نقش های بازی
بازی در بخش های مختلف شخصیت کودکان تأثیر فراوانی دارد که هرکدام از این بخش ها، خود می تواند تأثیرات شگرفی در روحیات کودکان داشته باشد. برخی از نقش های بازی کودکان به شرح ذیل است:
نقش بازی در رشد جسمانی :
فعالیت های کودک از بدو تولد ( دست و پازدن ، چنگ زدن ، گرفتن و... ) ، هرچند بااهداف مختلفی صورت می گیرد؛ اما لذت بازی گونه ای دارد . این لذت درکودک، رضایتی ایجاد می کندکه انگیزه حرکت و یافعالیت بعدی او می شود.
در بازی خصوصاً بازی های دوران کودکی ( مانند دویدن ، پریدن ، خم شدن ، بالارفتن و ... ) کودک فعالیت جسمی می کند و این فعالیت ضمن تمرین حرکات بدنی ، نوعی ورزش محسوب شده ، برقدرت بدنی و چالاکی او می افزاید . و او را از حالت انفعال و انزوا می رهاند . کودکان به کمک بازی، عضلات خود را قوی می کنند و بسیاری ازمهارتهای حرکتی – روانی را که می تواند مقبولیت اجتماعی برای آن ها به ارمغان بیاورد، یاد می گیرند . در هنگام بازی جریان خون آزادتر و رفع مواد زائد آسان تر و بیشتر می شود. هم چنین، بازی باعث افزایش قدرت بدنی ،هماهنگی و تعادل بین اندامها ، ظرافت حرکات ، افزایش استقامت و مقاومت بدن می شود . و کودک در مقابل بیماریها و خطرات محیطی محفوظ می ماند.
بازی از نظر جسمی، سبب هماهنگی عضلات و اعضای بدن می شود. کودکانی که فرصت بازی داشته اند چُست و چالاکند و بهتر از دیگرکودکان برای رویارویی با سختی های زندگی آماده می شوند و به همین نسبت در برابر مشکلات و ناملایمات صبور و پایدارخواهند بود .
نقش بازی در رشد عقلانی و اعتماد به نفس :
در بازی، کودک خود موقعیت های بازی را انتخاب می کند، وسایل بازی را می آزماید ، درگیر می شود ، و برای حل مسائلش از اندوخته های دیگران استفاده می کند و به این ترتیب از لحاظ عقلانی متحول می شود. ضمن بروز ابتکار و خلاقیت به ارضای تمایلات درونی و عواطف دست می یابد. هم چنین، وقتی به تناسب ذوق و استعداد خود مسؤولیت و کاری را برعهده می گیرد، آمادگی برای پذیرش مسؤولیت و هماهنگی فعالیت های گروهی معطوف به هدف را نیز تمرین می کند.
نقش بازی در رشد عواطف
بازی، بهترین وسیله برای رشد و شکوفایی احساسات و بهترین راه برای پرورش عواطف اوست . در حین بازی است که او کیفیت بروز عواطف ، کنترل و ارضای مناسب آن را یاد می گیرد . هرچند، کودک میان واقعیت و بازی تفاوت قائل نیست، در عین حال، صداقت کودکانه را در بازی بروز می دهد . احساس ها ، تشویش ها و اضطراب های کودک در ضمن بازی حقیقی هستند. ( فخرالسادات قریشی راد ، اولین کتاب کودک در بازی درمانی، ص 10 )
نقش بازی در رشد اجتماعی و ارتباط با همسالان:
نقش هم سالان در اوایل دوران کودکی خیلی بارز نیست و کودکان به وجود هم سالان توجه چندانی ندارند؛ یعنی آن ها در کنار هم، ولی به صورت انفرادی بازی می کنند . از چهارده تا هیجده سالگی، کودک به تدریج توجه اش را از بازیچه به سوی هم بازی اش معطوف می کند.
