نظریه پردازان زبان دیگری نیز سازوکارهای ذاتی را برای یادگیری زبان در نظر گرفته اند . استیون پینکر  روانشناس زبان ، اصطاح شایسته غریزه زبان را برای اشاره به این جنبه از ماهیت زیستی وضع کرد. استعداد ذهنی زبان که امروز بسیار مورد تردید است، در ژن های ما ساخته می شود و یادگیری زبان اول ممکن است خیلی متفاوت از یادگیری دیدن نباشد. در زمان تولد دستگاه بینایی به درستی کار نمی کند و لازم است پیش از به دست آمدن بینایی هنجار، قدری در معرض جهان دیدپذیر قرار بگیرد .
او با دیدگاهی بنیادی تر در مورد نهادگرایی، رشد زبانی و شناختی را همچون چامسکی مجزا تلقی کرد . پینکر زبان را بسیار پیمانه ای و دارای پایه های ذاتی معنادار می داند به طوری که مدارکی وجود دارد که کودکانی که اصلاً در معرض هیج زبانی نبوده اند، زبانی را برای خود اختراع و استفاده کرده اند . در سال 1990 پینکر به همراه بلوم مقاله « زبان طبیعی و انتخاب طبیعی » را منتشر کرد و رشد زبان را به نیروهایی که انتخاب زیستی را تولید می کنند، نسبت داد. نظریه فرگشتی زبان آنها معیارهایی را برای ویژگی های فرا گرفته شده از راه انتخاب طبیعی پیشنهاد می کند . اگرچه پژوهشگران دیگر فرگشت را پدیده ای فرهنگی و نه زیستی می دانند، از نظر آنها زبان سازش زیستی پیچیده ای است که با انتخاب طبیعی تکامل می یابد .

پینکر به تازگی، بعُدی از خلاقیت را به دستور زبان ذهنی ذاتی در زبان رو به رشد نسبت داده به این معنا که خلاقیت خردسالان برای درک و ساخت جملاتی که هرگز نشنیده اند، ذاتی است . ظرفیت ذاتی زبان هنوز تأیید نشده اما وجود غریزه زبان برای بسیاری از دانشمندان معنای شهودی دارد .
دو حوزه مطالعاتی از باور ذاتی بودن دستور زبان ذهنی پشتیبانی می کنند. نخست، کودکان ناشنوایِ والدین شنوا که در معرض الگوهای زبان اشاره در خانواده نیستند، نظام های ایمایی خود را خلق می کنند. این نظام ها که با عنوان اشاره های خانگی شناخته می شوند، ویژگی های سازمان یافته مشترکی با زبان گفتاری دارند. دوم، مشاهده دوره بحرانی یا پنجره فرصت یادگیری زبان اول که فراتر از آن توانش یادگیری زبان واقعی قابل دسترسی نیست، نشان دهنده سازوکار ذاتی زبان است .

آیا فراگیری زبان حیطه ویژه ( زبان ویژه ) است یا حیطه شمول ؟ آیا فراگیری زبان با پیمانه ذهنی حیطه ویژه ای پشتیبانی می شود یا با فرایندهای شناختی عمومی تأیید می شود ؟ حیطه ویژگی به این مطلب اشاره می کند که طرز کار یک پیمانه ( همچون نحو ) منحصر و مختص به همان حیطه است . به لحاظ تاریخی، حیطه ویژگی با ذاتی بودن مرتبط است.

در این دیدگاه زبان نه تنها به زیرلایه های مختص زبان بلکه به پایه های ژنی که برای این حیطه خاص نیز تکامل یافته اند، وابسته است . اگر فراگیری زبان صرفاً چون انسان دارای دانش ذاتی ساختار زبان و سازوکار فراگیری تنظیم مؤلفه ها در این دستور زبان جهانی ذاتی است، این سازوکار یادگیری تنها برای زبان خوب است. به عبارت دیگر، اگر زبان حیطه ویژه باشد دست کم زیربناهای مشخصی از آن در ذهن یا مغز، به زبان ( یا جنبه هایی از زبان ) اختصاص دارد و در خدمت هیچ چیز دیگری نیست. در مقابل اگر فراگیری زبان درنتیجه به کارگیری توانایی های عمومی کودک برای فهمیدن مقاصد دیگران و یادگیری الگوهایی باشد که می شنود، سازوکارهای یادگیری فراگیری زبان حیطه شمول هستند . به عبارت دیگر، اگر زبان حیطه ویژه نباشد به این معنا است که زیرلایه های آن فقط زبان نیست بلکه دیگر حیطه ها نیز هست .

این دیدگاه که توانایی انسان برای فراگیری زبان مختص زبان است، بخشی از نظریه بزرگتر پیمان های است که بر طبق آن ذهن در بر دارنده پیمانه ها یا توانایی های هدف ویژه چندگانه ای است که بسیاری دارای محتوای ذاتی هستند. در دیدگاه مقابل این نظریه، ذهن در بر دارنده توانایی های یادگیری و استدلال است که در سرتاسر حیطه ها به کار می رود و نوع خاصی از دانش، ناشی از کاربست ظرفیت های هدف شمول به حیطه های خاص تجربه است .

بر اساس دیدگاه پیمانه ای هر سطح پردازش زبان مستقل از دیگری عمل می کند . به عبارت دیگر پیمانه ای بودن درجه ای است که واژگان ، نحو، و دیگر حیطه های شناختی مستقل از یکدیگر عمل می کنند .

یک دستگاه پیمانه ای دستگاهی است شامل چندین جزء مستقل که به شیوه ای تعامل می کنند که کل دستگاه برخی تکالیف را به طور موفقیت آمیزی اجرا کند .
باور پیمانه ای بودن به کارهای فودور برمی گردد. در دیدگاه فودور، پیمانه یک سامانه درون داد ادراکی است با معیارهای زیر:
1. پیله بندی اطلاعاتی شده و دیگر بخش های ذهن / مغز نمی توانند در کارکرد داخلی پیمانه تداخل ایجاد کنند ؛ به این معنا که طرز کار داخلی یک پیمانه ذهنی در دسترس دیگر جنبه های ذهن نیست اما برون داد پیمانه در دسترس دیگر جنبه های ذهن قرار دارد ،
2. سریع عمل می کنند ، عملکرد در یک پیمانه ناخودآگاه و بسیار خودکار است ،
3. پیمانه ها دارای بروندادهای سطحی هستند؛ یعنی طرزکاری که موجب برونداد می شود، از برونداد آشکار نمی شود ،

4. طرز کار پیمانه غیرارادی است ( شلیک اجباری ) که آنها را قابل مقایسه با بازتاب ها می کند ،
چهار معیار زیر مختص باور ذاتی بودن پیمانه ها هستند.
پیمانه های ذاتی:
1. به نواحی خاصی از مغز که در همه افراد مشترک است، محدود می شوند و معماری عصبی شناختی ثابتی برای هریک وجود دارد ،
2. الگوی خرابی و ازکارافتادگی مشخص و مخصوصی را نشان می دهد ،
3. توالی و سرعت پدیدآیی فردی مشخصی دارند و رشدشان محدود به برنامه زمانی معینی است ،
4. حیطه ویژه هستند یعنی بر نوع ویژه ای از درونداد عمل می کنند .
چامسکی همانند فودور بر این باور نبود که ذهن کاملاً پیمانه ای است اما همواره پشتیبان پیمانه ای بودن زبان بود و باور داشت ذهن دارای موهبت ذاتی پیمانه زبان است .
او برخلاف پیاژه که زبان را صرفاً یکی از تظاهرات مهارت عمومی تر بازنمایی نمادین می دانست که به عنوان مرحله ای در رشد شناختی عمومی فراگرفته می شود و بنابراین، به هیچ سازوکار ویژه ای برای فراگیری زبان اول نیازی نیست ، زبان را استعداد ذهنی جداگانه ای می دانست که شناخت عمومی از آن پشتیبانی می کند اما وابسته به شناخت نیست . به نظر او زبان پیمانه ای و شامل تعداد نسبتاً زیادی واحد نیمه خودمختار است که هر کدام مسئول جنبه های مشخصی از توانش زبان ما بوده و به شکل خاصی برای تولید رفتار زبانی کلی ما در تعامل هستند . امروزه مدارکی قوی در دست نیست که نشان دهد زبان به زیرلایه های وابسته حیطه ویژه است. در حقیقت مدارک نشان می دهند که دست کم بخش هایی از جنبه های زبان به دستگاه های حیطه شمول مغز و ذهن وابسته هستند .