«ای رسول خدا، آیا ندیدی که خداوند چگونه کلمه ی پاکیزه ی (روح پاک) را به درخت پاکیزه مثل زده که اصل آن برقرار و شاخه ی آن در آسمان است به آن درخت پاکیزه میوه اش را در همه اوقات به اذن خدا می دهد و خدا این گونه مثل های واضح را برای تذکر مردم می زند. شاید پند گیرند، و مثل کلمه ی ناپاک (روح پلید) مانند درخت پلیدی است که ریشه اش از روی زمین کنده شده و هیچ ثباتی ندارد.» (سوره ابراهیم / 24 و 25 و 26).

هدف نهایی و برتر تعلیم و تربیت از نظر اسلام،  وصول به مقام قرب الهی و رضوان خداست. بنابراین مبدأ خلقت و هستی انسان خداست و باز گشت  انسان   نیز به سوی او خواهد بود. برنامه های تربیتی و تعلیمی اسلام به گونه ای است که اگر به آن عمل شود مسلما ن با جانی پاک و وارسته از پلیدی، خدا و  حساب رسی و جزا، او را ملاقات خواهد کرد و به خشنودی و رضوان خدا و مقام الهی نایل خواهد آمد.

آن چه مسلم است جامعه اسلامی و غیر اسلامی بر این باورند که خانواده مهم ترین پیکره  تشكيل  دهنده جامعه انسانی می باشد اگر بر این پیکره ی عظیم انسانی که مظهر عشق و عاطفه و انسانیت و اخلاق است، خللی وارد شود به ناچار برسلامت جامعه و باورهای اعتقادی آنان ضربات جبران ناپذیری وارد خواهد شد. دین مبین اسلام نیز مهم ترین ارکان تأثیرگذار بر انسان را خانواده می داند و در بسیاری از آیات الهی تأکید می کند که حرکت و جایگاه خانواده ها باید حفظ شود و والدین مهم ترین نقش را در تربیت دینی فرزندان ایفا می کنند. 

بنابراین اولین اصلی که والدین و مربیان باید به آن اهتمام جدی داشته باشند، تربیت دینی است در فرهنگ رضوی که سدی محکم در برابر  هجمه جنگ نرم و ناتوی فرهنگی خواهد بود.

بن بست مکاتب مادی و توجه جهانی به کارآمدی دین

امروزه، با از سکه افتادن آموزه های ضد دین و به بن بست رسیدن مکاتب دست ساخته بشر، بیش از هر زمان دیگر انسان با وقوف به ناتوانی سیستم های لائیک از حل معضلات پیچیده جامعه جهانی، راه نجات خود را در پناه بردن به دامان آموزه های دینی می بیند. جان کین دانشمند انگلیسی طی سفری به کشور ترکیه در مصاحبه با یکی از نشریات این کشور به واقعیت مذکور چنین اشاره می کند: «سیستم حکومتی در غرب به افلاس افتاده است و لائیسم نیز نتوانسته روح تشنه انسان ها را سیراب کند.» وی با انتقاد شدید از  نيچه اضافه نمود: «هنگامی که نتیجه ضرورت کشتن خدا را در غرب طرح کرده لائیسم به بالاترین حد قدرت خود رسیده بود. اما امروز می بینیم که در جوامع غربی حیات دینی مجداً مطرح می شود. دین در عرصه اجتماعی کاربرد خود را نشان می دهد. 

