نظریه همبستگی اجتماعی امیل دورکیم
یکپارچهسازی اجتماعی ( Social integration ) یا همآمیزی اجتماعی روندیست که در طول آن تازهواردان یا اقلیتها در درون ساختار جامعه میزبان ترکیب میشوند. یکپارچه سازی اجتماعی درکنار یکپارچهسازی اقتصادی و یکپارچه سازی هویتی ابعاد سهگانهایست که تازهواردان به یک جامعه جدید تجربه میکنند. میزان بالای یکپارچه سازی اجتماعی به کم کردن فواصل اجتماعی بین گروهها و افزایش هرچه بیشتر ارزشها و رفتارهای سازگارتر کمک میکند. گردآوری گروههای مختلف قومی صرف نظر از زبان، طبقه، باورها، و… بدون آنکه هویتشان را از دست بدهند. این عمل باعث میشود که تمام مناطق به حیات اجتماعی دسترسی پیدا کنند و باعث زدایش تبعیض میشود.
در یک دید کلی، یکپارچه سازی اجتماعی یک فرایند پویا و ساختارمند میباشد که تمام اعضا با مباحثه بین هم برای دستیابی و حفظ روابط اجتماعی مسالمت آمیز شرکت میکنند. یکپارچهسازی اجتماعی همتراز همگونسازی اجباری نیست. یکپارچه سازی اجتماعی با تمرکز بر نیاز به حرکت بسوی جامعه ای امن، باثبات و عادلانه توسط اصلاح اوضاع حاکم بر محرومیت اجتماعی، چندگانگی اجتماعی، تکثرگرایی و به واسطه بسط دادن و تقویت شرایط یکپارچه سازی اجتماعی در پی نیل به روابط اجتماعی و همزیستی مسالمت آمیز به همراه تعاون و انسجام است.
مراحل پیدایش و تکامل همبستگی
مسئله مرکزی دورکیم، چگونگی رابطه فرد و جامعه بود؛ یعنی تغییراتی که در همبستگی اجتماعی جوامع بهوجود میآید، رابطه فرد و جامعه تمام جوانب کار دورکیم را از نظر شناختی، اخلاقی و سیاسی شکل میدهد. در جامعه شناسی او به اثبات تقدم جامعه نسبت به فرد، و در مسائل اخلاقی، به رابطه بین فرد و نظم اجتماعی، و درحوزه سیاسی به چگونگی شکل گیری سازمانهای اجتماعی، و نقش آنها در انسجام جامعه، و بیشینه ساختن آزادی فردی میپردازد.
دورکیم سرشت آدمی را متضمن نوعی دوگانگی میداند که طبق آن، ازیک طرف «خودخواه» و از طرف دیگر«نوعدوست» است. او وجود جامعه را به حفظ حد معینی از نوعدوستی وابسته میداند و عقیده دارد، هنگام مقایسه جوامع بدوی و پیشرفته در مییابیم که اندازه و محتوای این تمایلات با درآمیختن با فرهنگ تغییر یافته است، پس علاقه اصلی دورکیم فرهنگ بود؛ مخصوصاً آن جنبههایی از فرهنگ که خصیصه الزامآور دارند و سرپیچی از آن مجازاتهایی به همراه دارد.
از نظر دورکیم، یکی از عناصر عمده تشکیل دهنده همبستگی عمل متقابل اعضای گروه با یکدیگر است .
او اظهار میکرد، آنچه از نظر تطور تاریخ میتوان فهمید، نخست این است که جامعه بشری ازیک نوع ساده به سوی فردگرایی، تخصص و نوع خاصی از همبستگی (اندامی) در حرکت است. دیگر اینکه در توضیح مناسبات فرد و جامعه، جامعه بر فرد تقدم دارد. او برای شناخت همبستگی مدعی بود که قوانین جامعه را باید شناخت و قوانین نیز تابع میزان تقسیم کار و گستره وجدان جمعی است .
دورکیم استدلال میکردکه تقسیم کار به تدریج بهعنوان پایه اصلی به هم پیوستگی اجتماعی میشود و با گسترش تقسیم کار مردم بیش از پیش به یکدیگر وابسته میشوند، زیرا هر کس به کالا و خدماتی نیاز دارد که توسط افرادی که در مشاغل دیگر هستند، فراهم میشود.
