نظريۀ اوسر ( oser ) در 1991 بر مراحلی از قضاوت مذهبی تمركز دارد . از ديدگاه اوسر قضاوت های مذهبی پاسخ هايی هستند كه افراد برای خودشان پیدا می كنند تا ايمان مذهبی را با واقعیاتی كه ظاهراً مغاير با ايمان هستند، سازگار كنند .

در مطالعه ای که اوسر و گموندر ( Gmunder ) در 1991 به عمل آورده اند، قضاوت نوجوان درباره مسائل مذهبی، حاکی از دریافتهای انتزاعی (از قبیل تقدس، آزادی، معناو امید) بود.

اوسر و گماندر در ۱۹۸۴ پرسش محوري اوسر و گماندر اين است كه انسان‌ها در موقعيت‌هاي وابستگي، چگونه روابط خود را با نگاه به يك وجود الهي، يا به اصطلاح «وجود غايي» پی‌ريزی مي‌كنند. به نظر اسر و گماندر، داوري ديني انسان در موقعيت‌هاي وابستگي برحسب سن، متحول مي‌شود. داوري ديني استدلالي است كه واقعيت را آن گونه كه تجربه مي‌كند با وجود غايي مرتبط كرده و جهت و معاني فراتر از مضمون درك شده ارائه مي‌دهد. انسان‌ها در هنگام تصميم‌گيري در موقعيت‌هاي وابستگي درباره اين‌كه تسليم اراده الهي باشند يا تسليم خواسته خود باشند و از اراده الهي سرباز زنند بر حسب ابعاد متضاد فكر مي‌كند و هماهنگ‌سازي اين ابعاد متضاد در طول زندگي ساختار داوري‌هاي ديني‌ را تشكيل مي‌دهد.

اوسر و همكاران (1994 ،1990) در زمينة مباحث مرتبط با رشد ديني كه " قضاوت ديني " ناميده مي شد، كـار كـرده انـد. اوسـر (1991 ،ص 6) بر اساس كارهاي الكيند و فالر به اين نتيجه رسيد كه: " با توجه به تحقيقات زياد انجام شده درايـن بـاره ، مـا پـارادايم جديـدي را در مطالعـات رشـد ديـن راه اندازي كرده ايم و با استفاده از مفاهيم ناپيوسته اين مراحل را تحليل و از مصـاحبه هـاي كلاسـيك بـه عنوان روش هاي اولية تحقيق استفاده مي كنيم."

اوسر در مطالعه اش پنج مرحله را پيش بيني كرد، به اين ترتيب كه انسان در مرحلة اول در مي يابد خدا دخالـت غيرمنتظـرهاي در جهان دارد، در مرحلة بعد خدا را قدرت مطلقي مي بيند كه مي تواند بابت خير و شر پاداش دهد يا مجازات كند، درمرحلة سوم، انسان به جدا بودن خدا از هستي اي كه در اطراف خود مي بيند، آگاه مي شود، در مرحلة چهارم در مي يابد كه اختيار داراي محدوديت اسـت و تشخيص مي دهد كه آزادي و زندگي منشأ گرفته از وجود متعالي است و براي معني بخشي بايد برنامـة او در زنـدگي پيـاده شـود. درنهايت وجود متعالي در قالب كنش هاي انساني و به صورت حمايت كننده و عشق ورزنده ادراك مي شود. اين مرحله ، دين جهاني و بدون شرط است (مرحلة پنجم). مطالعات اوسر و همكارانش راهگشاي مطالعات تجربي بعدي بوده اسـت. هـابر، ريـچ و شـنكلر (2000) در مطالعات خود رويكرد اوسر را تاييد كردند.

اوسر در 1984 چهار دورۀ تحول قضاوت مذهبی را توصیف كرد كه سه دوره از اين دوره ها در كودكی و نوجوانی ، رخ می دهد ولی بعدا دوره پنجم به آن اضافه کرد .

مدل اسر و گماندر شامل پنج مرحله است؛

مرحله اول: وجود غايي به عنواني امري درك مي‌شود كه از طريق پاداش يا مجازات، در سرنوشت انسان مداخله مي‌كند. در حالي كه بشر مي‌تواند تنها بر اساس خواست آن وجود غايي واكنش نشان دهد.

در دورۀ اول ديدگاه كودكان از خداوند به طور زيادی عینی است. خدا به عنوان خالق همه حوادث و همه چیز در دنیا در نظر گرفته می شود. بايد از خداوند اطاعت شود زيرا عدم اطاعت موجب تنبیه فوری می شود مانند تصادف يا بیماری. در عین حال افراد تأثیر كمتری بر خدا دارند.

مرحله دوم: رابطه سوداگرانه بين بشر و وجود غايي را نشان مي‌دهد. دعا خواندن، وفا به پيمان‌ها، و به‌جا آوردن آيين‌ها مي‌تواند بر وجود غايي اثرگذار باشد و تأثير پيش‌گيرانه بر خواست وجود غايي داشته باشد.

در دورۀ دوم، كودكان بزرگ تر و نوجوانان خدا را كمتر تنبیه گر می دانند. خداوند می تواند تحت تأثیر رفتار خوب افراد، از طريق عبادات و پیروی افراد از مراسم و فعالیت های مذهبی قرار گیرد. عشق به خداوند در يك زندگی سالم و شاد بديهی و آشکار است. در عین حال، خداوند كمتر به طور عینی و مستقیم در امور انسان دخالت می كند.

مرحله سوم: انسان بين حوزه تأثير خدا و حوزه اثربخشي خود تمايز قائل مي‌شود و خود را مسئول زندگي خويش و امور غيرديني مي‌داند.

مرحلۀ سوم با شروع در نوجوانی است. در اين مرحله خداوند از جهان جدا و فاصلۀ زيادی دارد. افراد مسئول بهزيستی خودشان هستند. تحول از دورۀ دوم به سوم قضاوت با تجربه های شخصی و مشاهدۀ افرادی كه به طور غیرمنصفانه موفق شده اند يا رنج كشیده اند امکان پذير است. در مقابل شناخت فزاينده بی عدالتی و رنج انسان كه در اين دوره مطرح می شود، اين دوره، دورۀ سؤال فزاينده در مورد وجود خداوند و افزايش انکار وجود خداوند در بین نوجوانان نیز است.

مرحله چهارم: انسان حالت خود مختاري‌اي پيدا كرده كه بر وجود غايي به عنوان شرط پيشين براي تصميم‌ها و اعمال انسان مبتني است، انسان خود را بخشي از برنامه كلي رستگاري مي‌بيند. انسان تدبير الهي را به عنوان امري كه انسان را به سرانجامي نيك مي‌رساند، مي‌پذيرد.

در دورۀ چهارم كه در بین درصد كمی از بزرگسالان آشکار می شود، افراد با ايمان مذهبی افرادی هستند كه دوباره به خداوند به عنوان خالق نهايی كه منبع آزادی زندگی است و كسی كه زندگی را معنادار می سازد روی می آورند.

مرحله پنجم: در اين مرحله انسان احساس مي‌كند كه همواره خواه ناخواه با وجود غايي در ارتباط است و وجود غايي حضوري فراگير دارد. استدلال ديني فرد نشان‌دهنده هماهنگي تعادل يافته و كاملي بين ابعاد متضاد است. دين براي فرد بيشتر يك الگوي مؤثر است تا يك مفهوم تضمين كننده.
نظريۀ اسر حاكی از اين نیست كه تمام افراد در يك سن، در سطح يکسانی قضاوت مذهبی را نشان می دهند .