پژوهش های امروزه رابطه مستقیم میان اعتقادهای دینی و سلامت جسم وروان را تأیید می نمایند و بر ارتباط تعهدات مذهبی در استحکام شالوده نهاد خانواده تأکید نموده و بر تأثیر مثبت اعتقادهای دینی و مذهبی در حفظ زیست و کنترل تبعات توسعه عنان گسیخته غربی صحه می گذارد. برخی از پژوهش گران ضمن توصیه مراکز آموزشی به تعالیم دینی و مذهبی بر تأثیر مثبت تعالیم مذهبی بر روند فراگیری دروس در این مراکز و محیط های تحصیلی پای می فشارند. در میان اندیشمندان غربی از کسانی که به اهمیت مطالعات مذهبی تصریح نموده است، می توان به بنیامین راش (1745-1813)  پدر روان پزشکی آمریکا اشاره کرد. وی معتقد بود «مذهب آن قدر برای پرورش سلامت روح آدمی اهمیت دارد که هوا برای تنفس»

«جیمز، یونگ،  فرانكل، فروم و ... نیز از دیگر اندیشمندان غربی هستند که هر کدام به نوبه خود اهمیت رفتارها و اعتقادات مذهبی را یاد آور شده اند.»

«پرفسور ولفگاگ نیز در این زمنیه با اشاره به تجربیات ارزشمند و در خود توجه فریدریک و ویلهلم فویستر (1869- 1966) استاد کرسی فلسفه زوریخ (1897- 1913) اظهار می دارد: فویستر عملاً نشان دادکه هر نوع تلاش و تدربیر و برنامه ریزی علمی و تجربی برای تربیت اخلاقی جوانان در یک نظام برنامه ریزی برون مذهب کاری بیهوده و بی نتیجه است. وی تا پایان عمر خود بر این اعتقاد باقی مانده که پرورش صحیح منش و شخصیت نوجوانان تنها در یک نظام منسجم عقیدتی و مذهبی به ثمر می رسد.» 

ارکان سعادت بشر

قرآن کریم در سوره ی کوچکی که به نام «سوره عصر» نامیده می شود، ضمن تأکید با بک قسم می فرماید: «بشر جز با داشتن چهار خصلت زیانکار و بدبخت است. اول ایمان، دوم عمل درست و صحیح و سوم تشویق و وادار کردن افراد، یکدیگر را به حق، چهارم تشویق و توصیه افراد یکدیگر را به خوشتن داری و استقامت و صبر» اینها چهار رکن ستون کاخ سعادت بشر می باشد. اما رکن اول یعنی ایمان، این رکن، اساسی ترین رکن حیات انسانی است. انسان از آن جهت که انسان است نمی تواند بدون ایمان زندگی خوش و مقرون به آسایشی داشته باشد، حرکات و فعالیت های انسان همین قدر که از حدود خور و خواب و خشم و شهوت و. لذت های آنی   تجاوز کرد. نقطه اتکائی لازم دارد بدون آن نقطه اتکا حرکات و فعالیت های انسانی نه نظم و انظباطی به خود می گیرد و نه مقرون به نشاط و رغبت خواهد بود.

رابطه دین و دیگر ارکان اساسی

رکن اساسی در اجتماعات بشری، اخلاق است و قانون. اجتماع، قانون و اخلاق می خواهد و پشتوانه قاتون و اخلاق فقط و فقط دین است. این که می گویند اخلاق بدون پایه دینی هم  استحكامي خواهد دا شت، هرگز باور نکنید، درست مثل اسکناس بدون پشتوانه است که اعتباری ندارد. مثل اعلامیه حقوق بشر است که فرنگیان منتشر کردند و می کنند و خودشان هم قبل از دیگران علیه آن قیام کرده و می کنند! چرا؟ چون متکی به ایمانی که از عمق وجدان بشر برخاسته باشد بیست. قانون هم همین طور است، آزادی هم همین طور است . تمام مقدساتی که اجتماع بشر دارد. عدالت مساوات، آزادی، انسانیت و همدردی هر چه که به فکر شما برسد تا پای دین در میان نباشد حقیقت پیدا نمی کند. انسانیت مساوی است با دین و ایمان و اگر دین و ایمان نباشد. انسانیتی نیست. 

ضرورت توجه به سازندگی اخلاقی

احیای ارزشهای اصیل اخلاقی و بازگشت به اصول فراموش شده اسلامی شرط لازم برای حاکمیت بخشیدن به اسلام در جامعه ماست. زیرا برخلاف سیستم های حکومتی و نظامات اجتماعی دیگر که تنها از راه قانون به حاکمیت خود استقرار می بخشند. حکومت اسلامی بر دوش فرد فرد مسلمانان و بر دل های آکنده از نور ایمان و معرفت آنان تکیه می زند. به طوری که اگر مسلمانان خود را از اجرای دستورات فردی و اجتماعی، اخلاقی اسلام معاف دارند و تنها حریم قانون را مدعی دارند.

در این صورت باید از پیدائی جامعه ای که در همه شئون خود متأثر از اسلام بوده و به معنی واقعی اسلامی باشد، چشم فرو بست. اسلام به عنوان یک دین الهی راه و رسم کامل و جامعی برای زندگی انسان در جهات و ابعاد گوناگون است. اسلام تنها مشتی قوانین نیست، بلکه یک روش عملی برای زندگی فردی و اجتماعی، مادی و معنوی انسان است. به طوری که در تمامی زمینه ها الگوهای لازم را در اختیار او قرار می دهد. نظا م زندگی اسلامی، نظامی کاملاً غنی و بی نیاز از غیر است. اما این نظام زمانی پیروان خود را به نتیجه مطلوب می رساند که جامعیت خود را حفظ کرده و مثله نشده باشد. 

در تربیت اخلاقی تربیت دینی از جایگاه رفیعی  برخوردار است. تحقیقات انجام شده نشان می دهد که تربیت دینی توسط خانواده ها نقش اساسی در سلامت روان و سازگاری اجتماعی دارد. همچنین پژوهش ها مؤید این مطلب است که مذهب می تواند خویشتن داری را که عنصر اساسی در تربیت است، افزایش دهد و در این میان خانواده می تواند به عنوان اصلی ترین و اساسی ترین عنصر تربیت دینی تلقی شود. 

تربیت دینی کودکان از همان ابتدای تولد آغاز می شود. درست است که نوزاد معانی کلمات و جمله ها را نمی فهمد و خصوصیات مناظر و اشکال را تشخیص نمی دهد.اما آنها را می شنود و می بیند و اعصاب و مغزش از آنها متأثر می گردد. کودک تدریجاً با آنچه دیده و یا شنیده است مأنوس و آشنا می گردد و همین آشنایی در اینده او مؤثر است. نوزادی که در محیط دینی پرورش یافته و صدها  مرتبه آهنگ دلنشین تلاوت قرآن و لفظ زیبای خدا را شنیده با چشمش منظرهای نماز خواندن پدر و مادر را دیده است. با نوزادی که در محیط فساد پرورش یافته است و گوشش با شنیدن نغمه های فساد و چشمش با دیدن مناظر فحشا خو گرفته است، یکسان نیست. 

پرورش و تربیت دینی

تربیت دینی، همچون سایر جنبه های تربیت مانند تربیت جسمانی، ذهنی، اخلاقی و ... فرایندی است دو سویه که باید آموخته و فراگرفته شود. با این تفاوت که این نوع تربیت از سایر انواع تربیت مهم تر است و باید با دقت و ظرافت خاص انجام شود. 

پرورش و تربیت دینی، روشی است که انبیا و صاحبان ادیان و شرایع در طول تاریخ از آن استفاده کرده اند. آنان از یکسو توجه آدمیان را به سرانجام زندگی  و پیامدهای آن معطوف داشته اند و از دیگر سو کمال واقعی و حقیقی انسان را در رشد ایمان به خدا و آیات و سعادت در جهان آخرت دانسته اند. یعنی افزون بر مطلوب بودن زندگی مسالمت آمیز در نزد عموم مردم. آنان بر کمال واقعی که همان خوشبختی در دنیای پسین است نیز تأکید داشته اند و انسان را موجودی جاودان و نامیرا معرفی کرده اند. 

یادگیری در تربیت دینی دارای سه بعد، شناختی، عاطفی و رفتاری است که خانواده ها در هر بعد وظایف خاصی را باید به کار گیرند که در این جا دو مورد از این ابعاد اشاره می شود.

  1. بعد شناختي

حضرت علی (ع) می فرماید: «میراثی به مانند ادب و تربیت وجود ندارد و به عبارتی گران بهاترین چیزی که پدران برای فرزندانشان به ارث می گذارند ادب است».

خانواده ها، نخست باید به کودکان اندیشیدن را بیاموزند. خانواده نخست باید آموزش را از آشنایی کودک با طبیعت آغاز کند. به این معنا که درباره ی نظم و زیبایی سخن گفت. سپس رابطه ی طبیعت را با خدا تبیین کرد. به تدریج که کودک رشد می کند می توان مفاهیم دینی را نیز به او آموخت. باید به کودک آموخت که تصور خداوند در هر حالت به هر شکل باید همراه با تقدیس و تکریم باشد. باید مراقب بود تا والدین و سایر اعضای خانواده بی جهت نام مقدس خداوند را به زبان نیاورند. زیرا دیده شده که به خاطر هر چیزیی ارزش به نام خدا قسم می خورند و با این کار قداست نام خدا را کم رنگ می کنند و به کودکان نیز به تبعیت از خانواده به طور مکرر و بی جهت نام خدا را به زبان می آورند. 

دعوت براساس محبت

امام باقر (ع) فرمود: «آیا دین به جز محبت و دوستی چیز دیگری است؟ تریتی که با ایجاد احساس مطبوع و با استفاده از زمینه ی عاطفی باشد. مؤثر خواهد بود. اولین برنامه ی اسلامی در پرورش احساسات مذهبی و ارضای این تمایل، دعوت به سوی خداوند بخشنده ی مهربان است. بخشندگی ومهربانی دو  صفت  مطبوع و دل پذیری است که پروردگار را محبوب کودکان و نوجوانان می نماید و عواطف و احساسات آنان را برای  دوست داشتن برمی انگیزد. محبت، نیرومدترین قدرت و محرک انسان در تمام مراحل زندگی است، احساس مطلوبی که با وجود آن مشکلات آسان و آلام و مصائب قابل تحمل می شود. عشق و محبت را به فداکاری و از خود گذشتنگی تشویق می کند. لذا می توان گفت محبت سلامت روانی را مضاعف می کند و باعث حل و فصل مشکلات می شود. 

تهذیب عملی

تربیت قهراً از راه چشم بیش از گوش مؤثر است و آن چه در برابر دیده گان انسان قرار گیرد اثربخش تر و آموزنده تر از حقایقی است که به گوش می رسد و یا خوانده می شود. تعلیم عملی نافع تر از تعلیم لسانی است. ارشاد با گفتار صرفاً ارائه طریق می کند، ولی عمل و الگوی بی زبان انسان  را در مسیر هدف قرار می دهد. بهترین پند و نصیحت این است که بگوییم: «اِفعل کما اِفعل» آن گونه که من انجام می دهم تو نیز عمل کن. چنان که رسول خدا (ص) از راه تعلیم عملی، دیگران را در مسیر انجام تکالیف قرار می داد. مثلاً می فرموئد: همان گونه نماز گزارید که من انجام می دهم. امام صادق (ع) فرمود: مردم را با ر فتار خود به حق رهبری کنید نه زبان خویش». جلوگیری از تقلید کودکان بسیار دشوار است. لذا اولیا و مربیانی که به کودکان خویش علاقه دارند باید سعی کنند ابتدا خودشان را اصلاح کنند و  براي متربيان خود بهترین سرمشق و نمونه باشند. چنان رفتار کنند که دوست دارند فرزندانشان همان گونه باشند.

اولیاء و مربیان باید به تمام سئواالات و چراهای کودکان پاسخ دهند والا روح تحقیق و کنجکاوی او خاموش خواهد شد. اما پاسخ دادن به سئوالات آنها کار آسانی نیست. پاسخ ها باید صحیح و کوتاه و قابل فهم برای کودک باشد. هر چه درک و فهم کودک ترقی می کند، پاسخ ها نیزبه  همان نسبت عمیق تر می گردند. نکته حائز اهمیت این است که در پاسخ به سئوالات کودک باید از گفتن مطالب سنگین و خسته کننده جداً خودداری کرد که نه تنها سودی ندارد بلکه برای کودک ملال آور نیز خواهد بود. کودک خردسال برای درک مطالب دشوار آمادگی ندارد. لذا تعلیمات دینی باید قابل فهم و استعداد وی باشد. در مورد نبوت و امامت باید تدریجاً با کودک گفتگو کرد. ابتدا حضرت محمد (ص)  را به عنوان پیغمبر به او معرفی کرد. سپس تدریجاً صفات و خصائص آن جناب و شرایط پیامبر را با زبان کودکانه برایش بیان کرد و همچنین است  در مورد امامت. 

اگر باور داریم که دین برای خانواده، اقتصاد، سیاست، آموزش و پرورش، آداب حیات تعیین برنامه حیات اجتماعی در عرصه ملی و بین المللی، دستورات و تعالیمی دارد. باید قبول کنیم که تربیت دینی کودکان امری فوق العاده ضروری است و اگر برخی والدین بدانند که فرزندانشان مسئول چه شکست ها، صدمه و عقویت ها برای افراد جامعه می شوند، در نزد خود و اجتماع از این همه بی تفاوتی و بی توجهی نسبت به سرنوشت نسل شرمنده خواهد شد و کوشش خواهند کرد که رنگ و روح مذهب را به فرزندان القا کنند. خوشبختانه در کودکان برای پذیرش تربیت و تعلیم مذهبی آمادگی وجود دارد. مذهب برای افراد رنگ خدایی دارد و ریشه آن در ا عماق   وجود و روان و فطرت همه انسان هات و جستجوها و کنکاش های کودک درباره علل جریانات و پدیده ها وسیله ای مؤثر برای طفل است که ذهن او را به کار اندازد و نشانه ای است از آمادگی لو برای پذیرش خدا، مربی می تواند با استفاده از این زمینه قلب کودک را با فروغ ایمان روشنی بخشد. 

2- بعد رفتاری

مربی در خانواده، چه در جایگاه پدر و مادر و چه در جایگاه خواهر و برابدر باید سعی کند تا در کودک فضایل اخلاقی به  ملکات اخلاقی مبدل گردد. برخی از فلاسفه معتقدند که باید فضایل اخلاقی چنان در روح آدمی رسوخ کند که حتی در خواب هم به عمل خلاف نیندیشد و این ممکن نیست مگر آن که عادات نیک از کودکی در وی پرورش یابد. به همین جهت تربیت را فن تشکیل عادات دانسته اند. گرچه برخی از علمای تعلیم و تربیت جدید، تشکیل عدات را روشی تلفیقی دانسته آن را مغایر با تربیت می دانند. اما اکثر متفکران تعلیم و تربیت به این نکته اتفاق نظر دارند که باید تلاش کرد تا از طفولیت، کودک در خانواده ی خود به عادات نیک خو گیرد و پرورش یابد. 

نوع برخورد امروز والدین و مربیان برای پایه ریزی حیات بعدی آن ها مؤثر است و به همین جهت در پرورش مذهبی آنان هوشیاری هایی لازم و ضروری است. کودک براساس آنچه دیده و شنیده، چه درست و چه غلط، می آموزد و عمل می کند و از این دیدگاه نقش خانواده در کودک فوق العاده است. حیات فردی و اجتماعی کودک از خانواده آغاز می شود و شکل می گیرد و خانواده مرکز پذیرش انس و تعلق است. مرکز تشکیل پندار و پیدایش فلسفه حیات و سازماندهی زندگي است و بالاخره نخستین مدرسه، مکتب و محل درس آموزی های زندگی محسوب می شود. خانواده محیطی است که کودک را در برمی گیرد و در او نفوذ می کند.

بسیاری ازخوبی ها، رفتارها، کردارها و گفتارهای کودک از این محیط نشئت می گیرد. انسان برای کامل شدن و به تمامیت رسیدن مانند غنچه ای است که باید زمینه و شرایط مساعد برای او فراهم باشد تا شکوفا شود. شناخت معبود و آفریدگار، محبت را در دل او ایجاد می کند و این محبت، انسان را به پرستش، عبادت و اظهار کوچکی و تواضع  در برابر حقیقت وا می دارد. عبادت رمز کمال آدمی و تربیت یافته دین کامل است و خالق، شایسته عبادت. راه یافتگان به سوی خالق جز با سائیدن پیشانی بر خاک آستان معبود به تعالی نرسیدند. 

عناصر و عوامل تأثیرگذارنده در محیط خانه، مدرسه و جامعه در القای یک ارزش معنوی و رسانیدن پیام و بیان  روح مذهبی، اگر عملاً یکدیگر را نفی کنند و یا در برنامه ها و اظهار مطالب، هر کدام راه و هدفی متفاوت و مغایر با یکدیگر بپیما يند، در ذهن فرد تناقض به وجود می آورند و پیام منجر به ایجاد انگیزه، شوق، اراده و عمل نمی شود. اما در این میان، یک نکته مهم و قابل توجه را نباید فراموش کرد که اگر تربیت دینی و مذهبی خانواده ای اساسی و ریشه ای باشد، فرد تربیت شده می تواند در برابر تند بادهای مختلف فرهنگی و اجتماعی مقاومت کند و از مسیر صحیح زندگی خارج نشود. آموزش و پرورش روحیه ی مذهبی مناسب، ابتدا از خانه شروع می شود و خانواده نقش مهمی در انتقال فرهنگ دینی از خود بروز می دهد.

بنابراین روی آوری و بازگشت بشر به هویت خود، ارزش ها و نظام اخلاقی و تعالیم مذهبی یکی از امیدبخش ترین و مؤثرترین عناصر تحول در پهنه ی حیات اجتماعی آینده خواهد بود. در زمان فروپاشی عواطف و احساسات و جدائی دل از عقل ضرورت بازشت به رویکردهای عمیق عرفانی و مذهبی به ویژه مفاهیم اسلام را در تأمین بهداشت روانی فردی و اجتماعی آشکار می سازد. اثرات تربیت دینی و اسلامی عبارتند از:

1- رشد و خودآگاهی و بصیرت دینی

2- شناخت واقعیت و پذیرش آن

3- در حال زیستن

4- اجتماعی بودن

5- با خدا زیستن، خداگونه شدن، خلیفه الهی شدن

به هر حال تفکر دینی نیرویی است که انسان به کمک آن می تواند به حیات خود آرامش بخشد و فقدان آن در حکم سقوط بشر است. 

مهم ترین روش های تربیتی عبارتند از:

1- محبت: یکی از مهم ترین و بادوان ترین روش در تربیت دینی به حساب می اید. نگرش مثبت فرزندان نسبت به مذهب و دین ریشه در مهر و محبت والدین دارد.

2- روش الگوپذیری: چون پدران و مادران برای کودکان مقدس هستند و از طرفی کودکان از والدین الگو و سرمشق می گیرند. نیاز است والدین خود نمونه ای کامل از رفتارهای دینی باشند تا در ذهن و جان کودک نقش ببندد.

3- روش معرفتی (آموزش یادگیری) کنجکاوی و دانستن که امری فطری است در همه وجود دارد. سعی کنیم زمینه رشد، آگاهی و شناخت و کسب معرفت را در کودکان فراهم آوریم. چون قلب کودک پدیرای هر نو آموزش و معرفتی است. اولیا باید با توجه به ظرفیت ذهنی کودک به او آموزش بدهند و به سئوالات مذهبی او با استدلال و منطق پاسخ دهند.

4- روش شرطی: روان شناسان معتقدند که بین محرک و پاسخ، هرگاه پیوند ایجاد و نهادینه شود یادگیری صورت گرفته و بر این اساس هر گاه مراسم مذهبی و شعائر دینی هم زمان با امور خوشایند در نظر کودکان انجام گیرد علاقه مندی آنان افزایش می یابد.

5- ایجاد رغبت و جاذبه های غیر مستقیم: با در نظر گرفتن بهترین جای منزل و اتاق برای اقامه نماز و اهدای سجاده و مهر و تسبیح و عطرهای معنوی برای این فریضه دینی، خاطره خوش و آراستگی را در ذهن او تداعی می کند.

6- روش تلقین: از عالی ترین کلمات در اوج عظمت و شور معنوی استفاده شود و عظمت اعمال دینی و نماز بیان شود.

7- روش اقتدار: با لحن محترمانه و از روی محبت، اما در عین حال محکم و متین فرزندان را به رعایت مسائل دینی و انجام فرایض دینی رهنمون کنیم. طبق فرمایش حضرت علی (ع) از سن 7 سالگی باید بچه را به خواندن نماز امر کرد.

8- روش تکرار و مداومت: والدین با تکرار و مداومت در اعمال مذهبی می توانند فرزندان را دین پرور و تربیت پذیر مکتب قرآن درآورند. 

رسول خدا (ص) فرمودند: فرزندان خود را به کسب سه خصلت تربیت کنید: دوستی پیامبرتان، دوستی خاندانش و قرائت قرآن

امام صادق (ع) فرمودند: «دختران حسنات هستند و پسران نعمت ها و جز این نیست که بر حسنات ثواب داده می شود و از نعمت ها پرسیده می شود.

خانواده نخستین و مهم ترین نهاد تربیت آدمی است. آغازی برای صعود به قله های انسانیت و پیمودن پله های تعالی است. فضایی که در آن ارزش های اخلاقی و اجتماعی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. باید به منظور دست یابی به جامعه ی مطلوب، سرمایه گذاری اصلی بر روی ارتقای سطح مادی و معنوی خانواده و اجزا و ارکان آن صورت گیرد تا بتوان جامعه ای آرمانی را پدید آورد.

پدر و مادر و اهل خانه اگردر   رفتارهای خود، به راست گویی، صداقت، عفاف و حجاب، صبر و پایداری و توجه به حساسيت  نسبت به اوقات نماز، ارج بنهند و در عملكردهاي  خود ثابت قدم باشند، تأثیرگذاری و درون سازی گفتار و رفتارشان به مراتب بیش تر از زمانی است که تنها با گفتار و یا اجبار فرزندان خویش را به کارهای مذهبی وادار سازند، در حالی که خود درعمل سهل انگاری می کنند. لحظه های حساس و پر جاذبه ی رفتار پدر و مادر در ایجاد فضای دوستانه، صمیمی و دل نشین عاطفی در مواجهه با فرزندان سبب می گردد که آنان بدون زحمت رفتار مورد علاقه ی خود را مورد توجه و تقلید آگانه قرار دهند.

پدر و مادر و اعضای خانواده اگر توجه داشته باشند که در خانه، سفر و گردش، در مهمانی و یا در حین کار و به طور کلی در هر موقعیتی به اصول و احکام دینی پای بند باشند و به آن اهمیت دهند در تلقی و نگرش فرزندان نسبت به فرایض دینی تأثیر مضاعف خواهند داشت، به جاست که خانواده ها با الهام از فرهنگ غنی اسلام و احکام و تعالیم آن به تربیت صحیح فرزندان بپردازند و این جز از طریق عمل صالح و تأدیب به آداب شریعت و پرهیز از عوامل غفلت زا میسر نخواهد شد. اگر تربیت صحیح باشد و اساسی و ریشه ای باشد، مطمئناً اثرات مخرب ناتوی فرهنگی در این گروه تربیت شده بسیار ناچیز خواهد بود و می تواند در برابر تند بادهای مختلف فرهنگی و اجتماعی مقاومت کند و از مسیر صحیح زندگی خارج نشود.