ارزیابی سلامت و رفتار نوزاد
نمره ی آپگار

پس از وضع حمل، نوزاد باید از لحاظ وضعیت سلامت ارزیابی شود که این کار توسط پزشک یا پرستار انجام می گیرد. متداول ترین روش ارزیابی نوزاد توسط ویرجینیا آپگار در سال 1952 طراحی شد که به نام خود وی مقیاس آپگار نامیده شد. شرایط فیزیولوژیک نوزاد با پنج علامت ضربان قلب، تلاش تنفسی، رنگ پوست، تحریک پذیری رفلکسی و تون عضلانی ابتدا 1 دقیقه و سپس 5 دقیقه پس از تولد ارزیابی میشوند. به هر علامت بر اساس جدول زیر نمره 0 ، 1 یا 2 داده می شود.

علامتمعیارنمره
ضربان قلب

100 و بیشتر

کمتر از 100

غیر قابل تشخیص

2

1

0

تلاش تنفسی

گریه و تنفس تند و قوی

سطحی و غیر منظم

فاقد تنفس

2

1

0

رنگ پوست

تمام بدن صورتی

صورتی نسبی

زرد یا آبی

2

1

0

تحریک پذیری رفلکسی

پاسخ شدید به تحریکات

پاسخ ضعیف

عدم وجود پاسخ

2

1

0

تون عضلانی

مقاوم نسبت به نیرو

سست و فاقد مقاومت

کاملاً شل

2

1

0

حداکثر مجموع نمرات در این مقیاس 10 می باشد. نوزادان به ندرت این نمره را کسب می کنند، اما نمرات کمتر از 6 عموماً نشان دهنده ی آسفیکسی در نوزادان است. البته نمره ی زیر 6 در نوزادان زودرس ( زیر 32 هفته ) و کم وزن ( زیر 1500گرم ) نیز ممکن است دیده شود. تفسیر نمره ی آپگار به صورت زیر انجام میگیرد:
1- نمره ی بیشتر از 7 احتمالاً نشان دهنده ی شرایط طبیعی و سلامت نوزاد است.
2- نمرات 4-6 بیانگر وجود اختلال و ضعف در نوزاد بوده و احتمالاً نیاز به مراقبت های تکمیلی وجود دارد. 
3- نمره ی زیر 3 نیز نشانگر احتمال بالای خطر در کودک و نیاز فوری به مراقبت های ویژه است.

مقیاس برازلتون
دکتر تی بری برازلتون در سال 1984 مقیاسی را برای ارزیابی وضعیت رشدی نوزاد طراحی کرد که 4 حوزه ی رفتار حرکتی، رفتار تعاملی و انطباقی، پاسخ به تحریک، و کنترل فیزیولوژیکی را مورد بررسی قرار می دهد. این مقیاس 47 معیار دارد که مجموعاً 20 پاسخ بازتابی و 27 رفتار نوزادی ( در سنین 3 روز تا 4 هفته ) را ارزیابی می کند.

آزمونگر برای اجرا نوزاد را از حالت خواب به حالت هوشیار و سپس مجدداً به حالت آرام برمی گرداند. پاسخ های نوزاد و توانایی او در کنترل و تنظیم حالات به عنوان شاخص مهم بالیدگی در نظر گرفته می شود. نمرات این مقیاس، در صورت تکرار آزمون در هفته های اول، جهت مقایسه ی وضعیت نوزاد در شرایط مختلف پس از تولد و همچنین پیش بینی عملکرد آینده ی کودک قابل استفاده است.

معیارهای رشد جسمانی
رشد قدی

قد نوزادان حین تولد معمولاً بین 54-46 سانتیمتر ( متوسط 50 سانتی متر ) است. در طی رشد هر ماه 2-2.5 سانتیمتر به قد کودک افزوده می شود، به صورتی که قد کودک در پایان سال اول 50% و در 2 سالگی 75% بیشتر از زمان تولد است. در 5 سالگی قد کودک حدود 2 برابر و زمان بلوغ حدودا 3.5 برابر زمان تولد می باشد. در طی فرایند رشد قدی سه الگوی مشخص به ترتیب زیر وجود دارد:
1- از تولد تا 1 سالگی : رشدی با سرعت زیاد اما کاهش یابنده
2- از یک سالگی تا قبل از بلوغ : رشدی افزاینده با سرعت تقریباً ثابت
3- سنین بلوغ : جهش ناگهانی رشد قدی
4- سنین بزرگسالی : پس از تولد رشد قد از رشد کاهندهای برخوردار است به گونهای که فرد بین 18-21 سالگی به حداکثر قد خود خواهد رسید. لازم به ذکر است که دخترها و پسرها تفاوت اندکی در الگوهای رشدی دارند.

رشد وزنی
وزن طبیعی نوزاد حین تولد 2500-4100 گرم ( متوسط 3400 گرم ) می باشد. کودک به صورت معمول در ماه های اول روزانه تا 30 گرم وزن می گیرد. این وزن در 6 ماهگی 2 برابر، در یک سالگی 3 برابر، در 2 سالگی 4 برابر و در 5 سالگی حدود 5 برابر زمان تولد می شود.

افزایش سالیانه وزن از 2-6 سالگی نسبتاً ثابت است سپس تا زمان بلوغ آهسته تر خواهد شد. در زمان بلوغ جسمی ( 10-11 سالگی برای دختران و 12-13 سالگی برای پسران )..... وزن به طور ناگهانی افزایش می یابد. 
قد و وزن پسران معمولاً هنگام تولد کمی بیشتر از دختران است که این روال تا حدود 10 سالگی ادامه دارد اما پس از این سن دختران از نظر رشد قد و وزن از پسران پیشی می گیرند. وزن نوزاد در طی هفته اول تولد ممکن است 10% کاهش یابد که احتمالاً به دلیل خروج مایع سلولی از بدن و تغذیه کم است.

رشد جمجمه و دور سر
اندازه ی دور سر در سالهای اول زندگی تابعی از رشد مغز و سیستم عصبی می باشد. افزایش دور سر در این سالها به دلیل رشد سریع مغز با شتاب بیشتری روبروست. اندازه ی طبیعی دور سر نوزاد طبیعی بعد از تولد 32.6-37.2 سانتیمتر ( متوسط 35 سانتی متر ) است.

تا پایان 3 ماهگی هر ماه 2 سانتیمتر، از 4-6 ماهگی هر ماه 1 سانتیمتر و از 7-12 ماهگی هر ماه نیم سانتیمتر به دور سر افزوده می شود. اندازه ی سر یک بزرگسال تقریباً دو برابر اندازه ی آن در زمان تولد است.

- رشد مغز و در نتیجه رشد دور سر کودك در سالهاي اول زندگی سریع است .
- در 6 ماه اول تولد دور سر حدود 10 - 8 سانتی متر افزوده می شود ( در 3 ماه اول تولد 5-6 سانتی متر )
- دور سر در بدو تولد 37.2 - 32.6 سانتی متر و به طور متوسط 35 سانتی متر و در 3 ماه دوم حدود 3 - 2 سانتی متر ) و بطور متوسط به 44 سانتی متر می رسد .
- در 6 ماه دوم تولد ، دو سر حدود 3 سانتی متر افزوده می شود ، و به طور متوسط به 47 سانتی متر می رسد .
- در سال دوم تولد ، دور سر حدود 3 - 2 سانتی متر رشد می کند و به حدود 50 - 49 سانتی متر می رسد .
- دور سر در فرد بالغ حدود 54 سانتی متر است .
- هنگام تولد دور سر بیشتر از دور سینه است، در یک سالگی دور سینه و سر تقریباً برابر می شود و سپس اندازه دور سینه از اندازه دور سر بیشتر می شود .