نتایج تحقیقات و مشاهدات نشان می دهد، روابط اولیه ی اجتماعی کودک در محیط خانواده، نقش موثری در تعیین خط مشی رفتار و گرایش هایش نسبت به هم سالان خود دارد . رابطه ی کودک با مادر، عامل بسیارمهمی است . تعمیم رفتار از محیط خانواده به محیط های دیگر انجام خواهد گرفت . ارتباط با هم سالان ، دادوستد اجتماعی و علاقه به یکدیگر به تدریج رشد کرده و متحول می شود . کودکان در سنین 5 تا 7 سالگی باهم بازی می کنند؛ ولی هنوز تعداد کودکان شرکت کننده در بازی زیاد نبوده و نحوه ی بازی منسجم نیست .
برای تربیت اخلاقی ، صفات انسانی و روحیه ی جمع گرایی، ضمن تشویق کودکان به داشتن دوستان صمیمی، می توان سازش اجتماعی ، همکاری ، هم بازی ، نوع دوستی ، گذشت ، وفاداری ، سعه ی صدر و تحمل عقاید مختلف را به کودکان آموخت . کودک در خلال بازی به کشف محیط اطراف خود می پردازد. از طریق بازی نخستین گام ها را برای اجتماعی شدن بر می دارد . همکاری و تشریک مساعی، رشد اجتماعی کودک با گروه را فرا می گیرد .
در حقیقت از مشارکت گرم و صمیمی او با هم بازی ها و دنیای خیالی و شیرین کودکانه اش - که عروسک نماد مادر و یک تکه چوب گوشی تلفن اوست و باآن رابطه برقرار می کند، - آغاز می شود . بازی کمک می کند تاکودک بتواند با دسترسی به حقایق و واقعیت های پیرامونش، با خویشتن و دیگران بهتر سازگار شود. هرچه کودک بازی و مشارکت کند بیشتر درمی یابد در چه سطحی از کارآیی و ارزشمندی است و چه توقع و انتظاری می تواند از محیط اطراف خود داشته باشد.
نظر «کاپلان» درباره ی نقش بازی بررشد اجتماعی کودک :
« بسیاری از تعاملات میان فردی کودکان پیش دبستانی در چهارچوب بازی روی می دهد و روابط کودکان با والدین ، خواهرها ، برادرها ، و هم سالان شان در مقطع پیش دبستانی به شدت متحول می شود .
بازی باعث می شود که کودک بتواند با دیگران رابطه ی صحیح برقرار ساخته و رفتار خود را متعادل کند.
کودک در بازی با هم بازی های خود ارتباط برقرارکرده و چگونگی ارتباط را نیز تجربه می کند و بارعایت مقررات بازی ، احترام به قوانین و مقررات اجتماعی، پذیرش انتقاد و همکاری گروهی را هم می آموزد . کودک در بازی های تخیلی با بازی کردن نقش های متفاوت اجتماعی از قبیل: سرپرستی عروسک خود، خانه داری ، جواب دادن به تلفن و زندگی کردن را تجربه می کند و خلاصه بسیاری از رفتارهای اجتماعی دیگر را ضمن بازی می آموزد. ( بازی کودک در اسلام، محمدصادق شجاعی، ص 18)
کودکانی که فرصت بازی های گروهی را دارند احساس همدلانه ی بیشتری از خود بروز می دهند . در یک بررسی، پژوهشگران، کودکان پیش دبستانی را مشاهده کردند که زمینه های مناسب برای بازی و ابراز احساس همدلانه را نداشتند. این کودکان در مقایسه با کودکانی که محیط مناسب و امکانات مطلوب برای بازی کردن را داشته اند، رشد عاطفی کمتری نشان دادند .
نقش بازی در رشد خلاقیت :
پژوهش های روان شناسی مؤیّد این نظر است که، آغاز رشد خلاقیت در کودکان دوره پیش از دبستان است که در آن، بازی نقش عمده ای در شکوفایی استعدادها ایفا می کند. بازی جنبه های خلاق شخصیت کودک را پرورش می دهد . بازی کودک، ممکن است به صورت ابتکاری که عناصری از تقلید بزرگ سالان را نیز دربردارد صورت گیرد. نیروی خلاقه ی کودک از پیروی و تقلید آغاز می گردد .