دورکیم علاقه داشت بداند، چه عناصری همبستگی اجتماعی را حفظ میکنند و او سپس پی برد که توسعه همهجانبه بر یکپارچگی بخشهای گوناگون یک اجتماع اثر دارد. این یکپارچگی جز از راه اعتماد کردن و اهمیت دادن به ارزشها به دست نمیآید.
مراحل تکامل و تطور تقسیم کار
جوامع ابتدایی ذاتاً بیثبات هستند. یعنی تعدیهای اجتماعی، رویارویی با شهروندان خارجی، تغییر در منابع خارجی و تغییر درمنابع طبیعی، اقلیم و جمعیت، جوامع ابتدایی را وادار میکنند برای بقای خود تغییرکنند. نقطه پایانی این تکامل اجتماعی جامعه مدرن است یعنی ساختار اجتماعی سازمان یافته و نهادهایی غیر از خانواده که کارکرد تخصصیشدن را برعهده دارند.
به موازات تکامل جامعه و درجهت تمایز اجتماعی، فرایند«کثرتگرایی فرهنگی» رخ میدهد. رفته رفته هرچه افراد از آزادی عمل بیشتری برای شکل دادن به افکارشان برخوردار میشوند، دامنه فرهنگ مشترکشان کاهش مییابد و رویدادهای جهان طبیعی و انسانی با وضوح بیشتری از جهان نیروهای مافوق طبیعی متمایز میشوند. تکامل بشریت با فرایند فردگرایی صورت میگیرد و این تقسیم کار است که مروج فردگرایی میشود و به فرد آزادی بیشتری در سایه تقسیم کار داده میشود تا رفتارهای نهادی خود را تنظیم کند. جوامع مدرن مجبورند نهادهای متنوعی همچون اقتصاد، حکومت، خانواده و... را سامان ببخشند. در این میان، فشارهای نهادی برای گسترش بیشتر فردگرایی را کثرتگرایی فرهنگی تقویت میکند، دورکیم اعتقاد داشت، نظم اجتماعی باید از درون سازمان جامعه بجوشد، نه از طرف دولتها بر جامعه تحمیل شود. بنابراین نهادهای اجتماعی در جوامع مدرن، از قبیل خانواده، کلیسا، حکومت، اقتصاد، نظام آموزشی و... به یکدیگر وابستهاند.
دورکیم معتقد بودکه تقسیم کار در تمام جوامع بدوی یاپیشرفته وجود داشته است و آن را نتیجه رشد عقل و خرد نمیداند، بلکه به دلیل اختلافات موجود میان انسانها و نیازهای متعددی میداندکه باید برآورده شوند.
کارکرد مثبت و منفی تقسیم کار
اثرات مثبت: از نظردورکیم، تقسیم کار علاوه براینکه یک قانون طبیعی است، یک قاعده اخلاقی نیز هست و میتواند ملاکی برای سنجش درجه کمال انسانی باشد. همچنین، تقسیم کار باعث ایجاد همبستگی و وابستگی میان اعضای جامعه میشود که بهترین نمونه آن الفت و همبستگی در زندگی زناشویی است. یعنی دریک خانه، یک زن ویک مرد با تمام تمایزات و اختلافات به سوی هم میروند و مکمل هم میشوند. در جوامع هم توزیع مداوم کارهای مختلف همبستگی اجتماعی را قوام میبخشد و تقسیم کار، تعدد روابط اجتماعی میان اعضا را به سوی همبستگی سوق میدهد. او معتقد است، تقسیم کار زمانی باعث همبستگی میشود که لایههای سطحی روابط و ساختارهای اجتماعی را درنوردد و به درون ساخت و نهاد اجتماعی نفوذ کند. وجدان جمعی باعث درونی شدن تقسیم کار میشود.
یکیدیگر از نتایج مثبت تقسیم کار این است که تفاوت بیعدالتیها را با نابرابریهای طبیعی نشان میدهد و بیان میکند.
اثرات منفی: ازنظر دورکیم جوامعی که به تقسیم کار پیچیده روی میآورند، شرایطی را رقم میزنند که در عمل به تضاد طبقاتی میانجامد. دورکیم این تضادها را ناشی از اشکال اجباری تقسیم کار در جوامع مدرن میداند که در اثر گسترش جامعه صنعتی به وجود میآید. از دیدگاه او، تضاد اجتماعی زمانی در جوامع دارای تقسیم کار پیشرفته روی میدهد که:
۱. نابرابریهای اجتماعی به صورت مداوم وجود داشته باشند، مخصوصاً آنهایی که از طریق انتقال موروثی ثروت ماندگار میشوند و به شکل جنگ طبقاتی یا داخلی بروز میکنند.