رشد دور بازو
- دور بازو در نوزاد حدود 10.5 سانتی متر و در پایان سال اول حدود 16 - 14 سانتی متر است .
- در سال دوم تا پنجم بیشتر از 1 سانتی متر به دور بازو اضافه می شود .

- در یک کودك یک ساله شاخص دور بازو کمتر از 12.5 سانتی متر ، نشان دهنده رشد کم ، بین 14.5 - 12.5 سانتی متر ، نشان دهنده رشد متوسط و بین 16.5 - 14.5 سانتی متر ، نشان دهنده رشد طبیعی است .
- مادران بارداري که دور بازوي کمتر از 22.5 سانتی متر دارند ، سوء تغذیه اي محسوب می شوند .

جوانه زدن دندان ها
دندانها حدود ماه سوم و چهارم جنینی شروع به تشکیل می کنند ولی تقریباً 6 ماه پس از تولد شروع به جوانه زدن می کنند. تا سن 2.5 سالگی هر ماه یک دندان جوانه می زند، به صورتیکه حداکثر تا 3 سالگی 20 دندان شیری کامل می شود.

از 3-6 سالگی از لحاظ تعداد و اندازه تغییری در دندانهای شیری دیده نمی شود، اما از 6 سالگی کم کم دندانهای شیری ریخته و به جای آنها دندانهای دائمی جایگزین می شوند. این روند تا 12 سالگی ادامه یافته و غیر از سومین آسیاها ( دندان عقل ) که در حدود 18 سالگی جوانه می زند، بقیه کامل می شوند که در نهایت به 32 عدد خواهد رسید.

- زود یا دیر ظاهر شدن دندان به تنهایی دلیل و نماینده رشد به موقع یا عقب افتادن رشد کودك نیست .
- تعداد تقریبی دندانهاي شیري برابر تعداد ماه هاي زندگی منهاي عدد 6 است .
- به نظر می رسد که دندانهاي شیري در دختران زودتر از پسران و در کودکان لاغر زودتر از کودکان چاق ظاهر می شود .

- برخی از شیرخوران به طور طبیعی ، دندانهایشان زودتر و یا دیرتر از معمول ظاهر می شود . اگر شیرخواري از هر نظر طبیعی است دیر ظاهر شدن دندانها حتی تا حوالی 15 ماهگی هم ممکن است رخ دهد.
روئیدن دندان امري عادي است که گاهی ممکن است سبب ناراحتی هاي مختصر مانند تورم  ، قرمزي و دردناك بودن محل در آمدن دندان شده کودك بهانه گیر و تحریک پذیر شود . ترشح بزاق که از 3 ماهگی شروع می شود در این زمان بیشتر از معمول است و چون کودك قادر به بلع آن نیست از دهانش جاري می شود . کودك از خوردن غذاي سفت امتناع می کند و بالاخره ممکن است میکروب هایی که در دهان کودك وجود دارد از راه شکاف و محل خروج دندان وارد لثه شده سبب التهاب آن شود . درآمدن دندان سبب برزو علایمی از قبیل بثورات ، اسهال شدید ، تببالا ، تشنج ، سرفه و گوش درد نخواهد شد . این علایم حکایت از بیماري می کنند و ارتباطی با ظاهر شدن دندانها ندارند .
کودکی که دندان در می آورد دوست دارد در آغوش و یا کنار مادرش باشد و احساس راحتی کند . کودکانی که دندان دارند به خوبی می توانند از پستان مادر شیر بخورند و سبب ناراحتی مادر نیز نشوند . به کودك اجازه ندهید که اشیاء یا خوردنی هاي خیلی سرد و یخ زده را به دندان خود بزند ، زیرا ممکن است آن ناحیه دچار یخ زدگی شود .
خوردنی هاي خیلی سرد و یخ زده را به دندان خود بزند ، زیرا ممکن است آن ناحیه دچار یخ زدگی شود . خوردنی هایی که بافت سفت دارند ( مثل هویج و سیب ) به او بدهید تا با جویدن آن احساس راحتی کند . بدون توصیه پزشک نباید از داروهاي ضد درد مانند آسپرین یا استامینوفن استفاده کرد. مادر می تواند لثه متورم کودك را با انگشت خود که تمیز شسته است به آرامی ماساژ دهد . از به کار بردن پمادهاي بی حس کننده پرهیز کنید ،
زیرا این پمادها اثر موقت دارند و پس از مدتی در کودك ایجاد حساسیت می کنند .

رشد استخوانی
تفاوت بین استخوان های یک کودک با یک فرد بالغ تنها از نظر حجم نیست بلکه در شکل و نسبت استخوان ها نیز اختلاف وجود دارد. بنابراین رشد استخوانی شامل تغییر در حجم، اندازه، تعداد و نحوهی ارتباط آنها با همدیگر است. در هنگام تولد نوزاد دارای 270 قطعه استخوان است که این تعداد در آغاز بلوغ به 350 عدد می رسد.

سپس رفته رفته از تعداد استخوان ها کاسته شده به صورتیکه یک فرد بالغ حدود 206 قطعه ی استخوانی دارد. مثلاً در مچ دست، در 2 سالگی 2-3 قطعه، در شش سالگی 6-7 قطعه و در 12-15 سالگی تعداد استخوانهای مچ به 8 قطعه می رسد.
از لحاظ پیوند بین استخوانها، به دلیل نرمی استخوانها در سالهای اول زندگی، این پیوند ضعیف است و خوب به هم نچسبیده اند. حتی در بعضی از نقاط به جای استخوان، ماده ی غضروفی وجود دارد که بعداً به استخوان تبدیل خواهند شد.
استخوان بندی نوزاد همانند غضروف نرم است و سپس تدریجاً سخت یا استخوانی می گردد. این عمل از قبل از تولد شروع می شود، در واقع در هفته ی چهارم جنینی غضروف ها در نقاطی که باید استخوان تشکیل شود شکل گرفته و از هفته هشتم جنینی به مرور استخوانی شدن آغاز می شود و در بین سنین 11-12 سالگی یعنی در حدود سنین بلوغ خاتمه می یابد.

استخوانهای نرم در نقاطی به نام ملاج جمجمه کاملاً قابل توجه هستند. بزرگترین و قابل رؤیت ترین آنها در وسط سر طفل می باشد زیرا تیغه های استخوانی که قسمت بالایی جمجمه را می سازند هنوز رشد نکرده و به هم نرسیده اند ( ملاج خلفی در 4 ماهگی و ملاج قدامی بین 9-18 ماهگی بسته می شود ).

در زمان تولد مراکز استخوان سازي در نوزاد عبارتند از انتهاي تحتانی فمور ، انتهاي فوقانی تیبیا کالکانئوس ، کولوئیدوتالوس .
- معمولاً سن استخوانی با سن تقویمی ، همزمان است .
- براي بررسی سن استخوانی در نوزاد از زانو و مچ پا ، گرافی گرفته می شود .

عضلات و چربی
ازدیاد وزن در هر سنی علاوه بر افزایش وزن استخوانها به افزایش حجم چربی بدن و رشد عضلات ( و البته رشد دستگاه ها و اندامهای داخلی بدن ) نیز بستگی دارد. در سالهای اول زندگی ازدیاد چربی بدن از سرعت رشد عضلات بیشتر است اما عضلات بدن از سنین بلوغ به بعد رشد محسوسی دارند. البته نسبت حجم چربی به عضلات در بدن بستگی به ساختار بدنی هر فرد دارد که فرد را در دسته های چاق، متوسط یا لاغر قرار می دهد.

پس از تولد تغییری در تعداد عضلات رخ نمیدهد اما با توجه به اینکه بافت عضلانی نوزاد تکامل نیافته است، تغییرات رشدی شامل تکامل بافت عضلانی و افزایش حجم آن ( در طول، عرض و ضخامت ) بروز می کند.

اندازه های بدن و رشد نسبی ارگان ها
همه ی بخش های بدن با سرعت واحد رشد نمی کنند. برای مثال از زمان تولد تا بزرگسالی اندازه ی سر 2 برابر، تنه 3 برابر، طول اندام فوقانی 4 برابر و طول اندام تحتانی 5 برابر می شود.

در زمان تولد نسبت اندازه ی سر نوزاد به کل بدن حدودا 1 به 4 است که این نسبت در بزرگسالی 1 به 8 می شود. نسبت اندازه ی ساق پای نوزادان به کل بدن 1 به 4 است که این نسبت در بزرگسالی 1 به 2 می شود.

از سوی دیگر بیشترین سرعت رشد و تکامل مغز در سالهای قبل از مدرسه ( تا 7 سالگی ) اتفاق می افتد در حالی که بیشترین سرعت رشد سیستم لنفاوی بین 7-14 سالگی است و بعد از این سنین کاهش یافته و ثابت می ماند. سیستم جنسی نیز تا سن بلوغ ( 12 سالگی ) تغییر خاصی نداشته و رشد آن بعد از این سنین اتفاق می افتد.

رشد و تکامل حواس و ادراک حسی
رشد و تکامل حواس

زمانی تصور میشد که حواس نوزادان خیلی خوب تکامل نیافته است. ولی امروزه عقیده بر این است که نوزادان مخلوقاتی هستند که می بینند، می شنوند، احساس می کنند، بوها و مزه ها را می فهمند و به محرکات مختلف از جمله درد پاسخ می دهند.

بینایی
بینایی در نوزاد از بقیه حواس تکامل نیافته تر است. نوزاد از همان ابتدا مقابل نور تحریک شده و آن را تشخیص می دهد. نوزاد قادر است اجسامی را که در فاصله 7-15 اینچی قرار دارد به وضوح ببیند اما در فواصل نزدیکتر یا دورتر به دلیل عدم توانایی کامل در تطابق چشم ها وضوح بینایی کمتر است ( دید محیطی نوزاد از دید مرکزی او تکامل یافته تر است ).

حدت یا تیزی بینایی ( توانایی تشخیص جزئیات تصویر ) در نوزادان ضعیف است اما در فواصل نزدیک نوزاد می تواند دایره، ضربدر و مربع را از هم تشخیص دهد ( شواهد نشان می دهد که نوزاد نزدیک بین است ) . در 6 ماهگی حدت بینایی نزدیک به حد طبیعی است. آنها نگاه کردن به چهره ی انسان را به سایر اشیاء ترجیح داده و در یک ماهگی چهره ی مادرشان را از میان سایر چهره ها می شناسند. تفاوت حالات چهره را تشخیص داده و حتی گاهی تقلید نیز می نمایند؛ آنها همچنین می توانند حرکات آهسته ی مادر را تا حدی دنبال کنند.

تعدادی از نوزادان از ابتدا دید دوچشمی دارند و از هر دو چشم برای خیره شدن به اشیاء استفاده می کنند، اما به طور معمول دید دو چشمی در 3-4 ماهگی بوجود می آید.

گرچه معلوم نیست نوزادان بتوانند بلافاصله رنگها را تشخیص دهند، ولی وجود این توانایی را در چند ماهگی ( در برخی از منابع 2 ماهگی ) می توان نشان داد.

در ماههای اول حرکات چشم از سر جدا نیست ولی تا 1 سالگی به مرور چشم ها مستقل از سر به تعقیب اشیاء می پردازند. در 3 ماهگی شیرخوار شروع به تماشای حرکات دستها و انگشتان خود می کند، در 6-7 ماهگی به تصویر خود در آینه توجه می کند.