وی باید از این تمایل به نحو احسن سود جسته و با کسب مهارت، روح استقلال و اعتماد به نفس را در وی پرورش دهد. بنابراین، بازی نقش عظیمی در ایجاد خلاقیت در کودک ایفا می کند. باتوجه به این که بازی که از درون کودک نشأت می گیرد، بیان کننده ی پاسخ شخصی و واقعی او به محیطش می باشد و این که قابلیت و قدرت های تخیلی کودک را به منصه ی ظهور می رساند.
نقش بازی در رشد استقلال فردی :
کودک در بازی بیش از هرفعالیت دیگری قادر است استقلال خود را ظاهر سازد. همان نیازی که به تدریج رشد می کند و بزرگ سالان به بهانه ی این که هنوز بزرگ نشده اند، به ندرت آن را در اختیار کودک قرار می دهند. غافل از این که تمرین و ممارست در این بُعد باید از کودکی شروع شود. در صورت عدمِ رشد استقلال شخصی، اختلالاتی در نحوه ی ارتباط در سطوح سنی بالاتر و در بزرگ سالی ایجاد خواهد شد .
کودک در بازی خودش موضوع بازی را تعیین می کند. آغاز و انجام بازی را مشخص می سازد و برای بهتر و جالب ترشدن بازی از معلومات و مهارتهای خود بهره می گیرد . بازی موقعیت زیادی را برای استقلال عملی در اختیار کودک قرار می دهد.
نقش بازی دربهداشت روانی کودک :
باتوجه به محبوبیت و ارزش بازی برای کودک، نقش آن در بهداشت روانی او بسیارمهم است . تحقیقات تجربی نیز نشان داده است که بازی و ورزش افزون بر این که ابزار ارزشمندی برای رشد سلامتی جسمانی است، رابطه ی نزدیکی باسلامتی روانی و به ویژه پیشگیری از بروز ناهنجاریهای روانی دارد. (تلخیصی از بازی کودک در اسلام، محمدصادق شجاعی، صص 22 و 23 )
بازی، اعتماد به نفس کودک را افزایش می دهد، از اضطراب می کاهد و عزّتِ نفس و خودپنداری مثبت را تقویت می کند. بازی، سبب اجتماعی شدن ، ایجاد استقلال ، آموزش مهارت های ارتباطی ، استحکام روابط خانوادگی و سهولت در دوست یابی می شود . کودک از طریق بازی بادیگر کودکان، تنهایی خود را به طور مطلوبی از بین می برد؛ بنابراین باتوجه به کارکردهای مختلفی که بازی دارد و مورد علاقه بیش از اندازه کودک است، می تواند نقش منحصر به فردی در بهداشت روانی کودک داشته باشد.
نقش بازی در رشد ذهنی و هوشی :
ازنظر پیاژه بازی در رشد هوشی کودک نقشی حیاتی دارد که آثار آن در زندگی و رفتار آدمی نیز مشهود است . بازی از دوجهت بررشد ذهنی شناختی کودک موثر است:
نخست این که : کودک با انواع وسایل بازی ، افراد و موقعیت های بازی برخورد می کند و حتی انواع ابهام ها و سؤال ها در بازی ممکن است ذهن کودک را به خود جلب کرده و به تأمّل و تفکر در مورد آن وا دارد، و از این طریق ذهن را پرورش می دهد.
جهت دوم : نقش و تأثیری است که بازی بررشد زبان کودک دارد و رشد زبان نیز بر رشد شناخت و ذهن کودک تأثیر زیادی می گذارد؛ بنابراین نقش بازی در رشد ذهنی و شناختی کودک مضاعف است .
نقش های اخلاقی بازی :
ازطریق بازی مفاهیم و ارزش های اخلاقی به وسیله کودکان درک می شوند. کودک درجریان بازی درمی یابد که اگر بخواهد در بازی یک فرد قابل قبول به حساب آید، باید درستکار، با حقیقت، مسلط به خود، و با انصاف باشد؛ بنابراین یاد می گیرد که اصول اخلاقی را در محیط خانه و مدرسه به طورکامل تر رعایت کند.
