آلفرد چارلز کینزی ( Alfred Charles Kinsey ) متولد ۲۳ ژوئن ۱۸۹۴ در شهر هوبوکن ایالت نیوجرسی و متوفای ۲۵ اوت ۱۹۵۶ ، زیست‌شناس آمریکایی و استاد حشره‌شناسی و جانورشناسی بود که در سال ۱۹۴۶ مؤسسهٔ پژوهشی سکس، جنسیت و تولید مثل را در دانشگاه ایندیانا بنیان نهاد. پژوهش کینزی روی مسئلهٔ تمایلات جنسی مردم، که پایه‌گذار رشتهٔ جدید سکسولوژی (مطالعات جنسی) شد، در دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ جنجال آفرین گشت. نتیجهٔ تحقیقات او ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی جهان را تحت تأثیرات شگرف خود قرار داد. امروزه او به‌عنوان پدر علم سکسولوژی در جهان شناخته می‌شود.

آلفرد کینزی نقش مهمی در عادی‌سازی پژوهش درباره میل جنسی داشت، گرچه انتقادهایی به روش‌های تحقیق او مطرح شده است. او نخستین موسسه پژوهش‌های جنسی در جهان را در آمریکا پایه گذاشت که کار آن همچنان ادامه دارد.

آلفرد چارلز کینزی (۱۹۵۶ - ۱۸۹۴)٬ دانشمند آمریکایی٬ از پژوهش‌گران مهم سکس‌شناسی در قرن بیستم بود. این جنسیت‌‌پژوه در اصل در زیست‌شناسی و حشره‌شناسی تخصص داشت.

آلفرد کینزی فرزند آلفرد سگین کینزی و سارا آن چارلز در ۲۳ ژوئن ۱۸۹۴ در شهر هابوکن ایالت نیوجرسی آمریکا زاده شد. مادرش تحصیلاتی اندک داشت، اما پدرش استاد عالیرتبه در مؤسسهٔ فناوری استیونز بود.

والدین کینزی مسیحیانی بسیار باورمند و دیندار بودند. پدر او عضو کلیسا بوده و توجه زیادی به مسائل دینی داشته. پدر کینزی مقررات شدیدی بر خانه حکمفرما کرده بود، از جمله دستورش دررابطه با تخصیص اکثر وقت روزهای یکشنبه برای نیایش.

در کودکی از بیمار‌ی‌هایی مانند نرمی استخوان و تب‌های روماتیسمی رنج می‌برد٬ در دوران مدرسه گاهی رابطه‌ای تنش‌آمیز با والدین خود داشت و به‌دلیل ضعف جسمی٬ در کلاس ورزش شرکت نمی‌کرد. نوشیدن مشروب٬ رقص و کشیدن سیگار نیز در خانواده‌اش چندان پذیرفته نبود.

در بیست‌سالگی برای تحصیل در رشته زیست‌شناسی خانه پدری را ترک کرد. تحصیلات خود را پس از دانشگاه بُودن که کرسی زیست‌شناسی آن معروف بود٬ در دانشگاه هاروارد ادامه داد. کینزی از ابتدای جوانی سال‌ها به تحقیقات حشره‌شناسی مشغول و در کارش موفق بود.

کینزی از همان ابتدا شیفتهٔ زیست‌شناسی گیاه‌شناسی و جانورشناسی بود اما پدرش اصرار داشت تا او در رشتهٔ مهندسی تحصیل کند. بنا به خواست پدر، کینزی به تحصیل مهندسی پرداخت ولی کمتر از دو سال بعد به رشته مورد علاقه خود بازگشت و به تحصیل زیست‌شناسی در دانشگاه هاروارد پرداخت که این تغییررشته شکافی عمیق در رابطهٔ او با پدرش پدیدآورد. او در سال ۱۹۱۹ موفق به دریافت مدرک دکترا در آن رشته و از همان دانشگاه شد.

کینزی در سال ۱۹۲۱ با کلارا براکن مک‌میلن ازدواج کرد. حاصل این پیوند چهار فرزند بود که نخستین فرزندشان «دان» در خردسالی بر اثر بیماری قند درگذشت.

کینزی در ۲۵ اوت ۱۹۵۶ در سن ۶۲ سالگی بر اثر بیماری قلبی و ذات‌الریه فوت کرد.

آمریکای زمان کینزی

برخلاف آنچه به نظر مى‌رسد جامعه امريكا سنتى‌تر و مذهبى‌تر از آن بود كه پذيراى چنين جسارتى باشد. نه تنها آن زمان، بلكه تا به امروز نيز آلفرد كينزى مورد خشم و غضب كليساست. گواه اين مدعا جنجالى كه دو سال پيش هنگام روى پرده رفتن فيلمى از داستان زندگى كينزى در امريكا برپا شد. كار به آنجا رسيد كه حتى در نيويورك آزداترین و دموكرات‌ترين شهر امریکا پوستر تبليغاتى فیلم از میدان تايمز برداشته شد. اما همان زمان نیویورک تايمز مقاله‌ای چاپ کرد با عنوان: ” تنها آنهایی که شهامت دارند در مورد سکس تحقيق مى‌کنند.“

 

