حفاظت از خود در برابر اضطراب را در بر می گیرند. به دست آوردن محبت، در نیاز روان رنجور به محبت و تأیید نشان داده می شود. سلطه پذیر بودن، نیاز روان رنجور به شریکی سلطه گر را شامل می گردد. دستیابی به قدرت به نیازهای قدرت، بهره کشی، اعتبار، تحسین و پیشرفت یا جاه طلبی مربوط می شود. کناره گیری کردن، نیاز به خود بسندگی، کمال، و محدود ساختن زندگی را شامل می باشد (شولتز و شولتز، 2005، ترجمه ی سید محمدی، 1391).
هورنای خاطر نشان ساخت که همگی تا اندازه ای این نیاز ها را نشان می دهیم. هیچ یک از این نیاز ها به مفهوم عادی یا زودگذر آن نابهنجار یا روان رنجور نیستند. آنچه آنها را روان رنجور می سازد، تعقیب شدید و وسواسی شخص برای ارضاء نمودن آنها به عنوان تنها شیوه ی حل کردن اضطراب بنیادی است. ارضاء نمودن این نیاز ها به ما کمک نمی کند تا احساس امنیت کنیم، بلکه فقط به تمایل ما به گریختن از ناراحتی ناشی از اضطرابمان کمک خواهد کرد. همچنین، هنگامی که ما صرفاً برای کنار آمدن با اضطراب، ارضای این نیازها را دنبال می کنیم، تنها به تمرکز نمودن بر یک نیاز گرایش داریم و به طور وسواسی در همه ی موقعیتها ارضا ی آن را می جوییم (همان منبع).
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .