دوران نوزادی و بازتاب ها
دوران نوزادى به ۲۸ روز اول پس از تولد اطلاق مى شود. مراقبت هاى بهداشتى دراين دوران،سهم بسزايى در کاهش مرگ و مير و نيز حفظ سلامت کودکان دارد. اين دوران زمانى است که جنين پس از ماه ها زندگى در داخل بدن مادر پا به دنياى خارج گذاشته، بايد خود را با شرايط جديد زندگى يعنى زندگى خارج رحمى تطبيق دهد.
یک نوزاد معمولی ۵۰ سانتی متر قد و ۳٫۵ کیلوگرم دارد. پسرها اندکی قدبلندتر و سنگین تر از دخترها هستند.
سر در مقایسه با تنه و پاها که کوتاه و خمیده هستند، بسیار بزرگتر است. همین ترکیب سر بزرگ و بدن کوچک بدین معنی است که بچه های انسان در چند ماه اول زندگی به سرعت یاد می گیرند. اما بر خلاف اغلب پستانداران دیگر، نمی توانند تا مدت ها بعد به خود متکی باشند و جا به جا شوند.
ارزیابی وضعیت جسمانی نوزاد
مقایسه آپگار
• وضعیت جسمانی نوزاد، ۱ تا ۵ دقیقه بعد از تولد، از طریق مقیاس آپگار سنجیده می شود.
• در این مقیاس ۵ ویژگی نوزاد مورد ارزیابی قرار می گیرد.
• ضربان قلب، تنفس، تحریک پذیری بازتابی (عطسه کردن و سرفه کردن، اخم کردن)
• تونوس عضلانی و رنگ پوست هر یک از این پنج ویژگی، نمره ی ۰ تا ۲ دریافت می کنند.
• نمره ی آپگار ۷ یا بیشتر، بیانگر آن است که نوزاد در وضعیت جسمانی خوبی به سر می برد.
• اگر نمره ی آپار بین ۴ تا ۶ باشد، کودک نیاز به تثبیت تنفس و کمک در سایر نشانه های حیاتی دارد.
• اگر نمره ی نوزاد، ۳ یا کمتر باشد، خطر جدی و نیاز به مراقبت اضطراری پزشکی وجود دارد.
• بعضی از نوزادان، در دقایق اولیه ی تولد نمره ی آپگار خوبی به دست نمی آورند اما بعد از چند دقیقه کاملا خوب عمل می کنند و نمره ی آپگار آنها تغییر می کند.
نحوه ی نمره گذاری در مقیاس آپگار به شرح زیر است
رنگ پوست
• اگر رنگ پوست کاملا صورتی و شفاف باشد، ۲ نمره محسوب می شود،
• در صورتی که کبودی نوک انگشتان وجود داشته باشد، ۱ نمره در نظر گرفته می شود و اگر کبودی بدن وجود داشته باشد نمره صفر به کودک تعلق می گیرد.
ضربان قلب
• اگر ضربان قلب نوزاد بالای ۱۰۰ باشد، ۲ نمره
• اگر زیر ۱۰۰ باشد، ۱ نمره به او تعلق می گیرد.
• در صورتی که ضربان قلب نوزاد نامنظم باشد نمره صفر در نظر گرفته می شود.
واکنش بازتابی
• در صورتی که واکنش های نرمالی مثل عطسه کردن، گریه و … وجود داشته باشد، ۲ نمره محسوب می شود.
• در صورتی که واکنش های کودک کند باشد ۱ نمره و
• در صورتی که هیچ واکنشی وجود نداشته باشد نمره صفر در نظر گرفته می شود.
توان ماهیچه ای
• در صورتی که حرکات ماهیچه ای نوزاد، قوی باشد ۲ نمره و
• در صورتی که حرکات ماهیچه ای نوزاد ضعیف باشد ۱ نمره و
• در صورت وجود حرکات سست و بی حال نمره صفر به کودک تعلق می گیرد.
تنفس
• در صورتی که عملکرد تنفسی منظم وجود داشته باشد ۲ نمره و
• در صورتی که عملکرد تنفسی کند و بی نظم وجود داشته باشد ۱ نمره به کودک تعلق می گیرد.
• در صورت عدم تنفس نمره صفر برای کودک منظور می گردد.
نوزادان برحسب زمان تولد به سه دسته تقسيم مى شوند.
نوزاد نارس : نوزادى است که قبل از ۳۸ هفتگى متولد شده است.
نوزاد رسيده : نوزادى است که در موعد مقرر يعنى ۴۲ ۳۸ هفتگى باردارى متولد شده است.
نوزاد بيش رس : نوزادى است که پس از ۴۲ هفتگى باردارى متولد شده است.
به نوزادانى که وزن آنها به هنگام تولد کمتر از ۲۵۰۰ گرم باشد، نوزاد با وزن کم يا LBW گفته مى شود. نوزادان نارس، بيش رس و نيز نوزادان LBW نياز به مراقبت ويژه دارند.
مراقبت از نوزاد در اتاق زاىمان
بلافاصله پس از تولد دهان و حلق نوزاد به وسىله مکنده دستى ( پوآر ) پاک و تمىز مى شود و پس از اوّلىن تنفس نوزاد که معمولاً به صورت گرىه است بند ناف نوزاد در دو محل توسط گىره هاى مخصوص بسته شده و مابىن آن دو برىده مى شود. سپس نوزاد را با پوشش مناسب پوشانده او را در جاى گرم ىا در آغوش مادر قرار مى دهند. در همىن حال ضمن رعاىت موارد بالا، باىد به علاىم آپگار نوزاد توجه کرده و طبق جدول زیر نمره داده شود.

با استفاده از روش فوق به نوزاد نمره آپگار صفر تا 10 داده مى شود.
استفاده از اىن روش به ما کمک مى کند تا نوزادانى را که نىاز به کمک وىژه دارند شناساىى کنىم. نمره آپگار باىد بىن 10 - 8 باشد. اگر اىن نمره ، بىن 7 - 4 باشد کوشش در جهت اىجاد ثبات در نوزاد ضرورى است و باىد علت اىجاد کاهش آپگار مشخص گردد. نوزاد با آپگار 3 - 0 نىاز به احىاى قلبى رىوى دارد.
پس از انجام مراحل فوق دستبندى که مشخصات مادر طفل روى آن نوشته شده است به دست نوزاد بسته مى شود تا از دىگر نوزادان بازشناخته شود و احىانا در زاىشگاه تعوىض نشود.
مرحلهٔ بعدى شامل ثبت مشخصات فىزىکى نوزاد ( وزن، قد، دور سر و دور سىنه ) مى باشد .
مشخصات نوزاد طبىعى
وزن نوزاد : وزن نوزاد طبىعى بىن 2500 گرم تا 4000 گرم مى باشد. وزن نوزادان پسر هنگام تولد به طور متوسط کمى بىشتر از نوزادان دختر است. همان طور که قبلاً ذکر شد وزن کمتر از 2500 گرم، غىرطبىعى و چنىن نوزادى LBW نامىده مى شود. اگر وزن نوزادى هنگام تولد بىش از 4 کىلوگرم باشد نىاز به بررسى دارد. در هفته اول معمولاً نوزادان تا 10 % کاهش وزن دارند که طبىعى است.
قد نوزاد : قد نوزاِد طبىعى بىن 48 تا 52 سانتى متر و به طور متوسط 50 سانتى متر است. قد نوزادان پسر معمولاً اندکى بلندتر از نوزادان دختر مى باشد.
سر نوزاد : اندازهٔ دور سر نوزاد هنگام تولد 34 تا 37 سانتى متر است. اگر اندازهٔ سر، کمتر از 34 ىا بىش از 37 سانتى متر باشد، نوزاد باىد از نظر عصبى مورد معاىنه قرار گىرد. استخوان هاى سر در بعضى از نوزادان هنگام عبور از کانال زاىمانى در ناحىه شىارها روى هم لغزىده و ىک حالت کشىدگى و خربزه شکل به خود مى گىرد و معمولاً چند روز بعد از تولد حالت طبىعى خود را باز مى ىابد.
دور سىنۀ نوزاد : اندازه دور سىنه معمولا 2 سانتى متر کمتر از دور سر مى باشد. براى اندازه گىرى دور سىنه باىد وسىله اندازه گىرى را که معمولاً متر پارچه اى است از نوک سىنه ها عبور داد.
جنسیت نوزاد : پس از ثبت اندازه هاى ذکر شده جنسیت نوزاد مشخص مى شود.
معاىنه نوزاد : لازم است همهٔ نوزادان به طور کامل از سرتا پا مورد معاىنه قرار گىرند، تا در صورت وجود هرگونه ناهنجارى، بتوان آن را در مراحل اولىه، کشف و چاره جوىى نمود. از مهم ترىن اىن معاىنات، معاىنهٔ نوزاد از نظر دررفتگى مادرزادى ران مى باشد که اگر در مراحل اولىه تشخىص داده نشود در آىنده منجر به ناتوانى فرد خواهد شد. نوزادان پسر باىد از نظر پاىىن آمدن بىضه ها مورد معاىنه قرار گىرند. آلت تناسلى نىز باىد از نظر قرار گرفتن سوراخ آن در جاى طبىعى معاىنه شود.
حواس پنجگانه نوزاد نىز باىد مورد معاىنه قرار گىرد. حواس شنواىى، بىناىى، لامسه، چشاىى و بوىاىى در نوزاد فعال است و به آسانى مى توان حواس شنواىى، بىناىى و لامسه را معاىنه کرد. نوزاد نسبت به صداى بلند واکنش نشان مى دهد و نىز مى توان واکنش مردمک هاى چشم را نسبت به نور مشاهده کرد.
رفلکس هاى طبىعى نوزاد نىز باىد مورد معاىنه قرار گىرد. رفلکس مکىدن از اىن مىان اهمىت بىشترى دارد.
بازتاب های نوزاد ( Reflexes )
بازتاب هاى عصبى در نوزادان طبىعى عبارت اند از:
بازتاب پلک زدن ( Blink Reflex ) : وقتى چىزى ىا شىئى به چشم هاى نوزاد نزدىک شود با پلک زدن، چشم ها را مى بندد؛ همچنىن نور شدىد اگر به چشم او برخورد کند، ىا چراغ قوه اى را جلوى چشم هاى او روشن کنند باز هم همىن بازتاب را نشان خواهد داد.
بازتاب رىشه ای ( Rooting Reflex ) : اگر نزدىک گوشهٔ لب نوزاد لمس شود، نوزاد سرش را مستقىماً به آن طرف برمى گرداند؛ اىن بازتاب جست و جوىى است براى غذا. همچنان که مادر وقتى نوزادش را به آغوش مى گىرد و نوک سىنهٔ خود را به گونهٔ او مى مالد نوزاد به طرف سىنه مادر متوجّه مى گردد، اىن بازتاب شش هفته بعد از تولد از بىن مى رود ولى در همىن زمان منبع غذاىى براى نوزاد از طرىق دىد قابل تشخىص است و دىد چشم ها کاملاً تکامل ىافته است. وقتی چیز نرمی را به گونه نوزاد تماسدهیم سریعا سرش را بر می گرداند و دهانش را باز می کند .
بازتاب مکیدن ( Sucking Reflex ) : وقتى لب هاى نوزاد لمس شود بازتاب مکىدن را انجام مى دهد درست مثل اىن که نوک سىنهٔ مادر ىا سر پستانک در دهانش است.
بازتاب مکىدن تا شش ماه ادامه دارد. اگر هرگز تحرىک مکىدن در نوزاد اىجاد نگردد بزودى بازتاب مکىدن در او از بىن مى رود.
بازتاب بلعىدن ( Swallowing Reflex ) : بازتاب بلعىدن در نوزادان مانند بزرگسالان است؛ وقتى که مواد غذاىى به قسمت عقب زبان نوزاد مى رسد به طور اتوماتىک بلعىده مى شود.
بازتاب بىرون اندازی ( Extrusion Reflex ) : هر ماده اى که بر روى زبان نوزاد قرار گىرد، آن را به بىرون تف مى کند؛ اىن ىک عکس العمل حفاظتى در وجود نوزاد است که از فرو بردن مادهٔ نامناسب پىشگىرى مى کند. اىن بازتاب در چهارماهگى از بىن مى رود تا قبل از پاىان چهارماهگى هر مواد سفتى را که در دهان نوزاد بگذارند ممکن است رد کرده، به بىرون دفع نماىد ( تف کند ) .