نقش های آموزشی و تربیتی بازی :
ارزش دیگر بازی کودکان، ارزش آموزشی آن است؛ کودکان در خلال بازی به ویژه بازی های آموزشی، به مفاهیم ذهنی جدیدی دسترسی پیدا می کنند. دایره ی لغات آن ها افزایش می یابد و بارنگ ها ، اشکال، اشیای گوناگون و جهات مختلف آشنا می شوند و تجارب ارزنده ای به دست می آورند. اصولاً یادگیری کودک در هفت سال اول زندگی؛ یعنی دوران قبل از مدرسه، تنها از طریق عمل صورت می گیرد. و این یادگیری عملی نیز ضمن بازی انجام می پذیرد .
در حین بازی مطالب آموختنی ، بدون اجبار و با میل و رغبت فراگرفته می شوند . به همین دلیل برخی مربیان معتقدند که مطالب درسی را فقط باید در حین بازی به کودکان آموخت. باتوجه به این که در این دوره، کار در زندگی کودک، بازی است و جز این کاری از اوساخته نیست؛ بنابراین هرگونه آموزشی در این دوران باید ضمن بازی صورت پذیرد .
حال اگر کودک در این دوران به حال خود وا گذاشته شود، بازی ها خود به خود به گونه ای غیرآگاهانه چیزهای زیادی را به کودکان می آموزند. اما اگر والدین و مربیان، این بازی ها را هدایت و برنامه ریزی کنند در این صورت کیفیت آموزش ارتقا خواهد یافت . در هر صورت بازی به کودک کمک می کند تا دنیایی را که در آن زندگی می کند بشناسد ، بفهمد ، کنترل کند و میان واقعیت و تخیل فرق بگذارد . کودک میزان توانایی های خود را با دیگران مقایسه می کند و به این ترتیب مفهومی روشن تر و واقع گرایانه تر از خود به دست می آورد.
به این نکته نیز باید توجه داشت که روحیه ی خودخواهی و تجاوزگری کودک تا پنج - شش سالگی بسیارچشم گیر است؛ بنابراین ضرورت دارد کودک را از تمرین زیاد در این تجاوزکاری ها بازداریم .
درسیره ی معصومین علیهم السلام علاوه برجنبه های پرورشی بازی، به جنبه های آموزشی آن نیز توجه شده است؛ برای نمونه امام صادق علیه السلام باکودکان می نشست، آن حضرت استاد می شد و بچه ها شاگردِ او می شدند. امام نام میوه ای را می پرسید که مثلاً در درخت یا زمین می روید، رنگ آن قرمز و طعم آن شیرین یا ترش است، و در فلان فصل به بازار می آید . هرکس نام آن میوه را می گفت، او استاد می شد. و امام نیز جزو شاگردان قرار می گرفت؛ اما گاهی به علت صداقت نداشتن هم بازی های خود، بازی را ترک می کرد و با خواهش بقیه ی دوستان به بازی برمی گشت. در بازی دیگری، امام استاد می شد و کلمه ای را می گفت و شاگردان باید تکرار می کردند و سپس امام کلمه ای دیگر را می گفت که هم وزن آن کلمه بود ولی شاگردان دوباره باید همان کلمه اول را تکرار می کردند . هرکس اشتباه می کرد از بازی خارج می شد. بدین طریق امام علیه السلام زبان ، دقّت و تمرکز کودکان را تقویت می کرد.
نقش درمانی بازی:
بازی از ارزش درمانی زیادی برخوردار است . امروزه بازی درمانی جایگاه خود را در تشخیص مسایل و مشکلات روانی کودکان و درمان آن ها پیدا کرده است . متخصصان بازی درمانی به کمک این فن و تدارک اسباب بازی های ضروری و تشکیل جلسات بازی برای کودکان ، رفتارهای آنان را زیرنظر می گیرند و ضمن بررسی به ریشه های مشکلات کودکان به درمان آن ها می پردازند که در این جزوه مجال پرداختن به جزئیات آن نیست .
باتمام فوایدی که در بازی موجود است، نباید در بازی آن حد پیش رفت که بازی به صورت تمام زندگی کودک درآید و سایر فعالیتهای او را تحت الشعاع خود قرار دهد. باید بازی کودک به نحوی ترتیب یابد که او را از فشارهای هیجانی و روحی که خارج از توان اوست برکنار دارد.
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .