بسیاری از جنبه های رفتار انسان، نتیجه حالت های ذهنی درونی از قبیل باورها و امیال می باشند. علاوه بر این،کودکان خردسال نیز می توانند رفتار دیگران را بر حسب حالت های ذهنی زیربنایی پیشبینی، تعبیر، تفسیر و تبیین نمایند . قسمت اعظم مطالعات نظریه ذهن، افکار، مقاصد و دانش را مورد بررسی قرار داده است. پژوهشگران نظریه ذهن سعی می کنند تا کشف کنند کودکان درباره وجود و عمل حالت های ذهنی مختلف که در ذهن وجود دارند و نیز درباره اینکه حالت های ذهنی چگونه به طور علی به درون دادهای ادراکی یا برون دادهای رفتاری مربوط می شوند، چه می دانند .

درک حالتهای ذهنی، به خصوص ماهیت بازنمایی ذهن محور، تحول شناخت اجتماعی است . اکتساب نظریه ذهن بر بازشناسی مقوله های مختلف ذهن از جمله، رویاها، حافظه ها، تخیّل، باورها و … و نیز داشتن یک چهارچوب علّی و تبینی برای در نظر گرفتن اعمال سایر مردم دلالت دارد ( یعنی اینکه چرا شخصی رفتاری را انجام می دهد ) .

همچنین استینگتون ( 1993 ) در بیان رابطه بین باور، میل و عمل بیان می دارد که اعمال ما به وسیله امیال و باورهایمان شکل می گیرد. اگر ما چیزی را در یک مکان خاص جست وجو کنیم (عمل)، باید آن را بخواهیم (میل) و فکر کنیم که می توانیم آن را در آنجا پیدا کنیم (باور). به عقیده استینگتون ( 2001 ) باور و میل در تعیین عمل انسان اهمیت یکسانی دارند. ولمن و همکاران ( 2001 ) نیز بر این باورند که باورها، امیال و مقاصد حالت های ذهن هستند و بنابراین درک آنها نیازمند درک این موضوع است که چنین حالت هایی می توانند واقعیت را منعکس و در رفتار آشکار فرد بروز کنند. اما با وجود این درونی و ذهنی هستند و مستقل از رویدادها و موقعیت های دنیای واقعی یا رفتارها می باشند .

1- باور غلط

باورها شیوه ای را که جهان می باشد یا دست کم ما می خواهیم باشد منعکس می کنند. بنابراین اگر ما بفهمیم باورمان اشتباه است، سعی خواهیم کرد آن را مطابق با حقیقت اشیای خارجی تغییر دهیم . به طور کلی پذیرفته شده است که کودک برای به دست آوردن مفهوم باور باید درک کند که آنچه دیگری باور دارد می تواند نادرست باشد .

به طور کلی عملکرد باور غلط نشان های از درک ذهن گرایانه دیگران است. درباره استدلال باور غلط ادعا این است که کودکان درک می کنند که مردم به همان اندازه که در جهان موقعیت ها و رویدادها زندگی می کنند، در جهان ذهنی شان نیز زندگی می کنند . اگر کودکان درک کنند که افراد می توانند باور غلط داشته باشند، پس قادرند بفهمند که درک اشخاص از جهان می تواند متفاوت از واقعیت آن باشد. در این
شرایط ما استنتاج خواهیم کرد که کودک نظریه ذهن را درک کرده است. از طرف دیگر عدم درک اینکه اشخاص می توانند باور غلط داشته باشند، نشان می دهد که کودک هنوز نظریه ذهن را کسب نکرده است و تفکرش به جهان واقعی محدود می شود .

در یک جمع بندی فلاول اعلام کرد که درک باور غلط جزیی، ناشی از دانش آگاهانه ما درباره ذهن خود و دیگران است. به اعتقاد او، این توانش فرابازنمایی بخشی از فراشناخت را تشکیل می دهد. در کودکان، پیش عملیات این نوع توانش فرابازنمایی وجود دارد و باعث می شود که آنها بفهمند یک محرک برونی می تواند به طور همزمان بر دو چیز متفاوت و غیر همانند دلالت کند و یا اگر به یک شیء واحد از جنبه های مختلف نگریسته شود، می توانند به صور مختلف درک گردند. به طور کلی به نظر می رسد یک اجماع نظر کلی در این باره وجود دارد که مفهوم ذهن در کودکان سه تا پنج ساله دچار تغییرات مهم و عمیقی می شود .