آلفرد کینزی در زمان حياتش موسسه‌ای بنيان گذارد به نام ”موسسه آلفرد کینزی برای تحقیق در جنسیت، روابط جنسى و تولید مثل“. اين موسسه در حال حاضر در دانشگاه بلومینگتون (Bloomington) در ایالت ایندیانا راه او را ادمه مى‌دهد. کینزی سالها به عنوان استاد جانور شناسى دانشگاه ایندیانا تدريس مى‌كرد. جنیفر باس (Jennifer Bass) يكى از كارمندان موسسه درباره اینکه چگونه کینزی در چهل سالگی به فكر اين افتاد که در مورد مسائل جنسی تحقیق کند، مى‌گوید: ”كينزى در سال ۱۹۳۹تدریس واحدى در مورد ازدواج و خانواده را شروع کرده بود که متوجه شد بسیاری از دانشجویانش با سوالاتی در مورد زندگی خصوصی و روابط جنسی‌شان به سراغ او می‌آیند. او تصمیم گرفت راهى براى يافتن پاسخ اين سوالات پيدا كند. بهترين راه جمع آورى اطلاعات از طريق سوال كردن از همين دانشجويان بود، سوال کردن در مورد زندگی شخصی و روابط جنسى‌شان. كينزى بعد از مدت كوتاهى متوجه شد بزرگترين اشكال و سوتفاهم در درک رفتارهای جنسی بى‌اطلاعى در اين زمينه است. او تصمیم گرفت این مسئله پاسخ کارشناسانه بدهد.“

آلفرد کینزی سراغ خطرناکترین سوالات ممکن رفت. روابط جنسى با چه کسی، کجا، چگونه و تا چه زمانی با همان شخص ثابت؟ او و تیم همكارانش هیجده هزار مورد را بررسى كردند. افراد تيم برای بررسى هر مورد زمانى حدود دو تا سه ساعت به گفتگوی خصوصی با مراجعان مى‌پرداختند. اولین نتیجه کار در سال ۱۹۴۸ با نام ”رفتارهای جنسی مردان“ به چاپ رسید.

داگمار هرزويگ (Dagmar Herzog) یکی از کارشنان دانشگاه نیویورک در مورد عکس العمل عمومی مى‌گوید:” در امریکا آدم متوجه مى‌شد كه جامعه كمى شوكه شده است، روابط زناشویی، حتى خارج از روابط زناشویی همجنسگرايان از طرف دیگر انگار همه یک نفس راحت کشیدند. خوب بقيه هم اين كار را مى‌كنند، همه مثل هم هستند. تقریباً!“

پنج سال بعد، نسخه بعدی به چاپ رسید: ”رفتارهای جنسی زنان“ داگمار هرزویگ اضافه مى‌كند:” آدم فقط مى‌تواند بگوید گزارش‌ها واقعأ خسته کننده بودند. اما نتیجه کلی‌اش يك نكته اساسى و کاملاً روشن بود. نتیجه همه این تحقیقات این بود که ارگان‌های جنسى زنان و مردان به صورتى ناباورانه به یکدیگر شبيه‌اند. نكته ديگر این گزارشها اين بود كه نشان می‌داد آدمها کارهای زیادی مى‌کنند، حتی اگر این کارها را خانواده، مدرسه، کلسیا یا حتی قوانین حقوقى منع كرده باشد.“

از آن زمان که آلفرد کینزی آغاز به کار کرد تا امروز نه تنها نگاه و برداشت عمومی نسبت به بسیاری مسائل بلكه روش تحقيق در اين زمينه هم تغییر زیادی کرده است. اریک جانسن (Erik Janssen) یکی از کارشناسان موسسه کینزی در مورد روشهاى تحقیقاتى نو مى‌گوید:” ما مشتاقیم در مورد ساختار روابط جنسى بيشتر بدانيم. اينكه روانشناسی چه نقشی بر عهده دارند؟ احساساتمان تا چه حد در روابط جنسى دخیلند. کینزی نگاه قبلی را تغییر داد. اما پاسخ او به اينكه چرا نمى‌توانیم احساسات را اندازه گیری کنیم يا چرا نمی‌توانیم عشق را بررسی کنیم اين بود كه ما نمى‌توانیم اينها را بسنجيم. من به عنوان یک جامعه شناس مخالف این پاسخم. من معتقدم ما می‌توانیم هر چیزی را اندازه بگیریم. حالا شاید این کار را خیلی خوب انجام ندهیم اما این مسئله نبايد مانع از آن شود كه دست از تحقیق و یا پژوهشی به بکشیم قبل از آنکه آن را آغاز كرده باشيم.“

کینزی و سکسولوژی

در سال ۱۹۳۳ و در پی گفتگویی با یکی از همکارانش، کینزی به مطالعهٔ نظام‌مند و علمی مسئلهٔ تمایلات جنسی در انسان علاقه‌مند شد. در خلال این امر، معیاری از میزان گرایش جنسی افراد ارائه نمود که امروزه به‌نام مقیاس کینزی شناخته می‌شود و دامنهٔ آن از ۰ تا ۶ متغیر است. صفر نشانگر دگرجنس گرای صِرف و ۶ همجنس‌گرای کامل است. رتبهٔ X هم بعدها ازسوی همقطاران کینزی برای بی‌جنس‌گرایان دیده شد.

پژوهش های او در باب آمیزش جنسی از سال 1936 در دانشگاه و با برگزاری دوره هایی برای مشاوره ازدواج آغاز شد . از آن زمان گردآوری اطلاعات درباره رفتارهای جنسی زنان و مردان را طی مصاحبه هایی آغاز کرد . اولویت پرسش های او نه موضوع هایی مانند رابطه دوجنس یا بارداری ، بلکه داده های آماری درباره ارضای جنسی بود . او با اطلاعات آماری نشان داد چند درصد از زنان و مردان خودارضایی یا رابطه جنسی خارج از زندگی مشترکشان داشته اند .

در ۱۹۳۵، کینزی کنفرانسی در دانشگاه ایندیانا ارائه نمود که نخستین سمینار عمومی‌اش در این جستار بود و در آن او به «بی‌خبری گسترده از بنیادهای سکس و فیزیولوژی» تاخته و دیدگاهش را چنین عنوان ساخت که دیرآزمایی سکس، زیان بسیاری بر روان آدمی وارد می‌سازد. کینزی سرمایهٔ پژوهشش را از بنیاد راکفلر فراهم نمود که او را قادر ساخت تا بدین‌ترتیب به کاوش در رفتارهای جنسی انسان بپردازد.

او در میانه سده گذشته با دید علمی محض به بررسی رفتارهای جنسی پرداخت و زمینه‌ساز دگرگونی‌های گسترده در اخلاق جنسی اجتماع در ایالات متحده شد: تحولاتی که تابوزدایی از مسائل جنسی٬ پذیرش تدریجی آن‌ها و رواداری در مورد نیازها و گرایش‌های جنسی در میان اکثریت مردم را در پی داشتند، آن هم مستقل از پاسخ‌های سنتی و مذهبی که در پی شکل‌دهی به زندگی دو جنس بوده و هستند.

به این مفهوم٬ کینزی با انتشار دو کتاب "رفتار جنسی انسان مذکر" و "رفتار جنسی انسان مونث" که به "گزارش‌های کینزی" معروف شدند٬ در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم از زمینه‌سازان تابوزدایی از پژوهش در عادت‌های جنسی بود. در این کتاب‌ها که هزاران نسخه از آن‌ها در سراسر دنیا به فروش رفتند، نه تنها بررسی رفتارهای جنسی مردان و زنان٬ بلکه ارضای جنسی افراد نابالغ و حتی نوزادان نیز به چشم می‌خورد.

پژوهش‌های او در باب آمیزش جنسی از سال ۱۹۳۶ در دانشگاه و با برگزاری دوره‌هایی برای مشاوره ازدواج آغاز شد. از آنجا بود که گردآوری اطلاعات درباره رفتارهای جنسی زنان و مردان را طی مصاحبه‌هایی آغاز کرد. اولویت پرسش‌های او نه موضوع‌هایی مانند رابطه دو جنس یا بارداری٬ بلکه داده‌های آماری درباره ارضای جنسی بود.

او با اطلاعات آماری نشان داد چه درصدی از زنان و مردان خودارضایی یا رابطه ‌جنسی خارج از زندگی مشترک‌شان داشته‌اند.

گزارش کینزی

رونمایی گزارش‌های کینزی که با انتشار کتاب رفتار جنسی در مردان در سال ۱۹۴۸ آغاز و در سال ۱۹۵۳ با کتاب رفتار جنسی در زنان دنبال گشت آن را به فراز فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌ها رساند و به‌یکباره کینزی را به یک ستارهٔ سرشناس بدل ساخت. نوشتارهایی دربارهٔ او در نشریاتی چون تایم، لایف، لوک و مک‌کالز انتشار یافتند. گزارش‌های کینزی که به توفانی از مجادلات انجامید، از سوی بسیاری به‌عنوان زمینه‌ساز انقلاب جنسی دههٔ ۱۹۶۰ شناخته می‌شود.

مردمی که با کینزی دیدار و گفتگو می کردند عموما اعتقاد داشتند که مدل های گوناگون و غیر متعارف رفتارهای جنسی نه تنها غلط بلکه مضر هستند . بر همین اساس بیشتر این افراد ، خصوصا زنان ، در شب اول عروسیشان کاری جز بوسه بلد نبودند . کینزی گفته است که در شب اول عروسی خود او نیز ، هم او و هم همسرش باکره بودند ، اولین تلاش آنها برای برقراری رابطه فاجعه آمیز بود و تنها بعد از مراجعه به متخصص مسائل جنسی بود که توانستند رابطه درستی داشته باشند . بعد از این اتفاقات بود که کینزی تصمیم گرفت به عنوان مسئله علمی حل نشده به این ماجرا بپردازد و درباره آن پژوهش کند .

کینزی با انتشار دو کتاب « رفتار جنسی انسان مذکر » و « رفتار جنسی انسان مونث » که به « گزارش های کینزی » معروف شدند ، در سال های پس از جنگ جهانی دوم از زمینه سازان تابوزدایی از پژوهش در عادت های جنسی بود . در این کتاب ها که هزاران نسخه از آنها در سراسر دنیا به فروش رفتند ، نه تنها بررسی رفتارهای جنسی مردان و زنان بلکه ارضای جنسی افراد نابالغ و حتی نوزادان نیز به چشم می خورد .

