مراحل رشد معنوی کاکس
هاروی كاكس ( Cox, R. H ) مراحل تحول معنوی خود را در مقايسه با مراحل اريکسون چنین توصیف می كند:
مرحلۀ اول : شیرخوارگی. تولد تا 18 ماهگی: كودک شیرخوار به كسانی كه از او مراقبت می كنند اعتماد می كند. كاكس همانند اريکسون باور دارد عدم اعتماد به اندازه اعتماد می تواند قوی و بادوام باشد، بنابراين بی اعتقادی می تواند به اندازه اعتقاد قوی باشد. زيرا بی اعتقادی، اعتقادی بسیار قوی با نیرويی متضاد است كه باعث ويرانگری بیشتری نسبت به موقعیتی خنثی می شود. برخلاف موقعیتی كه اريکسون بیان نمود، كاكس استدلال می كند كه تحول اعتقاد از زمان انعقاد نطفه آغاز می شود و در سراسر زندگی فرد ادامه می يابد.
مرحلۀ دوم: نوپايی، 18 ماهگی تا 3 سالگی: خودمختاری در برابر شرم و ترديد اريکسون در درک تحول معنوی مفید است.
كودكی كه به جای خودمختاری، شرم و ترديد را پرورش می دهد، نمی تواند خود معنوی مثبتی را پرورش دهد. خود معنوی بر اساس اعتماد يا اعتقادی كه كودک تا به حال به دست آورده است، ايجاد می شود.
مرحلۀ سوم: 3 تا 6 سالگی: كودک در اين سن، ابتکار عمل را بر عهده می گیرد، گام های مطمئنی برمی دارد، به سمت اشیا دست دراز می كند و محدوديت هايش را می آزمايد و آشکارا ايمان خود تأيیدكننده را پرورش می دهد.
مرحلۀ چهارم: 6 تا 12 سالگی: اين دوره كه اريکسون آن را ابتکار عمل در برابر احساس حقارت می نامد، دوره ای است كه در آن ايمان زاينده مثبت خود را نشان می دهد. كودک وارد اجتماع می شود، به مدرسه می رود، اقدام به انواع فعالیت های هنری و موسیقیايی می كند. ايمان كودكان اين سنین خلاق و سودمند هست. تا سن 6 سالگی تمام توانايی های مورد نیاز برای زندگی پايه ريزی می شوند. آنچه اريکسون آن را احساس حقارت می نامد، اينجا به عنوان ترديد معنوی تعريف می شود. از نقطه نظر معنوی تنها زمانی می توان بر احساس حقارت غلبه كرد كه يك نظام باور شخصی درونی گردد. در سن 6 سالگی اين درونی شدن به خوبی حاصل می شود .
مراحل رشد دینی کاکس
هاروی کاکس در کتاب خواندنیِ « آیندهٔ ایمان » میگوید بعد از گذر از دو مرحلهٔ تاسیس و شکلگیری ارتدوکسی در تاریخ ادیان، در مرحلهٔ سوم، که مرحلهٔ « تعالی » است، اساسا رهبران فکری و دینی باید به جای « مناقشات تاریخی و دگمای دینی » بر « خادمِ اخلاق و معنویت شدنِ دیانت و سازگارسازیاش با سیاستِ عادلانه و خیر همگانی » متمرکز شوند.
نظر کاکس درباب حضرت مریم و پولس
هاروی کاکس، نویسنده ی کتاب مسیحیت به این پرسش پاسخ داده است. به اعتقاد وی، تولد خداوند مجسم از یک دوشیزه، پیشنهادی از ناحیه ی فرشته خدا بود که مریم (علیها السلام) می توانست آن را نپذیرد. اما وی با اطمینان کامل به محبت خدا و اشتیاقش برای پذیرش ننگ اجتماعی، که به خاطر تولد کودک بدون ازدواج به او نسبت داده می شد، نقش بزرگی در نجات بشریت ایفا کرد.
«هاروی کاکس» نکته مهم و قابل تاملی را درباره پولس میگوید. وی بیان میدارد: پولس امروزه به خوبی برای ما شناخته شده نیست و غالبا متهم میشود که تعلیمات ابتدایی و ساده عیسی را منحرف کرد.
نظر کاکس درباب دین و معنویت و سکولاریسم
هاروی گالاگر کاکس جونیور (متولد 1929) یک آمریکایی است متکلم که به عنوان هولیس استاد الوهیت در مدرسه الهیات هاروارد، تا زمان بازنشستگی در اکتبر 2009. تحقیق و تدریس کاکس بر تحولات حوزوی در مسیحیت جهانی، شامل الهیات رهایی و نقش مسیحیت در آمریکای لاتین.
کاکس با انتشار نشریه خدا در شهر سکولار در سال 1965 در این کتاب کاکس این تز را ایجاد کرد که کلیسا اصولاً اهل ایمان و عمل است ، نه یک نهاد مذهبی ، به دور از اینکه یک جامعه محافظه کار مذهبی باشد یا نه ، کلیسا باید پیشتاز تغییر در آن جامعه باشد .
از قرن پانزدهم جرياني در غرب شكل گرفت كه ويژگي مهم آن قطع توجه بشر از عالم غيب و خداوند و توجه تام به دنيا و ماديات بود و چنانچه خود غربيها اذعان مي كنند ويژگي رنسانس در گسترش بي سابقه دنيويت و سكولاريسم و تغيير علاقه انسان از جهان ديگر به زندگي دنيوي بود.
نتيجه اين جريان انقلاب بر ضد اخلاقي بود كه امور آخرتي و كار براي خداوند را اهميت مي داد، در اين جريان سكولاريتي آموزه هاي دين اعتبار و اهميت خود را از دست داد ، مگر دين دنياپرستي كه معتبر بود.
از نظر هاروي کاکس، سکولار شدن به معني آزادي و رهايي انسان از قيد دين و ماوراء الطبيعه است و بازگشت توجه انسان از جهان هاي ديگر به عالم دنيا و طبيعت .
در همان کتاب سکولاريسم را چنين توصيف مي کند: نهضتي که در قرن نوزدهم به وجود آمد که درصدد بود تا با نظريه اي معين و مشخص زندگي و اداره حيات انسان را بدون ارجاع و توجه به خداوند و جهان آخرت سامان دهد .
از نظر هاروی کاکس سکولاریسم جریان تاریخی غیرقابل بازگشتی است که طی آن جوامع از سلطه کلیسا و عقاید تعصب آمیز مابعدالطبیعی آزاد می شوند .
از زمان شكل گيري جريان سكولاريسم در غرب ارزشها، تفكرات، مفاهيم، و ... زيادي وارد كشورهاي اسلامي شد و بعضا جامعه اسلامي را ناخواسته در چالش قرار داد.هدف اين مقاله نقد و بررسي واژه ( Spiritual Health ) به معني سلامت معنوي مي باشد كه در دهه هاي اخير وارد ادبيات پزشكي شده است .
تربیت معنوی مبتنی بر شهود از باور افرادی چون اشلایرماخر ناشی شده که معتقد است ماهیت واقعی معنویت در عقلانیت نیست، بلکه در احساس و شهود است؛ عقلانیت انسان در مقابل فهم جامع هستی، کودک منفعلی بیش نیست . شهود معنوی با احساسات اولیهی وابستگی به عالم بالا و فناناپذیری آغاز میشود و سپس وجود انسان لبریز از تأثرات آنی و بلاواسطه می شود .
قداستزدایی کردن از دین (De Sacralization) یا راز زداییکردن از دین (Demystification) تعبیر از هاروی کاکس است که در کتاب معروفش به نام « دین در شهر سکولار » بکار برده است. او پیدایش مفهوم شهروندی و تکیه بر حقوق شهروندی به جای تکالیف و وظایف دینی و نیز شخصیشدن دین، یعنی امری که دولت بطور عادی حق مداخله در آن را ندارد از علائم سکولاریزهشدن میداند و معتقد است که جدایی دین از سیاست، لازمة سکولاریزم در قلمرو سیاست است. کاکس در تحلیل خود از سکولاریزم و پروسة سکولاریزهشدن به محورهای زیر اشاره کرده است: موضع ضد روحانی داشتن، جداانگاری نهادهای دینی و دنیوی، کاهش اقتدار و مرجعیت دینی، تحول درک و فهم و نگرش آدمیان نسبت به جهان، از بینرفتن فهم و نگرش دینی نسبت به جهان و کنارنهادن اسطورههای فراطبیعی و نمادهای مقدس و محتومیت تاریخ و خلاصه: قداست زدایی از جامعه و جهان. او همچنین به ابزاریشدن اندیشه، کاهش تعلق عاطفی به جهان، حذف تفسیر دینی و معنوی از هدف زندگی، اشاره نموده و اکثر این موارد را شاخص و نشانة سکولاریزهشدن و یا از مبانی ایدئولوژی سکولاریزم میانگارد و در کتاب پرآوازهاش به تفصیل دربارة آنها بحث کرده است.