2- میل

امیال افراد در برگیرنده پیامدها و حالت های خواسته شده و دوری جستن از پیامدها و حالت های منفی است. به عنوان مثال امیدواری، ترس، آرزو، نفرت و عشق نمونه هایی از امیال می باشند . ولمن (1990) همچنین بیان می کند که مفهوم میل در دو سالگی کسب می شود. در این زمان کودکان در گفتار روزمره شان از برخی اصطلاحات مربوط به میل استفاده می کنند.
فلاول ( 1999 ) معتقد است که در سه سالگی کودکان آمادگی پیدا می کنند تا ارتباط های علی ساده بین امیال، پیامدها، هیجان ها و اعمال را درک کنند (یعنی نوعی نظریه ضمنی را کسب می کنند). به نظر می رسد آنها درک می کنند که مردم اگر به آنچه می خواهند برسند، احساس خوب و در غیر این صورت احساس بدی خواهند داشت. همچنین در این سن کودک درک می کند که اگر افراد به شییء مورد نظرشان برسند، جست و جوی خود را متوقف می کنند و در غیر این صورت به جست و جوی خود ادامه خواهند داد.

3- قصد

مفهوم قصد به دو شیوه مجزا مورد استفاده قرار می گیرد. اول اینکه این مفهوم برای یک عمل برنامه ریزی شده در آینده به کار برده می شود و دوم اینکه برای جداسازی اعمال عمدی از غیر عمدی مورد استفاده قرار می گیرد . در سه سالگی کودکان می توانند اعمال عمدی را از اعمال غیر عمدی مانند بازتاب ها و اشتباه ها تشخیص دهند و در چهار تا پنج سالگی قادر می گردند تا قصدها را از امیال یا رجحان ها و نیز از پیامدهای اعمال عمدی تمیز دهند . استینگتون ( 1993 ) رابطه بین میل، قصد، عمل و پیامد را اینگونه تبیین می کند: امیال علت مقاصد و مقاصد نیز علت اعمال ما هستند.

4- دانش

در پایان دوره پیش از دبستان، کودکان برخی حقایق مهم را درباره حالت ذهنی دانستن به دست می آورند. آنها در می یابند که کلمه دانستن نسبت به فکر کردن یا حدس زدن نشان دهنده اطمینان بیشتر گوینده است و فرد را به حقیقت حالت موضوعات با اطمینان بیشتری هدایت می کند .

ولمن ( 1990 ) درک کودکان درباره ذهن را به صورت " دنیای ذهنی درونی " بررسی کرده است. وی پنج طبقه دانش را که به خصوص در دوران پیش از دبستان شکل میگیرند به صورت زیر ، مطرح کرده است: وجود ، فرآیندهای مجزا ، متغیرها ، یکپارچگی ، نظارت شناختی . در مجموع به نظر ولمن این پنج طبقه دانش لزوماً در برگیرنده تمام جزئیات آنچه شخص درباره شناخت می داند نیستند و نیز کاملاً مستقل از هم نمی باشند و با همدیگر همپوشی دارند. همچنین فلاول ( 1999 ) معتقد است در دوران دبستان، سال های میانه کودکی، کودکان در می یابند که دانش از طریق ارائه اطلاعات ادراکی کسب می گردد. در عین حال اطلاعات باید هم کافی باشد و هم به فرد ارائه گردد.

5- وانمود سازی

مطالعات پژوهشی که به وسیله فین بررسی گردید از این نظر پیاژه حمایت می کند که وقوع بازی وانمودی در سنین یک تا شش سال رخ می دهد، زودرسترین ژستهای وانمودی کودکان در 12 تا 13 سالگی ظاهر می گردد و این بازی وانمودی بیشتر متوجه خودش است تا دیگران. در 18 ماهگی این رفتارهای خود مدلولی کاهش و رفتارهای دیگر مدلولی افزایش می یابد. در ابتدا کودکان، عامل فعال در وانمودسازی هستند و با اشیای دیگر (اغلب یک عروسک) به عنوان همبازی منفعل رفتار می کنند. بین 14 تا 19 ماهگی کودکان به طور روز افزون از یک شییء برای جانشینی شییء دیگر استفاده می کنند. در سه سالگی کودکان بیشتر در بازی وانمودی اجتماعی که در برگیرنده سناریوهای وانمودی با همسالان یا بزرگسالان است شرکت می کنند .

در مجموع هر چند تحول مهارت های بازی وانمودی طی دوران کودکی اولیه در مطالعات مختلف مورد بررسی قرار گرفته است، با وجود این فقط در سال های اخیر است که با توجه به کارهای لزلی ( 1987 ) این مهارت ها به عنوان بخشی از تحول دانش کودکان درباره ذهن مورد بررسی قرار گرفته اند. وی در مطالعات خود نشان داد که مفهوم وانمودسازی بین 18 ماهگی تا دو سالگی به دست می آید.