۲. هنجارهای تنظیمکننده بیاثر شوند و تغییرات اقتصادی به سرعت روی میدهند تا جایی که جامعه نتواند فرصت تطابق پیدا کند.
۳. اختلاف میان انتظارات گروه و دستاوردهای آن بسیار زیاد باشد .
۴. تقسیم کار نابسامان باشند. او مدعی بود، در برخی جوامع با وجود صنعتی شدن، سازوکارها رشد نکردهاند و این نوعی دوگانگی را در جوامع پیشرفته بهوجود میآورد(همان دوگانگی سرمایه داری وصنعتیگرایی).
۵. بنگاهها یا مؤسسات برای به دست آوردن بیشترین و بهترین بهره از اعضا سازمان نیافته باشند. او مدعی بود، هر چه عملکردهای گوناگون بیشتر هماهنگ باشند، نیروی کار متخصصتری تربیت میشود .
پیامدهای تقسیم کار اجباری یا پیچیده که به تضاد طبقاتی منجر میشود، نخست کینه توزی از بهرهکشی و اقدام به پاسخ متقابل با زور(مقاومت یا انقلاب) است و دوم پذیرش تقدیرگرایانه سلطه است. برای رفع این پیامدها باید نابسامانی را با سیاستهای مبتنی بر برابری و عدالت از میان برد. دورکیم برای جلوگیری از نابرابری در جوامع پیشرفته پیشنهاد کرد که مؤسسات حرفهای ایجاد و علل نابرابریهای اجتماعی حذف شوند. او به شعارهای انقلاب فرانسه(برابری، برادری و آزادی)سخت علاقهمند بود و آنها را ارزشهایی مطلوب برای جلوگیری ازتضاد طبقاتی میدانست.
دلایل تحول جوامع
دورکیم عوامل متعددی را در تبدیل جوامع ساده به مدرن مؤثر میداند که عبارتاند از: تراکم جمعیت، حمل و نقل بازرگانی،گسترش شهرها و رشد و توسعه آنها، افزایش آگاهی و...
او مبنای تحول از همبستگی مکانیکی به ارگانیک را عمدتاً، مسئله رشد جمعیت و تراکم اجتماعی میداند. یعنی در جوامع قبیلهای، ایلها در فاصلهای از یکدیگر زیست میکنند و ضرورتاً ارتباط زیادی با هم ندارند. با رشد جمعیت ارتباط آنها بیشتر میشود و با بالا رفتن تعامل، رقابت و تضاد برای تنازع بقا افزایش مییابد.
نظریه تغییر جوامع دورکیم از مکانیکی به ارگانیکی با عوامل مادی آغاز میشود؛ یعنی تغییر درحجم و تراکم خام جمعیت که باعث افزایش درجه تمرکز توده اجتماعی و آن نیز باعث افزایش تعامل اجتماعی میشود. عوامل فرهنگی که این تغییرات را تسهیل میکنند، عبارتاند از: وجدان عمومی؛ ظهور علم؛ استقلال فرد؛ ضعف سنتها؛ افزایش عقلانیت،
عامل دیگر تبدیل جوامع ابتدایی به مدرن «تراکم اخلاقی» است. تراکم اخلاقی عبارت است از شدت ارتباطات مبادلات بین افراد. افزایش جمعیت افراد را رودرروی هم قرار میدهد و برای جلوگیری از تشدید تضاد بین افراد و نابودی انسانها، تمایز پذیری و تقسیم کار تنها راه حل مسالمت آمیز برای تنازع بقاست .
دورکیم مدعی بود که همبستگی جامعه با تقسیم کار پیشرفته زمانی میتواند جانشین همیشگی همبستگی مکانیکی شود که تمام بخشها، نهادها و بازیگران طبق قواعدی(هنجارهایی) عملکنند که بهطور خودبهخود پدید آمده و قاطعانه پذیرفته شدهاند .