در سال 1948 « موسسه پژوهش های جنسی کینزی » با اقدام این محقق در دانشگاه ایندیانا پدید آمد . کینزی تا آن زمان هزاران نمونه از تجربه های جنسی را برای کتاب « رفتار جنسی انسان مذکر » گردآورده بود . او دریافته بود که پژوهش های علمی و آماری در باب رفتار جنسی انسان وجود دارند .

جنجال‌های حاشیه‌ای

پژوهش کینزی در زمینهٔ سکس، پا را از بیان دیدگاه‌ها و همپرسی‌ها فراتر گذاشت تا بتواند مشاهدات عینی از اعمال جنسی را نیز دربرگیرد. این مشاهدات رفتار همجنس‌گرایانه با کارمندان پروژه و دیگران را نیز شامل می‌شدند. کینزی روند را چنین توجیه می‌نمود که برای کسب اطمینان از جستارهای پژوهشی، این موارد لازم‌الاجرا می‌باشند. بسیاری از کسان، علملکرد کینزی را برگرفته از گرایش‌های جنسی شخصی‌اش می‌دانستند و بر این باور بودند که او کارمندانش در این پروژه را نیز چنین تشویق می‌نموده تا همچو وی عمل کرده و دامنهٔ اعمال جنسی خویش را تا می‌شود گسترش دهند، چرا که کینزی باورداشت این کار به پرسشگران کمک می‌کند تا پاسخ متقابل شرکت کنندگان در نظرخواهی‌ها و مصاحبه‌ها را بهتر درک کنند.

کینزی برای بخشی از پژوهشش از اعمال جنسی کارمندان پروژه در اتاق زیر شیروانی منزلش فیلم تهیه می‌کرد. زندگی‌نامه‌نگار سرشناس، جاناتان گاثورن-هاردی تشریح می‌سازد که این‌کار برای تضمین محرمانه ماندن فیلم و اهتراز از رسوایی برآمده از فراگیر شدن احتمالی آن انجام گردیده بود. کینزی اسناد گوناگونی که مندرجات سکسی دربرداشتند را از سرتاسر جهان جمع‌آوری نموده بود که در سال ۱۹۵۶ وقتی ادارهٔ گمرک چند فیلم پورنواش را توقیف کردند، برایش دردسر ساز شدند. مشکلی که تا پیش از مرگش به شیوهٔ قانونی حل و فصل نشد.

کینزی درجلد اول گزارش‌هایش که به بررسی اوج لذت جنسی در نابالغین می‌پردازد از داده‌های جداول ۳۰ تا ۳۴ استفاده کرد که گزارشی بود از مشاهدات این پدیده در بیش از ۳۰۰ کودک از سنین پنج‌ماهه تا چهارده ساله. گفته شد که این اطلاعات از خاطرات کودکی افراد بالغ یا مشاهدات والدین یا آموزگاران آن‌ها گردآورده شده بوده‌است. کینزی همچنین گفت که از ۹ مرد که تجربهٔ رابطهٔ جنسی با کودکان نیز داشته، مصاحبه به عمل آورده که در رابطه با پاسخ‌ها و واکنش‌های کودکان در این باره گفته‌اند. در آن زمان به این بخش رسیدگی زیادی نشد، ولی اینکه کینزی این مطالب را از کجا بدست آورده، امری بود که حدود ۴۰ سال بعد مورد پرسش قرار گرفت. بعدها آشکار شد که کینزی این اطلاعات را از یک مرد دارای انحراف بچه‌بازی و نه از چندین منبع برگرفته بوده‌است. بولوگ در کتابش دلیل را پرده‌پوشی برای اهتراز از افشای منبع می‌داند. کینزی نیاز به رازداری و گمنام‌نگاه‌داری مشارکت‌کننده را لازمهٔ یافتن پاسخ‌های صادقانه دررابطه با این جستارهای ممنوعه و تابوها دیده بود. چیزی که به گمان باز-رخ‌دهی این جرایم به‌دست آن منحرف جنسی می‌ارزید. انجمن علمی کینزی اظهار داشت که کلیهٔ داده‌های مندرج در جداول ۳۱–۳۴ که در مورد کودکان آمده‌اند از دفترچه خاطرات شخصی یک فرد (آغاز از تاریخ ۱۹۱۷) برداشت شده‌اند و رویدادهای مشروحه همگی پیش از گزارش‌های کینزی رخ داده بوده‌اند.

جونز نوشته که کار کینزی متأثر از اعمال جنسی شخصی‌اش بوده، چراکه او بیش از اندازه زندانیان و روسپیان را مورد بررسی قرار داده‌است، برخی از مجردان را جزء «مزدوج‌ها» طبقه‌بندی کرده و تعداد نامتناسبی از مردان همجنس‌گرا از ایالت ایندیانا را در نمونه پژوهشی خود شرکت داده که ممکن است برآیند مطالعاتش را مخدوش کرده باشد. افزون برآن اشاره بر این نکته نیز شده که کینزی در پژوهشش سیاهپوستان را نادیده گرفته‌است.

در دههٔ ۱۹۷۰ پل گبهارت تمامی داده‌های مشکوک (همانند آنچه از زندانیان و مخاطبین مشابه تهیه شده بود) را از مطالعه زدود و دیگر داده‌ها را دوباره نسبت به برآیند «۱۰۰ درصد» گروه‌ها مورد پردازش قرار داد. او تنها تغییراتی اندک میان ارقام دگرگون شده و رقوم پیشین را برداشت نمود. بولوگ توضیح می‌دهد که چگونه پس از جداسازی داده‌های وابسته به زندانیان و یک همجنسگرا مجدداً آن‌ها را پردازش کردند و نتیجه تغییر چندانی نکرد. گرچه کینزی داده‌های افراد همجنس‌گرا را بیش از اندازه در پژوهشش به‌کار برده بود، ولی بولوگ بر این باور است که این امر می‌تواند بدین انگیزه بوده باشد که این رسوایی نیز باید درک می‌شد.

آوازهٔ کتاب رفتار جنسی در مردان شور گسترده‌ای در رسانه‌ها برانگیخت. مجله تایم نوشت «از بعد از کتاب بربادرفته کتابفروشان چنین فروشی را به خود ندیده‌بودند» کتاب رفتار جنسی در زنان حتی پوشش خبری بیشتری را در رسانه‌ها به تکاپو کشید: فرتوری از کینزی روی جلد نشریه مورخ ۲۴ اوت ۱۹۵۳ تایم شکل بست و دومقاله از وی در آن شماره چاپ شد. سرمقاله نهایتاً با این جمله خاتمه می‌یابد: «خدمتی که کینزی در حق مسائل جنسی کرده همچون خدمتیست که کریستف کلمب در حق جغرافیا داشته‌است. با این تفاوت که کلمب نمی‌دانسته کجا را کشف کرده‌است.»

دههٔ ۲۰۰۰ شاهد رویکرد دوبارهٔ مردم به کینزی بود. تئاتر موزیکال دکتر سکس براساس روابط خانوادگی و خارج از حیطهٔ خانواده کینزی در سال ۲۰۰۳، فیلم کینزی در سال ۲۰۰۴ براساس سرگذشت او به کارگردانی بیل کاندان و بازیگری لیام نیسون در نقش کینزی، رمان حلقهٔ شرکاء به قلم تی سی بویل در سال ۲۰۰۵ و نیز یک فیلم مستند براساس زندگی کینزی از شبکهٔ تلویزیونی پی‌بی‌اس در سال ۲۰۰۶ نمودهایی از این رویکردها بودند.

با پژوهش ها و کتاب های کینزی بود که مسائلی مانند ارگاسم زنان ، خود ارضایی ، هم جنس گرایی و ... از حوزه ممنوعیت ها و تابوها بیرون آمدند و درباره آنها در شکل عمومی بحث و گفت و گو در گرفت .

کینزی و نظریه تکامل

کینزی به نظریه فرگشت ( تکامل ) چارلز داروین و دگرگونی انواع جانوران معتقد بود . انسان هم برای او گونه ای حیوان بود که امیال طبیعی و شهوانی متنوع خاص خود را دارد . از دریچه جهان بینی زیست شناسانه او ، تنها تجرد ، پرهیزکاری در امور جنسی و ازدواج دیرهنگام اختلال به شمار می رفتند و هم جنس گرایی نیز امری طبیعی بود . با این تصورات از انسان و باور به تنوع در امکان ارضای جنسی برای هر دو جنس ، کینزی در پی آزادی ارتباط ، به دور از محدودیت های اجتماعی بود . در سال های دهه 1940 هنوز در بسیاری از ایالت های آمریکا هم جنس گرایی و ارتباط جنسی میان سفید پوستان و سیاه پوستان مجازات در پی داشت . از این جهت دو کتاب کینزی در باب رفتارهای جنسی شوکی برای جامعه آمریکا بودند .

نظریات روانشناسی جنسی کینزی

آلفرد کینزی نقش مهمی در عادی سازی پژوهش درباره میل جنسی داشت ، گرچه انتقادهایی به روش های تحقیقی او مطرج شده است . او نخستین موسسه پژوهش های جنسی در جهان را در آمریکا پایه گذاشت که کار آن همچنان ادامه دارد . او در میانه سده گذشته با دید علمی محض به بررسی رفتارهای جنسی پرداخت و زمینه ساز دگرگونی های گسترده در اخلاق جنسی اجتماع در آمریکا شد . تحولاتی که تابوزدایی از مسائل جنسی ، پذیرش تدریجی آنها و رواداری در مورد نیازها و گرایش های جنسی در میان اکثریت مردم را در پی داشتند .

در اواسط قرن بیستم ،‌ آلفرد چارلز کینزی ( Alfred Charles Kinsey ) با تحقیقاتی که انجام داد، مسائل جنسی را به‌گونه دیگری در جامعه مطرح کرد. او که زیست‌شناسی آمریکایی و استاد حشره‌شناسی و جانورشناسی و سکسولوژی ( entomology and zoology and sexology ) بود، در سال 1947 مؤسسه تحقیقات جنسی ( Institute For sex Reasearch at Indiana university ) را در دانشگاه ایندیانا افتتاح کرد. این مؤسسه پیش از آن با نام «مؤسسه تحقیقات رفتارجنسی، جنسیت و تولید مثل» فعالیت می‌کرد.