بازتاب گرفتن با دست ( Palmar Grasp Reflex ) : در اىن بازتاب، نوزاد پس از قرار گرفتن شىئى در کف دست او، انگشتان خود را بسته، شىء را محکم نگه مى دارد؛ اىن بازتاب بسىار قوى است؛ به طورى که اگر انگشتان دست خود را در دست نوزاد قرار دهىد به سختى مى توانىد آنها را رها سازىد. اىن بازتاب تا حدود سه ماهگى ادامه دارد. از سن سه ماهگى به بعد اگر نوزاد چىزى را به دست مى گىرد معنى دار است.
بازتاب گرفتن با پا ( Planter Grasp Reflex ) : در اىن بازتاب وقتى ىک شىء با سطح انگشتان پاى نوزاد تماس داده شود انگشتان پا همانند انگشتان دست بسته مى شود و شىء را در خود نگه مى دارد. اىن بازتاب تقرىباً در سن 9 - 8 ماهگى زمانى که بچه آمادهٔ راه رفتن مى شود از بىن مى رود اگرچه ممکن است براى مدتى در خواب باز هم اىن عکس العمل مشاهده گردد.
بازتاب راه رفتن ( Step (walk) in Place Reflex ) : در اىن بازتاب وقتى نوزاد را به حالت عمودى طورى نگه دارند که کف پاى او با سطح سفتى برخورد نماىد به سرعت پاى خود را بالا مى کشد ( حالت قدم برداشتن سرىع ) ؛ اىن بازتاب تا سن سه ماهگى ادامه دارد. در سن چهار ماهگى نوزاد مى تواند وزن بدن خود را روى پاهاىش تحمل نماىد.
بازتاب تونیک گردن ( Tonic Neck Reflex ) : وقتى نوزاد به پشت خوابىده معمولا سرش به ىک طرف قرار مى گىرد و دست و پاى طرفى که برخلاف صورت بچه قرار دارد حالت خمىدگى به خود مى گىرد؛ حال اگر سر بچه را ناگهان به طرف دىگر برگردانىم دست و پاى طرف مقابل، حالت خمىدگى به خود مى گىرند.
بازتاب مورو ( Moro Reflex ) : وقتى که نوزاد به پشت خوابىده اگر با گرفتن دست ها سر و تنهٔ او را به اندازه 2 - 1.5 سانتى متر از سطح تشک بالا آورده، ناگهان رهاىش کنىم ىا اگر با دست، محکم روى تختش بکوبىم با ىک تکان ناگهانى ازجا برمى جهد، ابتدا دست و پاىش را دراز نموده، فوراً جمع مى کند و انگشتان دست او حالت چنگ زدن به خود مى گىرد. اىن حرکت دلىل بر طبىعى بودن قدرت عضلانى نوزاد است.
بازتاب بابىنسکى ( Babinski Reflex ) : در اىن بازتاب، وقتى کنار خارجى کف پاى نوزاد را تحرىک کنند )قلقلک دهند( شست و ساىر انگشتان پاى نوزاد باز
مى شوند؛ ( مانند بادبزن ) .
اىن بازتاب تا سن سه ماهگى وجود دارد و بعد از آن مانند انگشتان پاى بزرگسالان حالت خمىدگى به خود مى گىرد.
بازتاب هاي نوزاد در فرآيند رشد به ترتيب زمان ناپديدشدن
| بازتاب | تحريك | پاسخ | سن ناپديدشدن | وظيفه |
| پس كشيدن withdrawal | تحريك كف پاي نوزاد با يك سوزن | پس كشيدن پا و خم كردن زانو و كفل | بعد از 10 روز ضعيف مي شود | نوزاد را در برابر تحريكات لمسي ناخوشايند محافظت مي كند |
| گونه rooting | نوازشگونه ( يا اطراف دهان ) | ازگشت سر به طرف منبع تحريك | 3 هفتگي | پيدا كردن نوك پستان |
| شناكردن swimming | قرار دادن صورت نوزاد در ظرف آب | دست و پا زدن به حالت شنا كردن | 4 تا 6 ماهگي | كمك به نجات كودك به هنگام افتادن در آب |
| مورو Moro | قرار دادن نوزاد به صورت افقي و به حالت پشت، سر اندكي پايين تر و ايجاد صداي بلند ناگهاني | خم كردن پشت، باز كردن پاها، بيرون بردن دستها و بعد برگرداندن دستها به طرف بدن | 6 ماهگي | كمك به كودك براي آويزان شدن از مادر |
| بابينسكي Babinski | تحريك كف پاي نوزاد از انگشت به طرف پاشنه | وقتي پا به داخل خم مي شود، انگشتان از هم بازشده به بيرون خم مي شوند. | 8 تا 12 ماهگي | نامشخص |
| مكيدن sucking | قرار دادن انگشت در دهان نوزاد | مكيدن انگشت به طور موزوني | دايمي | امكان تغذيه را فراهم می کند |
| پلك زدن Eye blink | تابش نور درخشان به چشم نوزاد | بسته شدن فوري پلكها | دايمي | كودك را در برابر تحريك شديد محافظت مي كند |
در ابتدا قشر مغز در نوزاد، فعال نيست و به مرور فعاليت خود را آغاز مي كند و كنترل رفتار كودك را در اختيار مي گيرد. زماني كه كرتكس كنترل را به دست گرفت، فعاليت هاي ساده بازتابي كه به وسيله ساقه مغز و نخاع شوكي انجام مي شود، فروكش مي كند. به نظر عصب شناسان،اگر كودك ده ماه هاي در مقابل حركات ناگهاني سر، بازتاب مورو را از خود نشان بدهد مي تواند نشانه اي از ضايعه يا عدم كارآيي سلسله اعصاب مركزي باشد.
در معاینه نوزاد باید مراقب ناهنجاری هاي زیر باید باشیم
1- سیانوز : الف– مرکزي : که پوست و مخاط ها را درگیر می کند و شایعترین علت آن اختلالات قلبی – ریوي است یا دپرسیون مغزي است .
ب- اکروسیانوز : سیانوز انتهاها که معمولاً طبیعی است .
2- هر اشکالی که در تنفس وجود داشته باشد .
Imperforated – anus -3
4- استفراغ هاي مکرر و دائمی که شایع ترین علت آن اترزي مري است .
5- علایم تحریک مغزي
هم اتاقى مادر و نوزاد
امروزه اىن امر ثابت شده است که هرچه زودتر مادر و نوزاد در کنار هم قرار گىرند ارتباط عاطفى بهتر و بىشترى بىن آن دو برقرار مى شود. اىن امر، اولا باعث موفقىت بىشتر در شىردهى مى شود و در ثانى نوزادانى که در لحظات اوّلىه پس از تولد در کنار مادر قرار گرفته اند احساس امنىت بىشترى کرده، در آىنده از ثبات روانى بهترى برخوردار خواهند بود. بهترىن زمان براى شروع شىردهى نوزادان سالم و طبىعى بلافاصله بعد از تولّد و آماده شدن مادر براى شىردادن و پس از انجام مراقبت هاى لازم و اولىه است. اىن زمان، به هىچ وجه نباىد بىش از 4 ساعت به طول انجامد. امروزه بىمارستان ها و زاىشگاه هاى کشور اعم از دولتى و خصوصى ملزم به رعاىت برنامه هم اتاقى نوزاد و مادر و حتى در شراىط مطلوب تر برنامه هم تختى ( ىعنى نگاهدارى و بسترى نمودن مادر و نوزاد روى ىک تخت براى نزدىکى و هم جوارى بىشتر مادر و کودک ) هستند.
در گذشته در زاىشگاه ها بخشى به نام شىرخوارگاه وجود داشت که نوزاد را جدا از مادر در آن نگاهدارى مى کردند و طى اىن چند روز اغلب نوزاد با شىر خشک تغذىه مى شد. در حال حاضر اىن بخش ها برچىده شده و به جاى آن بخش نوزادان براى بسترى کردن نوزادان بد حال و بىمار جاىگزىن آن شده است. بىمارستان هاىى را که داراى برنامه هم اتاقى ىا هم تختى مادر و نوزاد هستند به نام بىمارستان هاى ( دوستدار کودک ) مى نامند.
نکات مورد توجه در دوران نوزادی
اجابت مزاج در نوزادان : مدفوع نوزاد در 24 ساعت اوّل سىاه متماىل به سبزرنگ لزج چسبنده و بدون بو است و اصطلاحاً مکونىوم 5 نامىده مى شود. اگر در 24 ساعت اول نوزاد اجابت مزاج نداشته باشد، امکان باز نبودن مقعد ىا مشکلات دىگر وجود دارد که باىد توسط پزشک مورد بررسى قرار گىرد.
بعد از 24 ساعت اول به تدرىج مدفوع تغىىر رنگ داده، بعد از چند روز زرد رنگ مى شود. تعداد دفعات دفع در نوزادان مختلف، متفاوت و از دو روز ىک بار تا 12 بار در روز به طور طبىعى مى باشد.
دفع ادرار در نوزادان : هر نوزادى باىد در 24 ساعت اول تولد، ادرار نماىد. اگر نوزادى در 24 ساعت اول ادرار نکند، باىد حتماً توسط پزشک مورد معاىنه قرار گىرد.
زردی نوزادی : معمولاً بىشتر نوزادان 36 ساعت پس از تولد، اندکى زرد مى شوند که اىن امر طبىعى است و تا روز دهم بعد از تولد، از بىن خواهد رفت. اىن زرد شدن پوست در نوزادان را ىرقان فىزىولوژىک مى گوىند.
اگر نوزادى قبل از 36 ساعت پس از تولد زرد شود ىا اىن که زردى او شدىدتر گردد باىد حتماً توسط پزشک معاىنه شود. به طورکلى باىد در نظر داشت که در صورت مشاهدهٔ هر گونه تغىىر رنگ پوست نوزاد ( کبودى، زردى، رنگ پرىدگى و … ) فوراً باىد به پزشک مراجعه شود.
ترشحات دستگاه تناسلى در نوزادان دختر : گاه در بعضى از نوزادان دختر در روزهاى اولىه پس از تولد ترشحاتى از دستگاه تناسلى خارج مى شود که حتى ممکن است به صورت خونرىزى هاى مختصر ظاهر شود. به علت قطع هورمون هاى مادرى اىن امر غىرطبىعى نىست و نباىد باعث وحشت والدىن بشود.
همچنىن در بعضى از نوزادان دختر پستان ها کمى متورم و برجسته مى گردد و ترشحاتى از آنها خارج مى شود؛ باىد به والدىن تذکر داد که از هرگونه دستکارى و دوشىدن پستان هاى نوزاد جداً خوددارى کنند زىرا ممکن است باعث عفونت شده و مشکلات زىادى براى نوزاد بوجود آورد. لازم به ذکر است که علت اىن ترشحات نىز قطع هورمون هاىى است که از مادر به نوزاد مى رسىده است و به زودى در خلال چند روز قطع خواهد شد.
مراقبت از بندناف نوزاد : معمولاً بند ناف تا ىک هفته و حداکثر دو هفته بعد از تولد خودبه خود مى افتد. در پانسمان بندناف مى توان از الکل سفىد براى ضدعفونى آن استفاده کرد. بهتر است بند ناف را با گاز استرىل پوشاند تا در اثر برخورد با لباس سبب کشىدگى، درد و آلودگى نگردد، در صورتى که اطراف بندناف دچار عفونت شود و ماىع چرکى ىا خون از آن خارج گردىد، باىد سرىعاً به پزشک مراجعه شود.
جوش های صورت : در نوزادان و گاهی تا سن ٢ ماهگی جوش هاى رىزى روى صورت و گردن دىده مى شود که اىن جوش ها چرکى نىستند، رنگ سفىد دارند و موقتى هستند. اگر این جوش ها کمتر از ١٠ عدد و غیرچرکی باشند نیاز به درمان خاصی ندارند و در غیر این صورت نیاز به درمان دارند.
خواب نوزادان : نوزادان معمولاً بىشتر شبانه روز را در خواب به سر مى برند و جز براى تغذىه از خواب بىدار نمى شوند. به تدرىج زمان بىدارى آنها اندکى بىشتر مى شود.