انواع همبستگی
همبستگی مکانیکی و ارگانیک ( Mechanical and organic solidarity ) از نظریات جامعهشناختی امیل دورکیم (۱۵ آوریل ۱۸۵۸–۱۵ نوامبر ۱۹۱۷) جامعهشناس فرانسوی است که در کتاب « درباره تقسیم کار اجتماعی » (۱۸۹۳) مطرح شدهاست. « همبستگی مکانیکی » و « همبستگی ارگانیک » دو نوع همبستگی اجتماعی هستند که برای تشریح توسعه جوامع ارائه شدهاست. به باور دورکیم، نوع جامعه با نوع همبستگی، خواه «مکانیکی» یا «ارگانیک» همبستگی دارد. این دو نوع همبستگی را میتوان با ریختشناسی و ویژگیهای جمعیتی، نوع هنجارهای موجود و شدت و محتوای وجدان جمعی از هم تشخیص داد.
مکانیکی
دورکیم در بحث انواع جوامع از نظر محتوای وجدان جمعی از دو جامعه ساده (مکانیکی) و پیشرفته (ارگانیکی) نام میبرد. در جوامع ساده (بدوی قطاعی و سنتی) تقسیم کار اندک است. همانندیها در افراد بالاست و تمایز میان افراد کم است. تضمین اجرای قانون و قواعد در این نوع جوامع تنبیهی است. یعنی نقض قواعد همبستگی با مجازات شدید همراه است. این جوامع کوچک هستند و شرایط هستی یکسانی دارند. ادراکات از وظایف افراد نیز یکسان است. در این جوامع سازمانهای اجتماعی ساده هستند و شکل آنها نیز قطاعی است؛ مانند ایل، و مالکیت در این نوع جوامع اشتراکی است. همچنین، همانندیها با افزایش تقسیم کار کاهش مییابد، ولی حقوق تنبیهی بر جوامع حاکم است .
دورکیم ادعا داشت که در جوامع ساده، کار افراد بیشتر شکار و جمعآوری خوراک است و وابستگی متقابل میان افراد منشأ خویشاوندی دارد. در این جوامع جمع بر فرد سلطه دارد و به دلیل کنترل شدید بر اعضا افق دید انسانها محدود و به سنت مقید است .
دورکیم باور داشت که جوامع بدوی بدون خط هستند و فرد درآن از لحاظ تاریخی اول نیست. آگاهی یافتن از فردیت نتیجه جریان توسعه تاریخی است. او معتقد بود که درجوامع ساده نقش اجتماعی خاصی برای سراسر دوره زندگی هر فرد تعیین میشود و گروه خویشاوندی رفتار اعضایش را تعریف و تنظیم میکند. در این نوع جوامع، فرهنگ مشترک باعث انسجام میشود. بهعلاوه، انسانها قادر به فهم نیروهای اجتماعی و طبیعی که زندگیشان را شکل دادهاند، نیستند و تصور میکنند که گیتی تحت حاکمیت نیروهای مافوق طبیعی قرار دارد. آنها نظم بشری را نظم مقدس و مافوق طبیعی میشمرند و این فرهنگ در انسجام کل آنها بسیار مؤثر است .
دورکیم بر این باور بود که در جوامع ساده، افکار وگرایشهای مشترک اعضای جامعه از نظر کمیّت و شدت نسبت به افکار وگرایشهای شخصی اعضا بیشتر است و با رشد فردیت نسبت معکوس دارد. همبستگی اجتماعی این نوع جوامع زمانی به اوج میرسد که وجدان فردی یکایک افراد جامعه منطبق با وجدان جمعی جامعه پرورش یابد و از هر نظر با آن یکی شود .
به نظر دورکیم، انسجام اجتماعی در جوامع مکانیکی ساده و بسیار شبیه به هم است و این انسجام را خویشاوندان بر افراد تحمیل میکنند . او ادعا داشت که در جوامع مکانیکی تمام اعضای جامعه ویژگیها و تجربیات مشترک دارند که بهصورت تک خطی است و همه به اجتماع تعلق خاطر دارند. همچنین دورکیم همانندی در جوامع ساده را ناشی از دو عامل میداند.۱- منابع معرفتی واحد؛ ۲- تقسیم کار ساده اجتماعی .
انسجام و یکپارچگی جامعه با «همبستگی مکانیکی»، از همگونی افراد ناشی میشود - مردم احساس میکنند از طریق کار مشابه، نظام آموزشی، تربیت مذهبی و سبک زندگی بهم متصل هستند. همبستگی مکانیکی معمولاً در جوامع سنتی و مقیاس کوچک (مانند قبیلهها) عمل میکند. در این جوامع سادهتر، همبستگی معمولاً مبتنی بر پیوندهای خویشاوندی شبکههای خانوادگی است.