در سال 1933 ، کینزی به مطالعه نظام مند و علمی تمایلات جنسی در انسان علاقمند شد . در خلال این امر ، معیاری از میزان گرایش جنسی افراد ارائه نمود که امروزه به نام مقیاس کینزی شناخته می شود و دامنه آن از 0 تا 6 متغییر است . صفر نشان گر دگر جنس گرایی کامل و 6 همجنس گرایی کامل است . رتبه X هم بعدها از سوی همقطاران کینزی برای بی جنس گرایان معرفی شد .

تحقیقات کینزی به نوعی تلاش برای گسترش دامنه سن و جنس در رفتار جنسی بود. او به نوعی نشان می‌داد که جنسیت پدیده‌ای طیفی است و مستقل از جنسیت بدنی،‌ روی یک طیف توزیع می‌شود. کینزی مقیاسی به نام مقیاس کینزی ( Kinsey Scale ) را طراحی کرد که نام دقیق آن « مقیاس درجه‌بندی هم‌جنس‌گرایی و غیرهم‌جنس‌گرایی ( Heterosexual- Homosexual Rating Scale ) » است.

او جنسیت را روی مقیاسی هفت درجه‌ای قرار می‌دهد که نمره صفر در آن، به معنای کاملاً غیرهم‌جنس‌گرا و نمره 6 به معنی کاملاً هم‌جنس‌گراست. اگرچه می‌توان گفت که این تنها یک مقیاس اندازه‌گیری است، تأثیر ضمنی آن این است که گویی انسان‌ها همگی روی این طیف پراکنده شده‌اند. اگر روایی و اعتبار این ابزار هم قوی باشد،‌ نباید از آن،‌ توزیع نرمال انسان‌ها روی این طیف استنباط شود.

کینزی و تیم تحقیقاتی وی در طی مصاحبه با افراد دریافتند که افکار و کشش نسبت به جنس مخالف همیشه یکسان نیست . عده بسیاری از این افراد بیان کرده اند که تنها دگر جنس گرا هستند و عده ای دیگر نیز بیان کرده اند تنها همجنس گرا هستند ، ولی عده ای نیز وجود داشتند که خود را همجنس گرا و دگرجنس گرا می دانستند .

به اعتقاد کینزی ، مردان و زنان را نمی توان به دو گروه همجنس گرا و دگرجنس گرا تقسیم کرد ، نمی توان دنیا را به دو گروه از هم تقسیم کرد ، جهان زنده مانند یک زنجیره است و هر فرد مانند حلقه ای در آن است . این از ویژگی های مغز انسان است که سعی می کند پدیده های اطراف خود را به دو بخش تقسیم کند ، مانند رفتار جنسی عادی و غیر عادی ، جامعه می پذیرد یا نمی پذیرد ، دگرجنس گرا و همجنس گرا و غیره . بسیاری از مردم نمی خواهند بپذیرند بین دو پدیده همیشه یک درجه بندی ( طیف ) وجود دارد . به عبارتی تمایلات جنسی انسان روی یک پیوستار قرار دارد .

شاخصتوضیحات
0منحصرا دگرجنس گراست و به هیچ عنوان همجنس گرا نیست
1غالبا دگرجنس گراست و به صورت ضمنی همجنس گراست
2غالبا دگرجنس گراست و کمی همجنس گراست
3هم دگرجنس گراست و هم همجنس گراست ( دوجنس گرا کامل )
4غالبا همجنس گرا و کمی دگرجنس گراست
5غالبا همجنس گرا و به صورت ضمنی دگرجنس گراست
6منحصرا همجنس گراست و به هیچ عنوان دگرجنس گرا نیست
Xبی جنسی

از جمله نتایج دیگر تحقیقات کینزی این بود که او گستره رفتار جنسی انسان را تا سنین نوزادی گسترش داد. او معتقد بود که ارگاسم را در کودک، در رفتارهایی چون جیغ ‌زدن، غش کردن و از حال رفتن می‌توان دید.

همچنین،‌ در تحقیقات خود تلاش کرد ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی در مورد رفتار جنسی انسان را دگرگون کند. تأثیر ضمنی تحقیقات کینزی القای این نکته بود که مردی و زنی دو حالت مشخص بین انسان‌ها نیست، بلکه پدیده‌ای مدرج و شاید بی‌نهایت بین انسان‌هاست؛ یعنی ما تنها با دو جنس مرد یا زن مواجه نیستیم بلکه بی‌نهایت شکل بین این دو حد وجود دارد. این نگاه پایه‌ای بود برای جایگزینی اصطلاح جنسیت ( Sexuality ) با اصطلاح جنس ( Sex ) . 

دیگر نکته القایی نظریه کینزی، گسترش جنسیت تا حدود نوزادی بود. او به ظاهر، با تحقیقات علمی نشان می‌داد که برای طرح مسائل جنسی هیچ‌گونه مرز جنسی را نمی‌توان در نظر گرفت؛‌ یعنی برداشتن محدودیت سنی در طرح مسائل جنسی.

کینزی و گروهش در 1950 دریافتند که مردها در مقایسه با زن‌ها مطالبِ بیشتر و کثیف‌تری می‌نوشتند. زن‌ها بیشتر دربارۀ عشق می‌نوشتند. نیک هزلَم، استاد روان‌شناسی دانشگاه ملبورن، در کتاب خود روان‌شناسی در دستشویی می‌نویسد: «کینزلی و همکارانش اشاره کردند که تمایل کمترِ زنان به ایجاد دیوارنگاری‌های شهوت‌انگیز به‌سبب احترام بیشتر آن‌ها به اصول اخلاقی و هنجارهای اجتماعی است.»

نگاهی از دریچه جنسیت

در سال ۱۹۴۷ "موسسه پژوهش‌های جنسی کینزی‌" با اقدام این محقق در دانشگاه ایندیانا پدید آمد. کینزی تا آن زمان هزاران نمونه از تجربه‌های جنسی را برای کتاب "رفتار جنسی انسان مذکر" گرد آورده بود. او دریافته بود که پژوهش‌های علمی و آماری ناچیزی در باب رفتار جنسی انسان وجود دارند.

کینزی به "نظریه فرگشت" (تکامل) چارلز داروین، زیست‌شناس بریتانیایی٬ و دگرگونی انواع جانداران معتقد بود. انسان هم برای او گونه‌ای حیوان بود که امیال طبیعی و شهوانی متنوع خاص خود را دارد.

از دریچه جهان‌بینی زیست‌شناسانه او٬ تنها تجرد٬ پرهیزکاری در امور جنسی و ازدواج دیرهنگام اختلال به‌شمار می‌رفتند و هم‌جنس‌گرایی نیز امری طبیعی بود.

با این تصورات از انسان و باور به تنوع در امکان ارضای میل جنسی برای هر دو جنس٬ کینزی در ‌پی آزادی ارتباط٬ به‌دور از محدودیت‌های اجتماعی بود. در سال‌های دهه ‍۱۹۴۰ هنوز در بسیاری از ایالت‌های آمریکا هم‌جنس‌گرایی و ارتباط جنسی میان سفیدپوستان و سیاه‌پوستان مجازات در پی داشت. از این جهت دو کتاب کینزی در باب رفتارهای جنسی شوکی برای جامعه آمریکا بودند.

روشنگری

کینزی در پاسخ بعضی انتقادها به این موضوع اشاره می‌کرد که در پژوهش‌ها٬ مسئول ثبت داده‌ها و گردآوری واقعیت‌هاست٬ نه داوری اخلاقی.

او در کتاب "رفتار جنسی انسان مونث" در این باره نوشت: «باید آشکارا گفت که هدف اصلی پژوهش ما وسعت بخشیدن به شناخت و دانسته‌ها در زمینه‌ای‌ست که اطلاعات و داده‌های علمی محدودی درباره آن وجود داشت.»

کینزی در دوره‌ای، هدف خود را "روشنگری در امور جنسی" می‌دانست. او برای نمونه مخالف برنامه‌های دولتی‌ای بود که در مدرسه‌ها به‌جای آموزش سازمان‌یافته به دانش‌آموزان٬ آن‌ها را به خویشتن‌داری در برابر جنس مخالف تشویق می‌کردند.

با وجود انتقادهای اخلاقی و علمی از کینزی حتی پس از مرگ او در سال ۱۹۵۶ از دید بسیاری٬ آزادی جنسی در آمریکا و دیگر کشورهای غربی پس از سال‌های دهه ۱۹۶۰ از جمله نتیجه تحقیقات او هستند و آثار وی در نوع خود کم‌سابقه بوده‌اند.

مخالفان کینزی

مخالفان کینزی به او بی بند و باری و هم جنس گرا می گفتند . علت بعضی انتقادها گردآوری گسترده داده هایی درباره رفتارهای جنسی بود که طی 15 سال تحقیق ، با پاسخ های هزاران شهروند آمریکایی به شرط فاش نشدن نام هایشان به دست آمده بودند . بسیاری از داده های آماری پژوهش های او از پرسش نامه هایی با بیش از 300 سوال به دست آمده بودند . این روش با حریم خصوصی افراد مرتبط و در سال های پایانی دهه 1940 یافتن افرادی برای پاسخ به آنها دشوار بود .

کتاب دوم کینزی درباره رفتارهای جنسی انسان مونث نیز در سال 1953 با مخالفت هایی رو به رو شد ، کینزی در آن کتاب نوشت بیش از 60 درصد افراد مونث در تحقیقات او خودارضایی داشته اند ، 28 درصد شان تجربه های هم جنس گرایانه و بیش از 3 درصد نیز تجربه هایی با حیوان ها داشته اند . این داده ها نیز باعث موضع گیری هایی علیه او شدند .

کینزی در پاسخ بعضی انتقادها به این موضوع اشاره می کرد که در پژوهش ها ، مسئول ثبت داده ها و گردآوری واقعیت هاست نه داوری اخلاقی .

او در کتاب « رفتارهای جنسی انسان مونث » می گوید : « باید آشکار گفت که هدف اصلی پژوهش ما وسعت بخشیدن به شناخت و دانسته ها در زمینه ای است که اطلاعات و داده های علمی محدودی درباره آن وجود داشت » .