لباس نوزاد : لباس نوزاد باىد از پارچهٔ نخى با اندازهٔ مناسب تهىه شود و بسته به فصل و حرارت محىط نوزاد، به طور مناسب پوشانده شود. پوشاندن زىاد طفل نه تنها سودى ندارد بلکه باعث عرق کردن، ازدست رفتن آب بدن و بالا رفتن دماى بدن طفل خواهد شد.
گریه نوزاد : گرىه در نوزادان امرى طبىعى است ولى چنان چه نوزاد بى قرارى زىادى مى کند باىد به مساىل زىر توجه شود:
- گرسنگى نوزاد
- خىس بودن لباس ها و کهنه ها
- تنگ بودن و نامناسب بودن لباس
- سرد ىا گرم بودن بىش از اندازهٔ هواى اتاق
- بىمار بودن طفل
حمام کردن نوزاد : تا زمانى که بند ناف نوزاد از وى جدا نشده است مى توان براى تمىزکردن نوزاد از پارچه نرم و مرطوب استفاده نمود. ولى بعد از افتادن بندناف مى توان نوزاد را در داخل وان بچه ىا لگن حمام قرار داده، او را حمام کرد.
اهمىت تغذىه با شىر مادر
تنها غذاىى که مواد مغذى مورد نىاز طفل را تأمىن مى کند شىر است و شىر مادر بهترىن غذا براى طفل مى باشد. ترکىب شىِر هرگونه از پستانداران مطابق با نىاز نوزاد همان گونه بوده و بنابراىن براى نوزاد انسان نىز مناسب ترىن ترکىب شىر همانا ترکىب شىر مادر است.
سال ها است که پزشکان از مزاىاى شىر مادر نسبت به ساىر شىرها آگاه هستند. آن چه باعث روى آوردن مادران به شىر خشک شده ناشى از باورهاى غلطى است که دراثر تبلىغات کمپانى هاى سازندهٔ اىن شىرها به وجود آمده است؛جالب اىنجاست که حتى خود اىن کمپانى هاى تهىه کنندهٔ شىرخشک براى فروش بىشتر، مدعى مى شوند که « شىر آنها مشابه شىر مادر است ».
گذشته از اىن، شىر مادر مزاىاى فراوانى نسبت به دىگر شىرها دارد که به برخى از آنها اشاره مى شود.
مزاىای شىر مادر
پژوهش هاى اخىر، مزاىاى بى شمارى براى شىر مادر ذکر کرده اند. به طور خلاصه مى توان اىن مزاىا را در چند گروه زىر دسته بندى کرد:
1 ترکىب مناسب شىر مادر
2 خواص اىمنى بخش شىر مادر
3 خواص بهداشتى شىر مادر
4 خواص روانى شىر مادر
5 خواص اجتماعى اقتصادى شىر مادر
6 آثار شىردادن بر روى مادر
آروغ زدن : در موقع شىرخوردن، مقدارى هوا نىز همراه شىر وارد معدهٔ شىرخوار مى شود. وجود اىن هوا در معده نوزاد مى تواند باعث بروز دل درد در نوزاد شود. لازم است پس از هر بار شىردهى کودک را در بغل گرفته، چند بار آهسته به پشت او زد ىا پشت او را مالش داد تا هواى خورده شده را برگرداند. گاهى همراه آروغ زدن مقدارى شىر نىز برگردانده مى شود که اىن امرى طبىعى است و جاى نگرانى نىست.
از شىرگرفتن شىرخوار
از شىرگرفتن شىرخوار به معنى حذف شىر از برنامهٔ غذاىى کودک نمى باشد. شىر تا هر زمان و بخصوص زمان رشد تا بلوغ جزِء برنامه غذاىى کودک است. امّا از سن 18 ماهگى به بعد و تا 24 ماهگى کم کم باىد شىر مادر قطع شود. براى انجام اىن کار باىد با برنامه منظم تعداد وعده هاى شىردادن به تدرىج کاهش ىابد و سپس حذف گردد.
تقلید
نوزادان با توانایی ابتدایی برای آموختن از طریق تقلید و کپی کردن رفتار دیگری به دنیا می آیند. مثلاً نوزادی که ۲ روزه تا چند هفته ای هستند انواع جلوه های صورت بزرگسالان را تقلید می کنند.
نوزادان جلوه های صورت متعددی را تقلید می کنند و این کار را حتی وقتی که بزرگسال دیگر آن رفتار را نشان نمی دهد هم انجام می دهند.
بنابراین می توان گفت که استعداد تقلید، انعطاف پذیر و ارادی است. با این که تقلید به هنگام تولد محدود است، اما وسیله یادگیری مهمی برای نوزادان می باشد. نوزادان از طریق تقلید می توانند در حالت های رفتاری سهیم شده و شروع به شناختن افراد کنند. همچنین بزرگسالان می توانند از طریق تقلید نوزادان را به رفتارهای مطلوب ترغیب کرده و آنها را تشویق کنند.
رشد ادراکی
تا اینجا در مورد توانایی هایی چون لامسه بویایی و چشایی تحت عنوان احساس صحبت کردیم. احساس فرایندی بسیار کنش پذیر و منفعل است، به طوری که گیرنده های نوزاد تنها تحریکی را که با آن مواجه می شود احساس می کند.
اما فرایند ادراک بسیار فعالتر است: وقتی ما درک می کنیم آنچه را که می بینیم سازماندهی و تعبیر می کنیم. اکنون در مورد کودکان در این سن از ادراک سخن می گوییم.
حواس نوزاد
لامسه : حساسیت نسبت به لامسه، هنگام تولد کاملا رشد یافته است. نوزادان به لمس، مخصوصا به لمس دور دهان، کف دست ها و پاها پاسخ می دهند.
در دوره ی پیش از تولد، این نواحی و همچنین اندام ها تناسلی، اولین نواحی هستند که نسبت به لمس حساس می شوند.
نوزادان به تغییر دما مخصوصا به محرک هایی که از دمای بدن سردتر هستند نیز واکنش نشان می دهند. بچه ها هنگام تولد نسبت به درد بسیار حساس هستند.
اگر بگذاریم نوزاد درد شدید را تحمل کند، این کار رفتار بعدی وی را تحت تاثیر قرار می دهد. برای مثال نوزادانی که هنگام ختنه، داروی بی حسی دریافت نکرده اند، در مقایسه با نوزادانی که بی حس شده اند در ۴ تا ۶ ماهگی از واکسیناسیون عادی بیشتر درد می کشند.
مزه و بویایی : همه ی بچه ها با توانایی نشان دادن ترجیحات مزه به دنیا می آیند.
برای مثال وقتی به نوزاد، مایعی شیرین به جای آب داده می شود، او طولانی تر و با مکث های کمتری مک می زند و از این طریق نشان می دهد که این مزه را ترجیح می زند.
همچنین از طریق عضلات صورت ترجیحات مزه را نشان می دهد مثلا وقتی که مزه ترش است، لب های خود را جمع می کنند و یا وقتی که تلخ است، دهان خود را قوس مانند باز می کنند.
این واکنش ها برای بقا اهمیت دارند، زیرا غذایی که برای رشد اولیه ی کودک مناسب است، شیر شیرین مزه ی مادر است.
برخی ترجیحات بو نیز مانند مزه، فطری هستند. برای مثال بوی موز جلوه ی صورت خوشایندی ایجاد می کند اما بوی تخم مرغ گندیده باعث می شود که بچه اخم کند.
گرچه حس بویایی در انسان ها کمتر رشد کرده است اما باز هم ارزش بقا دارد. مثلا نوزادان چهار روزه ای که شیر مادر می خورند، بوی پستان مادر خود را به پستان زن شیرده ناآشنا ترجیح می دهند.
شنوایی : نوزادان می توانند انواع صوت ها را بشنوند اما صوت های پیچیده مانند سروصدا ها و صدای آدم ها را به صوت های صاف ترجیح می دهند. نوزادان به خصوص به صوت هایی که در دامنه بسامد صدای انسان قرار دارند، حساس هستند و از نظر زیستی برای پاسخ دادن به صوت های هر زبانی آمادگی دارند.
نوزادان می توانند انواع صداهای گفتاری را تشخیص دهند. به طور مثال پژوهشگران در آزمایشاتی که انجام دادند به این نتیجه رسیدند که هنگامی که به نوزادان پستانکی داده می شود و آنها با مک زدن به آن، می توانند ضبط صوتی را روشن کنند که صدای «با» را پخش می کند، محکم تر مک می زنند و بعد هنگامی که تازگی آن از بین می رود کندتر مک می زنند. وقتی که صدا به «گا» تغییر می یابد، مکیدن به اوج می رسد.
بنابراین نوزادان قادر به تشخیص این تفاوت های ظریف هستند. در واقع نوزادان فقط مقدار کمی از صداهای گفتاری را نمی توانند متمایز کنند. این توانایی ها نشان می دهند که نوزادان آمادگی فراگیری زبان را دارند.
نوزاد سه روزه سر خود را به سمت صدا بر می گرداند، اما توانایی تشخیص دقیق محل صداها در ۶ ماهگی و به کمک نگاه و لمس حاصل می گردد.
پاسخدهی به صدا به کاوش دیداری و لامسه نوباوه در محیط کمک می کند.
نوزادان ۳ روزه چشم ها و سر خود را به سمت صدا بر می گردانند توانایی تشخیص دادن محل دقیق صدا با کمک نگاه و لمس در ۶ ماهگی به نحو قابل توجهی بهبود می یابد.
در این زمان کودکان می توانند در مورد فاصله ی صدا قضاوت کنند اما اگر شی صداداری دور از دسترس آن ها باشد، نمی توانند در تاریکی آن را پیدا کنند.
نوباوگان می توانند تقریبا به تمام صداهای زبان اسنان پی ببرند.
وقتی که نوباوگان فعالانه صحبت افراد پیرامون خود گوش می کنند، یاد می گیرند روی انواع صداهای با معنی در زبان خودشان تمرکز کنند.
آنها در ۶ ماهگی صداهایی را که در زبان محاوره ای پیرامون مفید نیست، غربال می کنند.
در نیمه ی دوم سال اول نوباوگان روی واحدهای گفتاری بزرگترها تمرکز می کنند که برای پی بردن به معنی آنچه می شنوند اهمیت زیادی دارد.
آنها کلمه های آشنا در عبارت های گفتاری را تشخیص می دهند.
در یک تحقیق که روی نوباوگان ۷ تا ۱۰ ماهه انجام شد، پژوهشگران دریافتند که نوباوگان گفتاری را که مکث های طبیعی دارند به گفتارهایی که مکث غیر طبیعی دارند ترجیح می دهند.
در ۹ ماهگی این حساسیت موزون به کلمات منفرد گسترش می یابد.
بینایی : بینایی، کم رشد یافته ترین حس هنگام تولد است. از مرز بینایی در مغز و ساختارهای موجود در چشم، به طورکامل شکل نگرفته اند.
در هنگام تولد سلول های شبکیه، غشایی که داخل چشم را پوشانیده و نور را می گیرد و آنها را به پیام هایی تبدیل می کند که به مغز فرستاده ی شوند، هنوز به اندازه ی چند ماهگی جا نیافتاده اند.
عضلات عدسی نیز که توانایی تمرکز دیداری ما را در فواصل مختلف امکان پذیر می سازند، هنگام تولد ضعیف است. در نتیجه نوزادان نمی توانند مانند بزرگسالان چشمان خود را متمرکز کنند و تیزی بینایی یا ظرافت تشخیص در آنها محدود است.
نوزادان بعد از تولد اشیاء را در فاصله ی ۶ متری درک می کنند. در حالی که بزرگسالان در فاصله ۱۸۳ متری قادر به این کار هستند.
نوزادان برخلاف بزرگسالان که می توانند اشیای نزدیکتر را واضحتر ببینند، انواع فواصل را به صورت مبهم می بینند، مثلا تصاویری مثل صورت والدین، حتی از فاصله ی نزدیک نیز، کاملا تار دیده می شود.
همان طور که گفته شد، نوزادان به هنگام تولد، قدرت بینایی دقیقی ندارند و نمی توانند خوب روی رنگ ها تمرکز کرده و آن ها را درک کنند.
در ۲ ماهگی، نوباوگان می توانند به خوبی بزرگسالان روی اشیاء تمرکز کنند و رنگ ها را تشخیص دهند.
رسش سریع چشم و مراکز بینایی در قشر مخ، به رشد بینایی کمک می کند.
نوزاد نمیتواند روی رنگ ها خوب تمرکز کند و آنها را درک کند.
در ۲ ماهگی نوباوگان می توانند به خوبی بزرگسالان روی اشیا تمرکز کنند و رنگها را تشخیص دهند.
تیزی بینایی (ظرافت تشخیص) در سال اول بهبود می یابد و تقریبا در ۱۱ ماهگی به نزدیک سطح بزرگسال می رسد.
در نیم سال اول توانایی تمرکز کردن روی اشیاء متحرک و ردیابی آنها بهبود می یابد.
با بررسی جنبه هایی از بینایی بهتر می توانیم رشد بینایی کودکان را درک کنیم.
ادراک عمق
یکی از توانایی هایی که به بقا و سلامت کودکان کمک می کند، توانایی ادراک عمق در آنهاست.
ادراک عمق به توانایی قضاوت در مورد فاصله ی اشیاء از همدیگر و از خودمان اطلاق می شود.
نوباوگان زمانی که سینه خیز می روند ادراک عمق به آنها کمک می کند به جایی برخورد نکنند یا از جایی نیفتند.
اولین نشانه ی عمقی که کودکان به آن حساس می شوند حرکت است.
وقتی یک شیء را به طرف صورت نوزاد ۳-۴ هفته ای می بریم، چشمان خود را به حالت دفاعی می بندد.
همچنین کنترل سر به کودکان کمک می کند تا به نشانه های متحرک توجه کنند.
دومین نشانه ی ادراک عمیق نشانه های عمق دوچشمی هستند.
یعنی این که هر کدام از چشم های ما، میدان دیداری اندک متفاوتی را می بیند که مغز هر دوی آنها را ثبت و ترکیب می کند.
توانایی تمرکز کردن به کودکان کمک می کند تا نشانه های دوچشمی را درک کنند.
در حدود ۶ ماهگی نشانه های عمق تصویری به وجود می آیند.
همان نشانه هایی که نقاش ها به کار می برند تا تصاویر به صورت سه بعدی به نظر بیایند.
توانایی چرخاندن زیر و رو کردن و احساس کردن سطح اشیا به ادراک نشانه های تصویری کمک می کند.
آزمایشگاه پرتگاه دیداری آزمایش معروفی است که توسط النورگیبسون و ریچاردواک طراحی شده است و برای سنجش ادراک عمق در نوباوگان به کار می رود.
این وسیله از یک میز تشکیل شده است و روی آن شیشه ای قرار دارد. سکویی در وسط این شیشه وجود دارد که یک قسمت آن کم عمق است و با طرح شطرنجی درست در زیر شیشه نشان داده می شود. قسمت عمیق آن نیز شامل طرحی شطرنجی است که چند فوت پایین تر از شیشه قرار دارد.
پژوهش ها نشان داده است نوباوگانی که سینه خیز می روند به راحتی از قسمت کم عمق می گذرند اما اغلب آنها با ترس به قسمت عمیق واکنش نشان می دهند.
بنابراین پژوهشگران نتیجه گرفتند که در مدتی که نوباوگان سینه خیز می روند اغلب سطوح عمیق و کم عمق را تشخیص می دهند و از پرتگاه هایی که به نظر خطرناک می رسند، اجتناب می کنند.
ادراک طرح و صورت
نوباوگان ترجیح می دهند به جای محرک های ساده به محرک های طرح دار نگاه کنند. مثلا نقاشی صورت درهم و برهم انسان را به بیضی های سفید و سیاه ترجیح می دهند.
هر چقدر که نوباوگان بزرگتر شوند طرح های پیچیده تری را ترجیح می دهند. این امر تسلط اصل حساسیت نسبت به تضاد توضیح داده می شود.
طبق این اصل نوباوگان طرحی را ترجیح می دهند که تضاد بیشتری داشته باشد. نوباوگان بسیار کوچک به علت بینایی ضعیفی که دارند، نمی توانند تضاد طرح های شطرنجی بسیار ریز را تشخیص دهند. بنابراین طرح های شطرنجی بزرگتر را ترجیح می دهند اما در دو ماهگی که تشخیص جزئیات بهبود می یابد.
نوباوگان به تضاد موجود در طرح های شطرنجی ریزتر پی می برند و نگاه کردن به آن ها را نسبت به طرح های شطرنجی بزرگتر، ترجیح می دهند.
نوباوگان زیر ۲ ماه طرح های صورت را ترجیح می دهند.
آن ها در ۲-۳ ماهگی صورت را به سایر طرح های صورت را ترجیح می دهند.
آن ها در ۲-۳ ماهگی صورت را به سایر شکل های مشابه ترجیح می دهند و در ۳ ماهگی ویژگی صورت های مختلف را کاملا تمیز می دهند.
نوباوگان در این زمان عکس مادر خود را تشخیص می دهند، زیرا بیشتر از عکس یک غریبه به آن نگاه می کنند.
ادراک چند وجهی
ما اطلاعات حاصل از حس های مختلف را از محیط می گیریم و آنها را ترکیب می کنیم، به عبارت دیگر دست به ادراک چندوجهی می زنیم.
شواهد نشان می دهد که نوباوگان نیز دنیا را به صورت چندوجهی درک می کنند. نوباوگان ۳-۴ ماهه می توانند لبهای متحرک یک کودک یا بزرگسال را به صداهای مربوطه، ربط دهند و نوباوگان ۷ ماهه می توانند صدای شاد یا عصبانی را به چهره متناسب فردی که صحبت می کند،ربط دهند.
نظریه ی تمایز
گیبسون ها معتقدند نوباوگان در دنیای ادراکی به دنبال ویژگی های ثابت و تغییر ناپذیر می گردند.
مثلا در ادراک یک طرح ابتدا به ویژگی هایی که در حاشیه ی محرک برجسته هستند دقت می کنند
و بعد به ویژگی های داخلی می پردازند.
سپس به روابط بین آنها توجه می کنند و طرح هایی مثل مربع ها و صورت ها را تشخیص می دهند.
این ها همان ویژگی هایی هستند که ثابت باقی می مانند. رشد ادراک چند وجهی نیز همین اصل را نشان می دهد.
رشد مهارت های حرکتی ظریف و درشت طی دو سال اول زندگی
رشد حرکتی درشت به اعمالی گفته می شود که به کودک کمک می کند تا در محیط گردش کند، سینه خیز برود، بایستد و راه برود.
رشد حرکتی ظریف به حرکت های کوچکتر مثل دست دراز کردن و چنگ زدن مربوط می شود.
کودکان به طور متوسط در ۶ هفتگی می توانند سر خود را راست و محکم نگه دارند، در ۷ ماهگی بدون کمک دیگران می نشینند و سینه خیز می روند، در ۸ ماهگی خود را برای ایستادن بالا می کشند، در ۱۱ ماهگی خودشان می ایستند و کم کم می توانند راه بروند.
بیم مهارت های حرکتی، دسترسی ارادی، بیشترین نقش را در رشد شناختی نوباوه ایفا می کند.
وقتی نوباوگان توانایی چنگ زدن به اشیا، سر و ته کردن آنها و … را پیدا می کنند، آگاهی های زیادی در مورد ریخت، صدا و اشیا، پیدا می کنند و این امر راه جدیدی به کاویدن محیط باز می کند.
نوزادان ابتدا به صورت ناهماهنگ به سمت اشیایی که در مقابلشان قرار دارد می روند که به این حالت پیش دسترسی گفته می شود.
در این حالت پیش دسترسی مثل سایر بازتاب های نوزاد در ۷ ماهگی ناپدید می شود.
در حدود ۳ ماهگی دسترسی دارد پدیدار می گردد. در ۷ ماهگی دست ها مستقل تر می شوند و نوباوگان می توانند به جای دراز کردن هر دو دست، از یک دست خود برای دسترسی به اشیا استفاده کنند.
نوباوگان در ۹ ماهگی می توانند شیء متحرکی را که تغییر جهت می دهد بگیرند. توانایی چنگ زدن نوباوگان به تدریج تغییر پیدا می کند.
چنگ زدن کف دستی حرکت ناشیانه ای است که طی آن انگشتان به کف دست نزدیک می شوند. چنگ زدن کف دستی جایگزین بازتاب چنگ زدن می شود.
در حدود ۴-۵ ماهگی که نوباوگان نشستن را آغاز می کنند هر دو دست برای کاویدن اشیا هماهنگ می شود و نوباوگان بارها اشیا را دست به دست می کنند.
در پایان سال اول زندگی نوباوگان از شست و انگشت اشاره به صورت چنگ زدن چنگالی استفاده می کنند.
مثلا کودک ۱ ساله می تواند کشمش ها و برگ هایی که روی زمین ریخته است را بردارد. دستگیره های در را بچرخاند و جعبه های کوچک را باز و بسته کند.
بین ۸ تا ۱۱ ماهگی دسترسی و چنگ زدن آن قدر تمرین شده اند که کودک می تواند به حل کردن مسائلی ساده مثل جستجو برای یافتن یک اسباب بازی پنهان شده بپردازد.
توالی رشد حرکتی بین کودکان خیلی یکنواخت است اما تفاوت های فردی زیادی در سرعت رشد حرکتی وجود دارد.
هر مهارت حرکتی جدید محصول مشترک عوامل زیر است:
• رشد دستگاه عصبی – مرکزی
• امکانات حرکتی بدن
• حمایت های محیطی از آن مهارت
• هدفی که کودک در سر دارد، مثل به دست آوردن یک اسباب بازی یا جابه جا شدن در اتاق.
محیط فیزیکی گسترده نیز تاثیر عمیقی بر مهارت های حرکتی دارد.
سه نظریه ی زبان
در دهه ی ۱۹۵۰ دو نظریه ی افراطی در مورد نحوه ای که کودکان زبان را فرا می گیرند به وجود آمد.
– نظریه ی رفتارگرایی رشد زبان را کاملا ناشی از تاثیرات محیطی می داند
– نظریه ی فطری نگری نیز فرض می کند که کودکان برای دستیابی به قواعد پیچیده ی زبان از پیش برنامه ریزی شده اند.
دیدگاه رفتارگرا : اسکینر معتقد است که زبان مانند هر رفتار دیگری از طریق شرطی سازی کنشگر و دریافت تقویت آموخته می شود. مثلا بغل کردن، لبخند زدن و یا پاسخ گفتن های متقابل والدین در حکم تقویت کننده هایی هستند که کودک در قبال صداهایی که از خود در می آورد دریافت می کند.
دیدگاه فطری نگر : نوام چامسکی معتقد است که همه کودکان با ابزار فراگیری زبان( LAD) به دنیا می آیند، یعنی سیستم فطری زیستی ای که مجموعه ای از قواعد مشترک همه زبان ها را در بردارد، بنابراین مهارت زبان در ساختار مغز کودکان حک شده است.
دیدگاه تعامل گرا : در سال های اخیر دیدگاه جدیدی در مورد رشد زبان به وجود آمده است.
طبق این دیدگاه توانایی های فطری و تاثیرات محیطی برای ایجاد دستاوردهای زبان با هم تعامل می کنند.
چندین نظریه تعامل گرا وجود دارد که همه ی آنها بر بستر اجتماعی یادگیری زبان تاکید می کنند، به عبارت دیگر کودکان از توانایی یادگیری زبان برخوردارند و در نتیجه ی تبادل های اجتماعی و تجاربی که به دست می آورند، به وظایف و قواعد زبان پی می برند.
رشد زبان
کودکان به طور متوسط اولین کلمه را در ۱۲ ماهگی به زبان می آورند که دامنه ی آن تقریبا از ۸ تا ۱۸ ماهگی است.
بعد از اینکه کلمه ها نمایان شدند زبان به سرعت رشد می کند. کودکان نوپا بین ۱٫۵ تا ۲ سالگی دو کلمه را با هم ترکیب می کنند.
نوباوگان در حدود ۲ ماهگی صداهایی را از خود در می آورند . به تدریج حروف بی صدا اضافه می شود و در حدود ۴ ماهگی غان و غون کردن آغاز می شود که طی آن نوباوگان ترکیبات بی صدا صدادار را در رشته های طولانی مثل «با با با با» یا «نا نا نا نا» تکرار می کنند.
به نظر می رسد که غان و غون کردن تحت تاثیر برنامه رسش باشد چرا که نوباوگان در همه جای دنیا غان و غون کردن را در سن یکسانی آغاز می کنند.
در حدود ۷ ماهگی غان و غون کردن صداهای زبان گفتاری رایج را در بر می گیرد و اگر شنوایی کودک آسیب دیده باشد. این صداهای گفتاری به تاخیر می افتند و در نوباوگان ناشنوا اصلا وجود ندارند.
در پایان سال اول زندگی نوباوگان از دست ها به پیش کلامی برای تاثیر گذاشتن بر رفتار دیگران استفاده می کنند. مثلا کودکی برای نشان دادن اسباب بازی آن را بالا می گیرد و یا زمانی که شیرینی می خواهد به کمدی که می داند شیرینی ها در آن قرار دارند اشاره می کند.
وقتی که کودکان نوپا کلمه جدیدی را یاد می گیرند دچار دو نوع خطا می شوند:
– کم گسترانی مصداق: به این معناست که کودکان نوپا کلمه ای را به صورتی بسیار محدود به کار می گیرند به طوری که تمام مصداق های آن کلمه را در بر نمی گیرد. مثلا کلمه عروسک را فقط برای اشاره به عروسکی کهنه و قدیمی به کار می برد.
– بیش گسترانی مصداق: زمانی صورت می گیرد که کودکان از یک کلمه برای اشاره به مجموعه ی گسترده ای از اشیا استفاده می کنند. مثلا برای اتوبوس ها قطارها ماشین ها و کامیون ها کلمه ی اتومبیل را به کار می برند.
خطای بیش گسترانی نشان دهنده حساسیت کودکان نسبت به طبقه بندی است.
از آنجایی که آنها در یادآوری مشکل دارند یا هنوز کلمه ی مناسبی را فرا نگرفته اند مصداق خود را گسترش می دهند.
بیش گستران یکی دیگر از ویژگی های مهم زبان را نشان می دهد:
بین تولد زبان(کلمه هایی که کودکان به کار می برند) و درک زبان(کلمه هایی که کودکان می فهمند) تفاوت وجود دارد.
کودکان در تولید زبان بیشتر از درک زبان بیش گسترانی می کنند. به عبارت دیگر درک زبان در تمام سنین زودتر از تولید آن رشد می کند و اگر کودکان نوپا بتوانند کلمه ای را بازگو کنند به این معنا نیست که آن را نمی فهمند.
بیان دو کلمه ای (گفتار تلگرافی)
کودکان نوپا در ابتدا به کندی ۱ تا ۳ کلمه ره واژگان خود اضافه می کنند.
معمولا بین ۱۸ تا ۲۴ ماهگی رشد واژگان شتاب پیدا می کند.
با بهبود حافظه و ایجاد توانایی هایی مثل طبقه بندی کردن و بازنمایی ذهنی خیلی از کودکان هفته ای ۱۰ تا ۲۰ کلمه به واژگان خود اضافه می کنند.
وقتی تعداد واژگان به ۲۰۰ کلمه می رسد کودکان ترکیبات دو کلمه ای مثل شیرینی بیشتر یا کفش مامان را به کار می برند.
این بیان های دوکلمه ای گفتار تلگرافی نامیده می شود چرا که مثل تلگراف کلمه های کوچک تر و کم اهمیت تر در آن ها حذف می شوند.
معمولا قواعد ترتیب کلمه در گفتار تلگرافی کودکان، کپی کلمات به کار برده شده توسط والدین است اما زیاد طول نمی کشد که کودکان به قواعد دستوری پی می برند.
می توان گفت که کودکان از ۲٫۵ سالگی قواعد دستور زبان را رعایت می کنند.
تفاوت های فردی و فرهنگی
بررسی های متعدد نشان می دهد که دخترها در رشد اولیه واژگان اندکی از پسرها جلوتر هستند.
رایجترین توجیه زیستی رسش جسمانی سریع دختران است که رشد اولیه ی نیمکره ی مغزی چپ را که مخزن زبان است تقویت می کند.
اما مادران نیز با دختران نوپا بیشتر از پسرها صحبت می کنند.
علاوه بر جنسیت شخصیت نیز در این زمینه اهمیت دارد.
کودکان نوپای تودار و حتاط معمولا منتظر می مانند تا قبل از صحبت کردن مقدار زیادی بفهمند.
بالاخره وقتی که صحبت می کنند واژگان آنها به سرعت افزایش می یابد.
کودکان برای یادگیری زبان اولیه از سبک های منحصر به فردی استفاده می کنند:
• سبک اشارتگر: در این سبک واژگان عمدتا حاوی کلمه هایی هستند که به اشیا اشاره دارند.
• سبک بیانگر: در این سبک از ضمایر و ضوابط اجتماعی بیشتری استفاده می شود مثل صبر کن، متشکرم، من آن را میخواهم.
مقدار گفت و گوی والدین با تنوع موجود در کلمه آموزی اولیه ارتباط دارد.
هر چقدر والدین بیشتر صحبت کنند کودکان نوپا کلمه ی بیشتری را یاد می گیرند و کلمه هایی که والدین بیشتر تکرار می کنند زودتر فراگیری می شوند.
درست است که کودکان برای فراگیری زبان کاملا آمادگی دارند اما شواهد زیادی در تایید دیدگاه تعامل گرا وجود دارند که محیط اجتماعی غنی به آمادگی طبیعی کودکان برای صحبت کردن به زبان بومیشان کمک می کند.
بزرگسالان در بسیاری از کشورها با بچه ها به صورت گفتار بچگانه صحبت می کنند (نوع خاصی از زبان که از جمله های کوتاه با صدای زیر حالت اغراق آمیز و تلفظ روشن تشکیل می شود) کودکان از لحظه ی تولد به بعد گوش کردن به گفتار بچه گانه را به سایر گفت و گوهای بزرگسلان ترجیح می دهند و والدین مرتبا آن را تنظیم می کنند تا با نیازهای فرزندانشان متناسب باشد. بنابراین گفتار بچگانه بر چند راهبرد ارتباطی استوار است: توجه مشترک رعایت نوبت و حساسیت نسبت به ژست های پیش کلامی کودکان.
چند ویژگی گفتاربچگانه از رشد اولیه زبان حمایت می کنند:
مثلا والدینی که جمله ی خود یا بیان قبلی کودک را بارها تکرار می کنند دارای فرزندانی هستند که در ۲ سالگی پیشرفت زبان سریعتری دارند، زمانی که والدین به دلیل معلولیت کودک نمی توانند ارتباط زبانی بچگانه با او برقرار کنند، رشد شناختی وزبانی به طور چشمگیری به تاخیر می افتد.
تبادل گفت و گو بین والد و کودک یکی از بهترین پیش بین های رشد اولیه ی زبان و مهارت تحصیلی در سال های دبستانی است.
گفت و گو درباره ی عکس های آلبوم روش بسیار موثری برای صحبت کردن بچه هاست.
همچنین گفتار بچگانه و مکالمه ی والد – کودک منطقه ی مجاور رشد را به وجود می آورد که زبان کودکان را گسترش می دهد.
در مقابل ناشکیبایی در صحبت کردن با کودکان باعث می شود که آن ها دست از تلاش بردارند و مهارت های زبان آنها رشد نکند.
مراحل گوناگون در یادگیری گفتار
کودک در یادگیری گفتار باید از ۴ مرحله گذر کند این مراحل بر یکدیگر تاثیر دارند، موفقیت در یک مرحله تسهیل کننده ی پیروزی در مرحله ی بعد است.
این مراحل عبارتند از:
• درک گفتار دیگران
اساسا درک معنای واژه ها مقدم بر توانایی به کار گیری آنهاست.
تعداد واژه هایی که انسان توانایی فهمیدن آنها را دارد بیشتر از واژه هایی است که می تواند به کار ببرد.
حرکت ها و اشاره ها در فهمیدن منظور دیگران بسیار به کودکان کمک می کند.
• توانایی به کارگیری واژه ها
واژه هایی که کودکان به کار می برند به دو دسته تقسیم می شوند:
الف) واژه های عام: واژه هایی هستند که معنایی عام دارند، مثل مرد،زن، رفتن و آمدن.
ب) واژه های خاص: این واژه ها معنایی خاص دارند و در موقعیت هایی خاص به کار می روند.
این واژه ها معمولا از سه سالگی به موازات واژه های عام آموخته می شوند. مثل واژه های مودبانه (متشکرم بفرمایید) نام رنگ ها، اعداد، زمان(صبح، شب، زمستان، تابستان) تشخیص سکه ها متناسب با ارزش و بزرگیشان (معمولا از چهار یا پنج سالگی) و غیره.
• ارتباط واژه ها با یکدیگر و جمله سازی
ترکیب واژه ها برای ساختن جمله، معمولا در اواخر سال دوم زندگی آغاز می شود.
در ابتدا جمله های کودکان تک واژه ای است مثل بده به جای عروسک را به من بده.
کودکان از ۱۲ تا ۱۸ ماهگی بیشتر از جمله اهی تک واژه ای استفاده می کنند.
بعد از ۱۸ ماهگی کودک با ترکیب دو یا چند واژه به همراه حرکت و اشاره خواسته های خود را بیان می کند.
در ۲ سالگی با قرار دادن واژه ها در کنار یکدیگر به جمله سازی می پردازد اما جمله های وی ناقص است.
• تلفظ : یادگیری تلفظ در کودکان از طریق تقلید است.
از آن جایی که کودکان آواهایی را که می شنوند تقلید می کنند تلفظ آن هاتحت تاثیر بزرگسالان است.
پیشرفت در تلفظ واژه ها پس از ۱۸ ماهگی مشاده می شود.
نقص در گفتار
نقص در گفتار هنگام آموختن زبان گفتاری پیوسته کودک را تهدید می کند.
مشکلات کودک در تسلط یافتن بر دستگاه گفتاری خود به آسانی می تواند به نقص در گفتار منجر شود.
از این نظر توجه و مراقبت پدر و مادر در این مرحله بسیار ضروری است.
نقص در گفتار عواقب و خطراتی را در پی دارد:
• با طولانی شدن آن درمان آن مشکل تر می شود.
• نقص در گفتار اثرات منفی برسازگاری اجتماعی کودک به جای می گذارد.
نقص در گفتار به ندرت منشا ارثی دارد دندانهای نامنظم نواقصی در سقف دهان، لب ها و آرواره ها، در پاره ای از موارد موجب اختلال در تکلم می گردند.
بیشتر اختلال های تکلمی نتیجه ی یادگیری و یاتند حرف زدن هستند ضعف شنوایی و عضلانی نیز در این مورد بی تاثیر نیست.
در نواقص گفتاری می باید دو حالت را از یکدیگر متمایز کنیم:
• اشتباه در گفتار
• اختلال در گفتار
اشتباه در گفتار
اشتباه گفتاری، در خردسالی امری عادی است و عموما در نتیجه ی خطای یادگیری است.
این گونه اشتباهات معمولا تا ۶-۷ سالگی برطرف می شوند.
اختلال در گفتار
اختلال در گفتار نه تنها از نظر علت بلکه از نظر تاثیر آن در زندگی اجتماعی و عاطفی فرد نیز مهمتر و جدی تر از اشتباه در گفتار است.
اختلال های گوناگون گفتاری عبارتند از:
الف:درهم کردن واژه ها:
درهم کردن واژه ها به علت حرکت نکردن لب، زبان یا آرواره پدید می آید.
عدم رشد ماهیچه های زبان نیز موجب تلفظ درهم و نامشخص واژه ها می شود.
علت دیگر این گونه اختلال عوامل عاطفی است.
مثلا کودکی که از حضور فرد یا افراد غریبه وحشت زده است لب های خود را کاملا باز نمی کند
و به اصطلاح عامیانه من من می کند.
همچنین این گونه اختلال ممکن است نتیجه ی سریع بیان کردن مطالب باشد.
ب: لکنت زبان:
لکنت زبان عبارت است از مکث در بیان واژه ها و تکرار آن ها.
شخص مبتلا به لکنت به کسی می ماند که بر اثر ترس و یا ذوق زدگی زبانش گرفته باشد.
فردی که لکنت زبان دارد گاهی در بیان هر گونه واژه ای در می ماند
و سپس با کسب آرامش و برطرف شدن انقباض ماهیچه ها چندین واژه را به تندی بیان نموده
بار دیگر کلام وی قطع می گردد.
تقریبا تمام کودکان پیش از دوران تحصیل از ۲٫۵ تا ۳٫۵ سالگی دچار لکنت می شوند.
این لکنت معمولا زودگذر بوده و با بزرگتر شدن کودک برطرف می گردد.
پیش از دوران تحصیل لکنت عموما نتیجه ی ناهماهنگی میان سرعت تفکر و سخن گفتن است.
در آغاز دوران تحصیل لکنت زبان بیشتر نتیجه ی دشواری و اشکال در سازگاری با محیط است
زیرا کودک از محیط بسته ی خانواده به محیط گسترده ی مدرسه گام می نهد.
به مدرسه رفتن کودک را می توان به از شیر گرفتن عاطفی تعبیر کرد.
مکیدن شست و دیگر عادات عصبی نشانه ی کشمکش های عاطفی در این هنگام است.
گروهی از دانشمندان به جست و جوی علت های لکنت زبان پرداخته اند.
برخی بر این باورند که لکنت زبان منشا ارثی دارد.
برخی معتقدند که تبدیل چپ برتری به راست برتری موجب لکنت زبان می گردد.
مقایسه ی انجام شده میان گروهی از افراد مبتلا به لکنت زبان و گروهی از افراد عادی نشان داده است
که گروه اول نسبت به گروه دوم با دشواری های بیشتری در سازگاری روبه رو بوده اند.
پژوهش های انجام شده در خانواده ی کودکان مبتلا به لکنت زبان نشان می دهد که پدران و مادران این کودکان بسیار سختگیر و خودرای بوده اند
و بیش از حد مراقب کودک خود هستند.
چنین محیطی کودکان را عصبانی و مضطرب کرده وموجب لکنت زبان و طولانی شد آن در کودکان می گردد.
بیشتر پژوهشگران بر این باورند که لکنت زبان دارای منشا عاطفی و محصل فشار محیط است.
رشد هیجان ها
اغلب پژوهشگران قبول دارند که هنگام تولد تقریبا همه ی هیجان های اصلی مثل شادی، علاقه، تعجب، خشم، غم و نفرت وجود دارند و به مرور زمان به صورت سازمان یافته در می آیند. در حدود ۶ ماهگی، صورت، صدا و حالت بدن کودک که آشکارا مربوط به رویدادهای اجتماعی هستند اطلاعات زیادی را در مورد حالات درونی نوباوه در اختیار ما می گذارند.
مثلا وقتی که مادر به صورت شادی آور و با نشاط با کودک بازی می کند کودک نیز به صورت شاد و با حالتی آرمیده واکنش نشان می دهد. اما در مقابل یک مادر خود فرورفته و بی تفاوت احتمالا صورت غمگین صدای عصبی و بدن تنیده را نشان می دهد. اگر این نشانه ها افسردگس مادر ادامه پیدا کند می تواند رشد هیجانی و اجتماعی را عمیقا مختل کند.
شادی
نوزادان در هفته های اول زمانی که سیر هستند هنگام خواب و در واکنش به تماس ها و صداهای آرام، مانند نوازش کردن پوست، تکان دادن و صدای لطیف و زیر مادر لبخند می زنند.
نوباوگان در پایان ماه اول به دیدنی های جالب لبخند می زنند اما این دیدنی ها باید خیره کننده و جالب باشد تا آن ها لبخند بزنند.
مثل اشیای درخشان که ناگهان در میدان بینایی نوباوه قرار می گیرد.
بین ۲ تا ۳ ماهگی لبخند اجتماعی پدیدار می شود و نوباوگان با مهربانی به جلوه های صورت بزرگسالان پاسخ می دهند.
خندیدن در حدود ۳-۴ ماهگی نمایان می شود ولی این لبخند زدن ها اول به محرک های بسیار فعال و برانگیزاننده صورت می گیرد، مثل صدای مادری که با هیجان می گوید الان میگیرمت.
در ۶ تا ۸ ماهگی جلوه های هیجانی کاملا سازمان یافته می شوند و آشکارا با رویدادهای اجتماعی ارتباط پیدا می کنند.
مثلا کودک به تعال شاد و پرنشاط مادر با صورتی شاد و آرمیده واکنش نشان می دهد، اما به صورت غمگین و افسرده ی مادر به صورتی عصبانی و همراه با گریه پاسخ می دهد.
نوباوگان در نیمه ی سال اول زندگی وقتی که با افراد آشنا تعامل می کنند لبخند می زندد و می خندند و این عمل رابطه ی والد – کودک را تقویت می کند.
در سال دوم لبخند نشانه ی اجتماعی سنجیده و عمدی می شود. تغییرات در لبخند زدن به موازات رشد توانایی های ادراکی نوباوه صورت می گیرد، به خصوص حساسیت فزاینده نوباوگان به طرح های دیداری از جمله صورت انسان.
خشم و ترس
نوزادان به انواع تجربه های ناخوشایند از جمله گرسنگی اقدامات پزشکی تغییرات در دمای بدن و تحیک خیلی کم و یا خیلی زیاد واکنش شدید نشان می دهند و در ۲ ماه اول جلوه های زودگذر خشم هنگام گریه کردن نوزادان نمایان می شوند.
این جلوه ها از ۴ تا ۶ ماهگی تا سال دوم زندگی به تدریج از نظر فراوانی و شدت افزایش می یابند.
بچه های بزرگ تر نیز به انواع موقعیت ها با خشم واکنش نشان می دهند.
مثلا زمانی که مادر برای مدت کوتاهی از خانه خارج می شود یا زمانی که شی از دست آنها گرفته می شود.
ترس نیز مانند خشم در نیمه ی دوم سال اول نمایان می شود.
رایج ترین ترس ترس نوباوگان از بزرگسالان ناآشنا است.
ترس مخصویا ترس از غریبه ها به تدریج و بین ۷ تا ۱۲ ماهگی ظهور می کند.
بسیاری از نوباوگان از غریبه ها بیمناک هستند اما این واکنش همیشه روی نمی دهد.
اضطراب غریبه به چند عامل بستگی دارد:
سرشت نوباوه (برخی بچه ها به طور کلی ترسوتر هستند) تجربه ای گذشته با غریبه ها و موقعیتی که بچه و فرد غریبه با هم مواجه می شوند.
پژوهشگران معتقدند که این هیجان ها برای نوباوگان زمانی که توانایی حرکت پیدا می کنند ارزش بقا دارد.
نوباوگان بزرگ تر می توانند برای دفاع ازخود و غلبه بر موانع از چشم استفاده کنند.
ترس نیز احتمال این که نوباوگان نزدیک مادر بمانند و خطری آن ها را تهدید نکند بیشتر می کند.
همچنین خشم و ترس علائم اجتماعی نیرومندی هستند که مراقبان را برانگیخته می کند تا کودکی را که عذاب می کشد تسلی بخشد.
دلبستگی به افراد آشنا در این سنین کاملا مشهود است و اضطراب جدایی
(ناراحتی به هنگام جدایی از مادر یا مراقبت کننده ی آشنا) پدیدار می شود.
رشد شناختی در واکنش های خشم وترس نوباوگان نقش مهمی ایفا می کند.
همانگونه که پیاژه گفته است، بین ۸ تا ۱۲ ماهگی نوباوگان به رفتار عمدی پی می برند و علت ناکامی های خود را بهتر درک می کنند.
بنابراین آن ها می دانند از چه کسی و چه چیزی عصبانی شوند.
در مورد ترس بهبود حافظه به نوباوگان بزرگ کمک می کند تا بهتر از گذشته رویدادهای آشنا را از رویداهای نا آشنا تشخیص دهند.
البته باید به خاطر داشته باشیم که بسته به فرهنگ وروش های فرزند پروری مختلف این هیجان ها می توانند تغییر کنند.
پیدایی هیجان های خودآگاه
پی بردن به هیجان های دیگران و پاسخ دادن به آنها:
جلوه ی هیجانی نوباوگان با توانایی آنها در تعبیر کردن نشانه های هیجانی دیگران ارتباط نزدیکی دارد.
همان طور که گفتیم نوباوگان در چند ماه اول زندگی حالت های احساس خود را در ارتباط رودر رو با والدین هماهنگ می کنند.
در ابتدا نوباوگان از طریق فرایند خودکار سرایت هیجانی به هیجان های دیگران پی می برند.
درست مثل وقتی که ما لبخند خنده یا غم دیگران را احساس می کنیم لبخند می زنیم می خندیم و یا احساس غم می کنیم.
نوباوگان بین ۷ تا ۱۰ ماهگی جلوه های صورت را به صورت طرح های سازمان یافته درک می کنند و میتوانند هیجان های خود را متناسب با چهره های فردی که صحبت می کند هماهنگ کنند.
پاسخدهی به جلوه های هیجانی به صورت کل های سازمان یافته بدین معناست که این نشانه ها برای نوباوگان معنادار شده است.
آن ها به سرعت درک می کنند که این جلوه های هیجانی نه تنها معنادار است بلکه واکنش معناداری به شی یا رویدادی خاص است.
بعد از ایجاد این اگاهی ها نوباوگان به ارجاع اجتماعی می پردازند یعنی فعالانه از یک فرد قابل اعتماد در موقعیت نامطمئن اطلاعات هیجانی می طلبند.
ارجاع اجتماعی وسیله ی قدرتمندی برای یادگیری در اختیار نوباوگان و کودکان نوپا قرار می دهد.
نوباوگان با استفاده از پیام های هیجانی والدین (مراقبت کنندگان) می توانند از موقعیت های زیان بخش(مثلا افتادن از راه پله ها) اجتناب کنند، بدون اینکه اصلا عواقب ناگوار آن را تجربه کرده باشند. ارجاع اجتماعی همچنین به کودکان نوپا این امکان را می دهد تا ارزیابی خودشان را از رویدادها با ارزیابی های دیگران مقایسه کنند. آن ها در اواسط سال دوم می فهمند که واکنش های دیگران می تواند با واکنش های آنها متفاوت باشد.
بین ۱۸ تا ۲۴ ماهگی هیجان های خوداگاه ایجاد می شوند. هیجان های خودآگاه نسبت به هیجان هایاصلی احساس های سطح بالاتری تولید می کنند زیرا از وارد شدن صدمه به درک خود جلوگیری می کنند و یا این که منجر به تقویت احساس فرد از خود می شوند.
هیجان های خود اگاه عبارتند از شرم، خجالت گناه، رشک و غرور.
به طور مثال وقتی که شرمنده و خجالت زده می شویم از رفتار خودمان عقب نشینی می کنیم تا کسی به نقطه ضعف های ما پی نبرد و با دید منفی به ما نگاه نکند.
همچنین وقتی به موفقیتی دست می یابیم احساس غرور و شعف کرده و دوست داریم به دیگران بگوییم که به چه چیزی دست یافته ایم.
هیجان های خودآگاه در پایان سال دوم زندگی که درک خود شکل گرفته است ایجاد می شود.
احساس رشک و گناه نیز در ۳ سالگی نمایان می شوند.
هیجان های خودآگاه به کودکان کمک می کنند تا رفتارها و هدفهایی را یاد بگیرند که از نظر اجتماعی و فرهنگی ارزشمند هستند.
برای مثال در اکثر نقاط ایالات متحده به کودکان در همان سنین اولیه یاد می دهند که از پیشرفت تحصیلی شخصی احساس غرور کنند.
خودگردانی هیجانی
نوباوگان علاوه بر اینکه دامنه ی واکنش های هیجانی خود را گسترش می دهند
راه هایی را برای کنترل کردن تجربه های هیجانی خود پیدا می کنند که به آن خودگردانی هیجانی گفته می شود.
خودگردانی هیجانی به راهبردهایی اشاره دارد که برای تنظیم کردن حالات هیجانی خود به کار می بریم تا بتوانیم آن ها را به سطح شدت مطلوب برسانیم و به اهدافمان برسیم.
مثلا اگر یک روز صبح به خود بگوییم که آن رویداد اضطراب آور به زودی به پایان خواهد رسید به خودگردانی هیجانی پرداخته ایم.
نوباوگان در چند ماه اول زندگی توانایی محدودی برای خودگردانی هیجانی دارند.
البته می توانند هنگام روبه رو شدن با محرکی ناخوشایند روی خود را برگردانند یا غرغر کنند اما به زودی از پای در می آیند.
رشد سریع قشر مخ به آنها کمک می کند تا توانایی تحمل تحریک زیاد را پیدا کنند.
بین ۲ تا ۴ ماهگی والدین و مراقبت کنندگان کودکان را به رو در رو شدن با اشیا مختلف ترغیب می کنند و در نتیجه به آن ها کمک می کند که به موفقیت های مختلف نزدیک شده و عقب نشینی کنند در نتیجه احساس های آنها به نحو موثرتری تنظیم می شود.
در سال دوم زندگی توانایی بازنمایی ذهنی و ایجاد زبان راه های جدیدی را به تنظیم هیجان ها می گشاید.
واژگان مخصوص صحبت کردن در مورد احساس ها مثل خوشحال، عشق، شگفت زده، وحشتناک و … بعد از ۱۸ ماهگی به وجود می آیند.
به طور مثال هنگامی که مادر برای کودک داستان غول ها را تعریف می کند کودک از کلمه ی وحشتناک استفاده کرده و بدین ترتیب از مادر می خواهد که او را کمک کند. مادر با بغل کردن کودک به خودگردانی هیجانی کودک پاسه می دهد.
رویدادهای مهم رشد هیجانی در طول دو سال اول زندگی
سن تقریبی رویدادهای مهم
• تولد نوباوگان تقریبا علائم همه ی هیجان های اصلی را نشان می دهند.
• ۲ تا ۳ سالگی نوباوگان لبخند اجتماعی می زنند و با مهربانی به جلوه های صورت بزرگسالان پاسخ می دهند.
• ۳ تا ۴ ماهگی نوباوگان به محرک های بسیاربرانگیزنده می خندند.
• ۶ تا ۸ ماهگی جلوه های هیجانی کاملا سازمان یافته می شوند و آشکارا با رویدادهای اجتماعی ارتباط دارند.
نوباوگان به دفعات بیشتر در موقعیت های گسترده تر عصبانی می شوند.
ترس مخصوصا اضطراب غریبه به تدریج نمایان می شود.
دلبستگی به فرد آشنا کاملا شمهود است و اضطراب جدایی ظاهر می شود.
نوباوگان از والدین خود به عنوان پایگاهی امن برای کاوش استفاده می کنند.
• ۷ تا ۱۲ ماهگی -نوباوگان جلوه های صورت را به عنوان الگوهای سازمان یافته درک می کنند و درک معنی دار آنها بهبود می یابد. ارجاع اجتماعی پدیدار می شود. نوباوگان به جزئیات ظریف تعجب می خندند.
• ۱۸ تا ۲۴ ماهگی -هیجان های خود آگاه، شرم،خجالت و غرور نمایان می شوند. واژگان مخصوص صحبت کردن درباره ی احساسات به سرعت گسترش می یابد. نوباوگان می فهمند که واکنش های هیجانی دیگران می تواند با واکنش های هیجانی خود آنها متفاوت باشد. خودگردانی هیجانی بهبود می یابد. اولین نشانه های همدلی ظاهر می شود.
خلق و خوی و رشد (سرشت)
خلق و خوی یا سرشت به تفاوت های فردی پایدار در کیفیت و شدت واکنش هیجانی سطح فعالیت، توجه و خودگردانی هیجانی اطلاق می گردد. مثلا زمانی که ما کسی را شاد و پر انرژی یا آرام و محتاط وصف می کنیم در واقع از خلق و خوی او سخن گفته ایم.
الکساندر توماس و استلاچس یک بررسی طولی را از سال ۱۹۵۶ آغاز کردند که طولانی ترین و کاملترین بررسی انجام شده در مورد خلق و خوی می باشد.
خلق و خوی: مهمترین عاملی است که کودک را در معرض مشکلات روانی قرار می دهد و یا او را از عوامل استرس زا مصون می دارد. البته توماس و چس دریافتند که سرشت ثابت و تغییرناپذیر نیست، بلکه روش های تربیت می تواند سبک های هیجانی کودکان را به مقدار زیادی تغییر دهد.
توماس و چس نه بعد خلق و خوی را به شرح زید مطرح کرده اند:
۱٫سطح فعالیت: نسبت دوره های فعال به دوره های نافعال را می سنجد.
۲٫نظم: میزان منظم بودن فعالیت های بدن مثل خواب، بیداری، گرسنگی و دفع را بررسی می کند.
۳٫حواسپرتی: میزانی که رفتار کودک در اثر تحریک محیطی تغییر می کند را مدنظر قرار می دهد. مثلا وقتی یک اسباب بازی ارائه می شود کودک گریه را متوقف می کند.
۴٫نزدیکی/کناره گیری: پاسخ کودک به شیء غذا یا آدم جدید را مورد بررسی قرار می دهد.
۵٫سازگاری پذیری: میزان سازگاری کودک با تغییرات محیطی را مدنظر قرار می دهد. مثلا کودک چگونه با خوابیدن یا غذا خوردن در مکانی جدید کنار می آید.
۶٫فراخنای توجه و استقامت: مقدار زمانی است که صرف یک فعالیت می شود. مثلا مدت زمان نگاه کردن به یک اسباب بازی.
۷٫شدت واکنش: میزان انرژ ای که کودک صرف پاسخ دادن می کند را بررسی می کند. مثل گریه کردن یا خندیدن یا فعالیت حرکتی درشت.
۸٫آستانه ی پاسخدهی: میزان تحریکی که برای برانگیختن پاسخ در کودک وجود دارد را می سنجد.
• کیفیت خلق: مقدار رفتار دوستانه و خوشایند را در برابر رفتار ناخوشایند و غیر دوستانه می سنجد.
الگوی دیگری نیز در مورد ابعاد خلق و خوی توسط ماری روت بارت و جنیفر مورو مطرح شده است.
۱٫سطح فعالیت: منظور از سطح فعالیت میزان فعالیت حرکتی درشت است.
۲٫نظم: منظم بودن فعالیت های بدن را مورد بررسی قرار می دهد.
۳٫فراخنای توجه/ استقامت: مدت زمانی که کودک به چیزی توجه می کند را می سنجد.
۴٫رنجوری توام با ترس: مدت زمان سازگار شدن با موقعیت های جدید و نگرانی در پاسخ به محرک های جدید را مورد بررسی قرار می دهد.
۵٫رنجوری تندخو: میزان قشقرق و گریه به هنگام ناکامی امیال را می سنجد.
۶٫عاطفه مثبت: فراوانی ابزار خوشحالی و لذت را مدنظر قرار می دهد.
• با توجه به ابعاد خلق و خوی متفاوتی که مطرح شده است و از طریق طبقه بندی ویژگی های کودکان، سرانجام سه تیپ کودکان به شرح زیر به دست آمده است:
۱٫کودکان راحت: این کودکان سریعا با برنامه های روزمره مثل خوابیدن و غذا خوردن خو می گیرند سرحال هستند و با تجربه های تازه به راحتی سازگار می شوند.
۲٫کودکان دشوار: این کودکان از رنظر برنامه های روزمره نامنظم هستند و به کندی تجربه های تازه را می پذیرند و به صورت منفی و شدید پاسخ می دهند.
۳٫کودکان کم جنب و جوش: این کودکان نافعال هستند واکنش های ملایم و کند به محرک های طبیعی نشان می دهند خلق منفی دارند و با تجربه های تازه به کندی سازگار می شوند.منظور از خلق و خو یا سرشت مبنای ژنتیکی تفاوت های فردی در سبک هیجانی است.
ارزیابی های توارث پذیری نشان می دهد که وارث نقش متوسطی در سرشت و شخصیت دارد وتقریبا نیمی از تفاوت های فردی به تفاوت های موجود در ساختار ژنتیکی توارث پذیری نشان می دهد.
توماس و چس برای این که نشان دهند که محیط و خلق و خوی چگونه می توانند به پیامدهای مطلوب منجر شود مدل میزان انطباق را مطرح کرده اند.
میزان انطباق عبارت است از ایجاد محیط های فرزند پروری که سرشت هر کودک را مورد تاکید قرار دهد و به او کمک کند تا عملکرد سازگارانه تری را کسب کند.
به عبارت دیگر کودکان دارای سرشت های متفاوت نیازهای فرزندپروری متفاوتی دارند.
خودآگاهی
خودآگاهی بدان معناست که کودک از خود به صورت یک هستی مجزا و پایدار آگاهی پیدا می کند.
برای بررسی این مساله که نوباوگان چه زمانی به خودآگاهی می رسند پژوهشگران نوباوگان را با آیینه مواجه می کنند تا عکس العمل آن ها را بسنجد.
به طور مثال نوباوگان را به تصاویر خدوشان در ایینه و تصاویر و کودکان دیگر مواجه کردند.
وقتی که به نوباوگان سه ماهه تصویر ویدیویی خودشان نشان داده می شود و سپس تصویر کودکی دیگر به آن ها نشان داده می شود آن ها به تصویر کودکی دیگر بیشتر نگاه می کنند.
این یافته نشان می دهد که حداق نوباوگانی که به آیینه دسترسی دارند می توانند خود را از دیگران تشخیص دهند.
بنابراین خودآگاهی در چند ماه اول زندگی در حال شکل گیری است.
ابتدا خود فاعلی نمایان می شود. خودفاعلی احساسی است از خود به عنوان فاعل یا عامل که از سایر افراد و اشیا مجزا است اما می تواند روی دیگران و اشیا تاثیر بگذارد.
در سال دوم زندگی خودمفعولی نمایان می شود. خودمفعولی یعنی این که کودک به ویژگی های خود به صورت هشیارانه آگاه می شود و متوجه می شود که دیگران و اشیاء نیز می توانند روی او تاثیر بگذارند. به طور مثال وقتی که کودکان ۹ تا ۲۴ ماهه را جلوی آیینه قرار دهیم و رنگ قرمزی روی بینه آنها بکشیم کودکان کوچک تر آیینه را لمس می کنند تا رنگ را پاک کنند اما کودکان ۱۵ ماهه و بزرگتر بینی خود را می مالند بنابراین آنها از ظاهر خود آگاهی دارند.
تمام کودکان در ۲ سالگی نام خود را به کار می برند و برای نامیدن خود از ضمیر من یا مرا استفاده می کنند.
خودآگاهی به کودکان نوپا امکان مقایسه کردن خودشان با دیگران را می دهد.
کودکان بین ۱۸ تا ۳۰ ماهگی خود و دیگران را از نظر سنی (بچه، پسر،مرد) جنسی(پسر یا دختر) ویژگی های جسمانی (بزرگ، قوی) و خوب و بد بودن (من دختر خوبی ام، او پسر بدجنسی است) طبقه بندی می کنند.
کودکان نوپا در ۱۸ ماهگی اسباب بازی هایی را انتخاب می کنند که متناسب با جنسیتشان است. مثلا دخترها با عروسک و پسرها با کامیون بازی می کنند.
خودآگاهی مبنایی برای خویشتن داری نیز فراهم می کند.
خویشتن داری عبارت است از توانایی مقاومت کردن در برابر تکانه ی انجام داد رفتاری که جامعه آن را تایید نمی کند.
برای این که کودکان به صورت خویشتن دار رفتار کنند باید توانایی فکر کردن در مورد خودشان را به صورت موجودی خودمختار که می توانند اعمالشان را هدایت کندد داشته باشند.
اولین نشانه های خویشتن داری به صورت اطاعات نمایان می شود.
کودکان بین ۱۲ تا ۱۸ ماهگی نشان می دهند که از خواسته ها و انتظارهای والدین آگاهند و می توانند از دستورات ساده اطاعت کنند.
ارزیابی رفتاری نوزاد
• ارزیابی توانایی های کودکان، از طریق آزمون هایی صورت می گیرد که به پژوهشگران کمک می کند تا رفتار نوزادان را در ماه اول زندگی، ارزیابی کنند.
• پرمصرف ترین این آزمون ها، مقیاس ارزیابی رفتاری نوزاد(NBAS) نام دارد و ساخته ی تی.بری برازلتون است.
• این آزمون، بازتاب هاف تغییرات حالت، پاسخدهی به محرک های فیزیکی، اجتماعی و واکنش های دیگر را ارزیابی می کند. NBAS
• در مورد بسیاری از کودکان سراسر دنیا به کار برده شده است و پژوهشگران از تفاوت های فردی و فرهنگی در رفتار نوزادان و این که چگونه روش های فرزندپروری می تواند روی واکنش های نوزادان تاثیر بگذارد، آگاه گشته اند.
• گاهی از این روش ها برای آگاه ساختن والدین از توانایی های فرزندانشان استفاده می شود. البته یک نمره ی واحد NBAS نمی تواند پیش بینی خوبی برای رشد بعدی باشد،
چرا که رفتار نوزادان و شیوه های فرزندپروری برای شکل دادن به رشد با هم ترکیب می شوند. با ثبت تغییرات در نمرات NBAS در یک یا دو هفته ی اول زندگی (به جای یک نمره ی واحد) می توان بهترین ارزیابی را از توانایی های کودک به دست آورد.
حالت های نوزاد
نوزادان در طول روز و شب به پنج حالت انگیختگی گوناگون، یا درجه ی خواب و بیداری وارد و از آن خارج می شوند.
در ماه اول، این حالت ها مرتبا جا به جا می شوند و هوشیاری کامل بسیار کوتاه است.
• خواب منظم : کودک در استراحت کامل است و فعالیت بدنی کمی دارد یا هیچ فعالیتی ندارد. پلک ها بسته اند، حرکات چشم وجود ندارد، صورت آرمیده و تنفس منظم و آهسته است.
• خواب نامنظم : حرکات آرام دست و پاف جنبیدن گاه و بی گاه و در هم کشیدن صورت وجود دارد. گرچه پلک ها بسته اند، حرکات چشم سریع گاه و بی گاه را می توان در زیر پلک ها مشاهده کرد. تنفس نامنظم است.
• خواب آلودگی : کودک یا به خواب می رود و یا بیدار می شود. بدن کمتر از خواب نامنظم فعال است ولی از خواب منظم فعالتر است. چشم ها باز و بسته می شوند، تنفس یکنواخت ولی تا اندازه ی سریعتر از خواب منظم است.
• هوشیاری کامل : بدن بچه نسبتا نافعال است، چشم ها باز و با دقت هستند و تنفس یکنواخت است.
• بیداری توام با فعالیت و گریه : بچه فعالیت جسمانی ناهماهنگی نشان می دهد. تنفس بسیار نامنظم است. صورت می تواند آرمیده و یا تنیده و چروک خورده باشد. گریه نیز ممکن است روی دهد.
خواب نوزاد
خواب از دو حالت تشکیل می شود:
• خواب با حرکات سریع چشم (REM) :
این خواب، خواب نامنظم است. در طول خواب REM، فعالیت امواج الکتریکی مغز به امواج حالت بیداری شباهت زیادی دارد، به همین علت به آن خواب متناقص نیز می گویند.
چشم ها زیر پلک هاتکان می خورند، ضربان قلب، فشار خون و تنفس ناموزون هستند و حرکات جزئی بدن روی میدهند.
در خلال خواب REM ممکن است افراد در برابر سر و صدا واکنشی نشان ندهند اما چنانچه صدای آشنایی بشنوند، به راحتی از خواب بیدار می شوند.
این خواب با دقت و هوشیاری همراه است.
در خلال خواب REM فرد در حال خواب دیدن است و رویاها حالتی داستانی و حکایت گونه دارند.
تونوس عضلانی در خواب REM وجود ندارد.
• خواب بدون حرکت سریع چشم (NREM) :
در این خواب بدن تقریبا بی حرکت است و ضربان قلب، تنفس و فعالیت امواج مغز آهسته و منظم هستند.
در این خواب رویاهای ساکن و تونوس عضلانی متوسط وجود دارد.
نوزادان مانند کودکان و بزرگسالان، بین خواب REM وNREM جابه جا می شوند.
با این حال بیشتر از هر دوره ی دیگری، در خواب REM به سر می برند.
در ۳ تا ۵ سالگی، این خواب به ۲۰ درصد بزرگسالی کاهش می یابد.
در بچه های بزرگتر و بزرگسالان، خواب REM همراه با خواب دیدن است اما نوزادان احتمالا مثل ما خواب نمی بینند.
تصور می شود که نوزادان به تحریک خواب REM نیاز دارند، زیرا آنها وقت کمتری را در حالت هوشیاری می گذرانند که نیازمند تحریک محیطی است.
به نظر می رسد که خواب REM راهی است برای اینکه مغز خودش را تحریک کند.
مقدار زیاد خواب REM در جنین ها و نوزادان زودرس که کمتر از نوزادان کامل می توانند از تحریک بیرونی برخوردارشوند، نشان می دهد که تحریک خواب REM برای رشد دستگاه عصبی مرکزی حیاتی است.
در حالی که فعالیت امواج مغزی خواب REM از دستگاه عصبی مرکزی محافظت می کند، حرکات سریع چشم نیز از سلامت چشم محافظت می کند.
حرکات چشم باعث می شود که زجاجیه (ماده ی ژلاتین مانند داخل چشم) گردش کند و به اندام های چشم که خون دراختیار ندارند، اکسیژن برساند.
هنگام خواب زمانی که چشم ها و زجاجیه بی حرکت هستند، ساختارهای بینایی در معرض خطر کم اکسیژنی قرار دارند. اما خواب REM تضمین می کند که چشم کاملا اکسیژن دارد است.
چون رفتار خواب طبیعی نوزادان منظم است، مشاهده ی حالت های خواب می تواند به ما کمک کند تا به نابهنجاری دستگاه عصبی مرکزی پی ببریم.
در نوزادانی که آسیب مغزی دیده اند یا به ضربه ی تولد شدید دچار شده اند، معمولا چرخه ی خواب REM-NREM وجود دارد.
نوزادانی که خواب نامنظم دارند، احتمالا از لحاظ رفتاری آشفته هستند و بنابراین در یادگیری و برانگیختن تعامل در والدین که به رشد آن ها کمک می کند، مشکل دارند.
گریه نوزاد
ماهیت گریه، همراه با تجربه ای که به آن منجر شده است به والدین کمک می کند تا به علت گریه پی ببرند.
گریه ی بچه محرک پیچیده ای است که از لحاظ شدت فرق می کند و از ناله تا پیام ناراحتی تمام عیار نوسان دارد.
نوزادان معمولا به خاطر نیازهای بدنی گریه می کنند.
گرسنگی رایجترین علت است، اما نوزادان در پاسخ به تغییر دما زمانی که لخت هستند، صدای ناگهانی یا محرک دردناک نیز گریه می کنند.
گریه ی نوزاد می تواند در اثر صدای گریه ی بچه ی دیگری نیز باشد. برخی پژوهشگران باور دارند که این پاسخ بیانگر قابلیت نوزاد در واکنش به رنج دیگران است.
گریه ی نوزاد مثل بازتاب ها و الگوهای خواب، سرنخی را به اختلال دستگاه عصبی مرکزی در اختیار می گذارند.
گریه ی بچه های که آسیب مغزی دیده اند و آنهایی که عوارض پیش از تولد و زایمان را کشیده اند، معمولا گوش خراش و عمیق است.
اغلب والدین سعی می کنند با مراقبت و توجه بیشتری پاسخ دهند، اما گاهی این گریه خیلی ناخوشایند است و آرام کردن بچه به قدری دشوار است که والدین ناکام، آزرده و خشمگین می شود.
والدین با بچه های زودرس و بیمار به احتمال بیشتری بدرفتاری می کنند و اغلب می گویند که گریه ی گوش خراش باعث می شود که آنها کنترل خود را از دست بدهند و بچه ها صدمه بزنند.
گریه اولین شیوه ای است که نوزادان به کمک آن ارتباط برقرار می کنند و والدین را آگاه می سازند که به غذا آسایش و تحریک نیاز دارند.
بچه های زودرس و کم وزن
• بچه هایی که ۳ هفته یا بیشتر، قبل از پایان ۳۸ هفته ی کامل حاملگی به دنیا می آیند یا کمتر از ۲٫۵ کیلوگرم وزن دارند،«زودرس» خوانده می شوند.
• پژوهش ها نشان داده اند که بچه های زودرس در معرض خطر انواع مشکلات قرار دارند
• وزن تولد بهترین پیش بین برای بقا و رشد سالم کودک است.
• بسیاری از نوزادانی که کمتر از ۱٫۵ کیلوگرم وزن دارند به خونریزی مغزی و سایر آسیب های زیستی شدید دچار می شوند، بیماری مکرر، بی توجهی، بیش فعالی، نمرات کم در آزمون هوش و نارسایی در هماهنگی حرکتی و یادگیری تحصیلی، برخی از مشکلاتی هستند که در اثر کم وزنی تا سال های کودکی ادامه می یابند.
• شایع ترین عارضه تولد زودرسی است. زودرسی در دوقلوها شایعتراست، چون فضای داخل رحم محدود است، دو قلوها بعد از هفته ی بیستم حاملگی کمتر از جنین های تکی، وزن کسب می کنند.
زودرسی در برابر نارسی
• گرچه کودکانی که کم وزن به دنیا آمده اند با موانع متعددی برای رشد سالم روبه رو هستند، اما بیش از نیمی از آنها زندگی عادی دارند.
• پژوهشگران آنها را به دو دسته تقسیم کرده اند:
گروه اول: کودکان زودرس هستند.
این بچه ها چند هفته قبل از وقت مکرر به دنیا آمده اند. گرچه هیکل آنها کوچک است، وزنشان با توجه به مدت زمانی که در رحم بوده اند، مناسب است.
گروه دوم: کودکان نارس یا سبکتر از حد انتظار نامیده می شوند. این بچه ها چنانچه مدت حاملگی را در نظر بگیریم، وزن کمتر از مورد انتظار دارند. برخی از بچه های نارس دوره ی کامل حاملی را طی کرده اند. برخی دیگر بچه های زود رسی هستند که وزن خیلی کمی دارند.
• از این دو گروه بچه های نارس معمولا مشکلات بیشتری دارند.
• آنها در سال اول زندگی به احتمال بیشتری می میرند، دچار عفونت می شوند و شواهدی از آسیب مغزی نشان می دهند.
• آن ها در اواسط کودکی نمرات آزمون هوش کمتری دارند، کم توجه ترند و پیشرفت تحصیلی ضعیفتری دارند.
• بچه های نارس قبل از تولد، دچار تغذیه ی ناکافی بوده اند. شاید مادر آنها غذای مناسب نخورده باشد، جفت به طور طبیعی عمل نکرده باشد یا خود بچه ها نارسایی هایی داشته اند که به آنها اجازه نداده اند آنگونه که باید رشد کنند.
مداخله هایی برای بچه های زودرس
• از بچه های زودرس درتخت مخصوی به نام ایزولت که با پلکسی گلاس محصور شده است، مراقبت می شود.
• این تخت ها به گونه ای هستند که هوای داخل آنها از یک فیلتر رد می شود تا بچه را در برابر عفونت محافظت کند.
• بچه هایی که بیش از ۶ هفته زودتر متولد می شوند، عموما به اختلالاتی دچار هستند که نشانگان ناراحتی تنفی نامیده می شوند.
• این بیماری به غشای شفاف نیز معروف است.
• شش های کوچک آنها به قدری کم رشد کرده اند که کیسه های هوا متلاشی می شوند و مشکلات تنفسی جدی به بار می آورند.
• دستگاه مخصوص ایزولت باعث می شود که آنها به کمک ماسک اکسیژن نفس بکشند از طریق لوله ی معده تغذیه شوند و از طریق سوزن داخل وریدی دارو دریافت کنند.
تحریک ویژه بچه های زودرس
• امروزه می دانیم که انواع تحریک می تواند به رشد بچه های زودرس و افزایش وزن هاکمک کند.
مثلا استفاده از ننوهای معلق یا تخت های آبی، جایگزین هایی هستند برای حرکات آرامی که بچه ها زمانی که هنوز در رحم مادر بودند از آن بهره مند می شدند.
• اقداماتی چون استفاده از یک آویز جنبان یا نوارکاستی که ضربان قلب، موزیک ملایم یا صدای مادر را پخش می کند نیز می تواند به افزایش سریعتر وزن، الگوهای خواب پیش بینی پذیرتر و افزایش هوشیاری در هفته های بعد از تولد کمک کند.
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .