تفاوت مغز زنان و مردان
- در مغز زنان اتصالات و ارتباطات بیشتری بین دو نیمکره چپ و راست وجود داشته که به آنها این توانایی را می دهد تا از مهارت گفتاری بهتری نسبت به مردان برخوردار باشند.
- در مردان ارتباط کمتری بین دو نیمکره مغزشان وجود داشته و به آنها این قابلیت را میدهد تا دارای مهارت بیشتری در استدلال های انتزاعی و هوش دیداری فضایی باشند. مردان در حل مسائل فنی بهتر می باشند.

- ارتباط بین دو نیم کره مغز، در زنان حدود 83 درصد بیشتر از مردان است. زنان بین دو نیم کره مغز، ارتباط بهتری برقرار می سازند و توانایی بیشتری در انجام کارهای مختلف و چند وظیفه ای در یک زمان را از خود نشان می دهند.
- ارتباط بین دو نیم کره مغز در مردان کمتر از زنان است؛ توانایی مردان در انجام کارهای مختلف و چند وظیفه ای هم زمان، از زنان کمتر است.
- مردان تمایل دارند تا اطلاعات را طبقه بندی کرده و در مغزشان ذخیره کنند. زنان تمایل دارند تا اطلاعات را بارها و بارها در مغزشان مرور کنند.
- زنان اندیشه استقرایی دارند و از جزء به کل می رسند؛ خواهان احساس و عاطفه بیشتری هستند در تصمیم گیری مرددند؛ برای تصمیم گیری به اطلاعات بیشتری نیاز دارند، ولی به آسانی اشتباه های خود را قبول می کنند .
- مردان با شیوه قیاسی، استدلال می کنند و از کل به جزء می رسند و خواهان اطلاعات بیشتری هستند، سریعتر تصمیم می گیرند و کمتر حاضر می شوند به اشتباه های خود اعتراف کنند .
مقایسه انواع تفکر در زنان و مردان
تفکر غالب

- تفکر غالب در مردان : جدایی ( استقلال ) ، موفقیت، شغل
- تفکر غالب در زنان : وابستگی ( تعلق ) ، گفتگو و رابطه
تفکرابتدایی

حرف زدن وخواب دیدن علامتی ازتفکرابتدایی است. تفکرابتدایی ویژه کودکان است.گفته شده است به طورکلی دختران کوچک بیشترازپسران کوچک می اندیشند، دربسیاری ازمواقع خانمها خوابهای طولانی می بینند .
تفکرانتزاعی
انتزاعی کردن به معنای بیرون کشیدن است. این نوع تفکربدین معناست که شما قادر باشید معنای صحیح را ازیک موقعیت استنتاج کنید. این تفکر یک پیشرفت وگسترش همیشگی دارد. خانمها درتفکرانتزاعی جزیی گرا هستند و آقایان کلی گرا. به همین خاطرحرف زدن با خانمها مشکل است.
رابطه و مباحثه با ایشان سخت و طولانی است. ولی آقایان درمباحثه ومجادله به سرعت موضوع را ختم می کنند .
گاهی وقت ها مشکلات خانواده ها برسرهمین ادراک کلی وجزئی است. خانمها وقایع را با جزئیات کامل وبه صورت نمایشی تعریف می کنند ولی آقایان کلیات را مطرح می نمایند. به همین خاطر اگر برای مثال آقایی به تنهایی دریک مهمانی شرکت کند وقتی برمی گردد خانم دائماً ازکیفیت مهمانی، تعداد افراد و وقایعی که گذشته است سؤال می کند، اما آقا به خاطر ادارک کلی توضیح زیادی ندارد که بدهد؛ دائم می گوید خوب بود، بد نبود ولی بازهم خانم سؤال می کند. دراین شرایط آقایی که از روانشناسی و نوع ادراک زنها اطلاعی ندارد، عصبانی می شود و فکرمی کند خانم می خواهد استیضاحش کند و خانمی هم که ا ز نوع ادراک مردها بی اطلاع باشد، می پندارد همسرش می خواهد چیزی را از او پنهان نماید .
ازجمله اشکالات یک تفکرانتزاعی گسترده این است که خانمها عصبانی هستند و مردهاکه این گستردگی تفکرانتزاعی را ندارند آرام اند

بینش و بصیرت نسبت به خود

خانم ها ازوضعیت ظاهری وازحالات روانی ودرونی خود آگاهتر ازآقایان اند، وبه خاطر همین برتری باکوچکترین نشانه بیماری به پزشک مراجعه می کنند، تعداد مراجعین زن به پزشک بیشترازمردان است، اما آقایان گاهی چنان ازجسم و روان خود بی خبرمی شوندکه گاهی جان خودرا ازدست می دهند و پس ازمرگ مشخص می شودکه به بیماریهای مزمن مبتلا بوده اند.