کینزی ، هدف خود را « روشنگری در امور جنسی » می دانست . او برای نمونه مخالف برنامه های دولتی ای بود که در مدرسه ها به جای آموزش سازمان یافته به دانش آموزان ، آنها را به خویشتن داری در برابر جنس مخالف تشویق می کردند . با وجود انتقادهای اخلاقی و علمی از کینزی حتی پس از مرگ او در سال 1956 از دید بسیاری ، آزادی جنسی در آمریکا و دیگر کشورهای غربی پس از سالهای دهه 1960 از جمله نتایج تحقیقات او هستند و آثار وی در نوع خود کم سابقه بوده اند .

گروه‌‌های محافظه‌کار مسیحی نیز بر این زیست‌شناس در بررسی رفتارهای جنسی خرده می‌گرفتند: کینزی برای پژوهش‌هایش از صدها مورد آمیزش جنسی ویدیوهایی تهیه کرد و از همکارانش نیز می‌خواست با همسر یا شریک زندگی خود در این کار شرکت کنند. بخشی از پژوهش‌های او نیز بر پرسش‌هایی از روسپی‌ها و هم‌جنس‌گرایان استوار بودند.
منتقد سرسخت او جودیت ریسمن٬ دانشمند علوم ارتباطات، معتقد است که دیدگاه‌های کنیزی از جمله درباره ارضای جنسی در کودکان بر تجربه‌های بزهکارانه کودک‌آزاران استوارند٬ عامل افسارگسیختگی هستند و از نظر اخلاقی و حقوقی جای سوال دارند. این استاد دانشگاه لیبرتی آمریکا در کتاب خود "جنایت‌های کینزی و پیامدهای آن‌" او را به باد انتقاد گرفت و پذیرش تجاوز جنسی را به وی نسبت داد.

کتاب دوم کینزی درباره "رفتار جنسی انسان مونث" نیز در سال ۱۹۵۳ با مخالفت‌هایی روبه‌رو شد: کینزی در آن کتاب نوشت بیش از ۶۰ درصد افراد مونث در تحقیقات او خودارضایی داشته‌اند٬ ۲۸ درصدشان تجربه‌های هم‌جنس‌گرایانه و بیش از سه درصد نیز تجربه‌هایی با حیوان‌ها داشته‌اند. این داده‌ها نیز باعث موضع‌گیری‌هایی علیه او شدند.

انقلاب جنسی

علاوه بر آرا و نظرات رایش، تئوری‌ها و تحقیقات میدانی آلفرد کینزی، پژوهشگر آمریکایی، نیز در پدید آمدن انقلاب جنسی نقشی عمده داشت.
کینزی استاد دانشگاه ایندیانا بود و به رغم آن که تخصص اصلی‌اش حشره‌شناسی و جانورشناسی بود، به مطالعه روابط و تمایلات جنسی انسان‌ها پرداخت. او در سال ۱۹۴۶ مؤسسهٔ پژوهشی "سکس، جنسیت و تولید مثل" را در دانشگاه ایندیانا بنیان نهاد. پژوهش کینزی درباره تمایلات جنسی مردم، که مبنای رشتهٔ جدید سکسولوژی (سکس‌شناسی، مطالعات جنسی) شد، در دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ جنجال‌آفرین گشت. نتیجهٔ تحقیقات او ارزشهای فرهنگی و اجتماعی جهان را تحت تأثیرات شگرف خود قرار داد. امروزه او به‌عنوان پدر علم سکسولوژی در جهان شناخته می‌شود.
دو کتاب پرحاشیه کینزی که نقطه عطفی در مطالعات سکسولوژی به شمار می‌روند عبارتند از "رفتار جنسی در مردان" که در سال ۱۹۴۸ و "رفتار جنسی در زنان" که در سال ۱۹۵۳ به چاپ رسید. مردمی که با کینزی دیدار و گفتگو می‌کردند عموما اعتقاد داشتند که مدلهای گوناگون و غیرمتعارف رفتارهای جنسی نه تنها غلط بلکه مضر هستند. بر همین اساس بیشتر این افراد، خصوصا زنان، در شب اول عروسی‌اشان کاری جز بوسه بلد نبودند! کینزی گفته است که در شب اول عروسی خود او نیز، هم او و هم همسرش باکره بودند، اولین تلاش آنها برای برقراری رابطه "فاجعه‌آمیز" بود و تنها بعد از مراجعه به متخصص مسائل جنسی بود که توانستند "رابطه درستی" داشته باشند. بعد از این اتفاقات بود که کینزی تصمیم گرفت به عنوان مسئله علمی حل نشده به این ماجرا بپردازد و درباره آن پژوهش کند.
یکی از مباحثی که کینزی به آنها پرداخت، مطالعه درباره عادات جنسی‌ای بود که بشر به دلیل شرایط اجتماعی‌اش مجبور به کنار گذاشتن آنها شده بود. حاصل این مطالعه و پژوهش‌های تجربی که نحوه انجام آنها در برخی موارد با انتقادهای شدیدی روبرو بود در دو کتاب یاد شده کینزی بازتاب یافته است.
در واقع با پژوهش‌ها و کتاب‌های کینزی بود که مسائلی مانند اورگاسم زنان، خودارضایی، همجنس‌گرایی و ... از حوزه ممنوعیت‌ها و تابوها بیرون آمدند و درباره آنها در شکل عمومی بحث و گفت‌وگو در گرفت.