ارگانیکی
در جوامعی که تقسیم کار پیشرفته دارند، شباهت میان افراد کمتر و تمایز بیشتر است و همین مبنای تخصصی شدن کارهاست. همبستگی اجتماعی میان وظایف تخصصی شده به عاملان آن بستگی دارد. مجازاتهای تخطی از قواعد در این جوامع ترمیمی است و حقوق تنبیهی در این جوامع از رونق میافتند که نشانه افزایش تقسیم کار و دگرگون شدن اساسی نوع همبستگی اجتماعی است و همبستگی ارگانیک را پدید میآورد. این نوع همبستگی به روابط میان اندامهای تخصصی شده بدن شباهت دارد .
دورکیم معتقد بود که در جوامع ارگانیکی، تقسیم کار زیاد و تمایز میان افراد، آدمیان را گرد هم میآورد. در این جوامع، وجدان جمعی کم، یکپارچگی نظام (مؤسسات) زیاد، و یکپارچگی اجتماعی(ارزشها و هنجارها) کم است، فردیت زیاد دیده میشود و وجدان جمعی برای منزلت فرد، تساوی فرصتها، اخلاقکاری و عدالت اجتماعی ارزش قائل است. به علاوه، روابط میان افراد با قراردادها تنظیم میشوند. سود شخصی زیاد است و طبقات مختلف در این نوع جوامع رشد میکنند .
به اعتقاد دورکیم، مهمترین عنصر تعریف جامعه جدید، نمود «تمایزپذیری» است. تقسیمکار مظهری از تمایز پذیری اجتماعی است و قراردادگرایی نتیجه و مظهر آن است. این عوامل شرط آفریننده آزادی فردی محسوب میشوند و فرد نیز مظهر اجتماع است . او عقیده داشت، با رشد جوامع، فشار بر منابعی که به شکل روزافزون کمیابتر میشوند، بیشتر میشود. افزایش این نبرد برای ادامه حیات، به تخصصی شدن کارها وتقسیم کار میانجامد و افراد براساس تمایزها و ناهمسانیهای مکمل، با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند . با رشد و تحول، جامعه بشری به سمت درک عقلانی و کنترل اجتماعی پیش میرود و در این مراحل، علم پندارهای باطل و نیروی مافوق طبیعی را از میان میبرد و انسان سرنوشتش را خودش تعیین میکند .
از نظر دورکیم بعد از تقسیم کار اجتماعی، اعضای جوامع مدرن به رفتارهای جمعی کمتری وابستهاند و باورهای مشترک کمی دارند، ولی وابستگی متقابل بیشتر، شبکههای همبستگی گستردهتر، و نظارت خارجی کمتری دارند . همچنین، پیدایش جوامع ارگانیکی تصویری است از قرن نوزدهم به بعد، و بیهنجاری در جامعه پیشرفته زمانی به وجود میآید که پیروی و متابعت از یکپارچگی و پیوند کم شود .
افراد در جوامع مدرن، درکارکرد عمومیشان بسیار پیشرفته، هوشیار و آگاه هستند .
به اعتقاد او، در جوامع پیشرفته سازمانهای گوناگونی وجود دارند. هر کدام از این سازمانها نقشهای متفاوتی را بر عهده دارند و هر عضوی به یک سازمان احساس تعلق و تعهد دارد. هر سازمان نیز از بخشهای گوناگون تشکیل شده است؛ مانند شرکتها، بنگاهها، سازمانهای غیرانتفاعی، انواع وزارتخانههای سیاسی، و.... که تماماً تابع قانون هستند و همه در جهت حفظ یکپارچگی تلاش میکنند، تغییرات جوامع از ساده به پیچیده به صورت نظاممند (سیستماتیک) اتفاق میافتد، اولین تغییر هم در اقتصاد روی میدهد؛ دومین در تراکم انسانها و آخر هم در تقسیم کار .