در حدود 10 ماهگی نیز به کمک حافظه ی بینایی حرکات را یاد گرفته و تقلید می کند ( مانند خداحافظی کردن ) . با وجود اینکه تکامل بینایی طی 2 سال اول سرعت چشمگیری دارد اما تکامل برخی از مهارتهای آن ( مانند فوکوس بینایی، تعقیب بینایی و درک عمق ) ممکن است تا سنین قبل از مدرسه نیز ادامه یابد.

مراحل رشد رفتار بینایی :

  • تولد: توجه چشم ها به طرف پنجره یا هر منبع روشن و شیء بزرگی جلب می شود.
  • ماه اول: به اشیاء نزدیک خیره شده و علاقه ی خاصی به صورت انسان نشان می دهد، دید رنگی هنوز وجود ندارد.
  • 4-2 ماهگی: چشمک زدن تدافعی دیده می شود، به دست های خود نگاه کرده و فعالیت های اطرافیان را دنبال می کند، ممکن است به صورت طبیعی در چشم ها ( خصوصاً فواصل نزدیک ) عدم تقارن دیده شود، دید رنگی کم کم ایجاد می شود.
  • 8-5 ماهگی : نگاه های دقیق روی یک مکعب 2.5 سانتی متری در فاصلهی 30 سانتیمتری دارد، اولین نشانه های درک عمق و هماهنگی چشم و دست بروز می کند.
  • 12-9 ماهگی : نگاه کردن دقیق به اشیاء کوچک در اندازهی 1 میلیمتری ( برای مثال: خرده های نان یا تزئینات کیک ) ، اشاره به اشیاء نزدیک مورد نظر و اشاره به اشیاء مورد علاقه که در فواصل دورتر قرار دارند، فواصل را نسبتاً درست تشخیص می دهد، هماهنگی چشم و دست کامل تر می شود.

درک عمق
توانایی رویت سه بعدی اشیاء و درک فواصل از همان اوایل شیرخوارگی در نوزاد ایجاد می شود. نوزاد در 6 هفتگی وقتی شییء به چهره اش نزدیک می شود پلک می زند. البته حدود 4 ماه طول می کشد تا دید دوچشمی به طور کامل ایجاد گردد.

نشان داده شده است که نوزادان 5 ماهه برای گرفتن اشیاء نزدیک بیشتر از اشیاء دور تلاش می کنند. یکی از آزمونهای شناخته شده درک عمق از میز مخصوصی تشکیل شده است که 2-3 فوت ارتفاع دارد. روی میز از شیشه ضخیمی تشکیل شده است که زیر نصف آن لایه ای شطرنجی قرار گرفته است. زیر بقیه ی نصف دیگر شیشه خالی است و لایه شطرنجی درست زیر آن روی زمین قرار می گیرد. مادر ابتدا در سطح کم عمق و سپس در سمت عمیق ایستاده و کودک را ترغیب می کند به سوی او بخزد.

در کودکانی که توانایی خزیدن دارند ( 6-14 ماهه ) به سمت بخش عمیق میز حرکت نمی کنند. کودکانی که هنوز توانایی خزیدن ندارند وقتی بر روی لبه پرتگاه قرار می گیرند، گریه کرده یا تغییرات ضربان قلب را نشان می دهند.

درک شکل
طی 2 سال اول زندگی، نحوه ی درک شکل اشیاء در کودکان تغییر می کند. شیرخواران 2 ماهه به شکل های دارای تضاد واضح یا اجسام متحرک بیشتر توجه می کنند. قبل از 4 ماهگی شیرخواران بیشتر جزءنگر هستند، برای مثال در این سنین بیشتر به زوایای مثلثی که روی کاغذ کشیده شده است نگاه می کنند بنابراین درک آنها از شکل بیشتر جزء به جزء است نه درک کلی از شیء. به تدریج از 5-4 ماهگی درک کلی از تصویر در کودک کامل تر می شود.

درک چهره ی انسان
شیرخواران ترجیح می دهند به چهره ی انسان نگاه کنند تا به اشیاء فاقد واکنش. این رجحان در شیرخواران 5 روزه نیز دیده می شود. در یک ماهگی نوزاد می تواند چهره ی مادر خود را از غریبه ها تمییز دهد. در 3 ماهگی آنها چهره ی مادر خود در عکس را نیز بازشناسی می کنند. در 7 ماهگی حتی بین بیان چهره ای ترس و شادی افتراق قائل می شوند.

شنوایی
جنین در رحم مادر نیز توانایی شنیدن صداها را دارد به صورتیکه گاهی در برابر صداهای بلند و ناگهانی واکنش نشان می دهند. آنها احتمالاً می توانند صدای مادرشان را تشخیص داده ولی وجود این توانایی در نوزادان چند روزه دیده شده است. پس از تولد حساسیت شنوایی نوزاد کمی کمتر از بزرگسالان است و احتمالاً قادر هستند صداها را از نظر شدت، زیر و بمی و مدت متفاوت از هم تمییز دهند ( نوزاد به صدای زیرتر حساستر است ) . به علاوه جهت صدا را نیز تشخیص داده و سر را به سمت آن برمی گردانند ( یکی از عوامل کمتر بودن حساسیت شنوایی در چند روز اول پس از تولد وجود مایع آمنیوتیک در گوش است که به تدریج جذب خواهد شد ).
آگاهی از رفتار شنوایی کودکان اساس نگرانی های والدین و آزمونهای رفتاری شنوایی را تشکیل می دهد. در بدو تولد، کودکان برای صحبتهای والدینشان ترجیح نشان می دهند ( احتمالاً توانایی خوب شنیدن در این مورد مربوط به 3 ماه قبل از تولد است ) .

در ابتدای تولد می توانند بین جهت عمومی یک صدا ( راست یا چپ، دور یا نزدیک ) تفاوت قائل شوند، ولی جهت یابی به سمت تغییرات جزئی در طول 6 ماه بعد بیشتر بهبود می یابد. کودکان می توانند بعد از تولد حروف را تشخیص دهند.

در 2 تا 3 ماهگی آنها می توانند تفاوت های ظریف را بین آواهایی مانند / da / ba / pa / تشخیص دهند و در 6 ماهگی تشخیص گفتار آنها کاملاً خالص شده است ( درک گفتار کودکان، در برخی از جنبه ها، بالاتر از بزرگسالان است ) .

قبل از 6 ماهگی آنها می توانند صداهای گفتار را در زبان خودشان و در سایر زبانها تشخیص دهند. در 8 ماهگی آنها قان و قون کرده و نسبت به تغییرات تون صدا
واکنش نشان می دهند. در 10 تا 12 ماهگی شنوایی و درک صوت در کودکان تقریباً شبیه بزرگسالان است.

بویایی
نوزاد انسان به بوهای مختلف، از جمله بوی سینه ی مادرش واکنش نشان می دهد. برای مثال شیرخوارانی که از شیر مادر تغذیه می کنند به بوی سینه یا زیربغل مادرشان نسبت به زنان غریبه، واکنش مثبت تری دارند.

چشایی
نوزادان می توانند بین مزه های مختلف نیز افتراق قائل شوند. آزمایشی نشان داده است که نوزادانی که هیچ تجربه ی چشایی قبلی نداشتهاند، در 2 ساعت پس از تولد، محرک های شیرین را از غیر شیرین و ترش را از تند تمیز داده اند. واکنش به محرک های تند، شور و ترش با حرکات منفی چهره و پیشانی مشخص می گردد. این مطالعه نشان داد که نوزادان ذاتاً محرک های شیرین را ترجیح می دهند.

لامسه و درد
شواهد محکمی به نفع حساسیت نوزادان به لمس وجود دارد. مثلاً اگر گونه ی نوزاد لمس شود سر را به آن سمت چرخانده و یا از راه های آرام کردن او بغل کردن و نوازش می باشد. مطالعات اخیر نشان داده است که نوزادان به درد نیز حساس اند که این حساسیت در 5 روز اول زندگی افزایش می یابد.