آموزش و پرورش لیبرال
عمر آموزش و پرورش آزاد به حدود 500 سال قبل از میلاد مسیح می رسد. در واقع اولین فیلسوفان اين مکتب افلاطون و ارسطو بودند كه به برتری اين نوع آموزش برساير آموزش ها اعتقاد داشتند .
« آرنولد » ( Arnold ) و نیومن ( Newman ) در قرن نوزدهم به اين تفکر گرويدند و در دوره حاضر هم انديشمندانی مانند « هاچینز » ( Hutchins ) و « آدلر » ( Adler ) با احیاء « طرح پايیديا » ( Paideia Proposal ) و فیلسوفان تحلیلی مانند « هرست » ( Hirst ) با ارائه ايده « اشکال دانش » ( Forms of knowledge ) و « پیترز » ( Peters ) با طرح ايده « انسان فرهیخته » ( Eeducated man ) از حامیان اين نظريه هستند .
هدف اصلی تعلیم و تربیت در مکتب آموزش و پرورش آزاد، پرورش انسان خوب است كه بتواند از طريق پرورش خرد ، به زندگی سعادتمندانه برسد.
در اين مکتب، پرورش « ذهن کلی » مورد نظر است كه از طريق كسب دانش برای خود دانش ، ايجاد لذت ذهنی و اعتلای عقلی صورت می گیرد و مقاصد بیرونی، محصول جانبی كسب دانش بوده و از اهمیت ثانوي برخوردار می باشند.
صاحب نظران آموزش و پرورش آزاد، عنصر عقلی را ارزشمند ترين خصیصه انسانی تلقی می كنند و بر اين باورند كه اگر آدمی اين عنصر را به گونه صحیح به كار ببرد ، آنگاه به شناخت واقعی پديده ها خواهد رسید و واقعیت نمايی را درک خواهد كرد.
به نظر آنان ، عقل تعلیم يافته ، عقلی است كه نگرشی مرتبط و به هم پیوسته از امور داشته باشد.
حامیان اين مکتب، بر ويژگی هايی مانند پرورش تفکر انتقادی ، پرورش ذهن در همه ابعاد، كسب دانش به خاطر دانش ، پرورش فرد آزاد ، عدم تبعیض درقانون ، تکثرگرايی و همگانی بودن تعلیم وتربیت تأكید می كنند .
از آنجایی كه در شرايط كنونی كه عصر جهانی شدن نیز نامیده می شود، از يک سو میراث مدرنیسم مبتنی بر انفکاک و تجزيه رشته های مختلف علمی در مدارس و به خصوص دانشگاه ها مورد توجه قرارگرفت و رويکرد وحدت گرا مورد كم توجهی است و از سوی ديگر منطق بازار به عنوان يکی از رهاوردهای لیبرالیسم نو بر علوم حاكم شده و دانش به عنوان يک كالا در مراكز علمی خريد و فروش می شود .