انسجام اجتماعی جامعه با «همبستگی ارگانیک» از وابستگی متقابل و مکملگرایی افراد با تخصص کاری ناشی میشود. در نتیجه بیشتر در جوامع مدرن و صنعتی) پیشرفته دیده میشود. اگرچه افراد وظایف متفاوتی را انجام میدهند و اغلب ارزشها و علایق متفاوتی دارند ولی نظم و همبستگی بالای جامعه به اتکای آنها به یکدیگر برای انجام وظایف محوله بستگی دارد؛ بنابراین، همبستگی اجتماعی در جوامع پیچیدهتر از طریق وابستگی متقابل اجزای تشکیل دهنده آن حفظ میشود. برای مثال کشاورزان مواد غذایی را تولید میکند تا کارگران کارخانه تغذیه کنند در حالی که کارگران کارخانه پیشتر تراکتورهایی را تولید کرده بودند تا کشاورزان بتوانند مواد غذایی تولید کنند.
| ویژگی | همبستگی مکانیکی | همبستگی ارگانیک |
مبانی ریختشناسی (ساختاری) |
وابستگی متقابل کم (پیوندهای اجتماعی نسبتاً ضعیف)
|
|
انواع هنجارها (مشخص شده توسط قانون) |
|
|
ویژگیهای رسمی وجدان جمعی |
|
|
محتوای وجدان جمعی |
|
|
تفاوت و شباهت جوامع ساده و مدرن
تفاوت: یکی از تفاوتهای بین همبستگی مکانیکی و ارگانیکی در انگیزه تعامل است. در اینجا شباهت و همانندی در مقابل تمایز و ناهمسانی قرار میگیرد. تفاوت دیگر در اصول اخلاقی در حال تغییر، وجدان جمعی و نیز گذار از قانون سرکوبگر به قانون بازدارنده است .
شباهت: شباهتهای این دو در اتفاقات و پیشامدهای یکسان است. هر دو با نرخ تعامل متناسب پیش می روند و از این رو با قواعد اخلاقی که جامعه را یکپارچه میکند، تناسب دارند .
نقد نظریه همبستگی دورکیم
استیون لوکس میگوید: «دورکیم میزان ارتباط و عمل متقابل در جامعههای ماقبل صنعتی را فوقالعاده دست کم گرفته و در عین حال، نقش قانون سرکوبگر را در این جامعهها فوقالعاده زیاد نشان داده است.»
کارکردگرایان نیز نظریه یکپارچگی نظام و ثبات دورکیم را به باد انتقاد گرفتهاند و مدعی هستند که نمیتوان تضاد اجتماعی را تبیین و حتی شناسایی کرد. آنها ادعا میکنند، جامعه ارگانیگ که یکپارچگی اجتماعی داشته باشد و راحت و بیدردسرکار کند، اصلاً وجود ندارد. در واقع بین یکپارچگی نظام و یکپارچگی اجتماعی هیچ رابطهای وجود ندارد .
نتیجه
دورکیم نظریه همبستگی را از طریق نمودهای وجدان جمعی مطرح و ادعا کرد که با تراکم مادی واخلاقی، جامعه بشری مراحل تکامل خود را به سوی پیشرفت و تکثرگرایی طی میکند. جامعه به طرف عقل گرایی، تولید دانش، آزادی فردی، تکثرگرایی وحقوق تعاونی وترمیمی پیش می رود که نمود این پیشرفت تقسیم کار تخصصی و فنی است. دورکیم جامعه شناسی را علم مطالعه نهادها توصیف میکند و نهاد اصلی که برآن متمرکز است، ابتدا قانون، بعد خانواده و سپس دین است اما توجه رویکرد او نه ماتریالیستی است و نه ایده آلیستی، بلکه کانون توجه او بر سرشت درحال دگرگونی سازمان اجتماعی و تغییرات بعدی در خاستگاه تضاد بود .
او معتقد بودکه با افزایش جمعیت و کمیاب شدن منابع گوناگون، رقابت برای کسب منابع، مردم را به سوی تخصصی شدن کارها رهنمون کرد و تقسیم کار را به صورت کلی در جوامع نشر داد. در سایه تقسیم کار جوامع به دو دسته ساده و ابتدایی و پیشرفته و مدرن تقسیم شدند. کیفیت این دو نوع جامعه در گرو وجدان جمعی است که در جامعه ابتدایی زیاد و در جامعه ارگانیک کم است. پیامدهای تقسیم کار را در جوامعی که هنوز هنجارهای پیشرفت در آنها درونی نشده است، به شکل نابسامانی خود را نشان میدهد و بروز میکند. تا زمانی که برابری و عدالت در جوامعی شکل نگیرد و درونی نشود هرگز تقسیم کاری به شکل بسیار عادلانه در جامعه نخواهیم داشت. در انتها از اشکال همبستگی در ایران نیز به گونهای اجمالی تصویر برداری کردیم و به اجمال به بحث همبستگی ملی در سطح کلان پرداختیم.
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .